فرصتی عالی برای به صلح رسیدن با خود

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار فاطمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

سلام خدمت استاد عزیزم و سرکار خانم شایسته عزیزودوست داشتنی

سال نورو به شما و همه ی دوستان هم فرکانسی تبریک میگم ٫

سال ٩٧ بهترین سال زندگی من بود

شروع من با فایل های رایگان استاد بودکه همشون گوش دادم و الان هم هنوز گوش میدم

دستاوردهای عظیمی که توی سال ٩٧ رو داشتم به ترتیب خدمتتون عرض میکنم ٫

اول همه حوزه مالی و ثروت رو میگم که مهمترین مسئله برای همه ست

من اوایل سال ٩٧ بیکاربود و سرکار نمیرفتم و شروع کردم فایل های رایگان استادرو گوش دادم و خداروشکر کارعالی پیداکرده ام و جایی میشد که نمی توستم چیکارکنم خدا ازطریق همین فایل ها رایگان جواب مو بهم میداد و اوایل سال کامنت بچه ها که دوره ها شرکت کرده بودند میشه خوندو منم ازشون استفاده میکردم و بچه ها خلاصه برداری جلسه رو میذاشتند و منم استفاده میکردم و خیلی بهم کمک کرد اون موقع هنوز دوره ها رو نگرفته بودیم ٫

باورت نمیشه بچه ها در رابطه با کارمم باانسان هایی مواجه شدم که کاملامثبت اندیش و سالم و استادرو کاملا میشناختند و افرادی بودند که اصلا نه اهل تلویزیون و نه اهل فیلم بودند و کلا به فکرپیشرفت و ترقی بودند و زمانیکه من اونجا رفتم دومین دفترشون گرفتند واقعا خداروشاکرمم که چنین انسان هایی رو سرراه من قرارداد٫

اتفاق بسیار عالی که برام افتاده بود خرید زمینی بودش که فوق العاده توش سود کردیم و دوباره باهاش یه خونه ی نوساز، دوخوابه ١٢٠ متری خریدیم که این برای من که مجرد و خونه ی پدرمم هستم خیلی درآمدزایی خوبی برام شده باورت میشه برای این سودیی که کردیم به خدا کار خاصی نکردیم و فقط با فروش زمین و خرید خونه کلی سود کردیم ٫ به خدا الان که میخوایم خونه رو بفروشیم از قیمتی که خریدیم در عرض دوماه ٣ برابر سود کردیم که هنوز نفروختیم ٫

توی سال جدید پیشنهاد ساخت خونه جدید توی بهترین زمین بهمون پیشنهاد شده که زمینش رایگان هستش که مال پدربزرگم هستش که به مادرمم بخشیده ٫

من خداروشکر بادرآمدزایی که داشتم توستم به نزدیکانم میلیونی بخشم و این فوق العاده احساس لذت و شادی بهم دست داد ٫

توی سال ٩٧ با درآمدی که ایجاد کردیم فایل های عشق و مودت ، ثروت ١ و عزت نفس رو گرفتیم و واقعا عالی بود

حالا تاثیر دوره ها دونه به دونه براتون توضیح میدم

درحوزه ثروت با کارکردن روی فایل ثروت توستیم باخرید زمین و خونه کلی سود کنیم ٫که توضیح کاملشو براتون بالا گفتم ٫

درحوزه سلامتی: من خداروشکر فکرمیکنم ٧ یا٨ سالی میشه که اصلا مریض نشدم و ١۵ سالی میشه که اصلا آزمایش خون نداده بود و همیشه میگفتم که من سالمم و پزه سلامتی مو میدادم خواهرمم بهم اصرارکرد که برمم یه چکاب کامل بدم و کمبود ویتامین های بدن مو بدونم ٫ باورت میشه تمامی آزمایش های خون ، ادارا ، آزمایش های هورمونی و روماتیسمی که دادم همه خداروشکر سالم بود و من خیلی به خودم افتخار کردم و همچنین به خدای خوبم بابت نعمت سلامتی هزاران بار شاکرم٫ البته اینوهم بگم من قبلا اصلا اینطوری نبودم حدود ١۵ سال پیش که بچه بود من عمل قلب باز انجام داده بودم و دریچه ی آئورت من تنگ بود قبلش آنژیرگرافی کرده بودم و گفتند نیازبه عمل قلب باز دارم و انجام دادم ٫

نگم براتون ازمریض هایی که قبلا میگرفتم هرچی هم میگرفتم ازنوع بدترین شو میگرفتم معده دردگرفتم ودکتر که رفتم آندوسکوپی که کردم زخم اثنی عشری گرفتم و یه سال درمان من طول کشید٫

از سرماخوردگی هام نگم که انقدر مریض میشدم که خواهرمم مسخره میکرد که تو چرا این همه مریض میشی و همه ی مریضی ها رو من داشتم

باورت میشه راه رفتن ساده که وقتی راه میفرتم کلیه ها درد میگرفت و نمی توستم راه برم وکلی دکتروبیمارستان میفرتم تابفهند بیماری چیه دیگه واقعا خسته شده بودم ٫و درآخرهم میگفتند چیزی نیست ٫

همه ی اینها هم برای حدود١۵سال پیش هستش که همه رو باهمدیگه داشتم و آزمایش خونی که دادم برای همون موقعی بودش که توی بیمارستان بستری بودم وبعداز ١۵ سال اونم به اصرار خواهرمم رفتم چکاب کامل و خداروشکر سالم ، سالم بودم ٫

تازه ١۵کیلو اضافه وزن هم داشتم و یه دخترکاملا چاق و تپل و خپل بودم ٫

الان خداروشکر درصحت و سلامت کامل هستم بدون اینکه حتی یه سرماخوردگی کوچکی بخورم ٫

خب منی که اصلا یه راه رفتن ساده برام سخت بود وکلیه هام دردمیگرفت شروع کردم ورزش و رژیم ٫

نگم براتون از زیبایی هیکلم

به طوریکه صبح ها یه ساعت می دویدمم توی پارک نزدیک خونه مون و افرادی که پارک می اومدند به من میگفتند توخوبی چرا این همه می دویدی و من بهشون میگفتم اینطوری نبودم کلی وزن کم کرده ام ٫

روزاول هم من نمی توستم خوب بدوم چون اضافه وزن داشتم و اول ازیه پیاده روی ساده شروع کردم و بعداز اینکه وزنم پایین تر اومد توستم بدوم ودقیقا من یه ساعت کامل می دویدم و زمان دویدن فایل های استادرو گوش می دادم و کلی بهم انگیزه و انرژی میده ٫

‍♀️‍♀️‍♀️‍♀️☕️☕️

باشگاه کلاس trxرفتم و فوق العاده خوش فرم و خوش هیکل شدم به طوریکه دوتاخط روی شکمم افتاده منی که قبلا کلی شکم داشتم الان خداروشکر خط روش افتاده ٫

ازباسنم براتون نگم منی که باسنم تخت بود و همیشه خواهرمم مسخرمم میکردالان خیلی خداروشکر فرم گرفته و ازاون حالت تختی دراورده ( ببخشید این قدر رک حرف میزنم)

فقط میخوام بچه ها خوب بفهند من چی بودم و الان توی سال ٩٧ چه تغییراتی داشتم ٫

من توی یه سال ١٣ کیلو وزن کم کردم و چربی های اضافه بدنم ازبین رفتند

تازه کلاس والبیال هم میرفتم و مربی بسیارخوبی داشتیم به طوریکه گرید مربیم یک بود و چون زیرنظر شهرداری بود قیمتش بسیار بسیار مناسب بود و سطح ایشون بسیار بسیار بالا بود ٫

تازه باهمه ی اینها سرکار هم میرفتم و کلی آزادی زمانی و مالی داشتم و تایم کارمم دسته خودم بود

حالا در حوزه ی روابط که پاشنه آشیل من بود :

به خدا بچه ها تمامی دوره های استاد بینظیرو عالی هستند و قیمتش بسیار ازاون چیزی که هستند می ارزه ٫

من چون هنوز ازدواج نکرده ام توی خونه ی پدرمم زندگی میکنم باورت میشه روزی نمیشد که بامادرمم دعوانشه و کلی باهمدیگه جروبحث نکنیم ( خدامنو ببخش که انقدر با مادمم دعوا میکردم و همش فکرمیکردم که مشکل ازمادرم همیشه آرزوی مرگ ایشونو میکردم که این همه منواذیت نکنه )

جالبه که مامانم فقط چنین رابطه ی بامن داشت و باخواهرهام وبرادرمم نداشت وقتی فایل عشق و مودت روگوش دادم فهمیدم که مشکله ازمنه و این فرکانس من میفرستم که باعث میشه مادرمم بامن چنین رفتاری داشته باشه و وقتی تمرین های استاد رو توی عشق و مودت رو انجام دادم و تمرکز مو گذاشتم روی نکات مثبت مادرمم واینکه خدادروجودمادرمم هست استاد میگه اون آدم یا اززندگی حذف میشه ویا اینکه اون آدم تغییرمیکنه٫

به خدا الان روزی هزارمرتبه خدارو برای داشتن مادرمم شکر میکنم که چنین مادری دارم و از خدابرای داشتن چنین مادری هزاران بار سپاسگزارم ٫

باورت میشه مادرمم قبلا پدرمو منو درمیومد که توی کار، خونه کمکش کنم وزمانیکه روی فایل های عشق و مودت وبقیه فایل هامیخواستم کار کنم چون نیاز به تمرکز و گوش دادن و نوشتن میخواست مامانم اصلا کاری به کارمم نداشت و من ساعت ها فایل هارو گوش میدادم و می نوشتم و انجام می دادم ٫

من امسال خونه تکونی باورتون میشه اصلا کمک نکردم و مامان و خواهرمم و پدرمم خودشون کار کردند ٫

دقیقا سال٩۶ هرروز بامادرمم سرخونه تکونی دعوا داشتیم و من بعضی وقت ها انقدرمادرمم با من بدرفتار میکرد که آرزوی مرگ خودمو از خدا میکردم و جالبه که من و خواهرم هرکدومون یه کاریی رو انجام می دادیم وشاید خواهرمم بدترشو انجام میداد مامانم به خواهرمم چیزی نمیگفت و به من گیر میداد ٫

هرشب کلی گریه میکردم وبا گریه خوابم میبرد٫

اماتوی اسفند٩٧دقیقا برعکس اون اتفاق افتاد

حالا بزارید از نظر پولی هم بهتون بگم مامان من هیچوقت به من پول نمی داد برای خرید لباس عید چون میگه من مستقل هستم و درآمد زایی ازخودم دارم

باورت میشه مامان امسال که به خواهر کوچکم پول داد به منم دادکه خرید عیدمو انجام بدم٫

واین رفتار مامانم واقعا توی این چندسال اصلا ندیده بودم ٫

بااینکه من درآمدزایی که از خونه دارم و تازه سرکارهم میرم ٫

ببین وقتی روی خودت کار میکنی جهان همه جور هوات داره ٫

پدرمن وقتی بچه بودیم بهمون عیدی میداد فکر کنم ١٠ سالی میشه که به من عیدی نداده بود چون باخودش میگفت اینا مستقل شدند و نیازی ندارند ٫

باورت میشه امسال پدرمم به منم عیدی داد٫

حالا بیایید تولدمم که بهمن ماه بودبگم براتون از وقتی عشق و مودت رو گوش دادم فکر میکنم ما ( منظورمم خواهر و برادمم که ما باهمدیگه فایل هارو خریداری کردیم ) این فایل هارو آخر آذرماه یا دی ماه بودکه گرفتیم ٫

امسال تولدمم بهترین سال تولدمم بود کلی سواپریز شدم به طوریکه خواهرهام هماهنگ کرده بود توی بهترین کافی شاپ برام تولد گرفتند و کلی هدیه کادو گرفتم دقیقا تموم چیزهایی که میخواستم برامم گرفته بود ٫

ازنظر معنوی هم خدا اومد دوست داشتش رو از طریق مادربزرگم بهم ابراز کردبه طوریکه شب تولدمم مادربزرگم بهم گفت از بین همه ی نوه هاش منو بیشتر از همه دوست داره و این برام خیلی خیلی باارزش بودبخدابچه ها من عاشق مادربزرگم هستم رابطه ام بامادربزرگم قبلا خیلی بود دوسالی از فوت پدربزرگم احساس میکردم که مادربزرگم دیگه من رو دوست نداره و امسال شب تولدمو بهترین عشق دنیارو گرفتم ٫

رابطه ام باخواهر کوچکم اصلا خوب نبود به طوریکه همش دعوا میکردیم واز وقتی که روی فایل عشق و مودت کار کردم رابطه ام با خواهرمم عالی شده و کلی منو می بوسه و ابرازاحساسات میکنه ، پیشنهاد کافی شاپ هم برای تولدمم خواهرکوچکم میده ٫

نگم رابطه ی قشنگو با برادرم به طوریکه اصلا رابطه ی خوبی بابرادرمم نداشتم و داداشم همیشه از چاقی من حرص میخورد و الان که باربی شدم و روی نکات مثبتش تمرکز کردم عالی شده و توی خونه راه میره و قربون صدقه ی من میره ٫

از نظر رابطه ی معنوی با خداهم بگم که هرچی بگم کم گفتم ٫

فوق العاده رابطه ام عاشق تر و عالی تر شده منی توی یه خانواده مذهبی بدنیا امده بودن نماز و روزه ی که میگرفتم چیزی نیفهمدم و توی این سه ماه آخر سال که دوره هارو گرفتم خیلی خیلی رابطه ام قشنگ تر و زیباتر و عالی ترشده به طوریکه مثل دوتا دوست صیمیمی هستیم ٫

منی که قبلا نمازمیخوندم اصلا چیزی نفهیدمم والان باعشق نماز می خونم و کلی عشق بازی با خدای خوبم میکنم ٫

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    223MB
    14 دقیقه
  • فایل صوتی فرصتی عالی برای به صلح رسیدن با خود
    8MB
    9 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

588 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجید مرادی» در این صفحه: 1
  1. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3479 روز

    آیه 13 سوره ی حجرات

    سلام به همگی

    امیدوارم توی دلتون فقط احساس شکر گذاری باشه

    امیدوارم از شرایط تون هرچی که هست احساس خوشبختی با بند بند وجودتون داشته باشید

    امروز موقعی که داشتم تمرین ترمز و گاز رو انجام میداد

    نا خودآگاه یه آگاهی به ذهنم رسید

    قبلش باور غلط رو بگم

    من قبلا این باور رو دااشتم

    که اگه میخای رشد کنی باید تو زور بزنی باید تو یه کاری کنی باید تو یه تلاشی همش وقتی میدیدم به نتیجه ی خاصی نیمرسیدم میگفتم تو تو تو

    یا میگفتم

    هم تقصیر تو ا

    هم تقصیر فلانی

    مثلا من یه جایی کار میکردم که جای مناسبی نبود

    برای من لااقل

    ولی اونجا گیر داده بودم که تقصیر این صاحب کارمه که من الان اینجام

    این اگه بهش بگم نمیذاره من برم

    این یه مورد بود

    یعنی هم قدرت میدادم به خودم هم قدرت میدادم به بقیه

    و از اون بدتر این بود که

    میگفتم تو باید بری بجنگی حقتو بگیری

    یعنی هرجا دیدید یه نفر داره میجنگه بدونید که پشتش احساس قربانی شدنه

    تقصیر ایناس که من رشد نکردم

    حالا میام شما رو از بین میبرم تا من رشد کنم

    که نمیشه

    و منم از اون طرف میدونستم نباید بجنگم و نمیجنگیدم

    و این باعث میشد یه پام روی گاز باشه یه پام روی ترمز

    نجنگیدن یه قسمتی از گاز بود

    و این احساس قربانی شدن که من دارم حروم میشم اینجا ترمز بود

    و این تضاد ماه ها منو اذیت میکرد

    و نمیفهمیدم چیه

    یعنی بهم یاد داده بودن که

    زرنگ اونی که بره حقشو بگیره

    بره بدوه یه کاری کنه

    ثمره اش چیه الان

    همین الان من از همه بیشتر تلاش میکنما

    ولی کمتر نتیجه میگیرم

    یعنی شبانه روز کار میکنم ولی کمتر نتیجه میگیرم یا اصن نتیجه نمیگیرم

    اینجور موقع ها باییییدددد احساس قربانی شدن بیاد

    و ب خودم میگم ببین من اینجوری ام ولی خدا منو نمیبینه

    یعنی این احساس قربانی شدنه همش منجر میشه ب جنگ و بعضی وقتا با جنگ با خدا میشه

    که خدایا تو نمیبینی

    تو نمیذاری که من پیشرفت کنم

    اما باور درست

    اول اینو بگم باید هزاران بار برای خودم تکرار کنم اینا رو

    قرار نیس با همین یه بار این باور داغون بشه عالی بشه شاهکار

    هرشب باید مرور بشه

    از بس این یه دونه مهمه

    قبل از همه ی اینا مکانیزم پیشرفت دنیا رو که هفت ساله توی این سایت بودما نمیفهمیدمش رو بهتون میگم

    از استاد هزار بار شنیده بودم ولی بازم با باورهای خودم دنیا رو میدیدم

    مکانیزمش اینکه

    یک تو شکر گذاری میکنی برای شرایط فعلی

    یعنی تو میگی خدایا من تسلیمم

    من اینجایی که هستم به خاطر باورهامه

    جاممممم درسته

    جایییی مننننن همنیجایی که باید باشم

    هیچ ستمی نشده

    هیچ مشکلی پیش نیومده

    همنیجااااا درسته

    و به خدا میگی

    خدایا من اگه تا آخر عمرررر همینجایی که الان هستمم باشم بازم براش شکر گذاری میکنم

    من تسلیمم من راضی ام به رضای تو

    و شروع میکنی از همون شرایط بد چیزهای خوب پیدا میکنی

    جوری که دیوانه بشی

    جوری که عاشق اون زندگی بشی

    استاد پول نداشت ولی میرفت راه میرفت و اشک میریخت از بس احساس خوشبختی میکرد

    چون تسلیم بود

    چون قبول کرده بود جایی که هست جای درستشه

    ستمی بهش نشده

    همونجااا

    خود خوده اونجا جای درستشه

    و من باید شکر گذاری کنم برای مثلا اون شغل مزخرفم

    حتی اگه شغلم دستشویی شستن باشه

    باید شکر گذاری رو توی این ببینم که چ قدر خوبه که سر و کارم با آبه که اینقدر انرژی مثبت داره

    با اینکه بوی افتضاح میاد چ قدر خوبه که میتونم کثیفی ها رو از بین ببرم و جاش رو با تمیزی با انرژی مثبت پر کنم

    و جوری این برامون بولد بشه ک اصن انگار بهترین شغل دنیا رو داریم

    چون جهان جنگ حالیش نیس

    بچه پرو توی این دنیا خدا نمیخاد

    قلدر نمیخاد

    بنده میخاد

    بنده یعنی چی

    یعنی صاحبش بهش گفت بمیر در جا بمیره

    شک نکنه

    خدا بنده میخاد

    ماها هممون به اشتباه یه پا خداییم

    بنده نیستیم اصن

    برای همینه که رشد نمیکنیم

    جهان کلا با اصطلاکک مخالفه

    با جنگ مخالفه

    با پر رو بازی مخالف

    با هرچیزی که ثابت کنه تو شک کنی ب سیستم خدا که همه چیز سر جای خودش مخالف

    جهان یه بنده تسلیم میخاد

    اما این همه ی ماجرا نیس

    در کنار اون شکر گذاری

    در کنار اینکه اونی که اشک میریزه از اینکه شغلش چ قدر رویایی که دستشویی ها رو میشوره

    در کنار اون میاد ترمزهاشم بر میداره

    و اتفاقا اینجا بر خلاف حالت اول که اصل ش اینکه باید راضی بشی به شرایط فعلی

    اینجا بر عکس

    مدام باید بگردی ترمزهای بیشتری پیدا کنی

    حلشون کنی

    و بری سراغ بعدی

    همینطور ادامه بدی

    راضی نشی

    اینجا فقط باید له له بزنی برای اینکه ترمز پیدا کنی

    با ترکیب همین دو تا باهم دیگه معجزه میشه

    معجزه میشه آآآآ

    این همون معجزه ای که یه راننده تاکسی که توی بندر عباس میومدن از تاکسیرانی چون مثلا یه ساعت خاص کار نکرده بود میومدن ماشینشو میبردن به خاطر اینکه چرا تو توی این ساعت کار نکردی با اینکه خونه شون بیرون از شهر بوده یه کاره کارو زندگی شون رو ول میکردن میومدن دنبال ایشون برای اینکه باید یه جوری دنیا تضادو براش رقم میزد برای اینکه این دعوای دائمی رو جذب میکرد

    حالا همون آدم سر از آمریکا در آورده

    حالا همون آدم شده استاد

    شده مدیر یکی از بهترین سایت های دنیا

    چون قانون دنیا رو درک کرد

    چون فهمید با تضاد با پرو بازی خدا به کسی باج نمیده

    فهمید با شکر گذاری

    مثل اون موقعی که میگفت خونمون شصت متر بود توی کرج

    چهار تا دونه درخت توی مسیر خونمون بود

    ما دو میلیون بار خدا رو شکر کردیم به خاطر این چهار تا دونه درخت

    انگار امروز اولین روزی که به دنیا اومده بودیم

    این کل داستانه

    خبر خوب اینکه بعید میدونم کسی اینجا باشه و شغلش دستشویی شستن باشه

    خودم کارم طراحی جواهره

    من از کارم از زندگیم

    از خونه کوچیکم باید به قدری شکر گذاری کنم که دیوانه بشم

    که اشک بریزم

    که بگم خدایا من اصن اگه توی این شرایطم بمونما بمیرم

    من راضی ام

    من سر جامم

    تو به من ستم نمیکنی

    و اصن من راضی خدایا دوست دارم که این شرایطو رقم زدی

    و در کنارش ترمزهامو بردارم

    و بعد خیلی ساده خونه بزرگتر میشه و شرایط کاری و مالی بهتر میشه

    اونم با ایده هایی که ب من میرسه و من عمل میکنم بهشون

    یعنی دست روی دست نمیذارم

    و همه چی ساده رقم میخوره

    یادت باشه خدا قلدر نمیخاد

    خدا بنده سر به زیر تسلیم میخاد که شکر گذار باشه و روی خودشم کار کنه

    یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ‎﴿١٣﴾‏

    ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! (13)

    این آیه رو واسه این آوردم که ببینیم خدا چی میگه

    میگه گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماس

    تقوا چیه

    تقوا یعنی سلف کنترل

    تقوا یعنی اینکه تو بتونی خودتو کنترل کنی توی شرایط سخت

    آره خیلی سخته اون موقعی که تو مثلا طراحی (نه حرفه ای ولی یه چیزهایی بلدی) ولی ازت کارگری بکشن

    در صورتی که بهت گفتن که تو رو به عنوان طراح استخدام کردن

    و خیلی سخت تر میشه وقتی که همه ی کارگرای اونجا بدونن که تو غولی و بیستا نرم افزار دیگه ام از پرمییر گرفته تا فوتوشاپو اسکچاپو تری دی مکس الاماشاالله

    خیلی سخت بودم برام شیشه پاک کنم و یه طراح دیگه که دخترم هست

    بیاد زل بزنه بین این همه آدم ب من

    پوزخند بزنه که این آدم که اینقدر بارشه چرا اینجاس

    چرا داره شیشه پاک میکنه

    چرا داره جارو میکشه

    و من هی نگامو بندازم اونطرف از خجالت ک منی که تا یه حدی یه چیزایی از نرم افزار بلد بودم توی اون تایم باید شیشه پاک میکردم

    و روزها به خاطر همین قضیه ناراحت بودم با صاحب کارم میجنگیدم توی ذهنم با تصویر سازی که تقصیر تو

    اونم میگفت نه تقصیر من نیس حق نداری بری بیرون از اینجا

    و کلی توهمات مسخره

    تا اینکه تقوا پیشه کردم گفتم آروم باش

    هرجایی هستی جای درستته

    خدا رو شکر کن که پول کلاسهات داره جور میشه

    خدا رو شکر کن که داری با طلا سر و کله میزنی

    خدا رو شکر کنه که مثلا برای هوای بهتری نسبت به کسایی که توی بخش اسید بودن هوای بهتری اطراف تو هست

    و این باعث شد من هدایت بشم به کسب و کار خودم

    اونم بدون دعوا

    بدون اصطکاک

    اون کارگاه مجبور شد که یه تایمی سرعت تولید رو کم کنه

    و بعد منم ایده بهم رسید برو بگو میخام برم

    هزار بار رفتم تا پا میز ریس اون کارخونه و برگشتم نمیتونستم بگم میترسیدم

    میگفتم از کجا میخای خرج خونه و زندگیتو بدی

    ولی باز تقوا گفت باییددد این کارو انجام بدی

    و انجام دادم

    و اونم به راحتی قبول کرد

    همه ی حق و حقوقمم به موقع دادن بی کم و کاست

    و این بهترین روشی بود که من از اون کارخونه زدم بیرون

    سه ماه بعد سر یه قضیه ای

    طلا میخاس یکی از دوستام

    تماس گرفتم همون ریس گفت پاشو بیا اینجا کارت دارم میخاس بگه برو توی بخش طراحی

    ولی من پامو اونجا نذاشتم

    هرچن شرایط گل و بلبل نشده بود برای من توی کسب و کار خودم

    ولی اونقدری در میاوردم که نخام برگردم حتی توی بخش طراحی اونجا

    این خیلی لذت بخش بود

    تقوا خودشون اینجور موقع هانشون میده

    هرچن همین من یک میلیون بار دیگه اشتباه کردم ولی توی اون تایم خداییش خوب عمل کردم و نا خودآگاه یا خودآگاه از قانون درست استفاده کردم

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت داده شده

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: