به رویاهایت باور داشته باش | قسمت 2 - صفحه 85

1563 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2433 روز

    {وقتی فهمیدم تجربه‌ام از سخاوت و حمایت خداوند‌، به اندازه ای باورهایم هست‌ و به شکل ثروتی وارد زندگی ام می شود که همیشه آرزویش را داشته‌ام‌، آنوقت ایمان و تعهدی در وجودم ساخته شد تا جهادی اکبر برای تغییر همه باورهای بنیادین ذهنم به راه اندازم.}

    باز هم کامنتم رو با بهترین جمله ای که تو مقاله ی این فایل خوندم شروع کردم تا هم برام یادآوری بشه هم شما عزیزان دوباره اونو بخونید.

    من تو زندگیم به خواسته های زیادی رسیدم که دوس دارم با اشتراک گذاشتنش امید رسیدن رو برای همه دوستای همسفرم ایجاد کنم.

    یه روزی از روزای سال 90 من پشت میز کافی نتم نشسته بودم و بیرونو نگاه میکردم و وقتی جوونای همسن و سال خودمو میدیدم احساس میکردم من بدبخترین آدم زمینم.

    تنها از نظر عاطفی با کلی روابط داغون، مریض و تحت درمان از لحاظ بیماری سنگین معده با یه بدن نحیف و رو یه زوال ،سرخورده و بدون کوچکترین کورسویی از اعتماد به نفس ، ترسیده از جهان و خدا و مردم و….

    گرفتار یه کافی نت شده بودم که با یه وام سنگین جورش کرده بودم و نه درآمدش بدردم میخورد نه اصلا اون کارو دوس داشتم.

    نه میتونستم کافی نتو واگذار کنم نه میتونستم ادامه بدم.

    از اون روزام یه سری خاطرات نوشتم که وقتی میخونمشون از کلمه به کلمه ش غم و یاس میباره.

    ولی یه روزی یه امیدی تو دلم روشن شد.

    نور امیدی از طرف خدا تو دلم باهام حرف زد.

    انگار که میگفت به آرزوهات فکر کن.حداقل بهشون فکر کن اینکارو که میتونی بکنی.

    فکر کردم…فکر کردم….رفتم تو رویاهام…

    دیدم من اول از هرچی دوس دارم ازین کافی نت لعنتی خلاص بشم.آزاد باشم.فکر کردم به اینکه چقدر دوس دارم جسمم سلامت باشه دیگه دارو نخورم و بدون پرهیز غذایی هرچی دام میخواد بخورم.چقدر دلم میخواد ماشین داشته باشم.چقدر دوس دارم با یکی باشم که عاشقش باشم و اونم عاشقم باشه و با وجودش به آرامش برسم و و و….

    بعد نگاه به واقعیت زندگیم میکردم میدیدم اووووووهههه من کجا و ….این خیال پردازیها کجا….

    ولی اون حس اون ندا اون نور تو دلم میومد میگفت ببین اصلا فکر کن قرار نیس به هیچکدومشون برسی ولی با فکرشون که میتونی حداقل یه لحظاتی تو روز رو لذت ببری و ازین وضعیت داغون دور باشی.فقط فکر کنم تجسم کن و لذت ببر فقط برای لذت بردن.

    به همین کار ادامه دادم.به لذت بردن از تجسم خواسته هام با بی نیازی کامل.خیالم تخت بود که به هیچکدومشون نمیرسم.

    غافل از اینکه خدا خیالش تخت بود که همشونو برام کنار گذاشته.

    آروم آروم همون ندا بهم میگفت پاشو…پاشو که قراره بریم برای تجربه همینایی که داری با فکرشون حال میکنی.

    کم کم باورم شد.کم کم خدارو باروم شد.کمکم به حرفاش اعتماد کردم.

    نمیگم چجوری نمیگم چقدر ساده نمیگم چقدر الهی اتفاق افتاد….

    ولی دونه به دونه هر چیزی که تجسم کردم به سمتم حرکت کرد وقتی من باورشون کردم.

    اول کافی نت رو واگذار کردم درحالی که پیدا شدن مشتری برای اونجا با اون قیمت کذایی و اون وسیله های داغون و اون اجاره بهای غیر منطقی تقریبا محال بود.ولی یکی اومد و نقد کافی نت رو گرفت.

    بعد عزیز دلم وارد زندگیم شد و زندگیم رو به دو بخش قبل و بعد از ورودش به زندگیم تقسیم کرد.همدمی که اگر میخواستم با تک تک جزئیات به خدا سفارش بدم تا برام بیافرینه باز هم نمیتونستم با این دقت هماهنگ با خواسته هام از یک رابطه ترسیم کنم.انسانی وارد زندگیم شد که یقین کردم خدای وهابم سالها برای آفرینش هماهنگترین مخلوقش با من زمان گذاشته.انسانی که از تمام جنبه ها فراتر از خوش بینانه ترین تجسمات بود و هست.

    بعد هدایت شدم به شراکت تو سوپرمارکت بین راهی که تو کمتر از یکسال با درآمدم تونستم یه 206 بخرم.

    بیماری معدم خوب شد.وزن از دست رفتم برگشت.

    محبوبیت از دست رفتم برگشت.

    شادی و امید از دست رفتم برگشت.

    از همه مهمتر جسارتم برای انجام هرکاری برگشت.

    ترسهام ریخت….

    بعد و بعد و بعد….بقول استاد من و شرایطم هیچ ربطی به اون پسر تنهای نحیف و بیچاره پشت میز کافی نت نداشتم.

    امروز چند سال از اون روزا میگذره.

    بخاطر یه سری اتفاقات عجیب و غریب مالی که بعد از ازدواجمون افتاد که مسبب همه اونها خودم و اشتباهم برای طی نکردن تکاملم بود شرایط مالیم خیلی بهم خورد .

    امروز نیاز دارم به باور همون روزهام.به ایمان همون روزهام.تا دوباره ازین تضاد برسم به خواسته هام.

    امروز خدای خودم رو شاکرم که تو توحید،عزت،عشق و روابط و سلامتی تو سطح بسیار بسیار بالا و رضایت کامل هستم و ایمان دارم مساله فراوانی و ثروتم رو به لطف خدا با باورهام و تجربه ای که از نتیجه گرفتن این باور دارم میسازم به بهترین شکل دلخواهم.

    اینها رو اول برای خودم گفتم بعد برای هر عزیزی که شاید نور امیدی تم دلش روشن بشه از اینکه در تارکترین روزهای زندگی هم باید به رویاها باور داشت باید به خدا ایمان داشت باید به هزاران دست خدا اعتماد کرد.

    بهترینهارو براتون از خدای وهاب میخوام.

    به رویاهاتون باور داشته باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سولماز سفیدی گفته:
    مدت عضویت: 2698 روز

    سلام به استاد عزیزم مریم جانم و همراهان همیشگی و هم مدارم❤️

    چقدر دیدن این فایل لذت بخش بود به تصویر کشیدن این همه زیبایی سپاسگذاری داره استاد عزیزم بسیار ممنونم به خاطر این فایل ارزشمند که زحمت تهیه و تدوینش رو کشیدین چقدر انگیزه و امید دوباره در من زنده شد.

    خدایا شکرت بابت این همه زیبایی این همه ثروت و عشق و سلامتی که تو جهان وجود داره و من تو مسیری هستم که یه نمونه ی عالی رو دارم میبینم و لذت میبرم و انگیزه میگیرم.

    واقعا همینه وقتی به رویاهامون باور داشته باشیم خواسته ها که شکل میگیره به‌وضوح راه های رسیدن بهش نمایان میشه با قدرت به سمت اهدافم و رویاهام در حرکتم و با دیدن این همه زیبایی هر روز بیشتر به این نتیجه میرسم که من هم میتونم به خواسته هام برسم..

    خدایا شکرت ❤️🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    سحر خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1488 روز

    سلام استاد جان

    این فایل واقعا انگیزه بخش بود برای من، چون امروز یه جورایی نامید شده بودم، آلان دوباره با این حرفا جون گرفتم و دوست دارم واقعا در ثروت و هوای خوب و فضای سبز و زیبایی زندگی کنم، از خدا میخوام من رو کمک کنه تا قوانین رو بهتر درک کنم و حقایق این جهان را با بصیرت ببینم، ایشالا همیشه در بهشت باشید چه در دنیا ،چه در اخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    امیر حسین ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2140 روز

    سلام مریم خانم یار وهمراه همیشه درصحنه و استاد عزیز ممنون که با کلامتون با حستون با صداقت و بی ریا بودنتون چه عشق وانگیزه ای در قلبم جاری میکنید

    دیدن این همه نعمت ماشین های لوکس موتورهای گران قیمت وخانه های بزرگ وشیک وملکهای فراوون چقدر انگیزه ی شجاعت درخواست کردن به ادم میده

    چقدر ایجاد باور میکنه در امکان پذیر بودن رسیدن به خواستها

    وحتی دست یابی به خیلی بشتر از چیزهایی رو که میخای بدون نیاز به هیچ دلیل بیرونی

    ممنون که خوابتون زدید ممنون که فایل رو ساختید واحساس عشق امید رو تو دلمون زنده میکنید با این دست فایل ها در کنار کلام پر انرژی ومحرکتون

    استاد لطفا بگید از چه سالی شروع کردید به شناسایی باورهای مخرب مالی وکارکردن وساختن باورهای مالی درست وچه سالی به امریکا هجرت کردید فکر کنم دلیل سوالم رو خودتون فهمیدید

    ممنون میشم سوال منو در حد دوتاعدد پاسخ بدید گرچه شاید مشغله زیادی داشته باشید

    یا دوستانی که میدونن زحمت بکشن پاسخ بدهند ممنون میشم

    در دنیا واخرت شاد وسعادتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه مهاجر گفته:
    مدت عضویت: 2874 روز

    به نام خداوند هدایتگر 

    سلام استاد عزیز ، خانم شایسته مهربان و همه ی همسفرهای عزیزم

    روز شانزدهم سفرنامه

    استاد داشته هاتون احساس خوب براتون نیاورد بلکه با احساس خوب درونیتون خواسته هاتونو بدست آوردید. 

    خیلی هنره که توی اون وضعیت توی بندرعباس زندگی کنی ولی غرق در لذت و شادی باشی چون یه ایمانی خداوند در دلت قرار داده که به خواسته هات با امید و ذوق و شوق نگاه کنی چون میدونی امکانپذیره.

    خیلی هنره که ورای ظاهر زندگیتو ببینی و وعده ی خداوند رو باور کنی که از تو حرکت از خدا برکت

    خیلی هنره که در اون شرایط به غیب ایمان بیاری که میشه ، درسته که الان توی همچین وضعیتی هستی ولی این وضعیت تمام آینده تو نیست زندگیت تغییر میکنه اگر که تو تغییر کنی

    خیلی هنره که از هیچ به همه چیز برسی و باور داشته باشی که میشه ، و به جای دیدن موانع و کمبود ها فقط فرصت ها و امکانات رو ببینی و پیش بری طوری که هیچ چیز جلودارت نباشه 

    و وقتی به همه چیز رسیدی یادت بمونه که از کجا و چطوری ، از چه مسیری به اینجا رسیدی و باز هم ادامه بدی برای رسیدن به چیزهایی که شاید هیچکس بهش فکر هم نمیکنه و جهان رو گسترش بدی

    استاد من قبلنا خیلی به فیلم ها و‌کتاب های انگیزشی علاقه داشتم و پیگیری میکردم ولی از وقتی شما گفتید اینجور فایلا این باور رو ایجاد میکنه که موفقیت، پول ، خوشبختی و همه ی چیزهای خوب خیلی سخت بدست میاد ، با جنگیدن و زخمی شدن و از دست دادن هزارتا چیز برای بدست آوردن یه چیز و …پیگیری این فایلا رو کنار گذاشتم و حالا دارم چنین فایلایی رو از شما میبینم که نه تنها به خواسته هاتون میرسید بلکه خیلی راحت هم میرسید ! 

    اون عطش و ایمان شما برای موفقیت به مسیر درستی شما رو هدایت کرد و نتیجه اش هم مشخصه…

    یاد این قسمت از آیه قران میوفتم که أَلَیسَ ٱللَّهَ بِکَافٍ عَبدَهْ؟ آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست؟ و گفته های ملاصدرا که : خداوند همه چیز میشود همه کس را …

    منم باید رویاهامو جدی بگیرم 

    خدایا شکرت  

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    خانم رستگار گفته:
    مدت عضویت: 2469 روز

    به نام خداوندِ بخشنده و مهربان

    سلام و درود

    وقتی این نتایج استاد رو میبینم ، به این فکر میکنم که چه خوب شد که استاد اینهمه تضاد در زندگی داشتن، خداوند عجب لطفی کرده بهشون که خواسته‌هاشون براشون واضح‌تر بشه و الان انقدر رشد کنن و در مسیر رشد ‌وتعالی آهسته آهسته با خداوند گام بردارند و موفق بشن در این دنیا بهشتی با عزت و نه زلت بسازن.

    بله ما خود خالق زندگی خود هستیم و ایمان و توکل به خداوند تنها دلیل حضور ما در این دنیاست.

    همون کن فیکون که بین من و خداوند مشترکه. و نمی‌دونید که چقدر خوشحالم، نمی‌دونم چرا حالم عجیبه.

    وقتی کامنت میدارم انگار آمدم در طورِ موسی، نعلینم رو در میارم و در سکوتی عمیق فرو میرم، حتی نمی‌دونم چه می‌خوام، به خدا هیچ چیز برام مهم نیست فقط آنقدر حضور خداوند رو در قلبم حس می‌کنم که از لطافتش چشمانم نمدار میشه و باید خودم رو پنهان کنم تا فرزندانم حمل بر اندوه من نکنند.

    خدای من شکرت

    استاد که فرصتشون در این دنیا تمام بشه، هیچ چیزی رو با خودشون نمی‌برند اما قلب عاشقی که با عشق به خداوند تپیده و حرکت کرده و سپاسش رو گفته، رو با خودشون خواهند برد.

    الهی در شانزدهمین روز از سفرم از تو ایمان به تو و شناخت اسماء حسنی یت رو می‌خوام. تا جهانی بسازم برای خودم که در اون عطر ایمان به تو هر لحظه جاری باشه و عشق بازی من فقط با تو باشه و بس.

    الهی شکرت

    نازنینم ممنونم.

    ردپای روز شانزدهم من

    ۱۴۰۰٫۵٫۲۵

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سعیده اکبری فرد گفته:
    مدت عضویت: 1826 روز

    به نام الله مهربان

    برگ شانزدهم سفرنامه

    استاد خیلی خیلی ممنون برای نشان دادن این همه رویایی محقق شده.

    راستش من تو روستا بزرگ شدم و تا ۲۲ سالگیم اونجا زندگی کردم.اونجا نظام مرد سالاری عجیب و غریب حاکمه حتی همین الان تا حدی که بعضی خانوما با ترس و قایمکی به خونه پدراشون سر میزنن،ترس از اینکهمبادا برای بیرون رفتن جارو جنجال پا نشه.تو اون محیط آبجی بزرگم برام یه الگو بود چون تو اون فضا یه رابطه تفاهمی و دوستانه با شوهرش داشت حتی ۱۰ سال پیش.و برعکس همه خانومای متاهلی که دیده بودم آزاد بود برای رفت و آمد برای هزینه هاش برای تربیت بچه هاش برای سبک لباس پوشیدنش برای دوستاش و….من همیشه آرزو داشتم بتونم زندگی مشابه اون رو داشته باشم.من الان رابطه فوق العاده ای با همسرم دارم در واقع بهترین و صمینی ترین دوستمه….خدا یا شکرت

    این واضح ترین آرزوی محقق شده ام هست که الان یادم اومد مطمنا اگر فکر کنم چیزهای خیلی بیشتری هم یادم بیاد که خواسته اش بر اساس دیدن یه نمونه عینی شکل گرفته و الان محقق شده.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    Farshad Usefi گفته:
    مدت عضویت: 2064 روز

    🌹به نام خالق هستی بخش🌹

    سلام به دوستای عزیزم در سفرنامه تحول زندگی من💗

    خدارو شکر میکنم شانزدهمین ردپا👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣👣این برگ از سفرناممو نوشتم.🌙

    آری ما توی یه سفری هستیم که هرچقدر لذت ببری و شکر گذاری کنی نعمت بیشتری وارد زندگیت میشه💫

    اینجا قوانین خاص خودشو داره.

    اینجا همه حالشون خوبه و لبخند رضایت روی لباشونه.

    اینجا دیگه دوریم از هرگونه جنبش

    اینجا توحید راه حل همه جوابهاست.

    اینجا هرچقدر ازش بخوای بهت میده،اما بستگی به باور تو به اونه،به ایمانت.

    استاد من ایمانتو تحسین میکنم که اینجوری قوانینو درک کردی.

    پروردگارا🌙💫

    شکرت میکنم برای این همه تغییر در زندگیم.

    شکرت میکنم توی مسیری منو هدایت کردی که اونجور که میخوام زندگی کنم.

    نه مثل یه ربات صبح تا شب از روی اجبار کار کنم.

    تو شاد بودنو بهم یاد دادی و لذت بردن.

    وظیفمونه که شاد باشیم.

    این جزو قوانینه که توی قرآن اومده بارها

    چقدر خداوند عاشقمون بوده که قوانین زندگیو به این شکل وضع کرده.

    امروز کنار رودخونه بودم و پاهامو کرده بودم توی آب و نفسای عمیق میکشیدم🏞

    به آبی که جاری بود فکر میکردم چقدر جاریهههه

    همون موقع که داشتم لذت میبردمو معبودمو شکر میکردم از حال خوبی که دارم.

    حس شادی درونی کل وجودمو فرا گرفت

    این نیرو به قول استاد بهت در هر لحظه داره میگه همه چیزو

    بهت گفته میشه همه راه کارا

    تو توکل کن فقط و رو خودت کار کن

    همون موقع دستامو کردم توی آب در حالی که یخ یخ بود نفس عمیقی کشیدم،واقعا در زمان حال حضور داشتمو احساس میکردم این انرژی جاری رو.

    اونقدری داشتم لذت میبردم که توی سفرنامه هستمو تعهد دادم بودم که یه پرنده زیبای زرد رنگی اومد وسط رود روی سنگ نشست.

    همون لحظه احساس اینکه اون موجود داره لذت میبره از زندگیش و تموم موجودات روی زمین بجز انسانها در حال لذت بردنن.

    اما این آدمان که به مرتب بالاتر رشد میکنن و با قدرت ارادشون زندگیشونو خلق میکنن.

    وقتی یه نفر مثل استاد عباسمنش سر راهمون قرار گرفته که از اون اتاق سیمانی و موتور تنه جوش خورده به شرایط کنونی اش فکر کنیم چرا نباید قبول کنیم که باورهای ماست که داره زندگیمونو خلق میکنه.

    الله اکبر.

    بقول استاد :من کسی نبود برام راجب قولنین صحبت کنه،شما که به راحتی دارین قوانینو بهتون میگم چرا نتونین؟

    مطمئنن زمان کمتری میبره با وجود شما استاد❤😍

    خدارو شکر میکنم که جزو خانوادتونم🌹💗🌹💗🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍃🍂🍁🍂🍁🍂🍂🍁

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    علی یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    سلام استاد عزیزم

    طنین صدای شما واقعا برای من الهام بخش وقتی صدای شما رو گوش میکنم و کلام خدا از صحبت هایتان سرازیر میشه من ناخوداگاه اشک میریزم احساس رهایی میکنم احساس اینکه عشق به خدا رو میتونم در درونم داشته باشم واقعا از شما سپاسگزارم استاد عزیزم

    الگوهایی که شما به ما نشان میدین دقیقا نمونه بارز خواسته های انسان هاست ولی این الگو ها باید بیشتر روش کار بشه تا ملکه ذهن بشه

    به قول شما یک شبه باور هایمان درست نشده ک یک شب بخواد تغییر بکنه ولی من وقتی داشته های شما و احساسی که پشت این داشته ها هست که سراسر اخلاص و سپاسگزاریه و قدر دونستن تک تک دارایی هاتون باعث میشه قدر بدونم از چیز هایی که دارم

    از اینکه در راحتی و در اسایش و امنیت میتونم روی باورهام کار کنم و لذت ببرم از پیشرفت از اینکه خواسته هایی که داشتم و محتاجشون نبودم سریع برام رخ داده و از اینکه تونستم ارتباط نزدیک تری با خدای خودم داشته باشم

    استاد عزیزم از اینکه برای ما الگوی مناسبی هستین و از اینکه تلاش میکنین که باورسازی کنید و ما درس بگیریم و زندگیمونو خلق کنیم از شما سپاسگزارم

    وقتی احساس میکنم که چقدر دچار حاشیه شدم و اصل رو فراموش کردم کلام شما باعث میشه تلنگر بخورم

    همواره در هر موقعیتی صدای شما در گوش من در حال پخش هست و جزیی از زندگی من شده و باعث شده اگر لحظه ای رو خودم کار نکنم احساس بدی داشته باشم

    من دوست دارم زود تر و زودتر پیشرفت کنم و تکامل رو طی کنم و میدونم که خداوند سریع الحسابه و تا بخوام برایم میخواد.

    از شما و بانوی عزیز و مهربان شایسته تشکر فراوان دارم که تلاش میکنند و با نظرات دقیقشون مارو راهنمایی میکنند

    و دستاورد دوباره من در این روز این بود که جز خدا به هیچکس تکیه نکنم و روی هیچکس حساب نکنم چون بدجور زمین میخورم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    علی و شهرزاد گفته:
    مدت عضویت: 1673 روز

    به نام خدای مهربان

    برگ شانزدهم از سفرنامه

    سلام به استاد عزیزم مریم بانو مهربانم و تمام بچه های خانواده بزرگ عباسمنش

    الهی شکر که با این جریان بینظیر آگاهی هستم.خواستم خیلی خلاصه بگم که اگر ما یه سری چیز ها می خواهیم و نمی توانیم در یک منطقه و یا با یک رابطه آن را داشته باشیم، همانطور که استاد در دوره 12 قدم گفتند ما ارواح مجردی هستیم که مجرد به دنیا می آییم و مجرد از این دنیا می رویم ، پس می توانیم مهاجرت کنیم.اگر استاد در ایران می بودند مجبور بودند که خواسته های خود را کوچک کنند.اما استاد جان با ایمان مهاجرت کردند و خواسته هایشان را بزرگ کردند به جای اینکه خواسته های خود را کوچک کنند.حالا اگر کسی از نزدیکان با ایشان بودند که چه عالی اما اگر نبودند استاد رفتند و روابط عالی در آمریکا ساختند.بعضی وقت ها مهاجرت سخته اما نتایج آن بسیار لذتبخش خواهد بود.تشکر از همه ارادتمند علی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: