به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1 - صفحه 104 (به ترتیب امتیاز)

1703 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Asal Banoo گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    سلام استاد

    سفر روز پانزدهم

    خدا رو شکر که تو این مدار و فرکانس هستم که این فایل رو دیدم و این تصویر زیبا از بهشتتون از خونه ۸ خوابه از آروی از موتورهای زیبا چقدر زیباست خدایا استاد سپاسگزارم که باورمون رو قویتر میکنید و بهمون کمک میکنید که ببینیم و باور کنیم که بله خودمون زندگیمون رو خلق میکنیم وقتی استاد تو اون شرایط اتاق سیمانی تونسته ما هم میتونیم اما به شرط باور کردن به شرط ایمان و توکل و عمل کردن خدایا سپاسگزارم 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖 💖

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    زهرا دهخانه گفته:
    مدت عضویت: 1461 روز

    سفرنامه روز پانزدهم

    سلام سلام

    خدایا هزاران بار شکر و سپاس برای دعوت به راه روشن و عالی

    خدای خوبم ازت ممنونم

    چقد این سفرخوب و پراز درس

    اولیش اینکه از هیچی نترسم وتجسم کنم و بخوام ازش

    خودم رو قابل بدونم و هدایت بخوام

    گوش دادن این فایل مصادف شد با جلسه اول آموزش مهارتم

    خدایا ازت ممنونم

    چقد خوبه استادی داریم و با تجربیاتش با آموزش‌هاش کمکمون میکنه برای زندگی بهتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    زهرا یکتاپرست گفته:
    مدت عضویت: 1738 روز

    بنام خدای عشق ومهربانی ..سلام هم فرکانسی های عزیزم..خدارو شکر روز پانزدهم سفر نامه هم همراه شدم..استاد ومریم عزیزم سلام ازتون برای این ایده ی ناب ممنونم خیلی عالیه برای من که توی این مدت کوتاه نتایج خیلی خوبی داشت مهمترینش تغییر شخصیتم بوده واینکه دارم عملی همه ی اگاهی هارو یاد میگیرم..اره استاد باید اول به خواسته هامون باور داشته باشیم که میشود همه چی از باورمون وعملمونه خدایا شکرت که به این سایت هدایت شدم اکه استاد از اون شرایط تونسته ت5ییر رو شروع کنه پس من هم میتوانم تازه اوضاع من از اون شرایط استاد بهتره پس استاد چقدر هنرمندانه ذهنشون رو کنترل کردن خدارو شکر..میدونم ایمان دارم خدا همه چیز میشود همه کس را به شرط ایمان وعمل پس من به خودم به خدای خودم قول دادم باشم تا لحظه ی مرگم باید عمل کنم تا تکاملی پیش برم نشانه های زیادی هر روز میبینم ودارم باعشق از مسیر لذت میبرم خدارو شکر..استاد ومریم عزیزم ودوستان بابت وجود همتون خداروشکر میکنم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    فرزاد امان اله زاده گفته:
    مدت عضویت: 1614 روز

    بنام خالق زیباییها

    سفرنامه روز پانزدهم

    برای تغییر شرایط بقول استاد امید و توکل زیاد باید داشته باشی

    درسی که من از استاد میگیرم در این فایل این هستش که در بدترین شرایط هم باید از زندگی لذت برد و به آینده فوق العاده زیبا امید داشته باشیم

    استاد با اون شرایط سخت که اعتراف میکنم من نمیتونم تحمل کنم و مطمئنم که خیلی از ماها هم نمیتونیم با این شرایط زندگی کنیم ،ولی استاد با این شرایط باز هم لذت میبردن و مسئله اصلی اینه که از هر چی لذت ببری شرایط پیش رو برات عوض میشه و به یه مدار بالاتر میری و این لذت بردن تو هر شرایط و ادامه بدی باز هم به مدار های بالاتر هدایت میشوی .البته تو این مسیر به تضادها و سختی ها ی بسیاری بر خواهی خورد ولی باز هم این سختی ها و تضادها به باورهای ما بستگی داره و میشه با باورهای درست از این سختی ها هم ب راحتی گذشت.

    شرایط دلخواه و ساختن خیلی راحته ،اما یک اراده قوی میخواد مثل اراده استاد که صبح تا شب و در هر لحظه روی باورهاش کار کرده و آنقدر تو این مسیر پشتکار داشته که این نتایج عالی رو گرفته و داره در بهشت خود ساخته خودش زندگی میکنه .

    پس ما هم میتونیم با کار کردن روی باورهایمان به این نتایج برسیم ولی اراده و پشتکار خیلی خیلی قوی میخواد ،باید هر فایل و هزاران بار گوش داد باید سایت و شخم زد زیر و رو کرد ومهمتر از همه باید حرکت کرد باید عمل کرد و هرکس در این مسیر زیبا به اینا عمل کنه نتایج استاد و خواهد گرفت و به گسترش جهان کمک خواهد کرد

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    خدا یاور من است گفته:
    مدت عضویت: 2293 روز

    سلام. رسیدم به روز پانزدهم از فصل اول روز شمار تحولم. هر چند که عدد واقعی بیشتر از این حرف هاست اما خب چند روز نتونستم روی خودم کار کنم و خب حتما لازم بوده که این اتفاق بیفته.

    جدیدا چیزی که متوجه شدم این هست که هر اتفاق ناگهانی در مسیر زندگیم واقعا خیره و باید رخ بده.

    چند روز بود که بخاطر اتفاقایی که پشت سرهم رخ میداد نتونسته بودم روی ذهنم کار کنم و به سایت سر بزنم و البته یکسری اتفاقات و تضادها هم رخ داد و در نتیجه من رو به این تصمیم رسوند که باید شخصیتم رو عوض کنم و دیگه نمیتونم با این شخصیت وصله و پینه بقیه ی مسیر موفقیتم رو جلو برم.

    نشستم و توی نوشته های روزانه ام تایپ کردم که این تضاده که هیچ رقمه از بین نمیره بخاطر این نیست که خدا ولت کرده، واسه خاطر اینه که اومده بهت درس بده. اومده بهت قدرت بده، اومده شخصیتت رو عوض بکنه و تو میخوای با همون شخصیت و ورژن پایین ترت خدا بیاد روی زمین و بگه اجی مجی تلجی و نجاتت بده. امروز که خوب فکر میکردم متوجه شدم خدا خواسته اش یه چیز دیگه است. این ناخواسته رو فرستاده برام و میگه میخوام تمرین کنی عزیزم. تمرین کن. تمرین محکم بودن. میخوام قدرتمندت بکنم. اینقدر نگران نباش این قدر خودتو به در و دیوار نزن. نترس. نترس بابا. الان داری یاد میگیری. میخوام ببینی چقدر قدرتمندی. میخوام اون غل و زنجیرهای سنگین رو از دست و پاهات باز کنی و بذاری اون نور توی قلبت به همه جا بتابه. ادعا میکنی قدرتمندی پس قدرتمند باش. به این قضیه نگاه کن که اومده قدرتمندی تو رو بیدار بکنه.

    بعد از این تصمیمم اومدم نوشته روز پانزدهمم رو بنویسم که متن ها رو خوندم و دیدم چقدر عجیبه من کلمه های این متن و حرفی رو که میزنه رو چند ساعت قبل انگار که بهم الهام شده باشه، بدون اینکه خونده باشمش شنیدم و تایپ کردم و تصمیمم رو گرفتم. خدایا شکرت میکنم. خدایا شکرت خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    MM گفته:
    مدت عضویت: 1648 روز

    سلام امروز ازصبح حس ناامیدی وموردظلم واقع شدن وبه اصطلاح قبلا چشمم به دست دیگران بودن راداشتم بطوری که حتی خواستم تنهایی اقدام به سفرکنم نمیدونم کاردسرستی کردم یانه اما منصرف شدم

    خدایاکمکن تابتوانم تصمیمات درست بگیرم وبه انها عمل کنم

    وقتی این فایل رادیدم البته قبلا هم دیده بودم کمی انگیزه پیداکردم وباخود گفتم مریم پاشو ازخانه بزن بیرون برو پیاده رویی وبسپار بخدا

    واقعیتش چندبارخواستم به شوهرم زنگ بزنم وکمی عقده امون خالی کنم اما به لطف خدانکردم چون این برخلاف قانون است چون ان وقت می پذیرم که اجازه دادم تاکسی به من ظلم کند وبه عوامل بیرونی وابسته شدم ودرانتها حس ام رابدار کنم ودرنتیجه اتفاقات بدتری راتجربه کنم

    این فیلم یادآوریم کرد توهرشرایطی می توانم زندگیم راتغییردهم وفقط نیاز یه ابزار ایاقت عزت نفس وتوکل دارم

    خدایا سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    صدیق گفته:
    مدت عضویت: 2452 روز

    با یاد ونام خدایی که این روزها با نشونه های کوچیکی که ازش میخوام داره باهام حرف میزنه و بهم چشمک میزنه و میگه که صدیقه راهی رو که شروع کردی محکمتر قدم بردار با جدیت بیشتر ادامه بده خسته نشو راهت درسته .هرروز صبح که از خواب بیدار میشم بهش میگم خدایا من یه نوزاد نوپام دستم رو بگیر بهم جایزه بده که این راهو ادامه بدم چیزهای کوچیکی ازش میخوام که ذهنم مقاومت نکنه و اون هم برام مهیا میکنه و من قشنگ لمس میکنم که اون پاداش نتیجه فرکانس و درخواستم بوده ایمانم و اعتمادم داره قویتر میشه که به رویاهای بزرگترم هم میرسم چون برای خدا بزرگ و کوچیک معنی نداره این ذهن منه که مقاومت داره و این حال خوب روحی منه که من رو به اون فرکانس بالاتر میبره .خدایا شکرت که دارم سعی میکنم مثل ۳۶ سال قبلم زندگی نکنم سخته ولی میشه بلاخره برای منی که فرزند یه پدر کاملا منفی باف و مذهبی خشک و خالی هستم یه کم سخته ولی میشه به امید الله به رویاهام میرسم .استاد عزیزم بی شک بهشت اخرت هم نصیب شماس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    فردین زمانی گفته:
    مدت عضویت: 1429 روز

    سلام دوستان. واقعا چه حجم از انرژی و حال خوب تو این فایل هست. احساسم این که استاد لیاقت و ارزش زندگی کردن رو تو این فایل به تصویر کشید. و این که این مسیری که طی کردن بزرگترین محرک من؛ که می شود اوضاع رو تغییر داد. و باورتون نمیشه تو همین چند وقت که رو خودم کار کردم انقدر به من عزت نفس داده که دارم بزرگ ترین ترس هام رو شکست میدم. اولین ترسم ازدواج هست که دارم میرم تو دلش و خودم میبینم ادم ها و موقعیت هایی رو با هاشون روبرو میشم که قبلا نمی دیدمشون. یه مورد کوچیک که همین امروز برام اتفاق افتاد الهامم بهم گفت که دوستم داره میاد و من رفتم بیرون مغازمو نگاه کردم و دیدم که دوستم از اون دور داره میاد و اونجا بود که تحسین کردم این الهامات رو و درک کردم که استاد با چه اقتداری از الهاماتش صحبت میکنه. منی که تازه شروع کردم انقدر نتیجه دارم میگیرم. واقعا الان زنده ام و دارم زندگی میکنم. ممنون از همتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    اکرم قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1344 روز

    به‌نام‌تنهاخالقم

    سلام‌به‌استادخوبم،مریم جانم،وتمام‌دوستان‌فوق‌العاده‌ام

    امروزروزپانزدهم‌سفرمه

    براتون‌بگم‌امروزکلی‌اتفاق‌های‌جالب‌برام‌رخ‌داده،

    یکی‌ازدوستان‌همسرم‌که‌بسیاردرحرفه‌کاری‌و

    مالی‌وتحصیلی‌درجه‌بالایی‌داشت‌که‌اگه‌بهتون

    بگم‌شایدباورتون‌نشه،‌بامااومدوحتی‌چندتا

    شهرهای‌اطراف‌‌هم‌باماشین‌خودش‌‌باهم‌رفتیم‌

    دنبال‌ماشین‌برای‌ما،بدون‌اینکه‌حتی‌یه‌دستمزد

    ناچیزازمون‌بگیره،میگفت‌که‌وظیفه‌منه،واز

    ساعت۱۲:۳۰تا۸:۳۰،باورتون‌میشه،من‌که‌دیدم

    ‌هنوزتوهنگم،

    که‌وقتی‌روی‌خودت‌کارمیکنی‌انسان‌های‌بادرجات

    ‌بالادستان‌خداوندمیشن‌تابه‌هرقیمتی‌کمکت‌کنن،

    که‌آدمهای‌عالی‌فوق‌العاده‌‌وبسیارخوب‌‌تودنیا

    فراوونه‌وهرکی‌که‌باورکنه‌تومسیرزندگیش‌بااونها

    برخوردمیکنه.

    وای‌خداجونم‌چقدرامشب

    ‌که‌دارم‌به‌اتفاقهای‌امروزنگاه‌میکنم‌معجزاتت‌رو

    بیشترحس‌میکنم،خلاصه‌‌ماتوزندگیمون‌

    ماشین‌های‌زیادی‌خریدیم‌وفروختیم،

    اماامروزبعداز۲سال‌بی‌ماشینی‌یه‌ماشین‌که‌‌به‌

    صورت‌نقدبدون‌وام‌خریدیم‌به‌قیمت‌عالی،

    راجع‌جورشدن‌پول‌بگم‌که‌خیلیش‌معجزه‌وار

    برام‌جورشد،که‌یکیش‌این‌بودکه‌ازیکی‌که‌حدود

    ۸ساله‌ازش‌طلب‌داریم‌بهمون‌پول‌داد،خدایامن‌

    به‌تووهماهنگی‌ات‌ایمان‌دارم،

    دوست‌همسرم‌برای‌خریدماشین‌برامون‌

    تخفیف‌عالی‌گرفت،درسته‌ماشینم‌ازلحاظ‌

    سال‌تولیدیامدل‌ماشین‌معمولی‌است‌امامن

    ‌ایمانی‌که‌دراین‌مسیرپیداکردم‌بیشترازهزاران‌‌هزار

    میلیارد‌می‌ارزدکه‌باهیچ‌چیزی‌تودنیاعوضش

    ‌نمیکنم….

    ایمان‌دارم‌که‌میشودبه‌خواسته‌‌هایمان‌به‌راحتی‌

    برسیم‌

    ایمان‌دارم‌که‌میشودپول‌هرچیزی‌راساخت‌وبه

    ‌آن‌رسید

    ایمان‌دارم‌که‌وقتی‌همه‌چیزرابه‌پروردگارت

    ‌میسپاری‌برایت‌

    به‌همه‌شکل‌میشودوهدایت‌میشوی

    ایمان‌دارم‌خداوندبیشترازمن‌میخواهدتامن‌

    به‌خواسته‌هایم

    ‌برسم،

    ایمان‌دارم‌که‌خداوندبه‌من‌بسیارنزدیک‌است

    ایمان‌دارم‌که‌هرچه‌رخ‌می‌دهدخیرمن‌درآن‌است

    ایمان‌دارم‌که‌من‌خالق‌صددرصدزندگی‌ام‌هستم‌و

    درهرلحظه‌

    به‌‌وسیله‌فرکانسهایم‌زندگی‌ام‌راخلق‌میکنم،

    خداراصدهزارمرتبه‌شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    روسینول گفته:
    مدت عضویت: 1384 روز

    سلام

    روز پانزدهم

    چند روز پیش داشتم دفترچه خاطراتم رو نگاه میکردم

    دیدم که چقدر مدارم عوض شده

    چقدر اوایل چیز های منفی رو مینوشتم

    و الان چقدر بهتره

    و وقتی یاد این اتفاق افتادم که این حرفو شنیدم:

    من دارم تو بهشت زندگی میکنم، از همون روزی که باورام تغییر کرده.

    فکر میکنم هممون همین باشیم. روزی که باور هامون تغییر کنه، عین یک تولد دوباره همه چیز کم کم عوض میشه….

    و اینکه چقدر خوشحالم که این سفر رو انقدر تکاملی با هم طی میکنیم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: