سوالات‌تان را درباره سریال زندگی در بهشت بپرسید

به نام خدا

سلام به استاد و خانم شایسته عزیز . سوال من در مورد قسمت آخر سریال هست که خیلی برام جالب بود و مهمه عمل کردن بهش که شما با جت‌اسکی رفته بودید تفریح و خیلی عالی و زیبا بود و موقع بر گشت بنزینتون تموم شد و من واقعا حال کردم از کنترل ذهنی که داشتید و مخصوصا آخر فایل که بارون میومد و شما لباس گرم هم نداشتید و استاد جلیقشو گذاشته بود روی سرش اما باز هم میخندید و خدا رو شکر میکرد با این که بنزین نداشت که اگر من بودم اولش می گفتم که امروز اومدیم حال کنیم اما همه چی خراب شد و بعدش سعی میکردم که ذهنمو کنترل کنم هر چند که به خوبی استاد نمی تونستم این کارو بکنم.سوال من اینه که اولش نجوا سراغ شما اومد یا نه و چجوری این احساس عالی رو حفظ کردید و بعدش که اون افرادی که گفتید بنزین براتون میارن اعتبارشو به خدا دادید ولی با خودتون نگفتید که شاید اصلا بر نگردن و اینجا بمونیم .میخواستم بدونم در اون لحضه چجوری روی خدا حساب کردید و نجوای شیطان رو از خودتون دور کردید ممنو از شما و خداوند به خاطر این همه زیبایی . من نسبت به قلبم خیلی بهتر شدم اما خیلی خیلی بیشتر از این حرف ها باید خودم رو بهتر کنم با این که دوره عزت نفس رو خریداری کردم حدود یک سال بود و تا جلسه چهار پیش رفتم اما انگار تازه میفهمم باید چیکار کنم و انقدر همین آگاهی های چهار جلسه نیاز به کار کردن داره که اگه عمل کنم تقریبا همه مشکلات در ذهنم حل شدنیه تاکید میکنم که نسبت به قلبم خخخخخیلی بهتر شدم از شما سپاس گذار هستم و خدارو شکر❤دیروز هر زیبایی که می دیدم احساسم خوب میشد ی جورایی تا خود آگاه ابر و کوه که می دیدم می گفتم که چقدر زیباس خدایا شکککککرت