برنامه نویس زندگی خودت باش

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

از زمانی که به یقین فهمیدم و باور کردم من خالق زندگی ام هستم و تمام شرایط زندگی ام را با باورهایم رقم می زنم، از زمانی که فهمیدم بنده ی خدایی هستم که قانونش بما کسبت ایدیهم و بما قدمت ایدیهم است یعنی این اختیار را به من داده تا خودم خالق شرایط زندگی ام باشم، تمام ترس ها و نگرانی هایم درباره آینده، فرو ریخت.

من با تمام تار و پود وجودم قوانین این خدا را باور کردم و برای اجرایشان کمر همت بستم.

هرچه نشانه های بیشتری از این قانون که “فرکانس های من اتفاقات را خلق می کند”، را در زندگی ام دیدم، مصمم تر شدم تا به صورت ویژه تر ی، این توانایی را صرف خلق وضعیت مالی، سلامتی و روابط دلخواه و ….نمایم.

مثلاً : وقتی به دوستم فکر می کردم و به من زنگ می زد، یا متوجه می شدم مادرم غذای دلخواهم را پخته، یا با کتابی مواجه می شدم که دقیقاً پاسخ سوالم را داده بود و اتفاقاتی از این دست، بیشتر و بیشتر این قانون را جدی گرفتم. تا جایی که می توانم بگویم، شروع تحول زندگی من، پذیریش این قانون بود که من طراح شرایط زندگی ام هستم.

تمام تلاش های بعدی مثل:

کنترل ورودی های ذهن، حذف تلویزیون و ورودی های نامناسب، ساختن عزت نفس و تلاش های ذهنی زیاد و به راه انداختن جهاد اکبر برای تغییر باورهایم و ایجاد باورهای قدرتمند کننده، نتیجه پذیرش این قانون و  رسیدن به این یقین بود که:

زندگی من در دست فرکانس هایم قرار داده شده است. هیچ عاملی به جز باورهای من، در زندگی من موثر نیست و تنها کار زندگی من، ساختن باورهای قدرتمند کننده به منظور ساختن شرایط زیباتر است.

بزرگترین سپاس گزاری همه ما از خدا، عدالت اوست که شرایط را به گونه ای فراهم نموده و سیستم جهان را به گونه ای خلق کرده تا فارغ از اینکه دیگران چه نگاهی درباره ما دارند، شرایط اقتصادی جامعه چیست، در چه کشوری زندگی می کنیم یا قیمت دلار چقدر است و …، خودمان به وسیله باورهای مان، خالق شرایط خود باشیم و جهان خود را با باورهایمان بسازیم.

اینکه چقدر از این توانایی استفاده می کنیم، دیگر بستگی تمام به خودمان و باورهایمان دارد. وگرنه هیچ محدودیتی درباره رسیدن به هیچ خواسته ای نیست. فقط کافی است مثل یک برنامه نویس، کد مخصوص آن خواسته ات را بنویسی، یعنی باورهای هماهنگ با آن خواسته را ایجاد و سپس کد را اجرا کنی.

اگر نتیجه کد، مطابق با انتظارت نبود، دوباره همانطور که یک برنامه نویس کد را بررسی و ایرادهایش را برطرف می کند، شما نیز می توانی باورهایت را بررسی و موانع را در ذهنت پیدا و سپس باورهای مناسب را ایجاد و شرایط دلخواه را رقم بزنی.

دلیل اینکه شرایط کنونی زندگی من در تمام جنبه ها، ربطی به گذشته ام ندارد، این است که نحوه نگرش من هیچ ربطی به گذشته ام ندارد.

من مثل گذشته به دنبال یافتن مقصر برای مسائلم، در بیرون از خود و باورهایم نیستم. من از دولت، خانواده و جامعه توقع ندارم تا زندگی دلخواهم را برایم فراهم نمایند. من برای خلق خواسته هایم منتظر تصویب یک قانون جدید یا تغییر سیاست حاکم یا دولت حاکم نیستم، بلکه خواسته هایم را به کمک اصلاح باورهایم و ایجاد باورهای هماهنگ با آن خواسته ها خلق می کنم. من عاشق این سیستم و این خدا هستم که به ما اجازه داده تا برنامه نویس زندگی خود باشیم.

پیام من به شما به عنوان فردی که توانسته فقط به وسیله شناخت سیستمی که خداوند بر جهان مقرر نموده و تغییر باورهایش به منظور هماهنگی با این سیستم، دقیقاً همان شرایطی را در زندگی اش خلق نماید که می خواسته، این است:

آنچه را می خواهی، می توانی داشته باشی اگر اولاً قوانین این سیستم را بشناسی و نحوه ساختن باورهای هماهنگ با خواسته هایت را بلد باشی.

دلیل برگزاری دوره کشف قوانین زندگی، ایجاد این مهارت در شما به منظور ساختن شرایط دلخواه است. آموزه ها و تمرینات این دوره فرصتی است تا قوانینی را از نو بشناسی که تک تک اتفاقات زندگی ات بر اساس آنها رقم می خورد.

وقتی از این قوانین آگاه شوی و با آنها همراه شوی، معمای تمام مسائلی که دلیل وقوعشان را نمی دانستی، حل می شود و تعریف شما از مسائل زندگی ات تغییر می کند. در نتیجه مسائل شما و حتی راه حلهای مسائل تان کلاً تغییر می کند و به مسیر راه حل هایی ساده تر، امکان پذیرتر، منطقی تر و هماهنگ تر با قوانین زندگی، هدایت می شوی.

دوره کشف قوانین زندگی، خشت اول بنایی به نام “زندگی در شرایط دلخواه” را می سازد و به شما چیدن پایه های ساختمان زندگی دلخواهت را به کمک این خشت ها، می آموزد.

زیرا تو خلق نشده ای که تابع شرایط باشی. تو هستی که شرایط زندگی ات را با باورهایت تعریف می کنی. فارغ از اینکه اکنون در چه وضعیت مالی، سلامتی، روابط و … هستی، اگر باورهایت تغییر کند، لاجرم شرایط تو و تجربه تو از زندگی، تغییر می کند و ایده ها و راهکارها برای پیشرفت، پیش رویت قرار داده می شود.

از همان لحظه ای که باور می کنی تو اتفاقات را رقم می زنی، به چشم خود می بینی که چه خدای عادل و چه جهان قانونمندی داری و مسائل چقدر قابل حل و راه حل ها چقدر قابل اجرا و رسیدن به خواسته هایت به کمک این قوانین و این توانایی، چقدر منطقی و امکان پذیر است.

همان اتفاقی که در زندگی من رخ داد.

سید حسین عباس منش


اطلاعات بیشتر درباره دوره کشف قوانین زندگی و خواندن توضیحات جلسه اول این دوره

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری برنامه نویس زندگی خودت باش
    0MB
    15 دقیقه
  • فایل صوتی برنامه نویس زندگی خودت باش
    0MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

507 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا احمدی» در این صفحه: 2
  1. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر استاد عباس منش و بانو شایسته و همه دوستان عزیزم در این سایت توحیدی و بهشتی…

    دوست دارم نوشته ام را با یک حمد و سپاس از خدا شروع کنم ، حمد و سپاسی که از زبان یکی از بندگانِ خوب خدا در عاشقانه هایش با رب العالمین ، گفته شده است و…

    الحمدُلله الّذی تَحبّبَ إلَیَّ وَ هُوَ غَنیٌّ عنّی

    حمد و سپاس مخصوص خدایی است که مرا دوست دارد در حالیکه از من بی نیاز است…

    واقعا چرا با وجود اینکه هیچ نیازی به من ندارد ، باید  دوستدار من باشد؟

    سوال دیگر این است که از کجا باید بفهمم که این خدا ، مرا دوست دارد؟

    فکر کنم جوابش خیلی واضح باشد به شرطِ تفکر ، تفکر کنم که چرا مرا با استاد عباس منش آشنا کرد و از طریقِ ایشان ، این اندیشه زیبا را به من معرفی کرد که…

    “ای آقا یا خانمِ محترم ، تو خالق صفر تا صد اتفاقات زندگی ات هستی”

    واقعا اگر میکروفون به دست بگیرم و بروم و با تک تک مردم دنیا مصاحبه کنم که “آیا قبول داری که خودِ خودِ خودت ، تمام اتفاقات زندگی ات را خلق میکنی؟” ؛ چه جواب های میشنوم…

    مسلما اکثریت مردم که به تعبیر قرآن “أَکۡثَرُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ” هستند و از سرمایه عقلی که خدا به آنها داده استفاده نمیکنند تا تعقل کنند ، جواب هابی شرک آلود میدهند که بابا آمریکا تحریم کرده و گرانی داره بیداد میکنه و مسوولین نمیگذارند ما پیشرفت کنیم و از این چرت و پرتا…

    یا عده ای دیگر که از عظمتِ درونی خود غافل شده اند و خُدا را جُدا از خود تصور کرده اند ؛ تمام بار مسوولیت را از روی دوش خود برمیدارند و به گردن خدا میندازند با این توجیه که “والا ما میخواستیم پیشرفت کنیم ولی خدا نخواست و ما تسلیم سرنوشت هستیم دیگه”

    ولی عده ای دیگر که جزو اقلیت و “قَلِیلࣰا مَّا یُؤۡمِنُونَ” هستند و به تعبیر قرآن در مدارِ “أُو۟لِی ٱلۡأَلۡبَـٰبِ” می باشند و همیشه اهل تفکر هستند ، با خود فکر میکنند که نه بابا اینجوریا هم که اکثریت میگویند نیست ، بلکه…

    اگر قرار بر این باشد که مردم و مسوولین و تحریم های آمریکا و…(در یک کلام یعنی همان شرایط بیرونی) بر زندگی من تاثیر بگذارد یا اینکه خودِ خدا بخواهد برای زندگی من بِبُرد و بدوزد و… ؛ پس این داستان سوال و جواب روز قیامت چه میشود؟؟؟!!!

    (ثُمَّ لَتُسۡـَٔلُنَّ یَوۡمَئذٍ عَنِ ٱلنَّعِیمِ)

    یقینا در‌مورد نعمت ها مورد سوال و جواب قرار میگیرید…

    [سوره التکاثر 8]

    خب اگر که قرار بود عوامل دیگری به جز خودم ، در سرنوشت من تاثیر گزار باشند ؛ پس چرا خدا میخواد سوال و جواب کند؟

    خب ای خدا قربونت برم من ، خودت بُریدی و دوختی و هیچ قدرتی برای اداره زندگی من به من ندادی  ، حالا دیگه برای چی میخوای من را مورد سوال و جواب قرار دهی؟؟؟!!!

    پس با تفکر در این آگاهی ها میفهمیم که اسرار پشت پرده چیز دیگری است ، و آن همان است که استاد عباس منش به ما آموخت که

    “ای آقا یا خانمِ محترم ، تو خالق صفر تا صد اتفاقات زندگی ات هستی”

    و در روز حساب و کتاب ، رب العالمین از همین نعمت از ما سوال میکند که ببین من به تو نعمتِ قدرتِ خلق زندگی ات را دادم ، حالا چرا کوتاهی کردی و خوشبخت نشدی؟ چرا رسالتت را بروی زمین به درستی انجام ندادی؟ و….

    و حال در آنجا ماییم و آنچه که به عنوان نتیجه در دست داریم تا پیشکشِ محضرِ رب العالمین کنیم…

    باشد که با دستانی پُر در محضرش حاضر شویم

    واقعا باید روزی تریلیاردها مرتبه خدا را شاکر باشم برای نورِ هدایتش که مرا با این اندیشه و باور زیبا که “من خالق هستم” ، آشنا کرد ؛ اندیشه ای که اکثریت از آن غافل هستند و درگیر مسائل سیاسی و گرانی ولی من…

    باشد که قدردان باشم و از خودِ خودِ خودش میخواهم که

    + ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده…

    + خدایا ، من طاقت شرمندگی در برابر آن سوال و جواب تو را ندارم ، کمکم کن که مایه زینت برای تو باشم و جزو دسته “وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلࣰا مِّمَّن دَعَاۤ إِلَى ٱلله” باشم

    + خدایا ، ما را جزو دسته “أُو۟لَـٰۤائکَ ٱلۡمُقَرَّبُونَ” قرار بده ، همانها که…

    (ثُلَّهࣱ مِّنَ ٱلۡأَوَّلِینَ ۝  وَقَلِیلࣱ مِّنَ ٱلۡـَٔاخِرِینَ)

    [سوره الواقعه 13 – 14]

    + خدایا ما را جزو دسته “أَبۡرَارِ” قرار بده ، همانا که در جایگاه والای “إِنَّ کِتَـٰبَ ٱلۡأَبۡرَارِ لَفِی عِلِّیِّینَ” هستند و مستِ شراب چشمه ای هستند که “مِزَاجُهُۥ مِن تَسۡنِیمٍ” است…

    حال دوست دارم چند خطی در مورد این اندیشه و باورِ زیبا بنویسم که من هستم که خالق زندگی ام هستم و لا غیر….

    آری ، باید بنویسم تا این ابر شک و تردید ، در برابر من کنار رود و تبدیل به یقین شود که همه چی به خودم بستگی دارد و لا غیر ، زیرا که من خالق هستم…

    من باید این شک و تردید را از خودم دور کنم ، زیرا که به تعبیر حضرت سجاد علیه السلام در یکی از عاشقانه هایش با خدا با عنوان “مناجات المطیعین لله” ، بعد از استعانت از خدا برای برداشته شدن شک و تردید ها از وی و تبدیل شدن به یقین ، شک و تردید را یک ترمز بسیار قوی در مسیر جاری شدن برکت به زندگی میداند

    إِنَّ الشُّکُوکَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ، وَمُکَدِّرَهٌ لِصَفْوِ الْمَنائِحِ وَالْمِنَنِ

    همانا که شک‌ها و گمان‌ها و تردیدها ، منجر به ایجاد آشوب ها و فتنه ها میشوند و تیره کننده عطاها و بخشش‌های خداوند هستند…

    و چه زیبا پروین اعتصامی در داستان زیبای حضرت موسی و مادرش ، از زبان خدا میگوید که

    پردهٔ شک را برانداز از میان

    تا ببینی  سود کردی یا زیان

    پس مینویسم تا پرده شک کنار رود و تبدیل به یقین شود…

    مینویسم از قدرت خلق کنندگی خودم که “من چگونه خلق میکنم؟”

    دوست دارم این بیت شعر زیبا از حضرت علی علیه السلام را جلوی چشمانم قرار دهم  که میفرمایند

    أَ تَزعَمُ   أَنَّکَ‏   جِرْمٌ‏  صَغِیرٌ

    وَ فِیکَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَکْبَرُ

    مفهوم این بیت زیبا این نکته است که “آیا گمان میکنی که موجودی کوچک هستی در حالیکه در درون تو کیهانی عظیم نهفته است…”

    به به ، واقعا چقدر زیباست این بیتِ حضرت علی علیه السلام یا مولانا در جایی اینگونه عظمتِ فراموش شده انسان را یادآوری میکند که…

    اى   نسخه   اسرار   الهى    که     تویى

    وى   آینه   جمال    شاهى    که    تویى‏

    بیرون  ز تو نیست آنچه ددر عالم هست

    در خود بطلب هر آنچه خواهى که تویى‏

    دیگه بهتر از این تا ما بفهمیم که در درون خود عظمتی فراوان داریم؟

    عظمتی که بخاطر درگیر حواشی شدن ، از آن غافل شدیم و حال  برای کشف آن باید کمی وقت بگذاریم تا آن را مجددا احیا کنیم و استفاده کنیم…

    عظمتی که در اندرون ماست و  قرآن هم از آن خبر داده که…

    (سَنُرِیهِمۡ ءَایَـٰتِنَا فِی ٱلۡـَٔافَاقِ وَفِیۤ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ أَوَلَمۡ یَکۡفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُۥ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءࣲ شَهِیدٌ)

    [سوره فصلت 53]

    چرا اینقدر به سرمایه درونی ما اشاره شده ؟ مگر این درون چیه؟

    مثلا قرآن در جایی دیگر میگوید…

    (وَفِی ٱلۡأَرۡضِ ءَایَـٰتࣱ لِّلۡمُوقِنِینَ ۝  وَفِیۤ أَنفُسِکُمۡۚ أَفَلَا تُبۡصِرُونَ)

    [سوره الذاریات 20 – 21]

    واقعا داستان این “فِیۤ أَنفُسِهِمۡ “ و “فِیۤ أَنفُسِکُم” و کلام بزرگانی که ذکر کردم چیست؟

    خدایا من میخوام بدونم که چیست؟ پناه میبرم به تو از اینکه جواب این سوالم را پیدا نکنم و دنبال نخود سیاه هایی باشم که هیچ فایده ای برای من ندارد..

    خدایا تو در دورن یک هسته بادام بی شمار درخت بادام قرار دادی ، حال در درون من که اشرف مخلوقات تو هستم چه قرار دادی؟

    =================================

    مطلبی را در همین سایت منتشر کردم که به صورت شبه علمی برای این ذهن منطقی اثبات میکرد که چه عظمتی درون ما نهفته است ولی از آنجا که مفصل است و مجال ذکرش در اینجا نیست ، لینک مربوط را میگذارم جهت دوستانی که بیشتر طالب حقیقت هستند…

    abasmanesh.com

    =================================

    حال با استناد به آن مطالب منتشر شده که در لینک مربوطه بود ، یکی از عظمت هایی که درونِ من وجود دارد این مساله است که در دورن من سیستمی از جانب رب العالمین تعبیه شده است که قابلیت ارسال فرکانس را دارد و این فرکانس ها در دستگاه پرینتر جهان هستی تجزیه و تحلیل میشوند و به صورت اتفاقات در زندگی من چاپ یا همان ظاهر میشوند…

    به همین سادگی و خوشمزگی بود داستان خلق کردن ما

    اگر من با کنترل تلویزیون ، کانال شبکه چهار را تنظیم کنم ، نتیجه چه میشود؟ بله ، درست است ؛ فرستنده تلویزیونِ من فرکانسِ درخواستِ شبکه چهار را میدهد و بعد از طریقِ گیرنده خود ، فقط فرکانس های مربوط به شبکه چهار را که موجود در فضا هستند ،  جذب میکند و به صورت مداوم ؛ شبکه چهار از طریقِ تلویزیونِ خانه ی من پخش میشود تا زمانی که من از طریقِ کنترل ، کانال تلویزیون را عوض کنم و بروی شبکه ای دیگر تنظیم کنم…

    حال با الهام از پاراگراف بالا تفسیر این آیه زیر چقدر دل نشین میشود….

    …لَئن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ وَلَئن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِید

    [سوره إبراهیم 7]

    این آیه میگوید اگر فرکانس وجودت را بروی کانال شکرگزاری تنظیم کنی ، به صورت مداوم ؛ احساسِ رضایت و دریافتِ نعمت های بیشتر بروی شبکهِ زندگی تو پخش میشود و اگر بروی ناسپاسی تنظیم کنی اتفاقات بد و بدتر و….

    پس انتخاب با توست ؛ یا اینوری یا اونوری ؛ همانگونه که با کنترلِ تلویزیون ، شبکه ها را تنظیم میکردی حال با کنترل کردنِ ذهنِ عزیزت ، اتفاقات زندگی ات را نیز تنظیم کن….

    تنظیم کن که کانال اتفاقاتِ خوب را میخواهی یا کانال اتفاقات بد را….

    پس باید در هر لحظه به خود بگویم که وجود من هست که درهر لحظه در حال خلق هست ، پس اکنون در حال خلق چه چیزی هستم؟

    و یک شراب ناب از قرآن که همین دو خط بالا را به ما میگوید…

    یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَلۡتَنظُرۡ نَفۡسࣱ مَّا قَدَّمَتۡ لِغَدࣲ…

    ای کسانی که ایمان آورده اید ، ذهن خود را در حریم جاده دستورات الله کنترل کنید تا از مسیر الله خارج نشود و هر لحظه ناظر خود باشید که در حال ارسال چه چیزهایی برای لحظاتِ آینده یِ خود هستید…

    [سوره الحشر 18]

    این کلام الله ، داره تاکید میکند که نگاه کنید که الان در حال ارسال چه چیزهایی برای لحظه های بعد خود هستید؟؟؟…

    دیگه چقدر صریح تر از این به ما بگوید که خودِ خودِ خودتان هستید که سازنده آینده خود هستید؟؟؟!!!

    واقعا عاشق این عدالتِ خدا هستم که میگه هر چی که تو ارسال کنی را به تو برمیگردانم…

    و اما آیه بعد از این آیه ای که در بالا ذکر شد که دیوانه کننده است و حقیقتا باید با خط زیبای نستعلیق فارسی نوشته شود تا دائم در برابر چشمانمان باشد…

    (وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُو۟لَـٰۤئکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ)

    و مانند کسانی مباشید که خدا را فراموش کردند که این فراموشی باعث این شده که آنها عظمتِ خودشان را هم فراموش کرده اند ، آگاه باشید که آنان همان فاسقانند…

    [سوره الحشر 19]

    فقط کافی است تامل کنیم که

    فراموشی خدا مساوی است با فراموشی عظمتِ درون خودمان…

    چه عظمتی آخه درون ماست؟؟؟!!!

    آری ، عظمتی از جنس خودِ خودِ خودش بودن

    اینکه ما هم از جنس او هستیم و بهتر است بگوییم که خودِ خودِ خودش هستیم و صفت خالق بودن او هم در وجود ماست…

    و خسارت عظیم برای من این است که این عظمت خداگونه بودنِ خودم را فراموش کنیم و‌ لحظات مرگ که کار از کار گذشته به یاد آورم که چه عظمتی داشتم و ای دل غافل که دیگر فرصتی برای پشیمانی نیست که نیست….

    ذکر این نکته هم زیباست تا مفهوم آیه بالا را بهتر درک کنیم که “فسق” در زبان عربی به معنای خارج شدن هسته خرما از دورن خرما میباشد….

    واقعا چه شباهتِ ظریف و زیبایی است که برای آنهایی که خدا را فراموش میکنند و از او جُدا میشوند ، تعبیر “أُو۟لَـٰۤئکَ هُمُ ٱلۡفَـٰسِقُونَ” را به کار میبرد که ٱلۡفَـٰسِقُونَ از همان ریشه فسق است و این یعنی که…(چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است)

    وقتی که خدا را فراموش کنیم ، زندگی ما ؛ نکبت بار و سراسر درد و رنج و عذاب  و به معنای واقعی کلمه ، یک جهنم تمام عیار میشود ؛  به قول خودش در قرآن…

    (وَمَنۡ أَعۡرَضَ عَن ذِکۡرِی فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَهࣰ ضَنکࣰا وَنَحۡشُرُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَهِ أَعۡمَىٰ)

    [سوره طه 124]

    وقتی که خدا را فراموش کنیم ، بجای اینکه همنشین و هم صحبت انسان هایِ فرکانس بالایی شویم که ما را به یاد خدا میاندازند ، همنشین شیطان صفتانی میشویم که همنشینی با آنها جز خسارت و زیان ، چیزی برای ما به همراه ندارد ، به قول خودش در کتاب قرآن…

    (وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَـٰنࣰا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینࣱ)

    [سوره الزخرف 36]

    =================================

    الان ذهن نجواگر میگوید پس تکلیف اینهایی که آشکارا ظلم و ستم میکنند و اصلا خدایی را نمیشناسند و دستورات او را زیر پا میگذارند و یادی از او نمیکنند ولی زندگی ای پر از نعمت دارند چیه؟

    معمولا وقتی دو آیه بالا را میخوانیم ، چنین سوالی در ذهن ما ایجاد میشود ولی این سوال جواب دارد و آن بحث سنت “استدراج و امهال” است که مجال بحثش در اینجا نیست…

    آن چیزی که برای ما مهم است این است  که مثل استاد عباس منش باشیم که خدا اولویت اول زندگی اش باشد و غرق در نعمت باشد ، ما این را میخواهیم….

    =================================

    حال وقتی دائم الصلاه باشم و هر لحظه بیاد او باشم و او را اولویت اول زندگی ام قرار دهم و به تعبیر قرآن مصداقی از آیه زیر شوم…

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱذۡکُرُوا۟ ٱللَّهَ ذِکۡرࣰا کَثِیرࣰا) [سوره اﻷحزاب 41]

    به جایگاهی میرسم که فقط کافیست بگویم باش تا بشود ، جایگاهی که حق الهی من است و باید آن را داشته باشم و به کمتر از آن راضی نباشم ، همان جایگاهی که خدا در قرآن میفرماید…

    (إِنَّمَاۤ أَمۡرُهُۥۤ إِذَاۤ أَرَادَ شَیۡـًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ) [سوره یس 82]

    پس پناه میبرم به خودِ خودِ خودش از اینکه فراموشکار شوم و یادی از او نکنم که این فراموشی مساوی است با…،

    به قول شاعر…

    دمی کان بگذرد بی یاد رویش

    از آن دم بی شمار استغفر الله

    یقینا او بهترین پناه برای من است تا در آغوشش آرام گیرم و عظمتِ فراموش شده خودم را دوباره احیا کنم تا دستِ قدرتمندی برای خودش باشم در راستای گسترش جهانش…

    و حسن ختام این نوشته من یک حدیثِ زیبای قُدسی باشد که خدا آن را گفته و در اسناد تاریخی ثبت شده ، حدیثی بسیار دل نشین که هر قلبِ سالمی آن را تایید میکند…

    یَا ابْنَ آدَمَ أَنَا غَنیٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَطِعْنی فیما أَمَرْتُکَ أَجْعَلْکَ غَنِیّاً لاتَفْتَقِرُ ؛ یَا ابْنَ‌آدَمَ أَنَا حَىٌّ لاأَمُوتُ أَطِعْنی فیما أَمَرْتُکَ أَجْعَلُکَ حَیّاً لا تَمُوتُ ؛ یَا ابْنَ‌آدَمَ أَنا أَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ أَطِعْنی فیما أَمَرْتُکَ أَجْعَلُکَ تَقُولُ لِلشَّیْءِ کُنْ فَیَکُونُ

    اى فرزند آدم! من بى‌نیازى هستم که نیازمند نمى‌شوم؛ مرا در آنچه بدان امر کرده‌ام اطاعت کن تا تو را بى‌نیازى کنم که نیازمند نشوى.

    اى فرزند آدم! من زنده‌اى هستم که نمى‌میرم، مرا در آنچه امر کرده‌ام اطاعت کن تا تو را زنده‌اى قرار دهم که هیچ وقت دچار فنا نشوی.

    اى فرزند آدم! من چون چیزى را بخواهم، به آن مى‌گویم: باش! پس موجود مى‌شود ؛ مرا در آنچه امر کرده‌ام اطاعت کن تا تو را چنین سازم که هر چه را بخواهى، بگویى: باش! پس موجود شود.

    خدایا شکرت…

     

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
  2. -
    رضا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1747 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام بر شما اشرف خانمِ بزرگوار که در بهترین زمان و مکان ، پیامِ هدایتگونه شما را در سایت دریافت کردم…

    قبل از توضیح بیشتر بر من واجب است که حمد و سپاسِ نیرویِ برتری را بگویم که همانگونه که گردشِ خون در رگ هایم را هدایت میکند ، تمامِ وجودِ مرا هم هدایت میکند ، هدایتی به سمتِ خودِ خودِ خودش…

    و برای حمد و سپاس او چه عبارتی بهتر از این عبارت که خودش در قرآن به حضرت محمد نازل کرده و آن را در دهان ما گذاشته تا اینگونه برای هدایت هایش سپاسگزارش باشیم…

    الۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَانَا لِهَـٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَاۤ أَنۡ هَدَانَا ٱلله  [سوره اﻷعراف 43]

    واقعا هر چه که هست از فضل و لطفِ اوست و این روزها تلاش میکنم تا ذکر زبانم این باشد که…

    خدایا من نمیدانم و تو میدانی و تنها چیزی را که میدانم این است که اگر به اندازه یک پلک بر هم زدنی ؛ مرا به حال خویش رها کنی ، نابودِ نابودِ نابود میشوم

    این نقطه آبی ای که حامل پیام شما بود را امروز صبح در جلوی درب دانشگاهم و قبل از ورود به دانشگاه ؛ دریافت کردم و چقدر این عبارتِ پیامِ شما برای من ، الهام بخش بود…

    …که با الماس آخرین عیار ، باید این آیه ها را نوشت و در همه ی مدرسه ها و دانشگاه های دنیا آموزشش داد ؛ انشاالله اون روز نزدیک هستش

    این قضیه دانشگاهِ امسالِ من هم یک امری است که باید در طی دو ترم سپری شود و وقتی که سر کلاس میروم و حرف های اساتید و دانشجوها را میشنوم ؛ لطفِ خدا را در حقِ خودم بهتر میفهمم که مرا با چه اندیشه ی زیبایی آشنا کرده ، اندیشه ای که هیچ گونه اثری از آن را ، در بین هم کلاسی هایمان که همه ی آنها مسلط به زبان عربی و قرآن هستند ؛ نمیبینم…

    و این اندیشه همان چیزی است که خدا از طریق استاد عباس منش به ما آموخت و آن این بود که

    ای آقا یا خانمِ محترم ، خودِ خودِ خودت ؛ خالق صفر تا صد اتفاقات زندگی ات هستی

    اشرف خانم من بسیار ممنونم از شما بابت این پیام که برای من یک یادآوری مجدد بود از آنچه که نوشته بودم و کامنت خودم را مجدد خواندم و این عبارت کامنت خودم برایم بسیار زیبا بود که…

    =========================

    حال وقتی دائم الصلاه باشم و هر لحظه بیاد او باشم و او را اولویت اول زندگی ام قرار دهم و به تعبیر قرآن مصداقی از آیه زیر شوم…

    (یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱذۡکُرُوا۟ ٱللَّهَ ذِکۡرࣰا کَثِیرࣰا) [سوره اﻷحزاب 41]

    به جایگاهی میرسم که فقط کافیست بگویم باش تا بشود ، جایگاهی که حق الهی من است و باید آن را داشته باشم و به کمتر از آن راضی نباشم ، همان جایگاهی که خدا در قرآن میفرماید…

    (إِنَّمَاۤ أَمۡرُهُۥۤ إِذَاۤ أَرَادَ شَیۡـًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ) [سوره یس 82]

    =========================

    این جملاتِ خودم اینقدر برایم سنگین بود که بارها در ذهنم مرور میشد و یک ندایی از اعماق وجودم میگفت که

    ای رضا ، بترس از روزی که از عظمتِ درونیِ خودت غافل باشی و با دستانِ خالی در برابر پروردگارت حاضر شوی و چیزی برای عرضه نداشته باشی…

    من میترسم از آن روز که به قول قرآن…

    (إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا یَوۡمًا عَبُوسࣰا قَمۡطَرِیرࣰا)  [سوره اﻹنسان ١٠]

    من میترسم و پناه میبرم به خودش از چنین روزی که پرده ها کنار برود و بفهمم چه عظمتی داشتم و از آن غافل بودم…

    خلاصه اینگونه امروز من میگذشت تا به یک آگاهی برخوردم که مثل یک پتکی بر سر من کوبیده شد که ای دل غافل…

    یک آگاهی در سخن حضرت علی علیه السلام که میفرمایند

    عَجِبْتُ لِمَن یُنْشِدُ ضـالَّتَهُ وَ قَدْ اَضَلَّ نَفْسَهُ فَلا یَطْلُبُها

    در شگفتم از کسى که در پى یافتن گمشده خویش مى گردد، در حالى که «خود» را گم کرده و در پى یافتن «خویش» نیست!

    واقعا چه سخن زیبا و در عین حال توبیخ آمیزی برای من بود که حکم اهرم رنج را برای من داشت…

    با خودم فکر کردم و دیدم چه سخن حقی است

    اگر من تلفن همراه خودم را گم کنم ، خواب و خوراک از سرم میپرد که ای بابا ، این گوشی ما گم شد و کلی اطلاعات من پرید و رفت و برای پیداکردنش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنم ولی…

    ولی وای بر من که من هنوز خودِ خودِ راستین و واقعی ام را گم کرده ام و عین خیالم هم نیست ، خودِ راستینی که ارزشش در برابر آن گوشی گمشده بسیار بسیار بسیار بیشتر است و پیدا کردن آن به منزله رسیدن به بهشتِ دنیا و آخرت من است…

    واقعا وای به حالِ من که اگر دنبال حواشی باشم و از چنین گوهرِ ارزشمندی غافل باشم…

    من عاجز هستم و هیچی نمیدونم ، فقط میدونم باید به خودِ خودِ خودش پناه ببرم که نجاتم دهد از این گمراهی و دربدری ، همانگونه که با هدایت کردنم به این سایت و اندیشه های زیبا ؛ به من چشمک زده که بیا بپر توی بغل خودِخودِ خودم تا که به قول خودش در قرآن…

    (فَوَقَاهُمُ ٱللَّهُ شَرَّ ذَ ٰ⁠لِکَ ٱلۡیَوۡمِ وَلَقَّاهُمۡ نَضۡرَهࣰ وَسُرُورࣰا)  [سوره اﻹنسان 11]

    من باز هم تشکر میکنم از پیام شما که من در ابتدای صبح آن را خواندم و روزم را ساخت و الان که در حال نوشتن این پیام هستم ، آخر شب است و پیام شما حاوی مطالبی بود که برای من حکمِ شرابی را داشت که مرا مست و برانگیخته کرد تا این کلمات را برای شما و خودم و دوستانم که در مدار خواندن این آگاهی هستند ، نگارش کنم

    از خداوند متعال برای شما یک زندگی اشرافی به شایستگی نام زیبایتان که حکایت از جایگاه شما در نزد خدا که همان اشرف مخلوقات بودن است ، را خواستارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: