«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خدای مهربانم
سلام به تمام عزیزانم
دوستان عزیزم نمی گم کنترل ذهن کار راحتیه مخصوصا در زمانیکه یه ترس بزرگ توی دلت میفته و احساس میکنی دیگه همه چی تمومه اگه اون لحظه بتونی بر درست غلبه کنی و به حرف هیچکسی گوش ندی حتی اگه از نظر عقلی و منطقی تمام حرفای اطرافیانمون درست باشه ام خوب اون حرفای منطقی هم یه حس نگرانی به آدم میده اگه اون لحظه بتونیم به منبع وصل بشیم بسیار بسیار حس زیبایی رو تجربه میکنیم یعنی کاملا احساس میکنیم که واقعا دستمون توی دستای خداونده و حالا نتیجه هم هر چی باشه…امیدوارم خدای مهربان در تمام لحظات همراز و هم قدم و مونس ما باشه به شرطی که ما اونو دعوت کنیم و به سعادت دنیا و آخرتمون برسیم…آمین.
بنام خداوند بخشنده مهربان
سلام خدمت استادان گرانقدر و دوستان عزیزم
روز چهل و ششم از سفرنامه زندگی من
عنوان فایل:الخیر فی ما وقع در شعر پروین
خداروشکر میکنم بخاطر این فایل های سفرنامه که هر روز ذهنمو عادت دادم به فکر کردن در مورد قوانین خداوند و نوشتن درموردشون و رشد کردن و باور پذیرتر شدن قوانین واقعا احساس میکنم منو بزرگتر کرده و دید منو عمیق تر به مسائل به افراد و اتفاقات زندگیم
الخیر فی ما وقع یعنی کنترل ذهن یعنی احساس خوب داشتن یعنی توحید رو جای شرک قرار دادن یعنی بتونیم شرایط ناجالب احساساتمون رو کنترل کنیم و خیر و نیکی و برکت رو از دل اون مسئله ناجالب بکشیم بیرون و به احساس خوب برسیم و ایمانمون رو قوی تر کنیم؛هیچ کس نیست که هیچ مسئله ای تو زندگیش نداشته باشه چه مسئله کوچیک چه بزرگ مهم اینه آگاه باشیم که مسائل اومدن به ما کمک کنن تا ما بازی رو یاد بگیریم تا ما به شناخت بهتری از خودمون برسیم و زندگی رو از زاویه ای بهش نگاه کنیم که به احساس خوب برسیم و اتفاقات بهتری رو تجربه کنیم
به نام خداوند وهاب.
به نام خدایی که اجابت میکنه خواسته هات رو. هر چی ازش بخوای میگه چشم
اول بریم چند تا باور قوی رو مرور کنیم:
روند جهان همواره خیر و خوبی و خوشی است.
خداوند ما رو با همه ی بی ایمانی هامون و همه گناهامون دوست داره.
خداوند همیشه خیر و خوبی ما رو میخواد.
خدا میگه هر چی بخوای بهت میدم.
اگر اتفاق نامناسبی افتاد ایمان داشته باش که خیریتی داشته و اتفاق خوب در راه است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر بتونم فقط همین یدونه باور و ایجاد کنم خیلی جلو افتادم.
وقتی باور کنم هر اتفاقی بیفته خیریتی داره و به نفع منه دیگه درگیر مسئله های کوچیک و بزرگ نمیشم. منظورم اینه که اگر هم اتفاقی بیفته همون لحظه ذهنمو خاموش میکنم و سعی میکنم از اون اتفاق درس بگیرم و دیگه ذهنم مدام اون اتفاقا و تکرار نمیکنه برام.
خیلی ایمان میخواد حقیقتا…
مخصوصا وقتی دچار یه بیماری میشی.
خیلی ایمان میخواد که مطمئن باشی خداوند عین کوه پشتته و خودش شاهد همه اتفاقات هست و همه چیز به نفع تو هست…. اصلا این بیماری اومده تا ایمان تو رو بسنجه. ببینه چقدر به خدا ایمان داری…
اومده یادت بده که قدرت و دست بیماری و عوامل بیرونی نذی. فکر نکنی پیش خودت که این یه ویروسیه خودش تو بدن کارشو میکنه چیکار به خدا و پیغمبر داره! چیکار به من داره!
نه عزیزم. بیماری اومده تا قدرت و از اون بیماری بگیری یه راست بیاری بذاری تو دستای پروردگارت و ایمان بیاری که نخیـــــــر مثل اینکه دنیا قانون داره. مثل اینکه وقتی به یه قدرت برتر تکیه میکنی همه چیز تغییر میکنه بیماری که چیزی نیست…
شاید این بیماری اومده که اگر تو از مرگ میترسی، ترست و از بین ببری،،
شاید این بیماری اومده تا تو توکل به خدا رو یاد بگیری…
هیچ چیزی در این دنیا بیهوده رخ نمیده دختر زیبا
اگر مسئله ای داری بدون این دقیقا همونجاییه که شیطون به راحتی نفوذ میکنه و افسار. ذهنتو دست میگیره و باسد اون لایه نفوذ و ببندی. با ایمانت با توکلت با احساس خوبت با توحید.
همه ادما موقع بیماری ناراحت میشن و نگرانن، میترسن وضعشون بدتر بشه، میترسن بمیرن و مدام به هر کی میرسه از بیماریشون میگن و اظهار ناراحتی میکنن و شی و روز و از خودشون میگیرن
اگر تو هم بخوای نگرانی سر بدی و ناراحت بشی… پس فرق تو که قانون و بلدی با بقیه چیه؟
خب تو هم نتیجت میشه عین همونا که!
جان من تو که میدونی نباید توجه کنی به بیماری نباید نگرانش باشی نباید بترسی از بدتر شدنش…. اصلا چرا بدتر شدنش چرا خوب تر شدنش نه؟ چرا به وقتی فکر نمیکنی که خوب خوب خوب شدی؟
ینی فکر میکنی خدای تو قدرت اینو نداره که خوب خوب خوبت کنه؟ معلومه که داره… به سلامتی فکر کن…..
دوست دارم فاطمه جانم
تو دختر قوی ای هستی.. بهم ثابت شده قدرتت.
خداوند کنارمونه. عین کوه
به نام خداوند جان و خرد کز این اندیشه درنگذرد
به نام خداوند مهربان و بخشنده که هر چه دارم و ندارم همه از آن اوست
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ازتون ممنون هستم بابت فایل های بی نظیر، خانم شایسته بابت تمام زحماتی که برای سایت و دسته بندی ها و همه و همه میکشی ممنونم و دستت میبوسم
استاد جان از شما هم ممنونم و سپاسگذارم که دهان مبارکتان فقط برای توحید باز میشه،در تمام فایل ها ردپای خدا وجود داره واقعا تحسینتون میکنم
واااااااااااای خدایا این چه فایل بی نظیری که من گوش دادم و بهش هدایت شدم چقدر اشک ریختم واقعا خدا رحمت کنه خانم پروین اعتصامی خدا رو نشون شاد کنه چه شعر بی نظیری ،چه شعر پر از حس ناب خداوندی توش هست
استاد عزیز چقدر گریه کردم چقدر اشک ریختم با این فایل ،چقدر یاد کارهای خودم افتادم یاد ناسپاسی های خودم، درسته الان چند وقتی بادعشق دلم تصمیم گرفتیم به طور جدی روی خودمون کار کنیم و برای تغییر خودمون جهاد اکبر راه انداختیم
چقدر خدا قشنگ دستت میگیره تو جای درست قرارت میده واقعا این هماهنگی بی نظیره و چقدر خدا بیشتر از ما دوس داره ما رو هدایت کنه و ما رو دوس داره و عاااشق ما هستش ولی نجواهای شیطان ما رو از رحمت خدا ناامید میکنه و ما رو از خدا دور میکنه
ولی بازم وقتی ما ذره ای ایمانمون رو نشون بدیم سریع خدا دست به کار میشه و تورو هدایتت میکنه
استاد عزیزم نمیدونی چقدر این فایل بی نظیر و تاثیرگذار بود بزارین داستان خودمو خلاصه بگم و الان چی شده که اینجام
بچه ها بزارین داستان قصه خودم جوری بگم که زیاد تمرکزمون مرغ رو اتفاقات نامناسب گذشته ،من و عشقم بر اساس یک تصمیمات احساسی خونه و زندگیمون رو از دست دادیم دوستان اگر دوس داشتین تو قسمت عواقب تصمیمات احساسی عشق دلم توضیح داده میتونین برین بخونینکه ما چه شرایطی رو گذروندیم خلاصه به جایگاهی رسیدیم که همه چی از دست دادیم ،خونه ،وسیله های خونه،جهیزیه،موتور همه و همه رو خودمون با باورهای خودمون از دست دادیم و فقط یک مغازه ای که خریده بودیم برامون موند ،سه ماه پیش پدر عشق دلم اومد برامون خونه ای رو اجاره کرد و ما دوباره بعد از یک سال و نیم زندگی خونه مادرم رفتیم خونه خودمون،و الان ما تو خونه فقط یدونه فرش داریم و چندتا پتو و یه مقداری ظرف و قاشق و چنگال همین ،و من و عشقم تصمیم گرفتیم روی خودمون کار کنیم و بازم بسازیم اومدیم با خودمون گفتیم خوب ما خودمون باعثش شدیم و کار کردیم کار کردیم، تو مغازه خودمون املاک زدیم و مشغول شدیم اما از وقتی مغازه رو زدیم هی اتفاقات نامناسبی میافتاد و ما از درآمد دور میشدیم ولی از یک هفته پیش تعهد دادیم که به صورت لیزری روی خودمون کار کنین و ذهنمون بمباران کنیم و کنترل ذهن کنیم و اینجا بازم خدارو شکر میکنم که خدا استاد عباسمنش در مسیر ما قرار داده ما رو هم هدایت کرده
بله ما تصمیم گرفتیم فایل هارو ببینیم و کامنت بزاریم و خودمون تو سایت غرق کنیم حالا ما چون شرایطمون به ظاهر بده به قول استاد خیلی عجول شدیم و هی می گفتیم چرا به درآمد نمی رسیم چون شغل ما پتانسیل خوبی برای درآمد داره این هم مزید بر علت شده بود و هی با خودمون می گفتیم چی شد پس چراااا جواب نمیده من اومدم گفتم اینجوری نمیشه ما باید بیایم ببینیم چه باورهایی داره مانع میشه باید ریشه ای حلشون کنیم و یه دو روزی یکم کردم تو عقل کل سرچ کردم دیدم وااااااااااای من در وجودم از خانواده همسرم توقع دارم چون خداروشکر وضع مالی خیلی خوبی دارن و هی با خودم می گفتم چرا به ما کمک نمیکنن وقتی رسیدم به این پاشنه آشیل با سرچ راجع به این موضوع تو عقل کل رسیدبه
توحید
توحید
توحید
رسیدم به اینکه چرا بجای اینکه از خدا بخوام چرااااااا از بنده خدا میخوام
چرا من دارم شرک می ورزم
چرا دارم روی یکی دیگه حساب باز میکنم
ااااای خدا چقدر تو عشق تو همه چی تو نوری تو همه کس منی تو وهابی تو رزاقی،تو قدرت مطلقی همه چی در دست تو
من چرا برای تو شریک قائل شدم واااااای بر من
تو عقل کل اکثر بچه ها نوشته بودن روی باورهای توحیدی کار کن و اینو نشانه ای دیدم از سمت خدا و فورا به عشق دلم گفتم و دوتایی شروع کردیم به گوش دادن فایل ها،قسمت دانلود که دیدم زده اجرای توحید در عمل باز کردم صفحه رو و رفتم سراغ اولین فایلی که تو ابن دسته بندی بود و رسیدم به این فایل پر از آگاهی این فایل پر از حس ناب خداااااا
چقدر عشق کردم
چقدر اشک ریختم
قبلا هم این فایل گوش کرده بودم و همون موقع ها هم هر وقت گوش میکردم گریه ام میگرفت به خصوص اونجا که میگه
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوند مال
تو کریمی ای خدای ذوالجلال
بر دونان چو افتادم ز پای
تو دستم را گرفتی ای اداهای
گندمم را ریختی تا زر دهی
رشته ام را بردی تا گوهر دهی
اخ که چقدر چقددددددر اشک ریختم
خدایا منو ببخش ،خدایا منو ببخش که تورو ندیدم پیشم بودی و ندیدیمت ،خدایا منو ببخش به خاطر اینکه شریک قرار دادم بهت
خدایا منو ببخش
تو از رگ گردن نزدیکی به من ولی من فکر کردم تو نیستی پیشم چقدر شبا گریه کردم و گفتم خدایا منو ببین در صورتی که همیشه منو دیدی
من قدرت درک تورو نداشتم
خدایا میدونم که منو بخشیدی و من الان اینجااااهستم و دار می نویسیم خدایا شکرت واقعا خدایا سپاسگذارم که هدایتم کردی و بهترین شعر از زبان استاد عزیزم دست مهربونت شنیدم خدایا شکرت
واقعا بعضی موقع ها ما انسان ها نمیدونیم اون اتفاقی که افتاده حتما یه خیری توش هست و تسلیم نجواهای شیطان میشیم و چشممون میدوزیم به دست بنده ی خدا ،یادمان میره این خداست که روزی میده و این وقتی رخ میده که تو بهش ایمان داشته باشی و با صبر کردن ایمانت ثابت کنی مطمعنی باشی که میده
مثل داستان آدم هایی که میرم دعا کنن بارون بیاد و تنها کسی که با خودش چتر میبره یه بچه بوده
ایمان باید این شکلی باشه
میگه تسلیم باش همیشه نقشه های خدا بهتره
همیشه راه و هایی که خدا میگه آسون تره
همیشه هدایت های خدا جور دیگه ای تو فقط
تسلیم باااااااااش
خیلی چسبید بهم خدایا شکرت بابت اینکه دستم و گرفتی و گرمی دستت و حس میکنم میدونم که قراره بترکونیم باهم
عاااااااااشقتم خدااااآاااااااااا
سلام به استاد عزیزم استادی که با قلبش با ما سخن میگوید نه با ذهنش …
این روزها زندگی من کنفیکون شده این فایل های توحیدی چنان تغییری در زندگی من ایجاد کرده که کلا مسیر زندگی من بعد از 6 سال در حال تغییر شده که حتما در دیدگاه های ایندم در موردش صحبت میکنم…
با اینکه زیر این فایل دیدگاه نوشته بودم و فایل های توحید عملی رو هر روز کار میکنم اما خداوند بهم اجازه نداد تا برم زیر همه دیدگاه بزارم بهم گفته شد بیا و دوباره از اول شروع کن و روی این فایل ها بیشتر کار کن انگار روحم با این فایلا جلا پیدا میکنه انگار روحم با این فایلها ترو و تازه میشه و زنده میشه…
الخیر فی ما وقع :
2 روز پیش بود که یخچال خونم از کار افتاد گفتم الخیر فی ما وقع حتما قراره یخچالمون خیلی بهتر از گذشته بشه و قراره خیلی لذت بیشتری از یخچالمون ببریم …
به الله یکتا گفتم خودت هدایتم کن تا تعمیر کار یخچال خوب و کار بلد و صادق و درستکاری بیاد و این یخچال رو راه بندازه …هدایتم کرد به دیوار و هدایتم کرد به آگهی فردی که حسم بهش خوب بود…
تماس گرفتم سر تایم اومد و باورم نمیشد این ادم جلسات na میرفت و مدام از قانون صحبت میکرد و بهم گفت تو رو خدا برای من فرستاده و من باید راهنماییت کنم با صداقت من مات و مبهوت بودم و هیچی نمیگفتم شروع کرد به بررسی عیب یخچال 5 ساعت درگیر شد و بخچال ایراد خیلی مخفی و اساسی داشت که باعث شده بود موتور یخچال بسوزه…
موتور جدید رو شارژ و گاز کرد بازهم یخچال راه نیوفتاد ….و تسلیم شد… بهم گفت پیشنهاد دارم برات یه یخچال خیلی خوب دارم که واقعا از این یخچالت خیلی بهتر هست هزینه اینکه از صبحم اینجا هستم رو ازت نمیگیرم این یخچالم بدیم به اوراقی مابقیشم بهم پول بده همونجا قلبم با فریاد گفت اره اره قبولش کن من کامل پول رو به این بنده خدا پرداخت کردم و رفتم یخچال رو اوردم که به لطف خدا حتی هزینه کرایه وانتم ندادم چون یکی از دوستای صمیمیم وانت داره که خدا قلبش رو نرم کرده و هیچوقت ازم پول نمیگیره…یخچالی خدا برای ما فراهم کرده که 2 برابر بزرگتر از اون یخچال هست و بسیار بزرگتر و بسیار زیباتر …همونجا گفتم خدایا ظرفمون بزرگ شده که یخچالمون بزرگ شده الهی شکرت…
اما چی شد که این همزمانی اتفاق افتاد و هدایت رو دنبال کردم چون من از خدا خواستم و کنترل ذهن کردم گفتم خدایا این یخچال موتورش سوخته حتما خیرتی بوده و احساس خوب باعث اتفاقات خوب شد …
باورتون نمیشه من هزینه ای که باید میکردم برای اون یخچال رو زدم به این بنده خدا و یه یخچال فوق العاده برای ما فراهم شد…
واقعا کیست کار درست تر از الله یکتا…
معبودا سرورا صاحبا شکرت که همیشه حواست بهمون هست و همیشه برامون بهترین ها رو میخوای …
پروردگار شکرت برای قوانینت که این روزها عجیب احساس خوشبختی دارم….
پروردگارا شکرت همه ی کارهای مارو به راحتی و با عزت و به شادی انجام میدی و همه رو حل میکنی بی نهایت شکرت…
ممنون استاد عزیز این شعر دقیقا مصداق اوضاع من هست ممنون از این توضیحات زیبا و خدا رحمت کنه این شاعره عزیز رو
به نام رب وهاب و هدایتگرم
سلام به دوستان عزیزم
روز 46 ام سفرنامه
خدایاشکرت برای اینکه فرصت دادی و این رو شنیدم و لذت بردم و نوشته های مریم جونم خوندم و لذت بردم
واقعا تمام قانون احساس خودمون رو نگه داشتن در شرایطی که واقعا اوضاع سخته
من دیروز دچار تضادهایی شدم که کنترل کردن احساسم واقعا سخت بود
ولی هر بار به خودم یادآوری می کردم که درست میشه همه چیز من دارم نون باورهام میخورم
الان باید حواسم به خودم باشه، خودم رو سرزنش نکنم
الان باید سعی کنم ذهنم رو ببرم سمت چیزهای دیگه
و واقعا اون لحظه سخت بود برام و حتی به ذهنم نیومد که برم سراغ مثبتای اون قضیه
فقط میدونستم الان این تضاد رخ داده و میتونه این مثبت ها رو به همراه داشته باشه و این مقاومت ها رو از بین ببره
و خلاصه فقط می دونستم باید ذهنم رو ببرم سمت چیزای دیگه
و به بهترین شکل تا خواستم خداوند هدایتم کرد به سمتی که تا حدی فراموش کنم و به مثبت هایی توجه کنم
و این عالی بود که خداوند هر لحظه در دسترسه برای کمک کردن از طرق مختلف
این جمله رو خیلی دوست داشتم در نوشته های مریم جونم
“محال است من به احساس اطمینان قلبی و آرامش برسم و آن شرایط، هرچقدر هم نادلخواه، به نفع من تغییر نکند”.
این رو باید خیلی به خودم بگم و به فرکانس ایمان داشته باشم، ایمان پیدا کنم که اگر الان احساسم خوبه
اگر الان احساس شادی می کنم پس همه چیز خوبه، پس فقط اتفاقات خوب برام رخ میده
خدایاشکرت برای آگاهی های عالی این جلسه واقعا عالی بود و عاشق این آیه شدم:
وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلُِّ شىَْءٍ قَدْرًا
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى رساند، هر کس به خدا توکل کند خدا او را کافى است. خداوند در انجام فرمان خود پایدار است و براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
عاشقتونم
در پناه الله یکتا باشید.
به نام خدای معجزه ها
سلام دوست خوبم
این دومین کامنتی هس که تو چن روز اخیر ازت خوندم و این نشون میده خیلی خوب داری رو خودت کار میکنی که خودت رو متعهد کردی فایل های سفرنامه رو ببینی و کامنت بیزاری؛ بازم آفرین تحسینت میکنم
چیزی که میدونم اینه که اگه ما تو همین مسیر زیبا و توحیدی بمونیم و رو خودمون کار کنیم، آروم آروم تمام بخش های زندگیمون خود به خود درست میشه
پس از خدا میخوام که تو و من و همه دوستان رو در این مسیر ثابت قدم نگه داره و لحظه ای ما رو از هدایت هاش بی نصیب نیزاره
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم
ما را به راه راست، راه کسانیکه به آنها نعمت های زیبا و بی انتها دادی و نه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه گمراهان هدایت کن
محمد عزیزم سلام
کامنتت خیلی خوشحالم کرد
چون دقیقا دیروز بود که نگاهی به پروفایلم کردم که ببینم پاسخی دارم یا نه
و امروز که نقطه آبی رو دیدم خیلی خوشحال شدم
مرسی که این حس خوب رو برام ایجاد کردی عزیزم
تازه باعث شد که مجدد کامنتم بخونم و لذت ببرم و اون عبارت طلایی رو باز تکرار کنم
که وقتی آرومم و ایمان دارم به خدا محاله همه چیز به نعف من تغییر نکنه
و مرسی از اینکه تحسینم کردین، من به این سفرنامه هدایت شدم
تصمیمی نبود که من بگیرم
نشانه های خدا من رو به اینجا آوردن و منم عمل کردم و سعی کردم به هر چی که گفته میشه عمل کنم
همین که خانم شایسته گفتن شما هر روز هر چی که یاد گرفتین شده یک جمله رو کامنت کنید یادداشت کنید، و بعد در دراز مدت تاثیرش رو خواهید دید
و من دارم این روزا نتیجه این هدایت رو می بینم و لذت میبرم
اصلا یجور دیگه شده نگاهم به فایل ها، انگار هر چی استاد می گه رو میتونم درک کنم
و تغیراتی تو یه سری چیزا رخ داده که دقیقا نمیتونم بگم کجا ولی می دونم تغییراتی داره آهسته آهسته رخ میده، و خیلی عالیه
بیشتر از همیشه عاشق این سایت شدم، عاشق خدا شدم، عاشق شما دوستان عزیزم شدم
محمد عزیزم از خدا برات حال خیلی خوب، ثروت خیلی زیاد، شادی خیلی زیاد، خنده های خیلی زیاد، احساس خوب خیلی زیاد و عشق خیلی زیاد ر و میخوام
در پناه الله یکتا باشید.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیز و عزیز دلشون
واقعا ممنونم از خانم شایسته ی مهربان که به الهامات خود عمل کردند و سایت را بسیار پیشرفته تر و راحت تر کردند که باور ها بنیادی تر طی دوره هایی زیبا از فایل های رایگان شکل بگیرند خدایا شکرت
چندین و چند بار فصل اول کتاب رویاهایی که رویا نیستند را خواندم
و جمله ی نیروی خیر تنها نیروی حاکم بر جهان هست را هم طی هر بار دیده ام اما تو مدار درک آن نبودم
ولی واقعا الان با تمام وجود درک میکنم که هیچ نیروی شری در جهان وجود ندارد
و این باور غلط هم از نسل ها قبل را به ما خوروندن که ما اختیاری در مقابل نیروی شر نداریم
نیروی خیر تنها نیروی حاکم بر جهان هست
وقتی باور کنیم این جمله رو باور کنیم نه اینکه ادا در بیایم
از هر اتفاقی چه خوب چه بد استقبال میکنیم و آن را هدیه ای از طرف خداوند میدانیم برای گسترش ظرف وجود و پیشرفت
خیلی مواقع وقتی در شرایطی به ظاهر سخت قرار میگیریم و دست به گله و شکایت میزنیم مانند پیرمرد شعر چون از دیدگاه محدود خود میبینیم جهان را
در حالی که هر اتفاق به ظاهر نا مناسبی هم یک برکت و هدیه از پروردگار هست تا خودش را پیدا کنیم و فقط به او توکل کنیم
من به مردم داشتم روی نیاز گرچه در حق بود روز و شب بود باز
خداوند همیشه و در هر شرایطی با ماست و باید باور کنیم که نیروی شری وجود ندارد و نیروی خیر حاکم بر جهان هست
و شرایطی که به ظاهر سخت هم هست به خاطر فرکانس های خودمان رخ داده و هدیه ای از طرف خداوند هست برای بازگشت به آغوش خودش
فقط کافیه در هر شرایطی ورودی های خود را کنترل کنیم در هر شرایطی تا گفتگو های ذهنی مثبت و احساس خوبی داشته باشیم وقتی همواره مواظب ورودی ها باشیم و احساس خوبی داشته باشیم نعمت ها به طرز معجزه آسایی و به راحتی از در و دیوار وارد زندگی ما خواهد شد
خدایا شکرت
در پناه خودش باشیم و توکل داشته باشیم به الله
سلام به استاد عزیز و مریم عزیزم
به نام خدای زیبایی
الخیر فی ما وقع
استاد من تصمیم گرفتم یکی از تجربه هام رو داخل این موضوع بگنجونم چون حقیقتا سخته درک این موضوع وقتی الان داخل آسایش و راحتی هستم.
استاد من توسط خدا هدایت شدم که یک ایده ای رو عملی کنم که اول از همه که اصلااااا مهارت خوب و قابل قبولی نداشتم.دقت کنید حتی قابل قبولم نبود اون مهارت قبل از اجرایی کردن ایده ام.
من اون ایده رو انجام دادم و هنوزم ادامه داره و تموم نشده ولی هر چی پیش رفتم جلو چون اون اوایل مهارت کمتری داشتم از استادم کمک و راهنمایی میگرفتم.بعد از چند روز باز یه ایده ی دیگه اومد که چطوری بیشتر اون مهارت رو بالا تر ببرم و مقایسه کنم تا مهارتم بیشتر و بیشتر بشه.نتیجه فوق العاده بود در حدی که استادم هم مونده بود و گفت چطوری این فکرا به ذهنت میرسه و اینقدر تونستی پیشرفت کنی!
رفتم جلوتر و باز انجام دادم تااا زمانی که به تضاد خوردم.به استادم دسترسی نداشتم ، متوقف شده بودم،به معنای واقعی گیر کرده بودم و کلافه بودم از اون موضوع.
یه صدایی اومد که گفت رها کن،دفعه ی اول دوم گوش ندادم ولی بعدش بیخیال شدم و گفتم باشه و رفتم سراغ انجام دادن کاری که دوست داشتم!
فردا یه ایده ای اومد فوق العادهههههه در حدی که من حتی از کمک ها و راهنمایی های استادم هم تواین زمینه بی نیاز شدم!مهارتم هزاران هزار برابر بالاتر رفت و نتیجه این شد که من تو اون مهارت الان مستقل شدم و خودم میتونم کارم رو پیش ببرم.
ولی الانم حس میکنم یه تضاد کوچولوی پیش اومده،انگار پیشرفت نمیکنم،شدیدا تشنه ی چالش دوبارم تو این مهارت چون میدونم تو تمام این چالش ها من هدایت شدم!
امیدوارم زودتر هدایت بشم به این سمت.
در نهایت داخل یکی از جمله های دوستان خونده بودم که داخل تضادها ایده ها به وجود میاد.بهترین جملست به نظرم چون قطعن اون ایده ها منجر میشن به پیشرفت ،حرکت و نزدیکتر شدن به خود خدا
خدایا شکرت از اینکه وقتی دیدگاهمو مینویسم چه قدرررر حسم عالی میشه از اینکه خودش رو دوباره به یادم میارم.
چهل و ششمین ردپای من در سفرنامه
سلام
نشانه ایمان احساس خوبه
هر وقت حالم خوب بود
هر وقت توی زندگیم
توی برخورد با مسائل
حالم خوب بود و نگران نبودم
یعنی به نیرویی ایمان دارم که ازم محافظت میکنه
پشتیبان منه
یاور منه
کمکم میکنه و راه ها رو از جایی که فکرش هم نمی کنم برام باز میکنه
و باور این که هر اتفاقی که واسه من می افته فقط خیر و خوبی
همواره جهان به سمت خیر و خوبی پیش میره
اتفاقات به ظاهر بد کلی بذر خوبی و رشد و پیشرفت درونشون است.
این باورها به من کمک می کنه که در لحظه برخورد با مسائل و تضادها احساسم خوب بشه
احساس خوب یعنی تجربه اتفاقات خوب
برای این که اتفاقات خوب رو تجربه کنم باید تمرین کنم که به احساس خوب برسم با تغییر دیدگاه و باورم.
خدایا دوستت دارم.