«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 23 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای رحمان
سلام خدمت شما استاد عزیز و همه دوستان
واقعا باید خدا رو شاکر بود بابت هر لحظه هدایت
خداروشکر که چقدر به موقع این فایل ها رو میبینم و ارامش میگیرم
چقدر به موقع بعضی نکته ها برام یاد اوری میشه تا سنگینی بارمو رو دوش خدا بذارم تا بسپارم به خودش چون من نه میتونم و نه بلدم
خدای بزرگ تویی که بلدی و توانایی
امروز بعد از داستان مغازه که گفتم
خیاطمون گفت کارگرا رفتن چون دستمزدشونو کامل نگرفتن شب عید کارگاه مونده بدون کارگر
نمیدونم ولی از وقتی که این خبر بهم رسید یکی 2ساعت بهم ریخنم ولی گفتم حتما خیره
باید احساسمو خوب کنم و به ارامش برسم
شاید قرار بوده تو برش یا دوخت سوتی بشه که اینطوری شده نمیدونم چرا ولی مطمئنم که به نفع منه هر چی هست
خدایا شکرت
چقدر زیبا استاد و به موقع این حرفا رو از زبان شما شنیدم و یه بار دیگه بزرگیشو برام یاداور شد .
خدای مهربونم خدای بزرگ از تو میخوام تمام راه حل را بهم بگی و هدایتم کنی
ازت میخوام هر لحظه ایمان و توکل قویتر بهم بدی
ازت میخوام امید بدی و قدرت برای ادامه دادن
خودت خودتو بهم بیشتر نشون بده تا بتونم بهتر درک کنم و بیشتر ایمان بیارم
میدونم که ته نداره پس از خودت میخوام
حس و حال عجیبی دارم فقط خواستم که به تعهدم عمل کرده باشم اومدم تو این جلسه و چقدر خوب بود برام و به دردم خورد
در پناه خدا پرروزی شاد و ارام باشید️🫡
به نام خدای مهربان🪴
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
الخیر فی ماوقع در شعر پروین اعتصامی
همیشه هر اتفاقی که میفته یه خیریتی توش هست و باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راه است
اگر احساس خوب رو در همه لحظات زندگیتون داشته باشید اتفاقات فوق العاده عالی براتون رخ میده این یک قانونه
اگر احساس خوب داشته باشید اتفاقات خوب رخ میده و اگر احساس بد داشته باشید اتفاقات بد رخ میده این یک قانونه و استثنایی هم نداره
اگر سعی کنید در تمام طول شبانه روز در هر شرایط و در هر موقعیتی احساستون رو خوب کنید مطمئناً اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگی شما میشه که شما رو مبهوت میکنه این کار شاید در شروع کار سادهای نباشه اما مطمئناً با تمرین این اتفاق میفته
با تغییر باورها این اتفاق میفته
ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه
کسی که احساس خوب داره یعنی کسی که ایمان داره
ملاک ایمان نه به ریشِ نه به جای تسبیح روی پیشونیِ نه به چادرِ نه به چیز دیگهای
ملاک ایمان احساس آرامش درونیِ
هر چقدر احساس آرامش داشته باشیم هر چقدر احساس خوب داشته باشیم یعنی ما به یک نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو محافظ ماست که اون نیرو با ماست به این میگن ایمان
نشان ایمان نشان ظاهری ایمان احساس خوبه
اگر احساس خوب داری یعنی ایمان داری اگر امید داری یعنی ایمان داری اگر احساس شوق و ذوق داری اگر آرامش داری یعنی ایمان داری هیچ چیز دیگهای نیست
واقعاً هیچ چیز دیگهای نیست
الا به ذکر الله تطمئن القلوب
تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد
این موضوع در یکی از شعرهای بسیار زیبای خانم پروین اعتصامی اومده و من امروز میخوام در مورد این شعر صحبت کنم
احساس پاکیِ،
احساس رسیدن به خداست
احساس عشقه
احساس درک خداونده
این شعر داستان یک پیرمرده که خیلی زندگی سختی داشته و از اونجا شروع میشه که همه ردش کردن همه دست رد به سینهاش گذاشتن پیش همه رفت پیش همه گدایی کرد پیش همه رو انداخت امیدش رو از خدا دور کرد و به غیر خدا رو آورد نابود شد زندگیش ولی خدا بازم دوستش داشت ولی خداوند بازم بهش رحم کرد ولی خداوند دید اون رو اونی که خدا رو ندید خدا دیدش و خدا دوستش داشت خدا همه ما رو دوست داره با تمام اشتباهاتمون با تمام بیایمانیمون با تمام بدیهامون دوستمون داره بخشیده ما رو و هر روز هم داره میگه برگرد بیا پیش من
هر روز هم میگه منو ببین من هرچی که بخوای بهت میدم تو فقط منو باور کن فقط منو بشناس منو درک کن هرچی که از دنیا میخوای
چی میخوای بهت بدم؟
هرچی رو که بخوایی
پول میخوای سلامتی میخوای عشق میخوای رابطه قشنگ میخوای کار خوب میخوای هرچی رو که بخوای بهت میدم
“پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا
این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
روزها میرفت بر بازار و کوی
نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود
تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری را، روان میشد ز پی
تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
شب، بسوی خانه می آمد زبون
قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
روز، سائل بود و شب بیمار دار
روز از مردم، شب از خود شرمسار”
پیرمرد هر روز میرفت گدایی میکرد هر روز میرفت دستش رو جلوی هر کس و ناکسی دراز میکرد بلکه چیزی بهش بده وقتی هم میومد خونه خیلی ناامید و ناراحت میومد خونه و احساس خیلی بدی داشت
“صبحگاهی رفت و از اهل کرم
کس ندادش نه پشیز و نه درم
از دری میرفت حیران بر دری
رهنورد، اما نه پائی، نه سری
ناشمرده، برزن و کوئی نماند
دیگرش پای تکاپوئی نماند
درهمی در دست و در دامن نداشت
ساز و برگ خانه برگشتن نداشت”
پیش هر کسی رفت هیچ چیزی بهش ندادن همه شهر و همه کوچهها رو رفت دیگه حس راه رفتن نداشت
اما هیچی برای بردن خونه نداشت
رو نداشت که برگرده بره خونه
“رفت سوی آسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر
شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری بفضل خویش دست
برگشائی هر گره کایام بست
چون کنم، یارب، در این فصل شتا
من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس
هم عسل زان میخریدم، هم عدس
آن عدس، در شوربا میریختم
وان عسل، با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکی است
جان فدای آنکه درد او یکی است
بس گره بگشودهای، از هر قبیل
این گره را نیز بگشا، ای جلیل
رفت پیش آسیابان
آسیابان هم یه گندم بهش داد و گفت خدایا شکرت تو اگر بخوای کمک کنی میتونی همه جوره کمک کنی اگر من این گندم رو بفروشم هم میتونم عدس بخرم هم عسل بخرم بچههام رو خوب کنم و این صحبتها را داشت به عنوان تشکر از خدای مهربان داشت میکرد و در ادامه گفت بس گره بگشودی از هر قبیل این گره را نیز بگشای ای جلیل
گفت گره خیلی از مردم رو باز کردی گره زندگیشون رو این گره رو هم باز کن ای خدای مهربان
این دعا میکرد و میپیمود را ناگه افتادش به پیش پا نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته وان گره بگشوده گندم ریخته
دید این دعایی که کرده به جای اینکه بهش کمک کنه به ضررش شده و این همه داره راه میره و داره دعا میکنه دید که اصلاً اون گرهای که گندمها رو ریخته تو دامنش اون گره باز شده و همه گندمها ریخته
بانگ بر زد، کای خدای دادگر
چون تو دانائی، نمیدانی مگر
سالها نرد خدائی باختی
این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است، ای خدای شهر و ده
فرقها بود این گره را زان گره
چون نمیبیند، چو تو بینندهای
کاین گره را برگشاید، بندهای
تا که بر دست تو دادم کار را
ناشتا بگذاشتی بیمار را
هر چه در غربال دیدی، بیختی
هم عسل، هم شوربا را ریختی
من ترا کی گفتم، ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
گر توانی این گره را برگشای
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت، دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمط
یک گره بگشودی و آنهم غلط
تا اینجای داستان پیرمرد به شدت ناراحت به شدت عصبانی به همه چی شک میکنه و میگه خدایا این چه وضعشه چه کاری با من کردی من گفتم گره زندگیم رو درست کن نه گره دامن رو که همه گندم بریزه
من ازت خواستم که کمکم کنی نه اینکه توی سرم بزنی و بدبختم کنی
خیلی از ماها توی شرایطی قرار میگیریم که احساس میکنیم خدا با ما قهر کرده اوضاع سخت میشه ما فکر میکنیم که خدا ما رو نمیبینه فریاد میزنیم میگیم خدایا ما رو ببین ما اینجا هستیم فکر میکنیم خدا روشو کرده اونور
نه همیشه خدا با ما هست
الغرض برگشت مسکین دردناک تا مگر برچیند ان گندم ز خاک
چون برای جستجو خم کرد سر
دید افتاده یکی همیان زر
“سجده کرد و گفت کای رب ودود
من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
زان بتاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر برگ و بندم زنند
تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان
تا ترا دانم پناه بیکسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست
تا بداند کآنچه دارد زان تست
زان به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند
تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر در دونان، چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی، که تا گوهر دهی
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
چقدر زیبا میگه که خدا اگر هم به ظاهر داری میبینی تو زندگیت مشکل به وجود میاد این دقیقاً همون راهیه که باید بری این دقیقاً همون نعمت این دقیقاً همون ایدهایه که بهش نیاز داری این دقیقاً همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت و چقدر قشنگ توی این شعر توضیح میده که هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمتیه
میگه به این دلیل برای من مشکل ایجاد شد که تو رو پیدا کنم که اگر همیشه اوضاع خوب باشه تو رو پیدا نمیکنم اگر مشکلی توی زندگیمون به وجود میاد خدا رو پیدا میکنیم نه به خاطر اینکه خدا تنهاست خدا نیاز داره که ما پیداش کنیم به خاطر اینکه وقتی ما خدا رو فراموش میکنیم و از فرکانس خدا دور میشیم در فرکانس بدیها قرار میگیریم
اگر مشکلی به وجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده ما از فرکانس خوبیها از فرکانس عشق از فرکانس نعمتها وقتی دور میشیم طبیعتاً به نقطه مقابلش میرسیم
میگه من خیلی این در و اون در کردم من به مردم داشتم روی نیاز
من خیلی رو انداختم به افراد مختلف اما رزق و روزی پیش تو بود همیشه هم در حال دریافت نعمتها میتونستم باشم میگه گندمم را ریختی تا زر دهی رشتهام بردی تا گوهر دهی
زندگی ما همیشه همینه اگر چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست این به معنای یک نعمت جدید و بسیار بزرگتره اما به کسی میرسه این نعمت به کسی که بتونه اینطور نگاه کنه به خداوند به کسی که بتونه احساس خودش رو کنترل کنه به کسی که بتونه در شرایط سخت خوبیها رو ببینه در شرایط سخت نعمتهایی که داره ببینه
دوستان خیلی موقعها شرایط سخت میشه برای منم این اتفاق افتاده اما باور کنید در سختترین شرایط هنوز نعمتهای زیادی هست که ما داریم و میتونیم به خاطر اونها سپاسگزار باشیم و خودمون رو به احساس خوب برسونیم
خیلی خیلی موارد هست که اگر ما روش کار کنیم میتونیم در سختترین شرایط احساس خودمون رو خوب کنیم من خودم شرایط خیلی سختی رو تجربه کردم خیلی خیلی سخت از بیکاری از بیپولی از یک سال تو خیابون خوابیدن تو سن 15 سالگی یک سال گوشه پارکها زندگی کردن
و من تونستم این کارو در مورد مرگ فرزندم انجام بدم و تو هم میتونی و هر کسی که بخواد خدا رو باور کنه میتونه این کارو انجام بده
و امیدوارم که توی این مسیر با ایمان با توکل حرکت کنیم از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه از خدا بخواهیم که صبرمون رو بیشتر کنه از خدا بخواهیم که هیچ وقت فراموشش نکنیم از خدا بخواهیم که توکلمون رو بیشتر کنه امیدمون رو بهش بیشتر کنه باورهامون رو قویتر کنه نسبت به خودش و اگر توی این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر شادی سراسر معجزه سراسر عشق سراسر نعمت و خوبی خواهد بود برای همه دوستان عزیزم آرزوی سلامتی خوشبختی و سعادت دارم
به نام خدای مهربان 🪴
الخیر فی ما وقع
همیشه هر اتفاقی میفته یک خیریتی توش هست و باید نگاهم به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راه است
اگر احساس خوب رو در همه لحظات زندگیم داشته باشم اتفاقات فوق العاده عالی برام رخ میده و اگر احساس بد داشته باشم اتفاقات بد رخ میده این یک قانونه و استثنایی هم نداره
اگر احساس خوب را در هر شرایط و در هر موقعیتی داشته باشم مطمئناً اتفاقات خوب جوری وارد زندگیم میشه که منو مبهوت میکنه
شاید در شروع کار سادهای نباشه اما مطمئناً با تمرین اتفاق میفته
با تغییر باورها این اتفاق میفته
باید ایمان داشته باشم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه
ایمان یعنی اینکه احساس خوب داشته باشم ملاک ایمان به ریش و جای تسبیح روی پیشونی و به چادر نیست
ملاک ایمان احساس آرامش درونیِ
هر چقدر احساس آرامش داشته باشم هر چقدر احساس خوب داشته باشم یعنی به یک نیرویی ماورای نیروی خودم اعتقاد دارم که اون نیرو محافظ منه با منه
به این میگن ایمان
اگر امید دارم یعنی ایمان دارم
اگر احساس شوق و ذوق دارم اگر آرامش دارم یعنی ایمان دارم
فقط با یاد خداست که دلها آروم میگیره.
دوست دارم اینجا یه چیزی رو اعتراف کنم منم این حالتی رو که این پیرمرد داستان ما تجربه کرده توی زندگیم خیلی تجربه کردم مخصوصاً توی روابط
زمانی رسیده بود که به شدت نیاز داشتم به وجود شوهرم به توجهش به تاییدش به محبت کردنش به حضورش در کنارم و هر چقدر نیازم شدیدتر میشد رفتارهای بدی را از اون میدیدم واقعا به حرف استاد توی دوره احساس لیاقت رسیدم خیلی شرایط بدی بود ولی خوشحالم که درس خوبی گرفتم که دیگه به کسی برای خوب شدن حالم نیاز نداشته باشم.
پس بدونم که بازم با همه اشتباهاتم خدا دوستم داره
خدا همه ما رو دوست داره با تمام اشتباهاتمون
با تمام بیایمانیمون با تمام بدیهامون دوستمون داره ما رو میبخشه و هر روز هم به ما میگه که برگرد بیا پیش من
هر روز میگه منو ببین هرچی میخوای بهت میدم.
فقط باید باورش کنم
فقط باید بشناسمش و درکش کنم
اونوقت هر چی رو که بخوام بهم میده
از پول سلامتی ثروت عشق رابطه قشنگ کار خوب
خیلی از ما در شرایطی قرار میگیریم که فکر میکنیم خدا با ما قهر کرده
اوضاع سخت میشه فکر میکنیم خدا ما رو نمیبینه
فریاد میزنیم خدایا ما رو ببین و فکر میکنیم خدا روشو کرده اونور
باید بدونیم خدا همیشه با ماست
باید بدونیم هر بلایی که از طرف خدا میاد رحمتی در اون هست
اگر هم به ظاهر میبینیم که مشکلی توی زندگی به وجود میاد این دقیقاً همون راهیه که باید بریم
این دقیقاً همون نعمته
این دقیقاً همون ایدهایه که بهش نیاز داریم این همون مسیریه که میتونه بهمون کمک کنه برای رسیدن به هدفمون
به این دلیل برامون مشکل ایجاد میشه که خدا رو پیدا کنیم که اگر همیشه اوضاع خوب باشه خدا رو پیدا نمیکنیم
نه به خاطر اینکه خدا تنهاست و نیاز داره که ما پیداش کنیم به خاطر اینکه وقتی ما خدا را فراموش میکنیم و از فرکانس خدا دور میشیم در فرکانس بدیها قرار میگیریم
اگر مشکلی به وجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده ما از فرکانس خوبیها از فرکانس عشق از فرکانس نعمتها وقتی دور میشیم طبیعتاً به نقطه مقابلش میرسیم باید بدونیم که اصلاً به افراد مختلف رو نندازیم.
چون رزق و روزی پیش خداونده و اگر چیزی را از دست میدیم به معنای کمبود نیست
این به معنای یک نعمت جدید و بسیار بزرگتره
اما به کسی میرسه که بتونه اینجوری نگاه کنه به خداوند
به کسی که بتونه احساسش رو کنترل کنه کسی که بتونه در شرایط سخت خوبیها رو ببینه
در شرایط سخت نعمتهایی که داره ببینه چون در سختترین شرایط هنوز نعمتهای زیادی هست که ما داریم و میتونیم به خاطرشون سپاسگزار باشیم و خودمون رو به احساس خوب برسونیم
توی این مسیر با ایمان و توکل حرکت کنیم از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه از خدا بخواهیم که صبرمون رو بیشتر کنه از خدا بخواهیم که هیچ وقت فراموشش نکنیم
از خدا بخواهیم توکلمون رو بیشتر کنه امیدمون رو بهش بیشتر کنه
باورهامون رو قویتر کنه نسبت به خودش، اگر بتونیم توی این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر شادی سراسر معجزه سراسر عشق سراسر نعمت و خوبی خواهد بود.
خدایا شکرت (◍•ᴗ•◍)
درود به همه عزیزان
یه مدت بود بخاطر سرزنش خودم و شرایطم حالم خوب نبود . خیلی سعی میکردم کانون توجهم رو کنترل کنم . منطق درست رو و پیدا کنم.
داشتم تو گوشی فایلی رو گوش میدادم که یهو دستم خورد رفت فایل بعدی و این پلی شد .
همین طوری گوش کردم . دیدم اره دقیقا در رابطه با شرایط الان منه . به راحتی هدایت خداوند منپ اینجا اورد .
درست مثل این بنده خدای داستان ما که گندماش ریخت و شروع کرد به ناشکری ،
من هم مشغول تمیز کردن مغازه بودم . دستم خورد به دستگاه قهوه ساز و روشن شد و یه مقدار قهوه ریخت رو زمین . گفتم ای بابا حالا فلان و اینا …
خم شدم جمعش کنم دیدم ای دل غافل این پایین چقد کثیفه من ندیده بودم . اخه قهوه ریخته بود یه گوشه وسایلو زدم کنار تمیزش کنم دیدم که اره اونجا خیلی کثیفه .
من خودم خیلی تمیزی برام مهمه . ورداشتم اونجارو تمیز کردم .
یه جای شعر میگه که
زانجا گذاری در تاریکی بنده را
تا ببیند ان رخ تابنده را ) البته فک کنم این بود (
تمام شرایط سختی هم که برامون پیش میاد برای اینه که درسشو بگیریم بزرگ و بزرگ شیم .
این خودش خیر خیلی بزرگی در هر اتفاقیه .
خداوند میخواد که ما رشد کنیم . مارو دوست داره .
میخواد کمکون کنه .
این ماییم که باید دقت کنیم .
حتی داستان معروفی هم هست که گروهی کشتیشون تو جزیره گیر میکنه . کلی وقت میزارن درستش کنن . بعد یهو اتیش میگیرن کل کشتی .
خوب هر کدوم از ما تو اون شرایط بودیم چه میکردیم ؟
میتونستیم جوری نگاه کنیم که حالمون بهتر شه ؟
کشتیشون اتیش میگیره ولی یکم بعدش یه کشتی نجات میاد . و میگه که ما دود اتیش رو دیدیم و شمارو پیدا کردیم .
در هر اتفاقی که میوفته خیریتی هست . اومده که مارو بزرگ تر کنه .
خدا رو شکر همین امروز داشتم عکس های پارسالمو نگاه میکردم . با خودم گفتم خدایا شکرت . چقد بزرگ تر شدم .
چقد با تجربه تر شدم . روابطم بهتر شده . خودم رو واضح تر میشناسم . به احساساتم شناخت خیلی بهتری دارم و میتونم نسبت بهش منطقی تر برخورد کنم . چقدر اعتماد بنفسم خوب شده .
اینا همه نتایج تمام تجربیات تلخ و شیرینمه . همشون درس هایی داشتن که بابتشون از خدا ممنونم
خدارو شکر میکنم که اینجا در جمع شما دوستان هستم
پر قدرت باهم در کنار هم قدم برمیداریم
در اغوش خداوند
فعلا (◕ᴗ◕)
سلام خدمت اقای عباسمنش و دوستان
من حدود یک سالی هست که به صورت کاملا اتفاقی با سایت عباسمنش اشنا شدم و جسته گریخته فایلهای رایگان رو گوش میدم
الان احساس بدی دارم و ناراحتم از بیکاری و بی پولی و شرایط نامناسب
خیلی وقته که میام نشانه ی امروز من رو میزنم و نشانه ای میبینم امروز اومدم کلیک کردم و تفسیر شعر پروین اعتصامی اومد که به اوضاع من خیلی ربط داره
امیدوارم بتونم حسم رو خوب کنم تا بتونم شرایطم رو کنترل کنم و به روزهای خوب زندگی برسم
امیدوارم حال دل همه تون خوب باشه دوستان عزیز لطفاااااااااااااا برای من هم دعا کنید
خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده ای که مهرش بینهایت و همیشگی است
خدایا شکرت
سلام استاد جان سلام مریم جان لیدر عاشق این سفر که با عشق مارو توی این جریان تحول همراه کردی عاشقتم 😘سلام به دوستای عزیزم 😘
الخیر و فی ماوقع
چطور میشه این نگاه رو در خودم به وجود بیارم که در هر اتفاقی خیری هست ؟چطور میتونم تو اوج تضاد ها و مساعل زندگیم خیری که در اون نهفته است رو ببینم ؟اصلا چطور میتونم خود خیر بودن این جهان و اتفاقات رو درک کنم ؟
راهش فقط و فقط تغییر نگاه من اول به خداست
اصلا خوب که فکر میکنم داستان این سفر و هدف این سفر تغییر نگاه من به خداست ایجاد باور های درست از خداست چون از همون ابتدای فایل ها هر فایل فقط داره میگه توحید فقط داره میگه توکل داره باور های منو شخم میزنه و بیخود نیست که این همه دل ها مشتاق رسیدن روز بعد این سفرنامه هستن
خدا ناخدای این کشتی تحول زندگی و خودش خوب میدونه که چه جوری داره دونه دونه این فایل هارو میچینه تا من به صورت تکاملی باور هامو تغییر بدم نسبت به خودش و خودم و جهان اطرافم خوب میدونه چطوری این کشتی رو برسونه به ساحل مقصود که همون شناخت خودش هست همونطور که آخر این فایل استاد گفتن
این فایل آگاهی بخش هم باز داره به من میگه حواست باشه اگر داری روی دیگران حساب میکنی از راه خدا دورشدی
اگر داری روی دیگران حساب میکنی عزت و شرف خودتو زیر پا گذاشتی
اگر چشمت به دست دیگران یعنی خدارو فراموش کردی
اگر مدام تمرکزت روی بیماری و ناراحتی از همون جنس بیشتر وارد زندگیت میشه
فقط کافیه همه رو رها کنی و رو به خدا کنی تا اون گرهای زندگیتو باز کنه اونم جوری باز کنه که تمام رشته هات بشه جواهر
اما باید باید دلتو ازهر کس دیگه خالی کنی
همون شعری که میگه یک دل و دو دلبر اماکن نداره که من هم روی دیگران حساب کنم و هم توکلم به خدا باشه
دقیقا استاد ترازویی که میشه میزان ایمانمو باهاش بسنحم رو گفتن اونم احساس کنه اگر احساس عشق امید و آرامش دارم یعنی وصلم به نیرویی که قدرتش ماورای همه هست و بینیاز از هر حمد و پرستش من و من به هر خبری که از اون به من برسه فقیرم و تا اعلام عجزم رو به درگاهش نکنم تا دعوتش نکنم اون حضور پیدا نمیکنه چون خدا منو آزاد آفرید تا انتخاب کنم هرراهی که برم حمایتم میکنه
پس من میام مثل همین پیر مرد تمام گره ها رو بدست اون گره گشای دانا میسپارم و میگم خدا بفرما این تو و این زندگی من و فقط کار من اینه که سمت خودمو انجام بدم اونم با مدام در احساس خوب بودنه من ایمانم رو درعمل با احساس آرامش نشون میدم و خدا هم بقیه کار هارو به بهترین شکل انجام میده
من بندگی میکنم و خدا خوب بلده خدایی کنه
خدایا عاشقتم با این هدایت
عاشقتم که راحترین قسمت کار رو گذاشتی به عهده من و آن چنان معجزاتی دارم میبینم که نگو و نپرس گره دامن من باز شده و اون چهارتا گندم ریخته زمین منم خم شدم تا اون گندم هارو جمع کنم اما خدا فقط میدونه که با چه همیان جواهری روبرو شدم که این تازه اول راه اول پاداش منه خدایا شکرت
دوستای خوبم عاشقانه کامنت هاتون رو میخونم 😘
استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😘
سلام
هیچ اتفاقی ن خوب است ن بد فقط از زاویه ای ما بهش نگاه میکنیم میتونه صفت خوب یا بد رو به خودش بگیره
شما نامه ی اخراج تون از دفتر مرکزی محل کارتون نوشته شده ولی شما خبر ندارین پس این اتفاق افتاده ولی هنوز بد نیست
نامه بدست شما میرسه ….حالا دوتا نگاه وجود داره ۱ میشه گفت وای بدبخت شدم و حالت خراب بشه
۲ میشه گفت وای آخجون میخوام به کار بهتری هدایت شوم الخیر فی ما وقع
پس از زاویه ای که به اون اتفاق میوفته نگاه میکنیم میتونه خوب یا بد باشه
حال که میدانیم وظیفه ی ما اینه که حسمون خوب باشه پس باید در شرایط سخت خودمون رو به حال خوب برسونیم
ان مع العسر یسرا در اون اتفاق به ظاهر بد نمایان میشود و این ایمان میتونه ایمان واقعی باشه
چون واقعا در حرف همه ایمان داریم ولی عیار توکل و ایمان به خدایه یکتا در این موارد خودشو نشون میده
البته که ذهن نجواگر روقتی تمرین سکوت میکنه یعنی در گام اول وقتی سکوت زبانی و پرهیز از غیبت و حسد و دروغ و سخنان لهو را تمرین کرده باشد میتونیم با قدرت ایمان ذهن رو ساکت کنیم تا اتفاقات خوب از راه برسند
دوستتون دارم همسفران در ایستگاه روز ۴۶
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم
خدایاشکرت که امروز هم بهم فرصت دادی تا بتونم حالم رو بهتر کنم و به سوی تو نزدیکتر بشوم
1- باید به اتفاقات به ظاهر بد جوری نگاه کنیم که باور کنیم حتما حکمتی در این اتفاق هست و قرار است موهبتی برای ما داشته باشد
2- باید با تغییر دیدگاهمون نسبت به اتفاقات به احساس خوب برسیم
3- اگر به احساس خوب برسیم و این احساس خوبمون دائمی باشه , اتفاق های فوق العاده عالی برامون میوفته
4- اگر احساس خوب داشته باشیم اتفاقات خوب رخ میده و اگر احساس بد داشته باشیم اتفاقات بد رخ میده
5- با تمرین دادن خودمون میتونیم همیشه حالمون و احساسمون رو خوب نگه داریم
6- روند جهان همیشه به سمت خیر و خوبی هستش
7- کسی که احساس خوب داشته باشه یعنی ایمان داره
8- ملاک ایمان به احساس ارامش و امید و شورو شوق و حال خوب درونی است و این احساس ارامش با یقین داشتن به خدایی هست که محافظ ماست
9- تنها با یاد خدا دل ها ارام میگیرد
10- خداوند همه رو میبینه همه رو دوست داره حتی با تموم اشتباهاتمون با تمام بی ایمانمون هنوز هم دوستمون داره و عاشق ماست
11- هرچیزی که توی دنیا بخوایم از خداوند بهمون میده فقط باید باورش کنیم درکش کنیم
12- همیشه خدا با ماست و همراه ماست
13- هیچوقت قدرت رو به غیر خدا ندیم و شرک نورزیم
14- خداوند اگر تضاد بوجود میاره توی زندگیمون این تضاد نعمت و کمکی از جانب خداست
15- اگر تضادی به وجود میاد تو زندگیمون باعث میشه خدارو پیدا کنیم تو وجودمون و حلش کنیم با کمک و هدایتش و بعد حل اون تضاد میوش رو بچشیم
16- وقتی ما خداوند رو فراموش میکنیم برامون ناراحتی و مشکل پیش میاد و این مشکل و ناراحتی بد نیست چون کمک میکنه ما دوباره راه درست رو پیدا کنیم
17- رزق و روزی همیشه پیش خداست و فقط از خدا باید همه چی بخوایم
18- اگر چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست به معنای اینه که چیزی بزرگتر باید به دست بیاریم ولی به شرطی که بتونیم با این دیدگاه به احساس خوب برسیم
19- همیشه باید در شرایط سخت دیدگاهمون رو تغییر بدیم و شکرگزاری کنیم بابت داشته هامون
20- در سخت ترین شرایط هم باید چیزهایی رو داریم تا بابتشون خدارو شکرگزاری کنیم
21- از خدا بخوایم که امیدمون رو قویتر کنه ایمانمون رو قوی تر کنه احساس ارامش بهمون بده حالمون رو همیشه خوب کنه
22- اگر توی این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر عشق و خوبی و ایمان و سعادت خواهد بود
استاد عالیه فقط میتونم بگم عالیه
استاد این چند وقتی که تصمیم گرفتم خوب روی خودم کار کنم حالم داره همینجوری هی بهتر و بهتر میشه و مطمئنم کلی اتفاقای خوب توی راهه خیلی خیلی زیاد
به نام خداوند بخشنده و مهربان
روز ۴۶سفرنامه :سر منشع قوانین به نظر من احساس خوب =اتفاقات خوبه ما وقتی که احساس ایمان داریم وقتی که میدونین خداوندی که مارو خلق کرده همیشه هواسش به ما هست همیشه داره مارو به سمت خواسته هامون هدایت میکنه اگر اونو باور داشته باشیم من هر روز از خداوند به خاطر نعمت های فراوانی که به ما داده شکر گذاری میکنم به خاطر سلامتی که به من داده که بتونم تمرین کنم و فوتبال بازی کنم واقعا این خداوند دانای سنجیده کار است چون وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم شرایط رو به بهترین شکل برام محیا کرده که به سمت اون خواسته ای که دارم حرکت کنم و از همه مهم تر این احساس ایمانی که به خداوند دارم و همیشه اینو میدونم که این جهان جهان قانون هاست و هیچ چیزی بدون توجه تو وارد زندگیت نمیشه و من هرروز به جای تمرکز رو ناخواسته توجه هم رو میبرم روی خواسته هام و این احساس عالی به من میده .
به نام خدا
سلام
الخیر فی ما وقع
وقتی روی خودت کار می کنی و افکار مثبت داری و احساست خوب و عالیه باید رهاش کنی چون جهان خودش بلده چه جوری مارو به تمام خواسته هامون برسونه
اگر روی خودت داری کار می کنی هر خیری برسه از سمت خداوند هست و هر شری هم باعث اون میشه که به اون خواسته ای برسی که می خوا ی …..فقط باید درکش کنی و ایمان داشته باشی …
پس باید روی خودمون کار کنیم و احساسمون را خوب کنیم و این راه را ادامه بدیم
خدایا شکرت