بخش هایی از نتایج دانشجویان دوره شیوه حل مسائل زندگی

 

نکته:

ممکن است توسط گروه تحقیقاتی عباس منش، اصلاحات بسیار کوچکی از نظر ساختار جمله و املا در متن‌های نوشته شده‌ی دانشجوی این دوره ایجاد شده باشد.

 

171 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌ها
    تعداد کل دیدگاه‌های «سینا سبزواری» در این صفحه: 7
  1. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    سلام به فاطمه عزیزم

    چقدر قشنگ درمورد بهبودگرایی نوشتی من خیلی وقت ها که فکر میکنم نیاز دارم تا روی کمالگراییم کار کنم میام کامنت های این بخش رو میخونم چون توی دوره شیوه حل مسئله از دانشجویان حل مسئله شنیدم که خانم شایسته به زیبایی به این اصل بهبود گرایی تاکید کردند و چقدر افراد نتایج فوق العاده ایی گرفتن چقدر کارهاشون روان تر شده و دیدن با این اصل بهبود گرایی چقدر کارهای بیشتری میتونن توی زندگیشون انجام بدهند کارهایی که قبلا پشت گوش مینداختن رو الان راحت انجام میدن آره این خصوصیات افراد بهبود گرا هستند

    من کاملا درک کردم که این موضوع واقعا موضوعی هست که آدم همیشه باید روی خودش کار کنه برای این موضوع و من یادم میاد زمانایی که درمورد همین اصل بهبود گرایی کامنت میزاشتم (مثل الان) و توضیحش میدادم و بازش میکردم برای خودم چقدر سرعت رشد و پیشرفتم زیاد میشد

    چون توی بهبود گرایی ما از هر فرصتی استفاده میکنیم برای رشد دادن خودمون فارغ از اینکه همه چیز در حد کمال باشه یا نه بلکه مهم رشد کردن هست

    یک مثال دلم میخواد بزنم از این اصل بهبود گرایی که چند روز پیش از یکی از آشنایان شنیدم ایشون شاید دقیق با اصل بهبود گرایی و واژه کمال گرایی آشناییت نداشتند اما خیلی خوب اجراییش میکردند ایشون خب دبیر زبان هستند و انگار از نوجوانی این صل بهبود گرایی رو تمرین میکردند میگفتن که من مثلا توی مسیر راه جایی که میرفتم واژه زبان میخوندم ، شبا قبل خواب ده دقیقه روی فلان موضوع کار میکردم و انگار اینقدر این کار رو تکرار کردند بخشی از وجودشون شده و این همون خاصیت اصل بهبودگرایی هست اوایل آگاهانه باید حواسمون باشه از یک جا به بعد میفتیم روی دور که البته اون موقع هم اگر کار نکنیم بر میگردیم ،، ایشون میگفتن که من وقتایی که دو دقیقه مثلا پشت چراغ قرمز هستم هم دارم مطالعه میکنم وقتی منتظر یکی هستم دارم مطالعه میکنم از هر فرصتی و ایشون مدت هاست به قول خودشون دیگه توی عرصه زبان مطالعه نمیکنند اما توی همین حوزه کاری جدیدی که در حال مطالعه اش هستند انگار دارند همون اصل بهبودگرایی رو که قبلا برای زبان ازش استفاده میکردند دارن توی همین موضوع پیاده سازی میکنند و چقدر واقعا ادم این اصل رو توی خودش بسازه کلی کار میتونه انجام بده کلی بهبود میتونه انجام بده

    چقدرر بیشتر روی باور هاش میتونه کار کنه یکی از کامنت های دوستان رو داشتم میخوندم فکر میکنم توی دوره کشف قوانین بود ایشون میگفت من ده دقیقه پشت ماشین هرشب که از سرکار میومدم روی یک باور کار میکردم ، با خودم صحبت میکردم و منطق براش میاوردم تا بسازم اون باور رو و ترمز ذهنیم رو بردارم و ایشون میگفت بعد از چند شب چقدرر نتیجه مالی خوبی گرفتن خب این یک نمونه بارز هست از فردی که بهبود گراست و از هر فرصتی برای بهبود استفده میکنه و چقدر این موضوع زیبا و قشنگی هست اگر همین فرد میخ.است بگه نه من حتما باید یک فرصت عالی با تمرکز بالا برام گیر بیاد تا روی باور هام کار کنم هیچوقت اینکار رو نمیکرد

    این کمال گرایی خیلی جنبه های وسیعی از زندگی مارو در بر گرفته و واثعا هرچثدر هم روش کار کنیم بازم چیزایی هست که مربوط به کمال گرایی میشه .. و با هربار برداشتن این ترمز از روی هر مبحثی مثل موشک به جلو پرتاب میشیم یعنی این نباید منو ناراحت و ناامید کنه و مغز بگه که اقا تو یک کمال گرایی کلی چیز هست باید روش کار کنی ،اگر تا آخر عمر هم روش کار کنی نمیتونی اینو درمان کنی

    اتفاقا این یک موضوغ خیلی خوبی هست و نشون میده من تا آخر عمر میتونم پیشرفت کنم چون با هربار بهتر شدن توی این موضوع کلی به هدف هام نزدیک تر میشم توی هر جنبه ایی و این مثل همون قضیه مسائل هست که نه تنها نباید ازشون فراری باشیم بلکه با آغوشی باز ازشون استقبال کنیم چون با هربار حل مسئله کلی رشد میکنم و روند رشد در این دنیا به این صورت هست

    دوست داشتم بنویسم برای شما دوست عزیزم تا هم خودم درمورد بهبود گرایی بنویسم (که این خودش یک نوع بهبود گرایی هست)

    هم از شما تشکر کنم

    هم ردپا از خودم به جا گذاشته باشم

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    به نام خدای هدایتگر به سمت خواسته ها

    فاطمه جان سلاممم

    اینو اول بگم مغز اول داشت فرار میکرد از نوشتن و علی رغم ایمکه دوسداشتم برای شما بنویسم یه من دستوراتی میداد که منو از نوشتن باز داره اما خیلی زود خداروشکر متوجه شدم که اقا اینم به نوع خودش کمال گرایی هست همین موضوعی که اصلا بخاطرش وارد این صفحه شده بودم

    و با تغییر جهت به گفتگو های ذهنیم توانستم بهبودگرایی رو در خودم پررنگ کنم

    به قول استاد: این یچزی نیست که بگیم حل شد و تموم شد و رفت باید همواره روش کار کنیم و الان که به دیدگاه من پاسخ دادی خودش یک فرصتی هست برای من تا ردش کنم و کانون توجهم رو کنترل کنم و بدون وقفه تا پایان این کامنت بنویسم و لذت ببرم از جهت دهی که به افکارم دادم

    اما درمورد کامنتت

    بسیار بسیار لذت بردم از کامنت فوق العادت و چقدر برام این ارتباطت با خدا و این وحی هایی که دریافت میکنی جذاب بود و خب خواسته ایی در من شکل گرفت که منم همچین چیزی رو میخوام و میدونم منم به اندازه تموم افرادی که دارن اینو تجربه میکنن لایق یک همچین چیزی هستم.

    چقدر لذت میبرم وقتی با بچه های سایت صحبت میکنم بگه هاس مثل شما که مسیرشون رو تعریف میکنن اتفاقاتشون رو تعریف میکنن تا درس هاش رو هم خودشون بکشن بیرون و هم به اشتراک بگذارن و هم ردپایی باشه از خودشون تا هرموقع بعدا هدایت شدن به کامنتشون بازم رشد کنن و درس بگیرن

    من دیشب اومدم ساعت دوازده شب بخوابم و صبح زود میخواستم بیدار بشم اما مغزم برای خواب اماده نبود انگار تا یک شد و اصلا خوابم نبرد.. همینطوری که توی تخت بودم به قول شما با خودم میگفتم که حتما به یک دلیلی بیدارم حسم میگفت پاشم و برم یکم رو خودم و فایل ها کار کنم اما نمیدونستم چیکار کنم خلاصه گذشت و کذشت افکار همینطوری میومد که به طور واضحی به طرز غیر قابل منتظره ایی من هدایت شدم به فایل فقط روی خدا حساب باز کن من چندوقت پیشا روی اون فایل کامنت گذاشته بودم و از دوست عزیزی دیدگاه دریافت کرده بودم و حسم گفت برم کامنت خودم رو با دیدگاه دوست عزیزمون بخونم و فقط اشک میریختم یک احساس سبکی و حال خوب تموم وجود من رو فرا گرفته بود توحید باز داشت برام مرور میشد،، بعدش باز هدایت شدم به فایل توحید عملی شش و چقدر دوباره اگاهی های جدیدی سر اون به روی من باز شد

    حتما پیشنهاد میکنم فایل فقط روی خدا حساب باز کن رو حتی اگه قبلا دیدی دوباره برو الان ببینش و این رو نشونه ایی بدون از طرف خداوند مهربان و بعدش برو کامنتم رو روی اون فایل بخون،،،تا دقیق مثل دیشب که من درک کردم درک کنی که اون نوشته هارو اصلا یکی دیگه نوشته معلومه یک انرژی قدرتمندی دستان من رو به کنترل گرفته بوده وتایپ میکرده مثل همین الان که حالم خوبه و داره مینویسه و منو سرشار از هدایت کرده

    درمورد نشونه گفتم

    وقتی کامنتت رو خوندم که گفتی نشونه روزم فلان فایل بوده حسم گفت که اقا منم برم روی نشونه روزم بزنم این خودش نشونه ایی هست برام تا اینکار رو بکنم و برام میدونی چی اومد؟

    کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم آخ که چقدر این هدایت قشنگه..

    این کتاب رو من چندین بار خواستم کامل بخونم اما باز وسطاش انگاری رها کرده بودم اما خیلییی لذت میبرم از این کتاب و این اگاهی ها

    یادمه توی کامنتت گفته بودی که مسیر هدایتت به این سایت با همین کتاب بوده اگه اشتباه نکنم!

    خلاصه از دیشب تا الان که دست هدایت رو باز گذاشتم در حالت احساسی شعف و شور اشتیاق قرار دارم وحسابی احساسم و امیدم برای زندگی کردن بیشتر شده

    یاد گرفتم فقط روی خدا حساب باز کنم. و نیازی به بقیه ندارم توی زندگیم و باید فقط لذت ببرم

    وقتی واقعا هدایت رو دستش رو باز میزاریم سرعت اتفاقات بینهایت بیشتر میشه و رشد ما بسیار زیاد تر میشه،، اگر فرکانس قلبمون رو تنطیم کنیم و صدای خداوند رو بشنویم انگار بهبود گرا تر میشیم حتی(یعنی از این جنبه هم میتونیم به بهبود گرایی نگاه کنیم) چون هرلحظه اون سخن میگه با ما و به قول استاد اون الهاماتی که شما دریافت میکنین فاضله فرکانسی زیادی با شما نداره و کمک میکنه که شما یک پله برید بالاتر و این همون اصل بهبود گرایی هست

    مثلا من اگر از هدایت بخوام من تقریبا چندشبی هست هرشب یک تایمی میرم پیاده روی،، دیشب که رفتم بیرون ساعت 9 شب میخواستم راجع به یک موضوعی تفکر کنم(تفکر خیلی برام دلچسب ولذت بخش هست و بیشتر هم درمورد قانون فکر میکنم) اما دیشب به طور واضح حسم گفت سریع تر برگردم خونه و قلبم گفت تفکر رو خونه انجام بدم و وقتی برگشتم دیدم شرایط برام جوری فراهم شده که هیچکس خونه نباشه اون وقت شب و من قشنگ تفکر کنم از طرفی هوا یکمی هم سرد بود باعث میشد تمرکز نداشته باشم بیرون و وقتی اومدم خونه با صدای بلند تفکر میکردم و لذت میبردم میرفتم جلوی آینه بلندبلند با خودم صحبت میکردم

    و چه آگاهی خدا بهم داد دیشب الله اکبر یعنی این اگاهی انچنان باعث رشد من و پیشرفت من شد و کلی قفل های ذهنیم رو از بین برد کلی سوال هام رو بهم جواب داد و این شد که اقا هدایت شدم و عمل کردم و نتیجه اش شد این…

    حالا که هدایت شدم دوباره به کتاب چگونه فکر خدا رو بخونیم طبق اصل بهبود گرایی هرروز ده ص ازش میخونم و هدایت خدا رو جدی میگیرم.

    الانم خداروشکر خیلی بهبود گرا تر و عمل گرا تر شدم. خیلی سعی میکنم به انچیزی که میدونم برعکس قبل عمل کنم و مطمئن هستم ایندفعه این کتاب رو به لطف خدای مهربان ان شاءالله میخونم و صد در صد کلی درس میگیرم

    درمورد یک موضوع دیگه ایی هم همین الان حسم گفت صحبت کنم(چون درمورد این موضوعات به خودم تعهد دادم هرروز صحبت کنم حالا که دارم. کامنت مینویمس بازم طبق اصل بهبودگرایی بزار از همین فرصت استفاده کنم) چیزی که میخوام درموردش بگم اینه که اقا من چند وقت پیش یک کامنتی از دوست عزیزی خوندم خیلی تاثیر داشت برای من که ایشون میگفد اقا این الگو خیلی توی همه ما قرار داره که قبل از دیدن یک فایل قبل از انجام یک تمرین یا خوندن یک کامنت ما یک آدم بودیم الان که اینکارارو کردیم هنوز همون آدمیم و هیچ تغییری نکردیم و این الگو الگویی هست که خیلی تکرار شده برای من که بارها شده مثلا یک فایلی رو دیدم اما هنوز اقدامات قبل رو انجام میدادم هنوز عادت های قبل رو انجام میدادم اگر قبل از یک فایل همون ادم بودم و بعد از اون فایل همون ادم بودم پس اسمش نمیشه فایل دیدن دیگه هوم؟

    حالا میخوام بگم اگر ما بهداین الگو پایان بدیم چقدر زندگیمون سرشار از تغییر مثبت و تحول میشه که اقا من با هر فایل از فایل های برای مثال استاد عباسمنش باید تغییر بنیادین در شخصیتم بدم و کل عملکرد و عادت هام رو جدید بسازم،، میدونی وقتی ادم اینطوری به فایل ها و کارهایی که انجام میده نگاه کنه زندگیش سرشار از رشد عظیم و وسیع میشه و ادم امروزش هیچچچ ربطی به ادم دیروزش نداره

    حالا پوینت و هدف من از این صحبت چی بود این بود که اقا من قراره کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم رو شروع کنم باید زندگیم قبل و بعد از این کتاب به صورت بنیادین تغییر کنه و همین یک کتاب باید تغییراتی در من ایجاد کنه که کلی نتیجه توی زندگی من به ارمغان بیاره

    چرا واقعا ما اینطوری به فایل ها و اصول نگاه نمیکنیم

    برای مثال همین بهبود گرایی

    اگر من بتونم فقط همین اصل رو توی زندگیم بسازم و تغییر بدم عادت های کمال گرایانه ام رو چنان تغییری توی زندگیم ایجاد میشه که نمیتونم تصور کنم

    اما ما خیلی وقت ها فکر میکنیم نه اینطوریام نیست باید خیلی سخت و دشوار باشه و…

    که یک نکته جالبی که الان حین نوشتن جمله بالا فهمیدم این بود که همین خودش هم از دیدگاه کمال گرایانه میاد…

    یعنی من وقتی میتونم نتیجه بگیرم و وقتی میتونم تغییر کنم که پرفکت باشم و به تموم فایل ها گوش بدم…

    ما اگر هر اصلی که یاذ میگیریم رو بتونین توی زندگیمون عملی کنیم میدونی چه تحولی میتونیم توی زندگیمون بدیم به خودم میگم: سینا میدونی اگر بتونی درک کنی همین موضوع رو که چگونه فکر خدا رو بخونی چقدر زندگیت در تموم ابعاد تغییر میکنی

    سینا میدونی اگر بتونی برای مثال شیوه استفاده از اهرم رنج و لذت رو درک کنی چه تحولی توی زندگیت رخ میده

    چند وقت پیش ها داشتم برای بار چندم(فکر میکنم بالا بیست بار) فایل حاضری برای اهدافت چه چیزی رو قربانی کنی میدیدم و به خودم میگفتم میدونی اگر همین موضوع رو درک کنم و عملیش کنم چه تحولی توی زندگیم ایجاد میشه بعد باز به خودم یاد آوری میکردم که من بعد از این فایل نباید به همون عادت های قبلی و کارهای قبلیم ادامه بدم و باید طبق همین فایل بهای اهدافم رو بدم

    واقعا به نظرم این شیوه درست کار کردن روی فایل هاست

    این همون عملگرایی هست که استاد تاکید میکنه

    واقعا یک فایل چیه ما باید با هر جمله زندگیمون تغییر کنه باید با هر جمله ایی که میشویم و توی ذهنمون زنگ میزنه در زندگیمون تغییر مثبت ایجاد کنیم روش پلن بریزیم و عملیش کنیم.

    خدایا خودت کمکم کن به این چیزهایی که میگم عمل کنم

    خود من باید یکی صد بار اینارو بهم بگه و یاداوری کنه اما خودم بازم طبق اصل بهبود گرایی از هر فرصتی که استفاده کنم این اصل رو به خودم یاد آوری میکنم مثل همین الان که توی این کامنت این کار رو کردم

    خدایی حال میکنی چقدر قشنگ دارم اصل بهبود گرایی در عمل رو اجرایی میکنم ؟ و تغییر ایجاد کردم (خنده)

    چقدر خوب شده عمل گراییم خداروشکر

    چقدر خوبه که سرعت تایپم با گوشی اینقدر رفته بالا که بعضی وقتا انگشتام رو نمیتونم ببینم و حس میکنم نا خوداگاه دارند مینویسن یعنی فکر میاد سخذیع تبدیل به جمله میشه مینویسم

    خدایا شکرت که اینهمه دوستان خوب دارم

    خدایا شکرت که انگیزه و شور و شوقی وصف ناپذیر بهم دادی تا از لحظه ایی برای رشد خودم دریغ نکنم

    (این سپاسکزاری و این کنترل کانون توجه رو هم اخر کامنت انجام دادم تا طبق قانون چیزایی که نوشتم رو گسترش بدم و. واقعا الان حالم عالی شد از این سپاسگزاری)

    بسیار ازت سپاسگزارم دوست عزیزم که برام نوشتی و از تجربیاتت بهم گفتی و منو وادار به نوشتن کردی

    الان که دارم کامنت رو تموم میکنم کامپیوتر رو روشن کردم تا کتاب چگونه فکر خدا رو بخوانیم رو شروع کنم و ده صفحه ازش بخونم(اینم یک نمونه دیگه از عادت بهبود گرایی در من خدایا شکرت)

    خیلییی دوستت دارممم

    امیدوارم به نشونه ها توجه کنی

    و هدایت بشوی بازم اگه خواستی برام بنویس با عشق کامنت هات رو میخونم

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگرت باشه فاطمه عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    سلاممم مریم عزیزمممم

    چقدررر این نقطه ابی زمان قشنگی به دستم رسید یعنی زمانی رسید که حالم خوب بود و باعث شد راستشو بخوای بپرم بالا پایین بگم ایول نقطه آبی نقطه آبی

    میدونی اینطوری از قدرت کانون توجه استفاده میکنم خب ما بارها و بارها شنیدیم به هرچیزی توجه کنی و نوع توجهت جوری باشه که احساس در تو به وجود بیاد اون رو گسترش میدی خب این خیلیم عالی اما وقتی بحث به عمل میرسه چون مثال های کافی برای ذهنمون نزدیم نمیدونیم چطثری استفاده کنیم

    یکی از شیوه های درک کردن من از فایل های استاد به طوری که منجر بشه به عمل همین راه هست که اقا یک جمله ایی میشنوم بیام مثال بزنم چطوری؟

    مثلا میشنوم که کانون توجه ما باعث گسترش اون چیز در زندگیمون میشه

    خب من اگر به اینکه چقدر قشنگ کامنت مینویسم و وقتی کسی اینو بهم میگه خیلی توجه کنم و تاییدش کنم که ارههه من کامنت هام خیلی قشنگه(این تحسین خودم رو دقیقا وقتی که داشتم کامنت شمارو میخوندم انجام دادم) اصلا سیستم عصبی مغزم جوری تنظیم میشه که اطلاعات قشنگ تری دفعه بعدی بیاره بنویسه و اینطوری گسترش پیدا میکنه این قشنگی

    وقتی به نقطه آبی که برام میاد خیلی حالم خوب بشه و بسیار خوشحال بشم ازش خب اینو گسترش میدم.

    وقتی بیام به اینکه چه صدای قشنگی دارم توجه کنم خب صدام قشنگ تر میشه حالا مریم جان یک چیز بگم صدامم خیلییی قشنگه ها گیتار میزنم و میخونم صدامو که ضبط میکنم خودم شاید 15 بار 20 بار گوشش میدم

    میبینی اومدم پاسخت رو بدم اصلا فکر نمیکردم برسیم به خوش صدایی من خخخ

    اینم هدایت خداست

    اتفاقااا امروز توی کدنویسیم نوشتم خدایا میخوام هدایتت رو بیشتر ببینم و بیشتر درکش کنم حالا که دارم کامنت مینویسم بیا باهم درمورد هدایت صحبت کنیم

    ببین بیا از همینجا شروع کنیم چی میشه که شما مریم جان هدایت بشی به کامنت من از این همه صفحه بیای توی این صفحه و به کامنت من که درواقع پاسخ به پاسخ یک کامنت بود که باز شما به کامنت من پاسخ دادی:)))

    بعد چی شده بود که من باز هدایت شدم به این صفحه که یک روزی کامنتی بزارم که قرار باشه شما بخونی و بهبودگرایی رو برای خودت مرور کنی

    و باز کامنت شما وقتی به من برسه که من هم نیاز داشته باشم بهبود گرایی رو مرور کنم.

    میدونی خدا اینطوری درخواست های مارو برامون اجابت میکنه

    من اتفاقا درخواست کرم یکی دو روز پیش از خدا که میخوام یک نقطه آبی داشته باشم بهش گفتم یکی یا یک عده ایی رو هدایت کن به کامنت هایی که توی سایت دارم

    دقیق یادم نمیاد که ایا دقیقا روزی که شما این کامنت رو نوشتی بوده یا نه اما صد در صد بخاطر همون درخواست من بوده یک جورایی خدا درخواست جفتمون رو اجابت کرده

    درواقع خوشحالی من از نقطه ابی قبل از اینکه بازش کنم این بود که اقااا تو دارییی صد در صددد خلق میکنی هاا خدا میتونه برات کاری کنه یکی رو بکشونه سمت کامنت هات در این حد وصلی به انرژی ایی که همه چیز هست رفتم اینارو جلوی ایینه بلند بلند به خودم گفتم بعد اومدم سروقت کامنت شما اول که میخواستم ننویسم و موکولش کردم به بعد اما یک حس قوی گفت که بیام بنویسم و حتما قراره بنویسم و باز قراره چیزای خیلی جالبی گفته بشه و انرژیمم ازونجا که خیلی خوب بود گفتم چه زمانی از این بهتر؟ و البته اینم خودش بهبود گرایی هست

    درمورد بهبود گرایی اتفاقا اتفاقا امروز توی کدنویسیم نوشتم: دوست دارم بهبود گرایی بینظیری داشته باشم که شب خودم حیرت زده بشم از این حجم از بهبودگرایی که دارم و بعد تجسم کردم از تک تم لحظاتم دارک استفاده میکنم برای رشد و کلی کار هارو جلو انداختم بعد دقیقا امشب کامنت شما به دست من میرسه که اتقاقا درمورد بهبود گرایی هست

    یعنی ما اگر اینهارو نشونه ندونیم و بهش توجه نکنیم پس به چی توجه کنیم؟

    میدونی اتفاقا خیلی جالبه من توی یک موردی کمال گرایی داشتم که امروز دقیق تر فهمیدم اش که دارمش و چقدرر خوب تونستم بهبودش بدم اونم

    بحث جذابه تحسین و تشویق کردن خودمون بود.

    ما باید برای هر پیشرفت کوچیکی تر رشدی که انجام میدیم بریم جلوی ایینه یا یا خودمون صحبت کنیم و خودمون رو بمبارون کنیم از اینکه دمت گرم تونستی یک پیشرفت انجام بدی،، ایول امروز فلان کار هارو کردی و به خودمون بی نهایت انرژی بدیم

    اتفاقا الان که اینو نوشتم یک ایده ایی اومد توی ذهنم

    من این دو سه روز اخیر درمورد فایل ده درس از انیشتن زیاد فکر کردم و سعی کردم به صورت عملی ازش استفاده کنم درس چهارم انیشتن تخیل درواقع میگفت که تخیل از دانش و علم بهتره شما یا دانش از A به B میرسی اما با تخیل از A به همه چی میرسی

    کلا منم که یکم فکر کردم دیدم چه کارهای خفنی میشه با تخیل انجام داد

    من حتی سه چهار بار با خود انیشتن رفتم پیاده روی و باهاش صحبت کردم تو تخیل ام و باهاش این ده تا درس رو مرور کردم

    الان که درمورد تحسین کردن خودمون گفتم، این ایده اومد که ما یک کاری رو که انجام دادیم یک بهبود یک پیشرفت هر چیزی چشامونو ببندیم و تصور کنیم کلی ادم دارن برای ما دست میزنن و مثلا میگن،، افرین مریم،، مریم تو فوق العاده ایی که تونستی همچین کاری بکنی،، تو به رشد خودت اهمیت میدی این نشون میده تو خیلی لایقی و… حتما امتحانش کن خیلی کیف میده و خیلی هم مفید هست

    میدونی فارغ از اینکه تمرین چیه. ما باید بدونیم هدف اون تمرین چیه خب یعنی هدف این تمرین تحسین کردن خودمون اینه که احساس خوبی ایجاد کنیم یعنی احساس تحسین و تشویق رو درخودمون ایجاد کنیم تا ظرفمون رو بزرگ تر کنیم برای بهبود های بیشتر حالا که مهم احساسه پس خدا به میزان کلمات ما یا چیزایی که مینویسیم کاری نداره بلکه به احساس ما کار داره

    دو روزه دارم اینو بارها به خودم تکرار میکنم که خدا به تعداد کلماتی که توی تمرین مینویسی کار نداره به احساس و فرکانس تو داره نگاه میکنه و سیگنالش رو دریافت میکنه و الانم طبق اصل بهبود گرایی دارم اینو توی کامنت شما باز برا خودم توضیح میدم و شاید هم چیزی بوده که شما نیاز داشتی بشنوی

    چون خیلی وقت ها خود من مثلا میام ده صفحه تمرین مینویسم بعد میبینم قبل اون ده صفحه یک احساس داشتم الان که ده صفحه رو نوشتم هنوزم همون احساس رو دارم خب این تغییری در جهان ایجاد میکنه؟

    نه

    اما تو نصف صفحه بنویس اما تغییر احساسی داشته این یعنی داری تمرین رو درست انجام میدی

    میدونی مهم نیست چقدر ما روی چندتا باور کار کردیم مهم اینه که هر یک ساعت که روی باور هامون کار میکنیم احساساتی که تجربه میکنیم کلی متفاوت باشه با یک ساعت قبل چون احساس و باور دوتا چیز جدا نیستن….

    این روزا خیلی دارم به عمل کردن به قانون فکر میکنم به اینکه بیشتر از اینکه فایل گوش بدم از این به بعد باید تمرین انجام بدم میدونی من از مرحله شنیدن گذر کردم،، به مرحله درک رسیدم اما عمل نمیکردم چند وقت اما الان به خودم میگم زمانبندیت رو جوری انجام بده که بیشتر تمرین هارو انجام بدی چون اینه که نتیجه برات میاره

    اتفاقا اینم از توی درس 9 ام از انیشتن یاد گرفتم که میگفت: دانش حقیق از تجربه میاد بعد حرفای استاد رو که درمورد این درس شنیدم متوجه شدم من باید خودم قانون رو تجربه کنم تا دانش اصلی به قانون رو پیدا کنم من خودم باید خلق کنم و بازخورد بگیرم تا مسلط بشم به استفاده از قانون یک جورایی من میخواستم با شنیدن خیلی حرفه ایی بشم و بعد مثلا تمرکزی شروع کنم به عمل کردن که اینم خودش از کمال گرایی میاد اما اصل بهبود گرایی میگه از همین الان شروع کن همین الان که داری این کامنت رو مینویسی فرصتی هست که مثلا توی کامنتت دزس های انیشتن رو هم مرور کنی و خلاصه زندگی بهبود گرایانه زندگی خوب و سرشار از فرصت هاست

    نمیدونم کامنتم و دارم پراکنده مینویسم یا نه اما دارم مینویسم اصلا خدا داره برام مینویسه پس منم جلوشو نمیگیرم و میزارم بنویسه.

    درمورد گفتگو های ذهنیت گفتی مریم جان که به خودت میگفتی چقدر بی لیاقتی که قانون رو میدونی اما نمیتونی روی خودت کار کنییی

    عزیزمممم شما خیلی هم با لیاقتی همینکه توی این سایت هستی همین که به این دنیا اصلا اومدی نشون میده لیاقت داری و حواست باشه اینا گفتگو های ذهنیت هستن ها! و البته با این یاد اوری که به شما میکنم دارم به خودم میکنم

    جهت دهی به گفتگو های ذهنی خودش عمل به قانون هست یعنی اگر میاد میگه تو بی لیاقتی تو باید اینقدر ماهرانه از قانون و چیزایی که یاد گرفتی استفاده کنی و بهش بگی خیلی ام با لیاقتم به این دلیل به این دلیل به این دلیل(حالا دلایلی که حست رو خوب کنه)

    میگم اینقدر راه و روش هست که ما حتی حین توی مثال شما اشپزی حس خودمون رو هم خوب کنیم که خیلی ها میشینن یک جای خلوت نمیتونن حس خودشون رو خوب کنن اینجا برمیگردیم به مهارت استفاده از قانون و درک درست قانون و اجرای اصل

    مثلا خیلی وقت ها خیلی از تمرین ها به ما داده شده که حس ما خوب بشه بعد ما بخاطر اینکه کامل انجامش نمیدیم حسمون بد میشه:)) خیلی الگوی عجیبیه ها!!

    فکر کن حست رو اومدی خوب کنی حالا همون تمرین همون فایب یا هرچی که اومده حست رو خوب کنه تو بخاطر اینکه میگی مثلا من خوب تمرین رو انجام ندادم حست رو بد میکنی

    میدونی هر تمرینی رو اگر هدفش رو درک کنیک منطقش رو درک کنیم باعث میشه که بهتر انجامش بدیم.

    من این روزا بیشتر توی حال و هوای خودم دارم تمرکز ام رو صد در صد میزارم روی عمل یعنی همون مرحله سوم احساس تغییر مدار رو قشنگ میکنم و بینهایت خوشحال هستم اصلا وقتی میری توی مدار عمل اگاهی هارو جوری دریافت میکنی که منجر به عمل بشه همین امروز که من تمرکزی اومدم کدنویسی صبح رو انجام دادم چقدرر اتفاقات فوق العاده ایی افتاد و چه هدایت هایی شدم

    به به! خخیلی قشنگه این قانون خداوند مارو همیشه توی این مسیر نگه داره.

    اون چهار مرحله که استاد بارها گفتند اینطوریه

    شنیدن–> درک کردن–>عمل کردن–>تکرار عمل و نتیجه

    و اینطوری هم نیست که طی کردن اینها تکامل زمانی بخواد نه! تکامل میخواد اما تکامل میزان آمادگی درواقع تکامل یک چیز زمانی نیست و سرعتش دست خودمون هست میشه این زمان رو خیلی سریع تر طی کرد با تمرکز لیزری..

    اگر فکر کنیم تکامل یک چیز زمانی هست بیشتر طول میکشه تا پیش ببریم

    الان که دارم این حرفا رو میزنم و این چیزایی که درک کردم رو میگم به خودم یاداوری میکنم میگم سینا تو خیلی عالی قانون رو میتونی درک کنی (هنوزم کلیی جا داری) حالا که تصمیم گرفتی عمل کنی منتظر نتایج فوق العاده باش!

    واقعا رسیدن از مرز درک کردن به عمل کردن به سادگی یک سوال ِ: الان در این لحظه با توجه به چیزایی که یاد گرفتم گه عملی رو نشون بدم چه رفتاری رو نشون بدم چه کنترل ذهنی داشته باشم

    واقعا به همین سادگی

    خب صحبتم رو کوتاه کنم که تایم تمرین شبم هم رسیده و برم عشق کنم با خودم و خدای خودم

    مریم عزیزم بینهایت ازت سپاسگزارم بابت کامنت قشنگی که برام نوشتی چقدددررررر خوشحالم کردی و برات بهترین هارو ارزو میکنم

    تو خیلی لیاقتمند هستی که در زندگیت هرچیزی که دوسداری از جایی که فکرشو هم نمیکنی داشته باشی

    هرموقع این کامنت رو خوندی حسابییی حست رو خوب کن و برو جلوی ایینه برای خودت بوس بفرست

    ازت متشکرم

    (ااین کامنت رو دیشب نوشتم براتون اما اومدم ارسال کنم سایت ارور داد اما خدا هدایتم کرد تونستم پیام رو کپی کنم برای خودم ذخیره کنم تا متن ها نپره:)))

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر هممون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    سلام مریم عزیزم

    از خدا میخوام هدایتم کنی تا پاسخی ارزشمند برای شما دوست عزیزم بنویسم که با پاسخت حسابی منو خوشحال کردی

    وقتی نقطه آبیت رو داشتم میخوندم حس فوق العاده ایی داشتم و فرصتی بینظیری دیدم برای کنترل کانون توجه

    یعنی یک فرصت بینظیر که حسابی خودم رو تحسین کنم،، شمارو تحسین کنم و بگم خدایاا شکرت یک فرصت دیگه برای یاداوری و استفاده از قانون

    و گفتم با پاسخ دادن به دیدگاهتون بازم یک فرصتی رو فراهم کنم تا ردپایی از خودم بزارم و قانون رو مرور کنم و لذت ببرم از این جهت دهی کانون توجه ((میبینییی چقدررر بهبود گرااا هستم))

    اومدم به همون کامنتتون که امروز به دستم رسید پاسخ بدم دیدم گزینه پاسخ نداره کامنتتون پس گفتم بیام و دوباره همون کامنت بالاتون رو پاسخ بدم،،

    چقدر خوبه که دقیقا همون. چیزی بود که بهش نیاز داشتین جالبه فکر میکنم یکم دیرتر کامنت من رو خوندین و این یعنی دقیقا وقتی که نیاز داشتین هدایت شدین به کامنت من و این فوق العادست، خداروشکر

    وقتی تحسین های شمارو میخوندم که از من کردین حسابیی منم بهشون قدرت میدادم،، گسترشش میدادم شاید اگه سینای قبلی بودم بخاطر کمالگرایی و احساس عدم لیاقت هیچ احساس خاصی نسبت به این تعریف ها بهم دست نمیداد اما الان یکی شما میگفتی صد تا خودم میگفتم…

    افزایش مهارت توی اجرای قانون و بهبود گرایی ارتباط مستقیمی باهم دارن

    چون کمال گرایی بیشتر به دنبال اینه که عالی انجام بده اما بهبود گرایی تعداد دفعاتش براش مهمه و از هر فرصتی استفاده میکنه برای رشد…

    و وقتی ما خیلی زیاد تکرار میکنیم در موارد مختلف قانون رو بخاطر بازخورد ها و تجربیاتمون حسابی توش حرفه ایی میشیم و البته کلی جا داریم برای رشد پیشرفت …

    من سه روز میگذره که خدا هدایتم کرد به فایل الگو های تکرار شونده قسمت 7 ام درمورد الگو تکرار اشتباه اونجا صحبت میکنه استاد

    قبلا درک نمیکردم الگو. های تکرار شونده رو که گه فایده ایی داره و اصلا چطوری میتونیم روش کار کنیم و خیلی فکر نمیکردم ته ذهنم تاثیری داشته باشه اما همین یک فایل و انجام تمرینش در من چنان تحولی به وجود اورد که واقعاااا بینظیره توی سه روز از اونجا رسیدم به اینجا و وایی که چه پاشنه آشیل هایی از من حل کرد

    حالا چرا دارم اینو به شما میگم

    چون شما توی کامنتتون به این موضوع اشاره کردین که “راه رو زود فراموش میکنم،، دو روز عمل میکنم بعدش رها میکنم و.. ”

    و دقیقا این خیلی وقت ها پاشنه آشیل خود منم بود خیلی وقت ها مخصوصا توی این موضوع ادامه ندادن

    و به طرز فوق العاده ایی اون فایل نمیدونم چی شد بهش هدایت شدم اما تماما این پاشنه های آشیل منو برطرف کرد

    من اول که فایل رو شروع کردم یک دونه الگو تکرار شونده در خودم به زور پیدا میکردم اما الان که تقریبا سه روز گذشته از اون روز حدود 16 تا الگو پیدا کردم و شاید حدود 6 تا کامنت پشت سرهم تا به الان روی اون فایل گذاشتم و قطعا بازم میزارم

    من قبلا از اشتباهاتم فرار میکردم اما الان میرم توی دلشون و حلشون میکنم و باورت نمیشه چه تغییر شخصیتی در این سه روز (فقط سه روز) در من رخ داده

    یکی از اون اشتباهاتی که برای خودم نوشتم کمال گرایی بود

    مریم عزیزم خیلییی خوشحال شدم از اینکه برام دیدگاه نوشتی و واقعا خیلیییییی برام ارزشمند بود حرفات و کامنتت

    فکر میکنم کامنت هایی که توی اون فایل نوشتم خیلی کمکت کنه که توی این مسیر بمونی،، ادامه بدی،،، حواست به کمالگرایی هم باشه

    پیشنهاد میکنم بری توی پروفایلم و کامنت هام رو توی اون بخش بخونی احتمالا خیلی کمکت کنه.

    اگر هم حست گفت برام دیدگاه بزاری روی کامنت هایی که روی اون فایل نوشتم حتما این کار رو بکن با عشق دیدگاه هات رو میخونم!

    ببین تغییر شخصیتم خیلیی دارم احساس میکنم

    یک چند وقت بود بخاطر همین که هعی ول میکردم و هعی ادامه میدادم ضعیف شده بودم اما الان باورم نمیشههه

    این حجم از بهبود گرایی که دارم

    این حجم از عمل گرایی که دارم و فوق العادست

    حتما دوست دارم اگه حست گفت بری اون کامنت هارو بخونی و پیشنهاد میکنم اون فایل رو گوش بدی و خودت هم براش کامنت بزاری فایل الگو های تکرار شونده قسمت 7

    عاشقتمممم مریمم جان که اینقدر قشنگ برام نوشتی

    خداوند یار و نگهدارت دوست خوبم:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    این کامنت کوتاه و سرشار از درس های فوق العاده بینظیری هست که به محض اینکه. یک چیزی رو میشنویم اولین ایده ها برای اجرای عملی اون اصل رو پیدا کنیم

    یعنی گفته میشه که بریم توی دل مسائل و مسائل رو حل کنیم

    چیزایی که قبلا از سر وا میکردیم

    بلافاصله به این فکر کنیم که:

    چه چیزهایی هست من همش ازش فرار میکنم چه مسائلی هست

    حتی اگر خیلی زرنگ تر باشم توی همین کامنت از همین تمرین دوست عزیزمون منم سریع استفاده میکنم

    این جنس تعهد ذو خیلی خیلی دوست دارم همیشه داشته باشم و البته خیلی وقت ها هم داشتم

    الان خیلی هدایتی شد که اومدم تو این صفحه،،، تصمیم گرفتم از اول بیام کامنت های این بخش رو بخونم و الان باز دوباره حسم گفت بنویسم و درس هایی که از کامنت ها میگیرم رو برای خودم مرور کنم بینهایت این کامنت اول برای من درش داشت که اقا تعهد بده با تمام وجودت عمل کنی و اینو ادامه بدی و ادامه بدی و سریع طبق اصل بهبود گرایی دست به عمل بزنی و هر ایده ایی میاد به ذهنت رو اجرایی کنی حتی این بهبود. گرایی الان به من کمک کرد که این کامنت رو بنویسم و فرصتی ببینم برای رشد و پیشرفت

    اومدم توی این صفحه تا روی بهبود گراییم و پیشرفتم کار کنم و دارم کامنت مینویسم

    خوشحال و خرسندم از این ایده

    خیلی خیلی خوشم میاد همیشه درمورد بهبود گرایی صحبت کنم و همیشه روش کار کنم.

    یک درس خیلی جالب و جذاب دیگه ایی هم که داشت برای من این کامنت این بود که بعد از هر پیشرفت حتی کوچیک ما احساسمون عالی میشه چرا؟

    چون توجهمون میره روی کار مثبتی و پیشرفتی که کردیم

    و این حس مثبت باز برای ما انرژی بیشتری میاره تا بریم توی دل مسائل بیشتر و اینقدر این تکرار میشه که اصلا مارو معتاد به حل مسئله میکنه و یک همچین شخصیتی هم دیگه یک هیولای بدون وقفه میشه

    حالا میخوام درمورد بهبود گرایی و عمل گرایی هم بیشتر صحبت کنم

    میخوام بگم منی که الان این کامنت رو خوندم باید چه تغییراتی در من به وجود بیاد

    چون باید ادم تغییر کنه باید بعد از خوندن هر جمله یک ادمی باشه که در عملش اون رفتار جدید دیده بشه

    خب

    من از این به بعد باید حپاسم به کارهایی که موکول میکنم به بعد یا از سر وا میکنم انجام دادنش رو حواسم بهشون باشه و خودم برم یادبگیرم اون کارارو انجام بدم

    وابسته بار نیام

    خودم یاد داشته باشم و این الگو رو من توی استاد برای سایت دیدم که خودشون چقدر رفتن درمورد سایت و برنامه نویسی هم یاد گرفتن تا یکسری کار هارو توی سایت انجام بدن یا حداقل درک کنن سیستم رو

    خوب خداروشکر که این درس هارو گرفتم و میخوام شخصیتی داشته باشم که بهبود گرا هست و میره توی دل مسائل

    در واقع دوتا از مورد هایی که من رو اصلاحش کار کردم و بازم دارم کار میکنم

    بحث بهبود گرایی و رفتن توی دل مسائل هست

    که قبلا کمال گرا بودم و از مسائل فرار میکردم.

    بهبود گرایی یعنی هرچیزی که بلدیم رو هر موقع که فرصت کردیم رو کنیم برای خودمون

    یعنی من همین کامنت رو فرصتی بیینم برای کار کردن روی خودم

    فرصتی بیینم برای جهت دهی اگاهانه به کانون توجهم

    حتی فرصتی ببینم که ترکیبش کنم با باور های ثروتساز و باور های ثروت ساز بسازم

    حتی فرصتی ببینم که روی شخصیتم کار کنم

    یک موضوعی رو میخوام بگم خیلی دوست دارم درموردش صحبت کنم تا با این توجه بتونم گسترشش بدم اونم موضوع شخصیت هست

    خیلی خیلی میخوام بارها و بارها به خودم یاد اوری کنم که چه نوع شخصیتی رو میخوام داشته باشم و به خودم یاد اوری کنم که انتخاب کردم شخصیت خاصی داشته باشم

    خاص تر از هرکس دیگه ایی که میبینم و از شخصیت های خاص الگو بگیرم!

    میدونی مثلا وقتی میبینم که استاد میگه روزی من ده پونزده ساعت برای قانون سلامتی مطالعه میکردم نمیگم که اووو چه کار بزرگی (که این معنی و میده من نمیتونم و لایقش نیستم)

    بلکه میگم آهااا این شد همونی که میخواستم بشنوم

    منم میخوام همچین شخصیتی رو

    خیلی دوست دارم به خودم یاد اوری کنم که تو باید خاص رفتار کنی خاص عمل کنی و ادامه بدی و بری توی دل مسائل بنیادی حلشون کنی بری تمرکز لیزرب بزاری برای حلشون یک قدم هرچند کوچک براشون برداری و لذت ببری این چیری که میخوام نمیخوام اشغالا رو بریزم زیر مبل بلکه یک بار برای همیشه میخوام این قضایا رو حل کنم

    کلا “یک بار برای همیشه کلمه “جالبیه برای حل مسئله

    مثل استاد که رفت قانون سلامتی رو در بیاره تا یکبار بررای همیشه این داستان رو بفهمه

    مثل وقتی که استاد رفت تمرکز گذاشت رو بحث مالی تا یک بار برای همیشه از این لحاظ رشد کنه

    و این موضوع خیلی مهمه

    من از این تعهدات خیلی میخوام بیشتر توی زندگیم بیارم! خدایا خودت هدایتم کن

    عاشق این بهبود گرایی هستم که از هر فرصتی برای رشد استفاده میکنم

    چقدر امروز قراره روز فوق العاده ایی باشه برای خوندن کامنت ها

    خدا میدونه چه کامنت های بینظیری بخونم و چه افکار عمیقی رو در ذهنم داشته باشم از اون افکار که تورو از جهان مادی خارج میکنه از بس تمرکزیه

    و چقدر خوشحالم که توی مسیرم

    چقدر خوشحالم که مقاومت درمورد نوشتن ندارم

    چقدررر رشد های شخصیتی من فوق العادس

    چقدر خوشحالم توی اتاقم با تمرکز دارم کار میکنم بدون اینکه کسی مزاحمم بشه

    درمورد یک موضوع میخوام بگم

    وقتی که من

    1. به این اطلاعات بینظیر و گنج دسترسی دارم

    2.شرایطی رو دارم که میتونم بدون وقفه تمرکز لیزری بزارم

    چرا ته این داستان رو درنیارم و” نهایت استفاده”رو. از تایمم نکنم یعنی بشینم تا میتونم کار کنم تا میتونم اطلاعاتم رو بیشتر کنم فکر کنم و به قانون عمل کنم

    این اطلاعات این سایت گنجِ واقعا ما کارهای با ارزشی میتونیم بکنیم

    اگر عملگرایی رو به بهبود گرایی + تمرکز لیزری ترکیب کنیم!

    این ترکیب جادوییه

    •بهبودگرایی

    •عمل گرایی

    •تمرکز لیزری

    درمورد عملگرایی منظورم اینه که عمل هایی که منجر به نتیجه میده نه فقط حرف قشنگ

    خیلی وقت ها ما بهبود گرایی رو انجام میدیم اما توی اون کارهایی که داریم انجام میدیم نصفش تئوری چینی هست

    اما من میخوام با بهبود گرایی فقط کارهایی رو انجام بدم که منجر به نتیجه میشه خدایا شکرت که اینقدر اگاهی های نابی داری بهم میدی

    الهی شکر!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    چقدررر من ایدای عزیز رو تحسین میکنم که اینقدر خوب روی این جلسه 1 حل مسئله کار کردن

    یکی از ویژگی هایی که همیشه تحسین منو برانگیخته میکنه اینه که افراد میان و به اموزه ها توی اطرافشون فکر میکنن و اونارو میسنجن و اینطوری ذهنشون رو پرورش میدن تا بیشتر در این مثال مسائل رو ببینه و ذهنش عادت کنه به راهکار های مختلف..

    حتی یک دکمه لباس هم میتونه مسئله ای باشه که ما ازش فرار میکنیم و نکته اش اینه که اگر بریم و انجامش بدیم اعتماد به نفس ما کلی پیشرفت میکنه و بهبود پیدا میکنه

    یعنی فارغ از اینکه اون مسئله چی هست و حل کردنش چقدر کمک میکنه صرف اینکه حل بشه صد برابر اعتماد به نفس منو میبره بالاتر

    من متوجه شدم که درک درستی از مسئله و رفتن تو. دل مسئله ندارم و اصلا علاقه ایی هم به حل کردن مسائل ندارم

    و دیدم چقدر فوق العاده میشه وقتی که من عاشق حب مسائل باشم عاشق این سوال که چطور از این بهتر و راحتتر باشم چقدر میتونه زندگیم رو بهبود بده پر تمام ابعاد و چقدر اتفاقات عالی رو برای من رقم میزنه

    خب

    پس این خودش یک مسئله است و اگر بخوام شرحش بدم باید بگم که:من درک درستی از مسئله و حل کردنش ندارم و انگیزه ایی هم برای اینکار ندارم و البته باور های مناسبی هم نسبت به اینکار ندارم

    ایده ایی که اومد این بود که بیام کامنت های این بخش رو بخونم و هرکدومش رو که دلم میگه بیام پاسخ بدم

    تمرکز غالب من امروز روی این موضوع هست و میخوام اینقدر ذهنم رو بمبارون اطلاعات کنم در این بخش که شکل فکر کردن مغزم تغییر کنه و بهبود بدم خودم رو

    همچنین دوست دارم امروز از قدرت تحسین حسابی استفاده کنم و هربار کامنتی رو میخونم با تمام وجودم تحسینش کنم و ازش درس بگیرم

    این ایده که تمرین قسمت 1 شلسله فایل های ذهنیت قدرتمند کننده رو بیام اینجا انجام بدم همین الان به ذهنم خطور کرد و با یک تیر میتونم چند نشون بزنم

    خدایا شکرت ک به محض اینکه ما قدم برمیداریم به ما ایده میدی که چطور بهتر و راحتر این کار رو انجام بدیم

    یعنی من میخواستم راحتتر الگو برداری کنم الان این اتفاق افتاد.

    خب برای اجرای این اصل و این تمرین در عمل میخوام کامنت دوست عزیزم ایدا جان رو دوباره بخونم و تمرین اون فایل رو به بهترین نحو انجام بدم و تحسین کنم آیدای عزیزم رو

    واقعا تحسین میکنم که اینقدر خوب تصمیم گرفت بلافاصله عمل کنه به هرچیزی که یاد میگیره و. بره تو. دل چیزایی که قبلا ازش فرار میکرده

    از چه زاویه ایی به این کامنت و این موفقیت و تا الهام بخش من باشه و به خود باوری برسم و چه درس هایی میتونم ازش بگیرم

    1.اینکه اقا هر مسئله کوچیکی رو که ما بریم حلش کنیم ظرف ما صد ها برابر افزایش پیدا میکنه و این خیلی موضوع مهم و خوبیه

    2.این انگیزه رو بهم داد که برم توی دل مسائل ریز و. درشتم و دیدم رو نسبت به اونا عوض کنم

    3.با هر آگاهی که میشنوم به اون توی جنبه های مختلف فکر کنم و این باعث میشه بیشتر بره توی وجودم

    4.این رو هم برای من داشت که اقا خیلی وقت ها یکسرب چیزا فقط از لحاظ ذهن بزرگ هستند و اگر ما یریم تودلشون و حلشون کنیم میبینم که چقدر راحت و اسون بوده و بعدش از ما یک ادم دیگه ایی میسازه

    الان میخوام برم ناهار بخورم حین ناهار میخوام به اگاهی های حل مسئله فکر کنم و. بعدش باز دوبارخ بیام سراغ کامنت ها

    راستی یک مسئله ایی هم که الان حل کردم دیدم که توی گوشی نوشتن الان راحت نیستم و از طرفی دوست دارم که راحتتر دسترسی داشته باشم به کامنت وقتی که دارم مینویسم تا بتونم اگر نیازه دوباره بخونمش و به این منظور اومدم کامپیوتر رو روشن کردم و اینترنت رو بهش وصل کردم تا ادامه کامنت هارو بیام از تو کامپیوتر بخونم و بنویسم

    خب اینم یک مسئله ایی که به راحتی حل شد و این باور رو برای من تقویت کرد که نیازی نیست توی هرکاری سختی بکشیم وقتی همیشه راه حل های بهتر هست

    این سوالات مهم رو از خودمون پرسیدن رو دوست دارم عالی انجام بدم

    انتظاری که از خوندن کامنت ها و پاسخ بهشون دارم و تحسین بچه ها اینه که شکل فکر کردنم تغییر کنه به نوعی که برم تو دل مسائل ریز و درشت و عاشق حلشون بشم و پاداشش رو. هم دریافت کنم خداروشکر بخاطر این فضای فوق العاده و امکاناتی که کار من رو راحت کرده که همش مسائلی بوده که حل شده

    و تمرکزی که توی خونه دارم خدایا مرسی:) منم برای سپاسگزاری نهایت استفاده رو میکنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سینا سبزواری گفته:
    مدت عضویت: 1246 روز

    به نام خدای مهربان

    یک درس خیلی مهمی که من گرفتم ازاین کامنت این بود که خیلی وقتا من مسائل ریز و درشتی رو دارم توی زندگیم حل میکنم اما چون اعتباری بهشون نمیدم هیچ تاثیری روی من نمیزاره و الان یاد گرفتم که از این به بعد هر مسئله ریز و درشتی رو که دارم حل میکنم بهش اعتبار ببخشم خودمو تشویق کنم تا اعتماد به نفسی بگیرم تا برم تو دل مسائل

    خب یک مسئله ایی رو من میخوام الان درموردش صحبت کنم که حل کردم شاید کوچولو بوده باشه اما به هرحال کمک کننده من در این مسیر زیبا بوده

    من توی گوگل کیپ اکثر اوقات مینویسم و تمرین انجام میدم و دوتا مسئله رو من داشتم که راه حلش جلوی چشمم بوده از اول اما بعدها هدایت شدم و حلش کنم

    اولی این بود که خیلی از یادداشت هام رو گم میکردم یا باید زمان زیادی رو میزاشتم تا برم پیداشون کنم اما بعد فهمیدم گوگل کیپ ویژگی داره که میتونه دسته بندی کنه یادداشتن هارو و من اینکار رو کردم و الان هر یادداشتم در دسته بندی مختص خودش قرار داره یعنی کدنویسی هام توی یک بخش ،تمرین هام توی یک بخش و.. ده ها بخش درست کردم و خیالم الان راحت شد

    مرود بعدی اینکه جیمیلی که توی گوشیم بود برای اینکار توی کامپیوتر نمیومد و من نمیتونستم دسترسی داشته باشم به اونها ولی بعد متوجه شدم که یک ویژگی داره که ما میتونیم یادداشت هامون رو با دیگر جیمیل ها شریک بشیم و خب من اینکار رو برای حل این مسئله انجام دادم و خیلی مثبت بود نتیجه و این مسائل ریزی بوده که حل کردم تا راحتتر بشه کارم

    ما در طول روز کلی مسئله حل میکنیم اما دیدن و توجه کردن به اونهاست که اعتماد به نفس مارو میبره بالاتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: