می خواهی ثروتمند ترین فرد تاریخ شوی؟!

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

اصل، اساس و قوانین جهان همواره یکی است اما این درک ماست که در یک فرایند تکاملی، بواسطه تکرار و تمرین قوانین و اجرای عملی آن در جزئیات زندگی مان، بیشتر می شود.

به همین دلیل هر بار که با درک قوانین بخشی دیگری از عزت نفس ام را می سازم و دستاوردهای بیشتری کسب می کنم و زندگی ی دلخواه تری برای خودم می سازم و خواسته های جدّی تری را به واسطه ی درک بهتر قوانین و مهارت بهتر در نحوه هماهنگی با آن می آموزم و در یک کلام، تجربه ی خالص تر و ساده تری از قدرتی می یابم از توانایی ام در خلق خواسته های به وسیله ی تنظیم فرکانس هایم و نزدیک کردن آن فرکانس ها با نگاه توحیدی به عنوان اصل و اساس قوانین، سعی می کنم آن آگاهی ها را در قالب یک دوره جدید به دیگرانی که مثل من همواره به دنبال بهتر شدن تجارب شان و بیشتر تجربه کردن، توانایی های نهفته در وجودشان در مسیر خلق خواسته های شان هستند، آموزش دهم.

همان آگاهی های که اول از همه برای خودم جواب داده است و خودم اولین شاگرد برای آموختن و اجرایشان بوده ام.

مأموریت دوره جهان بینی توحیدی، پرداختن به تنها اصلی است که نتیجه اش، رضایت از زندگی در تمام جنبه هاست.

من این اصل را در قالب:

 “رابطه توحید عملی با تجربه ثروت”، “تجربه رونق در کسب و کار”، “تجربه روابط عاشقانه” و “تجربه سلامتی در جسم و آرامش و رضایت از زندگی”

در دوره جهان بینی توحیدی ۱، توضیح  داده ام.

به اندازه ای که می توانی مطالب این دوره را بی چون و چرا بپذیری و اجرا نمایی، باورهای قدرتمندکننده تری می سازی و دقیقاً به اندازه قدرت و عظمت آن باورها، دستان حمایت گر خداوند و هدایت او را وارد زندگی ات می نمایی.

هدایتی که خود را به شکل: سرمایه اولیه، ایده، ایمان، انگیزه و امید برای حرکت، در مسیرت ظاهر می کند.

با اینکه تا کنون تنها ۲ جلسه از این دوره در اختیار دوستان قرار گرفته، اما اگر نگاهی به نظرات دوستان در این دوره نمایی، به وضوح درمیابی که، چقدر همه چیز در این دوره خالص تر و اصیل تر  است و راه کارها برای شناخت قوانین و نحوه اجرای شان، تا چه حد ریزبینانه تر  و کاربردی تر شده و چقدر با اساس وجود مان تطابق دارد.

پیام دوره جهان بینی توحیدی این است که: تنها یک مسیر برای رسیدن به رضایت از زندگی و احساس کنترل زندگی، در همه جنبه هایش وجود دارد و آن اصل و اساس چیزی نیست جز:

هماهنگ شدن با قوانین خداوند. اجرای توحید عملی در تمام لحظه های زندگی و ساختن شخصیتی توحیدی، که می تواند خداوند را به عنوان تنها منبع قدرتی که به همه ما به یک اندازه نزدیک است، باور کند و بپذیرد که زندگی او در دست خودش و باورهایش قرار داده شده و نه هیچ عاملی بیرون از او!

زیرا به اندازه ای که می توانی با قوانین خداوند هماهنگ شده و با کنترل ذهن و تمرکز بر جنبه های مثبت اطرافت، خود را به احساس بهتری برسانی، به مسیر نعمت ها، برکت ها و زیبایی های بیشتر، هدایت می شوی.

و این یعنی سرمایه گذاری روی باورهایت، برای دریافت هدایت خداوند در تمام لحظات زندگی.

موضوع مهمی که استاد عباس منش رسالت اش را اشاعه آن می داند.

زیرا وقتی این اصل به ظاهر ساده را درک و متعهد می شوی تا آن را مانند وحی منزل در زندگی ات عملی نمایی، آرام آرام، باورهایی قدرتمند کننده و خالص تری می سازی که شخصیت ات را توحیدی تر نموده  و به مسیرنعمت های بیشتر، هدایت ات می نماید. آنوقت دیگر  عجله ای نداری برای اینکه ثروتمند ترین فرد تاریخ شوی، بلکه هدفت هماهنگ شدن با قوانین است تا از هر لحظه از زندگی ات لذت ببری و در آرامش باشی.

به گونه ای که وقتی به مسیرت نگاه می کنی، می بینی، نه تنها به معنای واقعی کلمه از همه سالهای زندگی ات با کیفیت تر زندگی نموده ای و احساس در کنترل داشتن زندگی ات را داری، بلکه حتی فعالیت های قبلی ات نیز به ثمر می نشیند:

مثلا  محصولی که برایش آنهمه عشق، اشتیاق و خلاقیت صرف نموده و اصلا مورد توجه قرار نگرفت، پر فروش می شود.

تبلیغات پر هزینه و بی اثری که صرف شناساندن تولیدات ات نموده بودی، به یک باره مورد توجه خریداران قرار می گیرد.

خبر دار می شوی در مصاحبه شغلی ای پذیرفته شده ای که ماهها قبل انجام شده بود و حتی فراموشت شده بود.

تصمیم  به اجرای ایده ها و الهامات ات می گیری که قبلا آنها را بی نتیجه می دانستی…

و هزاران اتفاق دیگر که وقتی خداوند و قوانینش را بهتر می شناسی، وقتی نگاهت و رفتارت توحیدی تر می شود، وقتی بیشتر روی خدا و هدایت او حساب باز می کنی، ترس هایت کمتر و ایمان و جسارت ات برای برداشتن قدم ها، بیشتر می شود.

این ایمان و باور جدید، حتی فعالیت های گذشته ات را نیز به ثمر می نشاند. همه اینها، دوره جهان بینی توحیدی را با هر دوره دیگری متفاوت ساخته است.

گروه تحقیقاتی عباس منش

برای دیدن جزئیات برنامه هایی که در دوره جهان بینی توحیدی آموزش داده می شود، کلیک نمایید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    155MB
    12 دقیقه
  • فایل صوتی می خواهی ثروتمند ترین فرد تاریخ شوی؟!
    11MB
    12 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

601 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مریم درویشی» در این صفحه: 2
  1. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2862 روز

    سلام به همگی و استاد خوبم و دوستان پر انرژی

    تقریبا دو روز پیش فیلمی از بازیکن تیم ملی دیدم توی بازی های لیگ برتر فوتسال توی زمین داشت بازی میکرد(فرشته کریمی) بعدش نگاه کردم با خودم گفتم چقد سالنش تاریکه یعنی چه کیفی میده اینجوری که اگه برم انگیزه نمیگیرم وقتی جلو روتو روشن نبینی از زمین کیف نمیکنی

    تا امروز که صب بهم یه چی گف امروز با خواهرم برم باشگاه منم رفتم باهاش تا از نزدیک بازیشون ببینم تو راه همش به خودم میگفتم یعنی چیو قراره بفهمم یعنی هر الهامی که بم شد باید انجام بدم از کجا بفهمم درسته یا غلط رفتنم براچیه ولی ته دلم حس میکردم که میخوام یه چیزیو بفهمم داخل که شدم رفتم یه جایی نشستم اولاش اطرافم زمین نگاه میکردم و بعد چند دقه سرم رفت تو هوا با چشمام نورافکنهایی دیدم ک خیلی بزرگ بودن یه لحظه گفتم نکنه اومدنم برای ایناست واقعا خیلی روشن باحال بود اما از دست شیطون بهونه الکی میاورد ببین این تیکه سایه افتاده واقعا میخواستم بزنم لهش کنم گفتم این همه جا روشنه چسبیدی به این تیکه که اونم اون حدی نیست که تو فکر میکنی بهانه بنی اسرائیلی بود دیگه خودتون میدونید واقعا چه بهونه چرتییی خودمم خندم میگیره به چی داشتم توجه میکردم

    یعنی خدا میخواست بگم بگه این بهونه س بهم نشون داد که این بهونس خدا منو هل داد گف برو برو برو از نزدیک ببین چون میدونست اگه برم و از نزدیک ببینم انگیزه ی گذشته ام رو اروم اروم پیدا میکنم امروز که برای بار دوم رفتم خیلی خوب بود به قول خواهرم بچهای تیم انالیز میکردم و واقعا انگیزه ها با عملکردها خیلی نزدیک بهم بود

    اگر همه میدونستن تنها مشکل و مانعشون واسه گل زدن واسه موفق شدن اعتماد به نفسه همه دست بکار میشدن بازیکن خوبی اونجا بود که به راحتی با توپ میرفت پیرهن کاوانی پوشیده بود تریپ خاص شماره 9 اما موقع که میرسید به محوطه نمیدونم چرا توپ نمیچرخید به سمت دربازه خواهرم میگفت چند باری بهش انگیزه میدادم میگفتممم برووو بروو جلو این مال خودته میرفت گل میزد حالا بیشتر میفهمم که ضعف اد مااا تو ذهنه توی باورِ تو فکرِ .. این انگیزه منو بیشتر بیشتر میکنه خداروشکرنکته مثبتی که از این تیم فهمیدم اینه که همه همدیگرو تشویق میکنن برای هم دست میزنن و این خیلی حال ا مو خوب میکنههه اتفاق های فوق العاده ای در راهه حسشون میکنم بچهااااااا خدا منتظر حرکت شماست منتظر برداشتن قدم های شماست خدا از قبل معادلات جوری میچینه که شما هر قدمی واسه هدفت برمیداری کلی انرژی انگیزه بگیری خدا مهربونمون تنها منتظر شما که یه لحظه به الهامتون گوش کنید من با گوش کردن به این الهام کار شاخی نکردم تنها کاری که میخواستم انجام بدم این بود که لباس بپوشم و سوار ماشین بشم و برم نه کوه کندن ونه التماس کرد نه نه ولی خیلی چیزااا یاد گرفتم کلی نیرو گرفتم و به خودم قول دادم از موقعی که کلاس شروع میکنم هر روزش قراره چیز جدیدی یاد بگیرم و تا الان که دو بار به عنوان همراه با خواهرم رفتم دوتا چیز یاد گرفتم که خیلی بهم کمک کرده و امید دو چندانی داده

    مرسییی که وقت گذاشتین شادِ شاد باشید پرررر انرژییییییییییی?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مریم درویشی گفته:
    مدت عضویت: 2862 روز

    سلام به دوستای خوبم ,گروه تحقیقاتی عباسمنش و استاد عزیز

    چندین بار بود که میخواستم بیام نظر بزارم ولی به دلایلی هر دفعه صرف نظر میکردم اما تصمیم گرفتم امشب بت درونم بشکنم و بیام بنویسم تا شاید تأییدی بر انچه که از استاد یاد گرفتم هم یاداوری اوری برای خودم و شما باشه

    مدتی هست که راهنمای عملی رو کار میکنم فک میکنم استاد در این دوره خیلی خوب پله پله مطالب میگن و اون کسی که با تموم وجودش گفته های استاد میپذیره با همراه شدن با اون اروم اروم بزرگ میشه

    چند روزی هست که رسیدم جلسه 10,,,,, اگرچه که تمامی انچه که در این دوره اموختم اگاهی های پایه ای بودند که باید می اموختم اما جلسه 10 نا خود اگاه اشک های منو جاری کرد و نمیدونم چرا نمیتونم ازش رد شم بدون شک میتونم بگم از موقعی که این جلسه رو نگاه کردم تکرار عبارت های تاکیدی در قلب و ذهنم بیشتر بیشتر شد و احساساتی رو در وجودم حس میکردم وهنوزم حس میکنم که وصف نشدنی هست

    امروز 1397 امتحان نهایی دین و زندگی

    از سه روز قبل شروع کردم به خوندن درس عبارت های تأکیدی تکرار میکردم و تمام تلاش خودم کردم کمالگرایی که توی وجود بوده فک میکنم هنوزم هست کنترل کنم چیزی که به جرئت میگم تنها یکی از عوامل مهمِ اشتباهاتم و روزعای بدم بوده و هر چقدر که بیشتر کنترل میکردم با ارامش بیشتری میخوندم امروز صب رفتم حوزه امتحانات تصمیمی که از قبل گرفته بودم که نرفتم پیش دوستام میدونین کنترل ورودی ها یکی کارایی هست که عاشقانه عاشقشم مثلا وقتی مامانت میخواد شروع کنه در مورد فلانی حرف بزنه تو بدویی وسط بگی که مامان الو سبز داریمم ????

    خب رفتم و جایی پیدا کردم و نشستم و شروع کردم به خوندن زنگ زدن و من هم به سمت سالن رفتم وسط راه چند نفر داشتن سوالی میخوندن که من زیاد بهش توجه نکردم و رفتم که صندلیمو پیدا کنم دوستم دیدم (((((((که برای امتحان گسسته از من تقلبی میخواست ومن بهش نرسوندم و بعد از امتحان خیلی عصبی بود خوب حق داشت افتاده بود یادمه ازم پرسیدند چته تو چرا نرسوندی گفتم از من این کارا برنمیاد شما میتونید من نمیتونم و بعد سعی کردم ازشون دور بشم و تمام تلاش ام رو کردم که خودم کنترل کنم و مثبت باشم و به خودم بگم که من مدتی کمی با ادما هستم پس اصلا ارزش اینو ندارع که ازشون ناراحت بشم و کینه ای بگیرم من که به خودم اعتماد دارم )))))

    خوب در ادامه اون گف بیا بیا من صندلیتو بلدم با چه هولو بلایی گف که من خیلی با ذوق تشکر کردم نشستم دانش اموز سمت راستم از دانش اموز سمت چپم سوالی پرسید

    و بعد پشت سریم سوالی ازم پرسید که جوابشو دادم

    سوالا دادن و من شروع کردم به جواب دادن رسیدم به سوالات تشریحی و وقتی سوالات دیدم همون لحظه میخواستم گریه کنم اشک تو چشام جمع شده بود سرم پایین بود و دستم روی چشام باورتون میشه همه اون سوالاتی که که من بالا بهتون گفتم که باهاشون برخورد کردم همشون توی امتحان بود میدونید دارممممم دیوونه میشممم خدا جواب همه اون سوالا بود خودش بود

    خدا هر لحظه داره به خواسته هامون جواب میده حس میکنم هر لحظه این فرکانس میفرستم که من اتفاقات خوب میخوام اون هر لحظه وارد زندگیم میکنه

    حتی زمانی که داشتم باورهای تأکیدی تکرار میکردم شیطون میگفت تلاش بیهوده نکن این همه تکرار کردی چیشد ولی من به قلب گوش دادم اینکه کمالگرایی نکنم و یادم باشه که روزاییی ارزوی این داشتم که اعتماد به نفس داشته باشم و ارزوی اینو داشته باشم که بتونم حتی برای صدم ثانیه ذهنم کنترل کنم برای اینکه به هدف برسم باید با تمام وجود حرکت کنم چون قراره به ارزوی همیشگیم برسم ارزویی که همیشه همراهم بود از 14/15سالگی اینکه دوست داشتم مثل انیشتن و کلی ادم دیگه ..تأثیر گذار باشم و کارهای بزرگ انجام بدم

    1 ماه دیگه تا کنکور مونده یه روزایییی از رسیدن این روز وحشت زده بودم چون (از طرفی میخواستم بهترین باشم از طرفی میدونستم من خود باوری ندارم )ولی الان اروم تر از هر کسی که تا حالا دیدم هستم بیشتر روزا خداروشکر میکنم که من در این سن و در این شرایط با استاد و خدایی که همیشه کنارم بود اشنا شدم وگرنه خدا میدونه چه بلایی ضربات روحی سختی میخوردم

    چیزهایی بهم الهام شده ک اونا رو مینوسم که بعد کنکور بتونم برای شروع مسیر هدفی اغاز کنم راستی یادم اومد اینو بگم شاید تا قبل فکر میکردم برای اینکه کار بزرگی انجام داد باید مخترع شد یا کشفی کرد ولی الان فهمیدم خیلی چیزا هست که میشه با اون بهترین ها رو بدست اورد اختیاررررررر کلمه ای که عاشقشم باهاش حال میکنم اره به شما هم حس ازادی میده

    ممنونم که طومار رو خوندین

    استاد عزیز شما بهترین دستی بودی که با اون اشنا شدم و خداوند اسان هدایت میکند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: