برنامه نویس زندگی خودت باش - صفحه 8 (به ترتیب امتیاز)

507 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1174 روز

    سلام به استاد مهربان

    سلام به دوستان خوب خودم

    دوره کشف قوانین زندگی یکی از بهترین دوره هایی است که من در آن شرکت کردم

    واقعا ممنون خدای مهربان خودم هستم

    واقعا از خدای خودم ممنون هستم که من را در این مسیر و در این هدایت قرار داد

    از زمانی که خودم در شروع هر روز صبح خواسته های خودم را می نوشتم و در انتهای شب آنها را تیک می زدم برای من خیلی شیرین بود

    وقتی که می دیدم اهداف من یکی پس از دیگری تیک می خورد و من به خواسته های خودم می رسیدم

    این برای من خیلی لذت بخش بود

    این را می دانم که هر چه بیشتر روی خودم و باورهای خودم کار کنم بی شک من موفق تر و پیروزتر و شادتر خواهم بود

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این سایت ارزشمند

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای مهربانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    هلن گفته:
    مدت عضویت: 4003 روز

    سلام عزیزانم.

    امشب فقط اومدم برای تخلیه انرژی وشادی که در درونم داره فوران میکنه بنویسم.

    واقعا.

    امروز اینقدر خوب عمل کردم به لطف خدا وهمینجا خودمو تحسین میکنم ومرحبا به خودم که تونستم ذهنم رو کنترل کنم وعالی عمل کردم.

    تونستم بارها دیگران رو در حضورشون تحسین کنم.

    تونستم به دیگران عشق ومحبت هدیه کنم.

    تونستم یه روز شاد ودلپذیر رو برای خودم رقم بزنم.

    تونستم بیشتر سکوت کردن رو تمرین کنم وموفقتر بودم نسبت به دیروز.

    تونستم قضاوت نکنم.ولی بازم کار دارم.

    تونستم زمان بیشتری برای تمرینات استاد عزیزم خالی کنم ودر این امر موفق بودم.

    امروز نظم بیشتری داشتم.

    با اینکه بعد ظهری نخوابیدم وشب هم خوابم کم بود با تغییر باورام شادتر وپر انرژیتر بودم نسبت به قبل.

    که اگه خوابم کم میشد واویلا بود………..

    به خودم جایزه دادم.

    سعی کردم نگرانیهامو کمرنگ تر کنم با راه حلهایی…..

    برای کارام راه حلهای ساده تر انتخاب کردم.

    سعی کردم عملم بیشتر باشه تا گفتارم.

    موارد مثبت دوستانم رو نوشتم وتحسین کردم.

    پدر عزیزم رو تحسین کردم تواناییهاشون رو.

    بیشتر خندیدم وحسم رو خوب نگه داشتم.

    با خدای خوبم چقدر امروز حرف زدم و کلی وقت برای هم گزاشتیم ودو تایی مون لذت بردیم.

    الان هم پر از انرژی و شادیم ودارم با نوشتن زیباییهای امروزم اونارو لبریز میکنم تا دوستان گلم نیز از انرژی من نیرو بگیرن ولبریز بشن.

    کارام حل شد.با قانون رهایی و…..

    تصمیماتی هم گرفتم که انشالا اگه عملی شد براتون میگم.

    خدایا شکرت امروزم عالی مدیریت کردی.

    سپاس.

    هر روز بهتر از دیروز……..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مرضیه توسلی گفته:
    مدت عضویت: 3517 روز

    سلام استادِ جان!

    سلام دوستان

    استادم یه نکته اساسی کشششف کردم ?

    این روزا خیلی فکرم مشغول کار شخصی خودم بود ، یعنی من یه آدمم با انواع هنرها و انواع ایده ها اما بیکار ، ایده های زیادی توی فکرمه و البته نوشتمشون ولی اونقدر اینا رو سبک سنگین کردم و مشکل تصمیم گیری دارم ، که همش ناشی از باورهای اشتباهم و زیر بار بعضی قوانین هستی نرفتن ، بوده و هست.

    با فکر درباره ایده هام به باور اشتباه سرمایه اولیه کم پی بردم و این مدت دارم ذهنم رو مجاب میکنم که با سرمایه کم هم میشه شروع کرد و خدا کمکم میکنه ، و … و البته در انتهای هر باوری که میخوام تغییرش بدم حتما توکل به خدا و یاری جستن ازش رو مد نظر میگیرم.

    من یه ایده رو انتخاب کردم و با فکر کردن بهش ، از نظر مکان ، وسایل اولیه و همکار و … و شرایطی که لازم داره ، بنظرم نشد و ناممکن اومد ، چون خیلی سرمایه اولیه بیشتری میخواست ، و نکته اصلی اون باورهای اشتباه دیگه ای که توی ذهنم با فکردن به مراحل و شرایط مختلف اون کار بهشون میرسیدم ،بودن!

    و اینطوری من کلی به شناخت خودم و ترمزهای درونیم پی میبردم .

    و البته مثل اینکه با کشششف این روش انگار قانون نسبیت رو کشف کردم ،کلی با خودم ذوق کردم و به همسرم گفتم که این کششششف رو میرم توی سایت برای همه مینویسم تا یاد بگیرن???

    نکته اصلی: خلاصه یکی دو ساعت بعدش که مشغول شنیدن فایلهای رایگان بودم ، گفتم خیلی وقته که فایل چگونه درآمد خود را سه برابر کنیم رو نشنیدم ، اینو گوش بدم ، چون بتازگی فهمیدم که هر از گاهی فایلهای کمی قدیمیتر رو که گوش میکنم نکات جالبی توشون میشنوم که قبلا نشنیدم و خوشحال میشم که مدارم تغییر کرده که اون حرفها برام مفهوم میشه ( خدایا شکرت)

    خلاصه در قسمت سوم فایل درآمد سه برابر ، خشکم زد ، ? دیدم همین دیدگاهی که من با افتخار کشششفش کردم رو قبلا استاد توی این فایل توضیح داده ، بعنوان سؤال دوم قسمت سه ، و من چون اونوقت توی مدارش نبودم اصلا نگرفته بودم که جریان چیه و اصلا فراموش کرده بودم که همچین چیزی گفته شده و و قتی که در مدارش قرار گرفتم به شنیدن دوباره اون فایل راهنمایی شدم .

    خدایا شکرت ! شکرررر!

    دو تا نکته و البته تجربه خودم :

    ۱- من یاد گرفتم که پایان باورهای جدیدی که میسازم حتما توکل و اعتماد به خداوند رو در نظر داشته باشم ، چنان آرامش و انرژیی میده که میتونی کوه رو جابجا کنی !

    ۲- هم خودم و هم شما دوستان حتما فایلهایی که خیلی وقته گوش نکردین رو گوش کنیم و درسها ازشون بگیریم .

    یه نکته ریز دیگه که از خوندن نظراتی که تا بحال خوندم و فهمیدم اینه :

    که همه کسانی که عضو این خانواده بزرگ و صمیمی شدن ، یه زمانهایی و در یه بزنگاههایی فقط دنبال خدا بودن ، خدا رو از ته دل صدا کردن ، دنبال معرفت خدا بودن ، یعنی توجه به خدا و توحید و یکتا پرستی ، نقطه مشترک همه ما بوده ،خواسته اصلیمون بوده ، یه جایی یه زمانی توی یه تضاد زندگیمون خدا رو طوری صداش کردیم و بهش توسل و توکل کردیم ، که خدا ما رو لایق هدایت کرده ،بعد تضادها بهانه شدند کسب ثروت و موفقیت و رابطه خوب و … بهانه شدند ، تا اینکه خدا به این سمت هدایتمون کرده و دستمون رو گرفته !

    برای ثروت و موفقیت اومدیم اما استاد یه راه بهتر و نورانی تر بهمون نشون داد.

    یعنی یه زمانی ما از خدا خواسته بودیم که هدایتمون کنه یه برخوردهایی از آدمها دیده بودیم که به این نتیجه رسیدیم که اصلا نمیشه روی آدمها حساب کرد و فقط باید حرف دلمون رو بخدا بگیم و نه با بنده حقیر خدا ! و بعد شرایط جور شده و اومدیم اینجا تا بیشتر یاد بگیریم تا بفهمیم که چه شرکهایی در دلمون رسوخ کرده تا بیشتر توکل کردن رو یاد بگیریم تا بفهمیم این حرف درسته که با خدا باش و پادشاهی کن ، بی خدا باش و هر چه خواهی کن !

    خدا رو بخاطر همه تضادهای زندگیم شکر میکنم الان مثل فیلم جلوی چشمم هستن و به عملکرد خودم در اون لحظات فکر میکنم و میفهمم که بودن در اینجا نتیجه اینه که من خدا رو میخواستم و در بحرانهای زندگیم بهش توجه کردم ، توجه خوب با احساس آرامش! من خدا رو جذب کردم ، من خدا رو جذب کردم ( وای خدای من تا حالا اینطوری فکر نکرده بودم که خدا رو جذب کردم همینطوری این کلمات خودشون اومدن ، اصلا من کل پیام رو نوشته بودم فقط دوباره برگشتم که این نکته رو هم اضافه کنم!)

    من خدا رو جذب کردم و با توحید هم مدار شدم ، مداری که اگه بهش برسیم توش پر از نعمته ، ثروت ، عشق ، موفقیت و همه خوبیها توش هست ، چون خدا توش هست ، با خدا همراه و هم مدار میشیم و به برکتها و نعمتهاش میرسیم ، دیگه تضادها هم شیرین میشن ، دیگه سختیها سخت نیست ، چون صبر هست و اعتماد به خدا !

    دیگه میدونیم که به چه کسی تکیه کردیم و روی کی حساب کردیم !

    خدا جونم شکرت ، شکرت که این حرفها رو بهم زدی ، من اومدم یه چیز دیگه بنویسم اما به کجا رسیدم ، استاد واقعا میفهمم وقتی که میگی بهم گفته میشه ، من به نوشته های بالا و پایین این نکته فکر کرده بودم اما این نکته همینطوری اومد .

    باید هر لحظه خدا رو شکر کنم ، زبونم بند اومده نمیدونم چی بگم ، فقط خدایا شکرت ! و اشک میاد که بشوره و شفاف کنه و یه هدیه الهیه !

    هر چند که میدونم همتون از من واردترین و به این نکات رسیدین ، اما محض اینکه به خودم هم یادآوری

    کنم، نوشتم.

    نمیدونستم توی کدوم صفحه بنویسمش ، گفتم اینجا جدیدتره ، اینجا بنویسمش !

    استااااااد جان ! میدونستی که خیلی ماهی ! خخخیلی خوبی! یه دونه ای !

    خدا برامون حفظت کنه ???

    خدا رو شکر که در جمع صمیمی خانواده عباسمنش هستم !

    سلامت و سعادتمند و ثروتمند در پناه الله یکتا باشین!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    مهلا یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 1052 روز

    به نام خدایی که درون قلبم جربان داره

    سلام استاد قشنگم سلام مهربونه مهربونا

    سلام مریم نازنینم

    سلام دوستای خیلی قشنگمم

    استاد حرفاتوننن>>>>>>

    من خالق زندگی ام. من موجودی فرکانسی‌ام. من خالق شرایط و حال و ثروت وسلامتی و کیفیت رابطه هامم.

    میدونین استاد اصلا از موقعی که درک کردم من، منم که خالق شرایطمم و منم که همه چیو میسازم خیلیییی حالم بهتره میدونین چرا؟ چون میدونم پس میشه. وقتی دسته منه پس میشه. منم مثل همه‌ی انسان هایی که تونستن و خالق شرایطشون بودن منم میتونم اصلا یه خیال راحتی بهم میگههه که نگم‌.

    من خالق شرایطمم مثل حالم خدبه این یه ماهیی که دارم و از زمانی که بیشتر روی خودم کار میکنم حالم خیلیی بهتزه خداروشکر.

    من خالق لحظه های قشنگ زندگیمم مثل حال خوب لحظه‌ی های این روزها مثل خوشبختی و سلامتی و رابطه ها و دوستای فوق العاده ای که این روزها دارم.

    من خالق شرایطمم پس این بی نظیره پس نشد نداره چون من میتونم چون خدا، قدرتمندترین خدای این جهان به من این قدرت رو داده پس چرا نتونم؟

    میشه، میتونم و خواهد شد.

    دوستتون دارم.️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمد جواد میگلی گفته:
    مدت عضویت: 2899 روز

    سلام

    به محض اینکه اون قسمت فایل که استاد گفتند به شخصی فکر می کردم و او را میدیدم گفتم بیام از این قانون برای ساختن ثروت استفاده کنم

    منم دفترم رو بیرون آوردم و همونجا یک عدد عادی مثلا 30 هزار تومان را نوشتم و بعد کد ها یا همان باورها را یاداشت کردم و برای خودم شروع به کار کردن روی اونها کردم

    اتفاقی که افتاد اول که خیلی احساسم عالی شد

    بعدش در حال رانندگی بودم که یکی از دوستان پیام داد که یه شماره کارت برای من بفرست

    مبلغ 3 میلیون تومان برام واریز کرد دقیقا 100 برابر اون پولی که می خواستم و درخواست کردم

    خدایا سپاسگذارم

    از اینکه قانونت نقصی درش وجود نداره و بسیار دقیق عمل می کنه ازت سپاسگذارم

    مرسی استاد از فایل ارزشمندت

    من دوره های مختلف را شرکت کردم و هر روز دارم چیزهای جدید تری درک می کنم

    موفق و سربلند باشی استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1709 روز

    به نام خدایی که یادش آرام ده قلب هاست

    سلام میکنم به استاد عزیز و دوستان خوبم

    اول از همه خدارو شکر میکنم که این قدرتو به من داده تا خودم خالق زندگی خود باشم

    اگه باور کنیم و بپذیریم که افکار و باورهای ماست که زندگی ما را رقم میزنه به قول قرآن بما قدمت ایدیهم و بما کانوا یعملون

    دیگر به دنبال عوامل بیرون از خود نمی گردیم و تمام توجه مان به درون خودمان میباشد

    این باورها و فرکانسهای ماست که داره زندگی ما را بوجود میاره، و ما قادریم که در هر زمینه ای زندگی خود را تغییر بدیم به شرطی که باور کنیم که این قدرتو داریم که خالق زندگی خود باشیم

    اگه بتونیم آگاهانه ورودی های ذهنمون و کنترل کنیم و قدم به قدم پیش بریم ایمان ما قوی تر میشه و با رسیدن به هر خواسته ای انگیزه ی بیشتری بدست میاوریم که این راه و ادامه بدیم

    پس نتیجه میگیریم که

    خداوند تمام قدرت خلق زندگی رو به من داده

    تمام شرایط و اتفاقات زندگی ما حاصل باورها و فرکانسهای ماست

    باورهای ما حاصل ورودی های ذهن ماست

    برای داشتن باورهای مناسب کنترل ورودی های ذهن یک کار الزامیست

    سپاسگزارم از استاد عزیزم که این آگاهی هارو در اختیار ما قرار میده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 756 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست.

    سلام به استاد عزیزم.

    کلید:جهت دهی آگاهانه به کانون توجه.

    فایل:برنامه نویس زندگیت باش.

    خدایا شکرت که خدایی عادل چون تو داریم که خلق زندگی هر کس را به دست خودش وباورهایش دادی وبین بندگانت تبعیضی قایل نشدی.

    خدارو شکر که استاد را در این زمانه وبرای هدایت وشناخت ما از قانون قرار دادی.

    سالها قران خواندم از بالای صفه به پایین از پایین صفحه به بالا حفظ کردم هزاران بار کلمه های بما کسبت ایدیهم وبما قدمت ایدیهم را خواندم وفقط خواندم که خوانده باشم وثواب جمع کنم برای آخرتم وهرگز در معنا وتفسیر آنها تفکر نکردم.

    وحالا که تفسیر آن را از استاد می شنوم چقدر شیرین است وچقدر حسم را به خدا خوب می کند خدایی که رحمان ورحیم است نه خدای عذاب دهنده وانتقام گیر.

    چقدر معنایی که شما می گویید رادوست دارم وارتباط می گیرم طوری که حتی تفسر المیزان هم نتوانست چنین باور وحسی به من بدهد در حالی که آن را بهترین تفسیر می دانستیم.

    ولی اکنون به تفسیر های استاد عباسمنش ایمان آوردم وبه خودش که باز هم از ما می خواهد خودمان قران بخوانیم ودرک کنیم.

    خدایا شکرت

    ومعنی این دو کلمه است که شرایطی که اکنون در آن هستی وضعیتی که داری از نظر مالی روابط وسلامتی همه را خودت ساختی با فرکانسهایت با کانون توجهت وپیش فرستادی واکنون دریافت می کنی آنچه قبلا ساختی .

    ودر آینده نتیجه فرکانسهای الانت را دریافت می کنی .

    چقدر این خدا عادل است عادلتر از خدایی که قبلا هر اتفاقی را نتیجه خواست او می دانستیم ومی گفتیم خدا این طور خواسته یا پدر ومادر وجامعه ودولت را مسول زندگیمان می دانستیم خوب این بی عدالتی بود که خدا برای یکی بخواهد وبرای دیگری نخواهد یکی را دوست ویکی را دشمن بداند.

    آخر این چه خدای ظالمی بودکه برای خود ساختیم چقدر آرامش می گیرم وقتی می بینم خدای من بین من ودیگران فرقی نمی گذارد وهمه ما را مثل هم دوست دارد.

    کافیست خواسته را مشخص کنم کدنویسی کنم یعنی باورهایی که مرا به آن خواسته می رساند بنویسم وبسازم در ذهنم واگر به خواسته نرسیدم کدها را اصلاح کنم تا باورهایم درستر شود وبه خواسته برسم .

    خدایا شکرت ای خدای عادل ومهربان برای اینکه خالق مرا آفریدی.

    شکر شکر شکر .

    استاد متشکرم .

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1270 روز

    به نام خدایی که همواره معجزه می آفریند

    سلام به استاد عزیز و مریم بانو

    سلام به همه همکلاسی های عزیز

    استاد نمیدونم چرو بعد این همه مدت عضویت تازه 2 روز پیش هدایت شدم به نگاه کردن این فایل!

    و چقدر درکم بیشتر شد نسبت به قانون. تازه دیروز بود که یه بخشی از این جمله ی “ما همه چیز زندگیمون رو خودمون خلق میکنیم” درک کردم.

    چقدر آگاهی تفاوت داره با درک کردن. اصن قابل مقایسه نیست!

    واقعا خدایا شکرت شکرت شکرت که یه پله مدار بالاتر رفت و تونستم بخشی از صحبت های استاد رو درک کنم.

    دیروز بود که مهمون داشتیم و شب قبلش من تصمیم گرفتم که آگاهانه ورودی ها رو کنترل کنم و تنهایی برم بیرون لذت ببرم. اما خدای مهربانم با فراهم کردن محیطی بهتر، خلوتتر و ساکتتر منو سورپرایز کرد و دعوتم کرد به خونه یکی از اعضای فامیل که یه خانم پیری هس که خودش تنها زندگی میکنه و من ظهر تا عصر رفتم پیش ایشون.

    چقدر لذت بردم وقتی که من اومدم خودم و ورودی هامو اولویت قرار دادم، خدا هم اینجوری بهم پاداش شد. خدای مهربونم از سپاسگزارم

    خلاصه وقتی رسیدم ماشین رو پارک کردم و بلافاصله چادر رو کشیدم روش تا آفتاب نخوره. در این حین وقتی مادرم تماس گرفت که احوال منو بپرسه بین صحبت هامون فهمید که چادر رو کشیدم رو ماشین، گفت چادر رو بردار دزد میاد میبرتش!!(ورودی های نامناسب)

    همه چیز از این ورودی ها هس بخدا

    ما همین الان داریم ورودی های گذشتمون رو زندگی میکنیم.

    چقدر لذت بردم که تو جلسه 9 عزت نفس گفتین:

    “ما چیزی نیستیم جز ورودی هامون(چه آگاهانه چه ناآگاهانه)”

    من چادر رو برنداشتم. دقایقی بعدش تو ذهنم یه همچین گفت و گوهایی انجام شد:

    “دزدی وجود نداره. دزد رو من خلق میکنم با همین ترسی که اجازه میدم در من ایجاد بشه، اینقدر این ترس بزرگ میشه، اینقدر این انرژی قوی میشه که به شکل دزد در دنیای واقعی پدیدار میشه. یعنی اول تو دزد رو تو ذهنت میسازی و بعد در دنیای واقعی می بینیش.

    تو خلقش میکنی چون تو خالقی. این قدرت بهت داده شده که تو زندگیت دزد خلق کنی یا ثروت یا هر چیزی که بخوای”

    استاد نمیدونین که چه آرامشی در من ایجاد شد بعد از مرور این منطق! اصلا در قالب کلمات قابل وصف نیس!

    این همه وقت از شما شنیدم که میگفتین:

    “از وقتی فهمیدم منم که همه چی رو خلق میکنم، دیگه خیلی زندگیه آروم تری داشتم”

    تازه دیروز من به بخش کوچیکی از حرف های شما در مورد قوانین رسیدم.

    چندین بارم نجواها میخواس منو بترسونه ولی بازم آگاهانه همون منطق رو با خودم مرور میکردم و قدرتشو رو گرفتم.

    خدای من چقدر زندگی آدم زیبا میشه اگه به تمام زندگیش از این دید نگاه کنه و اون وقت به قول شما میشیم پادشاه اقلیم زندگیمون!

    استاد میدونم تشکر خیلی عمل کوچیکی هس در برابر این همه سخاوت، بزرگواری و خوش قلبی که باعث شده این همه فایل ها و آگاهی ها که بخش اعظمیش رو به رایگان در اختیار همگان قرار دادین تا بتونن خودشون و زندگیشون رو بهتر کنن اما

    بینهایت از شما خانم شایسته و تمام عوامل سایت ممنون و سپاسگزارم.

    با اینکه الان همه چی دارین ولی از خدا بینهایت بخشنده میخوام که به ثروت ها نعمت ها و خوشبختی های خیلی خیلی بیشتری تو زندگیتون برسین چون واقعا دستان هدایتگر الله هستین.

    خدای من از تو هم بینهایت سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم که در این زندگی کوتاه منو هدایت کردی به مسیر صالحان و یکتاپرستان

    فقط کمک کن که در تمام عمرم تنها تو را بپرستم و تنها از تو یاری بجویم و مرا هدایت کن به راه راست، راه کسانی که به آنها نعمت های زیبا و بی انتها دادی.

    با آرزوی بهترین ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سلیمه گفته:
      مدت عضویت: 752 روز

      سلام آقا محمد آفرین به شما که به این حد از آگاهی رسیدید

      با مثال اینکه دزد رو خودمون تو ذهنمون ایجاد میکنیم و اونو تو دنیای مادی خودمون میسازیم باعث شد منم دری از درک قانون به روم باز بشه

      منم دنبال پارچه مناسب برای کارم بودم و همش به خودم میگم تو شهر ماگیر نمیاد ولی الان میرم و اونو تو ذهن خودم میسازم و خدا از بینهایت طریق اونو بدستم میرسونه این فایل نشونه امروزم بود و چند بار گوشش دادم و خیلی برام مفید بود تونستم برای خواسته ام کد بنویسم و حالا کامنت شما هم درسی برای من شد

      ممنونم از کامنت مفید قشنگت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد هوشمندی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        به نام خدای معجزه ها

        سلام به سلیمه عزیز

        خوشحالم که کامنتم برات مفید بوده.

        خیلی وقت پیش تو عقل کل یه متنی رو خوندم، تقریبا این طور نوشته بود:

        “تمام اون چیزی که ما داریم زندگی و تجربه میکنیم دقیقا کپی برابر اون چیزی هس که تو ذهنمون داریم یا میسازیم”

        مثلا در مورد خواسته هامون، منی که تا الان ماشین نداشتم یعنی تو ذهنم هم صاحب ماشین نیستم. اول باید برم تو ذهنم اون رو خلقش کنم، باهاش دور بزنم، ازش لذت ببرم و آروم آروم هر چقدر که بتونم اون تصویر سازی رو بهتر و با کیفیت تر انجام بدم، در دنیای فیزیکی هم زودتر بهش میرسم.

        تحسینت میکنم که داری بر خلاف چیزهایی که دیدی و شنیدی عمل میکنی و سعی میکنی از قانون استفاده میکنی برای رسیدن به خواسته هات.

        Everything is possible

        امیدوارم که خیلی زود به تک تک خواسته هات برسی و در کارت موفق و ثروتمند بشی.

        توصیه میکنم سری فایل های نتایج آقا رضا رو ببینی، خیلی بهت کمک میکنه.

        abasmanesh.com

        I will succeed no matter what

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    تحسین می‌کنم استاد عزیزم که این قدر عالی بهترین زندگی را خلق کردند

    پس من باید به این باور برسم که من خالق زندگیم هستم من فرمانده هستم نه افکارم

    من با جهت دهی کانون توجهم زندگیم را خلق می‌کنم قدم اول این باور است من باید همیشه مواظب افکار و ورودی های خودم باشم چراکه جهان به فرکانس های من جواب می‌دهد

    خدایا شکرت که من را خالق زندگیم قرار دادی این حق انتخاب را برای من قرار دادی

    خدایا شکرت که من هم لایق دریافت آگاهی های ناب کشف قوانین هستم

    چه فضای رویایی حس و حال معنویت وارتباط با خداوند را دریافت کردم چقدر موتور سواری با عزیز دلتون عاشقانه بود با اون آهنگ زیبا ودلنشین که موقع وصل و لقا را داشت

    استاد عزیزم چقدر لذت بخش بود اون لحظه ای که تو آینه دست تکون دادی و گفتید عاشقتونم من هم عاشق شما عزیزان هستم که این قدر عالی این زیبایی ها را به تصویر می کشید

    من با ساختن این باور که خداوند همیشه همراه منه منو دوست داره منو هدایت می‌کنه عاشق منه و من را دوست داره واو بیشتر از من می‌خواهد که ثروتمند و شاد باشم

    واین باور که من لایق بهترین زندگی هستم من لایق دریافت الهامات الهی هستم لایق شادی و خوشحالی هستم لایق آرامش مالی هستم لایق آرامش درونی هستم

    خدایا مرا آسان کن برای آسانی ها تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    رضا گفته:
    مدت عضویت: 1858 روز

    سلام به استاد، مریم خانم و همه دوستان عزیزم

    میخوام ماجرای دانشگاهمو براتون تعریف کنم

    من خودم عاشق کامپیوترم و رشته کامپیوتر هم خوندم. با وجود اینکه به رشتم علاقه داشتم اما به بعضی از درسای دانشگاه علاقه نداشتم و سعی میکردم اونارو برندارم. اگر برمیداشتم و خوشم نمیومد معمولا نمیرقتم سر کلاس و حذف میکردم

    تا ترم ۴ یا ۵ همه چیز خوب بود ولی کم کم ارتباطم با دانشگاه ضعیف شد و بیشتر سمت بازار کار رفتم اما بخاطر باور های اشتباه، اصرار خانواده و کمی هم حرف مردم به سختی ترمی حدود ۱۰ واحد پاس میکردم

    بعد از حدودا ۸ یا ۹ ترم دانشگاهمو عوض کردم و به یه دانشگاهی رفتم که تنبل خونه بود و میتونستم راحت تر درسامو پاس کنم. یه ترم معدلم ۲۰ خالص شد 😂 ​

    اما بعد چند ترم ارتباطم با اونجا هم کمرنگ شد و علاقه به درس‌ها نداشتم. بعد با استاد آشنا شدم و باورهام اصلاح و قوی که شد و از طرفی دیدم استاد هم دانشگاه رو ادامه نداده با وجود اینکه فقط یک درس تربیت بدنی مونده بود، اما الان خیلی موفق و ایده آل زندگی می‌کنه، تصمیمم قطعی شد و دیگه دانشگاه نرفتم.

    اولش خانواده مخالفت می‌کردن و باعث اعصاب خوردیم میشدن. اما بعد یه مدت که باورام خیلی بهتر شد و بین من و خانواده فاصله فرکانسی افتاد خود به خود شرایطی بوجود اومد که مستقل شدم و دیگه پیش خانوادم زندگی نمیکنم. پسرخاله عزیزم که دستی از طرف خدا بود و من بسیار ممنونش هستم، بهم اجازه داد تو یکی از خونه هاش زندگی کنم ☺️

    حدود ۳ ماه گذشت و بخاطر اینکه من رژیم و سبک غذایی خاصی رو برای لاغر شدن شروع کرده بودم، پسرخالم هم گفت منم میخوام باهات این رژیم رو بگیرم و این شد که پسرخالمم اومد تو اون خونه پیش من زندگی کرد و باعث شد کمک بسیار موثری تو مخارج بکنه. چون تازه مستقل شدم تامین مخارج زندگی هنوز برام چالشیه ولی شکر خدا هرروز داره بهتر میشه.

    داشتم از دانشگاه می‌گفتم 😄از اونجا که مستقل شدم و آزادی خیلی خیلی خیلی بیشتری بدست آورده بودم، دیگه هیچ کسی نمی‌تونست برای دانشگاه رفتن بهم فشار بیاره

    الان ۱ ساله که کامل دانشگاه رو رها کردم و خیلی راضیم. چون به جایی رسیده بودم که فکر میکردم دیگه اونجا چیزی برای من نداره. چیزایی که یاد میگرفتم یه سری مطالبی بود که به دردم نمی‌خورد.

    همه درسای مورد علاقمو پاس کرده بودم و فقط حدود ۴۰ واحد مونده بود اما حاضر بودم درسای قبلی که دوست داشتمو ۳ بار دیگه پاس کنم ولی این ۴۰ واحدو پاس نکنم.

    این نکته رو تاکید میکنم که تا زمانی که دانشگاه برام جذاب بود یعنی حدودا تا ترم ۵ همه چیز عالی بود و خیلی راضیم که تا اون مرحله پیش رفته بودم. چون به شدت باعث پیشرفت من شده بود. اما بعد از اینکه ارتباطم با دانشگاه ضعیف شد، دستآورد خاصی هم برام نداشت و فقط وقتمو با حضور تو کلاس ها تلف میکرد.

    امیدوارم این مطلب به دوستانی که میخوان دانشگاه رو ترک کنن و دلشون به دانشگاه وصل نیست، کمک کنه

    با آرزوی موفقیت و شادی برای همه عزیزان ❤️😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      راهله گفته:
      مدت عضویت: 1947 روز

      سلام اقا رضا،

      من ترم اخر ارشد روانشناسی اسلامی هستم این ترم باید پایان نامه بگذرونم اما اصلن خوشم نمیاد از کار تحقیق و کتاب و نشستن و درس خوندن و… و بااینکه همیشه شاگرد درس خونی بودم و نمرات بالایی در طول دوران تحصیلم کسب میکردم تازه فهمیدم که کلن علاقه ای به درس خوندن ندارم و فقط طبق یک عادت و کسب تایید دیگران بوده یا بخاطر اینکه کل خواهرام معلم هستن و یک خواهرم پزشکه و… انگار من هم به همین مسیر کسیده شدم ناخواسته.

      من متوجه شدم بازار کار و تجارت و فروش و مغاره داری رو دوست دارم.

      شما توی صحبت هاتون یکجا گفتید: « بعد با استاد آشنا شدم و باورهام اصلاح و قوی که شد و از طرفی دیدم استاد هم دانشگاه رو ادامه نداده با وجود اینکه فقط یک درس تربیت بدنی مونده بود»، میخوام بدونم خود استاد این رو گفتن؟ و آیا این واقعیت داره؟ چون من تا الان حدود 23 ملیون هزینه کردم توی این چند ترم و بخاطر اینکه مردم نگن مدرک فلان رو نداره خودم رو به تحصیل در این رشته قانع کردم. اما وقتی واردش شدم متوجه شدم اون چیزی که فکر میکردم نیست چون خیلی داخلش درس های بی ربط و نامربوط داره که ربطی به این رشته نداره با اینحال با تلاش و سختی همه رو پاس کردم، اما باید 6 ت دیگه برای این ترم هزینه کنم و تازه اگه بخوام خودم پایان نامه بنویسم که باید کلی وقت بزارم و کله ام رو خالی کنم ولی اگر هم بخوام بیرون بدم بنویسن باید حدود 4 ت دیگه هم هزینه کنم جمعا میشه 10 ت.

      با خودم میگم مگه از رو زمین پیدا کردم این پولا رو که مفت مفت بریزم تو حلقوم دانشگاه اونم فقط بابت یک مدرک.بااینکه میشه با همین پول خیلی کارای مفید تر کرد.

      همش این نجوا میاد توی ذهنم که گاو رو به دمش رسوندی حالا اگه ادامه ندی دوروز دیگه ممکنه پشیمون بشی که کاش تهشو تموم میکردی یا عزت نفست زیر سوال بره و به خودت بگی کارو ناتموم گذاشتی و…

      باورتون نمیشه اصن احساس خوشحالی عمیق ندارم چون این مسله مثل یک چنگکی وصل شده بهم و نمیگزاره با خیال راحت از زندگیم و حتی کار جدیدی (سوپر مارکت) که ب تازگی با شوهرم استارتش زدیم لذت ببرم.

      من الان بی نهایت از شروع کار جدیدمون ( که البته با حمایت و هل دادن اطرافیانمون اتفاق افتاد و استارتش رو زدیم) خوشحال هستم و ذوق و شوق دارم همش به فکر ایده هایی هستم که بهترش کنم.

      دوستان لطفن اگه میتونین راهنمایی کنین تحربیاتتون بگید بهم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رضا گفته:
        مدت عضویت: 1858 روز

        سلام راهله خانم عزیز

        گرفتن این تصمیمات به شرایط خودتون و شناختی که از خودتون دارین برمیگرده.

        من باید حداقل 3 ترم دیگه درس میخوندم تا درسم تموم بشه. یعنی بیش از 1 سال. شما ترم آخر هستین و شرایطتون خیلی فرق میکنه. من از 2 سال قبل از انصراف دادن همش تو فکر این موضوع بودم. یه تصمیم یه دفعه ای برای من نبود. فقط می‌ترسیدم این تصمیم رو بگیرم. آشنا شدنم با استاد و شنیدن حرفاش، کمکم کرد که این شجاعت در تصمیم گیری رو پیدا کنم.

        مورد بعدی اینه که من سال 93 وارد دانشگاه شدم و از همون سال 93 تو رشته خودم کار میکردم. کد میزدم، اپلیکیشن درست میکردم، تو شرکت ها کار میکردم. وقتی میخواستم انصراف بدم کلی رزومه و دست آورد کاری داشتم. هدف من این بود که انصراف بدم تا بتونم تمام انرژی و تمرکزمو بزارم روی کاری که چند ساله دارم پاره وقت انجامش میدم.

        استاد هم به همین صورت عمل کرد. همزمان با درسش کار پاره وقت هم میکرد. بعد وقتی کلی نتیجه گرفت و مطمئن شد، انصراف داد. هرچند اینم اضافه کنم که استاد چند سال بعد دوباره رفت پیگیر شد و اون 1 واحد رو اوکی کرد و مدرکش رو گرفت :) اینا چیزایی هست که خودش تو فایلا میگه. جزئیات بیشترش رو خبر ندارم.

        درکل از همه اتفاقاتی که رخ داده راضیم. همون زمانی که رفتم دانشگاه کلی دوست پیدا کردم. درسایی که خوندم یه سریاش الان تو کارم داره به کمکم میاد. از اتفاقاتی که بعد از انصراف دادن رخ داد هم بازم راضیم :) تونستم فول تایم کار کنم. بیشتر روی باورام زمان بزارم و درآمد و کیفیت زندگیم خیلی بیشتر شد.

        درنهایت دلیل راضی بودن من از تصمیمم اینه که کاری که خودم فکر میکردم درسته رو انجام دادم. برای همین الان رضایت دارم. اما 2 سال طول کشید تا شجاعت عملی کردن تصمیمم رو بدست بیارم. دیدن استاد به من این شجاعت رو داد. نه اینکه چون استاد انصراف داده، منم خواستم که ازش تقلید کنم.

        پس فرمول کلی نداریم که انصراف دادن از دانشگاه خوبه یا بد، مدرک گرفتن خوبه یا بد. هم کسایی رو داریم که انصراف دادن و بعدش به هیچ جایی نرسیدن، هم کسایی که مدرک گرفتن و به جایی نرسیدن. برعکسشم هست. کسایی هستن که انصراف دادن و بعدش خیلی موفق شدن و کسایی هستن که مدرک گرفتن و بعدش خیلی موفق شدن.

        هرکسی خودش می‌دونه چی به نفعشه چی به نفعش نیست. مهم اینه تصمیمی که خودش میدونه درسته رو انجام بده. البته این رو هم باید مدنظر داشت که تصمیم احساسی نباشه

        امیدوارم براتون مفید باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      رضا ملتفت گفته:
      مدت عضویت: 1982 روز

      به نام الله یکتا

      سلام به استاد جان و خانم شایسته عزیز

      سلام به آقا رضای عزیز

      دوست عزیزم، من از استاد یاد گرفتم که لازم نیست که مسیر موفقیت رو از همدیگه کپی کنیم. الزامی نداره که چون استاد مثلا دانشگاه رو رها کرده، دوستان بگن خب پس راه درست اینه و من باید دانشگاه رو رها کنم. هر کسی با توجه به قوانین جهان باید مسیر خودش رو پیدا کنه. شاید مسیر یه نفر از دانشگاه بگذره، شاید هم نگذره. اون چیزیکه مهمه اینه که ما از افراد موفق الگو بگیریم. ما باید باورهای مناسب رو در مورد خواسته هامون ایجاد کنیم. از بچه های زرنگ این سایت و از استاد و مریم جان الگو بگیریم، اما یادمون باشه که مسیر موفقیت ما ممکنه با مسیر دیگران فرق کنه، چون ما علایق مختلفی داریم، گذشته متفاوتی رو تجربه کردیم. تواناییهای متفاوتی داریم، الهاماتی رو هم که دریافت میکنیم با هم فرق داره.

      برای مثال استاد توی فایل گفتگو با دوستان قسمت 12 ام داستان سربازیشون رو تعریف کردن و گفتن چطور شد که خدمتشون رو خریدن. همونجا میگن که این داستان یه درسهایی برام داره، به این معنا نیست که این مسیریه که همه باید برن، چه بسا افرادی سربازی رفتن چقدر براشون خوب و عالی شده.

      از شما دوست عزیزم ممنون و سپاسگزارم و تحسینت میکنم که رفتی سراغ علاقه ات و الان مستقل شدی عزیزم، بهت تبریک میگم و بهترینها رو برات آرزو میکنم.

      امیدوارم همه دوستان گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: