شکارچی نکات مثبت باشیم - صفحه 14

1194 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سیدمکمل موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1210 روز

    بنام خدای وهابم

    سلام خدمت استاد عزیزم ،خانم شایسته وهمه دوستان هم اندیشم

    تحسین میکنم و سپاسگزارم از دوست عزیزمون عارفه عزیز بابت این طراحی بازی که هر چه بیشتر بچه هامون رو اینجوری زیبابین بار بیاریم و خودمون هم الگو بگیریم و با تمام وجود این رو باور کنیم که هر چقدر تمرکزمون رو زیباییها باشه از اصل همون موضوع در زندگی خودمون هم وارد خواهد شد بدون تردید

    تحسین میکنم استاد عزیزم رو با این اندام زیبا و فوق‌العاده.

    خدایا شکرت برای زیباییهای پارادایس که انگار یه تابلوی نقاشیه

    دریاچه،خونه ی روی آب ،جنگل زیبا ، آرامش و آسایش و رفاهی که در اونجا هست آسمون زیبا صدای پرنده ها خدایا شکرت واسه تمام نعمتهایی که در اختیار ما قرار دادی

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش که هر روز با این فایلها و این آگاهیهای فوق‌العاده ما رو در این مسیر سراسر پر از زیبایی کمک میکنند

    خدایا سپاسگزارم ازت بابت وجود نازنین استاد موحدم

    در پناه الله یکتا شاد و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  2. -
    امید جواهری گفته:
    مدت عضویت: 1049 روز

    سلام دوستای پر از عشق و آگاهی

    سلام به شما استاد عباسمنش عزیز و مریم خانوم که این همه آگاهی رو گشترش میدین از خدا میخوام از جایی که فکرش رو نکنیم به همه مون روزی فراوان بده

    خیلی قانون مهمیه توجه به نکات مثبت به قول شما کل کار همینه

    آگاهانه توجه به کوچکترین نکات مثبت تا بزرگترین نکات باعث میشه ناخوداگاه ما پر بشه از این دسته داده ها و آرام آرام ذهن ما عادت میکنه به توجه کردن و سپس حرف زدن در مورد این نکات و همین باعث میشه اساس این توجه های ما وارد زندگیمون بشه به قول قران علیکم انفسکم .این ما هستیم که با توجه به هرچی اون رو در زندگیمون برجسته میکنیم وقتی ما اگاهانه توجه رو میبریم سمت شکرگزاری یا نکات مثبت خود به خود جهان هم مارو کمک میکنه بیشتر هدایت بشیم به سمت توجه هامون.هر قانونی رو به کار بردن اوایل کار کمی دیر را بیافتیم و این عادیه یه درخت رو اگه بخوایم بکاریم دو سه سال طول میکشه ریشه ش بره توو دل زمین و ذهن ما هم کار میخواد و هرروز باید آگاهانه به نکات مثبت توجه کنیم و از نکات منفی اعراض کنیم.عاشقتونم

    :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  3. -
    دانیال و روشا گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    سلام و وقت همه ی دوستان بخیر

    امروز بعد از ماهها و شاید یکسال اومد تا گوشه ای از نتایجم رو براتون بنویسیم، من سال 98 با شما آشنا شدم و تا سال 1400 فایلهاتون رو گوش میدادم، تغییرات بزرگی تو زندگیم ایجاد شد ولی یک فایل مسیرم رو از این گروه جدا کرد، چون آماده ی شنیدنش نبودم، طوری شده بود که توانایی شنیدن صدای اقای عباسمنش رو هم نداشتم و از اینکه همسرم به فایلهای ایشون گوش می‌کرد عصبی میشدم، تا دو هفته ی پیش که یک تغییر در مدار مالی خودم ایجاد کردم و این تغییر مدار طوری بود که خودم احساس کردمش، البته داخل پارانتز بگم درسته آموزه های اقای عباسمنش رو دنبال نمیکردم ولی از کار کردن روی خودم دست نکشیدم و معتقد بودم مسیر، مسیر درستی هست ولی به هر دلیلی که بعدا متوجه شدم سطح فرکانسی بوده دیگه قادر به گوش کردن این فایلها نبودم؛ خلاصه بعد تغییر مدار به صورت ناخودآگاه برگشتم به فایلهای دانلودی و شروع کردم به گوش دادنشون، طوری شده بود که انگار کل فایلها بخاطر من ضبط شده و نه اینکه جواب سوالم باشه، بلکه یک تایید و تاکید بر دانسته های خودم هست، و اونجا من متوجه بازی شدم، متوجه شدم در اون دوره ی سال 98 تا 1400 من به عنوان مرحم استفاده میکردم این فایلها رو و وقتی موتور این موضوع راه افتاد و تعیین سطح شدم و خواستم جدی‌تر روی خودم کار کنم و قوانین رو کشف کنم، باید خودم پیداشون میکردم، البته این روش من هست و خیلی‌ها از روش آموزش میتونن استفاده کنن، ولی من اینجوری نبودم و نیستم، هیچوقت نتونستم از تجربه ی دیگران بدون تصویر سازی و درک واقعیت موضوع استفاده کنم، و این قانون هم مستثنی نبود برای من، من باید خودم راه خودم رو با سکوت و درون بینی پیدا میکردم، در این میان من به چیزی پی بردم، چیزی که شاید کمی متفاوت تر باشه و مخصوص زندگی من باشه، من باورهایی دارم که درونم نهادینه شدن، و همه ی ما اینجوری هستیم، درسته که باید این باورها رو تغییر داد ولی نباید منتظر تغییر باور موند، میشه به باورها با دیدگاه دیگه ای نگاه کرد، هر باوری حتی اگر غلط باشه میتونه با دیدگاه درست تو رو به خوشبختی برسونه، درواقع به نظر من هیچ باوری غلط نیست، دیدگاه ما به اون باور غلطه، به عنوان مثال من هزینه کردن رو سوراخ سطل نمیبینم، لبریزشدن سطل میبینمش، هرچقدر این لبریز شدن بیشتر میشه کاسه من بزرگ و بزرگ‌تر میشه، البته فراموش نکنید که تاکید دارم که این باور درستی نیست ولی من از یک باور نادرست یه نتیجه ی درست ایجاد کردم که باعث میشه داشته هام افزایش پیدا کنه، برای اینکه این حس رو در خودم تقویت کنم و بیشتر پول جریان پیدا کنه درآمدم رو به طلا یا وسیله تبدیل میکنم، در نتیجه پول از زندگیم خارج شده ولی سرمایه وارد زندگیم شده. شاید این دیدگاه اشتباهی باشه ولی از همین دیدگاه اشتباه نتیجه فوق العاده ست، و یا در مورد شراکت من الان باورم بر روی این موضوع هست که با شریک کارها بیشتر و بهتر انجام میشه، الان 3 تا شرکت دارم که هرکدوم چندتا شریک هستیم و هر سه به خوبی داره پیشرفت میکنه، و من سهام دار این سه تا هستم و شرکا دارن کارها رو پیش میبرن، خلاصه که

    1- اگر باور غلطی دارید، به همون باور غلط از دیدگاه درست نگاه کنید

    2- اگر در مسیر دیدید که دیگه نمیتونید با کسی کار کنید، بدونید که مسیر مسیر درستی هست و به هر دلیلی فقط در اون مقطع در فرکانس اون شخص نیستید و روی خودتون کار کردن رو رها نکنید

    3- مهم‌ترین بحث این هست که به چه کسی قدرت میدید؟ در این مدت پیشنهادات عجیبی از گروه های فراما…. و ایلومی….. دریافت کردم، میدونید چی برام عجیب بود؟ اینکه یه سری آدم با قدرت دادن ذهنی به شیطان کارهایی رو میکنن که انسان عادی فکرش رو هم نمیتونه بکنه و همه چیز فقط در ذهن اون آدم اتفاق می افته، پس چرا با استفاده از خدا صاحب قدرتی والاتر نباشیم؟ چرا خدا که مالک و صاحب تمام انرژیهاست رو منبع خودمون ندونیم و بالا نریم، اصلا نیاز نیست خودمون رو بالا بکشیم، باید متواضع باشیم و تلاش کنیم، دنیا مجبوره که جواب تلاشمون رو بده، چون همه چیز در چرخه ی بی نقص سیستم در حال اتفاق افتادنه، یکسری میان با اسم شیطان و باور به اینکه شیطان توانایی انجام اون کار رو داره یکسری کارها رو انجام میدن و نتیجه میگیرن، یکسری هم مثل جناب عباسمنش از خدا کمک میگیرن و به خدا اعتقاد دارن و سر سلام به خدای بزرگ فرو میارن، به قول کوین هم سیاهی و هم سپیدی به آنچه که میخوان میرسن تنها تفاوت این دو در این هست که سیاهی همیشه همراه ترس میاد و سفیدی همراه شادی

    و اما یه نکته ی دیگه، دوستان از اساتید نهایت استفاده رو ببرید، ولی خودتون باید روی خودتون کار کنید، چون این مسیر، مسیر شهود و الهاماته و هیچ کس در این دنیا نمیتونه به شما بگه چی برای شما خوبه و چه راهی درسته و چه راهی غلط، فقط میشه قوانین بدون تغییر رو گفت، مثل ده فرمان موسی، شما از اون ده فرمان باید هزاران فرمان برای خودتون با باورهای خودتون ایجاد کنید و با تغییر باورها، فرمانها رو تغییر بدید، مثلا اگر 10 میلیون درآمد داشته باشید هیچکس نمیتونه به شما راهی بده که 100 میلیون دربیارید ولی میشه قانونی آموخت که اون 10 میلیون رو 15، 15 رو 20 و …. بکنه، پس فرمان دست شماست

    موفق و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1932 روز

    به‌ نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به استاد عزیز و بانو شایسته نازنین که هر روز ما را با این شاهکارهایی که خلق می‌کنند و زیبایی‌های که به تصویر می‌کشند سورپرایز می‌کنند و دوستان عزیزی که با مشارکتشون واقعاً به این چرخه کمک می‌کنند که پربارتر بشه، این موضوع را من به‌طور محسوس دیدم که نتایج دوستان واقعاً تأثیرگذاره، هرچند که به‌زعم خودشان خیلی بزرگ نباشه اما بسیار در رشد و یادگیری برای خود من دست‌کم تأثیرگذار بوده؛ این هم به این دلیله که در بعضی مواقع خود من با نتایج و صحبت‌های شما فاصله فرکانسی حس می‌کنم و حقیقت زمان میبره تا بخوام درک کنم اما وقتی می‌بینم یکی از دوستان نتیجه‌ای گرفته برام باورپذیریش و سرعت اجراش در عمل خیلی خیلی سریع‌تر میشه و این هم یکی از دیگر معجزات این سایت هستش.

    واقعاً لذت می‌برم از عارفه جان که اولاً انقدر الگوی خوبی بودند و برای فرزندانشون شخصیت قابل اعتماد که بچه‌هاشون به حرفشون گوش میدن، اون هم تمرین‌هایی مثل نوشتن که با توجه به سن‌وسال بچه‌ها در اون موقعیت ممکنه اصلاً کار جذابی نباشه و ازش فراری باشند و مهارت ایشون در این زمینه خیلی تحسین‌برانگیزه. دوماً به‌جای ایجاد اجبار از فضای چالشی استفاده کردند که این هم باز خودش یه الگوی مناسب برای همه است که اگر خودمان یه رفتار یا عادت مثبت داریم نخواهیم به زور دیگر اعضا را هم مجبور کنیم که عین ما رفتار کنند که این هم یکی از پاشنه‌های آشیل همه است فکر می‌کنم، به‌خصوص زمان‌هایی که تازه با قانون آشنا شدیم و ذوق داریم که به همه بگیم آگاهی‌ها را اما در خیلی از مواقع نه‌تنها نتیجه مثبتی نمی‌گیریم بلکه برعکس باعث میشیم افراد نزدیک بهمون از ما دور بشوند و این موضوع آذاردهنده‌ای میتونه باشه که خوبه عارفه جان بسیار زیبا با خلاقیتی که داشتند این مسئله را مدیریت کردند.

    استاد انقدر آموزه‌های شما تأثیرگذار بوده که من حقیقتاً باید بگم که باید شکارچی نکات منفی باشم الان تو زندگیم. نمیدونم آخرین بار کِی درباره این موضوع صحبت کردم که واقعاً یادم نمیاد آخرین اتفاق به‌ظاهر نامناسبی که تو زندگیم افتاده کِی بوده، انقدر که هر روز پر از نکته مثبت شده، یعنی دقیقاً مشابه این احساس را من هر روز دارم و اتفاقاً همین امروز خیلی خیلی بیشتر قبل از اینکه این فایل را ببینم به چشمم اومد. در نزدیکی پنجره اتاق من یک فضای بسیار دل‌‎انگیزیه که چند تا درخته که یکیش خیلی نزدیکه به اتاق من که اتفاقاً از همه بلندتر و زیباترم هست و پرنده‌ها میان و یه فضایی درست می‌کنند که حیرت‌انگیزه. یعنی همین امروز صبح باور کنید برای چند ثانیه فکر کردم مردم و رفتم بهشت، چون هر روز با صدای این پرنده‌ها از خواب بیدار میشم و واقعاً اگر دستشوییم نمی‌گرفت حس نمی‌کردم که زندم انقدر که این فضا رویایی بود.

    نکته بسیار خوبی که اشاره کردین و من هر روز سعی می‌کنم بهش توجه داشته باشم اینکه این اتفاقات زمانی میفته که ما داریم آگاهانه به زیبایی‌ها توجه می‌کنیم، به‌قول شما از بین بی‌نهایت اطلاعاتی که در دنیا وجود داره آگاهانه اطلاعاتی را انتخاب می‌کنیم که برای ما کاربرد داره. خود من گاهی به این توجه نمی‌کنم که باید دقت داشته باشم که هر اطلاعاتی برای من خوب نیست. من قرار نیست اطلاعاتم زیاد بشه، قراره کیفیت زندگی هر روز بهتر بشه، بنابراین به‌جای اینکه همش دنبال اطلاعات خاص و گوناگون باشم سعی کنم قوانینی که یاد گرفتم را بهتر درک و اجرا کنم، خود جهان من را به اطلاعات مورد نیازم هدایت میکنه که برای من خوبه و باعث میشه من زندگیم بهتر بشه.

    انقدر حجم اتفاقات خوب زیاده که من اگر بخوام بنویسم واقعاً هر روز چندتا دفتر باید پر کنم، یعنی خیلی وقت‌ها طبق تمرین ستاره قطبی من حالا میام اکثراً صحبت می‌کنم شب‌ها با خودم تو رخت‌خواب و می‌بینم که خوابم برده وسطاش انقدر که زیاد و جذاب بوده اتفاقات و نکات مثبت روزم و اصلاً برام عادی نمیشه. سلامتی من، خانواده، دوستان و همکاران خوبم، آگاهی‌هایی که دریافت می‌کنم، فعالیت‌هایی که برای زندگیم انجام میدم، یادگیری، ثروت و امکاناتی که خداوند بهم داده، موقعیت‌های که برام به‌وجود میاد، مسیر زندگیم که هر روز هموارتر میشه، شما، این احساس فوق‌العاده که نسبت به زندگی دارم، خداوند و جریان هدایت اصلاً برام عادی نمیشه، چیزی که قبلاً تو زندگی نبود و الان به لطف خدا خیلی خیلی هر روز بیشتر میشه.

    واقعاً وقتی انسان متعهد میشه که روی خورش کار کنه و زندگیش را بهبود بده جهان هم کمکش میکنه که به ایده‌ها و راهکارهای بهتر هدایت بشه و باز هم تحسین می‌کنم عارفه جان را که انقدر خوب روی خودشون کار کردند و انقدر خوب ذهنشون را تربیت کردند که این ایده‌ شگفت‌انگیز بهشون الهام شده و با انتشار این مطلب و گسترشی که ایجاد شده خدا میدانه چقدر کیفیت زندگی و ارتباطات خانواده‌ها و فرزندانشان بالاتر بره و چه نعمت‌هایی وارد زندگی تک تک افرادی که این آگاهی‌ها را دنبال و اجرا می‌کنند ایجاد بشه.

    خداروشکر به‌مرور خداوند افرادی را وارد زندگیم کرده یا افرادی که قبلاً در زندگی بودند از نظر فرکانسی بهم نزدیک‌تر شدند و من می‌تونم باهاشون وقت بیشتری بگذرونم. یه‌سری برنامه‌های پیاده‌روی با دوستانم گذاشتم که هفته‌ای حداقل یکبار پیاده‌روی کنیم و در مورد زیبایی‌ها صحبت کنیم و این عادت خیلی خیلی کاربردی بوده و کلی درس یاد گرفتیم و میایم بازخوردها را بررسی می‌کنیم. جالبه که این کامنتم وقتی داشتم می‌نوشتم دوستم بهم زنگ زد و نصفه موند و ازم خواست بریم پیاده‌روی و برخلاف اکثر وقت‌ها که من پیشنهاد میدم که کجا بریم این‌بار او پیشنهاد داد و رفتیم یه جایی نزدیک خونمون که من باورم نمیشد اصلاً همچین جای زیبایی وجود داره و همان موقع تأیید کردم و باورم تقویت شد که ببین چقدر جهان سریع داره واکنش نشان میده و چقدر این کانون توجه قدرتمنده که ما در طول زندگی در خیلی از موارد، خصوصاً پیش از آشنایی با قانون، برخلاف شکل دلخواه ازش استفاده کردیم.

    یه نکته خیلی مهمی که در هر موضوعی به‌ویژه کار کردن و استفاده و تأثیر گرفتن از قانون هست چالش ایجاد کردن و متعد بودنه. من واقعاً به‌تجربه از آموزه‌های استاد به این رسیدم که انسان زمانی رشد میکنه که برای خودش چالش ایجاد کنه یعنی از منطقه امن خودش خارج بشه و منطقه امنش تبدیل بشه به عادت بیرون آمدن از منطقه امن. یعنی هرچقدر زیبایی و اتفاق خوب تو زندگی باشه، هرچقدر پیشرفت و رشد ایجاد بشه، هرچقدر فراوانی باشه، تو باز هم بیشتر بخوای. این مصداق باور به فراوانیه، مصداق باور به عظمت، قدرت و هدایت و حمایت پروردگاره، مصداق بارز ادعونی استجب لکم و لعلک ترضی است.

    مثلاً من خودم همیشه فایل‌های سفر به دور آمریکا را نگاه می‌کردم اما خیلی جسته گریخته اما اومدم یه چالش 21روزه برای خودم ایجاد کردم که هر روز 1 قسمت از این سریال فوق‌العاده را ببینم و همین یه کار چقدر تغییر ایجاد کرد، از همان تعهد اولیه گرفته تا هزاران آگاهی و باوری که تقویت شد.

    انقدر تصویر پرادایس برای من زیباست و انقدر انرژی شما خوبه که واقعاً فکر می‌کنم خونه خودمه که فقط شما داری ازش فیلم می‌گیری برای من می‌فرستی.

    باز هم سپاس‌گزار خدا هستم که اجازه و فرصت دیدن و تجربه این زیبایی‌ها را داشته باشم و هر روز راضی‌تر از قبل باشم. از استاد عزیز و بانون شایسته نازنین هم مجدد تشکر می‌کنم، یعنی بهترین ورودی و بهترین لحظات زندگی من لحظاتیه که در این سایت هستم و دارم در مورد این آگاهی‌ها صحبت و توجه می‌کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      رامین حاتمی گفته:
      مدت عضویت: 974 روز

      سلام ب دوست عزیز

      واقعا توضیحات شما خیلی عالی بود خدا هزار مرتبه شکر واسه وجود استاد عزیز ک راهنمایی و توجه بسیار با کیفیت و دقت بالایی ک روی نکات مثبت دارن مارو هدایت می کنند ب سمت زیبایی ها زندگی جا داره ازهمه دوستان عزیز ک تو سایت کامنت پر محتوا با کیفیت عالی میدارم تشکر قدردانی کنم بازم خداشکر بابت این همه زیبایی ️️️️

      بازم ممنون برای خداشکر بابت این کامنت زیبایی شما امیدوارم زندگی شاد سالم و موفق ثروت مند و سعادت مند داشته باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهراء گفته:
      مدت عضویت: 3438 روز

      سلام دوست عزیز اقا احسان

      کامنت شمارو خوندم و چراغهایی تو ذهنم روشن کرد و تاثیرش اونقدر قوی بود که درسهای کامنت شما برای خودم رو نوشتم توی دفترم

      اینجا هم مینویسم که این نکات مهم و اموزنده پررنگتر بشه

      اینطور برای خودم نوشتم:ببین زهرا اقای احسان مقدم اینقدر از این مسیر نتیجه گرفته که به جایی رسیده که همه روزاش پر از اتفاق خوبه،پس این مسیر خدایی حتما حتما حتما نتیجه بخشه و از این مسیر که برم میرسم به زندگی دلخواه و رویایی و همه ی خواسته هام.دوم اینکه بندگان خدا که در مسیر درست باشن،ایمان و عمل صالح داشته باشن طبیعیه که همیشه زندگیشون خوب باشه، همش اتفاقات و تجربه های خوب، همش نعمت و ثروت و عشق باشه زندگیشون.

      زهرا طبیعی اینه که تو خوشی باشی توی مهر و محبت و صلح و عشق و روابط عالی و ثروت و سلامتی باشی.طبیعی اینه که مرتب تو حسابت پول بیاد و تو اون پولارو برای رفاه بیشتر و خوشی و تفریح و خرید هرچی بخای خرج کنی.طبیعی اینه که همش روابطت عالی باشه و در احترام و خوشی و مهر و محبت باشی.طبیعیه یه رابطه عاطفی که عشق و خوبی و لذت و هیجان توش پایدار باشه، داشته باشی.طبیعیه هر روز بیشتر با خودت در صلح و نعمت و فراوانی باشی

      نکته بعدی که اومد به ذهنم اینه که من اگر از هر نتیجه کوچک و بزرگی که تا حالا گرفتم فاکتور بگیرم.همین شناخت خدای خودم و مسیر درست ایمانی زندگی و این هدایتها و قدرت گرفتن، نعمت بزرگیه که باید بزرگ شمرده بشه در نظر من،و یادم بمونه همیشه

      چه نکته مهمی برای من گفتی توی کامنتت اقا احسان:هر چقدر زیبایی و اتفاق خوب تو زندگی باشه،هرچقدر پیشرفت و رشد ایجاد بشه،هرچقدر فراوانی باشه،تو باز هم بیشتر بخوای و این مصداق باور به فراوانیه باور به عظمت و قدرت و هدایت و حمایت پروردگاره،مصداق بارز ادعونی استجب لکم و لعلک ترضی است.

      چقدر زیباست و زهرا نباید فقط به چشم یک کلام زیبا ببینی و تمام.این باور رو باید در وجودت بسازی، پرورش بدی.

      چون من تا یه چیزی دستم میاد یا پولی به حسابم یه چیزی تو وجودم میگه بسه دیگه اینقد کافیه،یا اگر مهر و محبت زیاد ببینم و باز بخاد برام اتفاق بیوفته میگم این زیادی نیس؟

      اینو باید اصلاح کنم کم کم

      و با خودم مدارا کنم. این مدارای با خودم مهمه،عین مادری برای بچش

      دوست عزیز و موحد اقا احسان،خیلی خیلی ممنون که نوشتی و این چراغا روشن شد و نوشتم برای خودم و اینجا و تکرار کردم تا تقویت بشه.

      خداروشکر

      همونقدی که به باور و درک من کمک کردی، چند برابر خدا وارد زندگیت کنه

      موفقتر باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1932 روز

        درود بر شما زهرا جان

        واقعاً سپاس‌گزارم از نوشته بسیار زیبا و نکات فوق‌العا‌ده‌ای که بهش اشاره کردی

        دیروز جای شما و همه دوستان خالی باغ یکی از دوستان دعوت شده بودم در یک فضای بسیار دل‌انگیز و هوای فوق‌العاده و داشتیم در رابطه با پول صحبت می‌کردیم، اینکه چقدر ما همه چیزمان رو گره زدیم به ‌پول و چقدر رفتار و نگرش نامناسبی داریم نسبت‌به این نعمت الهی؛ یعنی برداشتی که از مفهوم ثروت، فراوانی و پول انقدر نامفهوم و ناقصه که در طی سالیان نتونستیم ارتباط مناسبی بین میزان ثروت در رندگیمون برقرار کنیم.

        فکر می‌کنیم پول چیزیه که ما را به خوشبختی میرسونه، بعد میدویم دنبال پول بدستش هم میاریم اما باز احساس خوشبختی نداریم.

        از سمت دیگه این تفکر پول چرک کف دسته ما را از داشتن این نعمت محروم میکنه و باعث میشه انقدر در تنگنا قرار بگیریم و زجر بکشیم که بپذیریم ظرف ما برای تجربه ثروت و لذت همینه دیگه.

        غافل ازینکه ثروت واقعی یه‌معنی میزان آزادی و احساس خوبی که در زندگی ایجاد میشه. در جهان کنونی خیلی از آزادی‌ها با پول ایجاد میشه و ما انقدر سرگرم جمع کردن و نشان دادن اسباب بازی‌ها میشیم که از لذت بازی کردن غال میشیم.

        باتوجه به قانون هر چیز خوبی که وارد زندگی ما میشه که داشتن آزادی یکی از مهم‌ترین‌هاست، نتیجه بودن در احساسه خوبه که این احساس خوب در نتیجه افکار و نگرش مناسب داشتنه.

        نگاه کیفی داشتن در زندگی به‌مراتب کمک بیشتری میکنه به آدم نسبت‌به نگاه کمی.

        همین امروز داشتم این درختان و گل‌های فوق‌العاده را نگاه می‌کردم و یه نسیمی برخورد میکرد با صورتم و می‌گفتم خدایا اینا که طبیعی هست، چقدر ما به اشتباه درگیر اسباب‌بازی‌ها شدیم.

        به خدا نگاه می‌کردم می‌گفتم احسان پارسال اگر در این موقعیت قرار می‌گرفت فقط می‌گفت عه چه گل‌های زیبایی اما احسان امسال نگاه میکنه به این بادی که می‌پیچه لابه‌لای این درختا و ابرهایی که مثل پنبه حلاجی شده پراکندست چشماش غرق در شوق و اشک و شکوه رب میشه، در تک تک برگ‌ها و رقصشون حضور خدا را حس میکنه. این باد خنکی که از نفسش داخل میده و با. گرمی که خارج میشه عطر خدا را داره حس میکنه.

        این احساس را با چی میشه خرید؟ این احساس قبلاً کجا بود؟!

        یه اتفاق خیلی عالی برام افتاده جدیداً و وقتی داشتم تعریف می‌کردم گفتم آقا به خدا بیشتر ازینکه از این اتفاقه خوشحال باشم از اینکه دارم ربم را بهتر میشناسم دارم کیف می‌کنم، به‌همین خاطر کسی که خدا را شناخته باشه باید همه چیز داشته باشه.

        وقتی یه کمبودی حس می‌کنم تو زندگیم به خودم میگم احسان جان خدا را بیشتر بازی بده، معلومه اینجا به‌درستی با ربت به توافق نرسیدی و تقسیم کار نکردیا.

        این احساس رو با چی میشه عوض کرد؟!

        هر روز سرشار از ذوق پا میشم یه ویوی فوق‌العاده رو می‌بینم میگم خدایا این محبت را من چجوری باید قدردان باشم، از صدای پرنده‌ها دیوانه مدهوش میشم اصلاً

        خداراشکر می‌کنم که هدایت شدیم به این مسیر استثنائی و دوستان عزیزی مثل شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          زهراء گفته:
          مدت عضویت: 3438 روز

          سلام.

          دفترمو باز کردم و دارم تو ذهنم کنکاش میکنم که تعریف من از خدا چیه

          سایت هم روبروم باز هست .یهو خابم گرفت .گفتم خدایا با چی ذوق زده بشم که خواب از سرم بپره

          میدونید چی شد؟ بالای اسمم نقطه آبی اومد.دیدم شما برای من نوشتید.خیلی هم ذوق زده شدم.مرسی مرسی مرسی

          اول اینکه ان شالله همیشه به خوشی کنار دوستانتون در بهترین و زیباترین باغها و مکانها باشید.

          راستش اینروزا بیشتر از هر خواسته ای در پی رفاقت با خدا هستم.یه تضادهایی بوجود اومد که باعث شده به این نتیجه برسم که خدا داره به من میگه اگر رفاقت با منو میخای باید بهاشو بپردازی.بهاش هم صبر و نشون دادن ایمان و توکل داشتن توی شرایط سخته.باید ادم مناسبی بشم برای رفاقت با خدا.

          خیلی وقتا منم بیشتر از اینکه از اون اتفاق خوب خوشحال باشم از اینکه خاستم و خدا اجابت کرد خوشحال میشم یطور اطمینان خاطر پیدا میکنی و بیشتر باور میکنی که خدا هست و حواسش بهت هست.

          درمورد مدهوش شدن از زیبایی ها و توجه به هر نکته زیبا و مثبتی دیروز یه نجوا به ذهنم اومد که زهرا خب که چی مثلا برای این درختچه کوچکی که هرروز میبینی برگ داره میده و بزرگتر میشه خوشحالی یا سپاسگزاری میکنی یا حالا مثلا خیلیه که برای خونمون که از تمیزی برق میزنه سپاسگزاری کنی،بابا هشتت گرو نهت هست چی میگی .یه سفر دلت میخاد نمیتونی بری .درامد ثابت نداری.توی این سن اینقد عقبی.منم اومدم تو روی شیطان وایسادم گفتم ببین استاد هم اونموقع که بندرعباس بود و یه کفش درست حسابی نداشت و تو اون گرما بود سپاسگزار بود و از حس خوب و شوق اشک میریخت و ایمانشو حفظ کرد که الان تو بهشته.مریم تو اون همه خان نعمت داره تو پرادایس زندگی میکنه و بهترین سفرهارو رفته بهترین ماشینها در اختیارشه بهترین مهمانی ها بهترین رابطه عاطفی اما مغرور نشده و برای حمام کردن، برای اب حمام سپاسگزاری میکنه الانشم(یادتون میاد چیو میگم؟همون قسمت زندگی در بهشت که استاد و مریم با تراک رفته بودن و حمام عمومی خیلی تمیز و خوب بعد از باشگاه رفتن).برای هر طبیعت زیبایی که میببینه سپاسگزاری میکنه .هر روز برای پرادایس ذوق زدست.برای همینه که لیاقت این نعمتهارو پیدا کرده و بهش داده شده.بهش گفتم ای شیطان اصلا بلفرض که دیگه بیشتر از این به من داده نشه.من میخام امر سرورم، پروردگار عالمیان رو خاضعانه اطاعت کنم که گفته اشکرلی.کما اینکه ایمان دارم که وعده خدای من حقه وقتی گفته لازیدنکم

          این نکته رو هم به خودم یاداور شدم مهم فقط زبانی یا نوشتن شکرگزاری نیست مهم احساسیه که از شکرگزاری پیدا میکنی و فرکانس حاصله .

          تمام مثالهایی که برای خودم پیش اومده هم مرور کردم که تایید میکرد این قوانین رو.

          الان یادم به اون کامنتتون افتاد که پارسال پریسال خوندم که اینقدر نکته مهمی گفته بودید اونو نوشتم و هر چند وقت یکبار میرم میخونم .نوشته بودید: نباید یه جوری نگا کنی که انگار یه چیزی خرابه در وجودتون و باید درستش کنید اونطور تمرکز میره روی خرابی و اشتباه .و همش درگیر همین میمونید.اون کامنت یک نقطه عطف بزرگی تو پیشرفت من توی این مسیر بود که تا یه مدت تو آسمونا بودم.

          مرسی باز برای من نوشتی و وصلم کردی به دریای درک خودتون.هی برمیگردم از اول میخونم یه چیزی متوجه میشم.

          زندگیتون پر از عشق الهی باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
          • -
            Ehsan Moqadam گفته:
            مدت عضویت: 1932 روز

            خداقوت زهرا جان

            انقدر زیبا می‌نویسی دلم نمیاد پاسخی ننویسم و سپاس‌گزاریم رو کتباً اعلام نکنم

            از نسیان ما همین بس که قبل از این مسیر در دریایی از سردرگمی به سر میبریم و الان افسوس می‌خوریم که چرا اون شرایط دلخواه را نداریم، درصورتی‌که شرایط الان بسیار رویایی‌تر ازون چیزیست که قبل از آشنایی با این مسیر به‌دنبالش بودیم.

            زندگی قبل از این مسیر قبل از شناخت خدا مثل زندگی یه بچه‌ای میمونه که می‌خواد شنا یاد بگیره، اگه خودش تنها باشه شاید حتی جرئت نکنه پاش را داخل آب بگذاره اما وقتی باباش کنارشه تا وسط اقیانوس هم پیش میره چون به پدرش اعتماد داره

            حکایت زندگی ماست

            فکر می‌کنیم خودمون اومدیم این مسیر رو، اونم تنهایی

            فکر می‌کنیم کسی حواسش نیست و توجهی به ما نداره

            غافل ازینکه یه کسی هست که از هر پدر و مادری دلسوزتره

            همش دستمون رو می‌گیره اما ما با پرویی هی ولش می‌کنیم و میگیم ولم کن خودم می‌خوام بیام خودم بلدم و میشه این، میشه مقایسه میشه حال بدی میشه اندوه

            اما وقتی گرمای دستاش رو روی تک تک اعضای بدنت حس می‌کنی دیگه فارغ میشی از همه این صحبتا

            منی که 1 ثانیه نمی‌تونستم تنها باشم الان قشنگ‌ترین حس دنیا برام خلوت کردنه، هیچ چیز و هیچ‌کس غیر ازین خلوت برام لذت‌بخش نیست

            منی که می‌بینم برا یه تاکسی گرفتن هدایتم میکنه به بهترین ماشین و راننده

            تو اوج و فرود یه لحظه هم رهام نکرده چطور میتونم غافل بشم ازش

            امروز با یکی از دوستان داشتم صحبت می‌کردم گفتم ببین از الان به بعد دیگه با قدرت می‌سازم هر چی که می‌خوام رو، این خدایی که من دارم می‌شناسمش قول داده که همه چی بهم بده.

            انصافاً هم داد، همون اول هم داد

            آرامش و احساس خوب فوق‌العا‌ه‌ای که دارم بزرگ‌ترین پاداشه برای منه

            کجا من انقدر حالم خوب بوده برای زندگی

            کجا انقدر مصمم بودم که یه چیزی به این دنیا اصافه کنم یه حس خوبی ایجاد کنم

            کجا وقتی یه تیکه ابر یا یه پرنده میدیدم تمام وجودم غرق در نشاط و شوق میشد

            کجا من انقدر حس می‌کردم یکی چارچشمی حواسش بهم هست؟!

            ما فراموش کردیم زهرا جان

            طبیعیه

            برا همینم میگه باشید اینجوری باشید اینجوری عمل کنید

            چون میشناسه بندش را

            میدونه انجام همین کار تنها کاریه که باید انجام بدیم

            چون همه چیز آمادست، ما برای دریافتش آماده نیستیم

            چرا؟

            چون احاطه شدیم با چیزهایی که خلاف این را باور دارند و سردرگم هستند

            چون به ما یاد ندادند که اعتماد کنیم

            از بچگی گفتن دست نزن از این چیزی نگیر این کارو نکن

            کار داریم تا این برنامه‌ریزی و مقاومت‌ها رو کنار بگذاریم و باید بپذیریم که نیازی نداریم و کسی از ما هم نمی‌خواد که کلاً حلش کنیم

            باید فقط کنترل کنیم و سعی کنیم بهتر بشیم و این کار را تا آخر عمر ادامه بدیم

            ما دستان خداوند هستیم روی زمین

            ما به این جهان معنا میدهیم

            زندگی و دنیای بدون انسان یه دنیای پوچ و بی معناست

            انسان با تمام نقص‌هاش داره معنا و گسترش میده چون این ماموریت را از خدا گرفته

            ما در این ماموریت چه نقشی داریم

            خیلی عجیب نیست رفتار و حالت‌ها

            این‌ها هم بخشی از مسیره

            خلق را با تو چنان بدخو کند

            عاقبت روی تو را آن سو کند

            باید بپذیریم که ضعیفیم

            باید بپذیریم که اگر خودمان را گره نزنیم به رب هیچی نیستیم

            باید یه رابطه سالم برقرار کنیم

            و همه این‌ها از نقطه به صلح رسیدن با خود شروع میشه

            امیدوارم که لحظاتت سرشار از حضور و بوی خداوند باشه زهرای عزیز

            باز هم سپاس‌گزارم برای توجهت و اینکه باعث شدی از رب بگیم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              زهراء گفته:
              مدت عضویت: 3438 روز

              سلام اقای مقدم،دوست خوبم در این فضای معنوی

              من خیلی از شما سپاسگزارم که برای من مینویسید خیلی زیاد

              پاسخ شما برای من مثل یک هدیه از طرف خدا بود در روز تولدم.یک بسته محتوی اگاهی و درک و دریافت شما.

              بار اول که خوندم فکر کردم که خیلی باید این نوشته رو تکرار کنم.نکته های خیلی کلیدی به من یاداوری کردید.دقیقا جایگاه الان من ارزوی چند سال پیش منه،چند سال پیش ارزوم بود که توی این رشته مورد علاقم به همچین جایگاهی برسم که حالا هستم،واقعا تبدیل شدم به یک کارشناس که کلی ادم بدون مدیریت من کارشون پیش نمیره،چقدر توانایی پیدا کردم و چقدر ادم مفیدی شدم نسبت به قبل

              یا واقعا کجا من اینقدر با ارامش و اطمینان خاطر میخابم منی که اصلا خواب راحتی نداشتم با اون اضطرابهای زیاد.

              بله ما یادمون میره

              و نکته مهم اینه که همیشه اساسی ترین اصل رو یاداوری کنیم به خودمون و اون هم اینکه باور کنیم و ایمان داشته باشیم که همین مسیر همین تحسین زیبایی ها همین قوانین حتما مارو به ساحل امن سعادت میرسونه.

              دیروز همونطور که مهمترین دغدغه و مسئله این روزهام تو سرم میچرخید به خودم میگفتم زهرا،چند سال پیش یادت میاد بزرگترین دغدغه ات چی بود؟ دیدی اون دیگه الان دغدغت نیست، ازش گذشتی،حل شد، تموم شد.ازش رد شدی اومدی یه لِوِل بالاتر.این هم حل میشه،راهشو پیدا میکنی ازش رد میشی،زیاد جدی نگیر،سخت نگیر

              راستش با این نگرش به مسیله خیلی ارومتر شدم و احساس کردم قوی تر از مسئله شدم.خداروشکر

              همیشه وقتی توی قران درمورد ماموریتی که کوه تحمل نکرد و خدا به انسان محول کرد رو که میخوندم،میگفتم اون ماموریت چیه؟یعنی خدا چه ماموریتی به انسان داده،یا میگفتم چه نیازی داره که خدا ماموریتی به انسان بده،یا میگفتم دقیقا چطوریه که انسان خلیفه خدا رو زمینه؟ رو چه حسابی

              یا اینکه ما چطور خداوند رو استجابت کنیم؟

              و یهو با خوندن این جملتون که گفتید انسان معنا و گسترش میده چون این ماموریت رو از خدا گرفته،پاسخ رو گرفتم.بله ماموریت انسان روی زمین گسترش دادنه همون یرشدون،رشد دادن،همینجا ارتباط بین گسترش و رسالت هرکدوم از ما در این دنیا که تو اموزه های استاد یاد گرفتم با ماموریت و خلیفه خدا بودن در قران رو پیدا کردم. تشکر ویژه تا همینجا

              و تا رسیدم به این جملتون:همه اینها از نقطه به صلح رسیدن با خود شروع میشه.این جمله تو مغزم زنگ زد،چون داشتم به خریدن دوره به صلح رسیدن با خود فکر میکردم قبلش.

              و خیلی چیزهای دیگه که گفتید.که همشون چراغ روشن کردن تو ذهنم.

              مرسی مرسی

              ان شالله همیشه در مسیر درست و پر از حس خوب باشید.

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    کامران گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    با نام خداوند

    سلام به استاد مهربونم و خانوم شایسته واقعا شایسته

    و سلام به عارفه جان واقعا دمت گرم و تحسین آفرین هستی. این ایده واقعا فوق‌العاده است و این ایده به خاطر اینکه قانون رو درک کردی بهت الهام شد

    چقدر لذت بخشه بازی شکارچی زیبایی ها چقدر راحت عادت میدی کودک ها رو به دنبال زیبایی ها گشتن که خیلی از بچه های الان همه غیر از گوشی بازی کردن کار هایی دیگه ای بلد نیستن

    چقدر عالی هست همبستگی خانواده

    با یک بازی ساده البته به ظاهر ساده چقدر همبستگی وجود داره و چقدر عالی هست این بازی

    منو همسرم تو خونه تلویزیون که اصلا نگاه نمی‌کنیم چقدر خوبه که بیاییم این بازی رو اجرا کنیم و دنبال زیبایی ها باشیم و ثروت و نعمت های خداوند رو بشما یم و آخر شب هم سپاسگزاری کنیم

    واقعا سپاسگزارم ازت عارفه جان و سپاسگزار استاد هستم که اینو با ما در میان گذاشت

    و واقعا سایتی به این نمونه ای این سایت ندیدم و نخواهم دید سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  6. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3452 روز

    آیه سی و سه سوره قلم

    سلام به همه

    امیدوارم عالی باشید

    امشب هم میخام به ایده ام عمل کنم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم

    قبل از همه ی اینا

    اول چ قدر این فایل نکات قابل تاملی داشت

    من توی زمینه ی باور به این تمرینها که برای خودم درست کنم یادم نمیاد رسیده باشم

    ولی این موازی کاری رو دوس دارم

    مثلا بهم ایده رسیده بود که بیام شبی یه دونه طرح بزنم

    از اون طرفم میخاسم سایت خودمو راه اندازی کنم

    بعد اولش توی ذهنم بود که از دو تا نرم افزار مختلف استفاده کنم

    یکم که رفتم جلو دیدم نه این راه حل نیس

    یهو به ذهنم رسید که اون تمرینه با این محتوایی که میخای روی سایت خودت بذاری میتونه یکی باشه

    و گفتم ایول خیلی عالیه

    میزنم توی گوش همین

    یه جورایی دو تا کارم تبدیل به یه کار شد

    الانم همینجوریه

    اون دوست عزیز عارفه خانم

    اومدن برای بچه هاشون این تمرینو گذاشتن

    و جالب بود لذت بردم از نکاتی که گفتن

    اما آیه ی امشب

    کَذَٰلِکَ الْعَذَابُ ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ‎﴿٣٣﴾

    این گونه است عذاب (خداوند در دنیا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر می‌دانستند! (33)

    داستان این آیه داستان یه گروهیه که اینا

    شکر گذار نبودن تسبح خدا رو نمیگفتن

    یه جورایی خدا رو فراموش کرده بودن

    و خدا هم بهشون یه باغ پر از میوه داده بوده

    داستان از اینجا شروع میشه که اینا شب میرن میخابن برای اینکه فرداش پاشن برن درو کنند و برداشت کنند میوه ها رو

    شبش خدا عذاب خودشو نازل میکنه به خاطر اینکه

    شکر نعمت نعمتت افزون کند

    کفر نعمت از کفت بیرون کند

    و کلا باغ اینا رو میترکونه

    یه جورایی کلا با خاک یکسانش میکنه

    صبحش اینا پا میشن

    و توی راه میگن که امروز هیچ فقیری نباید پیش شما بیاد

    حواستون باشه که کسی سراغ شما نیاد

    وقتی میرسن به اون باغ میبینن دیگه باغی اصن وجود نداره

    جالب اینجا بود که فوری بازخورد میگیرن که ما طغیانگر بودیم و خدا هم ما رو غذاب کرده

    بعدش هم این آیه میاد

    دو تا نکته

    اول

    خدا شب عذابشو نازل میکنه یعنی اون باغ شب با خاک یکسان میشه

    ولی اونا صب توی راه داشتن به هم میگفتن که امروز حواستون باشه که هیچ فقیری نذارید از باغ چیزی برداره

    یعنی فرکانس ها رو از قبل فرستادن و حتی بعد از رخ دادن حادثه هم اینا داشتن همون چرندیاتو میگفتن ادامه میدادن به همون فرکانس ناسپاسی و انفاق نکردن

    دوم

    نتیجه ی ناسپاسی کردن عذابه

    و مهمتر از اون چ کسی میبخشه؟

    کسی که باور داشته باشه فراوانی هست

    کی نمیبخشه؟

    کسی که باور کرده وعده فقر شیطانو

    اینا چ باوری داشتن ؟

    باور کمبود توی ذهنشون بوده برای همین دستشون شل بوده

    ثمره اش چی شده؟

    ثمره اش این شده که جهان آیینه باورهاس اصلا اونا نمیتونستن از اون ثمره استفاده کنند چون این باغ پر از فراوانی بود ولی باورهای ذهن اونا چیز دیگه بوده

    اینا رو دارم به خودم میگما

    بارها شده که یه اتفاق خوب میخاد بیوفته

    چندین سال پیش تو کار طراحی سایت بودم

    یه شرکتی بهم گفت که میخام بهت صد و بیستا سایت ساده سفارش بدم

    اون تایم من سنی نداشتم

    خوشحال نشسم حساب و کتاب کردم که اگه این سایتو بزنم من میتونم با پولش یه 206 بخرم

    باور ذهن من کمبود بود ولی فقط خدا باغ میوه رو بهم نشون داد هیچ وقت به خود میوه نرسید

    چون اونی که ذهنش محدوده باید همونا تجربه کنه نمیشه که تجربه نکنه

    باز مثال قبل از عیدش

    یه شرکتی بود میخاس با من همکاری کنه هر یه دونه پروژه اش میشد درآمد حقوق یه کارگر

    من کلی خوشحالی الکی کردم

    رویا پردازی چرند داشتم

    در واقع این رویاپردازی از نظر بقیه ب خاطر احساس عدم لیاقت میاد دیگه

    ثمره اش چی شد؟

    پروژه پر کشید و رفتتت

    اصن شتر دیدی ندیدی و جوری که بد فرم زدم زمینا

    یعنی هنوز که هنوزه اثرش هست اینجوری بگم براتون

    این شد درس عبرت

    اول تو باید احساس لیاقتتو درست کنی

    و بعد هدایت میشی به ایده های بهتر

    انگار من چندین سال توی همین حالی که برای این افراد توی این داستان پیش اومده موندم

    اینا باغ میوه رو دیدن

    تا دم باغم رفتن

    اصن میشد همون شب برداشتش کنن

    نرن بخابن

    ولی فقط باغ میوه رو دیدن

    خود میوه رو ندیدن

    منم سالهاس که خدا فقط باغو بهم نشون میده خودشو نشون نداده

    اینا رو مینویسم تا برسم به اینکه باگ کارم کجاس

    من دوستای ثروتمند زیادی جذب میکنم

    هرجایی که گروه بندی باشه من با اونایی میوفتم که وضعشون خوبه

    ولی خود اون پوله که گیم چنجره که زندگی رو تغیر میده که منو به صورت واقعی با اون هم مدارمیکنه هیچ وقت نیومده

    خدایا منو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و علمشون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    حامد اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1860 روز

    سلام خدمت استاد عزیز وخانم شایسته

    سپاسگذارم ااز کا منت زیبای دوست عزیزمون

    چقدر اموزنده بود ‌چقدر از جهت‌های مختلف اموزشهای زندگی ساز داره که من هم تصمیم گرفتم اینکه یه شکارچیه حرفه ای بشم اول خودم و بعد با همسر و فرزندم هم این نوع شکار کردن رو تمرین کنیم ‌

    استاد عزیز ممنون ‌سپاسگذارم که هستی تو زندگیم خیلی ممنون

    واما نکات زیبای فایل خیلی عالی بود فضای پشت سر استاد اون درخت‌های سبز زیبا ‌ابرهای روی آسمان خدارو شکر

    اون مدلهای سفید داخل خونه رو خیلی دوست داشتم خیلی خوب بودن

    من اون لحظه ای که استاد از ساوه آفتاب صحبت می‌کرد تجسم کردم پیش خودم واقعا خیلی زیبا بود اون لحظه

    و چه اندام زیبایی ساختین استاد آفرین برشما

    اون دوستتون حق داشته که تعجب کنه وقتی از داخل خونه بیرون رو نگاه میکرده که بگه این صحنه ها واقعیه. چون آنقدر این شیشه درها تمیز هست که انگار شیشه ای در کار نیست واقعا تخسین برانگیز آنقدر تمیزی و منظم بودن خانم شایسته عزیز و استاد

    سپاسگذارم ازتون من تعهد میدم به خودم که هرفایلی رو که از همین لحظه میبینم یا میشنوم کامنت بگذارم براش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  8. -
    محمد نوری گفته:
    مدت عضویت: 1535 روز

    سلام به استاد عزیزم و همه بچه ها ، امیدوارم خوب باشید

    اول فایل که توضیح دادید بازی رو خیلی ذوق زده شدم چون این بازی رو یکم متفاوت در من تو بهمن ماه استفاده کردم ازش ، دوست دارم داستانش رو براتون تعریف کنم

    قبلش دلم میخواد از خانوم عارفه تشکر کنم که با نوشتن کامنت زیباشون باعث شدن این فایل عالی تولید بشه و مثل همیشه هم استاد ازتون سپاسگذارم بخاطر این فایل ها و آگاهی هایی که بهمون با عشق میدین

    داستان این بازی من از اینجا شروع شده بود که من قرار بود با یکی از دوستانم یه سفر 5 روزه بریم تا روز سوم هر جا میدیدم صحبت داره میره سمت غیبت و غر و شکایت و نمیدونم کمبودو این داستانا با سوال مثل اینکه اگر الان تو فلان قدر داشته باشی چیکار میکنی یا مثلا آرزوت چیه و .‌. یا با توضیح خیلی مختصر از قانون اونم برای خودم که یادم بیاد درسته داستان چیه کنترل میکردم فضا رو تا شد روز سوم و ما تو ماشین تو راه بودیم باز صحبت میکردیم که یه جا دیدم انگاری باز داره صحبت میره سمت صحبت هایی که مناسب نیست هیییچ ایده ای نداشتم چیکار کنم از اون جایی هم که تو جاده ای که ما بودیم حساااابی برف اومده بود و خیلی زیبا بود گفتم پایه ای وایسیم عکس بگیریم اونم گفت بگیریم خلاصه عکس رو گرفتیم اومدیم بشینیم تو ماشین این ایده اومد که بازی کنید هم من خیلییییی زیاد اهل بازیم هم این دوستم بازی هم که طارحی کردم این بود که بیایم از این سه روز هر چی زیبایی یا نکات مثبت یا هر قشنگی دیدیم بگیم بهم و هر کی کم آورد به برنده یه شیر نسکافه میدیم ، رفیقمم انگاری که حله بابا اینکه کاری نداره سولت میکنم شروع کردیم یکی دو تا سه تا چهار تا دیدم بعععلللهه این رفیق دوست داشتنی ما دیگه داره سر هر کدوم کلی فکر میکنه تا یه چی یادش بیاد و من همینجوری پشت هم داشتم میگفتم جوری شد که رفیقم دیگه کم آورد و من هنوز تو زیبایی های روز اول و دوم بودم به سوم نرسیدم ، این اتفاق چنتا نکته رو داشت برام ؛

    اول اینکه دیدم چقدرررررر ذهن من زیبا بین شده و چقدر تغییر کرده دیدن مثلا یجایی میرسه شاید تجربه کرده باشین به خودمون میگیم ای بابا من چرا تغییر نکردم پس باید چیکار کنم بعد مثلا یه شرایطی پیش میاد یه رفتار متفاوت یه دید متفاوت بعد همونجا میگیم اااا آقا من تغییر کردم قبلا اینطوری نبودم چون مثلا همیشه شایدم الان حتی فکر کنم تغییر یعنی مثلا برم کره ماه ولی باید بدونم اون تغییرات بزرگ از همین تغییرات کوچیک شروع میشه ، حالا بگم این همین توجه به زیبایی ها از کجا شروع شد ؟ از اینکه روزی دو سه بار میگفتم خدایا شکرت که یکی دو بارشم فیلم بود بعد شد مثلا روزی 5 بار بعد نوشتم روزی یکی یا دو تا و بعد و بعد … تااااا شدم الان البته هنوووز خیلی جای کار دارم رو این توجه به زیبایی ها اما همین که من بقول خارجی ها راید اِوِی میاد تو ذهنم و میگم همین تغییر خیلی خوبیه نه !

    مورد بعدی وقتی دیدم اینطوری تغییر کردم اعتماد به نفس گرفتم چون انگاری حس میکردم من نمیتونم تغییر کردم وقتی دیدم این محمد خیلی فرق داره با محمد قبلی گفتم ببین میشه ببین تونستی حالا از کجا شروع شد از همون روز یه بار خدایا شکرت از همون دو سه روز یه بار یه زیبایی رو دیدن

    مورد بعدی باعث شد به خودم افتخار کنم به خودم ببالم که آفرین که کردی آفرین که تونستی .

    نکته بعدیش این بود که استاد میگفتن شما میتونی با سوال های خوب ذهن طرف رو کنترل کنی فکر میکنم قدم 7ام بود من قبل از این هر جا کسی چیزی میگفت سکوت میکردم نه تایید نه رد و تو ذهنم که کار سختی هم بود قوانین یا زیبایی یا هر چیزی رو که میشد به یه شکل به اون صحبت توجه نکنم انجام میدادم این سری از روز اول برای خودم یه بازی کردم که ببینم تو این کار چیکارم و دیدم خیلییی خوب تونستم این کار رو انجام بدم یعنی عمل کردم به آگاهی هام ، این خیلی اذیتم میکرد و میکنه که عمل نکنم چرت و پرت بگم یه جاهایی یا بهتره بگم خیلی جاها هم نمیدونم چجوری میتونم استفاده کنم و بعد نجوا میاد و انجام نمیدم اما همین باعث شد خودم و باور کنم خدای خودم رو باور کنم که راهش میاد ایدش میاد که چجوری در عمل استفاده کنم.

    راستی اینم بگم تو اون بازی دیگه دوستمم ادامه نداد اون صحبت ها رو و کلاااا راجب موضوعات باحال تر و بهتر صحبت کردیم تا رسیدیم مقصد.

    حالا از فایل و نکاتی که تو فایل گفته شده میخوام بگم ؛ واقعا این سایت و کامنت هایی که داره بیییی نظیره انقدددر من از این کامنت ها استفاده میکنم که ایده بگیرم که باور کنم میشه که حتی درس بگیرم از اون کامنت باهش خندیدم باهاش حتی یاد گرفتم که چجوری اصلا تفکر کنیم به قرآن به زندگی به قوانین واقعا فوق العادست و خدارو سپاسگذارم بخاطر این سایت بخاطر این دوست های فوق العاده ای که دارم و بخاطر این که فهمیدم ارزش این کامنت ها رو چون چند ماهی هست که شروع به کامنت خوندن کردم ، بینظیره واقعا بی نظیر

    چقددددر من تحسین کردم جایزه ایی که تو این بازی ایشون گذاشتن خیلیی هوشمندانه بود به نظر من که میتونه خیلییی جذاب باشه حتما ازشون استفاده میکنم چون فکر میکنم این نوع جایزه ها خیلی شیرین تره زیبا تر دلبر تره عشق آفرین تره و کلی ترِ دیگه.

    شکار چی نکات مثبت ، با خودم گفتم چرا شکارچی؟ چون شما اگه بخوای بری شکارآهو بعد بری تو جنگل 2 میلیون تا آهو که نیست شما باید کمین کنی و احتمالا کلی کاره دیگه تا شکار مد نظرت رو ببینی و شکارش کنی ، این به من اینو فهموند که شاید یه اتفاق بدی بیوفته یه ناخواسته یه تضاد که میشه ناخواسته و تضاد رو جنگل در نظر بگیریم و اینکه بتونیم از دل اون تضاد و ناخواسته زیبایی و برکتش رو ببینیم یعنی شکاررر و هر چی حرفه ای تر بشیم تو شکار نکات مثبت تو اتفاقات بعدی راحت تر میتونیم اینکار رو کنیم و پاداش های بزرگی رو میگیریم .

    عاشقتونم و براتون از خداوند نعمت و ثروت و عشق رو آرزو میکنم

    فعلا خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  9. -
    سمیرا ذوالقدری گفته:
    مدت عضویت: 2276 روز

    بنام خداوند زیبایی

    سلام به استاد وخانم شایسته عزیزم

    سلام به دوستان خوب و زیبا بینم

    دوست عزیزم عارفه ی نازنینم چقدر ایده جذابی دادی سپاسگزارم چقدر جالبه که فرزندانتان هم دارن اموزش زیبایی می بینن واقعا تحسینت کردم .

    سپاسگزار استادنازنینم هستم که وقت میزاره کامنتهای دوستان رو می خواند وایدهای جالب رابا ما به اشتراک میزاره ویادمیده واز خدا سپاسگزارم باوت وجود همتون.

    پرودایس به معنای واقعی زیباست واقعا هم هر لحظه باید بخاطرش سپاسگزار بود.

    من هم امروز از این فایل واین کامنت دوست عزیز ایده خوبی گرفتم والان که دیدم تمام شد نشستم تمام زیبایی ونکات مثبت که امروز دیدم رو نوشتم وسپاسگزاری کردم چقدر جالب می نوشتم باز زیبایی بیشتر تو ذهنم میامد به خودم قول دادم هر روز وشب بنویسم ودقتم را بیشتر کنم تا شکارچی ماهری بشم در مورد نکات مثبت عالی بود خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    Fatima گفته:
    مدت عضویت: 816 روز

    به نام خدا

    ردپای25

    سلام استاد عزیز و دوستان گرامی

    ممنونم ازتون بابت ویدیو جدید

    چقدر لذت میبرم از نگاه متفاوت آدما به زندگی!آدمایی که دنیارو جای بهتری میکنن و در پشت هر کاریشون آگاهی و دلیلی نهفته است

    اینکه آگاهی هارو در قالب متفاوت به بچه ها یاد بدید فوق العاده اس ،چقدر جهان به مادر و پدرای از این جنس نیاز داره تا با تغییر وضع خودشون جهان هم جای بهتری کنن

    از ایشون سپاسگزارم که برای بهتر کردن جهان هم تلاش میکنن

    استاد عزیز من امروز مواجه شدم با ترس بزرگ زندگیم !ترسی که باعث شده بود من 6سال رویام به تعویق بندازم

    بی نظیر پیش نرفت ولی بسیار بسیار راضیم ،چقدر اعتماد به نفس گرفتم چقدر به خودم افتخار کردم

    صبح حتی تا لحظه آخر، تمام سلولام میگفت نرو انجامش نده بیخیال چرا؟

    چون هر بار تجربه انجام این کار برای من مساوی بود با درد و رنج با سختی

    اما اینبار به جای گوش کردن به این صدا ،گفتم انجامش میدم که ببینی دیگه ترسناک نیس دیگه غول نیس

    و همینطور هم بود!حالا من یک قدم بیرون منطقه امنم هستم ،حالا یک قدم شجاعترم

    حالا وظیفه منه که با مدرک واقعی نتیجه امروز،اهرم رنج و لذت بنویسم

    اگه آموزه های شما نبود اگه درخواست من به خدا نبود اگه لطف خدا نبود که من با شما آشنا بشم،چقدر قرار بود اوضاع سخت تر بشه

    پس بابت همه آگاهی هایی که به من منتقل کردید ممنونم

    الان دیگه خودم رو موظف میبینم موفق بشم به چندین دلیل

    1)حالا خودم رو لایق موفقیت میبینم

    2)در خودم توانایی انجام دادن و حل مسئله میبینم

    3)خودم رو لایق خوشحال بودن و تلاش برای حس رضایت داشتن میبینم

    4)تلاش های اطرافیان و خانواده و خوشحال کردنشون

    5)به خاطر استاد که نتایج خیلی خیلی بزرگ بگیرم و وقتی دیگران میپرسن چی شد که اینطوری شد ،بگم راه اینه

    6)قبلا هم خودم رو موظف میدیدم !اما همراه با رنج و حس عذاب وجدان و سرزنش

    اما حالا برای انتشار شادی و حس خوب در خودم و جهان بیرون از خودم

    7)برای حس رضایت درونی برای سپاسگزاری از خدا… برای شکر گزاری از خدایی که جهان رو جوری بی نقص خلق کرده که ما خالق زندگی خودمون باشیم

    8)برای اثبات حقانیت قوانین به خودم و اطرافیان

    9)برای مدرک مناسب داشتن که اگه درست عمل کنی با باور مناسب با حس خوب موفق میشی و اینکار باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس و توانایی در زمینه های دیگه هم میشه

    10)به خاطر خودم و برای سپاس گزاری از خودم که کم نیاورد

    اینکه آگاهی ها از حرف به عمل در من تبدیل شده خودش دستاوردی که باید روزها بابتش شکرگزار باشم ،همینکه کمال گرایی و نتیجه گرایی در من کمرنگ تر شده

    سپاسگزارم استاد عزیز و مریم مهربانم

    اجرتون با خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: