نکته مهم: این فایل فقط به صورت نوشتاری است
بخشی از تجربیات دانشجویان دوره «هم جهت با جریان خداوند» به محض ورود به دوره و گوش دادن به آگاهی های جلسه اول از این دوره:
تجربه ملیحه عزیز:
وقتی استاد صحبت از یه دورهی جدید کردید، یه چیزی توی ذهنم جرقه زد…. یاد صحبتهایی از شما افتادم که میگفتید سالهاست که دنبال یاد گرفتن مطلب جدید در این حوزه نیستید، بلکه همون اصول رو بارها و بارها مرور میکنید و ازشون نتیجه میگیرید.
واسه همین، خیلی کنجکاو بودم که بفهمم اون “مطلب جدیدی” که استاد رو هفت ماه در خلوت و تنهایی به تحقیق و یادگیری مشغول کرده، چیه؟
اما به محض شروع این جلسه و شنیدن تعریف شما از مفهوم مومنتوم، جوابمو گرفتم. اعتراف میکنم که با گوش کردن به مطالب جلسهی اول، کل تلاشهایی که توی این یه سال و چند ماه در مسیر آموزههای شما برای رسیدن به نتیجه داشتم، مثل یه فیلم از جلو چشمام رد شد. الان تازه دارم میفهمم چرا نتایجم همیشه مقطعی بودن و شتاب نمیگرفتن.
استاد، شما مفهوم مومنتوم رو همیشه توی آموزههای قبلیتون به این شکل توضیح میدادید که:
“اگه ما ادامه بدیم و استمرار داشته باشیم، از یه جایی به بعد به تصاعد میرسیم و مسیری که توش هستیم، ساده و روان میشه.”
توی دورهی ۱۲ قدم گفتید:
“گاری زنگزدهای که همراه خودمون حمل میکنیم، ازمون جدا میشه و سبکبارتر مسیر رو پیش میبریم.”
من همیشه این صحبتها رو باور داشتم، اما دقیقاً نمیدونستم چطور باید قانون رو اجرا کنم که به این مرحله برسم. ولی با شنیدن آگاهیهای این جلسه، همهی اون صحبتها برام کاملاً منطقی شد. وقتی با یه فرمول فیزیکی ساده، این مفهوم کلیدی رو توضیح دادید، فهمیدم که چطور باید این مسیر رو بهدرستی طی کنم!
به نظرم، این همون مفهوم “به تصاعد رسیدن و خلق نتایج بزرگتر” هست، که همیشه توی همهی آموزههای شما ردپاش وجود داشت، اما این بار بهصورت آکادمیک و با توضیح علمیِ مومنتوم، کاملاً برای ما باز شد. چقدر خوب یادمون دادید که چطور این مفهوم رو توی روند روزمرهمون تبدیل به عملکرد کنیم
تجربه نورا عزیز:
استاد، من خیلیییی خوشحالم و دلم میخواد فریاد بزنم از دستاوردی که از همین درکِ مقدار کمم از جلسهی ۱ و موضوع مومنتوم به دست آوردم.
این دو روزه خیلی سعی کردم مومنتوم رو درک کنم، هی تحلیلش میکردم، تا اینکه الان قبل خواب که داشتم به اتفاقهای خوب روز فکر میکردم و شکرگزاری میکردم، یهو شروع کردم به تحلیل اتفاقهای خوب امروز و دیروز. همین باعث شد که بالاخره مومنتوم رو در عمل درک کنم! البته درک نسبی، و هنوز کلی کار داره، اما همین درک نسبی هم خیلی کیف داد! و مطمئن شدم که این دوره، دوباره برای تحول زندگی من اومده.
استاد، خیلی خوشحالم، چون معنی مومنتوم رو در عمل درک کردم! و از اون بیشتر، شاکرم برای این همزمانی! انگار دوباره مثل دورهی احساس لیاقت، باید هی به خودم بگم که این دوره دقیقاً برای من اومده.
آخه اگر دو روز پیش، این دوره و موضوع مومنتوم نمیاومد، من برای ادامه مسیر درستی که واردش شده، با این اعتمادبهنفس، دوباره دنبال نشونهها نمیگشتم و احتمالش زیاد بود که کلی توی گیجی سر کنم، مومنتومی که ساخته بودم، به صفر برسه ، با این مانع کوچیک از مسیر خارج بشم و مثل دفعههای قبل، مجبور بشم دوباره از صفر شروع کنم و بیام توی مسیر!
اما اللهاکبر! که وقتی شاگرد آماده باشه، استاد از راه میرسه. اشک شوق توی چشمام جمع شده، چون فقط بعد از دو روز از جلسهی اول، من این حال و دارم… پس دیگه جلسات آخر کجاها خواهم بود، انشاءالله!
استاد، یه تشکر دیگه هم باید از شما بکنم: واقعاً قدردان شما هستیم که این مدت طولانی رو صرف تحقیق و بررسی کردید تا این دوره رو آماده کنید. البته که زمان و تمرکزی که گذاشتید، ارزشش رو داشته، چون از همون جلسهی اول، آدم اینجوری پیشرفت میکنه.
تجربه سپیده عزیز:
امروز بلافاصله بعد از خرید فایل جدید، دانلودش کردیم و با گوش جان دل سپردیم به این فایل زیبا: «همجهت شدن با جریان خداوند».
استاد عزیز و مهربان، اتفاقاً همین چند وقت پیش بود که با همسرم میگفتیم چرا گاهی نتایج پایدار نیست؟ یا چرا تا ۹۹ میرسه اما ۱۰۰ نمیشه؟!
بارها این موضوع رو به چالش کشیدیم تا اینکه یه روز گفتم: “خدایا چرا به ۹۹ میرسه اما ۱۰۰ نمیشه؟”
و حالا… با توضیحات شما توی همین جلسهی اول، اشکال کار رو فهمیدم. راهکار رو پیدا کردم. فهمیدم وقتی یه خواستهای دارم و تا ۹۹ میرسه اما ۱۰۰ نمیشه، مشکل از کجاست. حالا میدونم چه فرکانسی از سمت من باعث شده که نتیجه کامل نشه، چطور این فرکانس رو تقویت کنم، چطور مومنتوم رو بسازم و چطور اون رو به ۱۰۰ برسونم.
تجربه شادی عزیز:
استاد، نزدیک به ۱۰ ساله که خدای مهربون شما رو در مسیر زندگیم قرار داده. خیلی خیلی خوشحالم که مدتهاست هر دورهای که میذارید، من توانایی خریدش رو توی ساعات اولیه دارم. در حالی که قبلاً این شرایط رو نداشتم و چقدر دلم میخواست همون روز اول ثبتنام کنم، اما ماهها طول میکشید تا بتونم توی مدار دورهی جدید قرار بگیرم.
تو این چند سالی که با آموزشهای شما کار کردم، تغییرات مثبتی که داشتم، غیرقابلباوره… خیلی زیاد!
✔ ارتباط معنوی عمیقتر با خدا
✔ عزت نفس بیشتر
✔ قطع کامل ارتباط با آدمهایی که برام مخرب بودن
✔ مهاجرت از شهری که سالها توش بزرگ شده بودم، به یه شهر جدید، بدون هیچ پولی!
✔ شروع کسب و کار خودم و افزایش ۱۰۰ برابری درآمدم، اونم توی شغلی که عاشقشم!
✔ خرید ماشین، بهترین لباسها، بهترین سفرها در اوج رفاه و لذت، خورد و خوراک عالی!
✔ رستوران رفتن از چند ماه یکبار، به حداقل ۴ بار در هفته، اونم توی بهترین رستورانها!
✔ پرداخت تمام بدهیها و اضافه شدن کلی امکانات عالی به خونهمون، از تردمیل و میز تنیس گرفته تا بهترین گیتاری که همیشه آرزوش رو داشتم!
و خیلی چیزای دیگه… در حالی که قبل از آشنایی با آموزه های شما، زیر فشار کلی بدهی بودیم، همیشه حسابمون صفر بود و اصلاً قدرت خرید حتی برای پوشاک ضروریمون هم نداشتیم.
🔹 از نظر روابط هم چقدر رشد کردیم! وابستگیهای ما به خانوادهها کم شد. قبلاً به خاطر همین وابستگی و شرک، چقدر از سمت خانواده آسیب میدیدیم. اما به محض اینکه روی این موضوع کار کردیم، رفتار خانوادههامون کاملاً تغییر کرد. اینم بگم که من و همسرم با هم توی این مسیر هستیم و به لطف خدا از هر نظر با هم هماهنگیم. همونقدر که من رشد کردم، همسرمم کلی نتایج عالی گرفته.
استاد، اومده بودم تمرینات جلسه اول رو بنویسم که یهو یاد مسیری افتادم که با آموزههای شما طی کردم و دیدم چقدر زندگی من با عمل به دورههای شما متفاوت شده.
تجربه باران عزیز:
استاد، وقتی وارد سایت شدم و فایل معرفی دوره جدید رو با این اسم فوقالعاده دیدم، خدا میدونه از شدت ذوق، یکسره اشک ریختم. امشب بالاخره موفق شدم دوره رو بخرم. با عشق جلسه اول رو گوش دادم و از کلیدهاش نکتهبرداری کردم، اونقدر که دستم درد گرفته!
تا این وقت شب بیدارم، داشتم روی جلسه اول کار میکردم، گوش میدادم، نکتهبرداری میکردم و منتظر نتایج عالیام!
استاد، خواهش میکنم این مبحث مومنتوم رو که توی جلسه اول توضیح دادید، خیلی بیشتر ادامه بدید. چه بحث شیرینیه! انقدر جذبش شدم که الان اصلاً دلم نمیخواد بخوابم و دوست دارم یه بار دیگه امشب گوشش بدم.
هرچند تعهد دادم که تمرکز عمیق بذارم روی این دوره، چون حس خیلی خوبی بهش دارم و هر بار که گوش میدم، نکات جدیدی توش پیدا میکنم. خدایا شکرت برای این دورهی فوقالعاده.
تجربه مرضیه عزیز:
استاد جان، به عنوان کسی که دکترای مهندسی مکانیک داره، میخوام بهتون بگم چقدر عالی، شفاف و ساده یه قانون فیزیکی رو توضیح میدید. دمتون گرم!
الان تازه میفهمم چطوری شما از قوانین حاکم بر جهان هستی برای خلق اتفاقات زندگیتون استفاده میکنید. قوانینی که من از علم فیزیک میشناختم رو فقط برای حل مسائل مکانیکی به کار میبردم، اما حالا میبینم که چقدر این قوانین رو میشه گستردهتر و در جهت خلق آگاهانهی خواستهها استفاده کرد. خدا به این نوع نگاهتون قدرت بیشتری بده، استاد جان.
وقتی توی این جلسه مفهوم مومنتوم رو از نگاه فیزیک و متافیزیک توضیح میدادید، داستان زندگی خودم مثل یه فیلم از جلوی چشمم رد شد.
اوایل که با آموزههای شما آشنا شده بودم و هنوز درکی از قانون نداشتم، خیلی تلاش میکردم که حالمو خوب نگه دارم. نمیدونم دقیقاً چقدر طول کشید که این “خوب نگه داشتن حال” از استیت تقلا خارج بشه و خودکار بشه، ولی خیلی خوب یادمه که وقتی به این حالت رسیدم، اتفاقات معجزهوار، رگباری وارد زندگیم شد.
من از سال ۲۰۱۹ شروع کردم به کار کردن با دورههای شما (یه سال بعد از مهاجرتم به کانادا و شروع دورهی دکترا).
✔ سال ۲۰۲۰: اولین پوسترم توی کنفرانس، به عنوان بهترین ارائه انتخاب شد و هم جایزهی نقدی گرفتم و هم لوح تقدیر.
✔ سال ۲۰۲۱: پسرم قدمهای پر از خیر و برکتش رو گذاشت توی زندگیمون و همون سال اسم من برای یه بورس صنعتی انتخاب شد و باز هم جایزهی نقدی و لوح گرفتم.
✔ سال ۲۰۲۲: اقامت دائم کانادا رو گرفتیم، و دانشگاه به خاطر بورسهایی که برنده شده بودم، یه مصاحبه باهام انجام داد که برای روز جهانی زن، توی مجلهی دانشگاه چاپ شد!
✔ بدون اینکه هیچ تلاش فیزیکیای بکنم، خدا منو محبوب و معروف کرد، اونم توی دانشگاهی که درس میخوندم و محبتش رو از طریق کلییییییییییی دست، سرریز کرد توی زندگیم.
✔ سال ۲۰۲۳: تزم رو با خودش و الهاماتش نوشتم، و آخرای سال بدون اینکه حتی یه دونه رزومه بفرستم، یه شرکت بهم یه جاب آفر توپ داد با درآمدی که ورودی مالیمو ۴ برابر کرد!
✔ سال ۲۰۲۴: سیتیزن کانادا شدیم و پاسپورت گرفتیم! 🇨🇦
✔ سال ۲۰۲۵ (تا همین الآن، که اواسط فوریهست): یه سفر توپ به کالیفرنیا داشتم و کلییییی خواسته توی همین سفر برام بوجود اومده، به اضافهی اینکه حقوقم هم یه افزایش خوب داشت!
شروع نتایج برای من (البته اون نتایجی که برام مهم بودن) یه سال بعد از آشنایی با استاد طول کشید.
و برای هر کدوم از خواستههای بعدیام که توی سالهای بعدش رخ داد، به خودم میگفتم: همون خدایی که خواستهی قبلی منو محقق کرد، همون خدا این خواسته رو هم محقق میکنه.
الان که مفهوم مومنتوم رو فهمیدم، دقیقاً میدونم چطور ازش استفاده کنم برای تقویت فرکانس خواستههام، از صفر تا رسوندنش به ۱۰۰ و تحقق کاملش.
استاد جونم، دمت گرم! خدا به خاطر خلق شما هزار بار به خودش افتخار کرده!
تجربه سهراب عزیز:
استاد، با توضیحاتی که توی جلسه اول دادید، فکر میکنم این دوره جدید، بهترین دوره برای تغییر زندگی من باشه. چون با همین یک جلسه که پنج شش بار گوش کردم، اساسیترین مشکلم رو فهمیدم! مشکلم این بوده که نمیتونم مسیر رو ادامه بدم و بهش متعهد بمونم. هر بار که تلاش کردم، دوباره پشت گوش انداختم.
اما الان، با راهکاری که توی این جلسه برای این مسئله دادید، مطمئنم ۱۰۰ درصد قراره اتفاقات عالی برام بیفته، اون هم با کمک آگاهیهای این دوره. واسه همین، من به راحتترین شکل ممکن هدایت شدم به خرید این دوره!
تجربه مهدا عزیز:
اول از همه بگم که چقدر منتظر این دورهی جدید بودم! وقتی در گام آخر پروژهی مهاجرتم به مدار بالاتر بودم، این خبر خوب رو از خانم شایستهی عزیز شنیدم و انقدر خوشحال شدم که هر روز، هر ساعت، سایت رو چک میکردم که جزو اولین نفراتی باشم که این دوره رو میخره و حالا که وارد دوره شدم، میبینم چقدر خوب داره به سوالها و ابهامات من پاسخ میده و چقدر به پیشرفت فردی من کمک خواهد کرد.
خدا رو شاکرم که با عمل به دورههای استاد و با مطالب و آگاهیهای نابی که میگید، به اندازهی آمادگیام میشنوم و به اندازهی عمل کردنم، نتیجه میگیرم. تونستم این دوره رو خیلی راحت خریداری کنم و با اشتیاق، چندین بار جلسهی اول رو گوش بدم.
و اما تفاوت این دوره با دورههای دیگهای که خریدم این هست که: میخوام متعهدتر و لیزریتر به عمق مطالب دوره برم و از خدا میخوام کمکم کنه تا تعهد و تمرکزم برای انجام تمرینات تا آخرین جلسه ادامه داشته باشه.
تجربه طیبه عزیز:
سلام استاد عباسمنش عزیزم، یه درخواستی دارم و اون اینه که برای گذاشتن جلسهی بعدی کمی صبر کنید تا بتونیم بهتر گوش بدیم، بیشتر فکر کنیم و تمرینات رو دقیقتر بنویسیم.
من حس میکنم باید چند روزی به این فایل گوش بدم و جدا از اینکه تمرینات رو مینویسم، مثالهای بیشتری رو به یاد بیارم و برای خودم تحلیلشون کنم تا ارتباط بین تکتک سؤال و جوابهایی که میدم رو بفهمم.
چون توی فایل گفتید که ۳ تا ۱۰ روز بین جلسات فاصله هست، اما خواستم درخواست کنم که حداقل ۱۰ روز باشه، چون الان روز سوم دورهی جدیده و من تازه یک تمرین رو نوشتم!
دوست دارم همهی تمرینات رو بنویسم.
چون یه روز کامل فقط گوش دادم، اما وقتی شب در سکوت گوش دادم و تمرینات رو نوشتم، تازه متوجه عمق آگاهیها شدم!
میخوام با دقت تمرینات رو بنویسم، به یاد بیارم، یاد بگیرم و این آگاهی رو توی ذهنم تثبیت کنم، تا بتونم اون رو منطقی کنم و درونم تغییر کنه.
تجربه میلاد عزیز:
استاد عزیز، واقعا از شما بابت این دوره تشکر میکنم. دست مریزاد برای آگاهیهایی که فقط توی همین جلسهی اول ارائه دادید و دستی که روی کلیدی گذاشتید که واقعاً همهی درها رو باز میکنه!
آگاهیهایی که توی همین جلسهی اول آموزش میدید، دقیقا همون چیزیه که من سالهاست درگیرشم. ایرادی که شما در این دوره دارید در عملکرد ما به قانون اصلاح میکنید، همون چیزی بوده که باعث شده من همیشه “شل کن، سفت کن” داشته باشم!
همیشه برام سوال بود که چرا این اتفاق میافته؟
چرا من، که به محض شروع کار روی خودم، سریعا نشونههای خوبی میبینم، نشونهها خیلی واضح و بزرگ میشن، اما بعدش رفتهرفته سرد میشم؟ چرا دیگه نشونه نمیبینم؟ چرا ادامهدار نیست که ختم بشه به نتیجهی دلخواهم؟ نهتنها خودم، بلکه چندتا از دوستامم همین مشکل رو دارن و بارها راجع بهش صحبت کردیم.
ایراد کار کجاست؟
چرا نشونهها تبدیل به نتیجهای که میخوایم نمیشن؟
چرا بعد از مدتی دیگه انگیزه از بین میره؟
بارها نشونههای بزرگ و واضحی میدیدم و با خودم میگفتم “این بار دیگه تمومه، حتماً به هدفم میرسم!” ولی در ادامهی مسیر میدیدم که انگار باز دور شدم!
این پاشنهی آشیل خیلی منو اذیت میکرد!
میگفتم “خدایا، همه چیز که اوکیه! نشونهها واضحن، منم دارم روی خودم کار میکنم… خب پس چرا اینجوری میشم؟!”
واقعاً نمیدونستم باید چیکار کنم!
دیروز وقتی دوستم گفت که استاد دورهی جدید رو روی سایت گذاشته، بهش گفتم: “من چندتا دوره از استاد خریدم ولی هنوز متعهد نشدم که همشون رو تا آخرین جلسه کار کنم. همیشه یه مدت کار میکنیم، بعدش رهاش میکنیم، تضادها زیاد میشه، بعد دوباره مجبور میشیم شروع کنیم… نشونهها میبینیم، باز انگیزه میگیریم، بعد باز رهاش میکنیم!”
بهش گفتم که دیگه دورهای نمیخرم و اول روی دورههای قبلی کار میکنم. خلاصه شب شد و اومدم تو سایت.
وقتی رفتم روی دورهی جدید، فایل معرفی رو تا نصفه دیدم و متن توضیحاتش رو خوندم و با خودم گفتم:
“یا خدا انگار این دوره دقیقاً برای حل همون پاشنهی آشیل بزرگی که همیشه درگیرشم، ساخته شده”
اصلاً انگار این دوره برای پاسخ دادن به همین مسئله ساخته شده. مسئلهای که باعث شده بود من با دوستم برای خرید دورهی جدید مخالفت کنم. این دوره داره جواب اون علامت سوال بزرگی رو میده که مدتهاست ذهن من و دوستام رو درگیر کرده:
❓ چرا کار کردن روی باورها ادامهدار نیست؟
❓ چرا وقتی ادامه میدیم، انگیزه کم میشه؟
❓ چرا نشونهها کم میشن؟
❓ چرا نشونهها ختم نمیشن به نتیجه؟
و وقتی فهمیدم که استاد مدتهاست داره با تمرکز بالا روی این ایراد ما کار میکنه، تا جوابش رو پیدا کنه و در قالب این دوره به دست ما برسونه، دیگه جای تعلل نبود. سریع دوره رو خریدم. الان یک ساعته که دوره خریداری شده و دارم به آموزههای جلسهی اول گوش میدم.
میخوام با توکل به پروردگار، راهنمایی از آموزههای استاد عزیز و تلاش و ارادهی خودم، روی این دوره حسابی کار کنم و این ایراد بزرگِ “بیانگیزه شدن، به نتیجه نرسیدن و شلکن-سفتکن” رو، یکبار برای همیشه حذف کنم. استاد عباسمنش عزیز،
ما از شما بینهایت سپاسگزاریم بابت این آموزههای بینظیری که برای برطرف کردن ایرادهای ما ارائه میکنید.
تجربه امیر عزیز:
من احساس میکنم این دوره، همون تیکهی پازل گمشدهایه که بالاخره میتونم باهاش پیدا کنم و کاملش کنم. آگاهیهای جلسهی اول، کل داستان رو دربارهی مشکل سینوسیِ رفت و برگشتی من در مسیر تحقق اهدافم برام روشن کرد.
اینکه چرا همیشه اولش با کلی انرژی، انگیزه و اراده شروع میکردم، اما مثلاً بعد از یه هفته رهاش میکردم…
حالم خیلی خوب میشد وقتی روی خودم کار میکردم، نتایج هم میدیدم، اما خیلی زود درگیر روزمرگی میشدم، کمکم دیگه فایل گوش نمیدادم، توی اولویت نمیذاشتمش و دوباره بعد از یه مدت، بهخاطر تضادها و خواستههایی که داشتم، با انرژی شروع میکردم… و باز هم این داستان تکراری هی پشت هم تکرار میشد! مثل یه تابع سینوسی که هی بالا و پایین میره…
نکتهی مهم این بود که میدونستم باید تعهد داشته باشم تا نتیجه بگیرم، اما نمیدونستم چطور باید تعهد رو در خودم ایجاد کنم و این مشکل اصلیتر من بود…
این مشکل باعث میشد به آموزهها بهطور پیوسته عمل نکنم، فرکانسم یه روز بالا باشه و یه روز پایین و این روند واقعاً آدمو خسته میکنه! باعث میشه وقتی میخوای دوباره شروع کنی، از این بترسی که نکنه دوباره مثل قبل، همون داستان تکرار بشه…
قبل از اینکه وارد این دوره بشم، این ترس توی ذهنم میچرخید، اما هدایت خواستم و وارد دوره شدم.
استاد، بهخاطر آموزشهای جلسهی اول، بینهایت سپاسگزارم، که به من فهموندید ریشهی این مشکل کجاست!
وقتی مومنتوم رو توضیح دادید، فهمیدم دلیل اینهمه بالا و پایین شدن این بود که اصلاً مومنتومی در مسیر من وجود نداشت،
که بخواد تغییرات دلخواهم رو کاملاً ایجاد کنه!
اما الان، با آگاهیهای این جلسه و این دید جدیدی که از مفهوم مومنتوم بهمون دادید، یه قدرت و انگیزهی خاصی در من ایجاد شده!
حالا کلید رو دارم. حالا میدونم چطوری از این کلید استفاده کنم، برای پر قدرت شروع کردن، پر قدرت ادامه دادن، و افتادن روی غلتک!
انگار این دفعه، همهچی قراره یه جور دیگهای جلو بره و بایدم یه جور دیگهای جلو بره. این دفعه دیگه میخوام یه جریان مومنتومیِ پرقدرت و مثبت رو توی زندگیم جاری کنم… و روی شونههای خداوند بشینم.
خدایا شکرت که به این دوره هدایت شدم. این دوره دقیقاً دست گذاشته روی بزرگترین نقطهضعف شخصیتی من، همون چیزی که واقعاً خستهام کرده بود. اما دیگه وقتشه که برای همیشه، حلش کنم
تجربه ملیحه عزیز:
استاد، شما بارها و بارها این عبارت رو توی آموزههاتون به کار بردید:
“آسان شدن برای آسانیها”
و الان، با یه تعریف آکادمیک و حرفهایتر، فهمیدم که این مفهوم یعنی همون مومنتوم و روی دور افتادن!
دارم کیف میکنم از این تعریف تازه و دوست دارم حالا حالاها باهاش باشم، خیلی با خودم مزهمزهش کنم تا حسابی برام جا بیفته. چه کلید گمشدهای رو فقط توی همین جلسهی اول پیدا کردم! خدایا شکرت برای این درک و دریافت آگاهیهای این جلسه. فقط خدا میدونه چه شور و شعفی در این دوره همراه منه!
تجربه سجاد عزیز:
خیلی وقت بود که از خودم میپرسیدم چرا با اینکه دو ساله دارم روی خودم کار میکنم، هنوز به نتایج مدنظرم نرسیدم؟ نتیجه می گرفتما… نتیجههایی مثل سلامتی کامل، درآمد خوب و… داشتم، اما هنوز راضیکننده نبود!
تا اینکه قبل از خرید دوره، پاشنهی آشیل خودم رو پیدا کردم، و این خودش یه نشونه شد برای خرید این دوره! همونطور که گفته بودید، “اگر نشانهای دیدید، وارد دوره شوید!”
پاشنهی آشیل من دقیقاً همون چیزی بود که شما گفتید: فرض کنید مدار خواستهی شما ۱۰۰ هست و شما در مدار ۱ هستید. مهم نیست چند مسیر رو تا مدار ۹۹ طی کنید، اگر به ۱۰۰ نرسید، هرگز به خواستهتون نمیرسید!
و این دقیقاً مشکل من بود. دورهها رو شروع میکردم، کار میکردم، نشونهها و نتایج کوچک میاومد، اما تا یکم اوضاع خوب میشد، مثل همون جوانهای که تازه زده بود، پامو میذاشتم روش و لهش میکردم!
خدایا شکرت! که همون ابتدای جلسهی اول، با مفهوم مومنتوم، راهکار اصلاح این پاشنهی آشیل رو فهمیدم. حالا کاملاً برام منطقی شده که چرا نتایجم کامل نمیشد. اما میخوام روی این ضعفم کار کنم و اصلاحش کنم!
حالا که وارد دورهای شدم که جلساتش با بررسی و اصلاح تمرینات ما تکمیل میشه، میخوام به خودم تعهد بدم که تا آخر دوره همراه استاد عزیزم و بقیهی بچهها باشم. میخوام بارها و بارها این جلسات رو گوش بدم، تمرینات رو انجام بدم، ایرادهای کارم رو بفهمم و قدمبهقدم اصلاح کنم. استاد، میخوام سال ۱۴۰۴ برای همهی ما فوقالعادهتر از تمام سالهای گذشتهی عمرمون باشه.
واسه همین، این مسیر جدید رو با این دورهی زیبا که اسمش “همجهت با جریان خداوند” هست، شروع میکنم تا به نتایج دلخواهم برسم.
📌 نکاتی که از جلسهی اول یاد گرفتم و میخوام خلاصه کنم:
✔ توضیحات و مثالهای بینظیری که دربارهی مفهوم مومنتوم زدید، درکش رو برای ما خیلی ساده کرد!
✔ حالا دقیقاً میدونم چطور فرکانس خواستههام رو روی غلتک بندازم و شتاب بدم!
✔ اینقدر برام جذاب بود که از شدت خوشحالی فقط میخندیدم. چون فهمیدم چقدر خلق خواستهها آسونه، وقتی مومنتوم رو درک کنیم و توی فرآیند تحقق خواسته بگنجونیم!
✔ در شروع کار، وقتی مومنتوم هنوز شکل نگرفته، حرکت سخته. اما خبر نداریم که چقدر راحت میشه مومنتوم رو فقط با استمرار ساخت!
✔ بعد از یه مدت، مسیر با انرژی بسیار کمتری از شروع کار، اما با شتاب و سرعت بالا، خودش ادامه پیدا میکنه!
این همون چیزیه که میگید: “خداوند کارها رو برات انجام میده!” و دقیقاً این اتفاق توی مومنتوم رخ میده.
✔ وقتی میخوایم یه عادت جدید رو شروع کنیم، باید این نوید رو به خودمون بدیم که “ببین، اولش سخته، اما این پیک رو بگذرونی، بعدش خیلی راحت میشه و خداوند بقیهی مسیر رو برات پیش میبره!”
✔ این باعث میشه اون سختی اولیه برامون آسون بشه و بتونیم ۰ تا ۱۰۰ همفرکانس شدن با خواستههامون رو طی کنیم.
تجربه مریم عزیز:
چقدر این دوره نیاز من بوده. همش میگفتم: “خدایا، من رو به اصل هدایت کن!”
احساس میکردم که احتیاج دارم به یه دوره از استاد گوش بدم، تا بتونم به هدفم برسم. و همیشه برام سوال بود که:
چرا به یه سری از خواستههام خیلی راحت رسیدم، بدون اذیت شدن، اما بعضی از خواستههام هنوز کامل محقق نشده؟
درسته که نشونهها میان، یه سری نتایج هم میگیرم، اما کافی نیست… اون نتیجهی اصلی نمیاد!
و خلاصه… خداوند من رو هدایت کرد به این دورهی ارزشمند!
تجربه الهام عزیز:
مدتی بود که نرسیدن به بعضی از خواستههام برام سوال شده بود. خیلی فکر میکردم و سعی میکردم بیشتر خودم رو بشناسم تا بفهمم ایراد کار کجاست؟
تا اینکه متوجه ایراد کارم شدم. اینکه من در بعضی از موضوعات، وقتی شروع میکنم روی خودم کار کنم، اولش کلی انرژی میذارم، اما از یه جایی به بعد دیگه رهاش میکنم. خیلی تلاش کردم دلیل اصلی رو پیدا کنم، اما دقیقاً برام واضح نبود…
تا اینکه هدایتم شدم به این دوره و صحبتهای استاد دربارهی مومنتوم.
من این کلمه رو در خودم پیدا نمیکردم، فقط فهمیده بودم که توی بعضی از موضوعات تا آخرش نمیرم!
امروز کل فایل رو گوش دادم و نوشتم تا مومنتوم رو بهتر درک کنم و توی تجربههای موفقم پیداش کنم.
هر جایی هم که یه چیز جدیدی دربارهی خودم درک کردم، توی دفترم نوشتم و دارم تلاش میکنم که به درک بهتری از این فایل برسم. البته زمان باید بذارم، اما همین الان یه تصمیم مهم گرفتم:
اینکه از همین مومنتوم، یه اهرم رنج و لذت برای خودم بسازم که هم مفهوم مومنتوم مثبت رو برای خودم جا بندازم و هم اجازه بدم که توی هر موضوعی، این مومنتوم در من شکل بگیره، از این نقطه عبور کنم و برسم به اون جایی که خداوند خودش کارها رو برام انجام بده… و لاجرم، خواستههای من وارد زندگیم بشن! به همین راحتی!
به لطف خدای مهربان، من به خیلی از خواستههای دیگهام هم رسیدم. چند روز پیش داشتم ورودیهای مالی ماه قبل رو چک میکردم و خودم متعجب شدم از این همه نتیجهی مالی!
یعنی اگه چک نمیکردم، اصلاً متوجه نمیشدم. چون این مبالغ یهجا واریز نشد، بلکه کمکم وارد حسابم شد، برای همین تا قبل از بررسی، متوجه این روند رشد مالی نشده بودم.
اما وقتی با آگاهیهای این جلسه این روند رو بررسی کردم، فهمیدم که دلیلش “مومنتوم” بوده! مومنتومی که تازه در بحث مالی برای من ایجاد شده. و الان که با جلسه اول فهمیدم مومنتوم، کلید اصلی تحقق خواسته از مسیر هموار هست، باید همین مومنتومی که در بحث مالی داره ایجاد میشه رو ادامه بدم و رهاش نکنم، تا به هدفی که برای خودم مشخص کردم برسم.
الان دیگه کاملاً فهمیدم که اینجا همون جاییه که باید ادامه بدم تا نتایج بیشتر بشن، مومنتوم مالی من سرعت بگیره و من هم روی شونههای خدا بشینم. خدایا، برای آگاهیهای این فایل ارزشمند، سپاسگزار تو هستم که بهم یاد دادی چطور به قانون عمل کنم تا خودم رو به نقطهای برسونم که تو کارها رو برام انجام بدی.
استاد، به خاطر آگاهیهای کلیدی این جلسه، بینهایت سپاسگزارم.
تجربه فریده عزیز:
استاد عزیزم، دیروز به طرز کاملاً معجزهواری، فایل معرفی دوره روی صفحهی گوشیم اومد و بعد از دیدنش، بدون لحظهای وقفه دوره رو خریدم! چون این خودش یه نشونه بود.
نشونهای برای اینکه من باید این دوره رو داشته باشم تا درک بهتری از قوانین جهان هستی پیدا کنم.
استاد عزیزم، هرچقدر از خداوند سپاسگزار باشم، و هرچقدر از شما که پیامرسان این آگاهیها هستید تشکر کنم، باز هم کمه. چون شما قوانین رو با وضوح و سادگی بینظیری برامون باز میکنید.
من لیسانس فیزیک دارم، اما همیشه فکر میکردم که اون قوانین و فرمولها فقط یه تئوری هستن، فقط توی کتابا نوشته شدن و نهایتاً توی طراحی و صنعت به درد میخورن. اما از وقتی این فایل رو گوش کردم، تازه دارم معنی واقعی “مومنتوم” رو میفهمم!
و مهمتر از اون، اینکه چطور ما هر روز و هر لحظه، دقیقاً با همین قانون مومنتوم، داریم زندگیمون رو خلق میکنیم.
حالا میفهمم که چرا از زمانی که با شما آشنا شدم، زندگیم در خیلی از زمینهها از ریشه تغییر کرد، اما هنوز در بعضی از موارد به نتایج مدنظرم نرسیدم. چون من نتونستم اون جنس از فرکانس رو به مومنتوم برسونم!
اما الان که این مفهوم رو درک کردم، تازه میبینم چقدر منطقیه که خلق خواستهها باید آسون باشه و جالب اینجاست که توی همون موضوعاتی که به نتیجه رسیدم، دقیقاً این فرآیند مومنتوم رو اجرا کرده بودم، اما اون موقع نمیدونستم که این یه “فرمول” داره. حالا میدونم که این همون فرمولیه که باید توی مسیر هر خواستهای اجرا کنم.
تجربه علیرضا عزیز:
خدایا، ازت ممنونم که هدایتم کردی به سمت دوره ” هم جهت با جریان خداوند”. با گوش دادن همین یک جلسه، فهمیدم که این فایل انگار فقط برای من آماده شده، تا منو آگاه کنه از این همه تقلا کردن و اینکه چرا بعضی از خواستههام رو خلق کردم، اما بعضیها رو با افسوس رها کردم…
من به یه چالش خورده بودم، اومدم توی سایت و از خدا هدایت خواستم. یه حسی بهم گفت یه فایل از توحید رو گوش کن! و اون دربارهی تسلیم شدن در مقابل خداوند بود. شروع کردم به گوش دادن و نتبرداری، تا اینکه استاد عزیز یه قسمت از فایل گفت “مومنتوم”… پیش خودم گفتم یعنی چی؟
صبح که بیدار شدم، دوباره از خدا هدایت خواستم. گفتم: “خدایا، نشونهی امروز رو میزنم، با من صحبت کن!”
قبلش نیت کردم و از خودم پرسیدم: من چه باوری دارم؟ چه چیزی در وجودم باید اصلاح بشه که اون تضاد برطرف بشه؟
دنبال راهحل بودم، که وقتی صفحهی اول سایت رو باز کردم و بنر دورهی جدید رو دیدم، نشستم و فایل مقدمه رو گوش دادم…
و فهمیدم که این دوره دقیقاً برای من آماده شده!
استاد عزیزم، ازتون ممنونم بابت این دورهای که آماده کردید و خیلی خوشحالم که هدایت شدم و همون لحظه، معجزهآسا خریدش رو انجام دادم و برکت خرید این دوره رو همون صبح دیدم.
دیروز ادارهی مالیات بهم گفته بودن کارم سه روز طول میکشه، اما صبح رفتم و گفتن فردا کارت اوکی میشه. به همین راحتی.
الان ساعت ۳ نصفهشب، فقط گوش میدادم، و تمام حرفها رو کلمه به کلمه نوشتم، تا بهتر درکش کنم. و میخوام همین جا یه تعهد بزرگ به خودم بدم:
✅ هر روز ساعتها وقت میذارم،
✅ تمام تمرکزم رو روی این دوره میذارم،
✅ و به هر چیزی که بهعنوان تمرین داده میشه، دقیقاً عمل میکنم!
تجربه حسین عزیز:
چند ساله که تو سایت عضوم و چندتا دوره هم خریدم، ولی این اولین کامنتیه که دارم مینویسم. دلیلش هم اینه که این جلسه برای من با تمام جلساتی که تا حالا گوش داده بودم، فرق داشت. احتمالاً چون من آمادهتر شدم، تأثیرش رو خیلی بیشتر حس کردم.
از همون یک سال و خوردهای پیش که قرار بود دورهی جدید رو آماده کنید، منتظرش بودم تا همین امروز. همیشه سایت رو چک میکردم به امید اینکه این دوره رو قرار داده باشید، که خداروشکر بالاخره این اتفاق افتاد. این هم اولین باره که یه دوره رو از همون ابتدا باهاتون شروع میکنم، و واقعاً حس متفاوتی داره.
جالب اینجاست که این دوره دقیقاً در بهترین زمان ممکن برای من شروع شد. چون همین یکی دو هفته پیش یه پولی به دستم رسید و باعث شد که بهمحض انتشار دوره، بتونم بخرمش.
قبل از اینکه دوره بیاد، هیچ ایدهای نداشتم که قراره دربارهی چی باشه. صبح متوجه شدم دورهی جدید شروع شده، مقدمهش رو دیدم و یکم دودل بودم که شرکت کنم یا نه… اما چند ساعت بعد از دیدن اون فایل، یه حسی بهم گفت که این دوره رو بخر، و منم انجامش دادم.
وقتی رسیدم به جایی که گفتید “تو این دوره مفصل دربارهی مومنتوم صحبت میکنید”، واقعاً خوشحال شدم. چون تمام مشکلات زندگی من، از روزی که یادم میاد تا همین الان، دقیقاً از همین موضوع آب میخورد. خودم هم میدونستم که مشکلم همینه، اما هیچوقت نمیتونستم کاری براش بکنم.
ولی وقتی شما دربارهش صحبت کردید، اون حسِ آشنا یهجور دیگه روی من تأثیر گذاشت و به قول خارجیها: That hits different!
همین که این کلمه رو از شما شنیدم، فهمیدم که این همون دورهایه که من بهش نیاز داشتم و اعتمادم به اون حسی که گفت باید شرکت کنم، خیلی بیشتر شد.
نسبت به این دوره یه حس خیلی متفاوتی دارم: چون اولین دورهایه که از همون جلسهی اول با شما همراه شدم و چون همون جلسهی اول، دقیقاً از همون چیزی شروع شد که من سالها میدونستم مشکلم همونه، ولی نمیتونستم حلش کنم.
تجربه سهند عزیز:
اول از همه، یه تشکر ویژه میکنم بابت این دورهی فوقالعاده. میتونم بگم که همین جلسهی اول، برای من به اندازهی یه دورهی کامل بود و دقیقاً در زمانی روی سایت قرار گرفت که من شدیداً بهش احتیاج داشتم.
چون قشنگ میدونم که از کجا داشتم ضربه میخوردم و این دوره اومد تا دقیقاً همون نقطه رو برام اصلاح کنه!
تجربه زبیر عزیز:
سپاسگزارم بابت ارائهی چنین دورهی عالیای که ماهها منتظر انتشارش بودم. چون زمانی که داشتم روی ایجاد یک شخصیت شکرگزار در خودم کار میکردم، احساس نیاز شدیدی به کار عمیقتر در این زمینه داشتم.
حتی یادمه یه بار با خودم گفتم: “کاش استاد یه دورهای بده با این مباحث!”
و دقیقاً همون موقع، یه همزمانی فوقالعاده برام پیش اومد. فایلهایی رو گوش دادم که در اونها استاد نوید همچین پروژهی ارزشمندی رو میدادند. همین شد که بلافاصله بعد از انتشار دوره، با اشتیاق خریداریش کردم و خدا رو شکر میکنم که در چنین کلاس ارزشمندی حضور دارم.
تجربه علی عزیز:
از موضوع “مومنتوم” واقعاً شگفتزده شدم. فوقالعاده بود! و دقیقاً با قلبم حس کردم که این همون چیزیه که باید رعایت کنم تا به تمام خواستههام برسم…
استاد عزیزم، من واقعاً به بودن شما در زندگیم افتخار میکنم، چون واقعاً “استادی” برازندهی شماست.
آنقدر مسلط بودین و آنقدر واضح و قشنگ توضیح دادین، که با گوشت و پوست و استخونم جلسهی اول رو درک کردم!
مثال “گلولهی برفی”، چنان بیگبنگی توی ذهنم ایجاد کرد که انگار یه گنج رو پیدا کردم و قلبم فریاد میزد: “اینه، اینه، همینه مشکل تو! اگر مومنتوم رو رعایت کنی، به همهچیز میرسی… و تمام!”
بابت شروع این دورهی جدید و بینظیر خیلی خوشحالم و شک ندارم که آگاهیهای این دوره، منو به همهچیز میرسونه.
استاد مثالهای شما فوقالعاده بودن و باعث شدن من بهصورت کامل موضوع رو دریافت کنم و در دفتر زیبایی که برای این دوره تهیه کردم، همهچیز رو یادداشت کردم
نوشتهی رکسان عزیز:
خبر انتشار دورهی جدید رو با ذوق و شوق، برادرم بهم داد و همهی خانواده با هیجان نشستیم و معرفی دوره رو نگاه کردیم.
چشمان شما اونقدر از صداقت و توحیدی بودن سخنانتون برق میزد که اشکهام ناخودآگاه سرازیر شد و درست همون لحظهای که گفتید: “اگر نشانهای دیدید، دوره رو خریداری کنید”، اینترنت ما قطع شد و خیلی جالب، صدای بلند اذان در خونه پیچید…
“الله اکبر، الله اکبر…”
من سریع گفتم: “خدا باهامون صحبت کرد!” و بلافاصله دوره رو تهیه کردیم که بابتش هزاران مرتبه شکر گزار فرمانروایم هستم.
استاد من خیلی کم کامنت میذارم با اینکه نتایج عالی از دورهها گرفتم، اما توی بعضی جنبههای زندگیم پایداری وجود نداره…
یعنی اون حس رضایت واقعی رو هنوز ندارم و الان با توضیحات این جلسه متوجه شدم دلیلش چیه و چطور باید حلش کنم. چند مورد از خواستههام رو مشخص کردم و با این دوره، با تمرکز کامل روی آگاهیها، میخوام با لذت به اونها برسم.
اطلاعات کامل درباره آگاهی های دوره ” هم جهت با جریان خداوند”
عرض سلام واحترام دارم خدمت استادی عزیزم
، بانو شایسته نازنین
و عزیزانم که دراین دوره بینظیر حضور دارن
واقعآ نمیدونم با کدام زبان و کلمات، و واژه ها از خدایم سپاسگزاری کنم!!!
از روزی که من تعهدم را بیشتر کردم که ایندفه واقعآ متفاوتر از قبلم عمل کنم،
خداوند هم داره مسیر را یکی پس از دیگری برام باز میکنه،
از آن جای که من روی دوره های دیگه کار کردم ونتایج خوبی هم گرفتم،
وچون بعد آن نتایج مدارم بالاتر رفت وخواسته هایم هم بزرگ وبزرگتر شد ومن خواهان نتایج بزرگتر شدم و حسم بهم میگفت اگر میخوایی نتایج تو تغییر کنه بزرگ بیشه،
اول باید شخصیتت هم تغییر کنه وظرفیتش بزرگ بیشه.
من واقعآ روزی در تمرین ستاره قطبی ام با خدایم متفاوت حرف زدم که خدایا خودت میدونی که خواسته من چیزست، و من میدونم برای بدست آوردن آن خواسته هام باید ظرف وجودم را بزرگتر کنم باید شخصیتم را هماآهنگ با خواسته هام کنم،
ولی من اینجا نمیدونم چکار باید کنم، چون تا حدی که میدونستم و شرایطش را داشتم وتکاملم اجازه داد عمل کردم هرچند با کم وکثری بوده ولی قلبآ میخواستم انجامش دادم،
الان ازت میخوام مسیری که واقعا باید بیرم را با زبان ساده کاملآ آسان وراحت سری راهم قرار بیده، ومنو هدایت وحمایت کن که بیتونم جهاد اکبر را در وجودم راه اندازم.
همین بود که در مسیری پروژاه مهاجرت به نداری بالا متوجه شدم که قرار هست دوره جدیدی بیاید
آنجا خیلی خوشحال شدم
از آنجایکه من یک نیم سال قبل تازه عضویی سایت شده بودم و نتایج آنچنانی نداشتم شما دوره احساس لیاقت را روی سایت گذاشتن ولی من شرایط خریدن آن دوره را نداشتم واین یک خواسته را بمن ایجاد کرد من دوست دارم همچون شرایط را تجربه کنم که همون لحظه که دوره روی سایت بیاد را بخرم،
وازآنجایی که بعضی کمنت دوستانم را میخواندم و میدیدم که آونان از حضوری دوری همی شان در آن دوره صحبت میکردن ومن با ان لزت را در حرف ها شان حس میکردم، باز خواسته ام بیشتر شد که این خواسته منم هست،
و بعد با ورودم در دوره 12قدم احساس کردم که چقدر خوبه که آدم بیتونه دوره را از اول با استاد شروع کنه و با خوندن نظرات دوستان که در آن زمان در دوره حضور داشتن لزت میبردم و احساس آنان در دریافت میکردم، وبیشتر خواهان این تجربه شدم
وبعد هم با طی کردن پروژه مهاجرت به مداری بالا نشانه ها را دریافت میکردم که میتونم این تجربه ها را داشته باشم وذوق شوقم بیشتر میشد، بعدی اتمام آن پروژه انگاری قلبم داشت داد میزد که قراره دوره جدید بیاد و با یک اطمئینانی قبلی هر روز به سایت سر میزدم منتظر دوره جدید بودم
تا آن روز اول صبح رفتم سایت دیدم که هنوز خبری نیست وباز دوباره ظهر رفتم دیدم که دوره جدید روی سایت آمده و من اول نگاه کردم به اسم دوره دیدم که،
وایی خدای من چی دوره ی!
از اسمش پیداست( دوره هم جهت با جریان خداوند) یک دوره انقلابی است که در وجود ما برپا میکنه،
وای خدایی من چی لزت داشت که من همون لحظه بدون نگاه کردن مقدمه ومعرفی دوره بدون دلهوری قیمتش مستقیم سراغ خریدن دوره رفتم شاید یکی از اولین نفرای بودم که دوره را خریدم و بعد رفتم فایل مقدمه ومعرفی دوره را نگاه کردم و توضیحات را خواندم قلبم تایید کرد که بهترین کاره انجام دادم
وآنجا قلبم گواهی میداد که داری همین قسم به یکی پس از دیگری به آنان خواسته ای جدید هم میرسی
وبا شنیدن و نوت برداری جلسه اول چقدر راه برام روشن شد بی نهایت قلبم آرامش پیداکرد انگار که من به بزرگترین خواسته ام رسیدم،
ویکی از خواسته هام واقعآ هم جهت شدن با خداوند بود که هروقت در تمرین ستاره قطبی ام از خدایم میخواستم که خودش را درقلبم جاری کنه، با خریدن این دوره من دقیقآ به بزرگترین خواسته ام رسیدم، چون من باور دارم
اگر با خدا باشم پادشاهی میکنم
و آن حرفی استاد همیشه در قلبم زمزمه میکنه
که همه چی خداست، اگر باخدایت وصل بیشی
به همه چی رسیدی چون، آن همه چیزه
خداوندهمه چیز وهمه کس میشه برات،
اگر ثروت میخوایی خدا برات ثروت میشه،
خدا ثروته، خدانعمته، خدا روابط عالیه، خدا شهرته، خدا لزته، خدا همه چیزه فقط از شکلی به شکلی دیگه تغییر شکل میده،
و قلب من یقین داره که اگر بیتونه به خدایی خودش وصل بیشه به همه چی رسیده، وهمه چی را در چهره آرامش میبینه،
بقول آن حرف استاد که آیا غیری اینه که ما تمام خواسته های خوده برای بدست آوردن آرامش میخواهیم؟ ما میخواهیم به خواسته خود بیرسیم که به آرامش بیرسیم، چی بسا که ما توانایی رسیدن به آرامش را از همون ابتدا دارم به چی شکل؟
با هم جهت شدن با خداوند
بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.
و وقتی خداوند در قلب ما باشه آن وقت قلب ما زلال، با آرامش وپاک میشه، تصوری همنیشنی با خداوند منو به وجه میاره وای که چقدر عالی و لزت بخشه که همنیش با خداوند باشی.
وقسمت دوم
من این دو سه روزی که ورودی دوره جدید شدم تعهد دادم که روی این دوره بسیار خوب و پیدار و متعهدانه کار کنم و خودم را مواظف کردم که برخلاف بقیه دوره ها بیشتر تمرکز روی کمنت بذارم
کمنت همدوره هام را بخوانم و درگذاشتن کمنت فعالتر باشم،
و خداراشکر بدون مقاومت های قبلی من با قلبم میامدم کمنت دوستانم رامیخواندم لزت میبردم،
و دوست داشتم که کمنت های که کمی بهترتر هستن را بیتونم راحتتر بیخوانم چون من گاهی از اول یا از آخر یا گاهی منت ها که داری بیشترین امتیازات بود را میخوانم ولی نمیشد تا همه وهمه را بیخوانم
و این خواسته برام شکل گرفت که من میخوام کمنت ها را بهتر بیخوانم وآنان را بخوانم که برام مفیدتر هستن، واقعا این خواسته من بود
الله اکبر خدایای من واقعا فکر نمیکردم که خداوند انقدر زود به خولسته ام پاسخ بیده،
وقتی دیدم که استاد کمنت های عزیزان را گلچین کرده در بخش جداگاه قرار داده
وای که چی ذوق کردم خدایا نمیدانم چی قسم این احساسم را بیان کنم
من امشب دقیقآ همون حس دارم که احساس میکنم امشب فرکانسم انقدر عالی است که من میگوم ومیشود این احساس یک جنسی دیگه هست که هنوز تجربه اش نکرده بودم
واقعآ این یکی از نتایج است که من با ورود شدنم به این دوره گرفتم
بازم بخودم خلاصه میکنم!
1 من میخواستم واقعآ ارتباطم با خدایم بهتر ونزدیکتر بیشه، و خداوند هم پاسخم را داد که همچون دوره را استادم تهیه کنه هر وقت به اسم این دوره فکر میکنم قلبم غرق در احساس خوب وآرامش میشه واشک شوق در چشمام حلقه میزنه
2 خیلی دوست داشتم یک دوره را از مرحله اولش با استادم باشم، و دوست داشتم دوره مثلی 12قدم با مشارکت دانشجویان باشه که خداوند به استادم الهام کرد که این دوره را با مشارکت دانشجوایان آماده کن، که خداراشکر به این خواسته ام هم رسیدم
3 بخودم تعهد دادم که بیشتر وبهتر در بخش نظریات وکمنت ها در خواندن و نوشتن فعال باشم و از آنجای که موقع خواندن کمنت ها درخواست کردم که میخوام کمنت های بهتر را راحت بیتونم بخوانم، که امشب دیدم استاد این بخش عالی را به اسم تجربیات دانشجویان به محض ورود به دوره را روی سایت قرار داده، چقدر ذوق زده شدم،
خدایا شکرت من چقدر از خواندن تجربیات عزیزانم لزت بردم
خدایاشکرت که دارم نتایج ورود شدن به این دوره عالی را لمس میکنم و میبینم
وازت میخوام بمن توفیق بیدی که با تعهدی بهتر تمرکز بیشتر و داشتن استمرار این دوره را به پایان بیرسانم، وآن وقت لاجرم نتایج خودش میاد.
خداوندا سپاسگزارتم که امشب بی نهایت احساسم خوب است
خدایاسپاسگزارتم که داری درهای رسیدن به خواسته ام را لحظه به لحظه به روم باز میکنی، و منو در این مسیر هدایت وحمایتم کن که من بدون تو ناتوان ونادانم، وتو توانا ودانایی، عواقبش را میدونی و توانانی انجامش را داری،
مثلی درهای قفل شده که به روی یوسف باز کردی،
خدایا همه درهای رسیدن به خودت را هم بروی من باز کن،
خدایا سپاسگزارتم که منو در نوشتن این کمنتم هدایت وحمایت کردی،
استادی عزیزم از شما بی نهایت سپاسگزارم که با گروه تحقیقانی عباسمنشی این بخش عالی را در کناری این دوره بینظیر در اختیار ما قرار دادین
خانه شما آباد، خسته ام نباشین،دعاگویی شما هستم
هرجای هستیم در پناه الله شاد، سلامت، ثروتمند وسعادتمند در دنیا وآخرت باشیم
الله یارو مددگار ونگهداری همه ما باشه.
آمین.