کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"

این کلیپ فوق العاده زیبا برای تغییر زندگی و رهایی از تنش های روزانه و افسردگی طراحی شده است

در این انیمیشن، «سگ سیاه» نماد «افسردگی» است. این ویدئو نشان می‌دهد که سگ چگونه زندگی راوی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این انیمیشن که توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده، افسردگی به یک سگ سیاه‌رنگ تشبیه شده که در وجود همه آدم‌ها هست. نکته مهم اینست که بتوانیم این سگ را تحت کنترل خود درآوریم و نگذاریم تا بر زندگی ما مسلط شود.

گروه تحقیقاتی عباس منش آن را به فارسی دوبله کرده و با کیفیت بالا در اختیار هموطنانمان قرار داده است تا به امید خدا همه ما زندگی شاد تر، سالم تر و موفق تری داشته باشیم.

این فایل تصویری را هر روز بارها و بارها ببینید تا همواره بالاترین سطح انرژی را در خود احساس کنید. در صورتی که این کلیپ را تاثیرگذار احساس کردید به دوستانتان هم هدیه دهید و یا در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید تا به این طریق احساس خوب را به کل جهان منتشر کنیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"
    49MB
    6 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

258 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهرا رضی» در این صفحه: 1
  1. -
    زهرا رضی گفته:
    مدت عضویت: 2775 روز

    .سلام.چقدر این کلیپ مفهمومی بود.خدایا شکرت

    من ی ترس هایی داشتم (نجواهای شیطان ک ب قول خداوند اومده عزت رو ازما بگیره)ب اسم (نجواهای ذهن)هروقت این نجوا ظاهر میشد من احساس بی ارزشی میکردم و زندگی برام خیلی خسته کننده میرسید.اون ممکن بود درهرزمانی ومکانی ظاهر بشه بی دلیل.نجواها از لحاظ ظاهری منو پیر تر از سنم نشون میداد‌(دقیقا ی تمرینی هست در فصل ۳کتاب رویاها ک میگه حتی اگه اوضاع خوب نیست یطوری راه برو ی طوری بخند ک انگار در اوج لذت هستی.مرسی خدای خوبم ک راحل رو هم بهمون میگی )وقتی همه ی دنیا درحال لذت وشادی بودن من فقط زندگی رو از دریچه تاریک نجواهای فلج کننده میدیدم.کارهایی ک قبلا برام خیلی شادی آور بودن ناگهان باحضوراون همگی لذتشونو ازدست دادن.نجوا میخواست ک اشتهامو کور کنه.اون باعث شده بود ک تمرکزمو ازدست بدم وحافظه ام.ب شدت بد عمل میکرد.هرکاری میخواستم و هرتغییری میخوام ایجادکنم.بشدت مقاومت میکرد.و همیشه درمیون جمع اعتماد بنفس منو نابود میکرد.بزرگترین ترسم این بود ک مردم پشت سر من حرف بزنن ومنو قضاوت کنن.همیشه مراقب بودم کسی اونو نبینه(درواقع خودواقعیم نبودم)چون باعث آبروریزی من میشد.ومخفی کردن اون انرژی زیادی از من میگرفت.اینکه مجبورباشی همیشه دروغ بگی مخفی کاری کنی واقعا حس بدیه.نجواها باعث میشدک همه ی افکار وحرفام منفی باشه.اون منو بداخلاق میکردوباعث مشد افراد از بودن بامن احساس بدی پیدا کنن.اون احساس عشق رو بکلی درمن نابود کرده بود.اون بیشتراز همه دلش میخواست ک هر روزبابدخلقی وافکار منفی بیداربشم وهمیشه بیادم مینداخت ک قراره چ روزه سخت و کسل کننده ایی داشته باشم.بودن نجواهای شیطان ب معنای کمی ناراحت بودن یا بیحوصلگی گذری نیست.بلکه بسیار بدتر ومجموعه ایی ازاحساس ویرانگره.هرچه سنم بالاتر رفت .اون نجواها بزرگتر و بزرگتر بزرگتر شدو بتدریج دیگه کاملا منوپادراورده بود و بامن بود.مت سعی میکردم باهر ابزاری اونو ازخودم دور کنم ولی اون براحتی برمن غلبه میکردو شکست خوردن از اون باعث میشد دفعه های بعد تلاس کمتری برای پیروز شدن بکنم.وهمین باعث شد من  سراغ موادمخدر والکل وعواملی بیرون از خودم برم ک واقعا اوضاع رو بدتر کرد.وعاقبت من بطور کامل در تنهایی خودم غرق شدم.نجواها تموم خوشی ها (دیدن نعمت هایی ک همین حالا توزندگیم هستن)رو از من گرفت وقتی تموم خوشی هاتو از دست میدی اصلا زنده بودن چ فایده ایی داره.خوشبختانه من از افراد متخصص کمک گرفتم (خداوند و قرآن).اولین قدم بهبودی اینه ک بپذیریم ک خودم هستم ک زندگیمو با افکارم وکانون توجه ام میسازمو درخواست کردن از کسانیه ک این راه رو قبلا رفتن وبر نجواها پیروز شدن.

    مهم نیست کی باشی.نجواهاباعث دردسر نوع بشرشده.وامکان روب رو شدن ودچار شدن با این نجواها برای همه یکسانه.ومن فهمیدم هیچ قرص ویا دارویی یا عوامل بیرونی  وجود نداره ک ب من کمک کنه.من نیاز داشتم باورهامو تغییر بدمو از دریچه ایی دیگه ایی ب زندگی نگاه کنم.ازهمه مهمتر من یاد گرفتم بجای ترسیدن از نجواها از اون ب عنوان اهرم لذت استفاده کنم.ب این صورت ک اون هرچی گفت من برعکسشو انجام بدم..هرچه ذهنتون شلوغ وخسته تر باشه توانایی مونو کمتر میکنه.پس من یاد گرفتم چگونه ذهنمو آروم کنم.فهمیدم ورزش منظم و قرار دادن خودم درمعرض ورودی های خوب از هر روشی موثرتره.پس قدم بزنید .بدویید و لذت ببرید و سپاسگزار باشید وبزارید نجواها ضعیف و ضعیفتر بشن.دفترچه ایی تهیه کنید وسعی کند چیزهایی ک بخاطرشون سپاسگزار هستید رو یاد داشت کنید.وازخداوندتشکر کنیداین کار واقعا تاثیر فوق العاده ایی داره.مهم ترین موضوعی ک باید بدونی اینه ک مهم نیست ک اوضاع چقدر خرابه.اگر خودتونو درمسیر درست صراط مستقیم قراربدیم وباورهامونوتغییربدیم این روزهای ب ظاهر بد خواهد گذشت.نمیشه گفت از وجود این نجواها خوشحالم اما اون برام معلم بزرگی بود.اون منو مجبور کرد دوباره زندگیمو از نو بسازم.من یاد گزفتم بجای فرار از تضادها و مشکلات .بشینم اونو ریشه ایی حل کنم‌.نجواها ترس همواره بخشی از زندگی من هستن. ک من باید باهاشون رو ب رو بشم.ولی هرگز دیگه اون هیولایه سابق نیستن.با ایمان واگاهی.نگاه مثبت داشتن‌وشادبودن.میتونین بدترین ترس ها و نجواها رو رام کنیم..

    😉😉😉👌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: