دیدگاه زیبا و تأثیرگزار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
ه نام خدای سریع الجواب من
سلام
داشتم با دقت به صحبت های شما گوش می کردم، فکر می کنم دقیقه ۳۳ بود که یهو فوکوس از روی شما برداشته شد و ناگهان تصویر پشتتون برام بولد شد …..
چشم هام رو چند بار باز و بسته کردم
مگه میشه یه همچین چیزی ….
واقعا این آدم داره اینجا زندگی می کنه ؟؟
(ضمنا من کل سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت رو بارها دیدم)
چرا انگار واسم طبیعیه که یک آدم داره تو یه همچین جایی زندگی می کنه ؟؟؟ (اصلا کار به استقلال مالی و استقلال زمانی و رابطه زیبا و آرامش و … ندارم)
فقط همین که این شخص داره اینجا زندگی می کنه واسم بیگ شات شد واقعا …
انگار واسم طبیعی شده بود …
بابا شما تصویر پشت رو ببین
ابرا و درختا و خونه رو آب رو ببین
انعکاس همه چی توی این آب رو ببین
بایدم هرکی میاد اینجا رو میبینه بگه وااااااااااو عجب جاییه ، بایدم اسمش بهشت الهام بشه
این یعنی چی ؟؟
این یعنی اگر من الان دارم به خاطر خواسته و چیزهایی که ندارم درد و غم و ناراحتی می کشم و چیزهایی که دارم رو نگاه نمی کنم …. چه تضمینی وجود داره که وقتی رسیدم بهشون باز هم بخاطر نداشته هام ناراحت نباشم و اینایی که به دست آوردم رو نبینم … هرچند که بماند که دنیا با اون نگاه اصلا بهت چیزهای جدیدی نمیده …
حالا میفهمم چرا میگی با اینکه چندین سالِ این زندگی رو داری و داری توش زندگی می کنی نمیذاری برات عادی بشه … حالا میفهمم چرا هر دفعه بابت دیدن ابرا هم در حالت پفکیش هم وقتی ابر نیست و صافه ذوق میکنی ...
چون نمیخوای بذاری واست طبیعی شه …
چون حیفه واقعا زیبایی این فضا و محیط بهشتی رو آدم واسه یه مشت فکر واسه آینده ای که در هاله ای از ابهامه از دست بده … حیف چیه دیوانگیه اصن ….
بعدش نشستم کلی فکر کردم ، به قانون و اینکه من کجای کارم هنوز لنگش داره …
دیدم من هنوز حرفای این آدم رو کامل باور نکردم که می شود با تغییر باور از یک راننده تاکسی توی بندرعباس رسید به فلوریدای آمریکه با همچین ویویی …
واسه همین ذهن من وقتی میبینه عباسمنش توی یه همچین جایی داره زندگی می کنه میگه خوب که چی ؟؟؟؟
(این رو در حالت عادی نمیفهمیدم که بک گراند ذهنم چه خبره)
خوب کی چی ؟؟؟ بابا طرف داره جایی زندگی می کنه که شاید یک به میلیارد نفر هم نتونه بره اینجا …
اصلا بحث پول نیست ها …
ولی بازم ذهن میگه بابا این با فروش محصولاتش این پول رو به دست آورده …. خوب این همه آدم هزاران برابر دارن محصول میفروشن …
اصلا مگه عباسمنش وقتی شروع کرد خود تو اگه بهت میگفت این محصول رو دارم بیا بفروشیم قبول می کردی جواب میده ؟؟
میگفتی کی میخره این چیزارو بابا …
یا مثلا ذهن میخواد بگه عباسمنش کلاهبرداره …
این رو از اونجایی میگم که یکی از بیشترین کلید واژه های سرچ شده توی گوگل برای “عباسمنش” اینه …. این یعنی چی ؟ یعنی ذهن افراد نمیخواد قبول کنه (بخاطر باورهاش و چیزهایی که دیده) که به سادگی و فقط با تغییر باور میشه به یه همچین جایی رسید …. و میگه اینا دروغه … چون کل زندگی چیز دیگه دیده
مگه میشه ؟؟؟ چرت و پرته اینا بابا … دکون دستگاه راه انداختن …
ولی حقیقت اینه که شما نه با کلاهبرداری نه با زور زدن و نه با افکار غالب جامعه اصلا به این ثروت نمی رسی عزیز … نمیرسی
محصول ؟؟ اصلا این عباسمنش مگه چند تا محصول داره ؟؟ اصلا اگه به فروشِ محصولِ که دیگه برداشتن پرفروشترین محصول (تندخوانی) از روی سایت نقض قضیه است .
اصلا بابا قضه فقط پول نیست ….
از بعد بالاتری نگاه کن
شما با کدوم ثروت میتونی بیای جایی رو بخری که خونه روی آب داره، کلبه چوبیه ، بیش از چند هکتار دریاچه اونم با آب چشمه روان داره، بهترین شهر از بهترین ایالت از بهترین کشور جهان :|
وارن بافت هم پول داره ، بیل گیتس هم پول داره …
ولی بابا اصن قیاس مع الفارقه سطح زندگی
حالا میفهمم چرا همیشه تاکید داری که قدم اول و پایه و خشت اول اینه که آگاهانه بپذیریم که زندگیمون رو داریم خودمون خلق می کنیم (شاید خیلیاتون بگید بابا من که دیگه پذیرفتم، ولی حقیقت اینه که اینکه چقدر به قانون عمل می کنید در خلوت خودتون این باور رو ثابت می کنه)
اینارو دارم به مغزم میگم
مغزی که دیگه داره کم کم راه میاد و دیگه داره excuse هاشو میذاره کنار ، کارش بهانه آوردنِ این مغز …
دیگه من اِگزَجِره ترین بهونه رو گفتم و واسشون دلایل منطقی هم آوردم …
حقیقت اینه که مغز نمیخواد قبول کنه که زندگی یک بازی شیرین و قشنگ و فوق العاده است توی این دنیای مادی … ما اومدیم که فقط این زیبایی و شیرینی رو تجربه کنیم … ما اومدیم تجربه خدا روی این دنیای مادی باشیم …
اصلا قرار نبوده سختی بکشیم واسه خواسته هامون ..
اصلا قرار نبوده سختی بکشیم واسه تجربه کردن هامون …
حقیقت اینه که ما یادمون رفته قرارمون با خدا رو …
حقیقت اینه که باید بیدار شیم و به آگاهی سلام کنیم … به این دنیای زیبایی که بر اساس قوانین ساده خلق شده تا من هرآنچه که میخوام رو به سادگی درخواست کنم و خدا هم ادعونی استجبلکم باشه ….
حقیقت اینه که فاصله من تا خواسته هام به سادگی برداشتن پاهام از روی ترمزِ ….
حقیقت اینه که عباسمنش با تغییر باورها و زاویه دیدش به دنیا به خواسته هاش رسیده اونوقت ما دنبال کارهای فیزیکی می گردیم …
مرسی … مرسی که اینقدر شفاف الگویی …
خدا میدونه که از هر تهمتی مبرایی …
مرسی که ثابت می کنی حرفهات رو در عمل …
خدا حفظت کنه مَرد …
دوستت دارم ….
برای دیدن سایر قسمتهای «سریال زندگی در بهشت»، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD751MB48 دقیقه
- فایل صوتی پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 644MB48 دقیقه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد وخانم شایسته عزیزم ،امروز بیدارشدم باوجودی که دارم هرروز وشب سپاسگزاری مینویسم وفایل گوش میدم ولی چون به کارهام نمیرسم واون کارهایی رو که مدنظرم هست برای رشد خودم (کارهای فیزیکی که در نظرم هست ) رو نمیتونم یعنی یه جورایی وقت نمیکنم انجام بدم حس خوبی نداشتم واین حرف در فکرم امد که چرا اینقدر روزها وشبها سریع میگذرند دقیقا مثل برق ،وباورم نمیشه با همین حرف چقدر میشه که گمراه بشی وهی حرفهای بد بیشتری بیاد ،خدایا شکرت که هدایتم کردی ،به محض اینکه میبینیم حالم بده وهیچ جوره اون احساس خوبه رو نمیتونم داشته باشم میام سراغ فایل نشانه و اینکه میگم گمراه میشی به این دلیله که مغزم گفت بابا نشانه چی میخواد بهت بگه همین فایلایی رو که داری کار کن بشین اون همه کامنتی که عقب انداختی بنویس اولش گفتم باشه راست میگی من هنر کنم کامنتای عقب انداخته مو بنویسم خودش حالم درست میشه ولی همین که گوشی رو انداختم یهو ناخوداگاه بلندش کردم اصلا نمیتونم بگم چطور جسمم این کارو انجام داد مثل تشنه ای که اب بخواد ودوباره سایت رو باز کردم ودراین حین میگفتم خدا منو دوست داره ومن لایق هدایت خداوند م وخدا به من میگه چکار کنم وهمین که سایت اومد بالا بی درنگ عشق پروردگارمو احساس کردم واب رو نوشیدم وفایل نشانه رو زدم ،خدایا شاید برای همه بچه ها این احساس اشنا باشه این عشق پروردگار ،اما من با هدایت خداوند جزئیات رو نوشتم چون دقیقا این فایل گفت که برامون عادی نشه این عشق رب ،این هدایتش ،این چیزی نبود که قبلا داشته باشیمش اینقدر سریع واینقدر واضح ،نه اینکه نباشه ما نداشتیمش ،چون ما در مدارش نبودیم، اما حالا برامون عادی شده ولی نباید اینطور بشه نباید این نعمتهایی که خداوند هر روز داره بهمون میده عادی بشه ،خدایا شکرت ،حالا نشانه م چی بود پاسخ به سوالات ،اولین کلمات کامنت زیبای اقا رضا خدای سریع الجواب ،خدایا شکرت ،شروع کردم به خوندن کامنت ،چقدر زیبا بود ،چقدر از دل بود ،به من همینو گفت ،چرا اینقدر این وضعی که دارم برام عادی شده ،چرا توجه نمیکنم که قبلا در چه حالی بودم والان چقدر اوضاعم فرق کرده ،خدای من دیروز که استاد فایل سرمایه رو گذاشتند اومدم کامنت بنویسم ولی باورتون نمیشه ناخوداگاه شروع کردم به نوشتن اینکه این دوسالی که در سایت هستم وبا شما اشنا شدم چه تغییراتی کردم وچه چیزهایی بدست اوردم دیروز نفهمیدم وحتی اصلا توجه نکردم که چطور شد که من یهو این چیزها رو نوشتم ولی امروز با این فایل نشانه فهمیدم ،اینکه باید همیشه نعمتهای پروردگار رو یاداوری کنم تا نعمتهای بیشتری بهم داده بشه چون با این دیدن نعمتها حالم خوب میشه احساسم خوب میشه ، من واقعا همه چیزهایی که بدست اوردم برام عادی شده این زنگ خطره ،باید مدام برای خودم یاداوری کنم وبنویسم که چه چیزهایی رو بدست اوردم بخصوص اینکه باید مرتب به خودم یاداوری کنم که این چیزها رو با عمل به قانون با درست کردن باورها وبه لطف فضل وهدایت خداوند بدست اوردم ،خدای من شکرت که اینطور بنده هاتو هدایت میکنی .برگردیم به اول کامنتم جوابم این بود نسرین خدارو شکر کن که ا زخواب بلند میشی وسالم وسرحالی وخداوند به تو فرصت داده فرصتی دوباره که روی خودت کار کنی تجربه کنی واز زندگی لذت ببری پس به جای اینکه غصه بخوری که به کارهات نمیرسی خداروشکر کن که میتونی همین کارهاتو انجام بدی وباگوش دادن به اول فایل که جواب استاد در مورد کارهایی که بچه ها گفتن انجام بدین بود ،به خودم گفتم ببین احساستو خوب نگه دار همین کارهایی هم که داری انجام میدی کم کاری نیست ،از زندگی لذت ببر ودر لحظه زندگی کن ،اینقدر ازخودت توقع نداشته باش که یه دفعه بتونی به همه خواسته هات برسی کم کم ،این یه پروژه بزرگه این بیست هکتار زمینه اونم زمین وحشی تو یه دفعه نمیتونی همه اون باورهای غلطتتو پاک کنی از بین ببری ریشه کن کنی مثل استاد لذت ببر ،همینکه هر روز داری یه باور غلطو شناسایی میکنی خودش کلی حرفه ،اصلا همینکه در راه درست هستی وهدایت وعشق پرودگار رو میبینی مگه کم چیزیه ،به اون چیزها میرسی ولی راهش توقع زیاد از خودت نیست راهش ناراحتی واحساس بد نیست راهش این نیست که هی بگی چرا نمیرسم چرا اینقد طول کشیده ، منم کلی کار دارم که باید روی خودم انجام بدم ولی الان حالم خوبه چون میدونم هیچ عجله ای نیست من همین الان دارم از زندگی لذت میبرم میدونم خواسته های زیادی دارم که میخوام بهشون برسم ولی باید از همین جایی وهمین لحظه ای که دارم لذت ببرم باید از خودم راضی باشم اینقدر خودمو سرزنش نکنم ،به جاش از خودم تعریف کنم ویاداوری کنم برای خودم که چه کارهایی تا حالا انجام دادم ،خدایا شکرت این فقط جملات اول کامنت وحرفهای استاد بود .این فایل کلی جواب به من داد ،کلی جواب که در دهن ذهنمو بست وبهم گفت باید چکار کنم .اینقدر حالم خوب شد که یه کاریو که ذهنم سختش کرده بود وچند روز بود حالمو گرفته بود وذهنمو در گیر کرده بود تصمیم گرفتم وبه راحتی انجامش دادم وتموم شد در یک لحظه با یه تصمیم درست ،واین تصمیم درست ازاین فایل اومد ،خدایا چقدر برکت میتونه باشه تو زندگیم چقدر من زندگیم عوض شده وبرام عادی شده ،اصلا این قضیه عادی شدن اینقدر مهمه که دوباره برمیگردم بهش ، خدایا شکرت برای هدایتت ،دوست دارم همشو بنویسم همه چیزی که ازین فایل دریافت کردم وبهم کمک کرده ،خداوند کمکم کنه وهدایتگرم باشه ،خوب من جواب سوال اولم رو گرفتم ،اینکه نذارم همه چیز برام عادی بشه ونعمتها رو یاداوری کنم واحساسم رو خوب نگه دارم وسپاسگزار باشم واز طرفی این یاداوری باعث میشه که باورهام قویتر بشه ،این یاد اوری اتفاقات کوچک وجواب دادن قانون کار مهمتری بیشتر از احساس خوب انجام میده (گرچه احساس خوب مهمترین چیزه )این یاداوری درواقع باورهای تو رو قوی میکنه همون چیزی که اقا رضا گفتن ما فکر میکنیم باورهامون درسته فکر میکنیم که بابا ما میدونیم خودمون خالق شرایطمون هستیم ولی اینطور نیست این بازی ذهنه که داره مارو فریب میده ،چون اگه ما واقعا باور داشتیم خیای خیلی جلوتر ازین جاها بودیم اینقدر ناخواسته نداشتیم پس معلومه که باور نداریم وحالا این باورو باید بسازیم باید با یاداوری اتفاقات کوچک قانون رو برای خودمون باور پذیر تر کنیم ذهنو خلع سلاح کنیم جهاد اکبر راه بیندازیم یادمه استاد تو یکی از فایلا میگفت برای یه اتفاق کوچک ۵۰۰ بار از خدا تشکر کرده ومدام یاد اوری کرده وهی تکرار کرده ،من چی ،چند بار اینکارو انجام دادم وای خدای من چقدر تو به من تا الان لطف کردی لطفای بزرگ اتفاقات بزرگ که اصلا من ۵۰۰ بار چیه صدهزار بار م تشکر کنم کمه اون وقت من چی کار کردم همه رو فراموش کردم همش برام عادی شده همین میشه که ذهنم اینطور افسار بدست میگیره وجوری منو از خواب بیدار میکنه که بابا اینهمه کار میکنی روی خودت پس چرا وضعت هنوز همونه پس چرا نمیرسی ،خدایا من اینطور باید افسارو ازش بگیرم باید با یاد اوری باورهامو قوی کنم ،ما فکر میکنیم که باور کردیم ولی باورمون ضعیفه چون یادمون میره چون هرلحظه مثل استاد تعریفش نمیکنیم که چه چیزهایی بدست اوردیم .خدایا شکرت ،این دومین چیز بود تقویت باورهام که ربط داشت به همون اولین نکته ،حالا نکته سوم ،برای این درست شدن باورها نیازی به کار فیزیکی نیست ،من فکر میکردم باید بشینم کار فیزیکی کنم وهمین باعث میشد کار برام سخت بشه ،باید همه چیز رو اسون کرد ،وقتی وقت نمیکنی بنویسی روی خودت کار کنی سختش نکن تو میتونی موقع انجام کارهات به نعمتهایی که داری فکر کنی به کارهایی که تاحالا انجام دادی وچیزهایی که بدست اوردی بهمین راحتی ،باورهات رو محکم وقوی کن ، بهمین راحتی کار سختی نیست ،خدایا شکرت ، تمام کلمات این فایل راه حله ،باوره ، فقط باید در مدارش قرار بگیریم ،نکته بعدی اینکه دوست داری چه چیزی رو تجربه کنی در موردش حرف بزن با خوشحالی با فان ،نه اینکه هی بهش فکر کنی وبگی چرا ندارمش چرا نمیشه ،مثلا من دوست دارم مسافرت کنم به جای اینکه بشینم جاهایی رو پیدا کنم که میتونم برم وببینم چطورین ویا اینکه تصور کنم چه چیزی رو تجربه میکنم در اون مسافرت ومثلا هوا یا تصاویری رو که میبینم تجسم کنم ودرمورش حرف بزنم فقط به این فکر میکنم که خدایا چرا جور نمیشه چرا مسافرت نمیرم و….
چقدر خوبه دریم برد درست کردن ،منم خیلی دوست دارم انجامش بدم ان شالله خداوند هدایتم کنه .
خداوند بیشتر از خواسته هامون بهمون میده اونقدر بیشتر از اونی که در تصورمون هست .
چقدر استاد خوب نعمتها شو یاداوری میکنه واین فقط نیست که بگه خدایا شکرت بلکه اون نعمت رو با ریزترین جزئیات یاداوری میکنه وهمه جوانب اون نعمت رو بررسی میکنه مثل گفتن از نعمت پرادایس در این فایل .
مراقبه ،همون در لحظه زندگی کردنه ،یعنی بی ذهنی ،چقدر خوبه .چقدر خوبه که نه به اینده فکر کنی نه به گذشته ،بازهم تاکیدی برای من بود که اینقدر توجهم رو نذارم به اینده دور ،به رسیدن به خواسته هام ،از لحظه لذت ببرم وبدونم این دنیا واین زندگی دائمی نیست ،پس از همین لحظه لذت ببرم ،از همین کارهای معمولی روزانه که انجام میدم ،از همین پیشرفتهای کوچکم ،از چیزهای کوچک وساده .
همه چیز رو خیلی ساده انجام بده وسخت نگیر ،وکارها رو جوری انجام بده که ازشون لذت ببری نه اینکه فقط درگیر این باشی که چطور میشه چی میشه و…
چقدر جالب بود که من چقدر مسافرت میخواستم وتو این فایل خانم شایسته در این مورد صحبت کرد که اونجایی که هست هر روز در گردش هست واین چقدر خواسته خوبی بود برای من که جایی باشم که هرروزم در گردش باشم خدایا شکرت چقدر زیبا ودوست داشتنی .
خدایا به من جایی بده ملکی بده که هیچ محدودیتی نداشته باشم وازاد ازاد باشم
شجاعت بزرگترین پاشنه اشیل منم هست ،خدای من چند شب پیش داشتیم صحبت میکردیم حرف به اینجا کشید که من در بچگی چه کارهای عجیبی وتجربیاتی به خاطر ترسم داشتم وپدرم هم گفت که چقدر ترسو بودم در اون لحظه ناراحت شدم وخواستم بگم علت ترسم فلان بوده وفلان ولی یهو به خودم اومدم ودیدم من چقدر تغیر کردم به خودم تبریک کنم وحتی اعلام کردم که من دیگه اون نسرین سابق نیستم وحالا خیلی بیشتر به ترسام غلبه میکنم وسعی میکنم روز به روز شجاعتر بشم خدایا شکرت این هم یکی ازون یاد اوری نعمتها بود که من چندشب پیش به لطف خدا داشتم وبهش توجه نکرده بودم ،منم همین جا از خانم شایسته خیلی خیلی تشکر میکنم به این خاطر که دلیل من والگوی من هستن برای غلبه بر ترسها ،من هم ترمزهای زیادی به خاطر سنتی بودن خانواده دارم وباید روی خودم کار کنم واین ترمزها رو شناسایی کنم وبردارم ،وچقدر خوب استاد گفت که حتی اگه تو این خانواده ها هم باشی با تغییر باورهات میتونی هدایت بشی والبته که خدا کار اسان میکنه ویا تو هدایت میشی به جای بهتر ویا خانوادت رفتارش تغییر میده ،ومن چقدر دارم میشنوم حرفهایی رو از پدرم که اصلا با باورهای قبلیش نمیخونه واین حرفها رو فقط جلوی من میزنه وبه دخترم میگه من تعجب میکنم که ایا این همون پدر بچگی های منه .
چقدر نکته مهمی رو گفت خانم شایسته ،خدای من این کلمه اولویت چقدر مهمه برای من ،این کلمه رو قبلا در یک فایل دیگه به عمقش پی برده بودم وحالا دوباره برام تکرار شد ،ببینید اولویت شما در زندگی مهمه ،چی برات اولویته اگه نمیتونی بهش برسی یعنی اولویتت نیست ،وقتی خواسته تو اولویتت باشه بهش میرسی زیر سنگم باشه میرسی .وچقدر جالب بود که اولویت جمع نمیشه ،یعنی اولویت فقط یک چیز هست . اولویت باعث میشه تو بری تو دل ترست بری وانجامش بدی ، اون جسارت وشجاعت در وجود همه ما هست ولی باید به نقطه ای برسی که اون جسارت رو بیدار کنی واون نقطه همون اولویت قرار گرفتن خواسته ت هست وفهمیدن ترمز وگاز .ما ترمزها رو نمیشناسیم این خیلی مهمه که بشناسیم ویکی از مهمترین ترمزها ترس هست .ومن چقدر مثال دارم ازش وچقدر ترمز وترس دارم که خداووند هدایتم کنه ودرموردش وقت بذارم وبنویسم وپیداشون کنم .
اینکه استاد تعصبی رو چیزی نداره واونچه که بهش گفته میشه واحساس میکنه عمل میکنه وانجام میده ،اول سوال میپرسن وجواب رو دریافت میکنه ،هدایت با توجه به شرایط الان شما هست ،پس تمام پیش فرضها رو کنار بذار ،تمام تفکرات وتعصباتت رو ،از خداوند سوال بپرس وخداوند سریع الجواب به تو جواب خواهد داد با توجه به شرایط وامکانات الان تو وبا توجه به ایمان وباور تو . خدایا شکرت .
اصل واساس مهمونی دید وبازدید ومراوده هست وخدایا خودت منو هدایت کن به چنین مهمانی هایی .
خدای من باز هم یه نکته مهم دیگه از مریم عزیزم ،پایه ها باید درست باشه ،اینکه مهم نباشه دیگران در مورد شما چی میگن ،من حالا زیاد اینطور نبودم یعنی دلم میخواست اینطور شیک واتو کشیده باشم ولی ذاتن نمیتونستم ولی با این وجود همبشه نظر دیگران برام مهم بوده وچقدر اذیت میشدم برا این موضوع ،مثلا من ابنطور بودم که باید حتما همه لباسهام به هم بخوره از همه لحاظ وکوچکترین ناهماهنگی رو نمیتونستم تحمل کنم وهنوز هم این مورد هست ولی دیگه الان سخت نمیگیرم میسپرم به خدا وخودش همه چیرو هماهنگ میکنه ،وچقدر بده این مهم بودن نظر دیگران چقدر لذت زندگی رو از ادم میگیره خدایا شکرت اینم یه نعمت دیگه که من یادم رفته بود وچقدر حالا زندگی برام اسونتر شده فکر کنین من دوتا بچه دارم وچقدر با این رفتارم داشتم زندگی رو برای اونها هم زهر مار میکردم وحالا چقدر خوب شدم ،خدایا شکرت ،منم چقدر ادمهایی در اطرافم میدیدم که راحت میگرفتن ومیدیدم که چقدر دارن لذت میبرن از بیرون رفتن وچقدر همه جا راحت میرن ، اره این هم نمونه خوب برای اولویت شدن وغلبه برترس ،خدایا چه فایل پربرکتی ،ترس زیبا دیده نشدن وقضاوت دیگران واولویت لذت بردن از زندگی وتجربه زندگی .خانم شایسته وقتی ترمزشو فهمید تصمیم گرفت به صورت تمرکزی ولیزری روش کار کنه واینجور هم نبوده که یه روزه همه چی تغییر کنه کم کم ،اول ارایش کمتر شده ،بعد رسیده به کوتاه کردن موها . وچقدر این زیبایی ترمز من وپاشنه اشیل من هست که تو دوره عزت نفس نوشتم وچقدر جالب که با خرید این دوره اولین چیزی که باید رفعش میکردم این ترمز بود وخداوند هدایتم کرد به زیبایی وچقدر الان زیباترشدم ،وان شالله به جایی برسم که مثل خانم شایسته با صورت خودم به صلح برسم وخودم رو دوست بدارم که زیبایی حقیقی همین هست ،قانون همینه احساس خوب اتفاقات خوب پس اگه در مورد پوستت وخودت این احساس رو داشته باشی هماهنگ باشی با خودت لاجرم اتفاقات خوب میفته ،عجب چیزی گفتی خانم شایسته ،واستاد تکمیل میکنن وقتی خودت احساس خوبی نسبت به خودت داری این احساس خوب به دیگران منتقل میشه ودیگران همین احساس رو نسبت به شما خواهند داشت .هرجوری در مورد خودت فکر کنی همونو انتقال میدی ،چقدر این نکته مهمه اگه بهش عمل کنیم .
برای خودتون زندگی کنید .
خدایا شکرت با این فایل چقدر خواسته م برای خونه ای که میخوام وازادی های که میخوام داشته باشم روشن و واضح شد ومهمتر باور پذیر شد داشتنش .
خیلی خیلی ممنون استاد وخانم شایسته برای این فایلهای باارزش ، عاشقتونم وخدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم برای هدایتم به این مسیر واشنایی با شما وقوانین بی نظیرش .واقعا فکر نمیکردم اینقدر بنویسم وخدایا صدهزار بار شکرت برای این نعمت نوشتن وبرکتهایی که ازین نوشتن نصیبم شده وقراره بشه . وچقدر حس خوبی دارم الان درست مثل کلام اخر خانم شایسته دارم دیوانه میشم ازین همه زیبایی …خدایا شکرت