به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 62

1563 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    نرگس پرورش گفته:
    مدت عضویت: 2214 روز

    به نام خدا

    شانزدهمین منزل از سفر پربرکت

    🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸 🌸

    دیروز بعد از نوشتن و جمع بندی کامنت فصل پنجم کتاب رویاها، در قلبم از خداوند هدایت خواستم که راهنماییم کند تا آگاهی های ناب و ارزشمندی که در این منزل از سفر پربرکت تجربه و درک نموده ام به سطح وجودم بیاید و یاری ام کند تا آنها را در متنی منسجم جمع نمایم تا “ردپایی“ بماند برای خودم و بتوانم هربار با مرورش هم قوانین را به خود یادآور شوم و هم تکامل م را به چشم ببینم.

    و باز قطعا پاسخ متناسب با ظرف و گنجایش وجودم از راه می رسد.

    من این روزها بهتر درک نموده ام مثال ظرف وجود را و این درک، دیشب بهتر و کامل تر و شفاف تر هم شد.

    خدا را شکر 🙏

    توجه کن!

    وضوح ِ چینش ماجرا ها و آگاهی های نهفته در آن، دقیقا در همین لحظه است که اینقدر شفاف و روشن شده و همین باعث می شود تا من عاشق این نوشتن و تعهدِ گذاشتن ردپا یم باشم. این همان “اعجاز همین کار به ظاهر ساده ست…” و البته قطعا من باید فقط برای “خود” بنویسم چرا که استادی دارم که فقط من را شریک گفتگوهای خودش با خودش می کند…

    چندشب پیش، بعد از یک دورهمی دوستانه در خانه ی مان پارادایس ، یک نجوای ذهنی بارها و بارها در گوش م تکرار می شد (عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد) و آن این بود: ببین این رو نداری، ببین فلان شخص فلان چیز، فلان لباس، فلان امکان، فلان… رو داره! کو اون همه قانون قانون کردن ت؟! کجاست نشانه های ایمان ت به رزاق بودن و وهاب بودن خدا وقتی حتا…رو نتونستی بخری یا تو زندگی ت نیست و کو پس رحمت و نعمتی که وعده ی خداست؟!…

    باید بگویم که این روزها، خدا رو شکر، صدای خدای درون قلب م خیلی سریع تونست با یادآوری داشته ها و خواسته های متجلی شده، این نجوا رو آروم کنه و باز هم شکرگزاری رو برام به ارمغان بیاره؛ اما این نجوا پابرجا ولی آرام جریان داشت…

    ایمان داشتم که اتفاق خوبی درونم در حال رخ دادن است و این ایمان هم برکتی است عظیم از همسفر در این سفر پربرکت بودن.

    و دیشب زمانی که در حال قدم زدن مان از خواسته های مان برای داشتن ماشین و خانه و… می گفتیم، لحظه ای خداوند بر زبانم جاری شد و برای مان تکرار کرد که :👇

    “همه چیز از خداوند است! ”

    این خانه ای که دارید، ماشین هایی که در روزها و ساعت های مختلف وظیفه ی جابه جایی شما را برعهده دارند، سلامتی راه رفتن و پیاده روی کردن تان، حتا اراده ی صاحب خانه ای که خانه اش الان در اختیار شماست هم در “ید قدرت خداوند است!” اگر توانستی این” اصل” را درک کنی، اگر توانستی به این درجه از توحید برسی که “استاد“ ت رسیده، مطمئن باش به بیشتر از آن چیزی خواهی رسید که در ذهن ت می گنجد…

    وقتی ساعت ها با همسر نازنین م ❤️ در مورد این موضوع صحبت کردیم به این درک رسیدم که :👇

    * داشتن خانه و ماشین و و موتور و دوچرخه و ملک و.. زمانی زیباست، زمانی ارزشمند ست که آنها در خدمت من باشند، نه من در خدمت آنها… اگر آنها بیایند که من از خودم دور شوم و برای جلب توجه دیگران (که نشانه ی امروز من در سایت هم بود) و تایید و تحسین دریافت کردن داشته باشم شان قطعا دیگر نعمت نیستند؛ قطعا با اراده ی خداوند نیامده اند چرا که ظرف م گنجایش ش را نداشته، بلکه با اراده و زور من آمده اند!

    و باز این اصل برایم یادآوری می شود که: ” هر مسیری که با تقلا و زجر همراه بشود‌، مسیر اشتباه است. زیرا راهکارهای خداوند‌ -مثل خودش- همیشه ساده‌ است. مسیری که با سختی و تقلا همراه است‌، مسیر خداوند نیست.”

    زمانی داشتن تمام دارایی ها زیبا ست که به تو “آرامش“ و “لذت“ بیشتر بدهند، نه اینکه با بودن و آمدن شان، آرامش را از تو بگیرند که تو نگران از دست دادن شان، تخریب شان، تعمیرشان، نگهداری شان باشی… و استاد به یادم می آمد که چقدر رها و آسوده، مدیریت تمام مال و اموال ش را به خداوند واگذار نموده، اییین همه ملک را، شرکت ش را و…در ایران، “به امان خدا“ رها کرده و رفته در حالی که اطرافیان من بخاطر داشتن زمین و ملکی کم بها در شهری دورافتاده در کشوری، سالها و قرن هاست زنجیر به پا دارند و از ترس از دست دادنش همینجا مانده اند و با وجود نارضایتی از امکانات و… هم چنان هستند و به رفتن حتا فکر هم نمی کنند. در واقع این ملک و دارایی نیست که به آنها خدمت می کند، آنهایند که به ملک و دارایی شان خدمت می کنند…

    یا دیده ام ماشین دارها و موتور دارها و… که بارها ترس و نگرانی نگهداری و مراقبت از آنها را بر دوش خود حمل کرده و می کنند و چه عذابی کشیده اند از داشتن این وسیله ها و باز آنهایند که به این وسایل خدمت می کنند نه اینکه این وسایل ابزاری باشند برای دریافت خدمت و نعمت آنها.

    و همینجا بود که به یادم آمد آن مثال استاد :👇

    که شخصی به سراغ ملاصدرا (اگر اشتباه نکنم) می رود و می گوید تو که این همه اسب داری باید هم اینگونه داد خداشناسی و رحمت و روزی رسانی خدا را سر بدهی، من از خدا چه بگویم که تمام دار و ندارم فقط یک خر است؟! … و پاسخ آن حکیم برایم قانون را یادآور شد که گفت : افسار اسب های من به گل بند است و افسار خر تو به دل!

    چقدر حکیمانه و آگاهانه!

    یعنی من تمام این ها را دارم اما “دل بسته و وابسته “شان نیستم که با رفتن شان دین و ایمان م هم برباد برود.

    یعنی آنهایند که در خدمت من ِ انسان ند نه من در خدمت آنها!

    یعنی توحید!

    یعنی همان که استاد در مصاحبه ش می گفت در پاسخ یکی از عزیزانم در مورد نگهداری مال و اموال و دارایی هایش!

    اینجا بود که من خدا را عمیقا شکر گفتم برای قوانین بی نظیر و هوشمندانه و تمام و کمال ش؛ که خواسته های منی که تلاش می کنم هرلحظه از قوانین ش تبعیت کنم و با “مشیت“ ش همراه گردم را زمانی در زندگی ام متجلی می کند که “نعمت“ و مایه “آسانی“ و رحمت من باشد نه زمانی که “رنج“ و مشقت را برایم به ارمغان بیاورند.

    زمانی خواسته هایم را به من ارزانی می دارد که مرا “شکرگزار“ تر کند نه حریص تر و طمّاع تر.

    زمانی خواسته هایم را در زندگی ام متجلی می کند که مرا “رها“ تر و آزادتر کند نه وابسته و گرفتار تر.

    زمانی زندگی ام را با نعمت و ثروت سرشار می کند که من حتا در عمق ناخودآگاه م هم اعتبار تمام و کمال شان را به خداوند نسبت بدهم نه به اراده و تلاش و همت و…خودم!

    زمانی که با هربار نگاه کردن شان “خدا” به یادم بیاید و نعمت بخشی ش!

    چقدر من عاشق این قانون تکامل م! که خدایم درخواست های مرا به اندازه ی ظرف وجودم به من عطا می کند. چرا که اگر کمی بیشتر از گنجایش من باشد برایم دشواری و رنج به ارمغان می آورد.

    چطور باید این خدا را شکر گفت؟؟ من که عاجز م!

    خدایا شکرت 🙏

    *و اما جلب توجه می تواند هدف انسان هایی باشد که از عزت نفس و از گوهر درون خود غافل ند، و شاید بسیاری داشته ها را برای تایید و تحسین دیگران می خواهند نه برای خود خود خودشان؛ که لذت ببرند، که راحت تر باشند، که شادتر باشند، که راضی تر باشند…

    وقتی کسی لباسی، مبلمانی، وسیله ای، ماشینی، دارایی را برای تایید دیگران و دریافت تحسین می خواهد،

    دیده ام که موی بلند ش بسیار خواستنی و زیبا و دلربا ست اما من می دانم که چقدر سختی را به جان خریده تا آنها را بلند نگه دارد.

    دیده ام که شاید با داشتن ش راحت نیست اما شیک و زیبا به نظر می رسد و قابل تحسین است.

    دیده ام که از پوشیدن آن کفش پاشنه بلند لذتی نمی برد جز اینکه فقط مشقت برایش دارد اما بسیار زیبا و جذاب می شود با پوشیدن ش!

    دیده ام که اسم مبلمان سلطنتی است یعنی اوج تجملات ، اما نمی شود برروی آن لم داد و راحت بود!

    دیده ام که ماشین کوپه بسیار جذاب و دلربا ست اما نه سوار شدن ش راحت است و نه صدای ش دوست داشتنی!

    ( الان به حرف استاد رسیده ام که می گفت با داشتن این همه ماشین که البته در تمام شان باور‌ “هرچه راحت تر بهتر” را اجرا نموده اما باز هیوندای را ترجیح می دهد درحالی که از نظر قیمت در مقام مقایسه ارزان تر ست اما برای استاد خواستنی تر ست چرا که نیاز استاد را پاسخگو ست _ گرچه آن زمان با خود گفتم : مگه میشه؟! )

    دیده ام که خانه ی بزرگ و مجلل و باشکوه گاهی دغدغه ای می شود برای نگهداری و تمیزی و…! (الان به حرف استاد می رسم که دیگر از خانه های بزرگ و درندشت سیر شده چرا که باز هم استاد الگوی “عزت نفس” ست، الگوی “همه چیز در خدمت آرامش و راحتی من باید باشد ” است. گرچه شاید از دید خیلی ها قابل درک نباشد الگوی افساراسب بر گل است…)

    دیده ام که سفر و اقامت در هتل های ستاره دار ممکن است لاکشری و شیک به نظر برسد اما تضمین کننده ی راحتی نیست! (و باز به حرف استاد می رسم در پاسخ سوال بچه ها که چرا با آروی مسافرت می کند؟… مگر راحت تر از این هم هست که تو با خانه ت به سفر بروی؟!)

    و تعلق! وابستگی به داشته ها! یکی از آن ویژگی هایی ست که من شدیدا در افراد متوسطی که دارایی های اندکی دارند دیده ام، اما در ثروتمندانی مثل استاد نه!

    اینکه داشته های ت تو را اسیر و وابسته ی خود نکنند درک و آگاهی است که همیشه از خدا طلب می کنم و این اوج توحید ست که تو با داشتن عزیزترین و خواستنی ترین داشته ها هم باز “توحیدی” بمانی و با سخن قلب ت بتوانی آن داشته را رها کنی!

    حتا از عزیز ت و نعمتِ بودن ش تا زمانی که هست لذت ببری اما وقتی خداوند بخواهد که دیگر نباشد، تسلیم اراده ی خداوند شوی! و چه بزرگ است این حد از رهایی و توحید!

    خدا را شکر می کنم برای آگاهی ای که برایم باورهای قدرتمند کننده ای به ارمغان می آورد و مرا آرام می کند و تسلیم تر بر خدایم 🙏❤️

    خدا را شکر بر فایل بی نظیری که آیتی بود از خدا برای نمایش حجم عظیم رزاق بودن و وهاب بودن پروردگارم 🙏❤️

    عزیز استاد من!

    پیام رسان توحید و یکتاپرستی!

    تو رسالت خود را به بهترین شکل انجام دادی و پاداش خداوند هم هرروز بیشتر و بیشتر در زندگی ات متجلی می شود و این است وعده ی الهی به مؤمنین و موحدین.

    دوستت دارم ❤️

    عزیزان جانم!

    دوستتان دارم ❤️

    خداوند عاشق شماست ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      حمید کریم زایی گفته:
      مدت عضویت: 2511 روز

      سپاسگزارم از عشق زندگیم ❤️❤️

      که فوق العاده ریز بینانه و قشنگ باورهای توحیدی که استاد عزیزمون در زندگیش برای خودش ساخته و نتایج ارزشمند این باورها در زندگیش نمود واقعی پیدا کرده است. 🌸🌸

      که اگه خودم به صورت مستمر فقط و فقط در زندگیم بر روی همین باورهای درست کار کنم…👌💪

      .

      ✳️اینکه اعتبار هرآنچه در زندگی دارم و یا بدست میآورم را فقط به لطف و کرم خداوند گره بزنم.

      .

      ✳️اینکه هیچ وابستگی نسبت به آنچه که در زندگی کسب کرده ام نداشته باشم و آزاد و رها باشم و بر خدا توکل کنم.

      .

      ✳️اینکه کاری را برای جلب توجه دیگران انجام ندهم.

      .

      ✳️اینکه هر چه را که از خداند رزاق و قادر طلب میکنم در جهت رفاه و آسایش من باشد

      .

      ✔️نتایجی در زندگیم آشکار میشود که وسعتش را فقط خدا میداند و بس.

      .

      🙏از خدا میخواهم که به هر آنچه در دل داریم به سویش گام برمیداریم و در زندگی بر ما مرحمت کند.🙏

      باشد که رستگار دنیا و آخرت شویم.

      .

      .

      💠💠آیا الله برای بنده اش کافی نیست؟ 💠💠

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        نرگس پرورش گفته:
        مدت عضویت: 2214 روز

        سلام بر همسر نازنین عباس منشی ام 🦋

        حمیدشاه عزیزم🌹

        منم از تو سپاسگزارم برای همراهی ارزشمند ت که به من کمک کرد درک بهتری از قوانین داشته باشم .🙏

        خیلی زیبا باورهای نهفته در متن رو تیتر کردی .🙏😊

        عاشقتم🤎

        خداوند عاشق توست💙

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا راد گفته:
      مدت عضویت: 1844 روز

      سلام نرگس عزیزم

      چقدر زیبا و دلنشین نوشتی.همیشه ارزو داشتم دوستانی داشته باشم که با هم از عشق خدا و ایمان و معرفت و توحید بگیم.این متن شما همان آرزویی بود که دوست داشتم در مصاحبت با دوستی از او بشنوم .تازه به سایت آمده ام ولی گویا سالهاست به دنبال دوستانی چون شما می گشتم اینقدر عمیق و با تمام وجود از زندگی توحیدی و ایمان قلبی گفتی که احساس میکنم با تمام وجودم دوستتان دارم بدون هیچ اغراقی و با احساس تمام .

      دوست دارم بیاموزم از شما و همه ی دوستان توحیدی زیستن را و با تمام وجودم شکرگزار بودن را .

      چقدر زیبا از خودتون ردپا میزارین.الان با توجه به چیزی که از قوانین یاد گرفتم باید در مدارج بالاتر باشید .به امید اینکه در مسیر کمال همه در حال صعود باشیم و لذت بردن.

      موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سعیده و مهدی گفته:
      مدت عضویت: 2412 روز

      نرگس عزیزم سلام

      مثل همیشه کامنت شما بی نهایت برایم زیبا و آموزنده بود بسیار لدت بردم و چقدر منو به فکر فرو برد.

      دختر چی نوشتی؟؟

      معلومه وصل بودی و این آگاهی های ناب از یک منبع عالی گفته شده و شما به نگارش درآوردی

      ممنونم ازت

      همه چیز از خداوند است!

      این خانه ای که دارید، ماشین هایی که در روزها و ساعت های مختلف وظیفه ی جابه جایی شما را برعهده دارند، سلامتی راه رفتن و پیاده روی کردن تان، حتا اراده ی صاحب خانه ای که خانه اش الان در اختیار شماست هم در “ید قدرت خداوند است!” اگر توانستی این” اصل” را درک کنی، اگر توانستی به این درجه از توحید برسی که “استاد“ ت رسیده، مطمئن باش به بیشتر از آن چیزی خواهی رسید که در ذهن ت می گنجد…

      داشتن خانه و ماشین و و موتور و دوچرخه و ملک و.. زمانی زیباست، زمانی ارزشمند ست که آنها در خدمت من باشند، نه من در خدمت آنها… اگر آنها بیایند که من از خودم دور شوم و برای جلب توجه دیگران (که نشانه ی امروز من در سایت هم بود) و تایید و تحسین دریافت کردن داشته باشم شان قطعا دیگر نعمت نیستند؛ قطعا با اراده ی خداوند نیامده اند چرا که ظرف م گنجایش ش را نداشته، بلکه با اراده و زور من آمده اند!

      و باز این اصل برایم یادآوری می شود که: ” هر مسیری که با تقلا و زجر همراه بشود‌، مسیر اشتباه است. زیرا راهکارهای خداوند‌ -مثل خودش- همیشه ساده‌ است. مسیری که با سختی و تقلا همراه است‌، مسیر خداوند نیست.”

      زمانی داشتن تمام دارایی ها زیبا ست که به تو “آرامش“ و “لذت“ بیشتر بدهند، نه اینکه با بودن و آمدن شان، آرامش را از تو بگیرند که تو نگران از دست دادن شان، تخریب شان، تعمیرشان، نگهداری شان باشی… و استاد به یادم می آمد که چقدر رها و آسوده، مدیریت تمام مال و اموال ش را به خداوند واگذار نموده،

      اینجا بود که من خدا را عمیقا شکر گفتم برای قوانین بی نظیر و هوشمندانه و تمام و کمال ش؛ که خواسته های منی که تلاش می کنم هرلحظه از قوانین ش تبعیت کنم و با “مشیت“ ش همراه گردم را زمانی در زندگی ام متجلی می کند که “نعمت“ و مایه “آسانی“ و رحمت من باشد نه زمانی که “رنج“ و مشقت را برایم به ارمغان بیاورند.

      زمانی خواسته هایم را به من ارزانی می دارد که مرا “شکرگزار“ تر کند نه حریص تر و طمّاع تر.

      زمانی خواسته هایم را در زندگی ام متجلی می کند که مرا “رها“ تر و آزادتر کند نه وابسته و گرفتار تر.

      زمانی زندگی ام را با نعمت و ثروت سرشار می کند که من حتا در عمق ناخودآگاه م هم اعتبار تمام و کمال شان را به خداوند نسبت بدهم نه به اراده و تلاش و همت و…خودم!

      زمانی که با هربار نگاه کردن شان “خدا” به یادم بیاید و نعمت بخشی ش!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    گلی گفته:
    مدت عضویت: 2000 روز

    استاد عباس منش عزیزم سلام

    ثانیه های آخر فایلتون بیان کردید که دیشب با اینکه خیلی خیلی خسته بودید اما با خودتون گفتید اگر حتی یک نفر با دیدن این فایل اون احساس رو بگیره و اون چیزی رو که میخای منتقل کنی رو دریافت کنه ارزشش رو داره که بشینی و این فایل رو تدوین کنی. خواستم بهتون این خبر خوش رو بدم که من و همسرم اون نفرات بودیم. خیلی ازتون ممنونیم و از خداوند مهربان که ما رو به این راه هدایت کرد و در این مسیر قرار داد بینهایت سپاسگزاریم. ما با دیدن این فایل شما در این مسیر قرار گرفتیم و تمام باورهامون رو داریم از اول میسازیم و هر روز بیشتر عاشق خداوند میشیم. البته هنوز دو ماه از این اتفاق نمیگذره اما تمام زندگی ما عوض شده و پر از احساس شادی و آرامش هستیم. از اینکه همیشه انقدر پر انرژی و با قدرت و با ایمان هستید خیلی لذت میبریم.

    همیشه در آغوش خداوند باشید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    مهناز فروهر گفته:
    مدت عضویت: 2159 روز

    سلام استاد عالی بود لذت بردم واقعا جون گرفتم انگار خودم سوار اون ماشین بودم و سوار موتور از بس حس خوبی داشتم آرزوم خیلی زود کنار منزل شما خانه ای داشته باشم پراز آرامش. در پناه خدا باشید همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2056 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانواده صمیمی.

    شانزدهمین روز را درحالی برایتون مینویسم که حس فوق العاده ای رو دارم تجربه میکنم.

    واقعیتش استاد با فایل دومی که گذاشتین و حالا که فکر میکنم واقعا از بندرعباس با این همه مشکلات به اینجا رسیدین و چقدر هم این مسیر براتون بلند بوده و کسی نبوده شما را راهنمایی کنه و یا حتی الگو بگیرید…میبینم ما آدم ها اگر توکل رو بزاریم روی خودمان، روی خدای خدامان …مارا تا کجاها که نمیبرد.

    و چقدر ما آدم ها محدودیم که با ذهن منطقی خودمون گاهی اوقات قصد داریم تا توجیه کنیم که بابا نمیشوووود.

    استاد ممنونم از اینکه فایلی در اختیارمون گذاشتی که هر بار بک جمله رو تو ذهنمون تداعی میکنه و آن هم این است:

    ” اگر فلانی توانست، پس من هم میتوانم.”

    مرسی استاد که هستی.

    مرسی مربی خوبم.

    مرسی میان بر من در مسیر موفقیت.

    مرسی بابت عشقت به کار.

    مرسی از تدوین کردن فایل ها اونم تا پاسی از شب.

    نوش جان زندگی که برای خودت ساختی و احسنت بر بندگان صالح خداوند.

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    خدا پادشاه قلبمه گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    به نام خدا

    سلام به همه خوبان

    الگوی موفقیت من استاد عباس منش عزیزه و البته تجربیات گذشتم. قبل از شروع سفرنامه فقط گهگاهی یه چند تا فایل از استاد میدیدم ولی هنوز باور نداشتم که خالق زندگی خودم هستم اما از وقتی که به طور مرتب فایل های سفرنامه رو دنبال می کنم این باور داره در وجودم نهادینه میشه که من خالق زندگی خودم هستم باید بگم که در خانواده و دوستانم و اطرافیانم هیچ کس دیگری نیست که باور داشته باشه خالق زندگیشه و من اولین کسی هستم (در بین خانواده و دوستان) که به خودم اجازه دادم که متفاوت فکر کنم و این باور هر روز توسط صحبت های با ارزش استاد عباس منش داره قوی تر و قوی تر میشه و من به خودم افتخار می کنم که دارم متفاوت از دیگران فکر می کنم و با توکل به خدا از چیزی نمیترسم و آشنایی من با استاد عباس منش افتخار بزرگیه.بعضی اوقات انقدر خانواده و اطرافیانم با من مخالفت میکنن و گاهی به من میخندن و باورهای محدودکننده رو بهم منتقل میکنن که من وقتی با این تضادها برخورد میکنم به خودم افرین میگم که مثه اونا فکر نمیکنم و خودم خالق زندگیمم و با خودم میگم اونها هیچ تاثیر و قدرتی در زندگی من ندارن و اینطوری به احساس بهتری میرسم…

    خدایا سپاسگزارم 💓

    استاد سپاسگزارم🤗🌻🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2142 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته گل و دوستان بزرگوااار

    روز شانزدهم

    خدا رو شکر که باز هدایت شدم.این کلیپ اشتیاق من رو بیشتر و بیشتر کرد نه فقط بخاطر اینکه مطمئن تر شدم که خواسته هام تحقق می یابند بلکه این روزا نگاهم یجورایی تغییر کرده نسبت به زندگی.

    یادمه قبلا فقط دنبال این بودم که مطمئن باشم که به خواسته هام میرسم.صرفا میومدم داخل سایت و دنبال این بودم که یک فایلی ببینم که حسم بهتر و مطمئن تر بشه و خیالم راحت تر بشه.

    اما امروز یک تغییری در نوع نگاهم ایجاد شد که دارم حسش میکنم.یک نگاهیی فقط به دنبال این نیست که بخواد از آیندش مطمئن بشه.آینده از لحظه ی امروز من ساخته میشه،با فرکانس اکنون من ساخته میشه و شکل میگیره.

    درواقع اصلا آینده ای وجود نداره.من از بس از دیگران کلمه آینده و آینده نگری رو شنیده ام که فقط در آینده زندگی میکردم و کاملا از لحظه اکنون غافل شده بودم.اما وقتی تا حدی تونستم این قانون رو درک کنم که آینده”” من (از یک دقیقه بعد تا آخر عمر) حاصل فرکانس های لحظه اکنون من هست “” دیگه به آینده دور و داز به ندرت فکر میکنم و همیشه به خودم یادآور میشم که طبق قانون من باید در لحظه زندگی کنم و زندگی واقعی همین الانه.با کنترل افکارم و رسیدن به احساس خوب و شکرگذاری ام بابت داشته هایم آینده من بصورت خودکار درست شدست و من اکنون در مسیر درست قرار دارم.

    قبلا مواقعی که به دلایل مختلفی حالم و احساسم بد میشد در تلاش بودم که زود بیام داخل سایت و حالم رو خوب کنم،اما به از روزها تفکر راجب این موضوع به این نتیجه رسیدم که وقتی من چهارچوب کلی قانون رو یاد گرفتم، باید بتونم با اراده خودم به احساس بهتر برسم.اعتراف میکنم از وقتی تونستم این فکر رو اجرا کنم که با معقوله ی “در صلح بودن با خود” آشنا شدم.خیلی راحت میتونم احساسم خوب و مثبت نگه دارم و از درون به آرامش برسم چون آرامش بیس تمام موفقیت هاست و من تنها و تنها با آرامش همراه با احساس خوب میتوانم آینده خودم رو به شکلی که میخوام رقم بزنم.

    خیلی احساس خوبیست که موفقیت های خودمون رو بارها یادآور بشیم و به ذهن نجواگر اجازه تخریب درونی ندهیم.ما به خودمون تعهد دادیم. یک تعهد ارزشمند به خود و خدای خود و در زندگی هر کس، چه کسی ارزشمند تر از خود اوست؟؟؟

    استاد عزیز بابت زمان و انگیزه زیادی که برای تهیه این فایل ها میزاری و همچنین بابت اون امیدی که در قلبت برای رشد ما در هر جنبه ای از زندگی داری، بسیار سپاس گذارم و میدونم که بیشترین انگیزه و ذوق و شوق و حس سپاس گذاریت را زمانی خواهی داشت که کامنت های ما رو میخونی و رشد ما رو در قلبت احساس میکنی.

    دوستان عزیزم بابت کامنت های زیبااتون ممنونم که ایمان و امید من رو روشن تر می کنید.

    “”””””شاااااد و ثروتمند بااشید””””””

    “”””””””” شکر و سپاس رب العالمین”””””””””

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    غزال گفته:
    مدت عضویت: 2348 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و همگی همسفران گل

    چقدر جالب که من الان که دارم کامنت روز ۱۶ سفرنامه رو می ذارم کامنت قبلی خودم جدیدترین کامنت این فایل بوده😊 و من الان که ۲۲ بهمن ۱۳۹۸ هست با ۱۱ بهمن ۱۳۹۸ خیلی فرق دارم اصلا به طرز عجیبی پشتکار و اراده فوق العاده ای ظرف دو سه روز اخیر پیدا کردم انگار تمام دنیا دست به دست هم دادن تا منو به خواسته هام برسونن انگار کل دنیا دارن بلند تشویقم می کنن و می گن بدو سریع تر بدو شاداب تر بدو …تو می تونی…آرزوهات هر روز دارن نزدیک و نزدیکتر می شن….😊👌👌👌👌👌👍👍👍👍حالم خیلی خوبه پشتکارم باعث می شه احساس قدرت بیشتر کنم روز رو به شب می رسونم در حالی که بدن من رو انگار بهش برنامه خودکار دادن که کارایی رو که برنامه ریزی کردم انجام بدم با سرعت فوق العاده زیاد تا حدی که از صبح تا شب پای لپ تاپم فقط موقع ناهار و شام و نماز در حالت عادیم اگه تشنه م بشه لیوان آب نزدیکم باشه دستم از روی کیبورد لپ تاپ بلند نمی شه درونم یکی بهم می گه کارتو انجام بده می گم بابا تشنمه میگه باشه آبم می خوری حالا کارت که تموم شد😃😄واقعاً از تعجب خنده م می گیره که من همون آدمه قبلم؟؟؟ نه من آدم قبل نیستم و دیگه م آدم قبل نمی شم من پر قدرت به جلو حرکت می کنم و همه اینا رو از لطف خدای مهربان و عزیزی می دونم که من رو با استاد عباس منش آشنا کرد خدایا ازت سپاسگزارم ازت بی نهایت سپاسگزارم از شما استاد عزیز هم سپاسگزارم که اینقدر لطف دارین که صادقانه آگاهی هاتون رو در اختیار ما قرار می دین💐💐💐💐💐

    یادمه چند سال پیش یه فال حافظ گرفتم و معنی ش برام نوشته بود که یه چیزی توی زندگیت میاد و بهت کمک می کنه فقط به خدا توکل کن که تو به همه آرزوهات می رسی…وقتی خوندمش خیلی حسه خوبی گرفتم و هر موقع که یادش میفتادم شوق عجیبی در درونم شکل می گرفت مدام از خودم پرسیدم اون چیزی که زندگی منو عوض می کنه چیه؟؟؟ و سال ۸۷ اون نعمت به من نشون داده شد اما متاسفانه اون وقتا نمی دونستم که چقدر اون نعمت زندگی منو زیر و رو می کنه و اگه قدرشو دونسته بودم الان یه آدم میلیاردر و خوشبخت بودم….اون نعمت بسته تندخوانی استاد عزیز بود سال ۸۷ در اصفهان استاد سمینار رایگان داشتن یادمه به مامانم گفتم من حتماً باید این سمینار رو برم مامانم تعجب کردن گفتن حالا این همه سمینار توی اصفهان برگزار شد نرفتی چی شده حالا اینو حتما باید بری؟!!! گفتم حسم بهم میگه حتما حتما این سمینار رو رفتم…من اون موقع دانشجوی لیسانس بودم یه دختر آروم و البته به شدت افسرده و شکننده و به شدت استرس داشتم طوری که هر چی برای امتحاناتم می خوندم سره جلسه امتحان بیشتر استرس داشتم و دقیقا مغز من دچار قفل مغزی می شد طوری که به زور درسی که خونده بودم یادم میومد سمینار توی سینما فرهنگیان خیابون حافظ بود یادتون میاد استاد عزیز؟؟؟😊وقتی وارد سالن سمینار شدم جمعیت زیادی توی سالن بودن خانومی روی سن داشتن صحبت می کردن من یه مقدار دیر رسیدم نمی دونم اون خانم مریم خانم شایسته نازنین بودن یا بزرگوار دیگری…تمرین تست سرعت تندخوانی شروع شد و من به شدت استرس گرفتم چون خودمو از همه اون آدما پایین تر می دونستم می گفتم با این سرعت داغون خوندنت اومدی این جا ببین بچه ها چند تا کلمه رو در عرض یه دقیقه خوندن؟؟؟؟ اما تا آخره سمینار نشستم خانوم بالای سن گفتن هر تعدادی کلمه خوندین حتی اگه کمم بود اشکالی نداره بچه ها درست می شه اما من اصلا حالم خوب نبود احساس می کردم بقل دستیام همه ش دارن روی دستم نگاه می کنن ببینن چند تا کلمه خوندم در صورتی که الان که فکرشو می کنم اونا فقط حواسشون به خودشون بود ولی من چون حسم خوب نبود فکرمم خوب نبود علی الخصوص که شدیدا افسرده هم بودم اما انگار کسی منو به صندلی چسبونده بود….وقتی صحبت های اون خانوم تموم شد گفتن ما به خاطر اینکه همه بتونن از دوره تندخوانی استفاده کنن یه بسته تهیه کردیم که به همراهش یه بسته دیگه م هست بسته تاتات و قیمتش هم ۱۵۰ تومان هست البته دویست و خورده ای بود اما استاد بزرگوار تخفیف می دادن به کسایی که توی همایش اومده بودن…زنگ زدم به مامانمو گفتم من باید این بسته رو حتما بخرمو واقعا عااااالیه مامانمم که هر چیزی که مربوط به درس می شد حاضر بودن براش هزینه بدن گفتن باشه میام برات پول میارم دم سینما وایسادم و اومدن و رفتم خریدم توی ماشین که نشستم شروع کردم تعریف کردن و به مامانم می خواستم اطمینان بدم که حتما بسته رو استفاده می کنم مامانم گفتن باشه فهمیدم چقدر بسته عالییه منم آرزومه که تو موفق باشی…. توی مسیر رفتن به خونه مرتب با خودم فکر می کردم تموم شد دیگه اینقدر سختی برای درس خوندن تموم شد… تو از شر این حافظه بد خلاص می شی…نفر اول کنکور کارشناسی ارشد از شاگردان دوره تندخوانی استاد عباس منش بود حتی فکرشم تا مرز جنون می بردم….

    یادمه خانومی که روی سن بودن گفتن بچه ها این بسته خیلی عالیه اما خواهشاً اگه می خواین بذارینش تو کتابخونه تون خاک بخوره اصلاً نخرین…هیچ وقت این جمله یادم نمی ره👈 خواهشاً اگه می خواین بذارینش تو کتابخونه تون خاک بخوره اصلاً نخرین👉 نجوای ذهنم بهم گفت با تو هستنااااا و من گفتم نه من حتما استفاده می کنم…………اما واقعیت اولین جلسه رو که شروع کردم دیدم چقدر سخته و جالب بود استاد توی فایل توضیحی می گفتن بچه ها خواهش می کنم دوام بیارین جلسه اول رو تمرینش رو انجام بدین دیگه راه میفتین و تا این جلسه رو تموم نکردین خواهشا جلسه بعدی نرین….چندین بار رفتم سره این بسته اما بعد ولش کردم و نجواهای ذهنم و شرایط روحیم نمی ذاشت کارمو انجام بدم مامانمم می گفتن دیدی این بسته م رفت پیش چیزای دیگه ای که خریدی و بلا استفاده گذاشتی کنار….خیلی این جملات رو شنیدم و خیلی ناراحت می شدم همیشه خودمو از همه پایین تر می دیدم حس می کردم یه آدم بی فایده و زائدم اما دعوا نمی کردم هر وقت جملات تحقیر آمیز می شنیدم می رفتم می خوابیدم حتی وقتی امتحان داشتم چون فقط خوابیدن من رو از شر این کابوسها و تحقیر ها نجات می داد ۱۰ سال گذشت و من یه روز در شرایطی که به شددددتتت حالم بد بود رفتم توی اینترنت یه چرخی بزنم فکر کنم زدم خدا دقیق یادم نیست و فایل فقط روی خدا حساب کن اومد…وقتی باز شد گفتم ااا استاد عباس منش…بعد از اینکه با گوش دادن به صحبتهای استاد خیلی گریه کردم گفتم بذار برم ببینم که استاد عباس منش بعد از سالها هنوز در حوزه تندخوانی کار می کنن؟ محصول جدید زدن؟ گفتم می رم توی سایت ایمیل استاد رو پیدا می کنمو از استاد عذرخواهی می کنم که تا الان بسته رو کار نکردم و ازشون می خوام که بهم بگن چیکار کنم که مستمر به تمرینات ادامه بدم تا به نتیجه برسم؟وقتی رفتم توی سایت و عضو شدمو فایل خوش آمدی گویی استاد رو باز کردم گفتم بابا آآآآآآآآآفرین استاد رفتن خارج اصلا انگار همه غمام فراموشم شد انگار نه انگار که تا چن دقیقه قبلش من داشتم گریه می کردم….با خودم گفتم خدا رو شکر واقعا حق استاد عباس منش هست یه چنین موقعیت و زندگیی تازه فهمیدم در اوج غم و ناراحتی خدا منو انداخته توی راهی که اول و آخرش اوج خوشبختیه…..و این داستان زیبا آغاز شد ……..😊💐💐💐💐💐

    الان من همون آدم ۱۰ سال قبل هستم از نظر مشخصات شناسنامه ای ولی به لحاظ روحی فرسنگها با آدم ۱۰ سال پیش فرق دارم…به لحاظ پشتکار هیچ ربطی به گذشته م ندارم….

    خدای عزیز تر از جانم جان جانانم زیبا رو عزیز بزرگوار همه کس تو را به اندازه بزرگیت سپاسگزارممممممممممممممم سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم خدایا شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت…..

    💕خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوئیم ما را به راه راست هدایت فرما راه کسانی که نعمت بخشیده ای بر آنان💕

    اگه بخوام بگم چه کسی به من این انگیزه رو می ده که حتما ثروتمند می شم استاد عباس منش هستن…اگه بخوام بگم چه کسی به من انگیزه می ده که هر روز عزت نفسم رو بالاتر ببرم می گم استاد عباس منش…زمانی من فکر می کردم پایین تر از هر کسی هستم اما حالا تنها کسی در دانشگاه و رشته خودم هستم که نمره کامل رو از پایان نامه ش گرفت و استادم که تحصیلکرده اروپا هستن تشویقم کردن و گفتن تو روزی بالاتر از من می شی پس اگه من به اینجا رسیدم به هر جای دیگه هم می رسم…..

    من شاگرد استاد عباس منش هستم….و قسم می خورم به خدای بزرگ که هیچوقت خدا رو به این شکل درست درک نکرده بودم با اینکه همیشه در زندگیم در راه راست حرکت می کردم…..درود خدا بر مرد بزرگ استاد عباس منش عزیز…خوشبختی کمترین هدیه ای که به مردان بزرگ داده می شود….

    خدایاااااااا ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووونم ازت عشق مننننننننننننننننننننننننننننننننن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 38 رای:
    • -
      سیدمحمد لایق گفته:
      مدت عضویت: 2280 روز

      سلام دوست عزیز ممنون ک کامنت گزاشتی ،خیلی لذت بردم با خوندن کامنتت و نکات خیلی خوبی رو یادگرفتم ،بهت تبریک میگم بخاطره موفقیت هایی که کسب کردی آفریننننننننن ،درپناه الله یکتا سعادتمند و ثروتنمد باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        غزال گفته:
        مدت عضویت: 2348 روز

        سلام

        سپاس فراوان از لطف شما که وقت ارزشمندتون رو گذاشتین و کامنت منو خوندین….ممنونم از تبریک و دعای زیباتون

        امیدارم خدای مهربان در تمام جنبه های زندگی شما رو به اوج برسونه…مجدداً سپاسگزارم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        غزال گفته:
        مدت عضویت: 2348 روز

        سلام جناب دهنوی

        سپاس از لطف شما از اینکه وقت ارزشمندتون رو گذاشتین و کامنت من رو خوندین سپاسگزارم….

        امیدوارم شما هم به تک تک آرزوهای زیباتون برسین….همه ما در این جمع هستیم تا به تک تک خواسته هامون برسیم….

        در پناه خداوند مهربان آرزوی زندگی رویایی رو براتون دارم…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        غزال گفته:
        مدت عضویت: 2348 روز

        ممنونم از لطف شما…امیدوارم که همه ی ما در تک تک لحظات زندگی مون عمیقاً احساس خوشبختی داشته باشیم…

        در پناه خداوند هدایتگر شاد،سلامت،بی نهایت ثروتمند و بی نهایت سعادتمند در دنیا و آخرت باشید..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2214 روز

      سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸

      آهوی عزیزم 🌼

      خیلی خیلی لذت بردم از کامنت ت.

      دونفری خوندیم و کلی به حس خوب و رشد باورها مون کمک کرد.

      تحسین ت می کنم که اینقدر خوب و مطمئن در حال پیش رفتن هستی. 👌

      دعای قشنگ ت هم عالی بود.

      از خداوند طلب هدایت می کنم برای خودم و همه مون، به راه کسانی که به آنها نعمت داده شده است. 🙏🌸

      سپاسگزارم 🌼

      دوستت دارم ❤️

      خداوند عاشق توست ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        غزال گفته:
        مدت عضویت: 2348 روز

        سلاااام به نرگس جان عزیزممم

        ممنونم عزیز دلم از اینکه وقت ارزشمندت رو برای خوندن کامنت من گذاشتی….سپاسگزارم از محبتت خانوم گل…💋😍

        از ته دلم آرزوی می کنم که همیشه خوشبخت ترین و شادترین زوج دنیا باشین و لحظاتتون غرق در احساس خوب باشه…😊💐💐💐💐💐💐💐💐💐

        سپاس سپاس سپاس از خواهر گل و مهربانم💕💓💘

        😍دوست دارم عزیز دلم💖

        بهترین ها لایق خاص ترین ها هستند…نگاه خاص خدا تقدیم به تو که بهترینی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3232 روز

    روز شانزدهم سفر زیبای من💕

    سلااااااااام❤

    اول از خداجانم سپاس گزارم ک مرا ب این فایل پرررررر انرژی هدایت کرد😍⚡

    عاااالی بود استاد جااانم ، یکبار دیشب قبل خواب نگاه کردم یکبار الان و فک کنم هرچقدر هم نگاه کنم بازم سیر نمیشم از زیباااااایی و عظمت این تصاویر و فیلم ها😍 تازع ب قول خودتون این ی تیکه ی خیلی کوچیکشه WoOoOW🤩⚡

    احساس میکنم با دیدن اینها هی دیدِ من باز تر میشه و میگم خداااای من تا الان ک ی ۲۰۷ جزو آرزوهام بود همش سر رنگش با خودم کلنجار میرفتم😅 آخه هم سفید هم سیاه هم قرمززز دوس دارم و الان با خودم گفتم اصن چرا باید ی دونه ماشین داشته باشم فقط؟!! منم تعدادی از بهترین ماشینایی ک دوس دارم رو انتخاب میکنم و هرکدوم رو حالا نگاه میکنم ک کدوم رنگ بهش بیشتر میاد😁😍

    من ب اسب و سوارکاری خیلی علاقه داشتم و دارم و امروز خودِ مامان گلمممم باهام صحبت کرد ک میتونین با داداشت برین باشگاه سوارکاری فلان جا😍😍😍 و سپااااس گزارم از خداجونم ک این فرصت پیش اومده تا من کلییی لذت ببرم ❤

    استااااد جونم ۳ ماه پیش شما توی ی فایلی از شما گوش کردم ک گفته بودین بشینین بنویسین شرایط روابط و سلامتی و مالی و رابطه تان رو با خدا و ۳ یا ۶ماه بعد دوباره بیاین نگاه کنین و خودتون ببینین ک چقدر رشد داشتین ، استاد باید ۱۹ ام میدیدم ولی امروز یادم افتاد و با خوندن اون توضیحات واقعا شگفت زده شدم توی ی سری موارد واقعا خیلی راحت رشد کرده بودم !!! و شاید اگه ننوشته بودم اصلا ب چشمم نمیومد و متوجه نمیشدم 😍😭

    داستانی ک میخام تعریف کنم از ی دختریِ ک در زمان کوتاه در کنکور موفق شده بود

    یکی از معلمام برامون تعریف میکرد ک خودش شاهد این قضیه بوده ، این دختر عزیز اصلا ب درس اهمیت نمیداده و خیلی توی حاشیه بوده و همش دنبال گشت و گذار و تفریح بوده و حتی در بازه ی زمانی ثبت نام هم در کنکور ثبتنام نکرده و کلا بیخیال بوده ولی نمیدونم چ اتفاقی براش میوفته ک کلا متحول میشه در زمان تمدید ثبتنام میکنه و با تمام قوا از اواخر بهمن ماه شروع میکنه به درس خوندن و در نهایت رتبه ی ۵۰ منطقه شده بود !! معلمم میگفت در اون سال دانش آموزای دیگه ای هم بودن ک همیشه تو سطح بالا بودن و خیلی درسخون و امید بقیه ب رتبه اوردن اونا بوده ولی در نهایت رتبه ی خوبی بدست نیوردن …

    در پناه رب العالمین مهربان ❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    غزال گفته:
    مدت عضویت: 2348 روز

    سلام به مرد موفق و مهربان دنیا استادِ توانا استاد عباس منش عزیز

    وقتی روی نشانه امروزم کلیک کردم به محض اینکه تیتر فایل رو دیدم لبخندی روی لبم اومد انگار خدا با صدای بلند بهم گفت به رویاهایت باور داشته باش واقعاً هزاران هزاران بار شکر برای داشتن چنین خدای بی نظیری بیخود نیست که میگن خدا همیشه برای همه بندگانش بهترین ها رو می خواد…قبلاً وقتی این جمله می شنیدم خیلی بهش فکر می کردم و به خودم می گفتم در مهربانی بی نهایت خدا که شکی نیست امّا چرا بعضیا ثروتمندن بعضیا نیستن ؟بعضیا خوشبختن ؟بعضیا نیستن بعضیا آرامش فوق العاده ای دارن و تمام زندگی شون به تفریح و گردش هستن بعضیا نیستن؟ و مرتب توی دلم به خودم می گفتم یه چیزی این وسط هست به خدا می گفتم خدایا معنای اینکه تو برای ما بهترین رو می خوای چیه؟ اون روزا هنوز با استاد عباس منش آشنا نبودم هنوز به این درک نرسیده بودم که اون بعضیا بابت افکارِ خودشون چنین زندگی ای رو دارن…امّا هیچ وقت باورم نشد که خدا فقر رو برای بنده هاش دوست داره یادمه همیشه وقتی کسی بهم می گفت بشین تا به خواسته هات برسی می گفتم اگه خدا دوست نداره که ما ثروتمند باشیم پس چرا حضرت یوسف عزیز مصر شدن و در قصر با عزت و احترام زندگی می کردن اما افکار مسموم اطرافیان بهم می گفتن اون حضرت یوسف بود…بعد از اون طرف سریال حضرت علی علیه السلام رو می دیدم که ایشون رو متاسفانه با لباسهای وصله دار و داغون نشون می دادن و مرتب ذهنم درگیر این موضوع بود که آخه مگه می شه که خدا به الماسی مثل حضرت علی ثروت نداده باشه؟؟؟؟!!!! این سوالا توی ذهنم بود تا اینکه رفتم کربلا وقتی وارد ضریح مبارک حضرت علی شدم چشمم به جواهراتی افتاد که داخل ضریح بود تاجی مثل تاج ملکه ها..شمشیری که روی اون جواهر کار شده بود و گردنبندی که اگه درست یادم باشه مروارید بود و جواهرات دیگه😲😲😲😲😲😶!!!!!!!!! مونده بودم اصلاً به دوستم گفتم تو می دونی جریان این جواهرات چیه؟شمشیر که خب قطعاً شمشیر حضرت علی بوده امّا اون تاج ملکه ای چیه؟دوستم گفت اتفاقاً اینکه دیر اومدم پیشت دلیلش همین بود داشتم از خادم حرم می پرسیدم اینا مال کی بوده؟ خادم حرم گفته بود تاج مال حضرت زهرا سلام الله علیه بوده که از طرف یکی از پادشاهان برای ایشون به عنوان هدیه فرستادن اینو که شنیدم ریختم بهم و با یه لحن عصبانی گفتم ببین اینا چقدررررررر دروغگو هستن بعد می گن حضرت علی لباسهاشونو وصله می کردن….اصلاً از اون روز به بعد دیگه همه چی تغییر کرد فهمیدم که فقیر بودن امامان دروغ بوده….گذشت تا اومدم تو سایت استاد و توی یکی از فایلهای بی نظیر استاد شنیدم که گفتن باور کنید که فقیر بودن امامان که به ما گفتن اینا همه ش باااا هم دروغه و اصلاً من از شنیدن این جمله به شدددددددت ذوق کردم هنوزم که هنوز هر وقت اون فایل رو می بینم می گم استاد رااااااست می گن دمشون گرممم👌👌👌👌😉

    خدایا تو را هزاران بار شکر که همه ما رو در مسیر هدایت قرار دادی تا روزی که به دیدار تو میایم سرمون پیش تو عششششق بالا باشه💖💖💖💖💖💖💖

    خدای خوبم آرزوی همیشگی من برای این سید عزیز و بزرگوار زندگیی سرشار از نعمتهای بی نهایت هست….💐😊💐💐💐💐

    خدایا به خودت قسم این انسان شریف این زندگی الانشون براشون کمه و لایق بالاترین زندگی هستن امیدوارم ما هر روز شاهد در اوج رفتن بیشتر استاد عباس منش عزیز و خانواده دوست داشتنی ایشون باشیم…💓

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: