«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 26 (به ترتیب امتیاز)

803 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد هوشمندی گفته:
    مدت عضویت: 1302 روز

    به نام خدای معجزه ها و فراوانی ها

    سلام استاد عزیزم

    سپاسگزارم که به رسالت عمل کردی و این فضای زیبا و توحیدی رو ایجاد کردی که ما میتونیم کلی آگاهی از توش دریافت کنیم

    و خدا رو شکر میکنم که منو هدایت کرد به خانواده صمیمی

    امروز باز یه الگوی تکراری در کارم رخ داد و مصمم شدم که باید فایل های جدید استاد تحت عنوان “الگو های تکرار شونده” رو ببینم

    ولی بازم با ای حال تونستم ذهنم رو کنترل کنم و آرامش عجیبی داشتم نمیدونم با کار کردن رو باور ها توحیدی بوده یا باور های فراوانی!!

    در هر صورت این آرامش امروزم رو دوس داشتم و خدا رو بینهایت سپاسگزارم

    تو همین حین بود که یهویی ذهنم اومد سمت این فایل فوق العاده و یاد روز هایی افتادم که تو خدمت اینو گوش میدادم و سریع هندزفری رو برداشتم و گوشش کردم

    واقعا فایل فوق العاده ای هس

    استاد واقعا تک تک حرفاتون به عنوان نکته های طلایی ای هس که هر کسی واقعا بهش عمل کنه در دنیا و آخرت خوشبخت زندگی میکنه

    اونجایی که گفتین باید تو شرایط سخت به نعمت هایی که داریم فکر کنیم و بازم طبق حرف های خودتون در هر شرایطی که هستیم باید اینکارو انجام بدیم تا به احساس خوب برسیم تا به احساس دارندگی برسیم

    چون با انجام اینکار توجه ما روی داشته هامون هس و با توجه بیشتر و سپاسگزاری این فرکانسو به جهان میفرسیم که ما مشکلی نداریم و با خودمون و جهان در صلحیم

    جهانم این فرکانسو میگیره و از جنس همون وارد زندگی ما میکنه

    و قانون اصلی این جهان رو که بارها و بارها گفتین به خودم و دوستانی که این کامنت رو میخونن یاد آوری میکنم که:

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    دوس داشتم این کامنت رو بنویسم که بعنوان رد پایی ازم باشه تا سیر تکاملم رو داشته باشم

    از خدا میخوام یه فضای زمانی رو برام باز کنه تا بیشتر وقت کامنت خوندن و کامنت نوشتن رو داشته باشم

    استاد و مریم عزیز ازتون بینهایت سپاسگزارم که ما رو فایل های بینظیرتون بمباران میکنین

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    دریای بیکران گفته:
    مدت عضویت: 751 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیم

    سلام و درود و رحمت بینهایت رب العالمین به استاد عزیزم و استاد شایسته مهربان و همه دوستان هم فرکانسی

    الخیر فی ما وقع….

    خدایا نمیدانم چه بگویم …

    .زبانم قاصراست ازگفتن ودیگرقلم نداردجوهری برای نوشتن….

    این جمله رو با تمام وجودم در زندگیم درک کردم

    خدایا شکرت

    چه مشکلاتی رو در زندگیم به گردن خدا انداختم نمیدانستم اینهارو من خلق کردم با دوریم از خدا

    و اخر همین هایی که به نگاهم مشکل و درد هستن

    من اخر از همین ها به فرج رسیدم

    ایاک انااعبد و ایاک انااستعین

    خدایا مرا هزار امید است و هر هزار تویی…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    حسن گفته:
    مدت عضویت: 945 روز

    به نام خدای مهربان، خدای هدایتگر و بخشنده

    سلام وخدا قوت به شما استاد عزیزم و خانوم شایسته

    سلام به همه دوستان سایت

    ردپای من در روز چهل و پنجم

    واقعا زیبا بود این شعر پروین اعتصامی ، وچقدر زیبا تو شعرش توضیح میدن که همه چیز به نفع ما در جریان است والخیر فی ما وقع است تنها کاری که ما باید انجام بدیم این هست که در همه شرایط بتونیم احساس مون خوب نگه داریم واز رحمت خدا ناامید نشیم، خدایا خودت کمکمون کن تا در هر شرایطی بتونیم احساس مون خوب نگه داریم ، خدایا ایمان و توکل مارا بیشتر کن ومارا به راه راست راه آن‌هایی که به آنها نعمت داده ای نه راه گمراهان و نه راه آن‌هایی که به آنها غضب کرده ای هدایت کن الهی آمین خدایا شکرت

    ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از فایل های ارزشمندتون ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از زحمات خانوم شایسته

    در پناه الله یکتا خوشبخت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1020 روز

    سلامی گرم و صمیمی خدمت استاد عزیزم،بانو شایسته جان و همه همسفران عزیزم در سفر روز شمار تحول زندگی من

    روز چهل و ششم از سفرم به درون

    فایل: « الخیر فی ما وقع» در شعر پروین اعتصامی

    ————————————————–

    یکی از شکرگذاری های هر روز و هر لحظه من بابت آگاهی من( با همین درک کم) از قوانین ثابت جهان هست که عصاره ی همه این قوانین میشه،

    احساس خوب= اتفاقات خوب

    اما کی برنده است؟! کسی که قوانین رو در عمل بیاره و به کمک اونها زندگی دلخواهش رو خلق کنه

    نتیجه احساس خوب این است که ما می توانیم زاویه نگاهمون رو به تضادی که برخوردیم عوض کنیم و اینطوری احساس خوب بیشتر و در نتیجه تغییر شرایط به شکل دلخواهمون رو داشته باشیم..

    استاد عزیزم اولین بار که این فایل رو گوش دادم تماما اشک ریختم و به جانم نشست..

    این فایل معنای زندگی خیلی از ماهاست که وقتی کلی به دیگران رو زدیم و دست رد به سینه ما زدن و خسته و غمگین شدیم از این اوضاع ،، خدای خیرها و خوبیها نور هدایتش رو به قلبمون تاباند و ما رو به این سایت هدایت کرد..این سایت برای من حکم همون سکه های زری رو داره که وقتی از همه جا خسته شدم ،خدایم در دامن من ریخت،، خدایا شکررررت

    همیشه بابت این مسیر از تو سپاسگزارم چون اگر من توی این مسیر نبودم فقط خودت میدونی الان چه اوضاع و شرایط داغونی داشتم..

    با اینکه با تو غریبه نبودم اما غریبه ها را به تو ترجیح میدادم..تو به آنها ثروت داده بودی و من چشمم به دستان آنها بود..تا آنکه گره کیسه گندمم را پاره کردی و من زمین خوردم و آنوقت بود که خودم را در آغوش گرم و بی منت تو یافتم..

    به قول یکی از دوستان چه کیفی میده وقتی یادم میاد که تو شبانه روز برای من وقت داری و عاشقانه نگاهم میکنی و درِ خزائن بی انتهای ثروت و عزتت را به روی من می گشایی و لذت می بری از اینکه زندگی من معنای قدرت و ثروت تو باشد…

    خدایا شکررررررت

    این روزها زندگی ام پر از چالش است،،اما واقعا در حد توانم فقط سعی میکنم به چیزهایی توجه کنم یا کارهایی رو انجام بدم که حالم رو خوب میکنه..استاد من مدیون شما هستم که به من آموختی چطوری از دل ناخواسته ها،خواسته خلق کنم..تو به من گفتی حتی مصنوعی لبخند بزن تا واقعی از ته دل بخندی..خدایا شکرررررررت

    خیلی قویتر شدم در برخورد با چالشها و تضادهای زندگی و باید قویتر هم بشم…دوستدااااااارم بهترین استاد

    برای نمونه:

    دیروز میخواستم بعد از تعطیلات برم سر کار..روپوش هام رو اتو کشیدم و آماده گذاشتم..

    همسرم منو رسوندن به ایستگاه اتوبوس و من سوار شدم ،توی مسیر خدا یادم انداخت که روپوش نیاوردی!!! و باز هم با هدایت خودش اون ایستگاه نه،و ایستگاه بعدی پیاده شدم و به همسر جان زنگ زدم و گفتن میارم واست..داشت دیرم میشد و شیطان شروع میکرد که گفتم من به زیباییها توجه میکنم و حتما به نفع منه..همین فایل رو شروع کردم به شنیدن و اصلا یادم رفت که باید برم سرکار..همسرم زنگم زدن و گفتن بیا اون سمت خیابون تا خودم برسونمت..و به همین راحتی همه چیز به نفعم شد و از آنجا که همسر عزیزم هم از شاگردان شما هستن خیلی خوب خودشون رو کنترل کردن و تا محل کارم با هم شوخی کردیم راجب به همین تضاد و خندیدیم و با احساس خوب از هم جدا شدیم..منم روز خیلی خوبی داشتم سر کارم..

    اینها همه نتایج درخشانی است که من از تغییر زاویه دیدم به چالشها دریافت میکنم..امیدوارم هر روز توی این زمینه قویتر بشم که می شوم چون به قول شما تغییر و رشد کردن یک روند است..و باید تکامل خودش رو طی کنه..

    واقعا من و همسرم در حال حاضر ،شرایط ویژه ای رو داریم میگذرونیم، اما حالمون رو آگاهانه خوب میکنیم و سعی میکنیم شاد باشیم و راضی به رضای خدای مهربانی ها و خوبی ها..

    استاد جان «الخیر و فی ما وقع» جمله ایست که برای من مثل آب خنک عمل میکنه در گرمای تابستان…آراااااااامم میکنه وقتی خودم را می سپارم با تمام وجود به خدایی که تمام وجودش خیر است و خوبی..

    خدا جآنم سپاس که هستی و من آگاهم به بودنت..

    ————————————————–

    استاد عزیزم،بسیاااااار ممنونم بابت زحمات صادقانه و خالصانه شما برای اشاعه ی توحید و یکتاپرستی ابراهیمی…

    مریم عزیزم خیلی خیلی سپاس که به هدایت الله گوش دادید و این سفر رویایی و الهی رو برای ما فراهم کردید…دوستون دارم،،بووووووس

    همسفران عزیزم ممنونم که هستید و ممنونم برای کامنتهای آموزنده و ارزشمندتون و ممنونم که با من همراه بودید

    دوستتون داااااااااارم

    در پناه خدای خوبیها روز و روزگارتون عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      سعید سادات گفته:
      مدت عضویت: 1206 روز

      سلام

      سپیده گرامی خیلی خیلی تحسین تون میکنم برای این درجه از ایمان که الخیر فی ما وقع برای شما آب خنک و گوارا در دل تابستان گرم شده

      منم در دل یک چالش هستم که هر لحظه به شکل فشار عصبی منو اذیت میکنه اما دارم تلاش می‌کنم که کمی حالم خوب بشه

      از خدا میخوام منم به این درجه از ایمان برسم که در دل تضاد حال دلم خوب باشه

      سپاسگذارم که این کامنت مفید و ارزشمند رو نوشتید تا ما با خوندنش ایمانمون قوی بشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        سپیده منصوری گفته:
        مدت عضویت: 1020 روز

        سلام خدمت شما دوست گرامی

        من به هدایت خدایم شک ندارم..باور میکنید امروز از صبح حالم خوب نبود هر کاری کردم همچنان سطح انرژی ام خیلی پایین بود و حتی در لحظاتی عصبی هم میشدم..هر چه با خدا صحبت کردم،به خواسته هام فکر کردم،فایل گوش دادم،سریال استاد رو دیدم ،کمی خوب میشدم دوباره بر می گشتم سر جای اولم،،

        اومدم تو سایت که به قول یکی از دوستان غار حرای من است،،و وقتی نقطه ی آبی را دیدم کنار اسمم فهمیدم تو صندوق پستی ام خدا با دست یکی از دوستانم نامه ای گذاشته..حتما مناسب حال من است.

        و فقط خودش میداند خواندن کامنت شما و سپس کامنت خودم چقدر واسم درس داشت..و باور دارم که خداوند من رو هدایت کرد که این فایل را گوش بدم و از خنکای واژه ی مقدس «الخیرو فی ماوقع » در برابر تضادم کمال استفاده رو ببرم..

        از شما دوست عزیزم بسیار ممنونم.امیدوارم که قلب تون سرشار از شادی و نور و آرامش الهی باشد.

        خدارا شکر برای وجود استاد عزیزم، این سایت الهی و شما شما دوستان ارزشمندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1753 روز

    سلام استاد عزیزم

    خداروشکر با شما استاد عزیزم تو این مسیر همراه هستم.

    خداروشکر میکنم. بخاطر این زندگی عالی.

    امروز به یک تضاد برخوردم.

    امروز فهمیدم اگه حرکت نکنم، دیگه واقعا بدجوری کتک میخورم از جهان.

    استاد، میخوام اینجا به شما و خودم و خدای خودم متعهد بشم که دیگه سر این کار نروم.

    دیگه باید تغییر کنم. من باید مثل استادم ایمان داشته باشم.

    تو این مسیر هر کسی با من ماند، عاشقشم و هر کسی نماند، رد میشم ازش.

    استاد خداروشکر میکنن که تو دوره روانشناسی ارزش تضاد را فهمیدم و الان نمیتونم بگم خوشحالم از این تضاد ولی میدونم با کنترل ذهن خداوند هدایتم میکند به بهترین حال.

    مطمئنم قراره اتفاقای عالی و رشد عالی برام پیش بیاد.

    امیدوارم بتونم خیلی عالی ذهنمو کنترل کنم و اون تغییرات عالی برام پیش بیاد.

    قول میدهم تغییر کنم. حتی با اینکه نمیدونم الان چکار بکنم. هر ایده ای باشه لحظه ای در اجرای ایده شک نکنم و لحظه ای در حرکت کردن تردید نکنم و حرکت کنم.

    امیدوارم بتونم اون احساس خوب را در همه‌ی لحظات زندگی داشته باشم.

    استاد یه نکته عالی فرمودید که‌گویی فراموشش کرده ام.

    ایمان همان احساس آرامش داشتنه، ایمان همان احساس خوب داشتن هست، ایمان همان توکل داشتن هست به تنها رب العالمین.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    سلام استاد عزیز خیلی سپاسگزار خداوند هستم که منو توی این مسیر قرار داد که با شما آشنا بشم شب و روز دوره هاتون رو گوش میکنم خیلی دوستتون دارم؛اینجایی که گفتین خدا میگه چی میخوای من بهت میدم…چشمام غرق اشک شد حس آرامش شدیدی گرفتم؛براتون آرزوی بهترینارو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2232 روز

    با درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهر بان و دیگر دوستان هم خانواده ی عباسمنشی

    الخیر ما فی وقع

    چهل ششمین از سفر نامه

    رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی

    شاعر پر آوازه زن ایرانی

    ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ در بخشی از تبریز متولد شد

    در کودکی با پدر به تهران آمد

    ادبیات فارسی و عربی رو نزد پدر آموخت. بخاطر اینکه در زمان کودکیش تحصیل برای زنان رو عار میدونستن ولی پدری دانا و نویسنده و روشنفکر داشت کلی مطالب رو نزد پدر آموخت

    در سن هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت

    و دوره ی مدرسه ی دخترانه ی آمریکایی را با موفقیت به پایان رساند

    بمدت دو ماه ونیم ازدواج با یک افسر نظامی که بسیار عیاش بود منجر به جدایی و طلاق شد و راه خودشو در شعر و ادب و عرفان پیدا کرد

    در ۱۶ فروردین به بیماری حصبه مبتلا شد و در سن ۳۴ سالگی در گذشت و محل دفن این شاعر پر آوازه قم در جوار پدرش حضرت معصومه دفن شد..

    این شعر خانم پروین اعتصامی بسیار بسیار عارفانه و توحیدی بود

    و برای من خیلی جالب بود که در تمام اشعار این بزرگوار رد پای قانون جذب و کمال و معرفت الهی دیده میشه

    افکار ایشون بر خلاف مردم جامعه بود و به ربوبییت و یگانگی خداوند بسیار باور داشت

    با اینکه ازدواج نا موفقی داشت ولی شاعر پر آوازه ای شد و در آخر اینکه الخیر و ما فی وقع .. بخاطر سختی های زیادی که از جوامع مرد سالاری کشید منجر به ساخت و پرداخت دیوان و اشعار گرانبهایی شد

    زندگی خیلی از انسان هایی که سختی کشیدن و هر وقایعی که در زندگی براشون پیش اومد مسیر رو با توکل ادامه دادن

    اینگونه سرگذشت گان برای ما پند و اندرز در پی داره که به وقایع امروزمون نگاه نکنیم و همچنین هر اتقاقی در زندگیمون پیش بیاد نتیجه ی عملکرد خودمون هست…

    چه خوب که با آگاهی و کنترل ذهن وقایع زندگیمونو جهت بدیم

    ممنون از این شعر فوق العاده آموزشی . ..من قبلانا .. دقیقا در زمان اون تضادهای شدیدی که بودم …

    این فایل صوتی از اسناد رو برای اولین بار شنیدم فوق العاده تحت تاثیر قرار گرفتم و بارها و بارها اشک ریختم برای اینکه واقعا فقط و فقط باید به یگانه معبود الهی چشم بدوزیم … خدایا برای این آگاهی های روز افزونم شکر

    ☘️☘️🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏🙏🙏

    ممنون و سپاس

    🙏🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🥀🥀💐💐🥀☘️☘️☘️☘️🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2368 روز

      به نام الله یکتا

      سلام دوست نازنینم

      بسبار سپاسگذارم که یه بیوگرافی از خانم اعتصامی برامون نوشتید. بسیار لذت بردم

      احسنت بر شما و دید متفاوتتون

      ان شاالله در پناه خالق آسمانها و زمین همواره شاد سالم آرام ثروتمند و عاشق باشید♥️♥️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2232 روز

        خانم زهرا حسینی جانع عزیزم

        ممنونم که مورد پسنر و مورد توجه شما قرار گرفت

        و از اینکه وقت گذاشتید و دیدگاه منو راجب خانم پروین اعتصامی خوندید ممنون و سپاسگذارم ..

        شاد و موفق و قدرتمند و ثروتمند و سلامتی و نور وعشق و صلح و دوستی و آزامش و آسایش در همه موارد و ابعاد زندگیمونو برای همه مون از هدایت الهی آرزومندم

        🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🥀😍😍😍😍☘️☘️🍀🍀🍀🙏🙏🙏🙏

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1864 روز

    به نام خداوندی که آرامش قلبم از اوست .

    روز ۴۶ام سفر

    سلام به استادم و مریم عزیز و تمام نازنینان و همسفرانم.

    ایمان نه به ریشه ،نه جای مهر رو پیشونی، و نه چادر …..

    با تمام سختی ها میخواستم چادر رو حفظ کنم دو تا بچه به بغل و با سختی و نامرتب بودن ،انگار چادر برام حکم ایمان به خدا رو داشت اما غافل از اینکه ایمان تعریف دیگه ای داره.و من با باورهایی اشتباه برای خودم زندگی ساخته بودم که لذتی ازش نمی بردم.

    تعریف جدید ایمان رو انگار تمام سلول های بدنم قبولش دارن اونقدر که با تمام وجودم و روحم در هماهنگیه.ارامش و احساس خوب و امید و شوق نتیجه ی این تعریفه و من دوستش دارم .

    پیرمرد حکایت ما ،حکایت همه ی ماست که تو زندگی مون کم و زیاد شرک داریم و نتیجه ی شرکو در زندگیمون میبینیم و باز غر میزنیم حالا که یاد گرفتیم این شرایط ساخته ی خودمونه آروم میشیم چون می فهمیم خدا همیشه مهربون بوده و این شرایط مهربون بودنش رو نقض نمیکنه.

    من به مردم داشتم روی نیاز

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    و چه زیبا خدایی که ازش دور شدی با عشق به دنبالت می فرسته یه راه برگشت می سازه برات تا بفهمی در خونه ی کس دیگه ای رو باید بزنی که همه چیزو و همیشه اجابت میکنه.

    هر بلائی کز تو آید ،رحمتی است

    هر که را فقری دهی،آن دولتی است

    سختی ها میان تا دست از آدمها بشوری و فقط به خودش وصل بشی و بس .پس چه زیبا تغییر میشود الخیر و فی ما وقع.

    اگه باور داشته باشیم جریان هستی بر خیر است دیگه هر اتفاقی رو خیر میدونیم و اینکه سختیها میان تا راه درست رو پیدا کنیم و اون باور نادرست رو درست کنیم و این یعنی اتفاق خوبی که در پس این شرایط به ظاهر ناراحت کننده وجود داره وقتی باورهات درست بشه خوب قانون میگه اتفاقات عالی هم در راهه.

    چقدر زیبا همه چیز همدیگه رو کامل میکنه بدون اینکه نکته ی استثنایی وجود داشته باشه .

    وقتی از فرکانس خوبی ها و عشق و نعمت ها دور میشیم به نقطه ی مقابلش میرسیم که کمبود و ناراحتی هاو نگرانی ها و مشکلات. در اصل همون راهی است که باید بری.راهی که میشه خدا رو پیدا کرد و دوباره فرکانس های عالی رو فرستاد و نتایج عالی رو دریافت کرد.

    خدای من انگار دارم یه نظم دقیق ریاضی رو توش میبینم.رابطه هایی شرطی با نتایج ثابت.

    بدون هیچ حالت نقض.

    و اما

    گندمم ریختی ،تا زر دهی

    رشته ام بردی،که تا گوهر دهی

    ظاهر مشکلات راهی به سمت گنجی بینهایت است اگر دیدمون رو عوض کنیم و در اولین رویارویی درسش رو بگیریم تا اون نقطه ضعف برطرف بشه .و راه رو برای درست کردن باور های قدرتمند کننده باز کنه .

    خدای من تو رو به خاطر آگاهی هایی ارزشمند که این روزها به سمتم جاریست سپاس گذارم.

    برای استاد عزیزم، برای دوستان و همسفرانم متشکرم .

    خدایا ایمان ،صبر، امید ،توکل ،عشق ازت میخوام که تو همه چیز هستی و همه چیز میشی و سریع اجابت میکنی.

    دوستتون دارم دستان خدا در زندگیم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    محمدرضا رئیس آبادی گفته:
    مدت عضویت: 2136 روز

    به نام خدای مهربان.

    سلام خدمت همه ی دوستان عزیز.

    «الخیر فی ما وقع» در شعر پروین اعتصامی.

    فایل روز 46 روزشمار تحول زندگی من.

    می خواهیم در مورد ایمان و توکل صحبت کنیم.

    همیشه هر اتفاقی که می افته یه خیریتی توش هست .وباید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نا مناسب این باشد که یه اتفاق خوبی در راه است.

    اگر ما احساس خوب رُ در همه ی لحظات زندگیمون داشته باشیم اتفاقات فوق العاده عالی برامون رُخ میده. این یه قانونه.

    پس اگر احساس خوب داشته باشیم اتفاقات خوب رُخ میده و اگر احساس بد داشته باشیم اتفاقات بد رُخ میده . این یه قانونه و هیچ استثنایی هم نداره.

    یعنی اگر بتونیم در طول شبانه روز در هر حالت و شرایطی احساس خوبی داشته باشیم؛اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگی ما میشه که مارُ مات و مبهوت میکنه.

    این کار شاید در شروع ،کار راحتی نباشه اما با تمرین این اتفاق می اُفته؛با تغیر باورها اتفاق می اُفته.

    ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه.

    کسی که احساس خوب داره یعنی کسی که ایمان داره.

    ملاک ایمان نَه به ریشه ، نَه به جای مُهرِنماز روی پیشونیه نَه به چادُره و نَه به هیچ چیز دیگری.

    ملاک ایمان از نظر من و اُستادِ عزیزم ، احساس آرامش درونیه.

    هرچه قدر احساس آرامش داشته باشیم هر چه قدر احساس خوب داشته باشیم یعنی ما به یه نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو محافظ ماست، اون نیرو با ماست؛ به این میگن ایمان .

    نشان ظاهری ایمان احساس خوبه ، احساس شور و شوقه ؛ یعنی اگر احساس خوب داری ، احساس شوق و ذوق داری ، اگر آرامش داری یعنی ایمان داری. هیچ چیز دیگه ای غیر از این نیست.

    الا به ذگر الله تطمِئن لقلوب: جز به یاد خدا دلها آرام نمی گیرد.

    این موضوع ( الخیر فی ما وقع ) در شعری از پروین اعتصامی هم آمده ؛

    پیرمردی، مفلس و برگشته بخت

    روزگاری داشت ناهموار و سخت

    هم پسر، هم دخترش بیمار بود

    هم بلای فقر و هم تیمار بود

    این، دوا میخواستی، آن یک پزشک

    این، غذایش آه بودی، آن سرشک

    این، عسل میخواست، آن یک شوربا

    این، لحافش پاره بود، آن یک قبا

    روزها میرفت بر بازار و کوی

    نان طلب میکرد و میبرد آبروی

    دست بر هر خودپرستی میگشود

    تا پشیزی بر پشیزی میفزود

    هر امیری را، روان میشد ز پی

    تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

    شب، بسوی خانه میمد زبون

    قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون

    روز، سائل بود و شب بیمار دار

    روز از مردم، شب از خود شرمسار

    صبحگاهی رفت و از اهل کرم

    کس ندادش نه پشیز و نه درم

    از دری میرفت حیران بر دری

    رهنورد، اما نه پائی، نه سری

    ناشمرده، برزن و کوئی نماند

    دیگرش پای تکاپوئی نماند

    درهمی در دست و در دامن نداشت

    ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

    رفت سوی آسیا هنگام شام

    گندمش بخشید دهقان یک دو جام

    زد گره در دامن آن گندم، فقیر

    شد روان و گفت کای حی قدیر

    گر تو پیش آری بفضل خویش دست

    برگشائی هر گره کایام بست

    چون کنم، یارب، در این فصل شتا

    من علیل و کودکانم ناشتا

    میخرید این گندم ار یک جای کس

    هم عسل زان میخریدم، هم عدس

    آن عدس، در شوربا میریختم

    وان عسل، با آب می‌آمیختم

    درد اگر باشد یکی، دارو یکی است

    جان فدای آنکه درد او یکی است

    بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل

    این گره را نیز بگشا، ای جلیل

    این دعا میکرد و می‌پیمود راه

    ناگه افتادش به پیش پا، نگاه

    دید گفتارش فساد انگیخته

    وان گره بگشوده، گندم ریخته

    بانگ بر زد، کای خدای دادگر

    چون تو دانائی، نمیداند مگر

    سالها نرد خدائی باختی

    این گره را زان گره نشناختی

    این چه کار است، ای خدای شهر و ده

    فرقها بود این گره را زان گره

    چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای

    کاین گره را برگشاید، بنده‌ای

    تا که بر دست تو دادم کار را

    ناشتا بگذاشتی بیمار را

    هر چه در غربال دیدی، بیختی

    هم عسل، هم شوربا را ریختی

    من ترا کی گفتم، ای یار عزیز

    کاین گره بگشای و گندم را بریز

    ابلهی کردم که گفتم، ای خدای

    گر توانی این گره را برگشای

    آن گره را چون نیارستی گشود

    این گره بگشودنت، دیگر چه بود

    من خداوندی ندیدم زین نمط

    یک گره بگشودی و آنهم غلط

    الغرض، برگشت مسکین دردناک

    تا مگر برچیند آن گندم ز خاک

    چون برای جستجو خم کرد سر

    دید افتاده یکی همیان زر

    سجده کرد و گفت کای رب ودود

    من چه دانستم ترا حکمت چه بود

    هر بلائی کز تو آید، رحمتی است

    هر که را فقری دهی، آن دولتی است

    تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای

    هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

    زان بتاریکی گذاری بنده را

    تا ببیند آن رخ تابنده را

    تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

    تا که با لطف تو، پیوندم زنند

    گر کسی را از تو دردی شد نصیب

    هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

    هر که مسکین و پریشان تو بود

    خود نمیدانست و مهمان تو بود

    رزق زان معنی ندادندم خسان

    تا ترا دانم پناه بیکسان

    ناتوانی زان دهی بر تندرست

    تا بداند کآنچه دارد زان تست

    زان به درها بردی این درویش را

    تا که بشناسد خدای خویش را

    اندرین پستی، قضایم زان فکند

    تا تو را جویم، تو را خوانم بلند

    من به مردم داشتم روی نیاز

    گرچه روز و شب در حق بود باز

    من بسی دیدم خداوندان مال

    تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

    بر در دونان، چو افتادم ز پای

    هم تو دستم را گرفتی، ای خدای

    گندمم را ریختی، تا زر دهی

    رشته‌ام بردی، تا که گوهر دهی

    در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش

    ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش.

    وایی خدای من چه زیبا گفته شاعر.

    وقتی در زندگیمون یه مشکلی پیش میاد اون دقیقا همون چیزیه که بهش نیاز داری و خدا برات مصلحت دونسته.

    این دقیقا همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت.

    چه قدر قشنگ تو این شعر نشون میده که هر مشکلی که برات پیدا میشه یه حکمتیه.

    داره میگه به این دلیل این مشکل برام ایجاد شد که تو رُ پیدا کنم.

    خیلی خیلی احساس خوبی بهم میده این شعر.

    خیلی فوق العاده است.

    باور کنیم افرادی در زندگیشون همچین (به ظاهر) مشکلاتی داشتند اما از یه زاویه دیگه ای بهشون نگاه کردند و با کنترل ذهنشون به احساس خوب و خوب تر رسیدند.

    براتون آرزوی شادی، سلامتی،ثروت و سعادت می کنم.

    درپناه خدا شاد،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    خدا نگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. -
    سینا براری گفته:
    مدت عضویت: 2078 روز

    به نام خداوند یکتا تنها فرمانروای جهان هستی

    سلام به همه ی دوستای عزیزم

    همین چند ساعت پیش از شدت فکر به تضادی که داشتم‌ احساسی خیلی بد داشتم و احساس نا امیدی و بدبختی می‌کردم

    خیلی افسرده و کسل

    تا دیگه به ته رسید و رفتم‌تو اتاقم و‌گریه کردم از شدت ناراحتی و از خدا کمک خواستم

    منی که اینهمه رو خودم کار میکنم دلیلش چیه و با نا امیدی با خدا حرف میزدم و گریه میکردم

    تا چند دقیقه بعد خدا جونم که سریع الجوابه دست هاش رو به کمکم فرستاد و مادرم آمد و کلی بهم انگیزه داد و احساسم با حرفاش خوب شد

    و اومدم سراغ گوشیم و این فایل

    و نکته ای که این آگاهی ها برای من داشت باز هم ایمان در عمل و توحید در عمل بود

    که من بخاطر همین موضوع به این قسمت اجرای توحید در عمل هدایت شدم

    ولی من فقط گوش میدم به فایلا و در عمل هیچ گونه توحیدی در رفتار هام نیست

    و جهان هم که به فرکانس های ما پاسخ می‌دهد نه چیز دیگری

    خدا رو شکر درک کردم که مشکل از قانون و از خداوند نیست قانون که ثابته مشکل از منه که فرکانس هایی که ارسال میکنم ایراد دارند و هنوز رفتارهام شرک آلود هستن

    اگر میخوام که به خواسته هام برسم احساس خوبی داشته‌باشم‌و از خوان نعمت خداوند بهره مند باشم باید اولا قانونو یادآوری کنم به خودم

    که جهان قانون دارد و به فرکانس هایی که ما می‌فرستیم پاسخ می‌دهد و اتفاقات همسنگ با آن فرکانس ها را وارد زندگی ما می‌کند

    و من باید برای ارسال فرکانس خواسته در هر لحظه با ورودی هام با چیز هایی که به آن توجه میکنم با رفتارهام فرکانس خواسته هایم را ارسال کنم تا نتایجی که می‌خواهم را دریافت بکنم

    همین قدر ساده

    خدا که همان خداییست که از جایی که به عقل تو نمیرسه بهت رزق و نعمت میرسونه

    خدا که همان خداییست که فرمانروای کیهان هست و تمام قدرت هستی در اختیار اوست و برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد

    خدا که همان خداییست که موسی را در دل دریا هدایت کرد که به آغوش مادرش برگردد

    خدا که همان خداییست که یوسف را از زندان عزیز مصر کرد

    خدا که همان خداییست که استاد را از فرش به عرش رساند و به آزادی در تمام جنبه ها رساند

    پس ایراد از خداوند نیست که نتایج من دلخواه نیست ایراد از من هست که فقط احساس میکنم که دارم از قانون استفاده میکنم و فرکانس های خوبی میفرستم

    الان که بیدار شدم فهمیدم که مدتی هست که من یک روند تکراری معیوب را پیش میروم که نتایج آن همینی هست که باید باشد

    ولی خدا رو شکر خداوند بازم منو هدایت کرد بازم بهم رحم کرد و منو یاری کرد که این نقص را بیایم

    و درستش کنم و بازم مثل گذشته با تمرکز از قانون و کانون توجهم مراقبت کنم تا نتایجم آن چیزی باشد که می‌خواهم

    خدایا ای محبوب دل من ای کسی که در نهایت تاریکی و بدبختی و فلاکت و افسردگی باز مرهم تویی باز دارو تویی ای کسی که یک لحظه دوریت مرا تاب نیست و ناتوانم که ادامه دهم و زنده بمانم

    استاد الان میفهمم وقتی میگفتید وقتی به خدا وابسته بشید وقتی به توحید وابسته بشید

    دیگه نمی‌تونید به جز توحید وابسته به چیزی شوید

    یعنی چه

    و درک میکنم که کسی که وابسته به خدا شد دیگه از همه چیز بی نیاز هست و تمام وابستگیش به الله خواهد بود

    خدا شکرت هزاران مرتبه شکر

    استاد گل سخنانت گل کاشت در وجودم

    در پناه الله سالم و ثروتمند و شاد و سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم

    خدا نگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: