باوری که تغییرش، درهایی از نعمت را به زندگی ام گشود - صفحه 36

قمهری

به نام خداوند بخشنده و ثروتمند

سلام به استاد گلم ،مریم عزیز و سایر دوستان همسفر

بیست و پنجمین روز از سفرنامه من

ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست .

جهان سرشار از نعمت و فراوانی هست .

من لایق بهترین نعمتهای خداوند هستم چون من عالیترینم .

خدایا شکرت و هزاران سپاس که به این مسیر معنوی هدایت شدم .استاد و همراهانی که عاشق خداوند هستند و هر روز آگاهی های ناب و ارزشمندی رو دریافت میکنم .

باورهای نامناسبی مثل کمبود ثروت و فراوانی و این که برای کسب ثروت باید سختیهای زیادی رو متحمل بشی چنان نگرانی و ترسی رو به وجودم انداخته بود که زندگی برام به صورت جهنمی بیش نبود .با این حرفها ذهنم پر شده بود که پول و ثروت منو از خدا دور میکنه .یا ثروتمندان از راههای نادرست یا شانسی به ثروت نادرست رسیدند .همیشه حسرت داشتن ثروت و موفقیت رو میخوردم .همیشه به دنبال راهی بودم که از انسانهای دیگه کمک بگیرم .به خیال این که اونا راه موفقیت رو بهم نشون بدن .زهی خیال باطل .نه تنها بهم کمک نمی کردند بلکه به حدی خورد میشدم که دیگه توان فکر کردن ازم گرفته میشد .به خودم می گفتم یا لیاقتش رو نداشتم یا خدا داره منو امتحان میکنه یا حتما کار خطایی انجام دادم ،دارم مجازات میشم .تا این که با خدای عباسمنش اشنا شدم .چه قدر زیبا و آرامش دهنده هست این خدا .خدایی که نعمت و فراوانی ،بخشندگی و مهربانی از خصوصیت بارز او هست . خدایی که اگه باورش کنی از فرش به عرش میرسی . نگرانی و ترس دیگه معنایی نداره .

وقتی استاد میگفتن باید تلوزیون و اخبار از زندگیتون حذف بشه راستش ته دلم می‌لرزید .مگه میشه ،مگه داریم . الان دارم معنی حرفهای استاد رو درک میکنم .اره میشه .من خودم خالق هستم .من میتونم بهترین سرنوشت رو برای خودم رقم بزنم .هیچ کسی هیچ قدرتی در زندگی من نداره و من نیز هیچ قدرتی در سرنوشت کسی ندارم .

شرطش اینه که قانون هستی رو بفهمم ،درکش کنم ،با پوست و خونم یکی بشه .

فهمیدم تنها زمانی به خدا میرسم که وجودم از ثروت سیراب شود و فهمیدم تنها با ثروتمند شدن میتوانم به گسترش جهان کمک کنم . خدا از هر کس بیشتر میخواهد که من موفق شوم ،ثروتمند شوم .

وقتی همسرم از بخشیدن سهم ارث خودش بهم گفت اگه من مهری قدیم بودم چنان ترس و نگرانی وجودم رو در بر می گرفت و چه بسا که رفتارهای نامناسبی ازم سر میزد . ته دلم گفتم ببین این یک نشونه هست .باید خودت رو جمع کنی .باید راهی برای کسب ثروت و پول بیشتر پیدا کنی .به خدای درونت رجوع کن ،خودش هدایتت میکنه .تولد حضرت محمد بود که یک دوست هدیه ای رو بهم داد ،ایده یک کار . گفتم اینم یکی دیگه از نشونه های خداوند .نترس و شروع کن .

باز زمزمه ها و نجواهای ذهنم کار خودش رو شروع کرد . مگه میشه .اصلا شدنی نیست .

یک سری به سایت زدم تا بتونم خودم رو آروم کنم .کامنت دوست عزیزی رو خوندم که از طریق تلگرام درآمد چند میلیونی داشت . از کار قبلی بیرون اومده بود و با اتکا به خدا شروع کرده بود . نه سایت و نه راههای پیچیده دیگه .

درونم از شادی و هیجان پر شد . منم میتونم به هدفم برسم همون طور که استاد رسید .همون طور که اون دوست هم فرکانسیم رسیده بود .کافیه فقط باور کنم . درست کردن باور هم یک ساعته و یک شبه اتفاق نمیفته ولی من مطمئن هستم که خیلی زود به هدفم میرسم . انشاالله یک روز بیام و از موفقیتم ،از ثروتم کامنت زیبایی رو بذارم .

یک نکته زیبایی که استاد فرمودن این بود که هر کسی هر جا هست جای درستشه. اون الان دچار تضاده که باید راه شو پیدا کنه .وظیفه من این نیست که به دیگران کمک کنم .وظیفه من اینه که به خودم کمک کنم .من با ثروتمند شدنم میتونم هم به خودم کمک کنم و هم به دیگران . نور شادی درونم رو حس کردم زمانی که استاد از هدیه هایی مثل خرید ماشین و یا دادن هزینه سفر برای مادرشون گفتن .چه ایده های عالی و نابی . چه قدر ارامش گرفتم .چه جاهایی که میتونستم برای خودم بهترین خرید رو داشته باشم ولی به دلیل این که نزدیکترین و یا عزیزترین اطرافیان نمیتونن اون رو داشته باشند از خرید صرف نظر کردم .

باور عدم لیاقت باوری که باید از ریشه بکنم .باوری که باعث شد من خودم رو از خیلی چیزهایی که دوست داشتم محروم کنم .باوری که من باید به دیگران کمک کنم .همون باور شرک آلود

.لحظه به لحظه این فایل سرشار از آگاهی هست .آگاهی های ناب و ارزشمند که از دل برمیاید لاجرم بر دل می‌نشیند . استاد از اعماق وجودم ازتون ممنون و سپاسگزارم .واقعا حرفهاتون به دل میشینه . حرفهایی که نور و آرامش رو به آدم هدیه میده .

و اما هیچ وقت تا به حال به هجرت پیامبر از این زاویه نگاه نکرده بودم .این که چرا تاریخ میلادی با تولد حضرت مسیح شروع میشه و چرا تاریخ هجری با هجرت پیامبر .

هجرت با حال خوب هست که اتفاقهای خوب رو برات میاره .

راستش الان این چندمین خونه در شهرهای مختلف هست که دارم تجربه میکنم .با این که ذاتا از تغییر و تحول خوشم میاد ولی همین جابه جایی خسته ام کرده بود .دیگه سعی میکردم خرید غیر ضروری لوازم خونه رو نداشته باشم .وقتی اطرافیان یک چیز زینتی زیبایی رو میخریدن منم دلم میخواست . به خودم می گفتم اگه یک جا ساکن بودم میتونستم کلی وسیله بخرم که زیبا باشه .ولی وقتی زندگی استاد رو در بهشت دیدم کلی ذوق کردم .چه قدر تو همین جابه جایی من درس یاد گرفتم .چه قدر تجربه ام از دنیا با کسانی که یک جا ساکن هستن بیشتر شده .وای خدا جونم شکرت .چه قدر دید من نسبت به زندگی عوض شده .چه قدر دنیا با خدای استاد رنگ و بوش عالی تر شده .

الان منم در یک مکان زیبا در طبیعت ساکن هستم . خدایا شکرت .

خدایا شکرت به خاطر این سایت بهشتی .استاد عشق و همسفران فوق العاده .

اگه بخوام از تغییرات خودم در این یک سال آشنایی با استاد حتی فقط با شنیدن همین یک دونه فایل بگم باید ساعتها بنویسم و این فقط گوشه ای از تغییرات من هست .

خدایا شکرت به خاطر حال خوبی که دارم

خدایا شکرت به خاطر این استاد بی‌نظیر و ثروتمند .

خانوم شایسته ممنونم به خاطر بخش روز شمار تحول من .بخشی که باعث شد من متعهد تر عمل کنم و خودم و دنیای پیرامونم رو بهتر و بیشتر بشناسم .

در پناه حق شاد و ثروتمند و سلامت باشید