«الخیر فی ما وقع» در شعر پروین - صفحه 59
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-11.gif
800
1020
پشتیبانی سایت
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
پشتیبانی سایت2014-07-10 13:27:512020-10-19 00:19:31«الخیر فی ما وقع» در شعر پروینشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست وتو مالک وصاحب اختیار من هستی.
روزشمارتحول زندگی من روز چهل وششم
سلام به استاد نازنیم وخانم شایسته عزیز وتمام دوستان بهشتیم..
استاد عزیزم این فایل بینظیره فوق العاده س ومنم دقیقا هروقت گوش میدم احساساتی میشم وناخوداگاه اشکم سرازیر میشه وبه این فکر میکنم که ماها چقدر بنده های ناسپاسی هستیم چقدر بنده های ناشکری هستیم که لطف وعنایت پرودگارو نمیبینم وفقط وفقط حسابمون رو غیر خداهس.. حاضرهستیم هرسختی، هرمشقتی، هر حرفی، هرخفتی بکشیم اما حاضر نیستیم روی خداحساب کنیم حاضر نیستیم روی خودمون سرمایه گذاری کنیم، روی باورهامون کارکنیم وقانون خداوند وقانون جهان ودرک کنیم وزندگیمونو اونجوری که خودمون دلمون میخاد بسازیم…
احساس خوب=اتفاقات خوب
احساس بد=اتفاقات بد
مااگر درهمه لحظات زندگیمون احساس خوبی داشته باشیم صددرصد شرایط واتفاقات خوبی رو تجربه میکنیم این یه قانونه… که من تو این مدت خداروشکر خداروشکر خداروشکر دارم تو زندگیم تجربش میکنم.. درسته سخته بعضی مواقع نجواهارو کنترل کنی اما میشه.. اگر ما اگاهانه ورودی های ذهنمون رو کنترل کنیم نجواهای ذهنمون رو ساکتش کنیم واگاهانه احساسمون رو جهت دهی کنیم به سمت خواسته ها وبگیم الخیر فی ماوقع… واینو درک کنیم که هراتفاقی برای ما بیفته به نفع ماهس نتیجه شو تو زندگیمون میبینیم.. پاداش هارو دریافت میکنیم…
روند جهان همیشه خیر وخوبی وخوشی هست کسی که احساس خوب داره یعنی ایمان داره، توکل داره، وملاک ایمان داشتن هم به ریش وتسبیح وجای مهر رو پیشونی وچادر نیس ملاک ایمان احساس خوب داشتنه احساس آرامش داشتنه، احساس شادی درونی داشتنه هرچقدر که ما بیشتر احساس آرامش وشادی درونی داشته باشیم یعنی که ما به یک نیروی ماورای خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو همیشه محافظ ماهس همیشه باماهس درون ماست.. نشان ایمان احساس خوب هس،، امید یعنی ایمان احساس شادی یعنی ایمان،، احساس آرامش درون یعنی ایمان..
الا بذکرالله تطمئن القلوب.. تنها بایاد خدا دلها آرام میگیره پس اگر آرامش داری یعنی یاد خدادرونت هس..
داستان پیرمرد خانم اعتصامی داستان همه ی ماهاست که امیدمون رو ازخدا قطع کردیم وفقط تمام حسابمون رو غیر خداست وهرچقدر هم بامخ میریم تو دیوار بازم عبرت نمیگیریم وبرای یکبار هم که شده خدارو باور کنیم ورو اون حساب کنیم تااینکه نابود بشیم به فلاکت وبدبختی بیفتیم اما خداوند درهمون حالت هم مارو دوست داره وتنهامون نمیزاره.. خداوند همیشه منتظره که بنده ش صداش بزنه که بهش بگه چی میخای بنده ی من پول میخای، ثروت میخای، عشق میخای، کارمیخای، آرامش میخای خب بیا پیش خودم عزیزم به خودم بگو تابهت بدم چرا از دیگران میخای چرا فکر میکنی کس دیگه به جز من میتونه بهت کمک کنه…..
وقتی مااز فرکانس خداوند دور میشیم درفرکانس بد قرار میگیریم وهرلحظه که تصمیم بگیریم که برگردیم خدا دستمون رو میگیره واغوش گرمشو برامون باز میکنه..
خدایا هدایتمون کن به راه راست خدایا کمکم کن تازمانی که زنده ام توهمین مسیر باشم و ادامه بدم.. خدایا میخام دیگه بندگی خودتو بکنم خدایاصبرمو بیشتر کن ایمان وتوکلم رو بیشتر کن خدایا دست منو بگیر خدایا من توانایی حل مسائل زندگیمو ندارم خدایا من به هرخیری که ازتو بهم برسه فقیرم خدایا من محتاجم من فقیر توام فقیر عشق تو فقیر محبت تو فقیر نگاه تو خدایا دست منوبگیر.. ایاک نعبد وایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم والضالین… خدایا آسونم کن برای آسونی..الهی آمین یارب العالمین
درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
همیشه هر اتفاق میفته یه خیریتی توش هست و باید نگاهم به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راه است
اگر احساس خوب رو در همه لحظات زندگیم داشته باشم اتفاقات فوق العاده عالی برام رخ میده
ولی اگه احساس بد داشته باشم اتفاقات بد رخ میده
این یک قانونه و استثنایی هم نداره
اگر سعی کنم در تمام طول شبانه روز در هر شرایط و در هر موقعیتی احساسم رو خوب نگه دارم اتفاقات عالی جوری وارد زندگیم میشه که منو مبهوت میکنه
شاید در شروع کار سادهای نباشه ولی با تمرین و با تغییر باورها این اتفاق میفته
باید ایمان داشته باشم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه
اگر احساس خوب دارم یعنی ایمان دارم چون ملاک ایمان نه به ریشِ نه به جای تسبیح روی پیشونیِ
نه به چادرِ
نه به چیز دیگهای
ملاک ایمان احساس آرامش درونیِ
هر چقدر که احساس آرامش و احساس خوب داشته باشم یعنی به یک نیرویی
ماورای نیروی خودم اعتقاد دارم که این نیرو محافظ منه
تنها با یاد خدا دلها آروم میشه
خداوند همه ما رو با تمام اشتباهاتمون با تمام بیایمانیمون و بدیهامون دوستمون داره و ما رو بخشیده و هر روز هم میگه برگرد بیا پیش من.
هر روز میگه منو ببین
من هرچی میخوای بهت میدم
تو فقط منو باور کن
فقط منو بشناس
منو درک کن
هرچی از دنیا میخوای بهت میدم
چی میخوای؟
پول میخوای؟
سلامتی میخوای؟
عشق میخوای؟
رابطه قشنگ میخوای؟
کار خوب میخوای؟
هرچی که میخوای بهت میدم
خیلی از ماها توی شرایطی قرار میگیریم که احساس میکنیم خدا با ما قهر کرده اوضاع سخت میشه ما فکر میکنیم که خدا ما رو نمیبینه
فریاد میزنیم خدایا ما رو ببین ما اینجا هستیم
فکر میکنیم خدا روشو کرده اونور
ولی خدا همیشه با ماست
باید بدونیم که اگر هم به ظاهر توی زندگیمون مشکل به وجود میاد این دقیقاً همون راهیه که باید بریم
این دقیقاً همون نعمتِ
این دقیقاً همون ایدهایه که بهش نیاز داریم
این دقیقاً همون مسیریه که میتونه بهمون کمک کنه برای رسیدن به هدفمون.
هر بلایی که از خدا میاد یه رحمتیه
و اگر برام مشکل ایجاد میشه برای اینه که خدا رو پیدا کنم
چون اگر همیشه اوضاع خوب باشه خدا رو پیدا نمیکنم
نه به خاطر اینکه خدا تنهاست خدا نیاز داره که پیداش کنم
به خاطر اینه که وقتی خدا رو فراموش میکنم و از فرکانس خدا دور میشم در فرکانس بدیها قرار میگیرم
اگر مشکلی به وجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده من از فرکانس خوبیها از فرکانس عشق از فرکانس نعمتها وقتی دور میشم طبیعتاً به نقطه مقابلش میرسم
اگر چیزی رو در زندگی از دست دادم به معنای کمبود نیست
این به معنای یک نعمتِ جدید و بسیار بزرگتره
اما به کسی میرسه این نعمت که اینطور نگاه کنه به خداوند
به کسی که بتونه احساس خودش رو کنترل کنه
به کسی که بتونه در شرایط سخت خوبیها رو ببینه
در شرایط سخت نعمتهایی که داره ببینه
خدایا ازت میخوام که کمکم کنی توی این مسیر با ایمان و با توکل حرکت کنم خدایا ازت میخوام که هدایتم کنی
صبرم رو بیشتر کنی
خدایا ازت میخوام که کمکم کنی هیچ وقت فراموشت نکنم
توکلم رو بیشتر کنی
امیدم رو به خودت بیشتر کنی
باورهام رو نسبت به خودت قویتر کنی خدایا ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادهای نه کسانی که بر آنها غضب کردهای و نه گمراهان.
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا شکرت که امروز بیدارم کردی و منو مهمان یک صفحه قرآن کردی صفحه 252 از قرآن ،امروزمو پر از انرژی ساختی پر از حال خوب.
استاد میگن وقتی از فرکانس خداوند خارج میشیم تو زندگیمون مشکل ایجاد میشه در واقع مشکلات ایجاد میشن که ما خدا رو پیدا کنیم یادمون بیفته منشأ خیر خوبی برکت و نعمت تو زندگیمون کجاست.
گندمم را ریختی تا زر دهی
رشتهام بردی تا گوهر دهی
در واقع وقتی نادان میشیم و شرایط سخت گیر میافتیم بنده عاقل اونیه که تو همه شرایط تو تمام لحظات بتونه احساس خوبشو از تو دریافت کنه نعمتهای زندگیش رو ببینه تو رو ببینه تو زندگیش بنده عاقل اونیه که ملاک ایمانشو احساس آرامش شوق و ذوق و امید به تو قرار بده. بنده عاقل اونیه که ایمانشو به تو گره بزنه اگه تو زندگیش مشکلی به وجود میاد بفهمه این دقیقاً همون نعمتیه که لازمش داشته این همون مسیریه که میتونه کمکش کنه برای رسیدن به هدفش این همون چیزیه که بهش نیاز داشته. بنده عاقل اونیه که در این لحظات آروم باشه و بگذاره تو راهها رو بهش بگی تو راهها رو براش باز کنی و تو متوسل بشه. باور داشته باشه اگه چیزیو از دست داده قراره چیز بهتری بهش داده بشه جایگزینش بشه.
خداوندا عزت و ثروت در نقطه توکل آرام میگیرند زت درخواست میکنم منو متوکلتر کنی به خودت ایمانمو به خودت هر روز بیشتر و بیشتر کنی دایا صبرمو بیشتر کن ایمانمو قویتر کن منو هدایت کن کمکم کن هیچ وقت فراموشت نکنم امیدم رو به خودت گره بزنم باورها م رو نسبت به تو به تواناییهات به قدرتت به صفاتت قویتر کن
خدایا منو عاشق خودت کن.
سلام استاد حین گوش دادن به همین فایل در عرض 10 دقیقه این معجزه برام رخ داد همین چند دقیقه پیش با خواهرم بحثم شد حسم بد شد اما میدونستم نباید بشه اومدم توی اتاق اول از 100تا1 شمردم که تمرکزم برداشته بشه چون مغزم مدام داشت بال پر میداد و میگفت باید اینو میگفتی اینجوری میکردی و…….بعد اومدم سراغ این فایل و داشتم برای خودم ادیتش میکردم تقریباً آخرهای فایل خواهرم به گوشیم پیام داد« منو ببخش معذرت میخوام » همچین اتفاقی که با یک نفر بحثم بشه و چند دقیقه بعد بخواد پیام بده تازه عذر خواهیم بکنه اولین باره که توی کل زندگیم اتفاق می افته خیلی جالبه چقد سریع میتونه قانون جواب میده دیگه تعجب نمیکنم بچه هایی که توی 2تا3سال زندگیشون زیرو رو شده ممنون استاد عزیز برای این فایل فوق العاده :)
خدایا سپاس بخاطر هر روزی که
برایم لحظه های سرشار از آرامش و امید قرار میدهی
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته ی نازنین و دوستان خوبم
من از وقتی وارد سایت استاد عباس منش شدم از نظر ذهنی و روح و روان خییلی خوب شدم من پر از استرس و اضطراب بودم و آلان خییلی بهتر شدم الان شب که میخوابم میگم خداجونم شکرت یه دارویی برام فرستادی که توی هیچ داروخونه ای پیدا نمیشد و آلان دیگه نگران فردا نیستم دیگه با استرس نمیخوابم با استرس از خواب بلند نمیشم به یه سایتی هدایتم کردی که خودتو توی وجود خودم پیدا کنم بهم فهموندی که بگی من هستم همیشه هستم منتها من نمی دیدم خداجونم منو بیخش که با توقع از بقیه نمیدونستم دارم شرک میکنم نمیدونستم دارم خودمو به تباهی میکشونم خدایا تو بزرگی تو مهربونی تو وهابی میدونم که منو بخشیدی چون اگه نبخشیده بودی الان اینجا نبودم خدایا دیگه میخوام فقط تورو داشته باشم دیگه میخوام فقط به تو فکر کنم دیگه میخوام نگران هیچی نباشم چون توهستی مگه میشه نگران بود وقتی یه خدای قوی دارم خیلی دوستت دارم خدای قشنگم دیگه هیچوقت منو رها نکن نزار حتی لحظه ای تو غفلت بمونم …. مرررسی برای تمام آدمهای خوبی که سر راهم گذاشتی و میزاری مررسی برای استاد عباس منش عزیز و خانوم نازنینشون که منو باهاشون آشنا کردی مررسی برای اینهمه دوستای خوب و توحیدی که هر روز با خوندن کامنتاشون حالم خوب میشه و انرژی میگیرم……. برای همه آرزوی سلامتی آرامش ثروت و فراوانی دارم ……خدایا به وسعت آسمونت شکررر….
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم ، مریم عزیز و شایسته و تمام دوستان منحصر به فردم در سایت بی نظیر عباس منش
من در حال طی کردن تکاملی هستم که ماه گذشته برای درک بیشترم از قانون و آموزش های استاد برای عمل کردنم انتخاب کرده بودم
خداروشکر در بهترین زمان ممکن به این فایل منحصر به فرد هدایت شدم
غرق در یک سکوت خاصم ، یک چالش خاص پیش روی من هست
من باید تقوام رو نشون بدم ، ایمانم رو مکمل کنترل ذهنم کنم و به چالشم قلبه کنم
چون من پروردگار جهانیان رو در کنار خودم دارم که منو هدایت میکنه به بهترین تصمیمات ممکن ، سختی کارهای منو به دوش میکشه و منو آسون میکنه برای آسونی ها
امروز وقت عمل کردن به تموم دانسته هاست ، خدای من شکرت بابت احساس بودنی که در وجود من ایجاد میکنی و تشکر از تمام دوستانی که با دیدگاه های بی نظیرشون قدرت با خدا بودن رو برامون وصف کردند
خدایا ؛
تنها تو را باور دارم و تنها از تو یاری میجویم ، مرا به راه راست ، راه کسانی که به آنان نعمت ، ثروت ، شادی و سلامتی بخشیده ای هدایت کن.
همگی در پناه الله مهربان باشید.
همیشه دوس دارم بیس و پایه افکاری که در ذهن استاد و مریم جون وجود داره رو بیشتر بشناسم تا بدونم این ایمان چطور پیدا شده و این متن بالا دیدم (در شرایطی از عهدهی کنترل کانون توجهم برآیم که ظاهراً اوضاع بر وفق مرادم نیست و به این شیوه، اوضاع را دوباره بر وفق مرادم نمایم.) و یاد داستان هدایت استاد به آمریکا افتادم لحظاتی که به ظاهر رخ داد 1-از کار افتادن سایت دقیقا زمانی که جشنواره بوده2-از کار افتادن کارت های بانکی استاد تو اروپا دقیقا زمانی که خواستن ماشین ون بگیرند و بعد از تحویل ماشین دیگه ماشین هم نتونستن بگیرند 3-جواب ندادن سفارت امریکا تو مادرید و توی این شرایط مریم جون به استاد گفتن ما قراره برین امریکا بخاطر همینه این اتفاقا افتاده و ایمانی که باعث میشه این جوری به قضایا نگاه کنن از پس کنترل توجه اومده چون قانون یکی است احساسات خوب= اتفاقات خوب و این یعنی آرامش متعلق چون بیرون خبری نیست خود تو خلق کننده ای…………… روز 1 روز شمار21 روزه من در زندگی من چه مصداق هایی وجود داره که با کنترل ذهنم تونستم ورق رو برگردونم؟؟ خدا همیشه برای من بهترین پلن هارو داره اما من متاسفانه دیر متوجه میشم سال 97 توی 20 سالی شرکتی تاسیس کردیم که در حوزه برگزاری همایش فعالیت میکرد (بی نهایت اوضاع خوب پیش نمیرفت و من چون اصول کسب کارو نمیدونستم و تکاملی رعایت نکرده بودم حتی نمیتونستم اعتراض کنم) و انتهای سال 98 کرونا شد و این یعنی مرگ اون کسب کاری که من شروع کرده بودم و 3 ماه قرنظینه و اون روزا من فقط اومدم توی سایت و دانلود کردم و فایل هارو خوردم سال 99 من با شرکت بین المللی اشنا شدم و کارمو عوض کردم و انقدر این اتفاقات سریع پشت سرهم افتاد که من باورم نمیشد و انگار توی چشم به هم زدن خدا وضعیت منو عوض کرده بود و حالا من حقوق دالری داشتم. امسال با تضادی روبه رو شدم اونم حس میکردم کارم باعزت نفسم در تضاده و من چندماه تحمل کردم ووقتی ایمان و اعتماد به نفس لازم رو بدست اوردم با کاری ک حتی 4 ساعت هم ازم وقت نمیگرفت خدافظی کردم و اونجا صدای استاد وقتی رفت بود از کارشون توی بندر عباس استعفا بدن توی گوشم بود زمزمه شیطان میگفت قیمت دالر رو ببین چقدر توی این اوضاع داره میره بالا دوتا چشم بگو بابا پول تو بگیر اما داستان پول نبود توجه من تمرکز من سمت چیزی میرفت که ارزش وقت گزاشتن نداشت و استعفا دادم و اومدم بیرون و مطمئنم ایمان من جواب خواهد داد من با استعفا دادنم شرک هامو ترس هامو رها کردم.و الان 1ماهی هست که احساس ازادی میکنم ناگفته نماند که من 10 روز قبل کارم وارد یک حوزه شغلی متفاوت و رشته جدید شدم یعنی خدا بهم نشونه هایی داده بود که ببین ترس هاتو ول کن جهان هایی دیگری وجود دارد و تو چسبیدی به این کار و منتظری اینجا اوضاع خوب بشه در حالی که مسیر خدا تعیین میکنه نه تو ……………..
و دیروز هدایت شدم گره های ذهنی مو راجب پول پیدا کنم و شروع کردم توی سایت گشتن و توحید عملی دوای هر مشکلی برای منه……
1403/9/20به نام عشقم سلام به اصل وجودم خدا46مین روپای روزشمارزندگی سلام به استادومریم جون پرستارالهی، بیماری که ازهمه جاوهمه کس ناامیدبرگشته به خلوتگاه بیمارگونه ی خودش خسته ودرمانده!وخدادرابعاداستادومریم جون معجون قوی ایمان وامیدراتوی این فایل نسخه ی شفا شوپیچیده وبرای من ونجات زندگی ام کاملابه صورت هدیه داده سپاسگذارخداهستم. بابت این دستان پربرکتش که در24ساعت شبانه روز میکده ومی الهی روآماده ی پذیرایی کردن و دردست رس ماقرارداده اند.من الان این فایل روگوش نکردم چون چندروزپیش که پیاده روی بودم یکسره روتکرارگذاشته بودم وهندزفری توگوشم کناربلواروکیل آبادمشهدخیلی جاش قشنگه البته برای منوخانوادم که نشسته بودم گوش میکردم به ماشینهاومتروهرچی تودیدم بودنگاه میکردم واشگ میرختم به پهنای صورت وخداراسپاسگزاری میکردم.چندروزپیش که توسفربودیم مقداری پول ازکسی گرفته بودم وبعدسفرمیخواستم پول روبه صاحبش پس بدم پسرم گفت: یک هفته مهلت بگیرتابرای کارم آجرلازم دارم خرج کنم منم یک هفته مهلت گرفتم .سرهفته پیام دادالان پول رولازم دارم.شب بودمنم هنوزاون عجولی توسرم هست بزرگترین پاشنه ی آشیل منه خدایادرهمین لحظه ازتویاری میخواهم که به صورت تکاملی کمرنگ، کمرنگ، کمرنگ وپاکش کنم چون واقعاعجولی ام تمام زحماتم رابه بادپناه میده،آمین .بالاخره فکری به خاطرم رسیدکه به فلانی پیام بده اگه بیداربودتماس بگیراگه داشت برای نفرقبلی واریزکنه!توهمین فکربودم گفتم: لیلاعجله نکن!ازپسرم پرسیدم :داشت چندم برج کرایه ی خونشوپرداخت میکنه!؟گفت فکرکنم5برج،گفتم نه20برج پرداخت میکنه میدونستم پسرم دیروقت به خانه میرسه وبیدارِتماس گرفتم پرسیدم؟ گفت: درسته مامان20کرایه میدم گفتم: شبی پول رو برای خانم فلانی واریزکن تاکرایه خونه خدابزرگه ودیروزصبح بیدارشدم ذهنم شروع کردمنم زمین وزمان روطبق عادت اشتباه همیشه شرک پرستی بودم. بعدیادم اومدکه شب گذشته بچه هاصحبت کردن مقداری آهن توانبارخونه هست ببرن ضایعاتی وکرایه خونه پسرموواریزکنیم!خدایاسپاسگزارم فکرمیکردم سرصبح به پسربزرگم چی بگم!؟بدون اینکه من بگم پرسیدکرایه خانه داداشوکی باید واریزکنیم؟گفتم امشب! گفت: خوبه کمی ضایعات دارم الان میرم میفروشم تاشب شد.باپسرخواهرم بوده کارت عزیزدلم کامل نبوده وجواب نمیداده خدادرابعادپسرخواهرم کرایه روواریزکرده حالاتافرداخدابزرگه خودخداآبروی مارروبایدبه جاکنه چون واقعاایمان دارم درست کرده وبقیه اش امتحانه. وشب جمعه هم عروسی دعوتیم واجبِ که عروسی بریم فقط میگم خدایاآبروی ماروبخرچون کادودادن الان دیگه به صورت نقدی تومراسم بایدبه عروس ودامادکادوبدی الانم که ازطرف خانواده ی دامادهم دعوتیم دیگه واجبترِچون عزیزدلم وپسرامون تومراسم مردانه حضوردارن خدایادرست کن چون برای گسترش جهان هستی وشادی میریم عروسی!وخداراسپاسگذارم استادهراتفاقی برامون رخ میده میگم الخیروفی ماوقع بعضی وقتهابالاخره انسانیم شاید100٪نباشه ولی همین جاری کردن کلامش هم جیگرشیرمیخوادداشته باشی !الان هم عزیزدلم اگه بعضی وقتهابرای اتفاقات یک چیزی میگه ازناآگاهی ولی بیشتروقتهامیگه به قول مامان خیره پسرم وحدودا20٪به فایلهاگوش میکنه اونم تنهاکه باشیم هندزفری روقطع میکنم گوشی روسرسفره یاکناربالشت گذاشتم گوش میده چیزی نمینویسه فقط شکرگذاری میکنه قبلنابرای هرحرفش یک فحش خواهرداشت ناخودآگاه بودولی الان به قول خودش80٪بیشترتغییرکرده دیروزرفته تعمیرگاه ماشین رفیق قدیمیشون اومده بنده ی خداهرکس رومیبینه به بادتمسخرمیگیره عزیزدلم سابق پیش داداش همین آقاکارمیکردکه حتی مشوق این آقاوبرادران دیگشونم بوده ولی الان یادگرفته که یابایدحرف روعوض کنه یاجاشوعوض کنه میگفت: توهوای سردازمغازه آمدم بیرون توماشین نشستم چون فلانی ازراه رسیدوشروع کردبه مسخره کردن دیگران،منمم عزیزدلمو تشویقش کردم الهی سپاسگزارم که کارت دعوت ماروخانوادگی نوشتی توی صراط مستقیم وکارت دعوت پسرهام روهم خانوادگی کن چون ماخانواده ی اصیلی هستیم وباهم بودن راازهمه چیزبیشتردوست دارم حالابااین باهم بودن خانوادگی ام سلامتی جسمی،روحی،عاطفی واساسات÷روابط عالی باخودمون وخدا÷پولسازی ازراه ساده رومیخوام چون حق مسلم ماست .هراتفاقی که تودنیامیفته به نفع منوخانواده ی من است الخیروفی ماوقع خدارحمت کندبزرگان دین راازجمله خانم پروین اعتصامی.و..وخدانگهداراستادباشه برامون به زبان ساده فایل تهیه کردم متشکرم دمت گرم استادعزیزم.عاشقتونم.
به نام خدای مهربان🪴
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته جان و دوستان عزیز سایت
الخیر فی ماوقع در شعر پروین اعتصامی
همیشه هر اتفاقی که میفته یه خیریتی توش هست و باید نگاهمون به اتفاقات به ظاهر نامناسب این نگاه باشه که یک اتفاق خوبی در راه است
اگر احساس خوب رو در همه لحظات زندگیتون داشته باشید اتفاقات فوق العاده عالی براتون رخ میده این یک قانونه
اگر احساس خوب داشته باشید اتفاقات خوب رخ میده و اگر احساس بد داشته باشید اتفاقات بد رخ میده این یک قانونه و استثنایی هم نداره
اگر سعی کنید در تمام طول شبانه روز در هر شرایط و در هر موقعیتی احساستون رو خوب کنید مطمئناً اتفاقات خوب جوری از در و دیوار وارد زندگی شما میشه که شما رو مبهوت میکنه این کار شاید در شروع کار سادهای نباشه اما مطمئناً با تمرین این اتفاق میفته
با تغییر باورها این اتفاق میفته
ما باید ایمان داشته باشیم که روند جهان همواره خیر و خوشی و خوبیه
کسی که احساس خوب داره یعنی کسی که ایمان داره
ملاک ایمان نه به ریشِ نه به جای تسبیح روی پیشونیِ نه به چادرِ نه به چیز دیگهای
ملاک ایمان احساس آرامش درونیِ
هر چقدر احساس آرامش داشته باشیم هر چقدر احساس خوب داشته باشیم یعنی ما به یک نیرویی ماورای نیروی خودمون اعتقاد داریم که اون نیرو محافظ ماست که اون نیرو با ماست به این میگن ایمان
نشان ایمان نشان ظاهری ایمان احساس خوبه
اگر احساس خوب داری یعنی ایمان داری اگر امید داری یعنی ایمان داری اگر احساس شوق و ذوق داری اگر آرامش داری یعنی ایمان داری هیچ چیز دیگهای نیست
واقعاً هیچ چیز دیگهای نیست
الا به ذکر الله تطمئن القلوب
تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد
این موضوع در یکی از شعرهای بسیار زیبای خانم پروین اعتصامی اومده و من امروز میخوام در مورد این شعر صحبت کنم
احساس پاکیِ،
احساس رسیدن به خداست
احساس عشقه
احساس درک خداونده
این شعر داستان یک پیرمرده که خیلی زندگی سختی داشته و از اونجا شروع میشه که همه ردش کردن همه دست رد به سینهاش گذاشتن پیش همه رفت پیش همه گدایی کرد پیش همه رو انداخت امیدش رو از خدا دور کرد و به غیر خدا رو آورد نابود شد زندگیش ولی خدا بازم دوستش داشت ولی خداوند بازم بهش رحم کرد ولی خداوند دید اون رو اونی که خدا رو ندید خدا دیدش و خدا دوستش داشت خدا همه ما رو دوست داره با تمام اشتباهاتمون با تمام بیایمانیمون با تمام بدیهامون دوستمون داره بخشیده ما رو و هر روز هم داره میگه برگرد بیا پیش من
هر روز هم میگه منو ببین من هرچی که بخوای بهت میدم تو فقط منو باور کن فقط منو بشناس منو درک کن هرچی که از دنیا میخوای
چی میخوای بهت بدم؟
هرچی رو که بخوایی
پول میخوای سلامتی میخوای عشق میخوای رابطه قشنگ میخوای کار خوب میخوای هرچی رو که بخوای بهت میدم
“پیرمردی، مفلس و برگشته بخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا
این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
روزها میرفت بر بازار و کوی
نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود
تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری را، روان میشد ز پی
تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
شب، بسوی خانه می آمد زبون
قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
روز، سائل بود و شب بیمار دار
روز از مردم، شب از خود شرمسار”
پیرمرد هر روز میرفت گدایی میکرد هر روز میرفت دستش رو جلوی هر کس و ناکسی دراز میکرد بلکه چیزی بهش بده وقتی هم میومد خونه خیلی ناامید و ناراحت میومد خونه و احساس خیلی بدی داشت
“صبحگاهی رفت و از اهل کرم
کس ندادش نه پشیز و نه درم
از دری میرفت حیران بر دری
رهنورد، اما نه پائی، نه سری
ناشمرده، برزن و کوئی نماند
دیگرش پای تکاپوئی نماند
درهمی در دست و در دامن نداشت
ساز و برگ خانه برگشتن نداشت”
پیش هر کسی رفت هیچ چیزی بهش ندادن همه شهر و همه کوچهها رو رفت دیگه حس راه رفتن نداشت
اما هیچی برای بردن خونه نداشت
رو نداشت که برگرده بره خونه
“رفت سوی آسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر
شد روان و گفت کای حی قدیر
گر تو پیش آری بفضل خویش دست
برگشائی هر گره کایام بست
چون کنم، یارب، در این فصل شتا
من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس
هم عسل زان میخریدم، هم عدس
آن عدس، در شوربا میریختم
وان عسل، با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکی است
جان فدای آنکه درد او یکی است
بس گره بگشودهای، از هر قبیل
این گره را نیز بگشا، ای جلیل
رفت پیش آسیابان
آسیابان هم یه گندم بهش داد و گفت خدایا شکرت تو اگر بخوای کمک کنی میتونی همه جوره کمک کنی اگر من این گندم رو بفروشم هم میتونم عدس بخرم هم عسل بخرم بچههام رو خوب کنم و این صحبتها را داشت به عنوان تشکر از خدای مهربان داشت میکرد و در ادامه گفت بس گره بگشودی از هر قبیل این گره را نیز بگشای ای جلیل
گفت گره خیلی از مردم رو باز کردی گره زندگیشون رو این گره رو هم باز کن ای خدای مهربان
این دعا میکرد و میپیمود را ناگه افتادش به پیش پا نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته وان گره بگشوده گندم ریخته
دید این دعایی که کرده به جای اینکه بهش کمک کنه به ضررش شده و این همه داره راه میره و داره دعا میکنه دید که اصلاً اون گرهای که گندمها رو ریخته تو دامنش اون گره باز شده و همه گندمها ریخته
بانگ بر زد، کای خدای دادگر
چون تو دانائی، نمیدانی مگر
سالها نرد خدائی باختی
این گره را زان گره نشناختی
این چه کار است، ای خدای شهر و ده
فرقها بود این گره را زان گره
چون نمیبیند، چو تو بینندهای
کاین گره را برگشاید، بندهای
تا که بر دست تو دادم کار را
ناشتا بگذاشتی بیمار را
هر چه در غربال دیدی، بیختی
هم عسل، هم شوربا را ریختی
من ترا کی گفتم، ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
گر توانی این گره را برگشای
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت، دیگر چه بود
من خداوندی ندیدم زین نمط
یک گره بگشودی و آنهم غلط
تا اینجای داستان پیرمرد به شدت ناراحت به شدت عصبانی به همه چی شک میکنه و میگه خدایا این چه وضعشه چه کاری با من کردی من گفتم گره زندگیم رو درست کن نه گره دامن رو که همه گندم بریزه
من ازت خواستم که کمکم کنی نه اینکه توی سرم بزنی و بدبختم کنی
خیلی از ماها توی شرایطی قرار میگیریم که احساس میکنیم خدا با ما قهر کرده اوضاع سخت میشه ما فکر میکنیم که خدا ما رو نمیبینه فریاد میزنیم میگیم خدایا ما رو ببین ما اینجا هستیم فکر میکنیم خدا روشو کرده اونور
نه همیشه خدا با ما هست
الغرض برگشت مسکین دردناک تا مگر برچیند ان گندم ز خاک
چون برای جستجو خم کرد سر
دید افتاده یکی همیان زر
“سجده کرد و گفت کای رب ودود
من چه دانستم ترا حکمت چه بود
هر بلائی کز تو آید، رحمتی است
هر که را فقری دهی، آن دولتی است
تو بسی زاندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
زان بتاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زان بر هر برگ و بندم زنند
تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زان معنی ندادندم خسان
تا ترا دانم پناه بیکسان
ناتوانی زان دهی بر تندرست
تا بداند کآنچه دارد زان تست
زان به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندرین پستی، قضایم زان فکند
تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گرچه روز و شب در حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر در دونان، چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی، که تا گوهر دهی
در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
چقدر زیبا میگه که خدا اگر هم به ظاهر داری میبینی تو زندگیت مشکل به وجود میاد این دقیقاً همون راهیه که باید بری این دقیقاً همون نعمت این دقیقاً همون ایدهایه که بهش نیاز داری این دقیقاً همون مسیریه که میتونه بهت کمک کنه برای رسیدن به هدفت و چقدر قشنگ توی این شعر توضیح میده که هر بلایی که از خداوند میاد یه رحمتیه
میگه به این دلیل برای من مشکل ایجاد شد که تو رو پیدا کنم که اگر همیشه اوضاع خوب باشه تو رو پیدا نمیکنم اگر مشکلی توی زندگیمون به وجود میاد خدا رو پیدا میکنیم نه به خاطر اینکه خدا تنهاست خدا نیاز داره که ما پیداش کنیم به خاطر اینکه وقتی ما خدا رو فراموش میکنیم و از فرکانس خدا دور میشیم در فرکانس بدیها قرار میگیریم
اگر مشکلی به وجود میاد خدا این مشکل رو ایجاد نکرده ما از فرکانس خوبیها از فرکانس عشق از فرکانس نعمتها وقتی دور میشیم طبیعتاً به نقطه مقابلش میرسیم
میگه من خیلی این در و اون در کردم من به مردم داشتم روی نیاز
من خیلی رو انداختم به افراد مختلف اما رزق و روزی پیش تو بود همیشه هم در حال دریافت نعمتها میتونستم باشم میگه گندمم را ریختی تا زر دهی رشتهام بردی تا گوهر دهی
زندگی ما همیشه همینه اگر چیزی رو از دست دادیم به معنای کمبود نیست این به معنای یک نعمت جدید و بسیار بزرگتره اما به کسی میرسه این نعمت به کسی که بتونه اینطور نگاه کنه به خداوند به کسی که بتونه احساس خودش رو کنترل کنه به کسی که بتونه در شرایط سخت خوبیها رو ببینه در شرایط سخت نعمتهایی که داره ببینه
دوستان خیلی موقعها شرایط سخت میشه برای منم این اتفاق افتاده اما باور کنید در سختترین شرایط هنوز نعمتهای زیادی هست که ما داریم و میتونیم به خاطر اونها سپاسگزار باشیم و خودمون رو به احساس خوب برسونیم
خیلی خیلی موارد هست که اگر ما روش کار کنیم میتونیم در سختترین شرایط احساس خودمون رو خوب کنیم من خودم شرایط خیلی سختی رو تجربه کردم خیلی خیلی سخت از بیکاری از بیپولی از یک سال تو خیابون خوابیدن تو سن 15 سالگی یک سال گوشه پارکها زندگی کردن
و من تونستم این کارو در مورد مرگ فرزندم انجام بدم و تو هم میتونی و هر کسی که بخواد خدا رو باور کنه میتونه این کارو انجام بده
و امیدوارم که توی این مسیر با ایمان با توکل حرکت کنیم از خدا بخواهیم که ما رو هدایت کنه از خدا بخواهیم که صبرمون رو بیشتر کنه از خدا بخواهیم که هیچ وقت فراموشش نکنیم از خدا بخواهیم که توکلمون رو بیشتر کنه امیدمون رو بهش بیشتر کنه باورهامون رو قویتر کنه نسبت به خودش و اگر توی این مسیر حرکت کنیم زندگی سراسر شادی سراسر معجزه سراسر عشق سراسر نعمت و خوبی خواهد بود برای همه دوستان عزیزم آرزوی سلامتی خوشبختی و سعادت دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عزیزم و استاد شایسته عزیزم و دوستان عزیزم
احساس خوب = اتفاقات خوب
ملاک ایمان احساس آرامش درونی
اگر تو امید داری،شوق و ذوق داری،آرامش داری،اطمینان داری پس ایمان داری
خدا میگه تو منو بشناس،منو درک کن >>>هر چی بخای بهت میدم
این ریختن گندم این برادر بزرگوار در شعر خانم پروین مثل به صفر رسیدن من از نظر مالی بود.
خب فکر میگردم از این ناحیه هیچ وقت آسیب نمیخورم ولی از همانجایی خوردم که بهش اطمینان داشتم.
الان که بررسی میکنم در ازای از دست دادن و به صفر رسیدن این سایت رو پیدا کردم و البته هدف سایت که رسیدن به توحید هست ،رب العالمین رو پیدا کردم.
واقعا لذت بخشه آدم بدونه که دنیا اربابی داره که اون ارباب همه چی رو میچرخونه و قبلا فقط این خدا رو میشناختیم به عنوان خالق .
الان این ارباب از رگ گردن به ما نزدیکتره و همه کار برامون انجام میده کما اینکه قبلا هم انجام میداده و ما نمیدیدیم.
خدا رو شکر میکنم یادمه هر وقت قرآن میخوندم و به آیات رزق و یشا میرسیدم میگفتم خدا به هر کس بخاد میده و هر کس نخاد نمیده پس به ما نمیخاد بده یا شایسته نیستیم یا …
خب الان تو این سایت رسیدیم به قانون و خدا رو شکر تو اکثریت اوقات آرامش داریم و بعضی اوقات هم که تضاد پیش میاد سعی در حل کردن میکنیم.
این خدا همه چیه ماست،او جهان رو آفرید و به ما کرامت داد و شدیم جانشینش و روح خودش رو در ما دمید.
این خدا رب العالمینه،مالک روز آخرینه، این خدا شنواست،داناست،میبینه،آگاهه،رحمان و رحیمه،ستار،غفار و….
این خدا همه درخواستها رو جواب میده ،فقط لازمه بهش ایمان بیاریم ،ایمان بیاریم که فقط اوست که می آفریند و میدهد و هدایت میکند.
آیه 186 سوره بقره همیشه مثل چراغ راه ماست و همیشه مرور میکنیم و همیشه هم میدانیم که اجابت میشه ،باید خودمون رو در موقعیت دریافت قرار بدیم.
همیشه شکرگزار داشته هایمان باشیم تا ظرفیتمون اضافه بشه.ظرفیت هر چی اضافه بشه دریافت راحتتر و بهتر و بیشتر میشه البته به شرط درخواست که معمولا درخواستها روتین تر انجام میشه.
استاد عزیزم عباس منش بزرگوارم خیلی سپاسگزارم از شما و همسر عزیزتون