کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منش - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2014/10/angizeshi-tabestan7.jpg
400
510
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2014-10-09 06:36:072020-08-29 20:51:27کلیپ انگیزشی شماره ۳ | استاد عباس منششاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
❤️به نام خدای مهربان❤️
روز هشتم سفر🚀🚀
سلام استاد خوبم مریم جان عزیزم
سلام به همه ی دوستان در خانواده صمیمی عباسمنش
شنیدن این کلیپ پر قدرت به من قدرت،ایمان و شجاعت و جسارت بیشتری رو داد تا برای رسیدن به اهدافم قوی باشم
برای رسیدن به اهدافم خواسته هام رو واضح و مشخص درخواست کنم
ی سال از زمانی که من خواسته هام رو نوشتم میگذره و من با تجسم رسیدن به خواسته ام در آینده خلقش کردم یه قدم مونده که با توکل به خدا و اشتیاقی که از تجسم رسیدنش به من دست داده که اشک شوق گوشه ی چشمم نشسته بعد برداشتن همین یه قدم تا هفته بعد مینویسم اینجا که رسیدم و تیکش رو زدم💪💪
❤️خدایا ازت بی نهایت سپاسگزارم ❤️
به قول استاد لازم نیست برای رسیدن به هدفهامون کارهای عجیب و غریب انجام بدیم باید بزرگ فکر کنیم و از قدم های کوچیک شروع کنیم
سنگ بزرگنشانه ی نزدن است
فقط باور داشته باشیم که تنها کسی که میتونه بهمون کمک کنه خودمون هستیم
پارسال همین موقع من و همسرم در شرایط برزخی ای که همسرم بخاطر جسارتی ک در تغییر شغلش داد بودیم،شرایط مساعدی نبود این فایل یادآوری روزهایی بود که من ازش عبور کردم
عبور کردم با حضور پروردگارم در لحظه لحظه ی زندگی ام و دستان مهربان استاد عزیزم🙏🪄
💫 مثل یک رود ، جاری شدم و حرکت کردم، به سنگها و موانع اطرافم برخوردکردم،زخمی شدم اما نا امید نشدم، خسته شدم اما باز حرکت کردم💫
استاد این فایل فوقالعاده و بی نظیره ، به من توانایی هامو گوشزد کرد چون کاری کرد که من به عقب برگردم و ببینم که چقدر شرایط الان خوب و عالی شده نسبت به ی سال قبل،ازتون سپاسگزارم 🙏🌹
به منی که الان حرکتم نسبت به سال قبل ک در شرایط سخت بودم کند شده، تلنگری زد که ببین ملیحه تو با حرکت کردنت حسابتو از ۵میلیون به ۵۰ میلیون رسوندی و…پیانوی ۳۵میلیونی برای پسرت خریدی با۷۰ تومن زمینی خریدی که الان شده ۲۵۰میلیون،تو همین یه سالی که گذشت،چون منتظر کسی نموندی تو فقط هر لحظه منتظر حضور❤️ خدا❤️ در زندگی ت بودی
🌹من الان فوقالعاده ام 🌹
🌹من الان بی نظیر خوشحالم 🌹
🌹من الان بی نهایت سپاسگزارم 🌹
❤️از خدا❤️
🌻از استاد جان🌻
بخاطر تموم لحظه های عالی و حال عالی ای که به من یادآوری شد قدرتهایی که تو وجودم داشتم و همین الان متوجه داشتنش شدم
❤️خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت ❤️
✨ اگر ایمان داشته باشیم به خواسته هامون می رسیم✨
تو همه ی آنچه که نیاز داری رو همین الان داری
به نام خالق زیبایی ها
که هر چه آفرید زیبا بود و من چشم دیدن زیبایی ها را نداشتم و حمد و سپاس او که نخواست از نابینایان باشم
روز هشتم سفر:
من نمونه کسی هستم که خیلی بهتر میتوانستم باشم ولی هیچ وقت مداومت در کارم نداشتم در هر زمینه ای میتوانستم موفق بشوم ولی تمرکزی رو کارهایم نداشتم . جدی نبودم تعهد کاملی نداشتم .
برای شروع دوباره تعهد داده ام به دوست و دشمن درونم که فایلهای سفر نامه را تا آخر بشنوم بنویسم توی دفتر . توی سایت کامنت بذارم .
من پسر متفاوت ۹ ساله ای دارم که ذهنش متفاوت کار میکند . متمرکز بر خواسته هایش هست . یک روز به فکر ماشین کامارویی می افتد که استاد میخواست بخرد روی ماشین کامارو تحقیق میکند فایل میبیند عکس دانلود میکند . از من هم میپرسد که تو هم کارمارو میخری . من هم میگویم بللللله…
بعد توی ذهنش موانعی نیست که مثلا پول نداریم من گواهی رانندگی ندارم و … کلا زندگی مان را با کامارو تجسم میکنم آنهم خیلی با جزئیات. تا شب در مورد ماشین کامارو و خرید رفتن ،سفر رفتن ، دنبال عمه اینا رفتن خونه پدربزرگ رفتن کجا پارک میکنی عقب عقب میآیی پارکینگ یا جلو جلو و… صحبت میکند انگار ما کامارو را واقعا داریم .میپرسد کلیدش را کجا میگذاری چه آهنگی باز میکنی توی ماشین و… مجبورم میکند خودم را توی کامارو تجسم کنم یا فکر کنم به اینکه کلیدش را واقعا میخوام کجا بگذارم . اوایل خودم مقاومت داشتم برای این بحثها . اما حالا همراهی میکنم و تجسم میکنم که داریم و جوابهای درستی میدهم . یا مثلا ویلای کنار دریا . یک روز به فکر خرید کشتی می افتد و برای کشتی تحقیق میکند برای همه افراد فامیل تخت خواب در نظر میگیرد تا کم نیاید و … یک روز خانه ی هشت خوابه میخرد برای همه اتاق مشخص میکند .در طبقه ی بالای خانه ی استاد در برج تمپا خانه میخریم از من میپرسد چطوری بخریم و من مراحل را توضیح میدهم و هر دو تجسم میکنیم . تتها مشکلش این است که صبح قصد مهاجرت به آمریکا را دارد . ظهر میآید و میگوید ببخش من آمریکا نمیام . آنهم به خاطر وابستگی عاطفی به افراد فامیل هست. فقط میرویم آروی میخریم بر میگردیم . و من گوش میدم و تصور میکنم .
وقتی درگیر خرید آروی بود دو روز به یک فیلم نگاه میکرد بدون توقف که در مورد خانه های چرخدار بود . و از همه میپرسید کدام را دوست داری بعد نظر خودش رو میگفت . ما با هم فیلمها رو نگاه میکنیم فیلمهای سفر نامه و زندگی در بهشت رو . با پول کادوهای تولدش میخواست deron بخرد و …
ذهنش پاک پاک است باورهای محدود کننده و کمبود ندارد . ترس از تاریکی و تنهایی و موجودات خیالی ندارد .
به راحتی میتواند تصور کند که من تراکتور برانم در حالی که من هزار تا باور غلط دارم که زن تراکتور نمیراند و…
یکی از موهبتهای بزرگ زندگی من همین پسرم هست که وجود اون خیلی زندگی منو تغییر داد و یکی از دلایل بزرگی هست که باید جلو بروم و به خاطر اون به اهدافم برسم . من قانونهایی رو که در حد درک اون هست رو بهش میگم تا باورهای درست وارد ذهنش بشه . و سعی میکنم باورهای غلط خودم رو به خوردش ندم .
کارتونهای ناراحت کننده را نگاه نمیکند . سریع برای صحنه های ناراحت کننده واکنش نشان میدهد و میگوید نمیخواهم نگاه کنم . اما همیشه ما خودمان را مجبور میکنیم صحنه های ناراحت کننده را نگاه کنیم و طوری برخورد کنیم که انگار تاثیری روی من نداشت ولی واقعا تاثیر میگیریم چراغ هشدارمان را شکسته ایم .
سال قبل برای کلاسهای مجازی مشکل توضیح دادن درس داشت اما اونقدر به فایلهای استاد نگاه کرده که الان مثل یک گزارشگر به راحتی همه چیز رو توضیح میده.
فایل انگیزشی شماره ۳ کلا عملکرد من رو برای نرسیدن به هدفهام نشون میده و همچنین راه رسیدن رو . حالا منم که اما شاکرا و اما کفورا باشم.
هر چی سپاسگذار آموزشهای استاد عزیزم باشم کم است
به خاطر راهی که توش اومدم سپاسگذار خداوندم
سلام به دوست عزیزوهم فرکانسی ام ،چقدرماوجه مشترک داریم وقتی درمورد پسرماهت گفتی خواستم بگم پسرمنم دقیقا سن پسرشماست وخیلی هم عاشق رشدوپیشرفت وتمام فایل هارامیبینه وکیف میکنه،وچقدرراحت وقشنگ به خواسته هاش میرسه ومن شاهدش هستم براش جورمیشه وزمین وزمان دست به دست هم میدن تابه سادگی وبه راحتی به خواسته هاش میرسه،واقعااگه قانون رایادنمیگرفتیم وچیزی ازاون نمی دونستیم من باپسرم درگیرمیشدم .
اماالان نه تنهامشکلی ندارم،لذت میبرم که به خواسته اش انقدربه راحتی میرسه ،میگم نوش جونش،نون باوراشومیخوره،وهمینطورآدمهای موفق دوروبرم که نوش جونشون بهترینها.
فقط فرق مابااون آدمهاباورهای مخرب گذشتگانمونه،ومامتعهدترازهرلحظه ای که میگذردبایدروی باورهامون کارکنیم،خداماراخیلی دوست داره که پسرتواین سن وسال داریم که تواین مسیره، که خیلی بیشربرای ماقوانین روبه وضوح میرسونه،من هم امروزاینویه نشونه دیدم که بیشترریزبشم توخواسته های پسرم ورسیدن آن به خواسته،چیزهایی که تاالان توجه ام راجلب کرد اینه که: اولااون خواسته داره
دوماخواسته اش روبیان میکنه کاری به پولش وهیچ چیزش نداره.
سوما دیگه اونوبه دست آورده میدونه حتی اگرنه صددرصدروازمابشنوه،دیگه توخونه یاهرجایی کلاداره بااون خواسته اش زندگی میکنه،توحرفهاش،توبازیهاش،حتی عکسش روتوگوشی میبینه وموقع خواب هم باتجسم اون میخوابش میبره،چون وقتی میره روتختخوابش شروع به صحبت درمورداون میکنه،تاخوابش ببره وفرداصبح شروع میکنه😄
من ایمان دارم که خداخیلی دوستم داره که داره به صورت عملی تربهم نشون میده،باورکنیم که میشود،
خداراصدهزارمرتبه شکر
به نام خالق زیبایی ها
سلام استاد عزیزم
مهربان خدای من
بهترین درسها را در زمان سختی آموختم و
دانستم صبور بودن با تمام سختی اش یک ایمان است …و در نهایت حلاوت شیرینی دارد
من مدتها روی هدفی ک علاقم بود تمرکز کردم روزها زود بیدار میشدم شبها دیر میخوابیدم اما عاشقانه میجنگیدم برای رسیدن به هدفم
ساعتها مطالعه میکردم و چند بار موفق نشدم اما به معنای شکست نبود من فقط بیشتر تجربه کسب میکردم آدمهای اطرافم از روی ترحم با من حرف میزدن و ناامیدانه نصیحتم میکردن ک برو دنبال یک شغل دیگه اما من ایمان داشتم و اصلا حرفهای اونها رو نمیشنیدم عاشق بودم کور و کر و لال بودم نسبت به حرف اطرافیان اما دلم روشن بود حرفهاشون به من انگیزه بیشتر میداد و تعهد به خودم داده بودم ک میرسم
بارها با خودم تکرار میکردم
من نه آنم ک زبونی کشم از چرخ و فلک
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد😍
اینو توی اتاقم چسپونده بودم و مدام روزا با رفت و برگشتم به اتاق تکرار میکردم
و به هدف شیرینم رسیدم😭 خدایا هزاران مرتبه شکرت
و الان همون آدمهایی ک ناامیدم میکردن بارها و بارها منو تحسین کردن و هر روز از اقوام و دوستان و اشنایان فقط میشنوم ک بابت موفقیتم پیش نزدیکانم تحسینم میکنن و شکر میکنن و گاهآ دیدم ک رفیقام حسرت میخورن و بارها بهم میگن خوشبحالت خیلی شیرینه رسیدن به هدف
پس لازمه تیک خوردن یک هدف اول اشتیاق سوزان دوم ایمان و سوم عمل هست
با این سه آیتم میتونی به هررررر هدفی برسی
من طعمشو چشیدم موفقیتم هم باعث مهاجرتم به شهرستان دیگه شد
هم عزت نفسمو تقویت کرد
هم باعث افتخارم شد
و از همه مهمتر میتونم درامدهای میلیاردی ازش داشته باشم به امید خدا
اینجا برای هدف بعدیم به خودم تعهد میدم ک همچنان مث قبل محکم و استوار باشم تا لحظه ای ک باز بیام توی سایت و بگم هدف بعدیم تیک خورد ..خدا با منه خدا عاشق منه ..
خدایا من سمت خودمو درست میکنم تو هم سمت خودتو ایمان دارم ک به بهترین شکل ممکن و در عالیترین زمان اوکیش میکنی سپاسگذارم
عاشقتونم ❤️❤️❤️
سلام به دوست عزیز هم فرکانسی ام…من صمیمانه به شما بابت تعهدی که به هدفتون داشتین و دستیابی به اون،تبریک میگم…چقدر تحسین برانگیز و فوقالعاده هستین.خیلی خوشحالم برای موفقیتتون دوست عزیزم…امیدوارم در راه رسیدن به همه خواسته ها موفقیت رو در آغوش بگیری…
به نام خدا
باید بزرگ فکر کنی اما کوچیک قدم برداری
هر چی که دارم جلوتر میرم بیشتر این جمله رو درک میکنم من همیشه برعکس عمل میکردم و نتیجه که نمیدیدم تا امید میشدم ، وقتی به این فک میکنم که قدم کوچیک باید بردارم حسم بهتر میشه و شروع میکنم ولی کافیه یه فاصله بدم بین قدم برداشتن هام که شیطان سریع اجازه ورود پیدا میکنه و با نجواها دورم میکنه از مسیر ،من تو این زمینه خیلی مشکل دارم خیلی کمال گرا فک میکنم همش فک میکردم باید همه چی آماده باشه تا من قدم بردارم ولی تو اتفاقات کوچیک زندگیم تجربه کردم و میدونم از این مسیری که رفتم و نتیجه گرفتم میتونم تو موفقیت های بزرگ هم قدم بردارم مثلا من تصمیم گرفتم وزنمو کم کنم چون تازه زایمان کرده بودم رژیم برام سخت بود گفتم فقط یه قدم کوچیک برمیداریم و توی خونه فعالیتم رو زیاد میکنم بعد یواش یواش هدایت شدم به مسیر لاغری با ذهن و فهمیدم هر چی که من میخام و الان ندارم باید باوراشو بسازم ،تو این مسیر دیدم خیلی طبیعی عادت هام داره درست میشه ووزنم کم شد بدون هیچ عذابی ،یکی از آرزوهایم زندگی به سبک قانون سلامتی فعلا شرایطش رو ندارم ولی دارم با همین ورزشی که میکنم با همین عادت هاییکه درستش میکنم لذت میبرم و میدونم خدا به بهترین مسیر ها هدایت میکنه فقط خودم هستم که میتونم به خودم کمک کنه نه هیچ کس دیگه
من همیشه منتظر بودم دیگران شرایط زندگیمو بهتر کنم ولی الان از هیچ کس توقعی ندارم ،من بچه ی کوچیک دارم و خوب نمیتونستم تمرین هامو انجام بدم اوایل نمیدونستم من هر چه غر بیشتر بزنم و از این شرایط گله کنم بیشتر اینا رو وارد زندگیم میکنم اما از روزی که فهمیدم تصمیم گرفتم توجه ام رو بزارم رو لحظه هایی که میتونم با بچه هام لذت ببرم ،از همسرم همش توقع داشتم بیاد خونه و بچه رو نگه داره اونم چون شرایطش رو نداشت باعث میشد بیشتر حرص بخورم ولی جلو تر که اومدم فهمیدم این راهش نیست گفتم من که حالا کسی رو نزدیکم ندارم باید ببینم چطور با این شرایط میتونم ،الان سعی میکنم صبح ها زود پاشم و شب ها دیر تر بخابم تا بتونم از وقتم استفاده کنم درسته یکم بعضی روزا خسته میشم ولی لذت دیدن این آموزش ها برام بیشتر امیدم به زندگی رو خیلی بیشتر کرده و از همش مهمتر میدونم جهان نتیجه ی تلاش های منو میده
بعضی روزا نجواها میان که تو که نتیجه ای نگرفتی پس کی میخان بیان این نتیجه ها ؟مدام نتیجه های کوچیکی که گرفتم رو براش مرور میکنم بازم میشه یه انگیزه برام
وقتی ذهنم هی بهم میگه تو بچه کوچیک داری ولش کن همش با خودم میگم اگه من الان ادامه بدم و نسخه بهتری از خودم بسازم یه الگو میشم برای بچه هام به خودم میگم اگه من الان با این بچه ها بتونم تو آینده که اینا بزرگ شن که میترکونم من به خدایی که آنقدر مهربونم ایمان دارم و از فرصتی که امروز برای زندگی بهم میده باید نهایت استفاده رو کنم امیدوارم بتونم بهترین استفاده رو بکنم و نماد عظمت و قدرت خدای مهربونم باشم
خدایا شکرتتتتت
روز هفتم یکم بهمن ماه.
تو همین الان هم کاملی ، همین الان هم بهترینی، پس منتظر نباش تا شرایط خوب بشه… هیچوقت شرایط عالی نخواهد شد. تو هستی که شرایط رو تغییر خواهی داد. وقتی حرکت کنی وقتی قدم برداری وقتی پیش بری درها باز میشه!!! یه درهایی که قبل از اون فکر نمیکردی اصلا در باشه! آقا سعید وقتی ایمانتو نشون بدی و با شجاعت قدم برداری خداوند پاسخ میدهد! منتظر نباش شرایط فراهم بشه چون هرگز این اتفاق نمیوفته که همه چی صد در صد اماده بشه. تا حالا که این اتفاق نیوفتاده ، از این به بعد هم قرار نیست بیوفته.
اما قراره تو درس بگیری، و از این به بعد با همین چیزایی که داری، شروع کنی و قدم برداری. باور کن همین الانم فوق العاده ای. بخدا تو لایق بهترینایی پسر. خودتو دست کم نگیر… ادامه بده…. پسر قشننگ…
خودتم خوب میدونی اینکه میخوای تا ته مسیرو کامل بدونی، این دیدگاه مال ذهن فقیره! ولی ذهن ثروتمند میگه قرار نیس همه چیو بدونی. همینکه قدم بعدی رو بدونی کافیه! میگه ؛ تو خود پای براه در نه و هیچ مپرس ، خود را بگویدت که چون باید کرد … میگه تو هر کاری از دستت بر میاد انجام بده ، بقیه رو بسپار به خدا… تو هر ایده ای که الان به ذهنت میرسه و شرایط انجام دادنشو داری انجام بده … اگه کسب و کاره، هر تغییری که هست انجام بده ، مهاجرته ، میگه تو فعلا زبانتو تقویت کن ، اینو که میتونی انجام بدی؟؟؟ وقت که داری!! اگه ورزشه ، توپ که داری! کفشم ک داری! میتونی روزی نیم ساعت با توپ کار کنی که! همونو انجام بده! این قدم اوله… تو که نمیدونی قراره چه اتفاقی بیوفته. پس هر کاری، هر اقدامی، هر ایده ای، هر چند کوچیک، هر چند ساده بود انجامش بده. همین قدمای کوچیکو نباید دست کم گرفت ، دقیقا همین قدمای کوچیک یه سری نتایج بوجود میاره که باعث میشه تو بیشتر باور کنی. باعث میشه خودتو باور کنی، قدم هاتو محکم تر برداری ، انگیزه بیشتری داشته باشی. پس همین هارو جدی بگیر و پیش برو… بعد کم کم نتایج بزرگ و بزرگتر میشن ….
خدای من شکرت بابت این فایل قشنگگگ
استاد عزیز ممنونم واقعا این فایل نه یک فایل انگیزشی ساده ست. بلکه کلام شما با ایمان و قدرت جاری میشه و بر قلب ما نقش میبنده
دوست عزیزم کامنتت عالی بود
همون قسمتی که کفته بودی اگه به ورزش علاقه داری میتوتی با ی توپ و کفش شروع کنی.
اگه هدفت مهاجرت هست – میتونه از زبان شروع کنی…
چقدر حائز اهمیت هست که هر روز ی قدم برداریم کمال گرا نباشیم – نخواهیم کل مسیر برامون روشن بشه
هر کاری که الان از پسش بر میایم انجام بدیم..
این قدم رو انجام میدیم قدم بعدی رو خدا خودش نیگه تیاید دنبال روشن شدن مسیر باشیم – همون مثال جک کنفیلد که ی ماشین صد متر صدمتر مسیر رو روشن میکنه ولی ما میتونیم صد ها کیلومتر رانندگی کنیم.
به نام خداوند هدایتگرام
عرض سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون
و سلام به همه دوستان هم فرکانسم
روز شمار زندگی من روز 8
من باید روی باورهام خیلی کار کنم
تا بتونم اون طور که دوست دارم اتفاقاتی رقم بزنم
الان که فکر میکنم میبینم که ما هر چقدر هم تلاش کنیم ولی باورامونو قدرتمندش نکنیم هیچ اتفاق خواستی تو زندگیمون نمیفته وقتی اعتماد به نفسمون بالا باشه و عزت نفسمون رو تقویت کنیم اون موقع که اتفاقات خوب رخ میده و ما با ایمان داشتن به خداوند و اطمینان کردن به اون میتونیم باورامونو بسازیم وقتی که ایمانمون قوی باشه ما میتونیم باور کنیم که از عهده هر کاری بر میآییم چون میدونیم که خداوند هدایت مون میکنه و در مسیر درست قرار میده
من با خواندن کامنت دوستانم به این نتیجه رسیدم که من باید خیلی رو ایمانم کار کنم تا بتونم باورامو تقویت کنم و این کلیپ انگیزشی که استاد با چه انرژی دارن بیان میکند نشان از ایمان بالای استاد میگه و وقت من این کلیپ گوش میکنم فوقالعاده انرژی میگیرم و خیلی دوست دارم وقتی که به اون اهدافی فکر میکنم که رسیدم و خودمو تو اون شرایط میبینم و چقدر حالم خوب میشه وقتی تجسم میکنم که به خواسته ام رسیدم و من یه انسان موفقی هستم
تجسمش چقدر برام لذت بخش
من بعد پنج سال مغازمو باز کردم و خودمو تو شرایطی میبینم که پیشرفت کردم و کارمو توسعه دادم برا مغازم انباری گرفتم و جا برا جنسام ندارم
چقدر این تجسم حالمو خوب میکنه
و امید وارم که بتونم از آموزهای استاد سر بلند بیرون بیام
من تنها کاری که الان میتونم کنم اینکه تمرکزم رو نکات مثبت زندگیم باشه و رو شکر گزاری داشتهام باشم و حالمو خوب نگهدارم خدا خودش برام کارو جور میکنه
از همون چیزی که دارم شروع کردم و توکلم به خداوند الآنم که شب عید داره نزدیک میشه من برا مغازم جنس میخوام و باید بیارم امیدم به خداست تا ببینم که چه اتفاقی برام رخ میده
استاد و دوستان عزیز عاشقانه دوستون دارم
یا حق
بنام خالق روزی دهنده ی بی منت خدایا شکرت سپاسگزارم
سلام به همه دوستان همفرکانسیم و استاد عزیزم وخانم شایسته
هاشم جان امیدوارم روز به روز در روند تکاملی باشی و در دل مسائل زندگی و کسب و کار
هدایت به راهکارهای آسان و دست یافتی برسی
دوستت دارم عزیزم
آره دوست عزیزم باید همواره رو باورامون کار کنیم و از مسی لذت ببریم..
باید این مسیر رو هر روز دنبال کنیم – نگزاریم وقفه بیفته – باید تعهد داشته باشیم
خیلی کامنت خوب بود دوست عزیزم بهت تبریک میگم که بالاخره بعد 5 سال مغازه خودت رو ست اپ کردی و این عالیه..
سلام به تمام عاشقان خدا
امید دارم عزیزان من هر جا هستید دل تان شاد و لب تان خندان باشد پیش از خواندن کمنت ها خواستم کمنت خودم را بنویسم به عنوان رد پای خودم در روز شمار تحول زنده گی من
باید بخدا باور کنم خدا زیادددددد ذات مهربان هست هر چی بخواهیم هر چقدر بخواهیم برای ماه میدهد آنقدر ذوق شوق دارم که حتی نوشته هایم قسمی نوشته میشود یکی پیش پس
دقایق پیش در ارچیف انستا گرام خودم استوری های چند سال گذشته را میدیدم شاید او وقت ها استوری های موفقیت و انگیزشی میگذاشتم از سر شوق بدون دلیل محکم
و حالا که دیدم تعجب کردم که به همو آدم تبدیل شدم یک دختر موفق خودساخته که هر روز برای رسیدن به آرزو هایش تلاش میکند بیشتر خدا را میشناسه و عاشق خدا میشود دختری که هر چیزی که او را از هدفش دور میکند دور شان خط کشید دختری که شب و روز فکر میکنه چگونه بهتر از دیروز شود دختری که پشت کار دارد قوی هست هر روز بیشتر قوی میشود دختر که با جان دل میبینم تلاش میکند چقدر تغییر کرده پخته شده آگاه شده دانا شده و از همه مهم حتی استایل های که دوست داشت و اندام که دوست داشت دارد دختری که از همه بیشتر به خودش ارزش احترام قایل هست دختری که عاشق خودش شده دختری که به خودش افتخار میکنه با تمام وجود دختری که با کسی حسودی نمیکنه همه ره دوست دارد دختری که با عباس منش و امثالش اشنا شد برای پیشرفت و موفقیت بیشتر بلی او دختر کسی نیست جز پاکیزه بارکزی
تمام این سخن هایم بخاطر این بود رفیق اگر حواس ما به خودما نباشد از خدا هست یک روز آرزو داشتم ویرژن امروز مه داشته باشم ولی برش زیاد توجه نکرده بودم امروز با دیدن استوریهایم دیدم چقدر خدا هر لحظه حواسش بر ما هست و ماره در مسیر درست قرار میدهدو اگر ما الکی هم بگویم ولی خدا جدی هست و همیشه بهترین ها را برای ما میخواهد یا خدا مه چقدر عاشق تو هستم و چقدر به بودنت درون خودم افتخار میکنم راستی کسی که تورا داشته باشد چی کم دارد رفیق هیچ وقت غصه نخور خدا هست او هست او درست میکند و بهترین میسازی ات
ایمان دارم سال بعد وقتی این کمنت مه بیبینم بیشتر متعجب میشوم میدانم بهترین و عالیترین زنده گی ره میسازم یکی از موفق ترین های جهان میباشم در خانه خودم بهترین کار بهترین اندام بهترین زنده گی بهتدین موتر بهترین معنویت بهتدین خودم بهترین دوستا بهترین بهترین بهترین و هیچ وقت به کم قانع نمیشوم چون میدانم لایق عالی ترین ها هستم
باشد به یادگار روز شمار تحول زنده گی پاکیزه بارکزی روز هشتم
سال 1402
ماه حمل
تاریخ 28
26رمضان
به نام خدای مهربان و بزرگ
به نام خدای که همه چیز میشود همه کس را
خدای که عشق مطلق هست
خدای که قدرت مطلق هست
خدای که نور زمین و آسمان هاست
خدای که رفیق من هست عشق من هست حامی من هست
خدای که بهترین شریک من هست
خدای که نور قلبم هست
خدای که امید زنده گی من هست
خدای که همه چیز من هست
خدای که در گوشم زمزمه میکند من هستم من هستم مواظبت هستم
خدای که بهترین بهترین بهترین رفیق من راز دار من هست
خدای که میلیارد ها بار بیشتر از من عاشق من هست
خدای که جان من هست
خدای که رحمان و رحیم هست
خدای که تدبیر کننده تمام عالم هست
خدای که بهترین هادی و حامی من هست
خدای که ثروتمند ترین فرمانروای جهان هست
خدای که پادشاه تمام عالم هست
خدای که زنده کننده مرده گان هست
خدای که ریس و مولای زنده گی من هست
خدای که همیشه راه میگشاید میبیند میشنود و کمک میکند
خدای که راه گشاه هست
خدای که جان میدهد
خدای که من را در قلب حکاکی کرده مثل نقاشی که در پوست خودش نقاشی میکند
خدای که من را از خود و برای خود خلق کرد
خدای که زمین و آسمان ها را مسخر من کرد
خدای که در همه حال از من حمایت میکند
خدای که در کنار من هست مواظب من هست عاشق من هست
خدای که خیر و شرم را برایم الهام میکند
خدای که شیطان را بخاطر من از درگاهش راند
خدای که روی من غیرت دارد و ارزش من را میداند
خدای که هست و لبخند میزند
خدای مهربانم ، یار عزیزم ، صاحب ضربان قلبم ، ریس زنده گیم ، صاحب هر نفسم ، جان و جانانم ، عشق و یار ابدی من ، یار نزدیکتر از رگم ، جان و جهانم ، مولا و ریس من ، فرمانروای کارساز من ، پروردگار قدرتمند من ، حافظ من ، حمایت کننده من ، روزی دهنده من ، هدایت کننده من ، خدای من خدای من خدای من
یا رب عاشقتم با تمام وجودم دوستتتتتتت دارم
با تمامممممممم وجودم عاشقتم
خدایااااااا خیلییی خیلییییی عاشقتم سپاسگذارت هستم که هستی و این همه نعمت ثروت و عشق برایم عطا کردی
خدای مهربانم چگونه شکر این همه لطف و مهربانی تورا جبران کنم
چی بگویم که قلبم آرام شود از این همه عشق توووووووو
چی کار کنم که بدانم ازم راضی و خشنود هستی
یا الله
یا الله
یا الله
یا الله
من میلیارد بار ازت ممنون هستم ازت سپاسگذار هستم
بیبیبببن خدایاااااا عاشقتم من عاشقتم
چقدررررر زیبا من را به سایت هدایت کردی من را به گنج عالم هدایت کردی دستم را گرفتی آرام آرام مثل یک پدر مهربان زنده گی کردن را یادم دادی بامن خندیدی اشک ریختم اشک هایم را پاک کردیی افتیدم عاشقانه بلندم کردی حامی خواستم حمایتم کردی برایت پشت کردم دنبالم آمدی رهایت کردم دستم را محکم گرفتی ازت دور شدم بغلم کردی ناسپاسی کردم من را بخشیدی
بالایت غر زدم لبخند زدی
دورت خط کشیدم سمتم دویدی
ازت گله کردم عشق دادی
خدایااااا تو سراسر قلب هستی
تو سراسر عشق هستی
تو خیلیییییییی ذات رحیم و مهربان هستی
چی کردی با من رفیق ؟
خدای عزیزم کی میگوید نمیشود با تو قدم زد ؟
کی میگوید نمیشود تورا بغل کرد ؟
هر لحظه هر ثانیه تو کنارم بودی و هستی
من عاشق و سپاسگذارت هستم
یا رب سپاسگذاریم در کلمات نمی گنجد
چطور میتوانم نعمت های تورا تکذیب کنم یارم
چگونه به تو میتوانم شرک بورزم عشقم
به چی سایتی الهی دعوتم کردی
استاد مهربان برایم عطا کردی
خدا من عاشقتم
من فقط بنده گی تورا میکنم فقط بنده تو هستم و تو به شدت برایم کافی هستی
خدایاااا کنار تو بودن ترسی برایم نمیکذارد
الله با من هست
الله یار من هست
الله عشق من هست
استاد من عاشقتم استاددددددددددد اولین و آخرین استاد من هستی شما فوق العاده هستین شما بی نظیر هستین استاد نمیدانی چقدررر دوستتت دارم و برایت دعا میکنم استاد شما چرا این قدر خوبین بیبیبین تازه شما تجلی خدا هستین تصور کنم خدا چقدررررررررر مهربان و بخشنده هست
استاد هیچکس به اندازه شما این قدر زیبا قوانین بیان نمیکند
واقعا من لایق عالی ترین ها هستم که چنین جایی هدایت شدم سمت چنین استادی شاگردی میکنم این خودش دلیل محکم هست که من لایق عالی ترین ها هستم
من از عشق خدا دیوانه میشوم
چقدررررر خدا ذات مهربان هست
چقدررررر خدا رحیم هست
دقایق پیش با خود حرف میزدم سراسر اشک شوق شدم که چقدرررررررررر خدا من را دوست دارد یعنی ایمان آوردیم یقیییییییییین دارم که من عزیزترین عزیز خدا هستم من عشق خاص خدا هستم چقدررر. حواسش به من هست
چقدررر خدایی زیبایی هست
خیلییی خوب حواسش به من هست
خیلیی زیبا خدای میکند
خیلییی زیبا کارش را بلد هست
من چنین ربی داشته باشم مگر میشود نگران باشم ؟
امروز پیاده روی رفته بودم غرق زیباییی شده بودم غرق احساس خوب و شکرگذاری دیوانه میشوم از این احساس های عالی حس میکنم من در این جهان نیستم
خیلیییی احساسش زیباست
دیدم یک کودک روی شانه های پدرش نشسته و عشق میکند
خدا گفت تو هم روی دوش من هستی نگران هیچی نباش
زهن آمد گفت خواب بیبیین از استاد شنیدی همینگونه تصور میکنی
جالبش چی بود وقتی اون پدر با فرزندش نزدیک من شد پسر خیلیی لبخند زیبا به من زد
خدا گفت اگر این نشانه برای تو نبود چرا هر دوی تان دقیق از یک مکان در یک زمان از کنار هم عبور کردین و گفتم راست میگوید زهنم خاموش شد غرق عشق خدا شدم
خدا خیلیییی زیباست
خدا خیلییییییییییی وفادار هست
خدا خیلییییی خداست
خدا خیلییییی عشق هست
خدا خیلیییییییی رفیق با مرام هست
خداااا خیلییییییییی خداست
خدا خیلیییی خفن هست
خدای عزیزم من به معجزات شما عادت کردیم
خدایا دوستتتتت دارم عاشقتم میبوسمت رفیق با عشق میبموست نازنین خدایم
آغوش ات آنقدر امن هست که جای هیچ نگرانی برایم نمیکذارد
تنها تورا میپرستم رفیق و تنها از تو یاری میجویم
شکرت که هستی و خدای میکنی
پاکیزه جانم ، پاکیزه قوی من ، پاکیزه زیبایم ، پاکیزه دلنشینم من عاشقتم دخترررررررررررررررر
میدانی من با تمام وجودم عاشقتم
عاشق چهره ات
عاشق وجودت
عاشق حضورت
عاشق اخلاق زیبایت
عاشق محبت کردنت
عاشق مهربانی هایت
عاشق بنده گی کردن
عاشقتم نازنینم
مرسی که هستی
قطعا تو لایق بهترین ها هستی
نوش جانت این همه آگاهی و پیشرفت
دمت گرم که هستی و عاشقانه ادامه میدهی
قطعا فتح قله های موفقیت شایسته تو هست نازنینم
دوستتت دارم و میبوسمت
به نام خداوند بخشنده و مهربان
یادگار 8
سلام استاد عزیزم و مریم خوبم
نه استاد
زندگیم دقیقا اون چیزی که میخوام نیست
یعنی بد هم نیست خوبه
ولی من همیشه بهترین هارو میخوام
بهترین خودم
بهترین خدام
بهترین خواسته هام
بهترین هدف هام
راضی نمیشم به ی درامد تقریبا خوب
راضی نمیشم به ی خونه تقریبا خوب
راضی نمیشم به ماشین تقریبا خوب
وقتی همشون بهترینش وجود داره پس سهم منم هست
چون تولید کارخونه که سقف نداره
ملک و خونه که سقف نداره
درامد و پول که سقف نداره
یا تقسیم بندی که نشده
محدود که نیس
وقتی خداوند همه چیز رو فراوانی آفریده قطعا سهم من هست
باید تلاش کنم
راه بیفتم برم تو مدارش تا شکار کنم
و به لطف خدا چند مدتی ست تمرکزی دارم کار میکنم
باروبندیل بستم
راه افتادم
مسیر سختی نیس
ولی من خستم میشه
پاهام درد میکنن
عرق میکنم
تشنم میشه
ولی دیگه افتادم قسمت روون جاده
دریا پیش روی منه
فراوانی غذا پیش روی منه
درمان پادردم پیش روی منه
دووم میارم
ادامه میدم
چیزی در عقب نیس که به خاطرش برگردم
چیزی نمونده که برسم
تو مسیر روان و با لذتی قدم گذاشتم
مسیر هیچ موردی نداره
اما این بدن من هست که داره نق میزنه
توجه نمیکنم به غرو نق بدن
به مسیر نگاه میکنم
ی نوری دارم میبینم
انگاری نزدیکم
و من با اخرین انرژی که برام مونده ادامه میدم
به نورکه برسم قطعا دوباره بدنم شارژ میشه
و دارم لذت میبرم
خدایا شکرت
خدایا تو دست منو گرفتی و منو منتخب این مسیر کردی
چراغ دادی دستم
گفتی این مسیربرو تا ببینی لذت واقعی چیه
خدایا هستی مث همیشه
و حتی پررنگ تر
خدایا شکرت
و چه نعمتی بالاتر از اینکه هم راهنمای راهمی هم رفیق راهمی
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت
با نام او…
روز هشتم
چند وقت پیش بود که خوابی کوتاهی دیدم :
از پنجره هواپیما داشتم به پره موتور که روی بال هواپیما بود نگاه میکردم که یک لحظه دیدم پره از کار افتاد و همونطور که سرعت هواپیما کم میشد یک لحظه سقوط رو حس کردم و دیدم با سرعت زیاد داریم به سمت زمین میریم…
اون لحظه اولین چیزی که به ذهنم اومد
این بود که دختر دوساله ام چی میشه اگه من الان از بین برم و تنهاش بزارم تمام اون برنامه هایی که برای آینده اش و رسیدن به موفقیت هاش ریخته بودم
و … چی میشه؟!
بعد سریع توی ذهنم مرور شد که اون پدرش و خانواده اش و عزیزایی که دوسش دارند رو در کنارش داره و قطعا با تلاش و خواست خودش در حد لیاقت خودش و آگاهی هاش زندگیش رو میسازه و این زندگی اونه من نباید نگران باشم…
اصلا احساسش قابل وصف نیست…
همه این افکار توی صدم ثانیه به ذهنم خطور کرد
بعد به خودم اومدم با صدای بلند گفتم که :
پس من که زندگی نکردم…!!!
آنقدر که این حس عجیب بود که با همون حس از خواب بیدار شدم، گیج شده بودم ترسیده بودم ترس از این که چرا وقتم تموم شد بدون اینکه به تمام اون خواسته ها و رویاهایی که نوشته بودم و آرزوشون رو داشتم برسم.
چند روز از ترس اینکه اگر نتونم به خواسته هام برسم و این دنیا رو ترک کنم، ترس از اینکه نکنه همش اینا یک خیال بوده و اصلا خواسته هام قابل دست بافتنی نیستن و به اصطلاح عموم که نااگاه اند اینا فقط یک سری مباحث انگیزشی هستند و …
البته دلیل همه اینافکار رو میدونم
نداشتن ایمان قوی و واضح نبودن اهداف به صورت دقیق و شفاف در حدی که به قول این فایل بتونم برای اهداف شب ها دیر بخوابم و صبح ها زود از خواب بیدار بشم …
نداشتن اشتیاق سوزان.
در نهایت بعد از چند شب که خواب و خوراک بابت این افکار ازم گرفته شد بود همسرم ازم پرسید که چی شده چرا انقدر ناامیدی و خوشحال نیستی( البته بنده خدا فکر میکرد هنوز با مسئله مرگ مادرم کنار نیومدم) زدم زیرگریه و ماجرا رو براش تعریف کردم
بعداز اینکه گوش داد گفت مگه تو تمام تلاشت رو کردی و نتیجه نگرفتی که این احساسات رو داری چقدر برای هدفت جنگیدی
چقدر تلاش کردی
تازه ما الان اول راهیم( 5 سال ازدواج کردیم و الان که این متن رو می نویسم در برهه 32 سالگی هستم) باید حسابی تلاش کنیم و اون زندگی که می خواهیم رو باهم بسازیم.
انگار خدا داشتباهام صحبت میکرد.
من آگاهی هایی که الان دارم اوایل ازدواجم نداشتم همسرم توی یکسری از مسایل دقیقا نقطه مقابلم بود اون اوایل اذیت میشدم
بعد بمرور به خودم اومدم دیدم بهترین آدمی که می تونست به عنوان همسر و همراهم توی این مسیر زندگی کنار باشه حمید عزیز هست، و بابت حضورش در زندگیم بسیار از خدای بزرگ سپاسگزارم
حمیدجان با روحیه منطقی و خصلت رک بودن در گفت و گو باعث میشه من به ضعف هام پی ببرم و از وقتی که به این مسیله پی بردم بدون ناراحتی بت آغوش باز انتقادهاش رو میپذیرم و تمرکز میکنم رو بهبود شخصیت و شرایط روحی خودم که قطعا توی زندگی مشترکمون تاثیرات بسیار عالیش نمایان میشه .
صحبتم طولانی شد
ولی باز هم از استاد عباسمنش عزیزم و مریم جان گل بسیار سپاسگزار و شاکرم که چنین فضا با این حجم آگاهی رو فراهم کردند تا به اشخاصی مثل من کمک کنن روز به روز در همه جوانب زندگی پیشرفت داشته باشیم.
یک اعتراف هم بکنم که به خاطر شرایط روحیم تصمیم گرفته بود یک پزشک خوب پیدا کنم و جلسات تراپی رو باهاش شروع کنم که بتونم حال خوبم رو دوباره بدست بیارم…️
که گوش خودم رو پیچوندم گفتم مهرنوش دوباره داری بیراهه میری کی بهتر از استاد می تونه کمکت کنه،
همه این مسایل باعث شد که هدایت بشم شروع کنم تمرکزی با فایل های دانلودی و این فصل روزشمار زندگی خودم رو از نو اونجور که دوست دارم بسازم…️️️
عاشقتون و بازم هم خدای بزرگ رو بسیار سپاسگزارم که هر لحظه در حال هدایت دختر کوچکش مهرنوش هست و همواره من رو محکم در آغوشش نگه میندازه️️️
بنام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی ،
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
رنج ها نقطه عطف ماهستند ، من یادگرفتم که با تضاد به وضوح برسم ، و این وضوح کمک میکنه تا به سمت خواستم حرکت کنم و وقتی حرکت میکنم نیروی های غیبی به کمکم میان و من به اهدافم میرسم واین رسیدن به اهدافم ،بهم اعتماد بنفس میده و باورهامو تقویت میکنه و به توانمندی هام اضافه میکنه و این توانمند شدن کمک میکنه تا اهداف بعدی رو راحت تر بهشون برسم ،چون قوی تر شدم و این دور طلایی و زیبا مدارمو بالاتر میبره و من هر بار باکیفیت تر از گذشته زندگی میکنم
این چرخه ایه که برای من اتفاق افتاده با کمک آگاهی های این سایت و آموزش های شما استاد عباس منش عزیزم .
دوستتون دارم وعششششششق برای همه شما دوستان عزیزم