کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"

این کلیپ فوق العاده زیبا برای تغییر زندگی و رهایی از تنش های روزانه و افسردگی طراحی شده است

در این انیمیشن، «سگ سیاه» نماد «افسردگی» است. این ویدئو نشان می‌دهد که سگ چگونه زندگی راوی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در این انیمیشن که توسط سازمان بهداشت جهانی معرفی شده، افسردگی به یک سگ سیاه‌رنگ تشبیه شده که در وجود همه آدم‌ها هست. نکته مهم اینست که بتوانیم این سگ را تحت کنترل خود درآوریم و نگذاریم تا بر زندگی ما مسلط شود.

گروه تحقیقاتی عباس منش آن را به فارسی دوبله کرده و با کیفیت بالا در اختیار هموطنانمان قرار داده است تا به امید خدا همه ما زندگی شاد تر، سالم تر و موفق تری داشته باشیم.

این فایل تصویری را هر روز بارها و بارها ببینید تا همواره بالاترین سطح انرژی را در خود احساس کنید. در صورتی که این کلیپ را تاثیرگذار احساس کردید به دوستانتان هم هدیه دهید و یا در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید تا به این طریق احساس خوب را به کل جهان منتشر کنیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری کلیپ انگیزشی شماره ۲ | "درمان سگ سیاه افسردگی"
    49MB
    6 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

258 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب ندرلو» در این صفحه: 1
  1. -
    زینب ندرلو گفته:
    مدت عضویت: 1018 روز

    به نام خدای مهربان

    تو این یک سال و نیمی که تو این مسیرم

    یه روزایی کم آوردم عصبی شدم ناامید شدم ولی ته دلم یه چیزی میگفت ادامه بده و من بهش گوش میکردم

    آنقدر ادامه دادم تا با استاد آشنا شدم .وقتی وارد این مسیر شدم سگ سیاه خیلی بزرگ بود خیلی قدرتمند بود

    تلاش میکردم برای تغییر ولی انگار سگ سیاه پاشو میزاشت روم و من سست و بی اراده دراز میکشیدم زمین

    باور کرده بودم این سرنوشت منه

    من باید تسلیم این سگ سیاه باشم

    باور کرده بودم اینم زندگی من

    اینم سهم من از این دنیا بود

    ولی ته دلم یه امیدی بود که نباید اینجوری باشه

    حتما راهی هست برای رهایی از دست این سگ سیاه

    آنقدر از این سگ میترسیدم که تلاشی برای رهایی نمیکردم

    آخه چند بار تلاش کرده بودم ولی جوابی نداشت زور این سگ بیشتر بود

    اما تلاش های من چی بود ؟

    همش عوامل بیرونی

    همش دنبال این بودم یکی از بیرون بیاد و منو از دست این سگ نجات بده

    یه ناجی

    اما خبری نبود

    تا اینکه فهمیدم اون ناجی تو درون خودمه

    من نمیدیدمش

    چون باور نداشتمش

    چون بهم گفته بودن سگ سیاه قدرت بگیره دیگه کاری ازت بر نمیاد

    دیگه کسی نجاتت نمیده

    ولی من فهمیدم نیاز به کسی نیست

    اونی که میتونه نجاتم بده نزدیکم از رگ گردن نزدیک تر

    تا چند روز اول هنگ بودم میگفتم یعنی چی

    یعنی اینهمه سال از عمرم رفت ولی من این قدرت رو کنارم داشتم

    یه جاهایی میدیم بازم میخام با زور بازوم با این سگ مبارزه کنم

    اما یادم می‌اومد من نباید باهاش بجنگم

    باید تربیتش کنم

    باید بهش یاد بوم اونی که قدرت داره منم

    اینم زمان میبره

    اون سالهاست قدرت دستشه

    یهو نمیتونم این قدرت رو ازش بگیرم

    روش های مختلف رو امتحان کردم تا ببینم چطوری میتونم قدرت رو به دست بگیرم

    تسلیم این نیروی درونم شد

    گگفت با آرامش

    سعی نکن اونو تغییر بدی

    سعی کن قدرت خودتو بیشتر کنی

    دوره عزت نفس رو تهیه کردم به لطف خدا

    بازم عجله داشتم دوست داشتم زودتر قدرتمند بشم

    فراموش کردم باید لذت ببرم حتی شده یک دقیقه بیشتر از دیروز

    دوباره خدا کمکم کرد

    یه جاهایی کم می‌آوردم صندلی رو برمیداشتم باز پرتاپ میکردم به سمت سگ سیاه

    که چرا توی زندگیم هستی

    که چرا باید برای کوچیک کردنت .گرفتن قدرت از تو آنقدر تلاش کنم

    دیدم من بازم زدم جاده خاکی

    من هنوز با خودم به صلح نرسیدم

    و خدا هدایتم کرد به این دسته بندی

    قبلا این فایل رو دیده بودم ولی میتونم به جرات بگم هیچیش نشنیدم

    مثل یه فیلم نگاش کردم و زدم بیرون از صفحه

    ولی اینبار همه روش ها رو رفتم و باز اومدم اینجا

    از اون دفعه هایی که میگی من که همه راه ها رورفتم بزار اینم برم

    وقتی دیدم راوی داستان آخر قصه سگ کنارش اوما کوچیک و گوش به فرمان

    گفتم یعنی آنقدر ساده بود مسیر

    یعنی با لذت بردن با عشق ورزیدن با شگر گزاری

    من سگ سیاه رو یه سد بزرگ تو مسیر موفقیتم میدونستم

    غافل از اینکه اون اومده قدرت هامو بهم یاد آوری کنه ولی من مسیر رو اشتباهی رفتم

    باهاش جنگیدم و با توجه ام به نازیبایی قدرت دادم بهش

    برای خودم دو تا مسیر مشخص کردم

    مسیر یک توجه به نازیبایی که قدرت میده به این سگ

    توجه به زیبایی ها که قدرت میده به من

    من کدوم رو میخام ؟

    چطوری میتونم برم تو اون مسیر

    با توجه ام به نکات مثبت

    حالا هر چی که میخاد باشه

    چقدر این کار مهم بود و من جدی نمیگرفتم

    یعنی آنقدر ساده !

    آنقدر قابل دسترس

    هیچی نمیخاد

    از داشته هات شروع کن

    سپاسگزاری با احساس خوب

    عشق ورزیدن بدون قید و شرط

    انتطار مثبت

    خوش خلقی

    عشق

    امید

    لذت بردن از تک تک لحظات

    تو این مسیر مدام خسته میشدم

    اما با یاد آوری موفقیت های قبلی دلم آروم میگرفتم

    با یادآوری قانون تکامل دلم آروم می‌گرفت

    همین که سگ سیاه دیگه کنارم پارس نمیکنه یعنی بهبود

    حالا ازش ممنونم کنارم هست چون باعث شد من قدرت هامو بشناسم و تلاش کنم شکوفاش کنم

    از این به بعد هر وقت حرف منفی بزنم

    یا عصبی بشم

    نا امید بشم یا مقایسه کنم

    حسادت کنم یا کینه بورزم

    عیبت کنم یا قضاوت

    یادم میافته دارم قدرت رو دست کی میدم

    من دلم چی میخاد؟

    دلم میخاد قدرت درست من باشه و این امکان پذیر و شدنی

    استاد هزاران بار سپاسگزارم ازتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: