به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1

نکته مهم:
این فایل به دلایلی که در فایل صوتی و تصویری توضیح داده شده است‌، در تاریخ امروز 25 مهرماه‌ 1399 مجددا ضبط شده است.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ملیحه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

الله خیرا کثیرا

سلام

امروز هدایت شدم به سمت مقاله ای در قسمت سوالها که بسیار برام تکان دهنده بود. داشتم راجع بهش فکر میکردم و یه سری چیزهایی که به ذهنم میومد رو می نوشتم که بی اختیار اومدم سمت این ویدئو. و وقتی دیدم وشنیدم بهت زده شدم که چه همزمانی جالب و شگفت انگیزی!

وقتی داشتم متن قسمت “تفاوت باورها و دانسته ها” رو می خوندم چقدررررررر بیشتر از گذشته متوجه شدم که خیلی سخته باور کنم که برای داشتن یه زندگی عالی باید حالم رو همیشه خوب نگه دارم. این که اگر حالم خوب نباشه یعنی باورهام مشکل دارن. اگر باورهام مشکل داشته باشن اتفاقای خوب تو زندگیم نمیوفتن. خیلی سخته. الان که دارم دقیقتر نگاه میکنم می بینم واقعا “عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی”. همینطور که استاد عباسمنش تو این ویدئو میگن که وقتی تصمیم به ساختن زندگیشون گرفتن کلا شخصیتشون تغییر کرد.الان دارم بیشتر حس میکنم که چقدرررررر باور محدودکننده احاطه م کردن. چقدرررررررر سالها بیخودی پارو به آب زدم و خودمو خسته کردم. واقعا سخته پذیرفتن این که برای رسیدن به خواسته حتما حتما حتما باید در مسیر و قبل از رسیدن به نتیجه، حالم خوب خوب خوب باشه. چقدرررررررر این باور از تمامی زندگی من دور بوده و این مدتی هم که به لحاظ منطقی پذیرفتمش هنوز اجراش سخته. چون همه ی چیزایی که قبلا ساخته بودی رو باید خراب کنی. انگار میمونی وسط یه بیابون خشک و بی انتها. اما فقط توکل میتونه این فاصله رو طی کنه و بس.

چقدرررررر من سالها حسرت خوردم و ناامید شدم و حسرتها و ناامیدی ها رو دیدم. جالبه از بچگی می شنیدم که میگفتن:اگر آدم خوبی باشی تو این دنیا، وقتی مردی و رفتی اون دنیا، میبرنت بهشت. بهشت جاییه که اصلا نیاز نیست زحمت بکشی. اصلا لازم نیست از جات بلند بشی و بری میوه بیاری و بخوری. سرت رو هر طرف بچرخونی میوه هست. تازه، برای اون میوه هم لازم نیست کار سختی بکنی تا بتونی بخریش. بهشت یعنی راحتی محض. بهشت یعنی خوشی مدام و بی پایان. اصلا همه ی چیزای خوب اونجان و هیچ وقتم تموم نمیشن. خلاصه که یه کمال مطلقی داشتم از بهشت که طبق گفته ی دیگران چون گنهکار درگاه خداوند بودم همیشه، پس قاعدتا بهش نمی رسیدم.

یه جمله ی سوالی توی متن بود که منو یاد حرف یکی از دوستام انداخت. اون جمله این بود:

“آیا فردی در جهان وجود دارد که از داشتن احساس خوب و لذت از زندگی، شاکی باشد؟”

یکی از دوستام روابط بسیار خوبی با خانواده ی شوهرش داشت و هفته ای سه چهار شب به عناوین مختلف مهمونی میرفت و هر کدوم از مهمونیا هم به گفته ی خودش خیلی خوش میگذشت. یه بار که داشت از یه مهمونی صحبت میکرد گفت: وای دیگه خسته شدم. چقدر خوش بگذرونیم؟؟!!!! من اون موقع که این آموزه ها رو بلد نبودم پیش خودم گفتم: مگه خوشگذرونی خستگی میاره؟! الان میفهمم که وقتی باورهای غلط ریشه دار باشن، یا ادای خوش گذشتن رو درمیاریم که ازمون خیلی انرژی می گیره و یا وقتی لذت می بریم اونقدر عذاب وجدان می گیریم که هرچی شیرینیه به کام خودمون زهر می کنیم که تلافی بشه و به سیاق سابق بگردیم و هیچ دینی به آدمای اطرافمون نداشته باشیم و خدای نکرده طردمون نکنن.

اما این مدتی که با آموزه های مسیر خودشناسی و خصوصا این سایت آشنا شدم ماجرا طور دیگه ای رقم خورد. آموزه های این سایت که یه عالمه دیدگاه من رو به دین و خدا و مذهب تغییر داد و من تونستم بدون هیچ جهت گیری و جانبداری با تغییر نگاهم، حالم رو باهاشون خوب کنم. و از این بابت بسیار شاکر و سپاسگزارم. هم از خدا و هم استاد عباسمنش که دست سعادتمند خداوند هستن. تصویری که آقای عباسمنش از زندگی درین دنیا با توجه به قرآن میدن همون بهشتیه که برای من از بهشت دنیای بعد از مرگ تصویر کرده بودن. همون بهشتیه که ایشون و خانواده شون همین الان دارن توش زندگی میکنن. با خودم میگفتم: یعنی میشه هرآنچه رو که میخوام داشته باشم؛ اونهم به راحتی. میتونم در هر حال و هر طوری حالم خوش باشه. چه در مسیر رسیدن به خواسته هام و چه زمان رسیدن؛ اونهم بدون نگرانی و دلشوره. حالا به لطف این آموزه ها و منطق الهی شون می بینم که همه چیز به وفور هست و هیچ وقت هم تموم نمیشه. اصلا و اساسا و واقعا سیستم دنیا همینه. باید اینگونه بود. یعنی اینگونه آفریده شدیم. این دنیا اینطور آفریده شده. قوانین این جهان به همین منظور طرح ریزی شدن. اما من خلاف اینها رو باور کرده بودم. همین امروز هم که داشتم برای چندمین بار متن میخوندم که : “زمانی به خواسته ها میرسی که باید حالت خوش باشه، باید لذت ببری وگرنه نمیرسی”؛ باز حالم دگرگون میشد. واقعا من همون طور که همیشه آرزو داشتم میتونم بازی کنم و خوش و بیخیال باشم؟ میتونم نگران نباشم؟ میتونم زجر نکشم؟ میتونم پول دربیارم اونهم با لذت؟ یعنی میشه؟ اینجا بود که فهمیدم منظور جمله ی این مقاله رو و دقیقا مثل همین جمله ی آقای عباسمنش که تو این ویدئو گفتن. که همون موقع که تو اون اتاق سیمانی زندگی میکردن حالشون خوب بوده. چون امید وافری داشتن. این که تونستن ایمان و دانسته هاشون رو با عمل همراه کنن و اینطور نتیجه بگیرن.

چه زمانهایی که تو تله ی دانسته هام افتادم و از مسیر قدرتمندکردن باورهام منحرف شدم. گفتم نه! جواب نمیده! هر کار میکنم جواب نمیده! در صورتی که نمیدونستم من اصلا روی باورهام کار نمیکنم. من دارم اطلاعاتم رو زیاد میکنم و خوب میتونم برای دیگران سخنرانی کنم. به جای این که این دانسته ها رو در زندگیم به کار بگیرم. من امید ندارم. من ایمان و توکل ندارم. این مقاله و بعدش این ویدئو حسابی دلم رو قرص کردن که چطور نبض باورهام رو تو دست بگیرم. چطور سرنخ رو رها نکنم و نترسم از بن بستهای راه. و بدونم که این بن بستها در درون من هستن نه بیرون. و خیلی راحت تر از برطرف کردن مشکل بیرونی از درون میشه حل و فصلش کرد. نه این که کار کردن روی باورها اونهم دراول راه، راحت باشه اما همین که من فقط و فقط با خودم طرفم و تکلیفم روشنه، خودش یه دنیا می ارزه. چون خیالم رو از حواشی میگیره و میده به نیرومندتر کردن هر روزه ی باورهام. این که فقط روی خودم متمرکز باشم و کلا با اطرافم که نشان از باورهای محدودکننده داره قطع ارتباط کنم.

این که تو این مقاله خوندم: “هر وقت راحت به نتیجه ای نمیرسی بدون هنوز باور اون خواسته در تو نشست نکرده و جزء بدیهیات ذهنت نشده”؛ برام فوق العاده نجات بخش بود.

این که : “فقط باید لذت ببری از مسیر و راه دیگه ای نیست”؛ خیلی حالمو خوب کرد.

این که تو این ویدئو شنیدم که استاد گفتن: “من شوق بی اندازه ای برای ساختن و آفرینش زندگیم داشتم و اصلا متوجه سختیها نبودم”؛ بیشتر مطمئنم کرد که ادامه بدم.

وقتی داشتم این باورها رو حلاجی میکردم این سوال برام پیش اومد که خب اگر ما اونقدر قانون رو خوب اجرا کنیم که اصلا گرفتار اتفاق ناخوشایند نشیم پس تکلیف نقاط تاریک وجودمون چی میشه؟! یا این که ما چطور به تضاد برمیخوریم؟ چون تضاد همراه همیشگی ماست و راهنمای خواسته هامون. از اونجایی که خداوند سریع الجوابه، جوابش اینطور اومد: وقتی ما نگاهمون رو طوری می چرخونیم که مدام لذت می بریم، اونهم در مسیر رسیدن به خواسته ها؛ این لذات از ساخته شدن باورهای قدرتمند تولید میشن.یعنی قدم به قدم؛ که همون قانون تکامله. و منو یاد یکی از جملات استاد در یکی از فایلهای قانون آفرینش انداخت. استاد میگفت: من وقتی دارم روی باورهام کار میکنم با عشق و شوق این کارو میکنم و لذت می برم. من به زور این کارو نمیکنم و سختی نمیکشم برای این که راحتی و آرامش در آینده داشته باشم. بلکه بدون نگرانی برای آینده از مسیر ساختن باورها نهایت لذت رو می برم. و این لذت ممکنه اینطور باشه که ما مدام به تضادها برخورد می کنیم و مدام نگاهمون رو بازآفرینی می کنیم. مدام تکرار و تمرین و تحسین. مثل رسم نمازهای یومیه. ما در طول شبانه روز در پنج مرحله، به شکل رسمی وارد خلوت با خدا و درون خودمون میشیم. البته ممکنه کسی به جای نماز، مراقبه یا عبادت دیگه ای و در کل “در خود فرو رفتن” داشته باشه. ولی به هر حال این ارتباط رسما برقرار میشه که اگر واقعا با تمام وجود انجامش بدیم به تمامی کارهای ریز و درشت روزمره مون رسوخ میکنه و همه ی اعمالمون خدایی میشه. و اگر با اجرای تمامی این اعمال تمام راه ها برامون هموار شدن، ما با مواجهه با مشکلات دیگران نقائص باورهامون رو می فهمیم. مثل برخورد ناگهانی با یک متکدی. یا برخورد با یه آدم عصبی. یا شنیدن حادثه ی ناگواری در اون سر دنیا از طریق اخبار بطور کاملا اتفاقی و … . یعنی این تضادها مستقیم اگر نباشن غیرمستقیم پیامشون رو می رسونن. درین لحظات دو کار بسیار حساس و شرنوشت ساز به شدت تاثیرگذارند. یکی شکرانه ی معجزه ی تضاد و دیگری اعراض به موقع از ناخواسته ها و عدم تمرکز بر اونها.

و آقای عباسمنش در همین ویدئو گفتن: میشد که به همین سختیها هم برنخورد اگر باورهای قدرتمندکننده داشت. و این که تجربیات ایشون در فایل های رایگان و محصولات میتونن خودبخود کلی از سختیها رو برای مخاطبین این برنامه ها در نطفه خفه کنن. البته به شرط ایمان!

فقط هشیاری ما لازمه که فرکانس سازه و سرنوشت ساز. این هشیاری چون مدام بین خالق بودن و اشرف مخلوقات بودن و حاکمیت مطلق بر زندگی و سرنوشت خود با ابراز بندگی بی چون و چرای خداوند همراهه، نه گرفتار کبر و غرور میشه و نه ایستایی و به قهقرا رفتن. چون افسردگی و ورشکستگی و بیماری و هر آنچه اتفاق ناخوشایند در عالم هست همه برای هشیار کردن ما از افتادن در مسیر غلطی خبر میدن که اونقدر برامون عادت شده و متوجهش نیستیم که هر لحظه ممکنه طوری سقوط کنیم که دیگه راه برگشتی نباشه و بزرگترین و سهمگین ترین سقوط تلف شدن عمر با باورهای محدودکننده و عزت قائل شدن برای سختی و رنج و عذابه.

خلاصه که این مقاله ی بسیار ارزشمند یکی از منابع من شده که هر روز مرورش کنم و این ویدئوی فوق العاده هم باعث شد من کلی سوال و جواب رو مرور کنم.

سپاسگزارم از استاد و گروه عباسمنش که این مقاله ها رو با دقت و سخاوت می نویسن و این فایلهای صوتی و تصویری رو با شوق بسیار مجددا ضبط میکنن. دست مریزاد و خدا قوت

خیلی زیاد خوشحالم و هربار با خوندن مقاله ها و دیدن و شنیدن فایلها شوقی هزاران برابر بیشتر از قبل در من می جوشه و تعهدم چندین برابر میشه. براتون آرزو میکنم هر آنچه خیر و برکت در کیهانه نصیبتون بشه.

و من الله توفیق

ایام به کام


به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    377MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1
    30MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1703 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا دهنوی» در این صفحه: 5
  1. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام و احترام

    روز 15/ به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1

    امروز کلی خوش گذروندم ،، مسیر زندگیم دازه اروم اروم لذت بخش تر میشه. دستان خداوند داره میاد کمکم .. چرخ زندکیم انگار داره روون تر میشه .. رفتیم در دل طبیعت و کلی لذت بردیم و یوگا کار کردیم و اساتید گرانقدر‌ برامون شعر و اواز خوندن و چایی خوردیم .. منم که عاشق اینم مسیر زندکیم به سمتی بره که پر از ماجراجویی و سفر و لذت و هیجان و ورزش و همش با هم باشه ..

    وقتی استاد عباس ازون شرایط به این جایگاه رسیده من دیگه هیچ بهانه ای نباید بیارم و باید بدونم رویاهام همشون دست یافتنی هستن ..

    جالب اینحا بود حتی توی خونه ی بندرعباستون چقدرررر شاد و خوشحال بود و با چه شوق و ذوقی راحب خونه حرف میزدید !!!

    این یعنی داشتن احساس خوب در عمل ،، نه در حرف !!

    یعنی استاد عباس منش حتی احساس خوب داشتنش هم در عمله،، استاد عباس منش همه چیش در عمله !! ایشون سپاسگزاریشون و احساس خوبشون و زندگیشون در عمله

    خب اینم از رد پای من از روز 15 ،، خدایا کمکم کن گام ها زو تا انتها بردازم

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    سلام..

    شما در عمل به رویاهاتون باور داشتید..پا شدی براش دست خالی مهاجرت کردی ..سرایط سخت رو حل کردی…اجازه ندادی تابع شرایط باشی.. در واقع تسلیم شرایط نشدی !!! تسلیم قلبت شدی !!! همونکاری که من قبلا انجام دادم پاشدم مهاجرت کردم رفتم از صفر شروع کردم.. ولی برگشتم و باز همون ترس ها و تردید ها و نگرانی ها !!!

    شما یک درصد تردید نداشتی وگرنه همون اول برمیگشتی قم وسط اون جماعت !!! از همون ۲۰ سالگیت یه باوری تو وجودت بوده !!! تازه هیچکدوم از این اکاهی ها از این دوره هام که ما الان در اختیارمونه رو هم نداشتی !!! اگاهی هایی بسیار ارزشمند که ماها تازه ادعامونم میشه چرا عباس منش دوره هاش گرونه !!!

    بعضی وقت ها زندگی خودم رو با این بی پولیم با یه سری ادما که از این قوانین چیزی نمیدونن مقایسه میکنم میبینم پسر انگار من ارامشم بیشتره !!! انگار من خیلی دردسرهام کمتره !!! ملت در گیر یه موضوعاتین که من اصلا درگیرشون نیستم…ماشالا کل زندگیشون روم وامه !!! البته نباید به اینا توجه کنم.. باید به اونایی توجه کنم که از هیچ به همه چی رسیدن !!!

    نکته ی جالبش اینه حتی توی بندرعباس توی اون اتاق درب و داغون شاد بودید !!! خانومتون هم شاد بود !!! به خاطر اون عشق و ایمان !!!

    اوضاع فعلی من خیلی از بهتر از اون موقع شماس !!!

    به خدا یادمه مهاجرت کرده بودم و داشتم تمام روز تو پارکا تمرین میکردم.. غذا نمیخوردم تو خوابگاه بودم ..تنها بودم…ولی هیچکدوم رو احساس نمیکردم اینقدر که اون احساس عشق شدید بود اجازه نمیداد اصلا تنهایی و بی غذایی و گشنگی و غربت رو احساس کنم !!! الان که باز تو شهرستانم احساس خفگی دارم !!! دارم کار میکنم.. حقوق دارم.. غذا و مذا و اینترنت و اینا هست ولی من از درون شاد نیستم !!! چون نمیتونم برای عشق و علاقم وقت بذارم !!! بودن در کنار ادمای منفی و بی هدف روحم رو ازار میده !!!

    گذشته ها گذشته !!

    هر جوری شده بازم مهاجرت میکنم ولی اینبار قانون تکامل رو دور نمیزنم !!!

    به خدا اون روزایی که داشتم با عشق تمرین میکردم اون احساس عشق برای من با ارزش تر از هر چیزی بود یعنی اگر همون لحظه از دنیا میرفتم به خدای خودم میگفتم من سرشار از عشق تو بودم !!!

    ولی الان که یه شغلی دارم یه درامد بخور نمیر داره به من میده و غذا و اینا دارم اصلا دارم همش فحش میدم.. اصلا هیچ حسی به من نمیده..هیچ حسی به من نمیده بودن با جماعتی که خودشون و هویتشون رو فراموش کردن…… به طرف قول دادم یه مدت کوتاهی باهاش باشم….ولی خیلی زود ازین کار میام بیرون !!! من میخوام با خدا باشم !!!

    خانم شایسته خیلی تاکید داره به خرید دوره به صلح رسیدن با خود.. اونو میخرم تت بتونم کنترل ذهن رو یاد بگیرم .. تا خشت اول رو درست کنم !!! تا اینجوری مثل برگی تو باد به حرف اطرافیان نچرخم !!!

    اصول کسب و کار شخصی رو هم میخرم … مثل کسی میمونه که میخواد رانندگی کنه ولی اصول رانندگی رو بلد نیست..خب این شخص هر خودرویی رو دستش بدن نمیتونه رانندگی کنه !!! اگر کسی اصول کسب و کار شخصی رو ندونه هر کسب و کاری رو دستش بدن اون کسب و کار رو خراب میکنه و احتمالا ورشکست میشه…

    یه ادم تازه کاریه که فقط میدونه چیزایی که از قبل مثلا در مورد زندگی شخصی یا کسب و کار شخصی ووو اینا بهش گفته شده چرت و پرته !!! حالا به دنبال حقیقته !!! خب اگر قبلیا دروغن پس واقعیت چیه ؟؟؟

    پس میاد با خودش این سوال ها رو میپرسه ؟؟

    چطور میتونم زندکی بهتری داشته باشم ؟؟

    چطور ساد تر و سالم تر باشم ؟؟

    چطور به رویاهام برسم ؟؟

    چطور کسب و کار موفقی رو از هیچ بسازم ؟؟

    و خیلی باید تاکید بشه رو کلمه فارغ … فارغ از محدودیت هایی که الان دارم چطور زندگی دلخوام رو خلق کنم ؟؟

    فارغ از اینکه بقیه میگن نمیشه و نمیتونی و چرت نگو !!!

    فقط یه سری ادم رو دیده که اونا تونستن !!!

    ولی ضعف های شخصیتی بسیار زیادی داره ( خودم ) ..

    مورد سو استفاده قرار میگیره !!!

    عزت نفسش رو خورد میکنن !!

    شهامت و جسارتش پایینه !!!

    با خودکی اوکی نیست !!!

    باری به هر جهته !!!

    برنامه ی درست و منظمی برای زندگی نداره !!!

    اعتماد به نفسش بسیار پایینه !!!

    خدا رو باور نداره…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      رضا دهنوی گفته:
      مدت عضویت: 2622 روز

      سلام

      اینم باید به خودم یاداوری کنم در ادامه این کامنت …

      که اون عشق و اون خلوص و سبک بالی و اون اشتیاق و اون غرق در عشق خدا بودن و اون احساس پاکی و سبکی و عشق و خلوص رو با چقدرررر ثروت من میخوام عوض کنم اخه ؟؟

      اگر تمام پول دنیا رو بذارن روی یه کفه ترازو و اون خلوصی رو که او وقتی که مهاجرت کرده بودم و در جهت علایقم قدم برمیداشتم رو بذارن روی یه کفه ترازو…. میدونی من اون خلوص و پاکی رو انتخاب میکنم !!!

      مگ من چیو ازین دنیا میخوام !!!

      مگ چقدر فرصت زندگی دارم !!!

      چرا نمیرم سراغ عشقم ؟؟

      رضا بازم شجاع باش و مهاجرت کن و نترس از چیزی !!!

      خودت رو بسپار به خدا !!!

      چه اغوشی امن تر از اغوش خداوند !!!

      اگر هر آن زندگیت تموم شه میدونی چقدر حسرت میخوری !!!

      دست بردار از این شغل نادلخواه و شجاع باش !!!

      فقط یه بلیط … همین اصلا ترسی نداره !!!

      به خودم یاداوری کنم که زندگی پر کردن حساب بانکی نیست…

      ولی چرت و پرتای بقیه این موضوغ رو از یادم میبره !!!

      زندگی با ادمای ضعیف و بی ایمان و بی هویت خدا رو از یادم میبره !!!

      خودم رو از خودم دور میکنه !!!

      دعا :

      خدای مهربانم دستم رو بگیر و من رو هدایت کن به سمت خودت.. من رو هدایت کن به سمت علایقم…دستم رو بگیر و من رو از ترس و بی ایمانی نجات بده و شهامت و جسارتم را افزایش بده تا بر ترس هایم غلبه کنم..

      رضا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    سلام

    پانزدهمین روز تحول من

    همه چیز تغییر میکنه اگر بتونی احساس خوب رو در خودت جاری کنی حتی وقتی اوضاعت خیلی نامناسبه..

    وقتی بتونی یجور دگ فکر کنی، یجوری شاد و خوشحال باشی که محتاج رسیدن به این و اون نباشی، وقتی که از داشته هات لذت ببری، وقتی احساس شادی درونی داشته باشی، وقتی عشق تو چشات موج بزنه، وقتی امید به اینده به روزای قشنگ، وقتی بدونی تضادها باهات دوستن و اومدن تو رو قویتر کنن پس بهشون فحش نده..راجب خواسته هات حرف بزن و روزای قشنگی که خدا داره بهت نشون میده رو تجسم کن..

    فکرررررر کن رفتی سویس سوار اون قطاره شدی اون ابشار قشنگو میبینی..😀

    فکرررر شوووو کن رفتی ایسلند اون جزیره زیبارو میبینی😍

    فکرشوووو کن رفتی چین اون آرچ زیباروووو میبینیییییی 😍

    فکرشووووو کن مثلا رفتی مالدیووووو اون خونه هایییی که سرسره داره سواااار میشی تاپی میوفتی توی اببب وااااااوووو 😍

    فکرشوووووو کن خدااااای من نیویورک داری تو خیابونای فوق العادش راه میری واااااو چه حالی میده..

    فکرشوووووو کن سوار اون یه جت شخصی شدی،، یه کشتی داری،، یه قایق تفریحیییی داریییی و کلی عشق و حال میکنی..

    الااااان جای بعضی کشورها تو گوگل مپ تو ذهنمه..

    پسررررر نروژ اونجاسسسس …اون گوشه ی مپه..

    ایسلند یه جزیره ی کوچولو اون وسطه..

    فلوریدا اون پایینه … بعد روبه بالا میره میرسه به جورجا ( اتلانتا) بعدددددد میره و میره میرسه به اوهایو بعد میره اونور تر به نیویورک واااااوووووو

    اوووووه ماییییی گاااد شیکاگو ایلینویززززز چه خیابون هایی داره …

    واااای خدای من استرالیاااااا کانگورو هاشووووووو 😍😍 کانکوره دستاشووووووو میچرخوووونه عزیززززززممممم ❤

    سویس برف اومده اینقدرررر خوشگل شدهههه

    یه گاوای خوشگلییییی دازه،،،، صدااااای زنگوله هاشووووون تاق تاق تاق

    وااااااو پسر دبی، برج العرب، وااااووو بری اون بالای بالااااااا …

    و همینجوری تو نقشه گشت میزنی و جای کشورها رو تو گوگل مپ یاد میگیری بعد میری عکسای قشنگشو میبینی و اروم اورم نقشه توی ذهنت جا میوفته

    میشه اینجوریم به جهان فکر کرد..جای نشستن پای فیلم و سریال بیای تو گوکل مپ بری و همه ی کشورها رو سفر کنی ..

    بری و سفر به دور امریکارو ببینی تا برات قابل دسترسی بشه رفتن به امریکا،،، داشتن پاسپورت امریکایی ،،،،

    میشه اینجوریم به جهان نگاه کرد میشه تحسین کرد و بیشتر باور کرد،،،

    میشه رفت تو یوتیوب به جای دیدن چرت و پرت بریو وووو لایف استایل بیلیونرها رو ببینی،،

    میشه به جای رفتن تو سرچ اینستاگرام بریییی و اگاهانه افرادی رو پیدا کنی که دارن به دنیا سفر میکنن و زیبایی رو نشون میدن،،،

    میشه اینجوریم به جهان نگاه کرد تا برات قابل دستیابی شه..

    کشتی داشته باشی،،،

    قایق تفریحیییییی،،،

    Icon A5 واااووو و با دوس دخترت بریییی اون بالااااا 😍

    اسب سفیددددد 😍

    جت شخصی واووووو

    میشه رفت لایف استایل بیلیونرها رو دید و اینجوری ارزو کنی که خدااااایاااا منم ازینا میخوام که بتونم همه ی کشورها رو بگردم ..

    همه ی زیبایی ها رو ببینم که بعد از همه اینااااا تازه به خود تو برسم خدایااااا،،،

    ❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2622 روز

    درود..

    چقد این فایل زیباس..

    که چطور یک نفر با اراده پولادینش تونسته ازون شرایط شرک الود و فقر امیز به همچین ثروتی برسه…

    هرچی فکر میکنم نمیدانم ک چطور به رویایی ک در ذهنم قرار داده شده میرسم..

    ….همینکه میگویم رویایی یعنی برایم باور پذیر نیست..

    ولی همچنان امیدی در دلم زنده است..

    که به من میگه مگه تا الان میدونستی اینقدر جابه جابه جا میشی؟

    منم میگم نه..

    بعد از کار کردن روی باورهایم جهان دائما در حال جابه جا کردن من است و نقاط بسیار زیبایی را میبینم ک کل فک و فامیلم ندیده است..و من در فامیل لقب مارکوپولو گرفته ام ..??

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: