کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 32

1365 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    به نام خدا وسلام و روز بخیر به همه دوستان عزیزم و استاد یکی دونه خودمون و مریم جان شایسته عزیزم

    به حق که این فایل پر از انرژی، انگیزه، امید و تاکید بر قوانین زندگی هست. مدتها پیش این فایل انگیزشی رو به همراه سایر فایلهای انگیزشی دانلود کردم و توی خونه وقتی توی آشپزخونه غذا درست میکنم، توی دانشگاه وقت اضافی دارم یا هر جایی که یه هد فون داشته باشم ، این فایل یکی از فایلهایی هست که بطور رندم قطعا بهش گوش میدم . آموزه ها و نکاتی که استاد عزیزم توی این فایل برامون لیست میکنن خودش یه کتاب فوق العاده هست که رایگان در دسترس ماست و ما نباید راحت از کنارش بگذریم. استاد م، هزاران بار سپاس بابت این همه لطفی که به ما بچه های سایت دارید . شما همیشه میگید که برای دل خودتون، برای انجام رسالتتون و برای اینکه بگید و یاد بدید که خوشبخت شدن چقدر آسون هست، دارید این کار رو انجام میدید و من از شما هزاران بار سپاسگذارم که این تجربیات و درس ها رو رایگان در اختیارمون قرار میدید و هزاران هزار بار از خداوند م سپاسگذارم اول برای خلق شما و دوم برای هدایت من به این مسیر راستین و حقیقی زندگی.

    حقیقتا که قبل از آشنایی با این سایت چه زندگی پوچی داشتم. موفقیت های زیادی توی زندگیم کسب کردم تا حالا اما انگار یه چیزی همیشه کم بود . یه خلا یه احساس تهی بودن توی اعماق وجود.

    یه جورایی بودم که انگار خیلی روزا بی دلیل دلم گریه می خواست نمیدونم چرا؟؟ ولی توی این 1 سال که عضو سایتم دیگه حال دلم خوبه . حتی اون ته تهش هم حالش خوبه. دلم آرومه، نمیخوام گریه کنم. تازه دلم میخواد همش بیام توی سایت، کامنت بخونم، دیدگاه رو لایک کنم، نشانه های روزم رو مرور کنم و برای خودم رویاهای خوشکل توی ذهنم بسازم.

    راستی ، یکی از دلایل خیلی مهم دیگه ای که خدا رو بابتش خیلی شاکرم، وجود دوستان عالی، بی نظیر و پر از انرژی و انگیزه ای هست که روی فایل های مختلف کامنت میذارن. به خدا بعضی کامنتا از هزاران کتاب انگیزشی و موفقیت ، غنی تر و با ارزش ترن، احسنت به این همه آگاهی و دستتون درد نکنه بابت اشتراک همه تجربیات. ورود و وجود ما توی این سایت، اتفاقی نیست. ما آگاهانه از یکسری شرایط کنده شدیم و توی موقعیتی هستیم که خودمون میخوایم و دوستانی داریم که خودمون انتخابشون کردیم و هر روز بر آگاهی های وجودمون اضافه می کنن و نه تنها ما رو از اهدافمون دور نمیکنن بلکه هر کدوم با هر کلامش با هر نوشته، یه بمب انرژی توی وجودمون منفجر میکنن.

    استادم؛ دوستانم؛ خداوندم همتون رو بی اندازه دوست دارم و ممنون که همیشه با من هستید باعث میشید خودم رو لایق بهترینها توی زندگیم بدونم و خودم رو عاشقانه، بی هیچ دلیلی همینطور که هستم، خوب یا بد، با عیب یا بی عیب، دوست داشته باشم.

    در پناه خداوند همیشه شاد سالم و ثروتمند باشید. خدا نگهدارتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2973 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم ودوستان گلم

    یادگرفتم که اگه خودم روباورکنم وتواناییهایم ایمان داشته باشم ومسئولیت تمام اتفاقات زندگیم را خودم بپذیرم تلاشم برای تغییر خودم وباورهام بیشتر میشه ومیتونم زندگیم رو آنطور که میخوام بسازم ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    غزال گفته:
    مدت عضویت: 2333 روز

    سلام به همگی

    شب هشتم سفرنامه هم فرا رسید و من همچنان به تعهد پایبندم خدایا هزاران بار شکرت که همیشه یار و یاور من بودی و خواهی بود….

    اگه بخوام فقط و فقط همین فایل رو هر شب گوش بدم روز چهلم سفرنامه هیچ ربطی به گذشته م ندارم با اینکه من با شروع سفرنامه تعهد بالای 90% به چند تا کاری که می خواستم انجام بدم پیدا کردم طوری که نمی فهمم کی شب می شه…وقتی سره کارایی که می خوام انجام بدم می شینم اصلاً یه دفعه نیگا می کنم می بینم چند ساعت گذشته و این کار به راحتی انجام شده و برای منی که خیلی کارامو تا الان عقب انداختم یا به خاطر افسردگی یا تنبلی یا ارجح دونستن کاره دیگران نسبت به کاره خودم این تعهد واقعاً جای سپاسگزاری از خداوند داره…

    و من با دیدن این فایل به خودم تعهد می دم که چند کاره دیگه رو هم شروع کنم و هر روز مقید باشم به انجامش و فقط منتظر شاهکاری هستم که روز چهلم سفرنامه قرار هست اتفاق بیفته….خدای خوبم به همه ما کمک کن و پشتکاری بی نظیر بده تا همه مون به خوشبختی مد نظرمون برسیم…الهی آمین

    از استاد عباس منش عزیز و مریم خانم گل هم کمال تشکر رو دارم…در پناه حق همیشه سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین….💐💐💐💐💐💐

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3217 روز

    روز هشتم سفر زیبای من💕

    سلاااام استاد جان و خانم مریم شایسته عزیزم❤

    چقدرررر من این کلیپ رو دوس دارم ، بار هاا بار شده خسته و بی انگیزه بودم این کلیپ رونگاه کردم و شرررروع کردم با قدررررت💪🏻

    هروقت نگاه میکنم از اول تا آخرش اشک میریزم

    بیشتر جملات ش رو حفظ شدم

    هروقت صبحای زود از خواب بیدار میشدم و یکم سختم بود این جمله ی استاد یادم میوفتاد : وقتیکه صبح‌ها زودتر بیدار میشی و شب‌ها دیرتر می‌خوابی، اونوقته که داری واقعاً طعم یه زندگی واقعی رو می‌چشی، در غیر این صورت تو یک مرده هستی که داره فقط نفس میکشه!!

    روز هفتم به خودم قول دادم ک از این ب بعد به غذایی که به روحم میدم حواسم باشه و حتما فیلتر کنم توجه ام رو

    از خدا جونم سپاس گذارم ک به من کمک میکنه و منو به زیبایی ها هدایت میکنه تا بتونم به قولم عمل کنم

    امروز ب خودم قول میدم که از همین لحظه برای اهدافم قدم بردارم چون من همه اون چیزی رو که نیاز دارم، همین الان دارم و بزرگ فکر کنم ولی با قدم های کوچک اما متوالی شروع کنم و ادامه بدم (حواسم به قانون تکامل باشه و نخوام از همون اولش کارای بزرگ کنم)

    قدرت رو فقط توی دستان خداوند عزیزم ببینم و باور کنم

    اصلا برام مهم نباشه قبلا چیکار کردم قبلا شکست خوردم یا … چون قبلا باور های مخرب و محدود دیگه ای داشتم و نتیجه ش اونا شد ولی الان ک دارم تلاش میکنم ک باورهامو درست و درست تر کنم نتیجه ای خیلیییییی بهتر میگیرم ب لطف قوانین تغییرناپذیر و آسان خداجونم

    هر روز که از خواب بیدار میشم ب دنبال یک چالش جدید باشم ، بخوام ک از دیروز کمی بهتر باشم

    کمی مهربون تر

    کمی بخشنده تر

    کمی مثبت اندیش تر و با انگیزه تر و …

    این کلیپ رو هر روز صبح نگاه کنم و با جان دل گوش کنم ب صدای زیبای استاد ک تمام قوانین رو از اول تا آخر کلیپ مرور میکنن❤

    انقدر گوش کنم ک جزئی از وجودم و باورهام بشه تک تک کلماتش💪🏻

    از خداوند سپاس گذارم ک کمکم کرد تا ب اینجای سفر پیش بیام ❤

    ممنونم از شما خانم شایسته ی عزیز❤

    در پناه خدای مهربان 💕

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      صائمه ث گفته:
      مدت عضویت: 2837 روز

      سلام فاطمه عزیزم

      با اینکه خیلی این فایل رو گوش داده بودم ، ولی با دیدگاهت یه جور دیگه بهش توجه کردم ، بیشتر درکش کردم.

      ممنونم که با دیدگاهت حال من رو بهتر کردی

      بهترینها رو برات آرزو میکنم🙏🙏🙏❤😍

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فاطمه گفته:
        مدت عضویت: 3217 روز

        سلام صائمه جان😍

        خیلی ذوق کردم عزیزم🥰❤❤

        ان شاالله که درکِ هممون از قانون بالاااااا و بالاااااااااا تر بره❤

        امیدوارم لحظه ب لحظه ی زندگیت سرشاااار از آرامش الهی و ثررروت و سلااامتی و خوشبختی باشه❤

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Hassan گفته:
    مدت عضویت: 2476 روز

    سلام استاد گلم و دوستان هم فرکانسم

    من این فایل رو روزی یک بار دوبار تو گوشمه گوش میدم و راه میرم قدم میزنم..خیلی عالیه خیلی فوق العادس چقد صدا و تصویر و اهنگ رو هم نشستن..خیلی دوست دارم این فایل رو مثل بقیه فایل های دیگ استاد..استاد عزیزم از خدا میخام بیشتر از این بهت ثروت بده چون با خدای وهاب طرفیم و یادمون باشه ثروت فقط پول نیست بلکه شامل رابطه عالی سلامتی عالی ارامش عالی و وضعیت مالی عالی…خدایا ازت ممنونم ک هدایت کردی منو به این مسیر..من تسلیمم در برابر تو..خدای من هر خیری ک از سمت تو بمن برسه من بهش نیاز دارم من فقیرم در برابر تو..دوستتون دارم..ثروتمند و سعادتمند باشید در دنیا و اخرت..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    فاطمه جلالي گفته:
    مدت عضویت: 2394 روز

    استاد جانم ، استاد مهربانم، استاد بینظرم سلااااااام

    نمیدونم چی باید بگم

    نمیدونم چطور باید سپاسگزاری کنم بابت این همه عشق ، این هم انگیزه ، این همه کلمات مثبت

    تنها زانو میزنم و سر تعظیم فرود میاورم در مقابل اراده خداوند ، در مقابل این همه دلایل ، در مقابل این همه انرژِی ، در مقابلِ این همه قانون

    استاد جانم سپاسگزارم به خاطر این صدای جادویی و زیباتون که طنین انداز و هدایت کننده ی مسیر زندگی من شد

    من نمیخوام مثل یه مرداب باشم میخوام مثل یه رود جاری و روان باشم ، و از دل چشمه های زمین با ایمان و اراده و تغییر بجوشم و جاری باشم و از تمام لحظه های خوب زندگیم به بهترین و عالی ترین شکل ممکن استفاده کنم برای هر چه بهتر – خوشبخت تر ، با ایمان تر ، با عشق تر ، با انگیزبه تر … استاد جانم من میپذیرم که مسئول تمام زندگیم خودم هستم .

    استاد جانم من میخوام از محیط امنِ خودم خارج بشم و خالق دنیای خودم باشم

    طوری زندگی رو خواهم ساخت که همیشه و در هر لحظه به خودم افتخار کنم

    الان مطمئنم زندگیم همین چیزیه که باهاش مواجه شدم ، همون چیزیه که دنبالش بودم و خدار ا سپاس که نور ایمان را در دلم زنده کرد و گفت دنیای جای بهتری می شود اگر تو خالق رویاهای خودت باشی ، زیبا ببینی ، زیبا بشنوی ، زیبا فکر کنی و رویا بسازی

    از خداوند مهربانم بینهایت سپاسگزارم ، بی نهایت سپاسگزارم که من رو در مسیر آشنایی باشما قرار داد تا از خودم منی بهتر بسازم … جوانه بزنم … رشد کنم و ریشه ی ایمانم روز به روز قوی و مستحکم تر بشه … روز به روز مهربانتر از قبل ، روز به روز با آرامش تر از قبل ، روز به روز با ایمان تر از قبل ، روز به روز با تعهد تر از قبل … استاد نازنینم همین حالا هم انقدر شرایط برایم بهتر و بهتر و بهتر شده که قابل توصیف نیست … همین الان هم انقدر حسّ خوب .. انقدر انگیزه و انقدر هدف مند تر از قبل شدم که قابل توصیف نیست و میدونم هر روز شرایط به بهترین نحو برایم فراهم خواهد خورد..

    استاد من بزرگترین تغییر زندگیمو خودم با دستهای خودم خواهم ساخت با ایمان حرکت خواهم کرد … استوارتر … با باورِ قوی تر حرکت خواهم کرد ..

    استاد نازنینم نمی تونم بهتون بگم چه حالِ عجیبی ، چه غوغای عجیبی در درونم بیدار شده من تصمیم گرفتم عالییییییییییی باشم … و در این مسیر تمام توانم رو میزارم و از این مسیر پر پیچ و خم با تمام موانع و سختیها با ایمان به خدای بزرگم و راهنمایی شما استاد بزرگوارم عبور میکنم و تغییر میکنم و حرکت میکنم با قدم های کوچک ولی متوالی و مطئن هستم دست های خداوند بزرگ و مهربانم در انتظار منه تا در این مسیر کنارم باشن

    من فقط یکبار بدنیا میام بنابراین انقدر خوب زندگی خواهم کرد تا زمین جای بهتری برای زندگی دیگران باشه

    خدا را هزاران هزار بار سپاس برای وجود قدرت مندترین دست خدا شما استاد نازنینم که در این مسیر شگرف و پر هیجان همواره با عشق و ایمان کنار ما هستین …. پاینده و برقرار و سعادتمند و سلامت باشید استااااد جانممممم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    عیسی غریبلو گفته:
    مدت عضویت: 3105 روز

    چی میخوایم ؟؟

    چقدر میخوایم ؟ می تونیم ؟ چطور؟: با قدم های کوچیک (ولی متوالی !!)

    هدفی نداری ؟! هدفی داری ؟: برای رسیدن بهش قدمی بر می داری ؟

    قدرت درون : بهش می رسی وقتی بخوای و حرکت کنی !

    دلایلت برای زندگی کردن چیه ؟ بدبختی ؟ ناراحتی ؟ برای اینکه مردم رو به اهدافشون برسی هستی ؟

    می تونی مثل رود جاری باشی ؟آره !!!!!!!!!!!!!!!!!

    پس جاری باش مثل رود بجنگ برای راه باز کردنت برای رسیدن به دریا نترس شروع کن هر چقدر هم سخت باشه ارزش داره رسیدن به دریا رسیدن به آزادی

    تنها نیستی خدا رو داری مسیر رو نشونت میده هموارش میکنه کافیه بهش ایمان داشته باشی

    فرصت داری ؟ آره ؟ پس شروع کن و قهرمان زندگی خودت باش قهرمان زندگی همسرت بچه هات

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2200 روز

    narges parvaresh

    به نام خدا

    ?هشتمین روز سفر پربرکت ?

    ?????????

    باید از خودمون سوال کنیم که آیا زندگی مون دقیقا همون چیزیه که می خواستیم؟

    باز هم قدرت سؤال…

    خب لازمه ی پاسخ به این سوال این است که اول از خود بپرسیم : من دقیقا چه چیزی می خواستم یا می خواهم؟

    باید فکر کنیم. و کنکاش در همه ی زندگی ای که تجربه کرده و قرار است تجربه کنیم.

    و من هرچه در ذهنم، چه در گذشته و چه در آینده کنکاش و جستجو می کنم متوجه می شوم که من بارها شده که در زندگی ام چیزهایی خواسته ام و این خواسته ها با بزرگتر و بالغ تر شدن بزرگتر شده و رشد یافته اند، از قبولی در دانشگاه گرفته که زمانی برایم بسیار مهم بود

    و داشتن استقلال مالی

    و سفرهای هیجان انگیز و کشف طبیعت و شهر و زیبایی های شان و ثبت خاطرات عالی

    تا داشتن ماشین شخصی و یا داشتن خانه ی رویایی یا وسیله ها و لباس ها و… شخصی ،

    داشتن دوستان ارزشمند و تجربه روابط عالی عاطفی و خانوادگی عاشقانه.

    سلامتی و تناسب اندام و…

    حساب بانکی و…

    اما هرچه جلوتر آمده و به خیلی از آنچه روزی فقط در فکرم گنجید رسیدم و برایم در واقعیت متجلی شدند به راز بزرگی در خواسته ی واقعی ام پی بردم.

    پی بردم که به قول کتاب رویاها: هرچه الان در زندگی ام متجلی شده روزی فقط به آن فکر کرده بودم و یا حتا به سختی تصور ش کردم، اما محقق شد و به دستش آوردم و تجربه ش کردم

    ولی،

    اینجا یک “ولی” مهم وجود دارد، ولی در خیلی از مواقع باورهای محدودکننده ای که در گوشه و کنار ذهنم جا خوش کرده بودند و من از بودنشان و اصلا از اصل “باورها” آگاهی ای نداشتم اجازه ندادند تا حتا از داشتن و برآورده شدن خواسته هایی که روزی یک “آرزوی بزرگ” برایم بود نه تنها لذت کامل و وافری ببرم و تمام و کمال از تحقق ش شاد و مسرور شوم، بلکه گاهی که “حس بد” بخاطر عدم هماهنگی در نگرش ذهنی ام با دیدگاه روح متعالی ام به سراغم می آمد، حتا شاید دانسته و ندانسته نابودشان کردم چرا که داشتن آنها هم نتوانست خلأیی را که من راهکاری برای پرکردن ش سراغ نداشتم، پر کند و مرا یک پله به بالاتر از آنجا که بودم پیش ببرد (البته که همه ی آنها گام هایی بود تا اکنون اینجا باشم و من در حال طی تکامل م بودم اما آن زمان به این آگاهی نرسیده بودم)، پس تنها چیزی که نصیبم می شد حس پوچی و جدال درونی بود که اصلا “فایده ی این رسیدن چیست؟” وقتی نمی تواند حس ام را خوب کند و مرا از این غرقاب درونی نجات دهد!!!

    و آن زمان بود که لذت داشتن ها، مانند حسرت نداشتن ها آواری بر سرم می شد و مرا به ته ِ نیستی می رساند.

    تمام این نقطه چین ها به معنی گذر زمان و سپری شدن تجارب و تضادهای بسیار است…

    سال های زیادی از زندگی ام در این تناقض و جدال سپری شد، زمان هایی که من هیچ شناخت و حتا پیش شناختی از قوانین و اصول جهان نداشتم، اما به خاطر ماهیت رو به رشد و گسترش جهان، درحال حرکت به سمت اتفاقی بزرگ و نقطه ی عطفی ارزشمند در زندگی ام بودم…

    زمان های زیادی از زندگی ام در بی انگیزگی و سردی و افسردگی سپری شد حتا با وجود داشته های گرانبها،. این احساسات ناخوشایند مرا گرفتار سیکلی معیوب در روابط، در شرایط مالی و رابطه ام با خداوند نمود و من روز به روز از خودم و هرآنچه می توانست مطلوب باشد فاصله گرفتم و دیگر احساس خوب داشتن و طعم شیرین شیرینی های زندگی را چشیدن آنقدر کوتاه شده بوده که حتا به چشم هم نمی آمد و ابزارهای قدرتمندی به دست شیطان ذهن م افتاده بود تا با نجواهای ش مرا هرچه بیشتر به قعر فقر و نداری و بدبختی بکشاند و وجود نازنین و خدایی ام هم هرروز رنجورتر و سلطان روح ام هرروز ضعیف تر و نحیف تر بشود…

    … باز هم از آنجا که روند جهان رو به رشد است، تمام آن تضادها و ناخواسته ها و به ظاهر زشتی ها هم مرا پیش برد تا آرام آرام کشف کنم که :

    من باید به خواسته ی واقعی وجودم، به دلیلِ حقیقی تجلی ام در جهان مادی پی ببرم تا بتوانم به شادی و سرور واقعی دست پیدا کنم.

    خواسته ی واقعی من چیست؟؟؟

    چرا که قطعا آنچه با عنوان خواسته به خورد ما داده شده : همه تحصیلات و پول ها و خانه ها و ماشین ها و روابط بیرونی و همه و همه نمی توانند خواسته ای باشند که حقیقی ست و باعث پر شدن فاصله ی فرکانسی بین ذهن و روح م، بین دو بعد شخصیت ام می گردد… اینها همه وسیله هایی هستند که اگر ندانی چطور به کارشان ببری و از داشتن شان این مسیر را لذت بخش کنی، فقط در گوشه و کنار زندگی ات فرسوده می شوند و دیگر به هیچ کاری نمی آیند!…

    … پس من به قدرت “سوال” پی بردم.

    یاد گرفتم که پاسخ تمام سوالات در درون من هست و نیاز به هیچ تقلای بیرونی نیست بلکه نیاز به خلوت کردن با خود و با آرامش آماده ی دریافت پاسخ شدن است…

    … داستان هدایت من به مسیر درک قوانین و اصول جهان و آشنا شدن با استاد خدایی و نازنینم، هم مثل اکثر دوستان هست و باز هم منحصر به فرد است، که در جای خود به آن می پردازم…

    و در نهایت من به پاسخ سوال م هدایت شدم تا پی ببرم که حقیقت آن چیزی نبود که یک عمر خود را با آن سرگرم کرده بودم.

    هدایت شدم تا “راز” را کشف کنم، رازی که آشکار بود و من نمی دیدم ش.

    “رازی” که من در پی اش بودم تا نقشه ی جزیره ی بهشت و سرشار از گنج زندگی را به من بنمایاند.

    آری “خواسته” ی واقعی روح من که بخاطر ش پا به این جهان گذاشته بود چیزی غیر از همه ی آن چیزهایی بودم که به دنبال شان بودم و بسیاری اوقات هم نبودم…

    … من در ریمیکس ارزشمندی از استاد به معنای بهشت و جهنم رسیدم. فهمیدم که وقتی درونت جهنم است حتا در قصری باشکوه هم رنج می بری و ناآرامی.

    و فهمیدم که وقتی درونت بهشت باشد حتا در زندان هم در اوج قدرت، آسمان ها را می پیمایی.

    خب! من در جهنم بودن را تمام و کمال چشیده بودم، یک عمر تجربه ش کرده بودم حتا در خواب هایم.

    و حال سوال این بود :?

    چطور می توانم بهشت را تجربه کنم؟

    چطور می شود این بهشت درونی را خلق کرد؟

    من چه باید کنم، چه قدم هایی باید بردارم تا این بهشت هرروز بیشتر و بهتر خلق شود؟

    … و باز روزها و مدتهای زیادی این سوال در درونم در جریان بود که مأموریت و رسالت من در ساختن این بهشت چیست و چطور می شود خلق ش کرد؟

    … و بلاخره باز هم پاسخ از راه رسید : ?

    بالاخره دانستم هدفم از زندگی، ماموریت ام، رسالتی که بخاطر ش پا در این جهان مادی گذاشتم، (جهانی که همه ی شرایط ش را خودم انتخاب کرده بودم و از تمام ش ناراضی بودم و ناسپاس و حتا طعم مرگ اجباری را هم چشیده بودم)، خواسته ی حقیقی روح ام که بخاطر ش در این جسم متجلی شد این است که به “صلحی درونی” برسم، این است که قدرت “خدایی” ش را در رام کردن ِ ذهن چموش و طغیان گر من متجلی کند و از لحظه به لحظه ی هرآنچه هست لذت ببرد و ذره ذره ی جهان را بچشد و تجربه کند.

    من پی به این راز بردم که وجودم اجتماع تضاد وار دو وجود است : ذهن و روح ، اجتماعی که هرچند هیچ ارتباطی با هم ندارند، یکی خدایی ست و دیگری گاهی شیطانی تعبیر می شود ‌؛ یکی که ذهن است “چنان قدرتی دارد که می تواند از یک بهشت واقعی، یک جهنم واقعی بسازد و نیز می تواند ما را از یک جهنم واقعی به سمت یک بهشت واقعی رهنمون شود” (به قول استاد که مریم جان در مقاله ی راهکار جهان بینی توحیدی اشاره کرده بود)

    و دیگری که روح است خدای درون من است که هم در مسیر جهنم واقعی و هم در مسیر بهشت واقعی، هردو، یاری رسان و آفریننده ی شرایط واقعی باشد.

    و این وجود وجودی شگفت انگیز و خلاق است که بخش اعظمی از عمرم، ناخودآگاه، برنامه ریزی شده بود تا از بهشت زندگی، جهنم خلق کند و اکنون من باید فقط شرایط تجلی خلقت بهشت را برایش فراهم کنم.

    من به این درک رسیده و روز به روز بیشتر می رسم که :?

    “یک خالق هستم که در هر لحظه(به کمک ذهن) در حال خلق” باور” ست در واقع من باور می سازم و جهان (و خداوند) به آن باور جواب می دهد و آن باور را به شکل تجربه (ی خواسته و ناخواسته) وارد زندگی من می کند…

    من یادگرفتم که آفریده شدم تا عالی باشم و ماموریت م رسیدن به “بالاترین حد توانایی است که قرار است در جهان مادی تجربه کنم و بالاترین حد توانایی یک انسان” کنترل ذهن ” است.

    و وقتی با کنترل ذهن و تمرکز بر زیبایی های خود و جهانم، نگرش ذهن را به دیدگاه خدایی روح نزدیک و نزدیک تر کنم، وقتی تربیت ش کنم، دیگر زندگی همیشه یک بهشت واقعی خواهد بود…

    من یاد گرفتم که” باید بزرگ فکر کنم “و این بزرگ ترین هدف ممکن برای هر انسانی است که با قدم های کوچک، لحظه به لحظه بیشتر محقق می شود.

    حال این قدم های کوچک می تواند با همراه شدن در سفر پربرکت آغاز شود. و پیش برود،

    فقط کافی است تا جهاد اکبر درونی من همیشه به راه باشد و تعهدم غیرقابل مذاکره.

    من به این آگاهی رسیدم که موانع همه فقط در درون من شکل می گیرند اگر افسار ذهن را رها کنم و زمام سلطنت وجودم را به دست او بسپارم.

    تمام توحید برایم معنا شد وقتی دانستم که

    “تنها کسی که می تونه جلوی من رو بگیره خودم هستم، هیچ دشمنی بیرون از من وجود نداره

    و تنها کسی که می تونه به من کمک کنه خودم هستم! هیچ دوستی بیرون از من وجود نداره.”

    آن گاه بود که تمام قدرت را از خدایان دروغی ِ خودساخته ی کهنسال م گرفتم و آن را به خدای یگانه ای بخشیدم که تمام قدرت ها در دست اوست و او هرلحظه در تمام وجودم جاری ست.

    او همراه من است!

    و مگر می شود که تنها رب جهانیان بر وجودت حکمرانی کند و تنها رب جهانیان مالک تمام و کمال هستی ت باشد و تو به چیزی نیازمند باشی و نداشته باشی اش.

    من دانستم که “همه ی آنچه را که نیاز دارم همین الان دارم.” و این آگاهی هم راستا با “همین لحظه و همین امکاناتی که داری بهترین زمان برای شروع است” است.

    من حتا بعد از شنیدن قوانین زمان های زیادی را برای انجام خواسته و هدف ارزشمند زندگی ام هدر دادم و منتظر بودم تا همه ی شرایط مهیا شود و بعد من شروع به ساختن باورهای قدرتمند ِ هم راستا با آگاهی های روح م نمایم، تا گوشی موردعلاقه و راحتم را بخرم و بعد از سایت و کامنت ها و آگاهی های جاری در این سرزمین شگفت‌انگیز بهره مند گردم، تا لب تاپ ایده آل م در اختیارم قرار بگیرد و بعد نوشتن را که به آن عشق می ورزم و کمک زیادی به من در به انسجام رساندن آگاهی هایم می کند و همچنین مرا به عشق و لذت همیشگی ام که اشتراک احساس و آگاهی با خودم و عزیزانم است متصل می کند بپردازم، تا بتوانم با خدای خود خلوت داشته باشم و رابطه ای شگفت انگیز را با او تجربه کنم و تا های فراوان که نام همه شان فقط “بها” نه است! و از عدم درک واقعی سرچشمه می گیرد…

    من مدت زیادی را حتا بعد از مطلع شدن از خواسته ی واقعی م سپری کردم تا به این درک برسم که

    “من همه ی آنچه را که نیاز دارم همین الان دارم”…

    با اینکه این جملات را هرروز و همیشه می شنیدم اما” باور” نکرده بودم. در حالی که در انتهای جمله می گوید :?

    “باور کن ”

    چون همیشه فقط کافی است باور کنی

    و اکنون من باور کرده ام. باور کرده ام که کافی است در همین شرایطی که دارم، از همین جایی که هستم قدم در راه ماموریت زندگی ام بگذارم و ایمان داشته باشم که خداوند خود به ایمان راسخ پاسخ می دهد و درها را برایم می گشاید، مرا در فضای فرکانسی مناسب قرار می دهد.

    برایم آزادی زمانی فراهم می کند تا به خلوت م با او بپردازم، برایم روابطی ناب رقم می زند تا مرا هرچه بیشتر رشد دهد و به درک قوانین نزدیک تر نماید و خداگونه تر کند، محیط مناسب تری را برایم تدارک می بیند با زیبایی های بیشتر، روزی ای را برایم رقم می زند که او به دنبال من بدود تا بیشتر نزدیکی به او را تجربه کنم … و آنقدر مرا غرق در نعمت و ثروت خواهد کرد تا به لعلکم ترضی نزدیک شوم.

    و اکنون فقط می ماند تعهدی غیرقابل مذاکره به خود دادن و عهدی که باید با خدای خود ببندم. و معامله ای که با او باید داشته باشم.

    و حال می ماند تا برای تجربه این همه لذت و شادی و خوشبختی ای که در این مسیر شگفتی وجود دارد بهایی پرداخت و با این تعهد هرروز قدم هایی برداشت و از آنجا که تکامل فرکانسی یکی از زیباترین بخش های قانون جهان است که من عاشق آنم می ماند نوشتن جزئیات هر قدم تا ردپایم برجا بماند و هربار با خواندن شان از پیشرفت و رشد خود به وجد بیایم.

    خدا را شکر برای تمام آگاهی های نابی که هر لحظه رشد می کند و کامل تر می شود.?

    از خداوند برای خودم و همه ی مان تعهدی پولادین برای بودن و ماندن در این مسیر را طلب می کنم ?

    دوستت دارم

    خداوند عاشق ماست

    18دی 1398

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      نگار بابايي گفته:
      مدت عضویت: 2117 روز

      دوست عزیزم سلام

      لذت بردم از قلم و افکار زیبایت بی نهایت دلنشین و زیبا بود

      خداراشکر برای وجود تک تک شما عزیزان

      ممنون بابت زحمتی که برای این متن و نوشته تاثیر گذار گذاشتی

      بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نرگس پرورش گفته:
        مدت عضویت: 2200 روز

        سلام خواهر نازنین عباس منشی ام 🌼

        فاطمه بابایی عزیزم 🌸

        می نویسم تا به یادم بماند خداوند چگونه هر لحظه در حال هدایت من است .

        امروز صبح در حین انجام ستاره ی قطبی من، یک لحظه از ذهنم گذشت که کلیپ انگیزشی شماره ۳ استاد رو برای گروه همکارانم در فروشگاه ارسال کنم و همون لحظه تصمیم گرفتم بعد از تموم شدن برنامه م این کار رو انجام بدم که متوجه شدم دایره ی آبی کنار اسم م در سایت روشن شده ، من عاشق این دایره ی آبی هستم .

        بعد از اون یه لحظه دست دست کردم که اول برم ببینم پیام تازه چی هست یا کلیپ رو بفرستم که پیام رو باز کردم و متوجه پاسخ تو در همین کلیپ شدم که در ذیل دیدگاه م نوشتی . واقعا شگفت زده شدم .

        و خداوند رو شکر کردم 🙏🌸

        خوشحالم که همه ی ما در جریان هدایت قرار داریم .

        این بی نظیر هست .

        تو باعث شدی تا نوشته م رو خودم باز مرور کنم و کلی درس بگیرم ازش .

        سپاسگزارم ازت نازنینم که دستی از طرف خداوند شدی برای هدایت من🌸🙏🌼

        دوستت دارم⁦❤️⁩

        خداوند عاشق توست⁦❤️⁩

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حجت گفته:
      مدت عضویت: 1453 روز

      سلام خانم پرورش عزیز….

      ماشالله به این قلم جذابِ دوست داشتنی ای که با محتوایی از جنس قوانین(که به نظر میاد خیلی خوب درکش کردید) قدرتمندتر هم شده…

      آفرین به شما، پیشنهاد میکنم حتما “نوشتن” رو در سطح حرفه ای دنبال کنید، قطعا موفق خواهید شد بدجوری

      براتون آرزوی موفقیت فراوون دارم و استفاده کردم از این کامنتی که سرشار بود از آگاهی های الهی و ناب

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ديبا مفاخري گفته:
    مدت عضویت: 2073 روز

    سلام بر عزیزان دلم

    بزگترین شناختی که بعد از اشنایی با شما داشتم ینه که

    ابزاری بودم برای اهداف دیگران ان هم اگاهانه و به خیال همکاری و باری دیگران غافل از اینکه وقت و انرزی من محدوده اما الان خوشحالم که لنقدر قوی شدم که حتی کسانیکه روزی نگران دوری از انها واز دست دادنشان بودم هم دیگه تاثیری روی من ندارن من به نیرویی در خودم پی بردم که به جرات میگویم در اظرافیانم نمیبینم این نیرو و ایمان رو چون خداوند دستم را در دستانش گرفت و پاسخ سال ها صدا کردن ام را داد

    هم از خدا شپاسگزارم هم شما استاد عزیز و تمام کسانیکه قدم به قدم یاری ام کردن تا به این شناخت از خودم برسم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سانیا رهبری گفته:
    مدت عضویت: 3208 روز

    سلام به استاد عزیزم و دوستانم

    این فایل رو هر بار که گوش دادم بهم تلنگر وارد کرده!

    یه مدتی هست که مدام از خودم میپرسم ، کدوم از جنبه از زندگیم باید بهتر و بهتر بشه ؟!

    به رفتارم به حالم و روابطم ، اوضاع مالیم ، سلامتیم و معنویتم که نگاه میکنم میفهمم که چه اندازه باید تغییرشون بدم.

    این کلیپ انگیزشی هم در راستای این سوالاتم و ادامه سفرنامه قرار گرفت .

    آهسته و آرام دارم فایلهای سفرنامه رو پیش میام بدون اینکه الان چندمین روزم ، مهم نیست که تو دوازدهمین روز دارم فایل هشتم سفرنامه رو گوش میدم ، برام مهمه با کیفیت پیش برم تا درک کنم .

    میگفتم واسه بزرگ شدن باید کار عجیب و غریب انجام بدم .

    حتی نمیتونستم آینده ام رو ببینم .

    این شاخه اون شاخه زیاد میکردم .

    دنبال تائید بودم .

    هدفهام عین کلاف نخ بهم پیچیده بود و دست نیافتنی .

    منتظر شرایطی بودم تا بتونم کاری انجام بدم.

    بهونه هام رو مانعی کرده بودم برای حرکت کردنم .

    خودمو تو همون کاری که تواناییشو داشتم و بهش عشق میورزیدم هم توانمند نمیدیدم ، ضعف هام و عیبهام رو کوهی جلوی روم کرده بودم که نمیزاشت حرکت کنم.

    به خاطر عدم خودباوریم همیشه خودم رو کوچیک و ناتوان میدیدم که حتی جرات صحبت تو جمع رو نداره .

    با افراد منفی در ارتباط بودم و جرات برهم زدن روابط پر تنش رو نداشتم چون از حس تنهایی میترسیدم .

    من با یک مرده که تفاوتم فقط تو نفس کشیدن بود چه فرقی میکردم ؟

    من خلق شدم که اینطور زندگی کنم ؟

    من به این شکل لیاقت جانشینی رو دارم ؟

    چرا و چراهای سازنده دیگه قطعات پازل رو برام تکمیل کرد تا الان اینجا باشم و یاد بگیرم اصل زندگی کردن رو …

    با یکسال و نیم کار کردن رو خودم خیلی زندگیم تغییر کرد .

    دوستان به عضویت نگاه نکنید ، خیلی مدتی است که استاد رو میشناسم ، ولی برای من موضوع همون درک ست که منو به این حد از آرامش و قرب به معبودم رسونده .

    اینقدر تو تنهایی خودم لذت میبرم که گذر زمان رو نمیفهمم .

    خیلی از وابستگیهام کمرنگتر شدند و جاداره که بازم بهتر بشم .

    خلاهای وجودیم فقط با احساس عمیق معبودم پر شد .

    هدفهام سر و سامون گرفتند و هر روز با قدمهام به سمتشون پیش میرم .

    تائید گرفتنم رو از اطرافیان سطح قابل قبولی برای خودم رسوندم و بازم جاداره .

    هدفهام رو مثل آب خوردن دست یافتنی میبینم و میدونم که در زمان و مکان درستش تجربشون میکنم .

    زندگیم به معنای واقعی از بدیهی ترین راهها عالی شده و هر روز دارم نتیجه فرکانسهای ارسالیم رو میبینم و تائید میکنم .

    استاد عزیزم ازت بی نهایت سپاس گزارم واسه ایجاد همچین فضایی برای ما ، و میبینم وقتی میام مینویسم روند رو به رشدم رو به خودم نشون میدم .

    یه وقتی میگفتم بیام بنویسم تا لایک سبز بگیرم ولی الان میبینم که ذهن چقدر فراره و دنبال بهانه ست برای مقاومت . همین که این فضا در اختیارمه بنویسم کلی جای شکر داره نه توقع امتیاز .

    خدایا بی انتها شکر و سپاس برای همه داشته هام و استاد عزیزم و دوستانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2200 روز

      سلام به تو صانیای عزیز!

      پیام ت بسیار زیبا و تاثیر گذار بود.

      من هم الان چند روزی هست که فقط در همین روز سفر هستم و فایل رو، متن رو، فایل های مرتبط رو با هدایت الهی بررسی می کنم و انگار از عجله ای که در اولین روزهای آشنایی با سفرنامه در وجودم داشتم خیلی زیاد فاصله گرفتم. به خودم اجازه ی درک و اجرای قانون رو میدم و دوست دارم با همه وجودم همه ی ٱگاهی های هرروز رو روزها مزه مزه کنم…

      داستان کوتاهی که از قبل از درک و عمل به قانون و بعد از اون نوشتی هم بسیار برام ملموس و محسوس بوده و هست.

      خدا رو شکر می کنم ? برای اینکه تمام اعضای خانواده ام مثل خودم در مسیر قانون در حال تجربه ی لحظه به لحظه ی لذت تکامل و رشد هستند.

      سپاسگزارم ?

      شاد باشی ?

      دوستت دارم

      خداوند عاشق توست

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سانیا رهبری گفته:
        مدت عضویت: 3208 روز

        سلام دوست عزیزم

        از اینکه دوستی برام پیام میزاره ، با کلی ذوق میام میخونمش و لذت میبرم .

        سپاس گزارم از احساسی که برام خرج کردی .

        برات حال خوب همراه با آرامش رو خواهانم عزیزم.

        عاشقتم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: