به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1

نکته مهم:
این فایل به دلایلی که در فایل صوتی و تصویری توضیح داده شده است‌، در تاریخ امروز 25 مهرماه‌ 1399 مجددا ضبط شده است.

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار ملیحه عزیز به عنوان متن انتخابی این فایل:

الله خیرا کثیرا

سلام

امروز هدایت شدم به سمت مقاله ای در قسمت سوالها که بسیار برام تکان دهنده بود. داشتم راجع بهش فکر میکردم و یه سری چیزهایی که به ذهنم میومد رو می نوشتم که بی اختیار اومدم سمت این ویدئو. و وقتی دیدم وشنیدم بهت زده شدم که چه همزمانی جالب و شگفت انگیزی!

وقتی داشتم متن قسمت “تفاوت باورها و دانسته ها” رو می خوندم چقدررررررر بیشتر از گذشته متوجه شدم که خیلی سخته باور کنم که برای داشتن یه زندگی عالی باید حالم رو همیشه خوب نگه دارم. این که اگر حالم خوب نباشه یعنی باورهام مشکل دارن. اگر باورهام مشکل داشته باشن اتفاقای خوب تو زندگیم نمیوفتن. خیلی سخته. الان که دارم دقیقتر نگاه میکنم می بینم واقعا “عالمی دیگر بباید ساخت، وز نو آدمی”. همینطور که استاد عباسمنش تو این ویدئو میگن که وقتی تصمیم به ساختن زندگیشون گرفتن کلا شخصیتشون تغییر کرد.الان دارم بیشتر حس میکنم که چقدرررررر باور محدودکننده احاطه م کردن. چقدرررررررر سالها بیخودی پارو به آب زدم و خودمو خسته کردم. واقعا سخته پذیرفتن این که برای رسیدن به خواسته حتما حتما حتما باید در مسیر و قبل از رسیدن به نتیجه، حالم خوب خوب خوب باشه. چقدرررررررر این باور از تمامی زندگی من دور بوده و این مدتی هم که به لحاظ منطقی پذیرفتمش هنوز اجراش سخته. چون همه ی چیزایی که قبلا ساخته بودی رو باید خراب کنی. انگار میمونی وسط یه بیابون خشک و بی انتها. اما فقط توکل میتونه این فاصله رو طی کنه و بس.

چقدرررررر من سالها حسرت خوردم و ناامید شدم و حسرتها و ناامیدی ها رو دیدم. جالبه از بچگی می شنیدم که میگفتن:اگر آدم خوبی باشی تو این دنیا، وقتی مردی و رفتی اون دنیا، میبرنت بهشت. بهشت جاییه که اصلا نیاز نیست زحمت بکشی. اصلا لازم نیست از جات بلند بشی و بری میوه بیاری و بخوری. سرت رو هر طرف بچرخونی میوه هست. تازه، برای اون میوه هم لازم نیست کار سختی بکنی تا بتونی بخریش. بهشت یعنی راحتی محض. بهشت یعنی خوشی مدام و بی پایان. اصلا همه ی چیزای خوب اونجان و هیچ وقتم تموم نمیشن. خلاصه که یه کمال مطلقی داشتم از بهشت که طبق گفته ی دیگران چون گنهکار درگاه خداوند بودم همیشه، پس قاعدتا بهش نمی رسیدم.

یه جمله ی سوالی توی متن بود که منو یاد حرف یکی از دوستام انداخت. اون جمله این بود:

“آیا فردی در جهان وجود دارد که از داشتن احساس خوب و لذت از زندگی، شاکی باشد؟”

یکی از دوستام روابط بسیار خوبی با خانواده ی شوهرش داشت و هفته ای سه چهار شب به عناوین مختلف مهمونی میرفت و هر کدوم از مهمونیا هم به گفته ی خودش خیلی خوش میگذشت. یه بار که داشت از یه مهمونی صحبت میکرد گفت: وای دیگه خسته شدم. چقدر خوش بگذرونیم؟؟!!!! من اون موقع که این آموزه ها رو بلد نبودم پیش خودم گفتم: مگه خوشگذرونی خستگی میاره؟! الان میفهمم که وقتی باورهای غلط ریشه دار باشن، یا ادای خوش گذشتن رو درمیاریم که ازمون خیلی انرژی می گیره و یا وقتی لذت می بریم اونقدر عذاب وجدان می گیریم که هرچی شیرینیه به کام خودمون زهر می کنیم که تلافی بشه و به سیاق سابق بگردیم و هیچ دینی به آدمای اطرافمون نداشته باشیم و خدای نکرده طردمون نکنن.

اما این مدتی که با آموزه های مسیر خودشناسی و خصوصا این سایت آشنا شدم ماجرا طور دیگه ای رقم خورد. آموزه های این سایت که یه عالمه دیدگاه من رو به دین و خدا و مذهب تغییر داد و من تونستم بدون هیچ جهت گیری و جانبداری با تغییر نگاهم، حالم رو باهاشون خوب کنم. و از این بابت بسیار شاکر و سپاسگزارم. هم از خدا و هم استاد عباسمنش که دست سعادتمند خداوند هستن. تصویری که آقای عباسمنش از زندگی درین دنیا با توجه به قرآن میدن همون بهشتیه که برای من از بهشت دنیای بعد از مرگ تصویر کرده بودن. همون بهشتیه که ایشون و خانواده شون همین الان دارن توش زندگی میکنن. با خودم میگفتم: یعنی میشه هرآنچه رو که میخوام داشته باشم؛ اونهم به راحتی. میتونم در هر حال و هر طوری حالم خوش باشه. چه در مسیر رسیدن به خواسته هام و چه زمان رسیدن؛ اونهم بدون نگرانی و دلشوره. حالا به لطف این آموزه ها و منطق الهی شون می بینم که همه چیز به وفور هست و هیچ وقت هم تموم نمیشه. اصلا و اساسا و واقعا سیستم دنیا همینه. باید اینگونه بود. یعنی اینگونه آفریده شدیم. این دنیا اینطور آفریده شده. قوانین این جهان به همین منظور طرح ریزی شدن. اما من خلاف اینها رو باور کرده بودم. همین امروز هم که داشتم برای چندمین بار متن میخوندم که : “زمانی به خواسته ها میرسی که باید حالت خوش باشه، باید لذت ببری وگرنه نمیرسی”؛ باز حالم دگرگون میشد. واقعا من همون طور که همیشه آرزو داشتم میتونم بازی کنم و خوش و بیخیال باشم؟ میتونم نگران نباشم؟ میتونم زجر نکشم؟ میتونم پول دربیارم اونهم با لذت؟ یعنی میشه؟ اینجا بود که فهمیدم منظور جمله ی این مقاله رو و دقیقا مثل همین جمله ی آقای عباسمنش که تو این ویدئو گفتن. که همون موقع که تو اون اتاق سیمانی زندگی میکردن حالشون خوب بوده. چون امید وافری داشتن. این که تونستن ایمان و دانسته هاشون رو با عمل همراه کنن و اینطور نتیجه بگیرن.

چه زمانهایی که تو تله ی دانسته هام افتادم و از مسیر قدرتمندکردن باورهام منحرف شدم. گفتم نه! جواب نمیده! هر کار میکنم جواب نمیده! در صورتی که نمیدونستم من اصلا روی باورهام کار نمیکنم. من دارم اطلاعاتم رو زیاد میکنم و خوب میتونم برای دیگران سخنرانی کنم. به جای این که این دانسته ها رو در زندگیم به کار بگیرم. من امید ندارم. من ایمان و توکل ندارم. این مقاله و بعدش این ویدئو حسابی دلم رو قرص کردن که چطور نبض باورهام رو تو دست بگیرم. چطور سرنخ رو رها نکنم و نترسم از بن بستهای راه. و بدونم که این بن بستها در درون من هستن نه بیرون. و خیلی راحت تر از برطرف کردن مشکل بیرونی از درون میشه حل و فصلش کرد. نه این که کار کردن روی باورها اونهم دراول راه، راحت باشه اما همین که من فقط و فقط با خودم طرفم و تکلیفم روشنه، خودش یه دنیا می ارزه. چون خیالم رو از حواشی میگیره و میده به نیرومندتر کردن هر روزه ی باورهام. این که فقط روی خودم متمرکز باشم و کلا با اطرافم که نشان از باورهای محدودکننده داره قطع ارتباط کنم.

این که تو این مقاله خوندم: “هر وقت راحت به نتیجه ای نمیرسی بدون هنوز باور اون خواسته در تو نشست نکرده و جزء بدیهیات ذهنت نشده”؛ برام فوق العاده نجات بخش بود.

این که : “فقط باید لذت ببری از مسیر و راه دیگه ای نیست”؛ خیلی حالمو خوب کرد.

این که تو این ویدئو شنیدم که استاد گفتن: “من شوق بی اندازه ای برای ساختن و آفرینش زندگیم داشتم و اصلا متوجه سختیها نبودم”؛ بیشتر مطمئنم کرد که ادامه بدم.

وقتی داشتم این باورها رو حلاجی میکردم این سوال برام پیش اومد که خب اگر ما اونقدر قانون رو خوب اجرا کنیم که اصلا گرفتار اتفاق ناخوشایند نشیم پس تکلیف نقاط تاریک وجودمون چی میشه؟! یا این که ما چطور به تضاد برمیخوریم؟ چون تضاد همراه همیشگی ماست و راهنمای خواسته هامون. از اونجایی که خداوند سریع الجوابه، جوابش اینطور اومد: وقتی ما نگاهمون رو طوری می چرخونیم که مدام لذت می بریم، اونهم در مسیر رسیدن به خواسته ها؛ این لذات از ساخته شدن باورهای قدرتمند تولید میشن.یعنی قدم به قدم؛ که همون قانون تکامله. و منو یاد یکی از جملات استاد در یکی از فایلهای قانون آفرینش انداخت. استاد میگفت: من وقتی دارم روی باورهام کار میکنم با عشق و شوق این کارو میکنم و لذت می برم. من به زور این کارو نمیکنم و سختی نمیکشم برای این که راحتی و آرامش در آینده داشته باشم. بلکه بدون نگرانی برای آینده از مسیر ساختن باورها نهایت لذت رو می برم. و این لذت ممکنه اینطور باشه که ما مدام به تضادها برخورد می کنیم و مدام نگاهمون رو بازآفرینی می کنیم. مدام تکرار و تمرین و تحسین. مثل رسم نمازهای یومیه. ما در طول شبانه روز در پنج مرحله، به شکل رسمی وارد خلوت با خدا و درون خودمون میشیم. البته ممکنه کسی به جای نماز، مراقبه یا عبادت دیگه ای و در کل “در خود فرو رفتن” داشته باشه. ولی به هر حال این ارتباط رسما برقرار میشه که اگر واقعا با تمام وجود انجامش بدیم به تمامی کارهای ریز و درشت روزمره مون رسوخ میکنه و همه ی اعمالمون خدایی میشه. و اگر با اجرای تمامی این اعمال تمام راه ها برامون هموار شدن، ما با مواجهه با مشکلات دیگران نقائص باورهامون رو می فهمیم. مثل برخورد ناگهانی با یک متکدی. یا برخورد با یه آدم عصبی. یا شنیدن حادثه ی ناگواری در اون سر دنیا از طریق اخبار بطور کاملا اتفاقی و … . یعنی این تضادها مستقیم اگر نباشن غیرمستقیم پیامشون رو می رسونن. درین لحظات دو کار بسیار حساس و شرنوشت ساز به شدت تاثیرگذارند. یکی شکرانه ی معجزه ی تضاد و دیگری اعراض به موقع از ناخواسته ها و عدم تمرکز بر اونها.

و آقای عباسمنش در همین ویدئو گفتن: میشد که به همین سختیها هم برنخورد اگر باورهای قدرتمندکننده داشت. و این که تجربیات ایشون در فایل های رایگان و محصولات میتونن خودبخود کلی از سختیها رو برای مخاطبین این برنامه ها در نطفه خفه کنن. البته به شرط ایمان!

فقط هشیاری ما لازمه که فرکانس سازه و سرنوشت ساز. این هشیاری چون مدام بین خالق بودن و اشرف مخلوقات بودن و حاکمیت مطلق بر زندگی و سرنوشت خود با ابراز بندگی بی چون و چرای خداوند همراهه، نه گرفتار کبر و غرور میشه و نه ایستایی و به قهقرا رفتن. چون افسردگی و ورشکستگی و بیماری و هر آنچه اتفاق ناخوشایند در عالم هست همه برای هشیار کردن ما از افتادن در مسیر غلطی خبر میدن که اونقدر برامون عادت شده و متوجهش نیستیم که هر لحظه ممکنه طوری سقوط کنیم که دیگه راه برگشتی نباشه و بزرگترین و سهمگین ترین سقوط تلف شدن عمر با باورهای محدودکننده و عزت قائل شدن برای سختی و رنج و عذابه.

خلاصه که این مقاله ی بسیار ارزشمند یکی از منابع من شده که هر روز مرورش کنم و این ویدئوی فوق العاده هم باعث شد من کلی سوال و جواب رو مرور کنم.

سپاسگزارم از استاد و گروه عباسمنش که این مقاله ها رو با دقت و سخاوت می نویسن و این فایلهای صوتی و تصویری رو با شوق بسیار مجددا ضبط میکنن. دست مریزاد و خدا قوت

خیلی زیاد خوشحالم و هربار با خوندن مقاله ها و دیدن و شنیدن فایلها شوقی هزاران برابر بیشتر از قبل در من می جوشه و تعهدم چندین برابر میشه. براتون آرزو میکنم هر آنچه خیر و برکت در کیهانه نصیبتون بشه.

و من الله توفیق

ایام به کام


به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    377MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1
    30MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1703 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رضا زارعی» در این صفحه: 2
  1. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در مسیر درست و این فضا و این آگاهی ها

    سپاس گزار خداوندم بابت دیدن این عظمت و قدرتش و بزرگی و فضلش ،وقتی که بنده ای اونو واقعا باور می‌کنه و تصمیم میگیره که بنده ی اون باشه و اون خداوندیه که میگه اگر خودت رو شناختی خدارو هم می‌شناسی ،چون ما خوده خداییم و هر کدوم از ما یک کهکشانیم و یک دنیای جدا

    ما نوریم ،ما همون آگاهی هستیم که مهمان این جسم هستیم و خداوند به هنگام مرگ در این دنیا و تولدی دوباره روح را قبض میکند نه جسم را

    یاده تیکه ای از کتاب گفتگو با خدا می افتم که :روح کوچک از خدا درخواست می‌کنه تا بیشتر خودش رو تجربه کنه و خداوند بهش میگه تاریکی رو به سمت خودت فرا بخوان ،روح کوچک میگه تاریکی چیه ؟؟و خداوند جواب میده که تاریکی اون چیزیه که تو نیستی ، و چقدر سیاوش قمیشی قشنگ میگه که ما از نور و بارون و آیینه ایم ،نباید به تاریکی عادت کنیم ،

    آن کس که خود را شناخت ،خوده واقعی را ،خداوند را نیز خواهد شناخت ،خداونده واقعی را

    جهان مسخر تک تک ماست ،خداوند اختیار تمام و کمال زندگی هر کدام از مارو به دست فرکانس هامون داده ،

    آیا جهان تنها مسخر شخصیه که در مسیر درست و درمسیر الهی حرکتی میکنه؟؟؟

    خیر جهان مسخر تک تک اشخاصیه که دارن در مسیر انتخاب هاشون حرکت میکنن چه درست چه غلط ،درست و غلط ؟؟؟

    خداوند فقط و فقط درمسیر انتخاب هامون داره مارو هدایت می‌کنه بدون کوچکترین دخالتی

    می‌خوام به خودم یاد آوری کنم و بیشتر این رو درک کنم که من دارم به خداوند شکل میدم ،

    واینکه خداوند به اندازه ی ایمان من ظاهر میشه وبه اندازه‌ ی باورهای من و به شکل اون باورها وارد زندگیم میشه ؟؟؟

    موسی میگه ارنی ، خداوند پاسخ میده ،لن ترانی و به قول مولانا ارنی کسی بگوید که تورا ندیده باشد ،تو که با منی همیشه چه تری چه لن ترانی ؟؟؟چه در خواست اشتباهی واقعا ،،،

    چیه که وجود داشته باشه و تجلی خداوند در اون نباشه ؟؟؟ و من با چشم مسلح نه با دلی مسلح از ایمان میتونم هر لحظه حسش کنم و اون خوده منم ، یعنی چی ؟؟؟

    یعنی قبل آشنایی با قانون و اون شخصیت قبلی خداوند خوده من بود ،

    من درخواست روابط نامشروع داشتم و بیشتر و بیشتر و بیشتر و خداوند در غالب اون روابط و اون اشخاص مریض وارد تجربه زندگی من میشد ،اما آیا خداوند این رو برای من میخواست ؟؟؟خیر من با افکارم داشتم خلق میکردم و ادعونی استجب لکم در هر لحظه ،پاسخ همواره مثبته به تمام درخواست های ما و من اون طور به خداوند شکل میدادم و من در مسیر انتخاب های خودم هدایت میشدم ،

    من میل به باطل و لذت های زود گذر مثل مشروب و سیگار و مواد و …. داشتم و خداوند در غالب اون افکار وارد تجربه زندگی من میشد ،بله در قرآن خداوند نیتش نسبت به تمام بندگانش خیره ،اما اون هیج جا نگفته که در خلق هایی که من میکنم دخالت می‌کنه ،من داشتم به خداوند شکل میدادم ،

    خداوند در غالب باور های من چه مثبت چه منفی چه خوب چه بد از نظر من ،وارد تجربه زندگیم میشه .

    اما به لطف خداوند و از اونجا که اساس جهان بر خوبی و خیره و از اونجایی که به لطف خداوند هیچوقت راجب موضوعی تعصبی نداشتم ،من هدایت شدم در تاریک ترین لحظات و زندگی من دگرگون

    سوال ؟؟؟ایا خداوند عوض شد ؟؟؟بله عوض شد ، اما کی ؟؟؟؟ موقعی که من عوض شدم

    چرا قبلا عوض نمیشد ؟؟؟؟ چون من قبلاً میلی به تغییر نداشتم ،

    آیا الان که از یک شخصیت درب و داغون با تصمیم و ایمان و باور رسیدم به یک شخصی که غریبس با شخصیت قبلیش رو خدا خواسته ؟؟؟بله خدا خواسته ،اما کی خواست ؟؟؟موقعی که من خواستم ، آیا الان که عشقش رو دارم تجربه میکنم و چشم و دل پاکی دارم و قرآنی در دستمه که خداوند در سوره ی واقعه میفرماید به جز پاکان عالم بدان دسترسی ندارن ،ایا اینارو‌خدا خواسته ؟؟؟بله خدا خواسته ،اما کی خواست ؟؟؟موقعی که من متعهد شدم و هدایت خواستم و سره تسلیم فرود آوردم و اون به قول قرآن اول پاکم کرد و بعد بهم نعمت داد ،چرا اون موقع ها خداوند نمیخواست منو از منجلاب بکشه بیرون ؟؟؟خداوند میخواست ،اما من نمی‌خواستم ،کلا خداوند با هر چیزی که من بخوام موافقه در هر لحظه ،

    من به اندازه ای که متعهد شدم روی ساختن باورهای مناسب ،به اندازه ای که متعهد شدم ،به اندازه ای که متعهد شدم ،خداوند در غالب اون باورهای خوب وارد زندگیم شد و تجربه من از زندگی تغییر کرد ،ارامش من ،احساس خوب من ، عشق پروردگاری که قبلاً نداشتم و هر کسی اگر یک لحظه عشق نابش رو به نظرم احساس کنه ،فقط برای یک لحظه ،دیکه لذتی بالاتر از اون رو نخواهد یافت و به قول انیشتین بقیه همش جزییاته ؟؟؟

    آیا اون موقع ها خیلی وقتها لنگ پول بودم ،خداوند برای من بی‌پولی میخواست ؟؟؟جواب بله میخواست ،اما چرا میخواست ؟؟؟چون من با باورهای بیماری زا در مورد پول ،مانع ورودش میشدم ،

    خداوند فقط و فقط پاسخ میدهد ،ان هم پاسخ مثبت و هدایت در راستای اون تصویر ذهنی ،خدایت در راستای اون انتخاب و تصمیم و فکر و کانون توجه و هر چی که هست .

    پس یه سوال : با این تعریفها آیا من خودم خداوند نیستم در زندگی خودم ؟؟؟

    ایا خداوند برای استاد خواست ؟؟؟بله خواست اما کی ؟؟؟زمانی که استاد خواست

    آیا خداوند برای ما میخواهد ؟؟؟بله

    اما کی ؟؟؟زمانی که ما متعهد میشویم برای هر انتخابی و ادامه دادن هر مسیری ،پاسخ خداوند همواره مثبت است به تمام درخواست ها

    پس ،خداوند به اندازه‌ی باورهای من کارهارو انجام میده ،به اندازه‌ی اون باورها وارد زندگیم میشه و به شکل اون باورها ،

    پس نتایجی که گرفتم تا الان در تمام ابعاد خداوند رقم زده یا خودم ؟؟؟ خداوند رقم زده ،چون من خواستم ،چه مثل چه منفی خداوند رقم زده ،قاون خداوند رقم زده اما سرخود رقم نزده ،بلکه از فرکانس های من اطاعت کرده ،

    خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این حد از قدرت اختیار و اراده و جهانی که همه جوره به تسخیر باورهای من درآمده .

    پس من به خداوند شکل میدم ،چطوری با باورهایی که دارم و هر لحظه با توجهم به خداوند شکل میدم ،خداوند ،جهان ،و هر چیزی که هست و من درک میکنم فقط و فقط بازتاب افکار منه ،بازتاب درونی ترین نیات من و به محض تغییر باورهام چه به سمت مثبت و چه منفی جنس این بازخوردها عوض میشه ،به همین راحتی .

    پس نتیجه چی شد :اینکه من خالق شرایط خودم و خالق لحظه به لحظه ی زندگی خودم در تمام ابعاد هستم به صورت نامحدود توانایی دارم ،اما به اندازه‌ ای در مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هام موفق هستم که بتونم دیدگاه ذهنم رو با دیدگاه روحم که خداونده ،یکی کنم

    به اندازه‌ای احساس خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت رو کسب و تجربه میکنم که درمسیر هدایت الهی به سمت کسانی که به آنان نعمت داده نه کسانی که برانان غضب نموده و نه (گمراهان ) حرکت کنم .

    به اندازه ای مشمول هدایت به سمت نعمت ها و تجربه خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت میشم که ایاک نعبد و ایاک نستعین رو در هر لحظه بتونم در عمل اجرا کنم .

    سپاس گزار خداوندی هستم که الگویی نشون ما داد که از اون خونه‌ی سیمانی و اون شرایط وحشتناک مالی و روحی و از ته همه چی به این شرایط و تجربه این همه سعادت و خوشبختی رسیده و این همه تاثیر گذاری داشته و نام و یاده خداوند رو بر میلیونها دل جاری ساخته و هدایتگر خیلی‌ها بوده ،

    سپاس گزار خداوندم که باره دیگر قدرتش رو با زیرو و رو کردن زندگی استاد عباس منش به ما نشون داد ،اما به چه اندازه ای و آیا خداوند خواست ؟؟؟بلع خواست اما به اندازه‌ی تعهد و ایمان و باور و امید استاد ،

    و همگی اینطور هستیم که به اندازه‌ی ایمان و باور وامیدی که داریم ،مشمول هدایت و الطاف الهی هستیم ،

    پس من یک باره دیگه با مرور این فایل

    به این پی بردم که می‌شود ،

    با خدا همه چیز ممکن است

    تمام رویاهایی که در سر دارم تمام اون تصاویر زیبا همه و همه تصاویری هستن که خداوند داره نشونم میده و اگر که به من اجازه‌ی تجسمش رو میده ،پس قدرت خلقش رو هم داده و دستی بالاتر از دست اون نیست و توکل بر اون برای من به شدت کافیه ،توکل تنها به رب برای ابراهیم کافی بوده

    توکل تنها به رب برای مسیح کافی بوده

    توکل تنها به رب برای موسی کافی بوده

    توکل تنها به رب برای محمد ،برای مادر موسی ،برای استاد و تمام الگوهایی که دیدیم و شنیدیم ،کافی بوده ،برای آرنولد برای تام هنکس ،برای استیون هاروی ،برای ……..

    پس برای منم کافیه

    پس توکل به تنها فرمانروای جهان هستی و تنها مدیر و مدبر کیهان برا منم کافیه

    و خداوند به شجاعت و جسارت و ایمان و تعهد و اراده‌ی من به شور و شوق من و همه و همه پاسخ میدهد ،ان هم پاسخ مثبت پس خدایا باره دیگه صدهزار مرتبه شکرت و تا به ابد شکرت .

    تنها تورا میپرستم و تنها ازتو یاری می‌جویم

    خدایا کمک کن تا این جمله رو در هر لحظه در عمل زندگی کنم .

    در پناه الله یکتا .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1044 روز

    الهی شکرت و سپاس گزارتم بابت تن سالمم و خانواده ی توحیدی که دارم

    الهی شکرت با تمام وجود بابت اینکه هستی و خدایی می‌کنی در هر لحظه

    چقدر این فایل حس خوب داره چقدر قدرت باورها قدرت و پتانسیل و توانایی یک انسان قدرت شورواشتیاق قدرت امید قدرت اراده قدرت تعهد و اشتیاق سوزانی را در خود جای داده است که خالق در وجود تک تک ما به ودیعه گذاشته و نیروی خیر را به خدمت کسی درمی آورد که توحیدی نگاه کند و باشد و عمل کند کسی که از توانایی هایی که خدا در اختیارش قرار داده استفاده نماید کسی که یقین حاصل کند خالق100درصد زندگی خودشه و با این یقین زندگی کند می‌دونی درک کند درک کند تفکر کند تامل کند و هیچ چیزی نتواند خدشه ای به این ایمانش وارد کند

    قوانین ساده است من اول اول اول اول اول ارتباطم را با رب یکتایی که اختیار همه ی ما به دست اوست درست میکنم و بقیه روابطم میشود نتیجه این رابطه و تمام ثروت و روابط خوب و لذت ها بهانه ایست برای رسیدن به توحید و به یاد آوردن اصل خویش نه اول حتی وسط و آخر آخر آخر هم توحید است تمام حقیقتی که باید در تک تک سلولهایمان جا بگیرد و در وجودمان رخنه کند بقیه چیزها واقعا خیلی الکیه خیلی بچه بازیه وقتی با عینک توحید به دنیا می‌نگرم همه چیز زیباست چون همه در جای درست خود قرار دارند چون تمام کارهایم بزرگ و کوچک (از نظر من)دیگر حل شدنیست وقتی با این عینک توحید به دنیا می‌نگرم دستان بی نهایت خدایم را برای برآورده ساختن خواسته هایم میبینم و اطمینان قلبی و احساس آرامش وصف ناپذیری وجودم را فرا میگیرد چه قانونی بهتر از این و آسانتر از این که من توکل میکنم خودمو به احساس آرامش می‌رسونم و در هر لحظه با تغییر نوع نگاهم به موضوعات و اتفاق ها خودمو بیشتر دراین احساس نگه میدارم و گوش به زنگ نشانه ها و الهامات و هدایت های پروردگارم هستم و اون به من می‌گوید از طریق بی نهایت دستانش و اون ایده ای میشود که قراره منو به خواستم برسونه اون مشتری میشود در کسب و کارم اون سلامتی میشود برجسم و جانم اون آرامش و اطمینان میشود بر روح و روانم اون انسانی میشود من دنبالش میگردم

    آه خدای من مگر میشود تورا داشت و باورکرد و حال بدی داشت؟؟؟؟ مگر میشود با وجود تو شرک ورزید مگه من باور ندارم که تو در درونه منی مگه من باور ندارم که تک تک نفسهام به اختیار توا مگه من بابت خونی که پمپ می‌کنی در هر لحظه در قلبم اطلاعی دارم یا زحمتی میکشم؟؟؟ من میدانم که تمام اتفاقات در ید قدرتمند توست میدانم که مشتاق تر از من برای پیشرفت منی پس خدایا این ایمان و باورهای توحیدی رو هرروز بیشتر و بیشتر بنیادی تر و مستحکم تر کن. من آرام و آسوده هستم .من به هر خیری که از تو برسه فقیرم محتاجم نیازمندم من ناآگاهم تو اگاهی من نادانم تو دانایی من نمی‌فهمم تو میفهمی من نمیدانم تو میدانی من ناتوانم تو توانایی من بدون تو عاجزم

    قطره ای دانش که بخشیدی ز پیش

    متصل گردان به دریاهای خویش

    یک کلام خدایا من تسلیمم من تسلیمم

    ای که جواب تمام سوالات عالم را داری جواب تمام چیزهایی که من سوالشونو بلدم یا بلد نیستم تو به من بگو تو منو ببر خدایا من دستان قدرتمندتو باز میزارم تا از هر مسیری که به صلاح منه منو به خواسته هام برسونی ای آگاه به صلاح امور من تسلیمم

    توحید توحید توحید خلاصه ی همه ی چیزهایی که دنبالشیم و راه گذر ازشون از جاده ی توحید میگذره دوره ها و سمینارها کتاب ها استادها روابط خوب سلامتی معنویت ثروت

    وحتی روانشناسی ثروت و تمام دوره های استاد دوره هایی که استفاده نکرده میدانم که خالص ترینن اما لازمه ی نتیجه گرفتن از تمام این دوره ها هم باوربه رب و توحید است چرا که تمام قوانین رسیدن به تمام موفقیت ها را هم رب یکتا مقرر فرموده و مسیرشون اول از جاده توحید میگذره و هر لحظه هدایت و هدایت و هدایت نمیدانم تا حد میتواند درکم از هدایت بهتر و بهتر شود اما هر چه پیش می روم بیشتر و بیشتر حس میکنم و درک میکنم و تسلیم تر هستم و آسانتر میسپارم و به آنچه گفته میشود عمل میکنم خدایا شکرت بابت همه چیز

    تنها تورا میپرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم

    هدایت کن به راه آنان که به آنان نعمت دادی نه کسانی که برآنان غضب نمودی و نه (گمراهان)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: