به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

زندگی گذشته من، مملو از شرایط سخت مالی بود. یادم می آید آنقدر عاشق موتور سواری بودم که بالاخره با تمام پس اندازم یک موتور یاماها ۱۰۰ آبی رنگ خریدم که همیشه ی خدا، خراب بود.

آن روزها نمی توانستم درک کنم که این تجارب سخت، فقط نتیجه باورهای محدود کننده‌ی خودم است. اما الان دیگر می دانم حتی نتیجه داشتن عشق و علاقه- بدون باورهای قدرتمند کننده- به اندازه همان موتور آبی رنگ است با تنه‌ای جوش خورده.

من رویاهای زیادی داشتم. رویای کسب و کاری که به من آزادی مالی و زمانی بدهد برای دیدن زیبایی های جهان؛ به من امکان زندگی در خانه ای زیبا بدهد؛ امکان رانندگی با خودروهایی با کیفیت و راحت؛ امکان دیدن زیبایی‌های جهان و مهم تر از همه نگرانی‌هایم از آینده را حذف کند و مرا به آرامش درونی برساند اما راه رسیدن به این رویا را بلد نبودم. حتی در طایفه مان هم یک فرد ثروتمند وجود نداشت تا الگویم باشد. هیچ فردی به من این امید را نداد که رویاها می تواند به حقیقت بپیوندد. تنها چیزی که همیشه از اطرافیانم شنیدم،  نگرانی هایی آنها درباره شرایط سخت زندگی شان بود.

اما وقتی آدم هایی را دیدم یا داستان موفقیت‌هایشان را می‌شنیدم  که‌، شرایط عالی و توان مالی کافی برای تهیه هر آنچه بخواهند را دارند، نتوانستم به زندگی در آن اوضاع قانع شوم.

دیدن وضعیت زندگی و امکانات آنها، این امید را در دلم زنده می‌کرد که اگر آنها توانسته اند، پس من هم می توانم. همین امید نیز موجب شد تا این ایمان در وجودم شکل بگیرد که هیچ خواسته‌ای آنقدرها بزرگ نیست که نشود به آن رسید. همین ایمان نیز مرا با قرآن آشنا نمود و  قوانین زندگی را به من آموخت. چنین شناختی از قوانین خداوند و جهان مملو از فروانی اش، دنیایم را دگرگون ساخت.

وقتی فهمیدم در جهانی هستم که به باورهایم جواب می‌دهد،

وقتی فهمیدم هرچه ثروتمند تر شوم، نزد خداوند عزیزتر خواهم بود،

وقتی فهمیدم تجربه‌ام از سخاوت و حمایت خداوند‌، به اندازه ای باورهایم هست‌ و به شکل ثروتی وارد زندگی ام می شود که همیشه آرزویش را داشته‌ام‌، آنوقت ایمان و تعهدی در وجودم ساخته شد تا جهادی اکبر برای تغییر همه باورهای بنیادین ذهنم به راه اندازم.

امروز نتیجه این جهاد اکبر در زندگی ام به وضوح مشخص است. زندگی کنونی من حتی از رویاهایی سالهای گذشته ام، بسیار بهتر است. وقتی در ایمیل ها و نظرات سایت با تقاضاهای دوستان زیادی مواجه می شوم که می خواهند تصویری از نتایج مالی زندگی ام را با آنها شریک شوم، دورانی را به یاد می آورم که دیدن دارایی های افراد ثروتمند‌، به من ایمان و انگیزه می داد برای حرکت کردن در مسیر خواسته هایم.

این فایل را آماده کردم و بخشی از نتایجم را با شما شریک شدم تا این ایمانی در وجودت ساخته شود که:

اگر فردی عادی مثل من، از رانندگی با تاکسی و زندگی در بدترین محله بندرعباس، در یک اتاق سیمانی اجاره ای که حمام و آشپزخانه اش با ۳ خانواده دیگر مشترک بود (می توانی از اینجا، تصویری از آن اتاق را ببینیتوانسته با ساختن باورهای قدرتمندکننده‌، تمام جنبه های زندگی اش را دچار تحولی اساسی نماید‌، پس من هم می توانم.

تمام آنچه که در این سالها آموخته ام، تمام راهکارهایی که برای ساختن باورهای قدرتمند کننده فرا گرفتم و توانستم به کمک آنها، باورهایی را بسازم که درهایی از نعمت و ثروت را به زندگی ام گشوده است، همه و همه را در قالب توضیحات و تمرینات بسیار در دوره روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳ آموزش داده ام.

اصلا مهم نیست چقدر جوان یا پیر هستی،

چقدر شرایط زندگی ات سخت است

یا چه تحصیلاتی داری یا در کدام شهر یا روستا زندگی می کنی،

هر چقدر هم شرایط ات سخت باشد، همان گونه که شرایط من از آن اتاق سیمانی به زندگی در خانه ای زیبا در یکی از بهترین مناطق فلوریدای آمریکا با بهترین شریاط مالی تغییر کرد،همانگونه که شرایط هزاران نفر از افراد به خاطر جدی گرفتن تمرینات و آموزش های روانشناسی ثروت۱و۲و۳ و ایجاد آن باورهای قدرتمند کننده تغییر کرد، شرایط شما هم قابل تغییر است.

فقط  این شرایط را به عنوان سرنوشت ات نپذیر و همان باورهایی را بساز که با جزئیات فراوان در دوره روانشناسی ثروت۱و ۲ و ۳ توضیح داده ام تا راهکاری باشد برای هر فردی که مانند من در جستجوی زندگی در نهایت رفاه و آسایش است.

ایجاد چنین تغییری در شرایط شما حتی می تواند سریع تر از زمانی باشد که برای من رخ داد. زیرا آن روزها من مانند شما، راهنمایی چون روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳ را نداشتم که این چنین قدم به قدم واضح و مشخص مرا هدایت کند و ذهنم را با چنین باورهای قدرتمند کننده ای برنامه ریزی نماید.

دوره روانشناسی ثروت۱ و ۲ و ۳ برای هر فردی که می خواهد همیشه در استقلال مالی زندگی کند، یک ضرورت است. زیرا ذهن ما همیشه در حال تلاش برای محدود نمودن ماست تا با ایجاد باور کمبود ثروت، باور عدم لیاقت داشتن ثروت، باور اینکه ثروت شما را از خدا دور می کند و… ، شما را مجبور نماید تا بی خیال خواسته هایت شوی و به زندگی در کمبود، قانع شوی.

اما آموزش های این دوره ها، همواره به یادت می آورد که زندگی در نهایت ثروت، سلامتی و آرامش، طبیعی ترین شیوه زندگی است که برای تجربه اش به این جهان آمده ایم و با به یاد آوردن حمایت خداوند از تو، این ایمان و انگیزه را در دلت رشد می دهد که به رویاهایت باور داشته باشی.


به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    282MB
    24 دقیقه
  • فایل صوتی به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2
    21MB
    24 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1563 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Arezu Moradii» در این صفحه: 4
  1. -
    Arezu Moradii گفته:
    مدت عضویت: 2812 روز

    مادر که می شوی تمام زندگیت می شود دعا و التماس و خواهش از خدا برای عاقبت به خیر شدن فرزندت..

    مادر که می شوی بهترین هدیه برایت میشود سلامتی جسم و روح بچه ات..

    مادر که می شوی بیشتر فکر می کنی به مادرت..

    مادر که می شوی غم و اندوه و شادی ات هم رنگ دیگری میگیرد و همه اینها گره میخورد به حال فرزندت..

    مادر که می شوی صبور میشوی و باحوصله انگار نه انگار که تا همین دیروز بی حوصله ترین آدم روی زمین بودی..

    مادر که می شوی خوابت هم با خواب فرزندت تنظیم میشود انگار نه انگار که تا دیروز خوابت از خواب زمستانی خرس ها هم سنگین تر بود…

    مادر که می شوی ذوق زده ترین انسان دنیا میشوی با هر کار عادی فرزندت..

    مادر که می شوی دل نگران تمام مادرهای زجر کشیده دنیا می شوی و غبطه میخوری به آنها که فرزندشان را در راه خدا دادند..

    مادر که می شوی نگاهت هم مادرانه می شود عمیق و دقیق و عاشق ..

    مادر که می شوی دلت تنگ میشود برای مادرت و روزهایی که یادت نمی آید در دلش چه ها گذشته..

    و مادر که می شوی.. بیشتر به او می اندیشی که از مادر مهربانتر است و بیشتر به این نکته میرسی که او غیر قابل توصیف است..

    مادر که شدم

    فهمیدم آسیه چگونه مادری بود

    چگونه عاشق خدا بود

    مادر که شدم فهمیدم

    هاجر چگونه مادری بود و چگونه خدا را باور کرد و چه احساسی داشت وقتی لبهای اسماعیلش را تشنه دید

    و چقدر خدا عاشق بنده هایش هست آن لحظه که برای رفع تشنگی اسماعیلی تمام مردم مکه را سالهاست سیرآب کرده

    میتوانم احساس مادرانه را بفهمم

    اما نتوانستم جای خدا باشم

    احساس بزرگی خدارا نمیتوان حس کرد

    نمیتوانم جای خدا باشم و به آن همه بزرگی باشه …

    خدایا عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    Arezu Moradii گفته:
    مدت عضویت: 2812 روز

    سلام استاد مهربانم

    امیدوارم پیامم رو بخونید

    استاد جان تولدتون رو به شما تبریک میگم

    احساس میکنم

    خداوند از تولد شما بازهم در این روز به خودش آفرین میگوید

    سید حسین همیشه خندان و مهربان

    خداوند بزرگ است و زیبا

    جهانش زیباست و وصف ناپذیر

    این را میدانستم اما حالا با تمام وجودم درکش کردم

    فکر میکنم برای شما هر روز ،روز تولدتان است

    وقتی که هروز برای انسانهای زیادی باصحبتهای شما زندگی جدیدی آغاز میشه ، برای شما یک تولد دوباره رخ میده

    هنگامیکه افراد عاشقانه و صمیم قلب برای تان مینویسند و تشکر میکنند از شما که استاد عزیز ازشما ممنونیم که ما رو باخالق خودمون آشنا کردی…

    نمیدانم اگر جای شما بودم در آن لحظه چه احساسی داشتم

    لابد خیلی حس خوبیه که حاضرید بخاطرش ساعتها بیدار بمونین و روی فایلهاتون عاشقانه کار کنید به این امید و باور که شاید حرفهاتون این بارهم حداقل زندگی یکی دیگه از افراد رو تغییر بده.

    استاد

    بلهفیلمهای شما روی من خیلی تاثیر گذار هستند

    یادمه سال نود وقتی در ایران بودید من شاگردتون بودم

    درهمان زیرزمین در میدان ولیعصر

    یادمه میگفتید: روزگاری از خدا میخاستم یه دوست پولداری داشته باشم که بلیط مجانی برای یک هفته اقامت رایگان به منو خانوادم بده

    بعد گفتید اتفاقا برام اتفاق افتاد یکی از دوستانم مارو دعوت کرد به هتلی در دبی و اونجا فک کنم همایش گذاشتید

    گفتید: اونجا بود که با خودم گفتم وقتی خدا تااین اندازه سریع وزیبااجابت میکنه چا ازش نخوام به خودم انقدر پول بده که راحت با خانوادم بیام هتل و…

    بعد باخودم گفتم چرا خدا از همین هتل ها به خودم نده …

    راست میگفتید خدا عجیب پای درخواست بنده هاش میشینه

    خیلی بزره این خدا

    خیلی خوش قوله

    سر حرفاشمی ایسته

    این ماهستیم که خدا رو بااونهمه بزرگیش گاهی فراموش میکنیم و دستمون رو جلوی بنده هاش دراز میکنیم

    استاد فایلهای تصویری شما برام نشونه ای داشت

    داشتم خاسته هامو میگفتم

    دلم میخواد یه ملکی داشته باشم که در اون تا چشم کار میکنه درخت با شه درختای سرسبز باشه، آب هم باشه یه دریاچه زیبا پر از ماهیهای زیبا

    یه دشت پرگل هم داشته باشه که اونجا وسط اون دشت وسط اونهمه درخت با خدا خلوت کنم چهل روز

    هروقت دلم خاست برم در ملکمبا موهای بازو راحت بچرخم و با خدا ساعتها حرف بزنم

    یه بهشت میخام

    تو اون ملک پرنده باشه

    حیوونای زیباباشند

    از همه چیز اونجا داشته باشم

    یه جهان کوچک برای من وخدای خودم باشه …

    وقتی فایلهای شمارو دیدم امیدوار شدم

    هر چه در ملک شما بوددرست شبیه درخواست من بودبه خدا

    انگار خواب میدیم

    خود خودش بود

    حالا که اینو مینویسم

    در اتاقی هستم

    تنهای تنها

    توی این چهاردیواری از همه دور شدم

    مدارم عوض شدو طوفانی در زندگیم رخ داده

    از آن در حال گذرم

    یک پنجره رو به یک دیوار سیمانی که حتی اسمان رو هم نمیتوان براحتی ازینجا دیداما من در آن بلندای آسمان دلم رایافته امکه خدایی هست که همواره پای حرفهای من نشسته و آجربه آجر خواسته هایم را میسازد، درختان باغ مرا میکارد

    من فقط پای ایمانم را آبپاشی میکنم و ایمانم جوانه زده

    هروز داره قد میکشه

    و می دانم که قدش به آن درختان میرسدو من بعد ازین خلوت ، در بهترین جای دنیا با خدا خلوت خواهم کرد …

    سیدحسین بهت تبریک میگم که خدای خودت رو ، خدای یگانه را اینقدر زیبا باور کردی

    از خداوند عمری طولانی و شاد و عالی براتون آرزو میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    Arezu Moradii گفته:
    مدت عضویت: 2812 روز

    سلام به استاد بزرگوارم

    و سلام به تمامی دوستانم

    چقدر با شکوهی خدا جانم

    چقدر عظیمی و پرقدرت ،

    چقدر مهربانی و چقدر بزرگی

    چه بگویم

    چه بگویم از کلام تو در قرآن

    راست میگفتی که قرآن مثل یک داروخانه کامل و جامع است

    حالا آیه به آیه قرآن را میخانم و تو تفسیر میکنی میفهمم چقدر غافل بودم ، چقدر گمراه بودم در تمام این سالها که گذشت

    و حالا

    چه گنجی یافته ام در درون خانه ام

    چه گنجی در وجود خودم یافته ام

    تا کجاها دنبال عشق و آرامش رفتم

    تو گفتی همین جاست

    لای این دفتر

    گفتی لحظه ای آرام بگیر

    بنشین پای حرفهای من ، گفتی من سالهاست تو را با عشق صدایت میکنم

    اما تو دنبال صدای عاشقانه ، من دنبال عشقهای دنیا بودی

    گفتی : آرزو جان لحظه ای صبر کن

    همین جا بایست

    من با تو هستم

    ناراحت و نگران نباش

    افسوس نخور

    من همواره باتوهستم

    هنوز هم دیر نشده

    تو گنج را یافته ای

    منم خدای تو

    معبود بی همتای تو

    همان رب العالمین

    من همان خدای هاجر و اسماعیلم

    لحظه ای مثل هاجر خودت رو به من بسپار تا چشمه زیر پایت بجوشد

    صبر کن آرزو ، لحظه ای بایست ، آرام بگیر و خودت را به من بسپار

    فقط روی من حساب باز کن

    من تمام لحظه های زندگیت با تو بودم

    همه را دیدم و شنیدم

    حتی آنهایی که تو بخاطر نداری من همه را از برهستم

    گفتم : خدایا ، خدای بی همتای من

    معبودم

    من تسلیمم تسلیم تسلیم امر تو هستم

    حالا که عشق تویی

    دنیا و آخرت تویی

    تمام وجودم تویی و

    من ذره ای از وجود توهستم ، خودم را به تو میسپارم

    همه زندگیم رابه تو میسپارم

    تو بشو راهنمای من

    تو هدایتم کن به راه مستقیم و درست

    همان راهی که یوسف رفت

    همان راهی که یوسف عاشقانه از ته چاه به عشق تو نفس کشید و تو بر بخت پادشاهی نشاندیش

    چه عاشق و معشوقی

    این عشق را هیچ کجا نیافته ام

    تمام عمرم بدنبال چنین عشقی بودم خالص و بی ریا

    چقدر خوش قولی خدا جانم

    چقدر با وفایی

    قرآن تو را میخوانم و تفسیرش میکنی برایم

    همه بزرگان به تو تکیه کردند و تو سر قول خودت ایستادی

    محمد هیچ گاه پدری نداشت و مادرش راهم از دست داد

    تو همه چیز شدی ، در حرا به زیبایی با تو خلوت کرد

    روزها و ساعتها ،

    در میان سنگها و صخره ها که به ظاهر سخت ترین و غریب ترین جای جهان بود

    تو را یافت

    در میان دل کوه ، بین زمین و آسمان

    دوست دارم مثل محمد باشم

    در دل کوهی خوش عطر تو را لمس کنم

    این حرا کجاست

    حرای من کجاست که با تو خلوت کنم

    دلم میخواد روزها و ساعتها با تو تنها باشم تنهای تنها

    من بگویم برایت تو بشنوی و دست بر سرم بکشی

    خوشا بحال محمد چه خلوتی با تو داشته

    چه حال خوبی ، منو ببر لحظه ای در غار حرا…

    دوست دارم حرای مرا نشانم بدهی

    خیلی حرفها با تو دارم ، آخر من تازه تو را یافته ام

    ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: