https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/12/abasmanesh-18.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس منش2020-12-20 10:03:142020-12-22 08:38:16پاسخ به سوالات تان درباره سریال زندگی در بهشت | قسمت 7
206نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
اون اول که من کار کردن روی باورهارو شروع کردم فقط گوش میدادم یعنی همین رسیدن به مدار شنیدن حرف ها پروسه داره.
اولین بار با یه خواسته شروع میشه که ممکنه با یه تضاد روبرو شده باشی و یه سری خواسته ها و سوالات برات پیش اومده باشه و هدایت میشی به جوابش برای هرکسی متفاوته همانطور که میبینیم داستان هدایت بچه ها فرق داره.
خلاصه میرسی به شنیدن این حرف ها و اگاهی ها .حالا وقتی شنیدی دیگه بستگی به خودت داره بعضی ها اولش خیلی مقاومت دارن این نشون میده اون ادم باورهای محدود کنندش بیشتر خب باید بیشتر گوش بده یکی خیلی راحت قبولش میکنه چون تو شرایطی بوده که باورهاش قوی شدن. حالا ما یه شرایط متوسط در نظر میگیریم مث خودم نه خیلی باور محدود کننده نه خیلی تقویت کننده. حالا باور تقویت کننده یعنی اقدامات و شرایطی که تورو به خواستت میرسونه و باور محدود کننده یعنی اقدامات و شرایطی که تو رو از خواستت دورمیکنه. یعنی در کل نتیجه باورهای خودتون در زندگی میبینید و هدایت میشید به سمت چیزی که فرکانسش رو پیش پیش فرستادی. خب تا یه مدتی فقط گوش میدی و مطالب برات جدیده و اصلا اون اول هیچیو باور نکردی فعلا داری گوش میدی ولی یه چیزی بهت میگه انگار مسیر درسته یعنی همین گوش دادن انگیزه میخواد همینجوری گوش نمیدی حتی شنیدن آگاهی ها تکامل میخواد حالا ما فرض میکنیم که شما به مرحله شنیدن رسیدی بالاخره یه سری درخواست ها داشتی که به این مرحله هدایت شدی. چیزی که شاید اولش انگیزه بهت میده برای ادامه همین زندگی استاده که از چه شرایطی به چه شرایطی اومده و یه جورایی به خودت میگی یعنی منم میتونم شاید این چیزیه که اون اول ترغیبت میکنه فایل های استادو گوش بدی همه این مراحل تکاملیه. هیچوقت یهویی به مرحله گوش دادن نمیرسی. حتی ثبت نام توی سایت هم تکاملیه. خب تا یه مدتی فقط گوش میدی یه سری ها خیلی مقاومت میکنن یه سری ها راحت قبول میکنن دیگه بستگی به باورهای خودت هم داره. هنوز به مرحله درک نرسیدی برای این که برسی باید باور هایی که گوش میدیو برای ذهنت منطقی کنی واگرنه ذهن قبول نمیکنه. یعنی بازم رسیدن به مرحله منطقی کردن یه مدتی میگذره، بعد میای اون جملاتی که میشنوی که بهش میگیم باور برای ذهنت منطقی میکنی یعنی با مثال، فکت اوردن، هرچی. ذهن یه شبه قبول نمیکنه بعد یه مدتی میبینی داری بهتر درک میکنی این نشون میده مدارت رفته بالاتر حالا مرحله درک تا عمل خودش یه پروسه ایه. وقتی تو مرحله درکی با خودت میگی پس تا الان چی فهمیده بودم تازه دستت میاد قانون چیه ولی همه مراحل قبلی نیاز بوده که تو به اینجا برسی تو این مراحل ایده ها بهت گفته میشن ولی تا زمانی به مرحله عمل نرسی عمل نمیکنی وقتی عمل نمیکنی بدون هنوز ذهنت مقاومت داره پس بیا براش دلیل بیار مثلا باور مالی فراوانی تو اول فقط اینو میشنوی و اصلا هم باور نمیکنی چون داری چیز هایی میبینی میشنوی و فکر میکنی که اساسش کمبوده یعنی داری فرکانس کمبود میفرستی پس لاجرم کمبود هم در زندگیت میبینی اگه نبینی عجیبه چون قانونه. بعد یه مدتی که میشنوی جهان پر از فراوانیه، پول زیاد، ثروت بی نهایته، جهان هرروز داره ثروتمند تر میشه، دیگه هر باوری که خودتون هم میدونید هی تکرار میکنی اگه من 10 سال بشینم مث ذکر اینا رو تکرار کنم تا زمانی که برای ذهنم منطقیش نکنم ذهن من باورش نمیشه .مثل اطرافیان استاد که باهاش کار میکردن ولی اون چیزی که خودشون دوست داشتن میشنیدن و عل میکردن. وگرنه همه قانون جذبو میدونن. میشستن صبح تا شب تکرار میکردن ولی ذهن یه عمر کمبود با دلیل و مدرک شنیده و به همین راحتی قبول نمیکنه حالا من چکار کنم میام دلیل میارم مثال میارم فکت علمی براش میارم اینجوری باور عوض میشه نه صرف تکرار یه سری جملات خوشگل. اگه به این بود که همه باید موفق میشدن.خب برای این که باور فراوانی ذهن بپذیره میام به جای ورودی که تا الان دادم ورودیمو عوض میکنم که قبول کنه یعنی چیزهایی میبینم میشنوم فکر میکنم که فراوانیه براش دلیل میارم میگم ببین جهان داره هرروز پیشرفت میکنه ببین الان با حتی 10 سال پیش چقدر فرق داره ببین طبیعت ببین این همه مردم که بهترین ماشین دارن پس کیه که این ماشین هارو میخره این همه طلا .
به من گفتن پول کمه پس این همه میلیادر خودساخته چیه این همه مردمی که هر روز تو بازار دارن خرید میکنن از کجا میارن این همه مشتری چیه به من گفتن آب کمه پس چرا میگن براثر بارش ها احتمال طغیان سد هست پس این همه اب چیه به من گفتن غذا کمه پس این همه محصولات از کجا میان که صادر هم میشه پس این همه رستوران چیه پس این همه مواد خوراکی چیه به من گفتن مردم پول ندارن پس اونا کی بودن که تو بورس سرمایه گزاری کردن پس مردمی که تو فروشگاه ها کیپ تای کیپ هستن پول ازکجا میارن پس اونایی که تو خیابون با ماشین میلیاردی هستن چی یا اونایی که طلا میخرن همیشه طلافروشی ها شلوغه اونایی که راحت میرن مسافرت پس اینا پول از کجا میارن چرا گفتن کمه این که همش فراوانیه مگه غیر از اینه تازه اینا تو کشور خودمه دیگه بقیه کشورها که بماند . این همه فراوانی پول تو کشور خودم. این همه میلیاردر این همه خرید و فروش طلا این همه سرمایه گزاری این همه ماشین مدل بالا این همه گوشی های میلیونی که هر بچه ای داره این همه خونه این همه کسب و کار این همه فروش اینترنتی که من 24 ساعت بعد میرم جنسی که میخوام بخرم میبینم همش فروش رفت تو یه روز تمام محصول. اینا داره به من چی میگه که فراوانی هست دیگه. خب کم کم با ورودی که به ذهنم میدم باورش میکنه و اینجا ایده ها میان میگه این کار بکن که پول تو زندگی تو هم بیاد این ایده ها رو اجرا کن ولی من میترسم اجرا نمیکنم نشون میده هنوز باورم عوض نشده وقتی عمل نمکینی یعنی باور نکردی میترسی ایمان نداری . مثلا خودم برای یه ایده 6 ماه ذهن من مقاومت داشت میگفت نه تا اون وسیله نباشه تا اون شرایط نباشه تا اون چیز نباشه اینجا دیگه بستگی به خودت داره اگه عمل کنی که نشون میده باورهات به مرحله عمل رسیده یعنی ایمانت قوی شده ترس هات کمتر شده حالامن 6 ماه بعد به اون ایده عمل میکنم بعد میبینم 1000 در به روم باز شد بعد میگم عه کاشکی زودتر عمل میکردم چرا مقاومت میکردم ولی خود همین عمل کردن تکامل میخواد ولی همون مدت هم به نفع تو بوده یابد تکاملت طی میکردی اینجا به خودتون حالا نیای سخت بگیری چرا زودتر عمل نکردم درس بگیرین ازش که به ایده بعدی زودتر عمل کنید وقتی به یه ایده میرسی و عمل میکنی ازش بازخورد بگیر و به ایده بهتر هدایت میشی دوباره عمل کن و همینجور بهتر و بهتر بعضی ها دوباره عمل نمیکنن هرچقدر دیدی عمل نمیکنین یعنی هنوز میترسی یعنی باور نکردی که میتونی، خودتو باور نداری اعتماد به نفس نداری اینجا دیگه باید به خودت یاداوری کنی ببین من تونستم ببین اونجا حالا هی یاد خودت بیار
این یه مثال بود از یک باور ما که یه باور نداریم ما تو هر زمینه ای باور داریم مث سلامتی روابط ثروت معنویت
برای مثال تو دیفالت تو یه سری زمینه باور خوبی داری مثلا من باورهای سلامتیم خوبه از کجا میفهمم از نتیجه یعنی وقتی همیشه پرانرژیم و سرحالم و همیشه سلامتم خدارو شکر یعنی باورهای سلامتیم خوبه یعنی دارم فرکانس خوبی میفرستم که نتیجش خوبه یعنی باورهای قوی دارم خب این که خیلی هم خوب دیگه وقتی تو مسیر درست هم هستم این باورهایی که دیفالت دارم خودبه خود تقویت میشه ولی برعکس مثلا تو زمینه مالی باورهای قوی ندارم پس میام چکار میکنم باور های مالی خوبی که استاد گفته اولش فقط تکرار میکنم یعنی فقط دارم میشنوم بعد فکت و دلیل و مثال میارم و معلومه یکم باورم شده چرا چون نشونه میبینم و مثلا هدیه میگیرم یه پولی میاد حسابم حالا باید نشانه ها رو تایید کنم هدایت میشم به ایده هایی خوب که اگه عمل کنم پول هم میاد دیگه عمل کردن به ایده ها بستگی به باور من داره اگه باورم تقویت شده باشه عمل میکنم و پول میسازم وقتی میبینم نتیجه دارم میگیرم یعنی باورم داره تقویت میشه دیگه یعنی دارم نتیجشو تو زندگیم میبینم حالا از درامد کم شروع میشه و تکاملی میره بالا. دیگه هرچی عملگرا تر باشی مدارها رو قشنگ طی میکنی و همیجوری این نتیجه ها هی اون باورها رو تقویت میکنه دیگه به جایی میرسی که شخصیتت عوض میشه و اصلا یه جور دیگه فکر میکنی یعنی جوری فکر میکنی که یه ذهن ثروتمند فکر میکنه .
همه مراحل تکاملیه اصلا یه شبه نیست حتی خوندن کامنتهای سایت هم باید تکاملت طی کنی حتی همین فکت و دلیل اوردن برای ذهنت تکاملیه اصلا همه چی چون من خودم به عینه برای خودم پیش اومده چطوری یواش یواش باورم تقویت شد
و از نتیجه میفهمین که باور عوض شده یا نه مثلا وقتی میبینی بعد چندسال کار کردن هنوز توی روابط لنگ میزنی یعنی هنوز باور عوض نشده حتی اگه باور عوض شده باشی وقتی عمل نکنی چه فایده ای داره مثلا توی روابط اومدی جملات خوب اول شنیدی بعد فکت اوردی مثال اوردی زندگی استاد دیدی روابط خوب دیدی تحسین کردی دیگه حالا باید عمل کنی دیگه یعنی باید تمرکزت بر نکات مثبت طرف باشه .وابسته نباشی یعنی باید یه سری اقدام عملی کنی ولی هنوز اقدام نمیکنی یعنی مثلا تمرکزت بر نکات منفی طرفه پس نباید انتظار داشته باشی روابطتت خوب باشه یعنی هنوز باور نکردی وقتی عمل نمیکنی خود همین تمرکز بر نکات مثبت تکامل میخواد مثلا اولش خیلی سخته بعد یکم بهتر میشه بعد بازم بهتر بعد به جایی میرسی که شخصیتت عوض میشه یعنی یه جور دیگه اصلا فکر میکنی و دیگه اون نتایج خوب طبیعی میاد و بعد میبینی عه الان که روابطت عالیه منظورم اینه که شخصیتت عوض میشه یعنی دیگه دیفالت تمرکزت بر نکات مثبته اون ادمه اولش زور میزدی این کار کنی ولی دیگه الان داری طبیعی اینجوری رفتار میکنی اگر جایی دیدی طبیعی داری اون رفتارو انجام میدی دیگه عالیه و نشون میده باورها عوض شده چون اصلا جور دیگه ای فکر میکنی نتایجت اصلا قابل مقایسه با قبل نیست اینجا یعنی داری به صورت طبیعی زندگی میکنی. مث زندگی استاد.
حالا از مرحله شنیدن تا درک کردن تا عمل کردن که دیگه خیلی طبیعی عمل کنی نخوای زور بزنی خیلی طبیعی نتایج عالی در همه زمینه ها بیاد همش تکاملیه همه ی همش .
همش پروسه داره که فقط با ادامه دادن پروسه رو میگذرونی .
دیگه باید تو طول پروسه تحسین کنی شکرگزاری کنی تجسم کنی فکت بیاری دلیل بیاری الگو پیدا کنی ورودی ها رو کنترل کنی دوستای نامناسب حذف کنی یعنی این نیست که بشینی صبح تا شب چندتا جمله تکرار کنی تکرار نااگاهانه کاری نمیکنه باید برای ذهنت منطقیش کنی حالا دیگه خودت میفهمی که کجاها بیشتر نیازه دلیل بیاری کجاها نیازه تجسم کنی دیگه خودت دستت میاد یکی نیازه رو مالی کار کنه یکی نیازه رو روابط کار کنه
در نهایت شخصیت باید عوض بشه که دیگه طبیعی به شکل اون باورهای تقویت کننده فکر کنی اونجا رسیدی از نتایج میفهمی یعنی نعمت و ثروت و روابط خوب زیبایی به شکل طبیعی تو زندگیت میاد
کار کردن روی باورها یعنی همه چیو از فیلتر قانون رد کردن یعنی همه چیو از دیدگاه روح دیدن یعنی همه چیو از دیدگاه خداوند دیدن حالا یکی میپرسه دیدگاه خداوند چیه همین مطالبی که استاد میگه همین باورهایی که میگن در واقعا دیدگاه خداونده حالا زمانی که از دیدگاه روح به همه چی نگاه میکنی حالت هم خوبه دیگه احساس خوبی داری و این حس خوبه منجر به اتفاقات عالی میفته یعنی نتیجه اون باور میبینی مثلا یه باور خوب میشنوی بعد حست بد میشه این نشون میده ذهنت مقاومت داره باید همون پروسه رو بگذرونی تا به حس خوبه برسی و به جایی برسی که طبیعی مث روح فکر کنی و خب لاجرم طبیعی نتایج هم میبینی دیگه
حالا من هی میخوام تموم کنم صحبتامو ولی وقتی مینویسم برای خودم هم تکرار میشه حس خوبی پیدا میکنم دوست ندارم تمومش کنم
اینایی که اینجا میگم من روزانه با خودم حرف میزنم درواقع اینا چیزاییه که من هی با خودم میگم ولی اون اول که اینجوری نبود حالا من یه چیزی بگم خیلی جالبه من یادمه چندسال پیش که تازه مباحث میشنیدم یادمه اون موقع ها داشتم روی پایان نامم کار میکردم یا هرکار دیگه ای که داشتم بعد جالبه صدای استاد گوش میدادم ولی صدا روی 1 تا 5 بود یعنی عملا هیچی نمیشنیدم ولی این باورها داشت تکرار میشد یعنی حتی به جایی برسید که حرف های استاد با صدای بلند هم گوش بدید تکاملیه یعنی میخوام بگم تکامل تو همه چیه.
بعد یادمه اولا اصلا کامنت نمیخوندم یعنی حتی برای خوندن کامنت تکامل گذروندم
اون اولا منم فکر میکردم کار کردن روی باورها یعنی عین مرتاض های هندی یه گوشه نشستن اشکال نداره اگه اینجوری فکر کنید چون اینم جز تکامله به خودتون سخت نگیرید وقتی ادامه میدی میرسید به جایی یعنی همون مرحله درک کردن میگین من تا الان داشتم چکار میکردم تازه فهمیدم چی به چیه
اونایی که فکر میکنن یه گوشه بشینن و چندتا جمله تکرار کنن تا یه حدی بعدش باید باور ها رو منطقی کنید و نیازی نیست یه گوشی بشینی یعنی همون گوش دادن مرحله اول میتونه موقع کارتون باشه حالا یه هنسفری بزارید و گوش بدید که کاری نداره شما هرجا باشین گوشی که دارین هسنفری هم دارین بزارید فقط اولش تکرار بشه بعدش که نشونه های کوچیک میبیند خودش انگیزه میشه براتون ادامه بدی تکامل طی کردید حالا درکتون بهتر میشه دیگه سعی میکنید رد پای قانونو تو همه چی ببینید یعنی فقط یه چندتا حرف هی تکرار نمیکنید بلکه ذنبال اینید که برای ذهنتون منطقیش کنید
مثلا هی گوش دادی فراوانی زیاده ولی فقط شنیدی هنوز درکش نکردی هنوز باورش نکردی میای نشونه ها رو میبینی تحسین میکنی فکت میاری بعد ایده های میان باید عمل کنی
از کجا میفهمی داری از دیدگاه قوانینی به همه چی نگاه میکنی مثلا یه روابط خوب میبینی تحسین میکنی حست خوبه میگی اگه برای اینا شده برای منم میشه این یعنی باور داره تغییر میکنه و کم کم به جایی میرسی که اون رابطه عالی به صورت طبیعی تو زندگیت داری
در کل باید شخصیت عوض بشه یعنی به شکل طبیعی از دیدگاه روح و خداوند ببینی اون موقع نتایج به شکل طبیعی میاد.
دیگه به صورت طبیعی روابط خوب سلامتی ثروت و همه چیزای خوب تجربه میکنی تازه میشه زندگی طبیعی
حالا این از زاویه و دیدگاه روح نگاه کردن خودش به تو احساس خوبی میده اصلا اون اولش بچه ها میگن هممون به ارامش رسیدیم هنوز هیچ نتیجه ای نیومده ها ولی همه میگن اصلا یه ارامشی داریم یعنی این احساس خوب اتفاقات خوب این احساس از اون دیدگاه میاد
حالا بعضی ها هستن به شکل دیفالت دارن از دیدگاه روح نگاه میکنن یعنی به همه چی جوری نگاه میکنن که حسشون خوبه حالشون خوبه لذت میبرن اینا همونان که ادم های موفقین و من جدیدا دنبال اینم بفهمم ادم های موفق چطوری فکر میکنن و هی با قانون میسنجم جالبه خودشون نمیدونن مثلا یکیشون میگفت من خیلی خوش شانسم ولی حرف هایی که میزد همش باور های قوی بود. من خودم این روش خیلی بهم کمک میکنه یعنی مصاحبه افراد موفق بخونم بعد با قانون بسنجم. و کاملا میفهمم چه باورهای قوی داره چطوری فکر میکنه . و با خودم اون ویژگی که اون ادم داره تحسین میکنم مثلا شجاعت صداقت عزت نفس اعتماد به نفس ارزش گذاشتن به کارش دنبال چالش جدید دنبال تغییر سعی میکنم همه اینا رو تحسین کنم.
در کل اگر کسی براش سواله کار کردن روی باورها یعنی چی سریال زندگی در بهشت ببینه کاملا متوجه میشه. دیگه استاد الگوی همه ماست ببینید چکار میکنه چطوری فکر میکنه چطوری عمل میکنه
در کل از زندگی لذت ببرید وآسون بگیرید چون زندگی خیلی خوشگله، حالشو ببرید.
حقیقت مطلب اینه که از متن هایی که میگذارید واقعأ آگاهی میگیرم (هنوز کامنت زیبا وپر از آگاهیتون در قسمت 34زندگی در بهشت تو خاطرم هست ومرور میکنم)و سپاسگزار خداوندم که شماها هستین در کنار آگاهیهای ناب وپاک استاد عباسمنش عزیزم ،ودستی شدید از دستان خدا…تا من هم بتونم در مسیر انرژی منبع بهتر گام بردارم.بابت تمام آگاهیهای نابتون سپاس🙏🏻🙏🏻
استاد عزیزم این غروب و این همه زیبایی نوش جونتون ، استاد عزیزم برای من کار کردنهاتون مثلا درست کردن chicken sha یعنی
💎تمرین عزت نفس که من میتونم این وسیله رو بسازم چون من قدرتمند و توانام چون من کارام چون من عالیم
💎یعنی تمرین ثروت که این یک ایده ی خلاقانه ست و من میتونم ارتقاش بدم یا به ایده های مشابه هدایت بشم یا از وسط همین چفت و بست تخته و توری بتونم مطابقت بدم با شغل خودم و بگم کدوم تخته و کدوم توری در شغل خودم هستن که باید بهم چفت بشن تا شغلم ارتقا پیداکنه و من بیشتر پول بسازم
💎یعنی تمرین روابط که با عزیز دلتون یه chicken sha رو سرهم میکنید بدون هیچ تنشی هیچ غری هیچ سرزنشی در نهایت همکاری
💎یعنی تمرین تحسین کردن که تا وسط کار بیایی و تحسینش کنی و خودتو تحسین کنی و به خودت جایزه یه هندونه ی اب دار یا یه نوشیدنی بدی و از خودت تشکر کنی
💎 یعنی تمرین رفتن در دل ترسها که منی که تونستم فقط از روی یه فیلم یه chicken shaی انقد دقیق بسازم چرا نتونم کارهای عقب افتاده مو بریزم بیرون و تمومش کنم
💎یعنی تمرین قانون تصاعد که chicken shaیی که باراول یک هفته طول کشید حالا دو روز طول میکشه و بهترم از قبلیه یعنی برای یک میلیارد اول اگه یکسال زحمت بکشم یک میلیارد بعدی شش ماه وقت میخواد بعدی سه ماه بعد یه ماه و به همین ترتیب و باور ثروت سازی رو در وجودم تقویت کنم
💎یعنی تمرین قدرت ابزار که چقد ابزار درست باعث پیشبرد و راحتی کار میشه
💎یعنی تمرین به خدمت گرفتن پول که پولمو از حساب در بیارم و بهترین وسایل نجاری رو بخرم و کار کنم و پول رو برای شخص خودم بخوام برای راحتیم
💎یعنی تمرین رسیدن به ارزوها که یه فیلم دیدم یه خواسته در وجودم شکل گرفته و من اون خواسته مو خلق میکنم
💎 یعنی تمرین تجربه کردن که نجاری رو تجربه کنم و کلی درس جدید یاد بگیرم و کلی تجربه کسب کنم
💎یعنی تمرین عمل به ایده ها که بتونم برای ارتقا یه پروژه ای ایده های جدید بدم و خودمو در اجرای ایده بالا بکشم و در کارهای اینده م مغزم بزرگتر و بازتر و ایده پذیرتر بشه
💎 یعنی تمرین توحیدی بودن که من میتونم یک کار رو به تنهایی انجام بدم بدون اینکه غر بزنم خسته بشم پشیمون بشم بگم این چه کاریه من کردم نیمه تمام بندازم یه گوشه یا برم چهارتا کارگر بگیرم بلکه فقط و فقط با تکیه بر الله تمومش میکنم
💎 تمرین صلح درونی که اگه یه جا کارم خراب شد خودمو سرزنش نکنم بازم خودمو دوست داشته باشم خودمو باارزش بدونم اینکه اون لحظه در اسمونها پرواز کنم که من دارم با دستهای خودم برای خودم کار میکنم چون من لایق ترین انسان برای خدمت به خودمم
💎 تمرین کنترل ذهن که وقتی افتاب داره میخوره توسرم و حس میکنم دارم کلافه میشم دست از کار بکشم برم بخوابم استراحت کنم و با انرژی تازه برگردم سرکار یا اگه جایی میخی به انگشتم خورد یا راهی رو اشتباه رفتم ذهنمو کنترل کنم و نذارم نجوا کنه
💎یعنی تمرین طلب هدایت که اگه یه جایی نتونستم درستش کنم رهاش کنم برم یه گوشه ی دیگه در نهایت خدا هدایت میکنه و در و تخته جور میشه و شاید صدها تمرین دیگه که دوستان خیلی بهتر از من میتونن ازش یاد بگیرن thank God
واقعا گرفتن این دو سریال بزرگترین لطف به ما بود چون یک کارگاه عملی و بسیار تاثیرگذار بود برای همه ی ما حتی کسانی مثل من که دوره ها رو شرکت نکردیم هزاران بار ازتون سپاسگذارم، چه نکته ی زیبایی که بجای اینکه دنبال ایراد گرفتن از بقیه باشیم سرمون تو زندگیه خودمون باشه و من یکم نسبت به خونواده م حساسم و وقتی میبینم بشدت خلاف قانون میرن تذکر میدم ولی دیگه این مورد رو هم ترک میکنم ولی شکرخدا چون ادم تنهایی هستم و باکسی ارتباط ندارم کاریم به کسی ندارم در مورد شماهم که من تاحالا نبوده ایرادی از شما به ذهنم بیاد که فوری جوابشو خودم نداده باشم مثل اهنگ منفی گوش دادن منم اول بار تعحب کردم ولی فوری گفتم بابا استاد به حدی دایره ی فیبوناچیه مثبتش بزرگه که یه اهنگ منفی درش ذوب میشه و از طرفی مهم احساسه وقتی استاد داره بااون اهنگ میرقصه دیگه تمومه و نکته ی خیلی اموزنده ی اینجا یاد گرفتم که گفتید خیلی ها بعد غذا میگن خدایاشکرت درحالیکه یه ورده واقعا این نکته طلایی بود چون همه ی عمرم بعدغذا شکرگذاری کردم بدون احساس و از پدرمم شنیدم و وقتی تو سفر به دور امریکا شدت شکرگذادی شما برای یه تخم مرغ رو دیدم تازه معنای احساس رو فهمیدم و الان وقتی وسط جویدن لقمه تو قلبم میگم خدایا چقد خوشمزه ست شکرت این زیباترین شکرگذاریه نه اون کلماتی که در اخر به زبان میارم thank God
استاد عزیزم منم طی فایلهاتون این مطلب رو قشنگ گرفته بودم و مدتیه در زندگیم اجرا کردم و ثمره ش آرامش بسیار زیادیه و اونم اینکه دست از برنامه ریزی برای اینده برداشتم فقط قدم بعدیم روشنه مثلا فردا یه برنامه دارم که چندروز قبل کارهاشو کردم همین دیگه هیچ برنامه ای نچیدم کی کجا برم چکار کنم و بشدت میخوام خدا هدایتم کنه و فقط برای کارهای سایته که برنامه دارم مثلا زندگی در بهشت رو سعی کنم تا شروع ماه رمضان ان شالله بروز بشم که ماه رمضان رو که فرصت بیشتری دارم مثل پارسال قران بخونم و از قسمت عقل کل سایت برای سرچ ایاتش استفاده کنم همین و برای منی که کل زندگیم قفل بود که حالا بذار اون اتفاق بیفته بعد فلان کارو بکنم بعد فلان جا برم و اینها این در لحظه زندگی کردن قفل زندگیمو باز کرده الان بشدت همه چی زیباتره thank God
Thank you mary and seyed for recording this file for us
امشب دلم میخواست یه قدم بیشتر رشد کنم و تفکر کنم، هیچ ایده ای هم نداشتم در مورد موضوعات ثروت فایلی ببینم یا روابط یا سلامتی یا معنویت یا چیزای دیگه…دلم میخواست رشد کنم فقط، از اینکه هر لحظه رشد میکنم و نگاه عمیق تری به موضوعات کسب میکنم لذت بخش ترین لحظات هستش برام.
هدایت شدم به این قسمت. دفتر و قلم آوردم که شروع کنم به نکته برداری.
تجربه ی دوسالی که توی این مسیر هستم، بهم ثابت کرد، بصورت ثابت باید هر روز یه تایمی هرچند کوتاه خلوت کنم، و تمرکزی فایل های شمارو نگاه کنم و نکته برداری کنم و درموردشون تفکر کنم. یعنی یک مدتی فقط رفته بودم سر عمل کردن، فایل های شمارو حین انجام کارهای خانه داری گوش میدادم. اما این گوش دادن ها، نه تنها مدارم و شرایطم رو بهبود نبخشید، بلکه به مرور باعث افت شد، یه لحظه به خودم اومدم دیدم چرا باز من معده دردم برگشته؟ من که دارم روی خودم کار می کنم، من که دارم فایل گوش می کنم، من که دست به عمل شدم، و خدا جواب رو به قلبم الهام کرد، و بعد از اون تصمیم گرفتم حتما دقایقی در روز با فایل های شما روحم رو تغذیه کنم. و هم معدم خوب شد و هم اتفاق های خوب دیگه رخ داد.
چیزی که باعث شد کامنت بنویسم در مورد سوال: کار کردن روی باور یعنی چی؟
استاد چون مسیر شما متفاوت از مسیر شاگردانتون هست تا حدی، احساس می کنم این سردرگمی و درک درست نرسیدن از کار کردن روی باورها پیش میاد. هم برای ماها سواله، هم شما براتون عجیبه چرا ما این قضیه رو درست درک نکردیم.
میدونید استاد، راهنمای شما فقط و فقط خداوند بود که در هر شرایطی به قلبتون الهام می کرد، در حین کار یا خلوت گزینی، ولی راهنمای ماها شاگردانتون، شما بودید و هستید. یعنی دورانی که ما اصلا نمیتونستیم با خداوند ارتباط برقرار کنیم و مستقیم از خودش آگاهی کسب کنیم، فقط شمارو داشتیم، شما به مرور مارو با خدای درونمون آگاه کردید. که همیشه دم دسته، همیشه شنواست، همیشه راه حل ها رو میدونه، همیشه بر اساس مداری که هستیم هدایت می کنه و و و و و
می دونید استاد، چیزی که من طی این دوسال از شما آموختم، این بود که وقتی دارم روی سایتم کار می کنم، هدایت خدارو دریافت میکنم، اعتماد به نفسم بالا میره، پا روی ترس هام میزارم و کلی حرکت و نتیجه ی بی پایان، این عمل های من میشه جز همون کار کردن روی باور.
اما، من در طول روز وظایف خانه داری به عهده دارم، یکسری کارهای روتین، ظرف شستن، جارو و گردگیری، غذا پختن و…از انجامشون حالم خوبه، ولی چیزی یا نگاهی که از این کارهای روزمره و روتین، باعث رشدم بشه، مثل سایتم، چیزی دریافت نمیکنم. و الان احساس کردم این اشتباهه…از هر کاری من میتونم دریافتی داشته باشم.
کاری که از دستم برمیاد موقع انجام این کارها اینه که همزمان، هدفون بزارم و فایل های شما رو گوش کنم.
اما چیزی که همین الان از خداوند درخواست کردم آگاهم کنه، اینه که من میخوام با انجام همون کارهای خانه داری حتی رشد کنم، بزرگ شم، نه اینکه عمر ارزشمند من هدر بره بدون دریافت آگاهی.
کامنت حامد عزیز رو هم خوندم که نوشته بودن کارکردن روی باور چیزی جز عمل کردن نیست، دقیقا درست میگن. ولی چیزی که من در این حد از مدار میتونم درک کنم، اینه که بله، عملی مثل کار کردن روی سایتم برام واضحه کار کردن روی باورهام محسوب میشه، ولی کارهایی مثل خانه داری، که در طول روز کلی وقت میبره و همیشگی هم هست، هنوز آگاه نیستم چطور میتونم از انجام همین کارها هم آگاهی کسب کنم.
و میدونم که خداوند از هزاران طریق پاسخم رو میده میکنه.
استاد صرفا این کامنت رو نوشتم، که از حال خودمون باخبرتون کنم. ماها شاگردایی که در مدارهای پایین هستیم و گاهی اوقات هنوز الفبای این مسیر رو درست درک نکردیم.😓
اینقدر توی این مسیر می مونم تا از هر لحظه ی زندگیم آگاهی و لذت کسب کنم.💪💪💪
بینهایت سپاس گزارم از سید عزیز و مریم خانم عزیز بابت این همه انرژی سازنده
چیزایی که به من تا اینجای سریال کمک کرده رو خدمت دوستان میشمرم جهت یاداوری
سپاس گزاری در حالت های مختلف چه خرید تراکتور باشه چه حذف شدن بوقلمون ها باشه.
یک ویژگی باحاله این ویدیو ها حسه حرکته و عمل بیشتره، اقاا پاشو یه قدم دیگه بردار.فلان جارو تمیز کن اتاقتو تمیز کن، حالت خوب شه.اقدام کن کارت راه میفته . اقدام کن باورت جدی تر میشه. میدونی میشهه میشههه. خلاص مثله یک موتوره محرک میمونه قشنگ. نکته بعدی قدم برداشتن به سمته ایده هاست جواب دادن یا ندادنش به کنار ولی حمله به سمتش و تست کردنش یه چیزه دیگست یه حاله دیگست. بینهایت سپاس
من عاشقتونم عالی هستید و کلی آگاهی گرفتم از تمام فایلاتون واقعا سعی میکنم بیشتر تمرکزم روی خودم باشه و خودم هر روز بهتر از دیروز خودم باشه و به کار دیگران و زندگی دیگران دخالت نکنم و اگه تمام تلاشم و تمرکزم رو برای بهبود خودم بزارم رشد بهتری دارم و کسانی که دنبال انتقاد از دیگران هستند خودشون را از مسیر دور میکنند
سلام به استاد خوشتیپ من و مریم بانو شیرین و مهربان
چقدر تمیز و مرتب و در عین حال صمیمی و ساده جلوی دوربین حاضر میشید وقتی که میخواین یه موضوعی رو دربارش بگین یا برای محصولات 😍
خداااای من بکگراند پشت و ببین آخه 🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
کلاه قرمز هم خیلی بهتون میاد 😌 استاد واقعا خیلی صبوری میکنید در برابر یسری سوالات حاشیه ای من نمیخوام بگم من وااو من خیلی شاگرد زرنگم شاید برای منم یسری سوالات مسخره بوجود بیاد اما وقتی فضایی برای مطرح کردنش باشه سعی میکنم سوالاتی بپرسم که به دردم بخوره یا برام واقعا جای سوال باشه
اما الان اومدم دیدگاه بزارم بگم واقعاااا چجوری میشهههه چجوری میشه وقتی سایت و باز میکنم نشانم میشه دوره عشق و مودتی که به تازگی خریدمش و هنوز جلسه اولم فقط یبار گوش دادم چجوری میشه که تو این فایل بین صحبهتاتون از اون دوره میگین و یه توضیح یک خطی کوتاه هم راجع بهش میگین خدای من از هر مرتبه برات همه چیز و میزاره قابل دسترس میخوام اینو بگم واقعااا نگران جواب یه موضوع نباشیم همون طور که استاد تو قدم اول فکر میکنم جلسه ۷ بود گفتن واقعااا جواب داده میشه اصلا خدا نمیزاره تو بی جواب بمونی من قبل تر میگفتم کاش برسم به بروز ترین فایل ها و دوره ها که با بچه ها پیش برم مشارکت کنم بروز جوابمو بگیرم اما هر فردی در هر مداری به جواباش میرسه و هر زمان لازم باشه آگاهی ها بهش داده میشه برای همین عجله رو حذف کردم و چقدر راضی هستم مثلا الان اصلا نمیدونم چه فایل جدیدی اومده رو سایت چون صفحه ترتیب فایل ها رو بوک کردم همیشه از همونجا میزنم دوره سلامتی هم خواهرم گفت برو ببین و از کنجکاوی رفتم فقط عکسشودیدم هنوز نه صحبتهای استاد گوش دادم و نه جلسات معرفی شو دیدم گفتم قدم به قدم میریم جلو هدایت میشم ان شالله واقعا خدا رو شکر از بودنم در اینجا از آگاهی هایی که دریافت میکنم از ثروتی که دارم از نعمهت هایی که دریافت میکنم و از نعمتهایی که دارم و از دست نمیدم هزاران بار شکر ❤️❤️❤️
به به چه ویوی فوقالعادهای… چه آسمون آبی و چه ابرای قشنگی. درختارو ببین… ببین چه آروم آروم رنگ پاییز رو دارن به خودشون میگیرن… به آب نگاه کن… ببین چطور مثل آینه داره هرچی قشنگی وجود داره رو بهمون نشون میده. انگار همه چی رو دوبرابر کرده. آره واقعا… انگار دوبار ویوی فوقالعاده داریم. دوتا آسمون قشنگ. دو دسته ابر فوقالعاده. دوتا جنگل قشنگ که دارن پاییزی میشن.
انقد قشنگه که اگه دقت نکنیم به حرکت آب واقعا یه لحظه به نظر میاد همش نقاشیه؛ انگار یه پوستر قشششششنگ بززززززرررررگگگگ گذاشتین پشت سرتون. (یاد اون فایلی افتادم که توی ویلای شمال ایران ضبط کرده بودین و گفته بودن اینا همه فتوشاپه و با فلان نرمافزار اون برگا رو تکون میده :))))) )
چه سوال خوبی پرسیدین استاد. انقد خوب بود که دیگه بقیهی فایل رو گوش ندادم و اومدم هرچی که تا حالا فهمیدم رو بنویسم براتون.
کار کردن روی باورها یعنی چی؟!
چقد جالبه که کسی که شاید ۱۵ سال و شایدم بیشتر کارش جواب دادن به همین سواله میاد میگه «من نمیدونم، بیاین بهم بگین کار کردن روی باورها یعنی چی؟».
این همش درسه. این باید برامون سوال بشه. باید فکر کنیم به این که باباااااااااااا حتما یه نکتهای داره. حتما باید فکر کنیم که شاید یه چیزیو نفهمیدیم یا بدتر از اون، اشتباه فهمیدیم.
بذارین از خودم بگم…
جالبه که آخرین روز پاییزه و آشنا شدن من با این سایت هم برمیگرده به پاییز. البته پاییز ۶ سال پیش. اوایل مهرماه سال ۹۳ بود که یکی از دوستام سیدحسین عباسمنش رو بهم معرفی کرد. اونموقع حتی یکبار هم اسمش رو نشنیده بودم. حدودا یه هفته بعد رفتم و وارد سایت شدم و همون روز هم عضو سایت شدم.
(اینم بگم که من از خیلی سال قبلش با مباحث موفقیت آشنا بودم و کتاب موفقیتی می خوندم و مجله موفقیت هم از دستم نمی افتاد :) و اینکه اون دوستم هم به شدت آدم با انضباط و با دیسیپلینی بود و واقعا حرفشو قبول داشتم و اونموقع هر کسیو بهم معرفی میکرد، قطعا آموزشهاشو پیگیری می کردم.)
یادمه اون روزا تعداد محصولات کم بود، شاید حتی روانشناسی ثروت هم هنوز محصولش آماده نشده بود، یه سری فایل صوتی از این دوستم گرفتم به اسم «ویژگیهای افراد موفق» (که همون موقع هم دیگه روی سایت نبود و برداشته بودنش، شما حساب کنین دیگه :))))
خب آموزش رو شروع کردیم…
قضیه این بود که،
– هر اتفاقی که تو زندگیمون میافته رو خودمون بوجود آوردیم
(دوستان این قدم صفرم در تغییر باورها و عقایده و منی که دارم اینو براتون مینویسم هنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووز کار دارم تا همین قدم رو کامل درک کنم. (البته این تفکر بوجود نیاد که حتما باید چندییییین سال کار کنم که بتونم اینو درک کنم. نه شما اگه تازه همین امروزم هست که با بحث موفقیت و قانون جذب آشنا شدین، اگه واقعا این مسئله رو درک کنین و بهش ایمان داشته باشین، خیلی راحت بقیهی مراحل رو هم طی میکنین. این مرحله مثل پا گذاشتن روی اولین پله از پلکان موفقیته. به همین سادگی. فقط باید جرأت داشته باشین و انجامش بدین.) باور کنین که اگه از این مرحله سرسری رد شیم، هییییییییییییییییییییییچ تغییری رو در خودمون ایجاد نخواهیم کرد، هیچییییییییییییییی. منطقیم هست دیگه. من وقتی هنوز قبول نکردم که تمااااام شرایط و اتفاقات زندگیم رو خودم بوجود آوردم، مگه حاضرم چیزی رو تغییر بدم. وقتی باور دارم که پدرومادرم مقصرن، جامعه مقصره، مردم و مملکت و حکومت و…. مقصره مگه اصلا انگیزهای دارم برای تغییر کردن.)
+ خب ما چجوری هر اتفاقی رو خودمون بوجود آوردیم؟
– از طریق «باورهامون»
+ ها؟!!!!!!!!!!! باور چیه دیگه؟!!!
– باورها فکرهایی هستن که دائم تکرار میشن. نه فکرهایی که یه لحظه میان و میرن. فکرها و در واقع گفتوگوهای درونی ما و خودمون در مورد خودمون و مسائلی که باهاشون مواجه میشیم. مثل اینکه من خودم رو آدم توانمندی میدونم و فکر میکنم که از پس هرکاری برمیام یا نه برعکس فکر میکنم آدم ناتوانیام و هیچ کاری نمیتونم انجام بدم. یا اینکه فکر میکنم من خیلی خوشتیپم یا برعکس خیلی بدهیکل و زشتم. یا اینکه فکر میکنم فقط پوله و پوله و پول که همهجا وجود داره و من فقط باید سرم رو بیارم بالا تا ببینم و وارد زندگیم کنمشون یا اینکه نه هییییچ موقعیت پولسازی وجود نداره.
+ نه دیگه همونه. فهمیدم بابا. نمیخواد بیشتر توضیح بدی. افکارمون زندگیمون رو بوجود آوردن حالا فکرمو عوض میکنم، یه دونه ویلا و یه پورشه و یه کشتی پر از گنجای دزدای دریایی کاراییب و یه دونه خانم خوشگل با کمالات از اون بالا برام میافته پایین :( کاری نداری، خدافظ.
هرکسی از ظنّ خود شد یار من //////// از درون من نجست اسرار من
و این کجفهمی بنده که بهشدت معتقدم از نفهمی بدتره، باعث شد که شش ساااااااااال آزگار توی همون مرحلهی اول بمونم و درجا بزنم.
(من وقتی بدونم که چیزی نمیدونم، خودمو مجبور میکنم که برم و یاد بگیرم، اما امان از وقتی که من فکر کنم میدونم و دیگه ببندم درهای فهم و درک ذهنم رو (در مورد شخص من اینجوری بود که کلا قسمت «درک» مغزم رو تعطیل کردم و کارمنداشم فرستادم مرخصی:). ) و شدم مصداق: آن کس که نداند و نداند که نداند، حیف است چنین جانوری زنده بماند:). )
دوستان عزیزم قاعدش اینه:
بله ما باید افکارمون رو عوض کنیم. بله ما نباید افکار محدود کننده داشته باشیم و بهجاش باید افکار درست داشته باشیم. بله اگر افکار درست داشته باشیم قسمت خیلی زیادی از کار انجام می شود (به اندازه ای که ما باور داریم و نه کمتر و نه بیشتر) اما دقت کنین که همهی کار انجام نمیشه. نمیشه نمیشه. هیچ وقت در هیچ زمانی از تاریخ برای هیچ کسی تنها با فکر کردن همه کار انجام نشده.
پس چجوری انجام میشه؟
آهااااااا… آفرین سوال خوبی پرسیدی. بیا برگردیم به همون مثال پلکان. فرض کن طبقهی همکف یه ساختمون واستادی و بهت میگن برای اون کاری که داری باید بری طبقهی اول. آسانسور هم خرابه. حالا تویی و یه پلکان فاصله تا طبقهی اول. آیا تو اونجا وامیستی و فکر میکنی به انجام دادن کارت و از پلهها بالا نمیری؟ آیا میگی نه من انقد فکر میکنم که اون دمودستگاه طبقه اول رو بیارن پایین و همینجا کارم رو انجام بدن؟ یا مثلا میگی که انقد فکر میکنم که بتونم پرواز کنم برم طبقه اول؟!!! یا مثلا یکی بیاد منو کول کنه ببره اونجا؟ :))))
یا نه اصلا فکر نمیکنی و چون مطمئنی که طبقه اول کارت رو انجام میدن (ایمان) آروم آروم و پله پله پلکان رو طی میکنی. هر پلهای که بالا میری یه نجوا میاد که بابا از کجا معلوم؟ ولش کن، حوصله داری انقد بالا بری؟ و تو میگی آره حوصله دارم مطمئنم که بالا رفتن از این پله ها مسیریه که منجر میشه به انجام شدن کار من. و میری و به طبقه اول میرسی و کارت هم انجام میشه.
یه مثال دیگه بزنیم از تراکتور قرمز قشنگ استاد.
مسئله چیه؟ درختای هرز پرادایس خیلی زیادن و نمیشه بدون ابزار مناسب و فقط با اره تمیزشون کرد. از طرفی برای جابجایی خیلی از وسایل نیاز به یه وسیله نقلیه قویتر هست نسبت به ماشین های معمولی.
(خداروشکر واقعا. خداروشکر که یه همچین ملک بزرگی هست و یه همچین وسایل بزرگی رو باید این همه جابجا کرد که ماشین جواب نمیده و باید یه وسیله بزرگ تر تهیه بشه. یه لحظه مو به تنم سیخ شد.)
خب حالا استاد عباسمنش نشست تو خونش و پاشو انداخت روی اون پاش و گفت من فکر میکنم درختا خودشون از بین میرن؟ مثلا صاعقه میزنه درختا رو میسوزونه. آره دیگه خدا خودش گفته تر و خشکو با هم نمیسوزونه اگه این حرف واقعا درست باشه باید همین اتفاق بیافته (با لحن حق به جانب و صدای بم) یا اون وسایل سنگین بال در میارن خودشون از اینور میرن اونور؟
نخیر از این خبرا نیست. بله باید فکر کرد که چجوری میشه اون علفا رو از بین برد، بعد یه ایده میاد توی ذهن که خب باید یه دونه تراکتور بخریم. و میرن میخرن و میارنش توی بهشت.
حالا آیا اون تراکتور خودش هوش داره و میفهمه کدوم درختا رو باید بزنه؟ (البته که بعید نیست با این کارایی که ایلان ماسک داره میکنه همچین چیزی هم بزنه، اما در حال حاضر) نخیر. هوش نداره. خودت باید بری سوارش بشی و متر به متر پرادایس رو باهاش صاف کنی. (آخ که چه حالی میداد نگاه کردن به اون هیولای ماداگاسکار وقتی داشت زمین رو صاف میکرد.)
بعد تراکتور دوبار تو گِل گیر کرد. بیایم کنار بشینیم نگاهش کنیم با انرژیمون (مثل فیلمای شائولین) از گِل درش بیاریم؟
نخییییییییییییییییییر… به هر ایده ای که به ذهن میرسه عمل میکنیم.
مثلا چوب بذاریم زیر چرخ. جواب داد؟ دفعه اول آره.
دفعه بعدی چی؟ نه.
خب چیکار کنیم؟ بریم سراغ ایده بعدی. چیه؟ استفاده از تسمه و بستن چوب به چرخ. (حقیقتا من حتی یک درصد هم ایمان نداشتم به این ایده، گفتم که بدونین :) ) جواب داد؟ نه.
ایده بعدی… استفاده از زنجیر به جای تسمه و کمک گرفتن از یه ماشین قوی. جواب داد؟ نه.
ایده بعدی… زنگ زدن به نیروی کمکی حرفهای. جواب داد؟ بله. مثل کَره درش آورد :)
دوستای قشنگم… هزاران مثال دیگه میشه بزنیم از اینکه «کار کردن روی باورها» فقط نشستن و فکر کردن نیست، بلکه عمل کردنه.
وقتی میایم ورودی های ذهنمون رو کنترل میکنیم. هر محتوایی رو نمیبینیم و نمیخونیم و راجع بهش حرف نمیزنیم. و بجاش افکار خوب و قدرتمند کننده میدیم به ذهنمون، این ذهن قدرتمند هم در عوضش بهمون ایدههایی رو میده که باید بهشون عمل کنیم تا نتیجه اون کنترل افکار رو ببینیم.
دقیقا مثل همون پلکان. میشینی فکر میکنی یه ایده میاد، عمل میکنی (از پله اول میری بالا) نتیجش رو میبینی. و ایده بعدی و عمل بعدی و نتیجه بعدی….
پس وقتی ما داریم به ایدهها «عمل» میکنیم، یعنی داریم رو باورهامون کار میکنیم. حتما که نباید کوه بکنیم برای کار کردن رو باورها. شما وقتی تشنهای، بلند میشی، میری لیوان برمیداری، از یخچال آب برمیداری، میریزی تو لیوان، و آب رو میخوری داری رو باورهات کار میکنی. (وقتی انتظار نداری که به یه بشکه آب فکر کنی و به خواست خداوند سیراب شی:). )
منم البته نه اینکه هیچ نتیجه ای نگرفتم. چرا گرفتم. ولی فقط به اندازه ای که به همون ایدههای کوچیکی که بهم رسید عمل کردم. نه بیشتر نتیجه گرفتم و نه کمتر.
سلام استاد عزیزم خیلی زیبا بود منظره و لباس و کلاه و خندهات
▪ اینایی که انتقاد میکنند یا گیر میدن، هنو ذهن خیلی باهشون کار داره…
اونایی که از ثروتمندان انتقاد میکنند، ثروتمند نیستن و ثروتمند نمیشن هیچ وقت، ابنا خیال میکنن خودشون دارن این انتقادا میکنن، منم قبلا اینجور بودم ولی بعد متوجه شدم که ذهنم نمیخاسته من برم تو مدار ثروتمندان خدا برای همین انتقاد میکنه یا دنبال کشیدن مو از ماست،. مچش گرفتم، خیلی ترمز قدرتمندی بود، و لی خدا شکر برداشتم، اینایی که انتقاد میکنن ذهنشون حسرت میخوره برای همین انتقاد میکنن، دوست عزیز اگه خیال میکنی تو داری انتقاد میکنی سخت در اشتباهی تو برده ذهنتی، اون داره باهات حرف میزنه تو شنونده هستی و داری بهش گوش میدی و عمل هم میکنی، اگه میگی حرفم اشتباهه، برو فقرای شیطان ببین اگه ذهنت بهشون فحش یا انتقاد کرد،. میدونی چرا، چون ذهنت هنوز تو مدار فقر شیطان( الشیطان یعدکم الفقر…)
اینایی که سوال از کار و باور پرسیدن،. هنوز نمیدونن باور چیه و هدف زندگی چیه و چجوری باور ساخته میشه و ذهن چیه، به کلاس اول دبستان نمیشه انتگرال و مشتق توضیح داد…
استاد عزیزم، بنظرم اینایی که انتقاد و گیر دادن سنشون بالاست کم نیست بیشترشون از ۳۰ به بالا، اخه ادم هر چی بزرگتر میشه ذهنش پر زباله میشه و قدرت حسد و طمع و انتقاد و پیگیری بیشتر میشه،. کاش کوچک بودن، اینا، آدم هر چی بیشتر میره بالا و بیشتر فرهنگید دانشگاهی باشه قدرت تغییر سخت تر میشه چون ذهنش بیشتر اطلاعات داره بزای گیر دادن…
استاد گلم اصلا این سوالا نخونین و جواب ندین حیفه ادم ذهنش درگیر، نمیدونه چ بگه، خود ذهن میمونه چجوری بفهمونم اینا، اینا همشون ادم بزرگای درس خانواده
واقعا سپاسگزارم برای این قسمت از پاسخ به سوالات کلی درس و آگاهی داشت واقعا و چقدر تحسین کردم این پاسخ های اساسی که دادید واقعا بسیار فوق العاده بود
به نظر من کار کردن روی باورها همین پیدا کردن رد پای قوانین در طبیعت و زندگی ست نه صرفا گوش دادن فایل و این باور که داریم که کار میکنیم روی قانون،واقعا همین سپاسگزاری همین دیدن زیبایی ها همین درس گرفتن از موجودات طبیعت همین کنترل ذهن در مواجهه با تضادهای زندگی و حل کردن مسائل تجربه کسب کردن در طبیعت،همین دیدن فراوانی ها،همین دیدن روند تکامل در طبیعت،همین احساس خوبی که نتیجه ی دیدن این فراوانی و زیبای هاست،همین تقویت باورهاست و واقعا خودم هم از خداوند میخوام که بیشتر عملگرا باشم تا صرفا حرفهای قشنگ
چقدر این جواب خوب بود که به جای تمرکز کردن روی نقاط ضعف دیگران و دنبال آتو گرفتن از دیگران باشیم روی خودمون کار کنیم و روی شخصیتمون تا دیدمون رو به آدمها و جهان عوض کنیم تاماهم خودمون خوب زندگی کنیم و هم جهان رو جای زیباتری کنیم برای زندگی،چون واقعا ما لایق خوشبختی هستیم همه ی ما،مایی که خداوند تمام و کمال قدرت خلق کنندگی زندگیمون در دستان خودمونه،و جهان مسخر ماست اگر باورهای درست داشته باشیم اگر ترمزهامونو برداریم
واقعا چقدر این پرادایس زیبا و فوق العاده ست،همین تصویر بک گراند این فایل درختان سبز زیبا با دریاچه زلالی که انعکاس تصویر درختان فوق العاده ست،و چقدر من تحسین میکنم این کیفیت موبایل جدید رو که زیبایی پرادایس رو برای ما دو چندان کرده و من واقعا لذت میبرم از این فایلهای زیبا،
چقدر خوب باز این قانون رو خوب یاد آوری کردید که همه چیز به احساس ما بر میگرده نه به کلماتی که میگیم،این احساس واقعی و خوب ماست که اتفاقات خوب رو برای ما رقم میزنه،
از میون این توضیحات وپاسخهایی که داده شد من نکات جالبی رو تونستم شکار کنم که دوست دارم بهشون اشاره کنم تا بهتر در ذهن خودم حک بشه.
۱.اینکه انقدر گیر ندم به کلام وبعضی عبارات که خیلی هم رایج ومرسوم هست وخودمو بخاطر اونها زیاد در تنگنا نزارم مثل همون عبارت خسته نباشید وخیلی جاها میموندم که خدایا الان غیر از خسته نباشید چی بگم آخه ?ویک عبارت نامتعارف رو میگفتم که به قول استاد خوبه که آدم اینها رو هم تا حدی رعایت کنه ولی گیر دادن بهشون باعث میشه اصل وفرع قاطی بشن.
۲.واقعا حرفتون زیباست استاد عزیزم اینکه کاش بجای گیر دادن به بقیه اونم کسی مثل شما ومریم جان که انقدر روی خودتون کار میکنین ومصمم هستین والبته هیچ ادعایی هم نداشتین که مامعصوم وعاری از خطا هستین, بیایم این گیرها رو به خودمون بدیم وزندگی ورفتارهای خودمون رو سرچ کنیم.
اتفاقا ذهن منم چند بار شیطنت کرده وخواسته ذهن منو به موردی از زندگی شما مشغول کنه که از دیدگاه من وبا توجه به اطلاعات اون موقع من ممکنه زیاد درست نباشه ولی سریع به خودم نهیب زدم که :اولا تو اوندی توجه برنکات مثبت رو تمرین کنی نه منفی ,چون نکات منفی که همیشه همه جا میتونی پیدا کنی,دوما این حالا از نظرت شاید اشتباه باشه فردا که ذهنت وسیعتر شد شاید یک ارزش واقعی هم باشه همونطور که بارها برامون پیش اومده, سوما اینکه خودت الان چطوری هستی?یعنی هیییچ باور محدود کننده ای نداری?یا حتی باوری که بتونی گسترش بدی?وبا این منطق ذهنم هر بار مقاومتش کمتر میشه.الهی بینهایت شکر.
۳.خیلی برام جالب بود که اون برج زیباترین برج اون منطقه هست واقعا که هم خود برج وهم منطقه ای که اونجا هست وهم اون رودخونه واون خلیج زیبا و ویویی که داره رویایی وبی نظیره اما با این اوصاف شما این نلک زیبای پارادایس رو با اختلاف میپسندین واقعا آزادی معیار خیلی مهمیه استاد جان.با تمام وجود همچین خواسته ای توی وجودم شکل گرفته, الهی بینهایت شکر
۴.نکته بسیار بسیار جالب در مورد این هست که چند درصد مردم آمریکا بیشتر تو آپارتمان زندگی نمیکنن وهمه این مردم خونه هاشون ویلایی هست,چقدرررر عالی خدایا وچقدر این کشور باوجود اینکه از تمام کشورهای دنیا مهاجر داره ولی باز هم همه جا زندگی ویلایی دارن واین درس خیلی بزرگی در مورد وسعت جهان وفراوانی برای من داشت ,الهی بینهایت شکر.
۵.همکاری استادومریم عزیز رو در تمام موارد حتی تهیه فایلها وتفریح وسرگرمی و…با تمام وجود تحسین میکنم, الهی بینهایت شکر.
۶.نحوه پاسخگویی استاد به سوالات رو تحسین میکنم سعی میکنه حتی برای سوالهای پرت وپلا هم پاسخهای جالبی رو پیدا کنه که به درد همه بخوره, ودر هر موردی نکات مربوط به اون رو بیان کنه, الهی بینهایت شکر.
۷.استاد بدن واقعا قوی ومقاومی داره حتی توی اون سرمای شدید هم بایه پیراهن آستین کوتاه معمولی ,طولانی مدت وایساد ودر آرامش پاسخ سوالات رو داد.کلاه قرمز زیبا وپیراهن سفید زیباشون رو هم که خیلی بهشون میاد تحسین میکنم.
۸.خدایا اون آسمون زیبا با ترکیب رنگهای صورتی ونارنجی رو خیلی خیلی تحسین میکنم واقعا که هیچ وقت عادی نمیشه وهمیییشه زیبایییهای آسمانی که در دسترس هممون هست شکر خدا ما رو شگفت زده میکنه ولی کسانی ازش لذت میبرن که مهارت لذت بردن رو در خودشون ایجاد کردن یا به عبارتی بلدن لذت ببرن.الهی شکر
کار کردن روی باورها یعنی چی؟
اون اول که من کار کردن روی باورهارو شروع کردم فقط گوش میدادم یعنی همین رسیدن به مدار شنیدن حرف ها پروسه داره.
اولین بار با یه خواسته شروع میشه که ممکنه با یه تضاد روبرو شده باشی و یه سری خواسته ها و سوالات برات پیش اومده باشه و هدایت میشی به جوابش برای هرکسی متفاوته همانطور که میبینیم داستان هدایت بچه ها فرق داره.
خلاصه میرسی به شنیدن این حرف ها و اگاهی ها .حالا وقتی شنیدی دیگه بستگی به خودت داره بعضی ها اولش خیلی مقاومت دارن این نشون میده اون ادم باورهای محدود کنندش بیشتر خب باید بیشتر گوش بده یکی خیلی راحت قبولش میکنه چون تو شرایطی بوده که باورهاش قوی شدن. حالا ما یه شرایط متوسط در نظر میگیریم مث خودم نه خیلی باور محدود کننده نه خیلی تقویت کننده. حالا باور تقویت کننده یعنی اقدامات و شرایطی که تورو به خواستت میرسونه و باور محدود کننده یعنی اقدامات و شرایطی که تو رو از خواستت دورمیکنه. یعنی در کل نتیجه باورهای خودتون در زندگی میبینید و هدایت میشید به سمت چیزی که فرکانسش رو پیش پیش فرستادی. خب تا یه مدتی فقط گوش میدی و مطالب برات جدیده و اصلا اون اول هیچیو باور نکردی فعلا داری گوش میدی ولی یه چیزی بهت میگه انگار مسیر درسته یعنی همین گوش دادن انگیزه میخواد همینجوری گوش نمیدی حتی شنیدن آگاهی ها تکامل میخواد حالا ما فرض میکنیم که شما به مرحله شنیدن رسیدی بالاخره یه سری درخواست ها داشتی که به این مرحله هدایت شدی. چیزی که شاید اولش انگیزه بهت میده برای ادامه همین زندگی استاده که از چه شرایطی به چه شرایطی اومده و یه جورایی به خودت میگی یعنی منم میتونم شاید این چیزیه که اون اول ترغیبت میکنه فایل های استادو گوش بدی همه این مراحل تکاملیه. هیچوقت یهویی به مرحله گوش دادن نمیرسی. حتی ثبت نام توی سایت هم تکاملیه. خب تا یه مدتی فقط گوش میدی یه سری ها خیلی مقاومت میکنن یه سری ها راحت قبول میکنن دیگه بستگی به باورهای خودت هم داره. هنوز به مرحله درک نرسیدی برای این که برسی باید باور هایی که گوش میدیو برای ذهنت منطقی کنی واگرنه ذهن قبول نمیکنه. یعنی بازم رسیدن به مرحله منطقی کردن یه مدتی میگذره، بعد میای اون جملاتی که میشنوی که بهش میگیم باور برای ذهنت منطقی میکنی یعنی با مثال، فکت اوردن، هرچی. ذهن یه شبه قبول نمیکنه بعد یه مدتی میبینی داری بهتر درک میکنی این نشون میده مدارت رفته بالاتر حالا مرحله درک تا عمل خودش یه پروسه ایه. وقتی تو مرحله درکی با خودت میگی پس تا الان چی فهمیده بودم تازه دستت میاد قانون چیه ولی همه مراحل قبلی نیاز بوده که تو به اینجا برسی تو این مراحل ایده ها بهت گفته میشن ولی تا زمانی به مرحله عمل نرسی عمل نمیکنی وقتی عمل نمیکنی بدون هنوز ذهنت مقاومت داره پس بیا براش دلیل بیار مثلا باور مالی فراوانی تو اول فقط اینو میشنوی و اصلا هم باور نمیکنی چون داری چیز هایی میبینی میشنوی و فکر میکنی که اساسش کمبوده یعنی داری فرکانس کمبود میفرستی پس لاجرم کمبود هم در زندگیت میبینی اگه نبینی عجیبه چون قانونه. بعد یه مدتی که میشنوی جهان پر از فراوانیه، پول زیاد، ثروت بی نهایته، جهان هرروز داره ثروتمند تر میشه، دیگه هر باوری که خودتون هم میدونید هی تکرار میکنی اگه من 10 سال بشینم مث ذکر اینا رو تکرار کنم تا زمانی که برای ذهنم منطقیش نکنم ذهن من باورش نمیشه .مثل اطرافیان استاد که باهاش کار میکردن ولی اون چیزی که خودشون دوست داشتن میشنیدن و عل میکردن. وگرنه همه قانون جذبو میدونن. میشستن صبح تا شب تکرار میکردن ولی ذهن یه عمر کمبود با دلیل و مدرک شنیده و به همین راحتی قبول نمیکنه حالا من چکار کنم میام دلیل میارم مثال میارم فکت علمی براش میارم اینجوری باور عوض میشه نه صرف تکرار یه سری جملات خوشگل. اگه به این بود که همه باید موفق میشدن.خب برای این که باور فراوانی ذهن بپذیره میام به جای ورودی که تا الان دادم ورودیمو عوض میکنم که قبول کنه یعنی چیزهایی میبینم میشنوم فکر میکنم که فراوانیه براش دلیل میارم میگم ببین جهان داره هرروز پیشرفت میکنه ببین الان با حتی 10 سال پیش چقدر فرق داره ببین طبیعت ببین این همه مردم که بهترین ماشین دارن پس کیه که این ماشین هارو میخره این همه طلا .
به من گفتن پول کمه پس این همه میلیادر خودساخته چیه این همه مردمی که هر روز تو بازار دارن خرید میکنن از کجا میارن این همه مشتری چیه به من گفتن آب کمه پس چرا میگن براثر بارش ها احتمال طغیان سد هست پس این همه اب چیه به من گفتن غذا کمه پس این همه محصولات از کجا میان که صادر هم میشه پس این همه رستوران چیه پس این همه مواد خوراکی چیه به من گفتن مردم پول ندارن پس اونا کی بودن که تو بورس سرمایه گزاری کردن پس مردمی که تو فروشگاه ها کیپ تای کیپ هستن پول ازکجا میارن پس اونایی که تو خیابون با ماشین میلیاردی هستن چی یا اونایی که طلا میخرن همیشه طلافروشی ها شلوغه اونایی که راحت میرن مسافرت پس اینا پول از کجا میارن چرا گفتن کمه این که همش فراوانیه مگه غیر از اینه تازه اینا تو کشور خودمه دیگه بقیه کشورها که بماند . این همه فراوانی پول تو کشور خودم. این همه میلیاردر این همه خرید و فروش طلا این همه سرمایه گزاری این همه ماشین مدل بالا این همه گوشی های میلیونی که هر بچه ای داره این همه خونه این همه کسب و کار این همه فروش اینترنتی که من 24 ساعت بعد میرم جنسی که میخوام بخرم میبینم همش فروش رفت تو یه روز تمام محصول. اینا داره به من چی میگه که فراوانی هست دیگه. خب کم کم با ورودی که به ذهنم میدم باورش میکنه و اینجا ایده ها میان میگه این کار بکن که پول تو زندگی تو هم بیاد این ایده ها رو اجرا کن ولی من میترسم اجرا نمیکنم نشون میده هنوز باورم عوض نشده وقتی عمل نمکینی یعنی باور نکردی میترسی ایمان نداری . مثلا خودم برای یه ایده 6 ماه ذهن من مقاومت داشت میگفت نه تا اون وسیله نباشه تا اون شرایط نباشه تا اون چیز نباشه اینجا دیگه بستگی به خودت داره اگه عمل کنی که نشون میده باورهات به مرحله عمل رسیده یعنی ایمانت قوی شده ترس هات کمتر شده حالامن 6 ماه بعد به اون ایده عمل میکنم بعد میبینم 1000 در به روم باز شد بعد میگم عه کاشکی زودتر عمل میکردم چرا مقاومت میکردم ولی خود همین عمل کردن تکامل میخواد ولی همون مدت هم به نفع تو بوده یابد تکاملت طی میکردی اینجا به خودتون حالا نیای سخت بگیری چرا زودتر عمل نکردم درس بگیرین ازش که به ایده بعدی زودتر عمل کنید وقتی به یه ایده میرسی و عمل میکنی ازش بازخورد بگیر و به ایده بهتر هدایت میشی دوباره عمل کن و همینجور بهتر و بهتر بعضی ها دوباره عمل نمیکنن هرچقدر دیدی عمل نمیکنین یعنی هنوز میترسی یعنی باور نکردی که میتونی، خودتو باور نداری اعتماد به نفس نداری اینجا دیگه باید به خودت یاداوری کنی ببین من تونستم ببین اونجا حالا هی یاد خودت بیار
این یه مثال بود از یک باور ما که یه باور نداریم ما تو هر زمینه ای باور داریم مث سلامتی روابط ثروت معنویت
برای مثال تو دیفالت تو یه سری زمینه باور خوبی داری مثلا من باورهای سلامتیم خوبه از کجا میفهمم از نتیجه یعنی وقتی همیشه پرانرژیم و سرحالم و همیشه سلامتم خدارو شکر یعنی باورهای سلامتیم خوبه یعنی دارم فرکانس خوبی میفرستم که نتیجش خوبه یعنی باورهای قوی دارم خب این که خیلی هم خوب دیگه وقتی تو مسیر درست هم هستم این باورهایی که دیفالت دارم خودبه خود تقویت میشه ولی برعکس مثلا تو زمینه مالی باورهای قوی ندارم پس میام چکار میکنم باور های مالی خوبی که استاد گفته اولش فقط تکرار میکنم یعنی فقط دارم میشنوم بعد فکت و دلیل و مثال میارم و معلومه یکم باورم شده چرا چون نشونه میبینم و مثلا هدیه میگیرم یه پولی میاد حسابم حالا باید نشانه ها رو تایید کنم هدایت میشم به ایده هایی خوب که اگه عمل کنم پول هم میاد دیگه عمل کردن به ایده ها بستگی به باور من داره اگه باورم تقویت شده باشه عمل میکنم و پول میسازم وقتی میبینم نتیجه دارم میگیرم یعنی باورم داره تقویت میشه دیگه یعنی دارم نتیجشو تو زندگیم میبینم حالا از درامد کم شروع میشه و تکاملی میره بالا. دیگه هرچی عملگرا تر باشی مدارها رو قشنگ طی میکنی و همیجوری این نتیجه ها هی اون باورها رو تقویت میکنه دیگه به جایی میرسی که شخصیتت عوض میشه و اصلا یه جور دیگه فکر میکنی یعنی جوری فکر میکنی که یه ذهن ثروتمند فکر میکنه .
همه مراحل تکاملیه اصلا یه شبه نیست حتی خوندن کامنتهای سایت هم باید تکاملت طی کنی حتی همین فکت و دلیل اوردن برای ذهنت تکاملیه اصلا همه چی چون من خودم به عینه برای خودم پیش اومده چطوری یواش یواش باورم تقویت شد
و از نتیجه میفهمین که باور عوض شده یا نه مثلا وقتی میبینی بعد چندسال کار کردن هنوز توی روابط لنگ میزنی یعنی هنوز باور عوض نشده حتی اگه باور عوض شده باشی وقتی عمل نکنی چه فایده ای داره مثلا توی روابط اومدی جملات خوب اول شنیدی بعد فکت اوردی مثال اوردی زندگی استاد دیدی روابط خوب دیدی تحسین کردی دیگه حالا باید عمل کنی دیگه یعنی باید تمرکزت بر نکات مثبت طرف باشه .وابسته نباشی یعنی باید یه سری اقدام عملی کنی ولی هنوز اقدام نمیکنی یعنی مثلا تمرکزت بر نکات منفی طرفه پس نباید انتظار داشته باشی روابطتت خوب باشه یعنی هنوز باور نکردی وقتی عمل نمیکنی خود همین تمرکز بر نکات مثبت تکامل میخواد مثلا اولش خیلی سخته بعد یکم بهتر میشه بعد بازم بهتر بعد به جایی میرسی که شخصیتت عوض میشه یعنی یه جور دیگه اصلا فکر میکنی و دیگه اون نتایج خوب طبیعی میاد و بعد میبینی عه الان که روابطت عالیه منظورم اینه که شخصیتت عوض میشه یعنی دیگه دیفالت تمرکزت بر نکات مثبته اون ادمه اولش زور میزدی این کار کنی ولی دیگه الان داری طبیعی اینجوری رفتار میکنی اگر جایی دیدی طبیعی داری اون رفتارو انجام میدی دیگه عالیه و نشون میده باورها عوض شده چون اصلا جور دیگه ای فکر میکنی نتایجت اصلا قابل مقایسه با قبل نیست اینجا یعنی داری به صورت طبیعی زندگی میکنی. مث زندگی استاد.
حالا از مرحله شنیدن تا درک کردن تا عمل کردن که دیگه خیلی طبیعی عمل کنی نخوای زور بزنی خیلی طبیعی نتایج عالی در همه زمینه ها بیاد همش تکاملیه همه ی همش .
همش پروسه داره که فقط با ادامه دادن پروسه رو میگذرونی .
دیگه باید تو طول پروسه تحسین کنی شکرگزاری کنی تجسم کنی فکت بیاری دلیل بیاری الگو پیدا کنی ورودی ها رو کنترل کنی دوستای نامناسب حذف کنی یعنی این نیست که بشینی صبح تا شب چندتا جمله تکرار کنی تکرار نااگاهانه کاری نمیکنه باید برای ذهنت منطقیش کنی حالا دیگه خودت میفهمی که کجاها بیشتر نیازه دلیل بیاری کجاها نیازه تجسم کنی دیگه خودت دستت میاد یکی نیازه رو مالی کار کنه یکی نیازه رو روابط کار کنه
در نهایت شخصیت باید عوض بشه که دیگه طبیعی به شکل اون باورهای تقویت کننده فکر کنی اونجا رسیدی از نتایج میفهمی یعنی نعمت و ثروت و روابط خوب زیبایی به شکل طبیعی تو زندگیت میاد
کار کردن روی باورها یعنی همه چیو از فیلتر قانون رد کردن یعنی همه چیو از دیدگاه روح دیدن یعنی همه چیو از دیدگاه خداوند دیدن حالا یکی میپرسه دیدگاه خداوند چیه همین مطالبی که استاد میگه همین باورهایی که میگن در واقعا دیدگاه خداونده حالا زمانی که از دیدگاه روح به همه چی نگاه میکنی حالت هم خوبه دیگه احساس خوبی داری و این حس خوبه منجر به اتفاقات عالی میفته یعنی نتیجه اون باور میبینی مثلا یه باور خوب میشنوی بعد حست بد میشه این نشون میده ذهنت مقاومت داره باید همون پروسه رو بگذرونی تا به حس خوبه برسی و به جایی برسی که طبیعی مث روح فکر کنی و خب لاجرم طبیعی نتایج هم میبینی دیگه
حالا من هی میخوام تموم کنم صحبتامو ولی وقتی مینویسم برای خودم هم تکرار میشه حس خوبی پیدا میکنم دوست ندارم تمومش کنم
اینایی که اینجا میگم من روزانه با خودم حرف میزنم درواقع اینا چیزاییه که من هی با خودم میگم ولی اون اول که اینجوری نبود حالا من یه چیزی بگم خیلی جالبه من یادمه چندسال پیش که تازه مباحث میشنیدم یادمه اون موقع ها داشتم روی پایان نامم کار میکردم یا هرکار دیگه ای که داشتم بعد جالبه صدای استاد گوش میدادم ولی صدا روی 1 تا 5 بود یعنی عملا هیچی نمیشنیدم ولی این باورها داشت تکرار میشد یعنی حتی به جایی برسید که حرف های استاد با صدای بلند هم گوش بدید تکاملیه یعنی میخوام بگم تکامل تو همه چیه.
بعد یادمه اولا اصلا کامنت نمیخوندم یعنی حتی برای خوندن کامنت تکامل گذروندم
اون اولا منم فکر میکردم کار کردن روی باورها یعنی عین مرتاض های هندی یه گوشه نشستن اشکال نداره اگه اینجوری فکر کنید چون اینم جز تکامله به خودتون سخت نگیرید وقتی ادامه میدی میرسید به جایی یعنی همون مرحله درک کردن میگین من تا الان داشتم چکار میکردم تازه فهمیدم چی به چیه
اونایی که فکر میکنن یه گوشه بشینن و چندتا جمله تکرار کنن تا یه حدی بعدش باید باور ها رو منطقی کنید و نیازی نیست یه گوشی بشینی یعنی همون گوش دادن مرحله اول میتونه موقع کارتون باشه حالا یه هنسفری بزارید و گوش بدید که کاری نداره شما هرجا باشین گوشی که دارین هسنفری هم دارین بزارید فقط اولش تکرار بشه بعدش که نشونه های کوچیک میبیند خودش انگیزه میشه براتون ادامه بدی تکامل طی کردید حالا درکتون بهتر میشه دیگه سعی میکنید رد پای قانونو تو همه چی ببینید یعنی فقط یه چندتا حرف هی تکرار نمیکنید بلکه ذنبال اینید که برای ذهنتون منطقیش کنید
مثلا هی گوش دادی فراوانی زیاده ولی فقط شنیدی هنوز درکش نکردی هنوز باورش نکردی میای نشونه ها رو میبینی تحسین میکنی فکت میاری بعد ایده های میان باید عمل کنی
از کجا میفهمی داری از دیدگاه قوانینی به همه چی نگاه میکنی مثلا یه روابط خوب میبینی تحسین میکنی حست خوبه میگی اگه برای اینا شده برای منم میشه این یعنی باور داره تغییر میکنه و کم کم به جایی میرسی که اون رابطه عالی به صورت طبیعی تو زندگیت داری
در کل باید شخصیت عوض بشه یعنی به شکل طبیعی از دیدگاه روح و خداوند ببینی اون موقع نتایج به شکل طبیعی میاد.
دیگه به صورت طبیعی روابط خوب سلامتی ثروت و همه چیزای خوب تجربه میکنی تازه میشه زندگی طبیعی
حالا این از زاویه و دیدگاه روح نگاه کردن خودش به تو احساس خوبی میده اصلا اون اولش بچه ها میگن هممون به ارامش رسیدیم هنوز هیچ نتیجه ای نیومده ها ولی همه میگن اصلا یه ارامشی داریم یعنی این احساس خوب اتفاقات خوب این احساس از اون دیدگاه میاد
حالا بعضی ها هستن به شکل دیفالت دارن از دیدگاه روح نگاه میکنن یعنی به همه چی جوری نگاه میکنن که حسشون خوبه حالشون خوبه لذت میبرن اینا همونان که ادم های موفقین و من جدیدا دنبال اینم بفهمم ادم های موفق چطوری فکر میکنن و هی با قانون میسنجم جالبه خودشون نمیدونن مثلا یکیشون میگفت من خیلی خوش شانسم ولی حرف هایی که میزد همش باور های قوی بود. من خودم این روش خیلی بهم کمک میکنه یعنی مصاحبه افراد موفق بخونم بعد با قانون بسنجم. و کاملا میفهمم چه باورهای قوی داره چطوری فکر میکنه . و با خودم اون ویژگی که اون ادم داره تحسین میکنم مثلا شجاعت صداقت عزت نفس اعتماد به نفس ارزش گذاشتن به کارش دنبال چالش جدید دنبال تغییر سعی میکنم همه اینا رو تحسین کنم.
در کل اگر کسی براش سواله کار کردن روی باورها یعنی چی سریال زندگی در بهشت ببینه کاملا متوجه میشه. دیگه استاد الگوی همه ماست ببینید چکار میکنه چطوری فکر میکنه چطوری عمل میکنه
در کل از زندگی لذت ببرید وآسون بگیرید چون زندگی خیلی خوشگله، حالشو ببرید.
سپاس و درود بر شما خانم میر🌹🌹
حقیقت مطلب اینه که از متن هایی که میگذارید واقعأ آگاهی میگیرم (هنوز کامنت زیبا وپر از آگاهیتون در قسمت 34زندگی در بهشت تو خاطرم هست ومرور میکنم)و سپاسگزار خداوندم که شماها هستین در کنار آگاهیهای ناب وپاک استاد عباسمنش عزیزم ،ودستی شدید از دستان خدا…تا من هم بتونم در مسیر انرژی منبع بهتر گام بردارم.بابت تمام آگاهیهای نابتون سپاس🙏🏻🙏🏻
سلام دوست خوبم
سپاسگزارم
خدایا شکر که براتون مفید بوده.
شاد و ثروتمند باشید.
به نام خداوند وهاب
سلام به رهروان راه حقیقت
استاد عزیزم این غروب و این همه زیبایی نوش جونتون ، استاد عزیزم برای من کار کردنهاتون مثلا درست کردن chicken sha یعنی
💎تمرین عزت نفس که من میتونم این وسیله رو بسازم چون من قدرتمند و توانام چون من کارام چون من عالیم
💎یعنی تمرین ثروت که این یک ایده ی خلاقانه ست و من میتونم ارتقاش بدم یا به ایده های مشابه هدایت بشم یا از وسط همین چفت و بست تخته و توری بتونم مطابقت بدم با شغل خودم و بگم کدوم تخته و کدوم توری در شغل خودم هستن که باید بهم چفت بشن تا شغلم ارتقا پیداکنه و من بیشتر پول بسازم
💎یعنی تمرین روابط که با عزیز دلتون یه chicken sha رو سرهم میکنید بدون هیچ تنشی هیچ غری هیچ سرزنشی در نهایت همکاری
💎یعنی تمرین تحسین کردن که تا وسط کار بیایی و تحسینش کنی و خودتو تحسین کنی و به خودت جایزه یه هندونه ی اب دار یا یه نوشیدنی بدی و از خودت تشکر کنی
💎 یعنی تمرین رفتن در دل ترسها که منی که تونستم فقط از روی یه فیلم یه chicken shaی انقد دقیق بسازم چرا نتونم کارهای عقب افتاده مو بریزم بیرون و تمومش کنم
💎یعنی تمرین قانون تصاعد که chicken shaیی که باراول یک هفته طول کشید حالا دو روز طول میکشه و بهترم از قبلیه یعنی برای یک میلیارد اول اگه یکسال زحمت بکشم یک میلیارد بعدی شش ماه وقت میخواد بعدی سه ماه بعد یه ماه و به همین ترتیب و باور ثروت سازی رو در وجودم تقویت کنم
💎یعنی تمرین قدرت ابزار که چقد ابزار درست باعث پیشبرد و راحتی کار میشه
💎یعنی تمرین به خدمت گرفتن پول که پولمو از حساب در بیارم و بهترین وسایل نجاری رو بخرم و کار کنم و پول رو برای شخص خودم بخوام برای راحتیم
💎یعنی تمرین رسیدن به ارزوها که یه فیلم دیدم یه خواسته در وجودم شکل گرفته و من اون خواسته مو خلق میکنم
💎 یعنی تمرین تجربه کردن که نجاری رو تجربه کنم و کلی درس جدید یاد بگیرم و کلی تجربه کسب کنم
💎یعنی تمرین عمل به ایده ها که بتونم برای ارتقا یه پروژه ای ایده های جدید بدم و خودمو در اجرای ایده بالا بکشم و در کارهای اینده م مغزم بزرگتر و بازتر و ایده پذیرتر بشه
💎 یعنی تمرین توحیدی بودن که من میتونم یک کار رو به تنهایی انجام بدم بدون اینکه غر بزنم خسته بشم پشیمون بشم بگم این چه کاریه من کردم نیمه تمام بندازم یه گوشه یا برم چهارتا کارگر بگیرم بلکه فقط و فقط با تکیه بر الله تمومش میکنم
💎 تمرین صلح درونی که اگه یه جا کارم خراب شد خودمو سرزنش نکنم بازم خودمو دوست داشته باشم خودمو باارزش بدونم اینکه اون لحظه در اسمونها پرواز کنم که من دارم با دستهای خودم برای خودم کار میکنم چون من لایق ترین انسان برای خدمت به خودمم
💎 تمرین کنترل ذهن که وقتی افتاب داره میخوره توسرم و حس میکنم دارم کلافه میشم دست از کار بکشم برم بخوابم استراحت کنم و با انرژی تازه برگردم سرکار یا اگه جایی میخی به انگشتم خورد یا راهی رو اشتباه رفتم ذهنمو کنترل کنم و نذارم نجوا کنه
💎یعنی تمرین طلب هدایت که اگه یه جایی نتونستم درستش کنم رهاش کنم برم یه گوشه ی دیگه در نهایت خدا هدایت میکنه و در و تخته جور میشه و شاید صدها تمرین دیگه که دوستان خیلی بهتر از من میتونن ازش یاد بگیرن thank God
واقعا گرفتن این دو سریال بزرگترین لطف به ما بود چون یک کارگاه عملی و بسیار تاثیرگذار بود برای همه ی ما حتی کسانی مثل من که دوره ها رو شرکت نکردیم هزاران بار ازتون سپاسگذارم، چه نکته ی زیبایی که بجای اینکه دنبال ایراد گرفتن از بقیه باشیم سرمون تو زندگیه خودمون باشه و من یکم نسبت به خونواده م حساسم و وقتی میبینم بشدت خلاف قانون میرن تذکر میدم ولی دیگه این مورد رو هم ترک میکنم ولی شکرخدا چون ادم تنهایی هستم و باکسی ارتباط ندارم کاریم به کسی ندارم در مورد شماهم که من تاحالا نبوده ایرادی از شما به ذهنم بیاد که فوری جوابشو خودم نداده باشم مثل اهنگ منفی گوش دادن منم اول بار تعحب کردم ولی فوری گفتم بابا استاد به حدی دایره ی فیبوناچیه مثبتش بزرگه که یه اهنگ منفی درش ذوب میشه و از طرفی مهم احساسه وقتی استاد داره بااون اهنگ میرقصه دیگه تمومه و نکته ی خیلی اموزنده ی اینجا یاد گرفتم که گفتید خیلی ها بعد غذا میگن خدایاشکرت درحالیکه یه ورده واقعا این نکته طلایی بود چون همه ی عمرم بعدغذا شکرگذاری کردم بدون احساس و از پدرمم شنیدم و وقتی تو سفر به دور امریکا شدت شکرگذادی شما برای یه تخم مرغ رو دیدم تازه معنای احساس رو فهمیدم و الان وقتی وسط جویدن لقمه تو قلبم میگم خدایا چقد خوشمزه ست شکرت این زیباترین شکرگذاریه نه اون کلماتی که در اخر به زبان میارم thank God
استاد عزیزم منم طی فایلهاتون این مطلب رو قشنگ گرفته بودم و مدتیه در زندگیم اجرا کردم و ثمره ش آرامش بسیار زیادیه و اونم اینکه دست از برنامه ریزی برای اینده برداشتم فقط قدم بعدیم روشنه مثلا فردا یه برنامه دارم که چندروز قبل کارهاشو کردم همین دیگه هیچ برنامه ای نچیدم کی کجا برم چکار کنم و بشدت میخوام خدا هدایتم کنه و فقط برای کارهای سایته که برنامه دارم مثلا زندگی در بهشت رو سعی کنم تا شروع ماه رمضان ان شالله بروز بشم که ماه رمضان رو که فرصت بیشتری دارم مثل پارسال قران بخونم و از قسمت عقل کل سایت برای سرچ ایاتش استفاده کنم همین و برای منی که کل زندگیم قفل بود که حالا بذار اون اتفاق بیفته بعد فلان کارو بکنم بعد فلان جا برم و اینها این در لحظه زندگی کردن قفل زندگیمو باز کرده الان بشدت همه چی زیباتره thank God
Thank you mary and seyed for recording this file for us
از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست
سلام به استاد بزرگوار
امشب دلم میخواست یه قدم بیشتر رشد کنم و تفکر کنم، هیچ ایده ای هم نداشتم در مورد موضوعات ثروت فایلی ببینم یا روابط یا سلامتی یا معنویت یا چیزای دیگه…دلم میخواست رشد کنم فقط، از اینکه هر لحظه رشد میکنم و نگاه عمیق تری به موضوعات کسب میکنم لذت بخش ترین لحظات هستش برام.
هدایت شدم به این قسمت. دفتر و قلم آوردم که شروع کنم به نکته برداری.
تجربه ی دوسالی که توی این مسیر هستم، بهم ثابت کرد، بصورت ثابت باید هر روز یه تایمی هرچند کوتاه خلوت کنم، و تمرکزی فایل های شمارو نگاه کنم و نکته برداری کنم و درموردشون تفکر کنم. یعنی یک مدتی فقط رفته بودم سر عمل کردن، فایل های شمارو حین انجام کارهای خانه داری گوش میدادم. اما این گوش دادن ها، نه تنها مدارم و شرایطم رو بهبود نبخشید، بلکه به مرور باعث افت شد، یه لحظه به خودم اومدم دیدم چرا باز من معده دردم برگشته؟ من که دارم روی خودم کار می کنم، من که دارم فایل گوش می کنم، من که دست به عمل شدم، و خدا جواب رو به قلبم الهام کرد، و بعد از اون تصمیم گرفتم حتما دقایقی در روز با فایل های شما روحم رو تغذیه کنم. و هم معدم خوب شد و هم اتفاق های خوب دیگه رخ داد.
چیزی که باعث شد کامنت بنویسم در مورد سوال: کار کردن روی باور یعنی چی؟
استاد چون مسیر شما متفاوت از مسیر شاگردانتون هست تا حدی، احساس می کنم این سردرگمی و درک درست نرسیدن از کار کردن روی باورها پیش میاد. هم برای ماها سواله، هم شما براتون عجیبه چرا ما این قضیه رو درست درک نکردیم.
میدونید استاد، راهنمای شما فقط و فقط خداوند بود که در هر شرایطی به قلبتون الهام می کرد، در حین کار یا خلوت گزینی، ولی راهنمای ماها شاگردانتون، شما بودید و هستید. یعنی دورانی که ما اصلا نمیتونستیم با خداوند ارتباط برقرار کنیم و مستقیم از خودش آگاهی کسب کنیم، فقط شمارو داشتیم، شما به مرور مارو با خدای درونمون آگاه کردید. که همیشه دم دسته، همیشه شنواست، همیشه راه حل ها رو میدونه، همیشه بر اساس مداری که هستیم هدایت می کنه و و و و و
می دونید استاد، چیزی که من طی این دوسال از شما آموختم، این بود که وقتی دارم روی سایتم کار می کنم، هدایت خدارو دریافت میکنم، اعتماد به نفسم بالا میره، پا روی ترس هام میزارم و کلی حرکت و نتیجه ی بی پایان، این عمل های من میشه جز همون کار کردن روی باور.
اما، من در طول روز وظایف خانه داری به عهده دارم، یکسری کارهای روتین، ظرف شستن، جارو و گردگیری، غذا پختن و…از انجامشون حالم خوبه، ولی چیزی یا نگاهی که از این کارهای روزمره و روتین، باعث رشدم بشه، مثل سایتم، چیزی دریافت نمیکنم. و الان احساس کردم این اشتباهه…از هر کاری من میتونم دریافتی داشته باشم.
کاری که از دستم برمیاد موقع انجام این کارها اینه که همزمان، هدفون بزارم و فایل های شما رو گوش کنم.
اما چیزی که همین الان از خداوند درخواست کردم آگاهم کنه، اینه که من میخوام با انجام همون کارهای خانه داری حتی رشد کنم، بزرگ شم، نه اینکه عمر ارزشمند من هدر بره بدون دریافت آگاهی.
کامنت حامد عزیز رو هم خوندم که نوشته بودن کارکردن روی باور چیزی جز عمل کردن نیست، دقیقا درست میگن. ولی چیزی که من در این حد از مدار میتونم درک کنم، اینه که بله، عملی مثل کار کردن روی سایتم برام واضحه کار کردن روی باورهام محسوب میشه، ولی کارهایی مثل خانه داری، که در طول روز کلی وقت میبره و همیشگی هم هست، هنوز آگاه نیستم چطور میتونم از انجام همین کارها هم آگاهی کسب کنم.
و میدونم که خداوند از هزاران طریق پاسخم رو میده میکنه.
استاد صرفا این کامنت رو نوشتم، که از حال خودمون باخبرتون کنم. ماها شاگردایی که در مدارهای پایین هستیم و گاهی اوقات هنوز الفبای این مسیر رو درست درک نکردیم.😓
اینقدر توی این مسیر می مونم تا از هر لحظه ی زندگیم آگاهی و لذت کسب کنم.💪💪💪
متشکرم استاد بزرگوار🌹❤️
سلام عرض ادب
بینهایت سپاس گزارم از سید عزیز و مریم خانم عزیز بابت این همه انرژی سازنده
چیزایی که به من تا اینجای سریال کمک کرده رو خدمت دوستان میشمرم جهت یاداوری
سپاس گزاری در حالت های مختلف چه خرید تراکتور باشه چه حذف شدن بوقلمون ها باشه.
یک ویژگی باحاله این ویدیو ها حسه حرکته و عمل بیشتره، اقاا پاشو یه قدم دیگه بردار.فلان جارو تمیز کن اتاقتو تمیز کن، حالت خوب شه.اقدام کن کارت راه میفته . اقدام کن باورت جدی تر میشه. میدونی میشهه میشههه. خلاص مثله یک موتوره محرک میمونه قشنگ. نکته بعدی قدم برداشتن به سمته ایده هاست جواب دادن یا ندادنش به کنار ولی حمله به سمتش و تست کردنش یه چیزه دیگست یه حاله دیگست. بینهایت سپاس
من عاشقتونم عالی هستید و کلی آگاهی گرفتم از تمام فایلاتون واقعا سعی میکنم بیشتر تمرکزم روی خودم باشه و خودم هر روز بهتر از دیروز خودم باشه و به کار دیگران و زندگی دیگران دخالت نکنم و اگه تمام تلاشم و تمرکزم رو برای بهبود خودم بزارم رشد بهتری دارم و کسانی که دنبال انتقاد از دیگران هستند خودشون را از مسیر دور میکنند
سلام به استاد خوشتیپ من و مریم بانو شیرین و مهربان
چقدر تمیز و مرتب و در عین حال صمیمی و ساده جلوی دوربین حاضر میشید وقتی که میخواین یه موضوعی رو دربارش بگین یا برای محصولات 😍
خداااای من بکگراند پشت و ببین آخه 🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
کلاه قرمز هم خیلی بهتون میاد 😌 استاد واقعا خیلی صبوری میکنید در برابر یسری سوالات حاشیه ای من نمیخوام بگم من وااو من خیلی شاگرد زرنگم شاید برای منم یسری سوالات مسخره بوجود بیاد اما وقتی فضایی برای مطرح کردنش باشه سعی میکنم سوالاتی بپرسم که به دردم بخوره یا برام واقعا جای سوال باشه
اما الان اومدم دیدگاه بزارم بگم واقعاااا چجوری میشهههه چجوری میشه وقتی سایت و باز میکنم نشانم میشه دوره عشق و مودتی که به تازگی خریدمش و هنوز جلسه اولم فقط یبار گوش دادم چجوری میشه که تو این فایل بین صحبهتاتون از اون دوره میگین و یه توضیح یک خطی کوتاه هم راجع بهش میگین خدای من از هر مرتبه برات همه چیز و میزاره قابل دسترس میخوام اینو بگم واقعااا نگران جواب یه موضوع نباشیم همون طور که استاد تو قدم اول فکر میکنم جلسه ۷ بود گفتن واقعااا جواب داده میشه اصلا خدا نمیزاره تو بی جواب بمونی من قبل تر میگفتم کاش برسم به بروز ترین فایل ها و دوره ها که با بچه ها پیش برم مشارکت کنم بروز جوابمو بگیرم اما هر فردی در هر مداری به جواباش میرسه و هر زمان لازم باشه آگاهی ها بهش داده میشه برای همین عجله رو حذف کردم و چقدر راضی هستم مثلا الان اصلا نمیدونم چه فایل جدیدی اومده رو سایت چون صفحه ترتیب فایل ها رو بوک کردم همیشه از همونجا میزنم دوره سلامتی هم خواهرم گفت برو ببین و از کنجکاوی رفتم فقط عکسشودیدم هنوز نه صحبتهای استاد گوش دادم و نه جلسات معرفی شو دیدم گفتم قدم به قدم میریم جلو هدایت میشم ان شالله واقعا خدا رو شکر از بودنم در اینجا از آگاهی هایی که دریافت میکنم از ثروتی که دارم از نعمهت هایی که دریافت میکنم و از نعمتهایی که دارم و از دست نمیدم هزاران بار شکر ❤️❤️❤️
سلااااااااااام به همهی عزیزانِ جان
به به چه ویوی فوقالعادهای… چه آسمون آبی و چه ابرای قشنگی. درختارو ببین… ببین چه آروم آروم رنگ پاییز رو دارن به خودشون میگیرن… به آب نگاه کن… ببین چطور مثل آینه داره هرچی قشنگی وجود داره رو بهمون نشون میده. انگار همه چی رو دوبرابر کرده. آره واقعا… انگار دوبار ویوی فوقالعاده داریم. دوتا آسمون قشنگ. دو دسته ابر فوقالعاده. دوتا جنگل قشنگ که دارن پاییزی میشن.
انقد قشنگه که اگه دقت نکنیم به حرکت آب واقعا یه لحظه به نظر میاد همش نقاشیه؛ انگار یه پوستر قشششششنگ بززززززرررررگگگگ گذاشتین پشت سرتون. (یاد اون فایلی افتادم که توی ویلای شمال ایران ضبط کرده بودین و گفته بودن اینا همه فتوشاپه و با فلان نرمافزار اون برگا رو تکون میده :))))) )
چه سوال خوبی پرسیدین استاد. انقد خوب بود که دیگه بقیهی فایل رو گوش ندادم و اومدم هرچی که تا حالا فهمیدم رو بنویسم براتون.
کار کردن روی باورها یعنی چی؟!
چقد جالبه که کسی که شاید ۱۵ سال و شایدم بیشتر کارش جواب دادن به همین سواله میاد میگه «من نمیدونم، بیاین بهم بگین کار کردن روی باورها یعنی چی؟».
این همش درسه. این باید برامون سوال بشه. باید فکر کنیم به این که باباااااااااااا حتما یه نکتهای داره. حتما باید فکر کنیم که شاید یه چیزیو نفهمیدیم یا بدتر از اون، اشتباه فهمیدیم.
بذارین از خودم بگم…
جالبه که آخرین روز پاییزه و آشنا شدن من با این سایت هم برمیگرده به پاییز. البته پاییز ۶ سال پیش. اوایل مهرماه سال ۹۳ بود که یکی از دوستام سیدحسین عباسمنش رو بهم معرفی کرد. اونموقع حتی یکبار هم اسمش رو نشنیده بودم. حدودا یه هفته بعد رفتم و وارد سایت شدم و همون روز هم عضو سایت شدم.
(اینم بگم که من از خیلی سال قبلش با مباحث موفقیت آشنا بودم و کتاب موفقیتی می خوندم و مجله موفقیت هم از دستم نمی افتاد :) و اینکه اون دوستم هم به شدت آدم با انضباط و با دیسیپلینی بود و واقعا حرفشو قبول داشتم و اونموقع هر کسیو بهم معرفی میکرد، قطعا آموزشهاشو پیگیری می کردم.)
یادمه اون روزا تعداد محصولات کم بود، شاید حتی روانشناسی ثروت هم هنوز محصولش آماده نشده بود، یه سری فایل صوتی از این دوستم گرفتم به اسم «ویژگیهای افراد موفق» (که همون موقع هم دیگه روی سایت نبود و برداشته بودنش، شما حساب کنین دیگه :))))
خب آموزش رو شروع کردیم…
قضیه این بود که،
– هر اتفاقی که تو زندگیمون میافته رو خودمون بوجود آوردیم
(دوستان این قدم صفرم در تغییر باورها و عقایده و منی که دارم اینو براتون مینویسم هنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووز کار دارم تا همین قدم رو کامل درک کنم. (البته این تفکر بوجود نیاد که حتما باید چندییییین سال کار کنم که بتونم اینو درک کنم. نه شما اگه تازه همین امروزم هست که با بحث موفقیت و قانون جذب آشنا شدین، اگه واقعا این مسئله رو درک کنین و بهش ایمان داشته باشین، خیلی راحت بقیهی مراحل رو هم طی میکنین. این مرحله مثل پا گذاشتن روی اولین پله از پلکان موفقیته. به همین سادگی. فقط باید جرأت داشته باشین و انجامش بدین.) باور کنین که اگه از این مرحله سرسری رد شیم، هییییییییییییییییییییییچ تغییری رو در خودمون ایجاد نخواهیم کرد، هیچییییییییییییییی. منطقیم هست دیگه. من وقتی هنوز قبول نکردم که تمااااام شرایط و اتفاقات زندگیم رو خودم بوجود آوردم، مگه حاضرم چیزی رو تغییر بدم. وقتی باور دارم که پدرومادرم مقصرن، جامعه مقصره، مردم و مملکت و حکومت و…. مقصره مگه اصلا انگیزهای دارم برای تغییر کردن.)
+ خب ما چجوری هر اتفاقی رو خودمون بوجود آوردیم؟
– از طریق «باورهامون»
+ ها؟!!!!!!!!!!! باور چیه دیگه؟!!!
– باورها فکرهایی هستن که دائم تکرار میشن. نه فکرهایی که یه لحظه میان و میرن. فکرها و در واقع گفتوگوهای درونی ما و خودمون در مورد خودمون و مسائلی که باهاشون مواجه میشیم. مثل اینکه من خودم رو آدم توانمندی میدونم و فکر میکنم که از پس هرکاری برمیام یا نه برعکس فکر میکنم آدم ناتوانیام و هیچ کاری نمیتونم انجام بدم. یا اینکه فکر میکنم من خیلی خوشتیپم یا برعکس خیلی بدهیکل و زشتم. یا اینکه فکر میکنم فقط پوله و پوله و پول که همهجا وجود داره و من فقط باید سرم رو بیارم بالا تا ببینم و وارد زندگیم کنمشون یا اینکه نه هییییچ موقعیت پولسازی وجود نداره.
+ آهااااا فهمیدم… همون قانون جذبه دیگه بابا. چرا انقد اذیت میکنی مارو :))))))
– آره همون قانون جذبه منتها یکم فرق داره…
+ نه دیگه همونه. فهمیدم بابا. نمیخواد بیشتر توضیح بدی. افکارمون زندگیمون رو بوجود آوردن حالا فکرمو عوض میکنم، یه دونه ویلا و یه پورشه و یه کشتی پر از گنجای دزدای دریایی کاراییب و یه دونه خانم خوشگل با کمالات از اون بالا برام میافته پایین :( کاری نداری، خدافظ.
هرکسی از ظنّ خود شد یار من //////// از درون من نجست اسرار من
و این کجفهمی بنده که بهشدت معتقدم از نفهمی بدتره، باعث شد که شش ساااااااااال آزگار توی همون مرحلهی اول بمونم و درجا بزنم.
(من وقتی بدونم که چیزی نمیدونم، خودمو مجبور میکنم که برم و یاد بگیرم، اما امان از وقتی که من فکر کنم میدونم و دیگه ببندم درهای فهم و درک ذهنم رو (در مورد شخص من اینجوری بود که کلا قسمت «درک» مغزم رو تعطیل کردم و کارمنداشم فرستادم مرخصی:). ) و شدم مصداق: آن کس که نداند و نداند که نداند، حیف است چنین جانوری زنده بماند:). )
دوستان عزیزم قاعدش اینه:
بله ما باید افکارمون رو عوض کنیم. بله ما نباید افکار محدود کننده داشته باشیم و بهجاش باید افکار درست داشته باشیم. بله اگر افکار درست داشته باشیم قسمت خیلی زیادی از کار انجام می شود (به اندازه ای که ما باور داریم و نه کمتر و نه بیشتر) اما دقت کنین که همهی کار انجام نمیشه. نمیشه نمیشه. هیچ وقت در هیچ زمانی از تاریخ برای هیچ کسی تنها با فکر کردن همه کار انجام نشده.
پس چجوری انجام میشه؟
آهااااااا… آفرین سوال خوبی پرسیدی. بیا برگردیم به همون مثال پلکان. فرض کن طبقهی همکف یه ساختمون واستادی و بهت میگن برای اون کاری که داری باید بری طبقهی اول. آسانسور هم خرابه. حالا تویی و یه پلکان فاصله تا طبقهی اول. آیا تو اونجا وامیستی و فکر میکنی به انجام دادن کارت و از پلهها بالا نمیری؟ آیا میگی نه من انقد فکر میکنم که اون دمودستگاه طبقه اول رو بیارن پایین و همینجا کارم رو انجام بدن؟ یا مثلا میگی که انقد فکر میکنم که بتونم پرواز کنم برم طبقه اول؟!!! یا مثلا یکی بیاد منو کول کنه ببره اونجا؟ :))))
یا نه اصلا فکر نمیکنی و چون مطمئنی که طبقه اول کارت رو انجام میدن (ایمان) آروم آروم و پله پله پلکان رو طی میکنی. هر پلهای که بالا میری یه نجوا میاد که بابا از کجا معلوم؟ ولش کن، حوصله داری انقد بالا بری؟ و تو میگی آره حوصله دارم مطمئنم که بالا رفتن از این پله ها مسیریه که منجر میشه به انجام شدن کار من. و میری و به طبقه اول میرسی و کارت هم انجام میشه.
یه مثال دیگه بزنیم از تراکتور قرمز قشنگ استاد.
مسئله چیه؟ درختای هرز پرادایس خیلی زیادن و نمیشه بدون ابزار مناسب و فقط با اره تمیزشون کرد. از طرفی برای جابجایی خیلی از وسایل نیاز به یه وسیله نقلیه قویتر هست نسبت به ماشین های معمولی.
(خداروشکر واقعا. خداروشکر که یه همچین ملک بزرگی هست و یه همچین وسایل بزرگی رو باید این همه جابجا کرد که ماشین جواب نمیده و باید یه وسیله بزرگ تر تهیه بشه. یه لحظه مو به تنم سیخ شد.)
خب حالا استاد عباسمنش نشست تو خونش و پاشو انداخت روی اون پاش و گفت من فکر میکنم درختا خودشون از بین میرن؟ مثلا صاعقه میزنه درختا رو میسوزونه. آره دیگه خدا خودش گفته تر و خشکو با هم نمیسوزونه اگه این حرف واقعا درست باشه باید همین اتفاق بیافته (با لحن حق به جانب و صدای بم) یا اون وسایل سنگین بال در میارن خودشون از اینور میرن اونور؟
نخیر از این خبرا نیست. بله باید فکر کرد که چجوری میشه اون علفا رو از بین برد، بعد یه ایده میاد توی ذهن که خب باید یه دونه تراکتور بخریم. و میرن میخرن و میارنش توی بهشت.
حالا آیا اون تراکتور خودش هوش داره و میفهمه کدوم درختا رو باید بزنه؟ (البته که بعید نیست با این کارایی که ایلان ماسک داره میکنه همچین چیزی هم بزنه، اما در حال حاضر) نخیر. هوش نداره. خودت باید بری سوارش بشی و متر به متر پرادایس رو باهاش صاف کنی. (آخ که چه حالی میداد نگاه کردن به اون هیولای ماداگاسکار وقتی داشت زمین رو صاف میکرد.)
بعد تراکتور دوبار تو گِل گیر کرد. بیایم کنار بشینیم نگاهش کنیم با انرژیمون (مثل فیلمای شائولین) از گِل درش بیاریم؟
نخییییییییییییییییییر… به هر ایده ای که به ذهن میرسه عمل میکنیم.
مثلا چوب بذاریم زیر چرخ. جواب داد؟ دفعه اول آره.
دفعه بعدی چی؟ نه.
خب چیکار کنیم؟ بریم سراغ ایده بعدی. چیه؟ استفاده از تسمه و بستن چوب به چرخ. (حقیقتا من حتی یک درصد هم ایمان نداشتم به این ایده، گفتم که بدونین :) ) جواب داد؟ نه.
ایده بعدی… استفاده از زنجیر به جای تسمه و کمک گرفتن از یه ماشین قوی. جواب داد؟ نه.
ایده بعدی… زنگ زدن به نیروی کمکی حرفهای. جواب داد؟ بله. مثل کَره درش آورد :)
دوستای قشنگم… هزاران مثال دیگه میشه بزنیم از اینکه «کار کردن روی باورها» فقط نشستن و فکر کردن نیست، بلکه عمل کردنه.
وقتی میایم ورودی های ذهنمون رو کنترل میکنیم. هر محتوایی رو نمیبینیم و نمیخونیم و راجع بهش حرف نمیزنیم. و بجاش افکار خوب و قدرتمند کننده میدیم به ذهنمون، این ذهن قدرتمند هم در عوضش بهمون ایدههایی رو میده که باید بهشون عمل کنیم تا نتیجه اون کنترل افکار رو ببینیم.
دقیقا مثل همون پلکان. میشینی فکر میکنی یه ایده میاد، عمل میکنی (از پله اول میری بالا) نتیجش رو میبینی. و ایده بعدی و عمل بعدی و نتیجه بعدی….
پس وقتی ما داریم به ایدهها «عمل» میکنیم، یعنی داریم رو باورهامون کار میکنیم. حتما که نباید کوه بکنیم برای کار کردن رو باورها. شما وقتی تشنهای، بلند میشی، میری لیوان برمیداری، از یخچال آب برمیداری، میریزی تو لیوان، و آب رو میخوری داری رو باورهات کار میکنی. (وقتی انتظار نداری که به یه بشکه آب فکر کنی و به خواست خداوند سیراب شی:). )
منم البته نه اینکه هیچ نتیجه ای نگرفتم. چرا گرفتم. ولی فقط به اندازه ای که به همون ایدههای کوچیکی که بهم رسید عمل کردم. نه بیشتر نتیجه گرفتم و نه کمتر.
خلاصه که اینجوری… شاد باشید.
سلام استاد عزیزم خیلی زیبا بود منظره و لباس و کلاه و خندهات
▪ اینایی که انتقاد میکنند یا گیر میدن، هنو ذهن خیلی باهشون کار داره…
اونایی که از ثروتمندان انتقاد میکنند، ثروتمند نیستن و ثروتمند نمیشن هیچ وقت، ابنا خیال میکنن خودشون دارن این انتقادا میکنن، منم قبلا اینجور بودم ولی بعد متوجه شدم که ذهنم نمیخاسته من برم تو مدار ثروتمندان خدا برای همین انتقاد میکنه یا دنبال کشیدن مو از ماست،. مچش گرفتم، خیلی ترمز قدرتمندی بود، و لی خدا شکر برداشتم، اینایی که انتقاد میکنن ذهنشون حسرت میخوره برای همین انتقاد میکنن، دوست عزیز اگه خیال میکنی تو داری انتقاد میکنی سخت در اشتباهی تو برده ذهنتی، اون داره باهات حرف میزنه تو شنونده هستی و داری بهش گوش میدی و عمل هم میکنی، اگه میگی حرفم اشتباهه، برو فقرای شیطان ببین اگه ذهنت بهشون فحش یا انتقاد کرد،. میدونی چرا، چون ذهنت هنوز تو مدار فقر شیطان( الشیطان یعدکم الفقر…)
اینایی که سوال از کار و باور پرسیدن،. هنوز نمیدونن باور چیه و هدف زندگی چیه و چجوری باور ساخته میشه و ذهن چیه، به کلاس اول دبستان نمیشه انتگرال و مشتق توضیح داد…
استاد عزیزم، بنظرم اینایی که انتقاد و گیر دادن سنشون بالاست کم نیست بیشترشون از ۳۰ به بالا، اخه ادم هر چی بزرگتر میشه ذهنش پر زباله میشه و قدرت حسد و طمع و انتقاد و پیگیری بیشتر میشه،. کاش کوچک بودن، اینا، آدم هر چی بیشتر میره بالا و بیشتر فرهنگید دانشگاهی باشه قدرت تغییر سخت تر میشه چون ذهنش بیشتر اطلاعات داره بزای گیر دادن…
استاد گلم اصلا این سوالا نخونین و جواب ندین حیفه ادم ذهنش درگیر، نمیدونه چ بگه، خود ذهن میمونه چجوری بفهمونم اینا، اینا همشون ادم بزرگای درس خانواده
سلام
واقعا سپاسگزارم برای این قسمت از پاسخ به سوالات کلی درس و آگاهی داشت واقعا و چقدر تحسین کردم این پاسخ های اساسی که دادید واقعا بسیار فوق العاده بود
به نظر من کار کردن روی باورها همین پیدا کردن رد پای قوانین در طبیعت و زندگی ست نه صرفا گوش دادن فایل و این باور که داریم که کار میکنیم روی قانون،واقعا همین سپاسگزاری همین دیدن زیبایی ها همین درس گرفتن از موجودات طبیعت همین کنترل ذهن در مواجهه با تضادهای زندگی و حل کردن مسائل تجربه کسب کردن در طبیعت،همین دیدن فراوانی ها،همین دیدن روند تکامل در طبیعت،همین احساس خوبی که نتیجه ی دیدن این فراوانی و زیبای هاست،همین تقویت باورهاست و واقعا خودم هم از خداوند میخوام که بیشتر عملگرا باشم تا صرفا حرفهای قشنگ
چقدر این جواب خوب بود که به جای تمرکز کردن روی نقاط ضعف دیگران و دنبال آتو گرفتن از دیگران باشیم روی خودمون کار کنیم و روی شخصیتمون تا دیدمون رو به آدمها و جهان عوض کنیم تاماهم خودمون خوب زندگی کنیم و هم جهان رو جای زیباتری کنیم برای زندگی،چون واقعا ما لایق خوشبختی هستیم همه ی ما،مایی که خداوند تمام و کمال قدرت خلق کنندگی زندگیمون در دستان خودمونه،و جهان مسخر ماست اگر باورهای درست داشته باشیم اگر ترمزهامونو برداریم
واقعا چقدر این پرادایس زیبا و فوق العاده ست،همین تصویر بک گراند این فایل درختان سبز زیبا با دریاچه زلالی که انعکاس تصویر درختان فوق العاده ست،و چقدر من تحسین میکنم این کیفیت موبایل جدید رو که زیبایی پرادایس رو برای ما دو چندان کرده و من واقعا لذت میبرم از این فایلهای زیبا،
چقدر خوب باز این قانون رو خوب یاد آوری کردید که همه چیز به احساس ما بر میگرده نه به کلماتی که میگیم،این احساس واقعی و خوب ماست که اتفاقات خوب رو برای ما رقم میزنه،
واقعا سپاسگزارم برای این فایل عالی که ادامه دارد…
سلام به استاد نازنین ومریم نازنین
پاسخ به سوالات وتوضیح در مورد سبک زندگی در بهشت.
از میون این توضیحات وپاسخهایی که داده شد من نکات جالبی رو تونستم شکار کنم که دوست دارم بهشون اشاره کنم تا بهتر در ذهن خودم حک بشه.
۱.اینکه انقدر گیر ندم به کلام وبعضی عبارات که خیلی هم رایج ومرسوم هست وخودمو بخاطر اونها زیاد در تنگنا نزارم مثل همون عبارت خسته نباشید وخیلی جاها میموندم که خدایا الان غیر از خسته نباشید چی بگم آخه ?ویک عبارت نامتعارف رو میگفتم که به قول استاد خوبه که آدم اینها رو هم تا حدی رعایت کنه ولی گیر دادن بهشون باعث میشه اصل وفرع قاطی بشن.
۲.واقعا حرفتون زیباست استاد عزیزم اینکه کاش بجای گیر دادن به بقیه اونم کسی مثل شما ومریم جان که انقدر روی خودتون کار میکنین ومصمم هستین والبته هیچ ادعایی هم نداشتین که مامعصوم وعاری از خطا هستین, بیایم این گیرها رو به خودمون بدیم وزندگی ورفتارهای خودمون رو سرچ کنیم.
اتفاقا ذهن منم چند بار شیطنت کرده وخواسته ذهن منو به موردی از زندگی شما مشغول کنه که از دیدگاه من وبا توجه به اطلاعات اون موقع من ممکنه زیاد درست نباشه ولی سریع به خودم نهیب زدم که :اولا تو اوندی توجه برنکات مثبت رو تمرین کنی نه منفی ,چون نکات منفی که همیشه همه جا میتونی پیدا کنی,دوما این حالا از نظرت شاید اشتباه باشه فردا که ذهنت وسیعتر شد شاید یک ارزش واقعی هم باشه همونطور که بارها برامون پیش اومده, سوما اینکه خودت الان چطوری هستی?یعنی هیییچ باور محدود کننده ای نداری?یا حتی باوری که بتونی گسترش بدی?وبا این منطق ذهنم هر بار مقاومتش کمتر میشه.الهی بینهایت شکر.
۳.خیلی برام جالب بود که اون برج زیباترین برج اون منطقه هست واقعا که هم خود برج وهم منطقه ای که اونجا هست وهم اون رودخونه واون خلیج زیبا و ویویی که داره رویایی وبی نظیره اما با این اوصاف شما این نلک زیبای پارادایس رو با اختلاف میپسندین واقعا آزادی معیار خیلی مهمیه استاد جان.با تمام وجود همچین خواسته ای توی وجودم شکل گرفته, الهی بینهایت شکر
۴.نکته بسیار بسیار جالب در مورد این هست که چند درصد مردم آمریکا بیشتر تو آپارتمان زندگی نمیکنن وهمه این مردم خونه هاشون ویلایی هست,چقدرررر عالی خدایا وچقدر این کشور باوجود اینکه از تمام کشورهای دنیا مهاجر داره ولی باز هم همه جا زندگی ویلایی دارن واین درس خیلی بزرگی در مورد وسعت جهان وفراوانی برای من داشت ,الهی بینهایت شکر.
۵.همکاری استادومریم عزیز رو در تمام موارد حتی تهیه فایلها وتفریح وسرگرمی و…با تمام وجود تحسین میکنم, الهی بینهایت شکر.
۶.نحوه پاسخگویی استاد به سوالات رو تحسین میکنم سعی میکنه حتی برای سوالهای پرت وپلا هم پاسخهای جالبی رو پیدا کنه که به درد همه بخوره, ودر هر موردی نکات مربوط به اون رو بیان کنه, الهی بینهایت شکر.
۷.استاد بدن واقعا قوی ومقاومی داره حتی توی اون سرمای شدید هم بایه پیراهن آستین کوتاه معمولی ,طولانی مدت وایساد ودر آرامش پاسخ سوالات رو داد.کلاه قرمز زیبا وپیراهن سفید زیباشون رو هم که خیلی بهشون میاد تحسین میکنم.
۸.خدایا اون آسمون زیبا با ترکیب رنگهای صورتی ونارنجی رو خیلی خیلی تحسین میکنم واقعا که هیچ وقت عادی نمیشه وهمیییشه زیبایییهای آسمانی که در دسترس هممون هست شکر خدا ما رو شگفت زده میکنه ولی کسانی ازش لذت میبرن که مهارت لذت بردن رو در خودشون ایجاد کردن یا به عبارتی بلدن لذت ببرن.الهی شکر
🌞☉🌞☉🌞☉🌞☉🌞☉🌞☉🌞☉🌞☉🌞