شکارچی نکات مثبت باشیم

به نام خداوند بخشنده و مهربان..

سلام خدمت استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین و.بچهای خوب سایت…

می‌خوام از بازی زیبایی که دراین جهان هستی هست ،بگم ونهایت بهره رو ببرم ..

وبااحساس لیاقت بهترین زندگی رو برای خودم خلق کنم..

من بایکی از بچه‌ های خوب سایت خیلی تصادفی آشنا شدم ،

که اینم برمیگرده به درخواست خودم از جهان .

که هم یک دوست ورزشکارمیخواستم که بامن هم مسیر باشه ..

وهم خیلی دوست داشتم بایکی ازبچهای سایت آشنا بشم ،ویه دوست عباس منشی داشته باشم..

که جهان هم پاسخ داد..

دوستی رو درمسیرم قرار داد که هم‌ ورزشکاره هم جزوه این خانواده ست…

ومهمتر ازهمه توهمون باشگاهه که من هستم ..

خدایا شکرت ،،،

این دوست خوبم بهم پیشنهاد داد تا باهم بریم به نمایشگاه تجهیزات ورزشی که برپا بود ،وروزاخربود،

راستش این دوست عزیز،قبل ازاین درخواست که بریم نمایشگاه قبلا هم ازم خواسته بود باهم بریم بیرون ،

ولی من نرفتم .و احساس خوبی نداشتم ،،،خلاصه اینکه باخودم گفتم ،حتما دلیلی داره .

دفعه ی بعد…

تااینجای داستان رو نگه دارید،،،

می‌خوام ارزیباییهایی که در نمایشگاه دیدم براتون بگم،،،

اول از این بگم‌ که بامترو رفتیم .وکلی بادوستم درمورد اتفاقات خوب ونکات مثبت حرف زدیم ،

وتومسیر ،واقعا لذت بردیم .چون توواگن قطار مترو خیلی خنک بود ،وماراحت رفتیم تا نمایشگاه .‌‌خدایاشکرت ..

بعد تو مسیر کلی خونه های زیبا وقشنگ دیدیم ،وتحسین کردیم..

وکلی ماشینهای زیبا و جذاب.

ودرختهای چنارزیبای خیابان تجریش واون کلاغهای قشنگش..

وکلی ادمهای خوش رو وخندان ..

بعد هم بایه ون رفتیم نمایشگاه…

تواون خیابان کلی درخت‌های سبزوقشنگ بود اونقدر زیبا بود که حدنداشت ماهردوداشتیم لذت می‌بردم وخدارو شکر میکردیم..

بعد هم که وارد خیابان نمایشگاه شدیم .درخت‌های کاج زیبایی تومحوطه بود که واقعا چشم نواز بود وچمنهای سبزونمداروکلی گل‌های زیبا که نمایی ازکوه وصخره که از دور به این زیبایی جلوه ی بیشتری میبخشیدن..

وبادوستم یه عکس یادگاری هم گرفتیم..

غرفه های نمایشگاه پرازادمهای ورزشکاربود ..

ومن خیلی دوست داشتم ..

کلی تجهیزات ورزشی توی غرفه هابود،،که ازدیدنشون کلی لذت بردیم ..وباخودم تجسم میکردم ،که میام اینجا وبرای باشگاه خودم سفارش این تجهیزات ورزشی رو میدم ومی دیدم که چقدر راحت دارم‌خرید میکنم ،،وخوشخالم

باادمهای جدیدی آشنا شدم .

وخیلی حس خوبی داشتم ..

وقتی یادم میاد قبلا چقدر این موضوع برام سخت بود باکسی صحبت کنم یاحتی توجمعی برم ..

ولی العان واقعا به خودم افتخار میکنم ..

تویکی ازغرفه هامسابقه ای بود هم برای خانمها و آقایون ..

من ودوستم رفتیم اونجا .ودیدیم چقدر شاد و جذاب وفانه..

یکی ازخانمها داشت بازی مسابقه رو که نگه داشتن دوتا کتل بل 40کیلویی بود به صورت نشر از جانب نگه می‌داشت ‌‌‌وتونست یک دقیقه وسی ثانیه نگهش داره وجایزه بگیره ..

بعدازاون مجری میخواست تا یکی داوطلب بشه ومن دستمو بلندکردم تواون جمعیت ،

خودم باورم نمیشه تااین حد تونستم من عالی بشم .ومن تواون جمعیت رفتم ومسابقه رو انجام دادم وتونستم جایزه بگیرم ..خیلی حس خوبی داشتم .

انگار قهرمان شده بودم..

بااینکه قلبم داشت تند تند میزد .ولی گفتم باید این کارو انجام بدم ،،

خدایا شکرت …

وخیلی لذت بخش بود برام ..

محیط نمایشگاه پرازانرژی مثبت بود،

آدمها شادبودن اکثریت ورزشکاروخوش اندام‌بودن،

ودیدن اون همه ورزشکار ادمو به وجد می‌آورد..

خدارو شکر کردم که تونسته بودم اینهمه زیبایی ونعمت وثروت رو یکجا ببینم ،

واقعا لذت بخش بود برام ،،

اما قبل از اینکه بخوام بادوستم برم نمایشگاه ..من دوتا کلاس داشتم …

که میخواستم به خاطر اونها این تفریح شادولذتبخش رو نرم ……،

ولی یاد حرف خانم شایسته افتادم که گفتن.

هروقت بین اینکه بری وبه تفریح ولذت برسی یا اینکه به کاریادرس من اول تفریح ولذت رو انتخاب میکنم ..

منم گفتم آقا همینه رفتم وکلی بادوستم زیبایی لذت وشادی رو تجربه کردم ..

وتو راه برگشت ،یه بچه ی نازوکوچولو دیدم وبقلش کردم وکلی باهاش بازی کردم ،بعدهم برگشتیم خیلی به موقع به هردوکلاسمم رسیدم ،

اونقدر همه چیز راحت ودقیق توی زمان مناسب بود .که فقط گفتم خدایا شکرت..

چون خداکارهام رو انجام داد …..

ومن رفتم وکلی خوش گذروندم ولذت بردم..

اما نکته ی جالب دیگه ی این سفربادوست جدیدم .برام‌خیلی خیروبرکت به همراه داشت ،

اول ازهمه اینکه بازم برام یادآوری شد سپاسگذار داشته هام باشم ،

واجازه بدم خداکارهارو برام انجام بده .ومن فقط طرف خودم اون یک‌درصد خودم‌رو انجام‌بدم وسعی کنم اززندگی وازلحظه ی حالم لذت ببرم و نگران هیچ چیزنباشم ،چون‌کسی که به خداوند ایمان داره وباورداره .

آرامش داره واحساس خوبی داره..

بعد هم اینکه فهمیدم یک پاشنه آشیل دارم که مدتهاست دارم باخودم به دوش میکشم وچقدرباعث شده من لذتهای کمتر وتجربه کم وناجالبی توروابطم رو داشته باشم ..

که البته قبلش فکرمیکردم من مشکلی ندارم ،

ولی وقتی مقاومت خودم رو درمورد پیشنهاد دوستم برای رفتن به بیرون رو دیدم،

فکرنمیکردم .این یکی از مهمترین پاشنه های آشیل من باشه،،

اینکه دوست نداشتم باکسی دوست صمیمی بشم ،

ودیدم این آرزوی من هست که یک دوست خوب داشته باشم که بتونم باهاش خیلی صمیمی باشم .

ولی نمیتونم ،

چون احساس میکردم ،دوستم می‌تونه خلوت من رو خراب کنه ،ویااینکه توقع بیجاازم داشته باشه ویااینکه بخواد توزندگیم دخالت کنه..

دیدم چقدر باورهای محدود کننده دارم ..

وازون، طرفم میگم چرا یه دوست صمیمی ندارم،

وفکرمیکردم که این مشکل ازبقیست ..

چون اونها مثل من نیستن ..

درصورتی که باورهای من ایراد داره درمورد دوست ،،

واین دوست جدیدم باعث شد من این موضوع رو به وضوح متوجه بشم .وبیام روش کارکنم،،

وخیلی خوشحالم که خداوند،هدایتم کرد تاباین دوستم برم بیرون و متوجه این پاشنه اشیلم بشم،

چیزی که اصلا فکرنمیکردم مشکلی توش داشته باشم ..وباخودم میگفتم خوب لابد این طبیعیه که حالا من یه دوست صمیمی ندارم ،

ولی تازه فهمیدم ..

نه بابا خیلیم غیرطبیعیه چون متوجه شدم،.که من ازادمها میترسم .ونمیخوام باهاشون روبه بشم .

چون از اینکه منو نخوان .

یا ازشون کمترباشم،یا اینکه تومساعل خصوصیم وارد بشن،ویامزاحم خلوتم بشن و.داشتن این باورها من رو از دوست داشتن ولذت بردن داشت دورمیکرد

این تفریح نه تنها برام پرازقشنگی وزیبایی بودبلکه

پرازخیرو برکت وثروتم بود .

واین که متوجه باورهای مخربمم شدم ،

وکلی بهم کمک کرد تا بیشتر خودم رو ببینم وپیداکنم،واین دوست جدیدم بود که بهم کمک کرد تامن متوجه این باوراشتباهم بشم ، ‌‌

خداروهزاران بارشکر.وسپاس،بابت این همه نعمات وزیبایها .وتضادها ونازیبایها که بهم کمک کرده تا خودم رو بیشتر بفهمم وباورکنم وخودم رو بسازم ..

خدایا شکرت ….

استاد جان بینهایت ازت سپاسگذارم ‌‌‌واسه تک تک جملاتت وکلماتی که باعث شدن من مریم امروز به اول به لطف الله وبعدبه کمک شما بتونم امروز .

اعتماد به نفس خوب زندگی سرشار از ارامش،احساس خوب ،سلامتی وروابط خوب هم باخداوند وهم باطرافیانم وبه نعمت برسم ،

ویادگرفتم .اگر تومساعله ای به مشکل برخوردم ازش فرارنکنم ،اشغالهارو زیر فرش نریزم .

بیارم بیرون وحلشون کنم .ریشه ای ،،

خیلی خوشحالم که متوجه این باورهای اشتباهم درمورد داشتن دوست رو پیداکردم ،

وممنون این دوست عزیزم هستم که با اصرار زیادش بهم .منو متوجه این باورهای کرد،،،

حالا دیگه روخودم کارمیکنم وباورهای خوب وزیبا وبهتری رو توذهنم بارگزاری میکنم .

چون می‌خوام تجربه داشتن یک دوست صمیمی رو توزندگیم داشته باشم .چیزی که سالهاست نتونستم بدست بیارم ..

خدایا ازت بینهایت سپاسگذارم .سپاسگذارم ،سپاسگذارم…

در پناه الله یکتا باشید،،،،

سلام عبدالله جان دوست خوبم ،،

چقدر کامنت قشنگی نوشتی،

چه جذبهای بینظیری داشتی،

چقدر تجربه های خوب کسب کردی،

واقعا لذت بردم وقتی کامنت زیبات رو خوندم،

چقدر زیبا وقشنگ ،کشورایران رو بیان کردی،

وقتی داشتم ،کامنتت رو درمورد جاهای دیدنی ایران میخوندم ،احساس کردم باراوله دارم تجربه میکنم ،ومیبینم این کشور زیبارو،،

عزیزم ،توبااین کامنت خوبتت واین دیدگاه زیبات ،نسبت به این کشور ،

باعث شدی ،بیشترازقبل ازداشته ام دراین کشور سپاسگذارم باشم ،

هرچند که این جهان هستی هرجایی ازان، وطن ماست وهرجایی ازاین خاک ،میتونه بهترین و زیباترین ،کشور وخانه باشه برامون،،،

این دیدگاه توباعث شد ،برگردم به قبل وبه جاهای دیدنی که رفتم،رومروری کنم. وبگم آره عبدالله درست میگه ،من تواین کشور آزادی دارم ،

تنوع فصلی وبومی گردشگری و تاریخی دارم .چقدر نعمت تواین کشور فراونه ،

چقدر توتمام این سالها زیبایی دیدم ،

ولی بهشون دقت نکردم،

مورد بعدی توعزیزم‌این جسارت وایمانت هست که مهاجرت کردی آمدی ایران بااین سن کم ،

بااین همه ایده و درخواست ،برای رسیدن به هدفت به کشور دانمارک وبعد آمریکا ،،وگرفتن جشن تولدت در کشور ایسلند ..

می‌دونم که بزودی کامنت زیباتو درمورد روز تولدت واتفاقات زیبات میخونم توکشوری که میخوای ….

برات بهترینها رو آرزومندم درپناه خداوند یکتا باشی ،

ودوست دارم ،من هم تجربه هجرت رو‌توزندگیم داشته باشم ،،