دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ملیحه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:
الله خیرا کثیرا
سلام
امروز هدایت شدم به سمت مقاله ای در قسمت سوالها که بسیار برام تکان دهنده بود. داشتم راجع بهش فکر میکردم و یه سری چیزهایی که به ذهنم میومد رو می نوشتم که بی اختیار اومدم سمت این ویدئو. و وقتی دیدم وشنیدم بهت زده شدم که چه همزمانی جالب و شگفت انگیزی!
وقتی داشتم متن قسمت “تفاوت باورها و دانسته ها” رو می خوندم چقدررررررر بیشتر از گذشته متوجه شدم که خیلی سخته باور کنم که برای داشتن یه زندگی عالی باید حالم رو همیشه خوب نگه دارم. این که اگر حالم خوب نباشه یعنی باورهام مشکل دارن. اگر باورهام مشکل داشته باشن اتفاقای خوب تو زندگیم نمیوفتن. خیلی سخته. الان که دارم دقیقتر نگاه میکنم می بینم واقعا “عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی”. همینطور که استاد عباسمنش تو این ویدئو میگن که وقتی تصمیم به ساختن زندگیشون گرفتن کلا شخصیتشون تغییر کرد.الان دارم بیشتر حس میکنم که چقدرررررر باور محدودکننده احاطه م کردن. چقدرررررررر سالها بیخودی پارو به آب زدم و خودمو خسته کردم. واقعا سخته پذیرفتن این که برای رسیدن به خواسته حتما حتما حتما باید در مسیر و قبل از رسیدن به نتیجه، حالم خوب خوب خوب باشه. چقدرررررررر این باور از تمامی زندگی من دور بوده و این مدتی هم که به لحاظ منطقی پذیرفتمش هنوز اجراش سخته. چون همه ی چیزایی که قبلا ساخته بودی رو باید خراب کنی. انگار میمونی وسط یه بیابون خشک و بی انتها. اما فقط توکل میتونه این فاصله رو طی کنه و بس.
چقدرررررر من سالها حسرت خوردم و ناامید شدم و حسرتها و ناامیدی ها رو دیدم. جالبه از بچگی می شنیدم که میگفتن:اگر آدم خوبی باشی تو این دنیا، وقتی مردی و رفتی اون دنیا، میبرنت بهشت. بهشت جاییه که اصلا نیاز نیست زحمت بکشی. اصلا لازم نیست از جات بلند بشی و بری میوه بیاری و بخوری. سرت رو هر طرف بچرخونی میوه هست. تازه، برای اون میوه هم لازم نیست کار سختی بکنی تا بتونی بخریش. بهشت یعنی راحتی محض. بهشت یعنی خوشی مدام و بی پایان. اصلا همه ی چیزای خوب اونجان و هیچ وقتم تموم نمیشن. خلاصه که یه کمال مطلقی داشتم از بهشت که طبق گفته ی دیگران چون گنهکار درگاه خداوند بودم همیشه، پس قاعدتا بهش نمی رسیدم.
یه جمله ی سوالی توی متن بود که منو یاد حرف یکی از دوستام انداخت. اون جمله این بود:
“آیا فردی در جهان وجود دارد که از داشتن احساس خوب و لذت از زندگی، شاکی باشد؟”
یکی از دوستام روابط بسیار خوبی با خانواده ی شوهرش داشت و هفته ای سه چهار شب به عناوین مختلف مهمونی میرفت و هر کدوم از مهمونیا هم به گفته ی خودش خیلی خوش میگذشت. یه بار که داشت از یه مهمونی صحبت میکرد گفت: وای دیگه خسته شدم. چقدر خوش بگذرونیم؟؟!!!! من اون موقع که این آموزه ها رو بلد نبودم پیش خودم گفتم: مگه خوشگذرونی خستگی میاره؟! الان میفهمم که وقتی باورهای غلط ریشه دار باشن، یا ادای خوش گذشتن رو درمیاریم که ازمون خیلی انرژی می گیره و یا وقتی لذت می بریم اونقدر عذاب وجدان می گیریم که هرچی شیرینیه به کام خودمون زهر می کنیم که تلافی بشه و به سیاق سابق بگردیم و هیچ دینی به آدمای اطرافمون نداشته باشیم و خدای نکرده طردمون نکنن.
اما این مدتی که با آموزه های مسیر خودشناسی و خصوصا این سایت آشنا شدم ماجرا طور دیگه ای رقم خورد. آموزه های این سایت که یه عالمه دیدگاه من رو به دین و خدا و مذهب تغییر داد و من تونستم بدون هیچ جهت گیری و جانبداری با تغییر نگاهم، حالم رو باهاشون خوب کنم. و از این بابت بسیار شاکر و سپاسگزارم. هم از خدا و هم استاد عباسمنش که دست سعادتمند خداوند هستن. تصویری که آقای عباسمنش از زندگی درین دنیا با توجه به قرآن میدن همون بهشتیه که برای من از بهشت دنیای بعد از مرگ تصویر کرده بودن. همون بهشتیه که ایشون و خانواده شون همین الان دارن توش زندگی میکنن. با خودم میگفتم: یعنی میشه هرآنچه رو که میخوام داشته باشم؛ اونهم به راحتی. میتونم در هر حال و هر طوری حالم خوش باشه. چه در مسیر رسیدن به خواسته هام و چه زمان رسیدن؛ اونهم بدون نگرانی و دلشوره. حالا به لطف این آموزه ها و منطق الهی شون می بینم که همه چیز به وفور هست و هیچ وقت هم تموم نمیشه. اصلا و اساسا و واقعا سیستم دنیا همینه. باید اینگونه بود. یعنی اینگونه آفریده شدیم. این دنیا اینطور آفریده شده. قوانین این جهان به همین منظور طرح ریزی شدن. اما من خلاف اینها رو باور کرده بودم. همین امروز هم که داشتم برای چندمین بار متن میخوندم که : “زمانی به خواسته ها میرسی که باید حالت خوش باشه، باید لذت ببری وگرنه نمیرسی”؛ باز حالم دگرگون میشد. واقعا من همون طور که همیشه آرزو داشتم میتونم بازی کنم و خوش و بیخیال باشم؟ میتونم نگران نباشم؟ میتونم زجر نکشم؟ میتونم پول دربیارم اونهم با لذت؟ یعنی میشه؟ اینجا بود که فهمیدم منظور جمله ی این مقاله رو و دقیقا مثل همین جمله ی آقای عباسمنش که تو این ویدئو گفتن. که همون موقع که تو اون اتاق سیمانی زندگی میکردن حالشون خوب بوده. چون امید وافری داشتن. این که تونستن ایمان و دانسته هاشون رو با عمل همراه کنن و اینطور نتیجه بگیرن.
چه زمانهایی که تو تله ی دانسته هام افتادم و از مسیر قدرتمندکردن باورهام منحرف شدم. گفتم نه! جواب نمیده! هر کار میکنم جواب نمیده! در صورتی که نمیدونستم من اصلا روی باورهام کار نمیکنم. من دارم اطلاعاتم رو زیاد میکنم و خوب میتونم برای دیگران سخنرانی کنم. به جای این که این دانسته ها رو در زندگیم به کار بگیرم. من امید ندارم. من ایمان و توکل ندارم. این مقاله و بعدش این ویدئو حسابی دلم رو قرص کردن که چطور نبض باورهام رو تو دست بگیرم. چطور سرنخ رو رها نکنم و نترسم از بن بستهای راه. و بدونم که این بن بستها در درون من هستن نه بیرون. و خیلی راحت تر از برطرف کردن مشکل بیرونی از درون میشه حل و فصلش کرد. نه این که کار کردن روی باورها اونهم دراول راه، راحت باشه اما همین که من فقط و فقط با خودم طرفم و تکلیفم روشنه، خودش یه دنیا می ارزه. چون خیالم رو از حواشی میگیره و میده به نیرومندتر کردن هر روزه ی باورهام. این که فقط روی خودم متمرکز باشم و کلا با اطرافم که نشان از باورهای محدودکننده داره قطع ارتباط کنم.
این که تو این مقاله خوندم: “هر وقت راحت به نتیجه ای نمیرسی بدون هنوز باور اون خواسته در تو نشست نکرده و جزء بدیهیات ذهنت نشده”؛ برام فوق العاده نجات بخش بود.
این که : “فقط باید لذت ببری از مسیر و راه دیگه ای نیست”؛ خیلی حالمو خوب کرد.
این که تو این ویدئو شنیدم که استاد گفتن: “من شوق بی اندازه ای برای ساختن و آفرینش زندگیم داشتم و اصلا متوجه سختیها نبودم”؛ بیشتر مطمئنم کرد که ادامه بدم.
وقتی داشتم این باورها رو حلاجی میکردم این سوال برام پیش اومد که خب اگر ما اونقدر قانون رو خوب اجرا کنیم که اصلا گرفتار اتفاق ناخوشایند نشیم پس تکلیف نقاط تاریک وجودمون چی میشه؟! یا این که ما چطور به تضاد برمیخوریم؟ چون تضاد همراه همیشگی ماست و راهنمای خواسته هامون. از اونجایی که خداوند سریع الجوابه، جوابش اینطور اومد: وقتی ما نگاهمون رو طوری می چرخونیم که مدام لذت می بریم، اونهم در مسیر رسیدن به خواسته ها؛ این لذات از ساخته شدن باورهای قدرتمند تولید میشن.یعنی قدم به قدم؛ که همون قانون تکامله. و منو یاد یکی از جملات استاد در یکی از فایلهای قانون آفرینش انداخت. استاد میگفت: من وقتی دارم روی باورهام کار میکنم با عشق و شوق این کارو میکنم و لذت می برم. من به زور این کارو نمیکنم و سختی نمیکشم برای این که راحتی و آرامش در آینده داشته باشم. بلکه بدون نگرانی برای آینده از مسیر ساختن باورها نهایت لذت رو می برم. و این لذت ممکنه اینطور باشه که ما مدام به تضادها برخورد می کنیم و مدام نگاهمون رو بازآفرینی می کنیم. مدام تکرار و تمرین و تحسین. مثل رسم نمازهای یومیه. ما در طول شبانه روز در پنج مرحله، به شکل رسمی وارد خلوت با خدا و درون خودمون میشیم. البته ممکنه کسی به جای نماز، مراقبه یا عبادت دیگه ای و در کل “در خود فرو رفتن” داشته باشه. ولی به هر حال این ارتباط رسما برقرار میشه که اگر واقعا با تمام وجود انجامش بدیم به تمامی کارهای ریز و درشت روزمره مون رسوخ میکنه و همه ی اعمالمون خدایی میشه. و اگر با اجرای تمامی این اعمال تمام راه ها برامون هموار شدن، ما با مواجهه با مشکلات دیگران نقائص باورهامون رو می فهمیم. مثل برخورد ناگهانی با یک متکدی. یا برخورد با یه آدم عصبی. یا شنیدن حادثه ی ناگواری در اون سر دنیا از طریق اخبار بطور کاملا اتفاقی و … . یعنی این تضادها مستقیم اگر نباشن غیرمستقیم پیامشون رو می رسونن. درین لحظات دو کار بسیار حساس و شرنوشت ساز به شدت تاثیرگذارند. یکی شکرانه ی معجزه ی تضاد و دیگری اعراض به موقع از ناخواسته ها و عدم تمرکز بر اونها.
و آقای عباسمنش در همین ویدئو گفتن: میشد که به همین سختیها هم برنخورد اگر باورهای قدرتمندکننده داشت. و این که تجربیات ایشون در فایل های رایگان و محصولات میتونن خودبخود کلی از سختیها رو برای مخاطبین این برنامه ها در نطفه خفه کنن. البته به شرط ایمان!
فقط هشیاری ما لازمه که فرکانس سازه و سرنوشت ساز. این هشیاری چون مدام بین خالق بودن و اشرف مخلوقات بودن و حاکمیت مطلق بر زندگی و سرنوشت خود با ابراز بندگی بی چون و چرای خداوند همراهه، نه گرفتار کبر و غرور میشه و نه ایستایی و به قهقرا رفتن. چون افسردگی و ورشکستگی و بیماری و هر آنچه اتفاق ناخوشایند در عالم هست همه برای هشیار کردن ما از افتادن در مسیر غلطی خبر میدن که اونقدر برامون عادت شده و متوجهش نیستیم که هر لحظه ممکنه طوری سقوط کنیم که دیگه راه برگشتی نباشه و بزرگترین و سهمگین ترین سقوط تلف شدن عمر با باورهای محدودکننده و عزت قائل شدن برای سختی و رنج و عذابه.
خلاصه که این مقاله ی بسیار ارزشمند یکی از منابع من شده که هر روز مرورش کنم و این ویدئوی فوق العاده هم باعث شد من کلی سوال و جواب رو مرور کنم.
سپاسگزارم از استاد و گروه عباسمنش که این مقاله ها رو با دقت و سخاوت می نویسن و این فایلهای صوتی و تصویری رو با شوق بسیار مجددا ضبط میکنن. دست مریزاد و خدا قوت
خیلی زیاد خوشحالم و هربار با خوندن مقاله ها و دیدن و شنیدن فایلها شوقی هزاران برابر بیشتر از قبل در من می جوشه و تعهدم چندین برابر میشه. براتون آرزو میکنم هر آنچه خیر و برکت در کیهانه نصیبتون بشه.
و من الله توفیق
ایام به کام
به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD377MB32 دقیقه
- فایل صوتی به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 130MB32 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
2 اسفند 1397
ردپای روز پانزدهم سَفرِ پُر خیر و برکتم
HOW ARE U?
Are u new neighbour?..
WOW WOW WOW
واقعاااا این قسمتشممم چقددررررر دوست دارم عاشقشم
یعنی نزدیکککک 20 باررر فقط اینو ریپیتش کردم، عاشق این لهجه امم مخصوصا اونجاش که گفت WOw Wow چه همسایه های دوست داشتنی و شادی دارید واقعا، خداروهزار مرتبه شکرت
الان که دارم نگاه میکنم، چقدرر زیبایی توی همین فایل اونم فقط توی تصویر هست. خداروشکر
چقدرر صدای خنده ی همسر سابقتون قشنگه و البته صدای خنده ی ترمزی شما عاشقتونمم چقدرر ذوق و شوق کردم باا فقط خنده ی شما، کلییی هم خندیدم. خداروشکر
استاد ممنونم از شما که نشونم دادید، راه را روشن کردید، رسالت خودتون را به زیبایی تمام انجام میدید و دارید زندگی را اونجوری که دوست دارید خلقش میکنید
ممنونم که بهم نشون دادید، وقتی “تضادی ” برای من اتفاق میافته در نگاه اول به خود مسئله فکر نکنم به تضاد فکر نکنم بلکه به راه حلش، به درسی که توی اون تضاده
ممنونم که یادم دادید، همچین مواقعی به خاطر اون تضاد از خدا شکر کنم، و بعدش به خدا جون بگم که دقیقا چه چیزی را میخوام دقیقا چه چیزی را. خداروشکر
ممنونم که کمکم کردی، “بزرگ فکر کنم ” نه کوچیه به اون شرایطی که میخوام توجه کنم و نه آنچه که هستی اون شرایطی که الان داری. خداروشکر
و چقدر زیبا گفتید که،
” خوشبختی که میمونه خوبیه که میمونه مهربانی میمونه .. و هر چیز خوب دیگر. ” خداروشکر
میدونم که نظرات من را میخوانید، و استاد جان
خوشحالم که به شما بگم، بیشتر از همیشه تونستم احساس خوب را در در طول روز نگه دارم حفظ کنم با تقوا با عمل صالح با ایمان با توجه کردن به خواسته هام، با موزیک خوب و پر انرژی گوش دادن، مخصوصا با کار کردن و مرورررر فایل ها، خواندن نظرات بچه ها ( عالیه عالی عالی )، با سپاس گزاری، با خواندن راهکارهای حل مسئله، با گوش دادن به عبارت های تاکیدی، با انجام ندادن خیلی از کارها، و حذف کردن و ترک کردن خیلی چیزها و کم کردن شبکه های اجتماعی.
و دقیقا همینجوره، همه چیز تغییر میکنه وقتی که باورها تغییر میکنن.
* من الان که فکر میکنم قبل از اینکه با شما آشنا بشم و همینجور با قوانین الهی، یادمه، خیلی سال پیش با همون درک و فهم همون زمانم، میدیدم که گاهی روزها حالم خوبه (گذری) و اتفاقات خوب پشت بندش واسم میوفته و بیشتر روزها هم خنثی بودم خلاصه اون جوری که می بایست خوب باشم نبودم، اینو درک میکردم اما نمیدونستم برای چی!
یادمم نمیاد که فکر میکردم به صورت عمیق به این موضوع که واقعا چطور میشه همیشه خوب باشم، اگرم ردپاهای قبلی من را یادتون باشه یک جا به دوستم سال 92 وقتی یک سفر گروهی رفته بودم به دوستم که اونم اسمش محمد ( مارکو) بود، بهش گفتم، محمد ای کاش بهش مثلا 10 ثانیه قبل از اینکه بخوام حرفی بزنم کاری انمجام بدم، تفکر ” کنم در موردش ( همون کنترل ذهن تعریف دقیق ترش)
و همین دلایل بود که خدای خوبم من را هدایت کرد به اینجا و من را با بهترین فردی که میتونه با الهاماتی که بهش میشه، من و خیلی های دیگه که خواهان موفقیت و هر چیز خهر خواسته ای اعم از روابط باشه، پول و دارایی، سلامتی و … هدایت کرد.
خداروشکر که از همون موقع که با شما آشنا شدم آهسته ـهسته کار کردم تکاملم را طی کردم با این همه سختی و اتفاقاتی که چه آگاهانه و چه ناآگاهانه با فرکانس هایی که که در لحظه میفرستادم با کانون توجه ام. خداروشکر
و اینکه تازه هر باوری که داشتم تکامش را هم طی کرد.
و خداروصدهزار مرتبه شکر، الان
توی بحث سلامتی بیش از دو ساله که هیچ قرص و دوایی نخوردم
و در سلامتی کامل قرار دارم خداروصد هزار مرتبه شکرت
توی روابط که
واقعا احساس پادشاهی میکنم و بهتر از همیشه شده و بهترم میشه، من محمد اون کم رو و خجالتی کجاا الاننن کجا !! 180 درجه تغییر اساسی کرده، چون باورهاش و طرز نگاهش زیباتر شده و تغییر کرده.
توی معنویت که
خداروشکر واقعا خداروشکر، توحیدی تر از همیشه
سعی کردم همیشه نگاهم به خدا باشه و هر جیززز که بخوام حتی کوچکترین چیزها را از خودش بخوام.
توی بحث مالی
کسب و کارم هر چند کوچک را شروع کردم امیوارم همون ماهی 500 هزار با دست خودم با هنر خودم، به راحتی در میارم ( اتفاقا الان 3 تا دستبند را بایستی ببافم ) خداروشکر
توی بحث مالی هنوز به اون صورتی که توی همه چیز همه چیزمم عالی و عالی تر شده مالی نشده
ولی الان چون اولویتم اول روی باورهای توحیدی و عزت نفس که “عزت نفس ” به قول مریم جاان، عزیز دلتون
توی قسمت راهکارهای حل مسئله، ” توحیدی ترین باور توحیدی عزت نفس ” خداروشکر
یک چیزی که این روزها بارها و بارها مرورش میکنم، تا بیشتر درکش کنم و باورش کنم،
” وقتی که بفهمی و کاملا درک کنی همه چیز یک روزی انرژی بوده و الانم در وجود اون چیزیه که به زیبایی خلق شده.
وقتی متوجه بشی خودت از انرژی، خدات یک سیستم از انرژی است
و چیزی به نام تقدیر، سرنوشت مشیت یا صلاح خداوند برای تو وجود نداره، و صفحه ی روبه روت یک صفحه ی کاملا سفیده که فقط با فرکانس های هر لحظه ات و باورهای غالبت و کانون توجه ات ساخته میشه، اون موقع سعی میکنی مشتاقانه انرژی مثبت باشی
بخندی بخندونی شاد باشی شادی ببخشی بزرگ باشی مهربان باشی
عشق، عشق بورزی سعی میکنی همیشه به فانوس دریایی توی هر شرایطی توجه کنی و نه تو شرایطی هر چند بد که قرار داری.
وقتی واقعا درک کنی همه چیز از انرژی
هر وقت هر جایی میری میتونی انرژی مثبت هر چیزی را به سمت خودت جذب کنی، انرژی طبیعت، آب، انسان ها و … هر چیز دیگه
هر چیزی که پیداست و پنهان است
همه خلق و آفرینش پروردگار است. “””
امروز رسیدم به قسمتی از سوال تو راهکارهای حل مسئله:
خیلی مهم است چه نگاهی به خودت، خداوند و قوانین جهان هستی داری.
خیلی مهم است چه باورهایی داری و چه چیزی در ذهنت میسازی!
زیرا انرژی ای که آن را خدا می نامی، به همان شکل وارد زندگیات میشود، بی آنکه خداوند بخواهد خواستههایت را غربال و صلاح یا غیر صلاحی برایشان در نظر بگیرد!
بنابراین تنها کار تو این است:
به محض روشن شدن خواستهات( که امروز و چند روز آینده را ساعاتی در کنار کار کردن روی باورهای توحیدی وعزت نفس میخوام به این امر مهم بپردازم) ، باورهای هماهنگ با آن را بساز و فرکانسهای دلخواهت را به جهان ارسال کن، بی آنکه نگران به صلاح بودن یا نبودنش باشی و هر گاه با این تردید که “نکند خواستهام به صلاحم نباشد؟!” مواجه شدی، به خودت بگو:
“خلق این خواسته، قادر است مرا یک قدم به سمت هدف بهتری هدایت کند که الان هیچ شناختی از آن ندارم”
بازم خداروشکر خداروشکر و خداروشکر
دوستون دارم.
چقدر زیباست ..
چقدر زیباتر از ان، وقتی نگاه خداوند را دریافت کنی . باورهایت را تغییر بدهی و در راه راستی که خدواند رحمان بر ان ها نعمت داد حرکت کنی و از نتایج این راه چنین شگرف شوی و از این نتایج اشک ذوق بریزی .
دعا میکنم ، زندگیتان پر از نگاه خداوند باشه.
وااووووووو
تو فوق العاده ای پسر
خیلیی خوبی
چقدر کلماتی که به کار بردی چقدر روح انگیزن و مشتاقانه تا آخرین کلمه چشمام هی واتر میشد. عالی عالی
صبححح صبح تر و دل انگیزتر و روح انگیزتر از همیشه شروع شد
ایمانم بیشتر
امیدم بیشتر
توکلم بیشتر
تسلیم تر و مطیع تر
واووووو WOWW
GREATTT
انقدررررر حالممممممم اساسی از درون و بیرون خوب نه! عالیههههههههه!!!!!!! که ????
الان که هنسفری توی گوش های شنواااااااا و خوشگلمههه و دارم یک آهنگ خفن گوش میدم
که به جای کم کردن کردن صدای گوشی موبایلم، دست میزنم به باند کامپیوتر و صدای اونو کم میکنمممم ???? بعد میگممم خداااا چرا کم نمیشههههه !!! ???? ??
خیلی درس ها و خیلی قانون ها را براممم به خوبی مرور کردی
رهایی، سپاس گزاری، توحید …
از پاسخ زیبات کپی گرفتم، اسکرین گرفتم، عالیههه
خدا جونم به خدا جونت سلاممم میرسونه ????
GIVE MY BEST REGARDS TO YOUR THE ONLY GOD, THE KING
راستی گفتی سپاس گزاری
پاشو بیااا تو قسمت، “آرامشگاه” توی گنجینه ??
مطمئنم امروزززز سپاس گزاریت را میبینیمممم
”
SEE U BABY
??????
چقدرررر خوشحالم که وقتی میخوام بیام ردپای خوشگل خودم را به جای بذارم
قبلش پیام هایییی فوق العاده شماااا ?? و همسر خفنتون ?? و اون بیبی دوست داشتنی ?? و ناز و با اون خنده ی خفنش میافتم ? (ببوسش از طرف من و بگو مارکوپولویی جوان سلام رسوند و یک شیرینی هم با دنگ و فنگ و جنگولک بازی بهش بدید، ??? یک هدیه وقتییی از نزدیک دیدمتوننن جبران میکنم ??)
یک پیشنهاد!
بهتره بنویسی، اول ردپاتون
“سلام به استاد عزیزم خانم شایسته مهربان و همسفران عزیزم “” آخرش اضافه کنی +
مارکوپولوی جوان و خوشگل و خوشتیپ و پرانرژی که بی شک پیام ما را میخوانه، YESSS + ???????????????
چقدررر خوشحالم که نظر نعمت اله را میتونم ببینم چقدررر خوبه که نظر زهرای عزیز و واییی خواهر من طیبه جان را ببینم
لذت میبرممم
حالممم اساسی تر عالی تر میشه وقتی که عالی هست چرا خوب؟!
امیدوارم که همه اتون را تو دوره ی 12 قدم ببینم.
بی شک سال98 بهترین سال عمرمون خواهد بود، ? و سال 99 بهترین تا به اون موقع ? و سال 1400 بهترینن و بهترینن تا اون موقع تر. ?
یک چیزی وقتی که ذهن ( منطقی و محدود ) و روح مقدست ( بی انتها و نامحدود ) را به تعادل و هماهنگی اونم با کانون توجه ات به زیبایی های خودت و اطرافت به هر طریقی، نوشتن، صحبت کردن (مخصوصا این روش چون تجسم و فکر هم بعد از صحبت کردن میاد، بارها و بارها مطمئنم دیدید که با صحبت کرردن در مورد چیزی یک نکته یک ایده و یا ایده ها میاد سراغت بارها و بارها برای من اتفاق افتاده، بعضی وقت ها که تنبلیم میشه با صدای بلند سپاس گزاری کنم و با این کار توجه ام را بیارم به سمت خواسته های مقدسم که با رسیدن بهشون و نه فقط رسیدن همین که دارم براشون قدم بر میدارم همون مسیر زیبایی که دارم طی میکنم از ” اهرم ” استفاده میکنم و یک کوچولو خلاصه ی وقتی که با صحبت کردن و سپاس گزاری اونم با صدای رسا و بلند چقدررر زود انرژیمم Highh شده را مقایسه میکنم با بقیه ی روش ها ))) ، تجسم کردن، فکر کردن، سپاس گزاری و…
وقتی به تعادل میرسونی اون موقع خداجوون را استاد برنامه ریزی میابی. شگفت انگیز
همیشه در زمان مناسب و مکان مناسب قرار داری
واووو با اون فرکانس هایی که در اون لحظه میفرستی خدا میدونهههههه چقدرررر اتفاقات خوبی را برای خودت رقم میزنی و این اتفاقات نه بلکه اون فرکانسی که فرستادی چقدر حالت را بهتر و خفن تر از همیشه میکنه.
دوستون دارم.