تجربیات دانشجویان دوره «هم جهت با جریان خداوند» به محض ورود به دوره - صفحه 7

157 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید خالقی گفته:
    مدت عضویت: 3881 روز

    من این دوره رو خرید نکردم ولی الان یه چیزی به ذهنم رسید اینه که کل اتفاقات روز رو از اول تا آخر شبم رو شب موقع قبل خواب یک بار کامل مرور کنم

    بعد یکی یکی ببینم کجا و چه موقعی فرکانس مثبت ارسال کردم و کجا و چه موقعی فرکانس منفی ارسال کردم …

    و بررسی علت و دلیلش هم فقط از جنبه خودم اهمیت داره نه از جنبه بیرونی

    چون این من هستن که با فرکانس‌های و با باورها و افکارم دارم اتفاقاتم رو رقم میزنم

    در طی این مرور فرکانسیم جاهایی که فرکانس‌های مثبت بوده خداوند رو سپاسگزاری میکنم و حتی میتونم در یه سر رسید به تاریخش بنویسم

    جاهایی هم که فرکانسهام منفی بوده استغفار میکنم و یادداشتش نمیکنم فقط حواسم هست که دوباره تکرارشون نکنم و بررسی میکنم که در اون زمان چه فرکانسی رو میتونستم ارسال کنم؟ به اون اتفاق با چه زاویه ای میتونستم نگاه کنم که فرکانس‌های رو روی حالت مثبت تنظیم کرده باشم؟ در این صورت فرکانس منفی رو مینویسم دلیلش رو مینویسم و این که به جای اون فرکانس منفی چه فرکانس یا فرکانس‌های میتونستم ارسال کنم رو هم یادداشت میکنم

    با اینکار دقیقتر متوجه میشم که هر روزم رو واقعا چقدر تو فرکانس مثبت بودم و چقدر در فرکانس منفی بودم و دلیلی درونیش چی بوده؟ چرا مدت بیشتری در فرکانس مثبت موندم همونو تکرار و تکرار و تکرارش کنم و بلکه بهترش کنم

    و چرا در فرکانس منفی بودم ؟ دلیل درونیش چی بوده؟(چه باوری در ذهن من بوده یا چرا فرکانس منفی ارسال کردم) بعد بنویسم که چه فرکانس یا فرکانس‌های رو تو اون لحظه میتونستم ارسال کنم

    خلاصه :

    خودمو لز لحاظ فرکانسی و باوری کامل تحلیل میکنم

    دلیل اتفاقاتم رو به این شکل میتونم به دقت بالایی از بعد متا فیزیکی بفهمم

    این که حدودا چند باور و چقدر از روز و شبم رو در فرکانس منفی بودم و و چندبار و چقدر در فرکانس مثبت بودم

    چطور میتونم مدت و عمق فرکانس‌های مثبت خودمو در طول هر 24 ساعت افزایش بدم

    و بلکه خلاقیت‌های دیگری هم بشه روی این تمرین انجام داد

    به جرات میتونم بگم این تمرین و این کامنت من یکی از بهترین کاربردی ترین و علمی ترین و دقیقترین کامنتها و تمریناتیه که تو این سایت نوشتم

    از خدای خودم تشکر میکنم

    از استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی و سایر دت اندرکاران این وبسایت بسیار بسیار عالی کمال تشکر و قدر دانی رو دارم

    در پناه الله یکتا شاد پیروز موفق و سربلند و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  2. -
    محسن و مه سا گفته:
    مدت عضویت: 779 روز

    هم‌جهت شو با خدا، با نور پاک جاودان

    راه او آرامش است، هُوَ مَعَکُم باخود بخوان

    هرکه با عشقش رود، در موج رحمت غرقه است

    سایه‌ای از نور حق، بر قلب بی‌تابش نشست

    دل اگر همسو شود با موج لطف کبریا

    می‌شود دریای رحمت، می‌ کَنَد غم را ز جا

    هر نفس در ذکر او، هر گام در فرمان او

    می‌شود راهت رها، غافل شوی از جستجو

    گوش بسپار این ندا را، نور را در جان ببین

    راه حق روشن‌تر از مهتاب در کل زمین

    دست او را گر بگیری، می‌برد تا اوج‌ها

    می‌کُند از نور لبریز، آسمانِ روح را

    سایه‌ی رحمت همیشه بر سر بیدارهاست

    هر که حق را دوست دارد، در حریم یارهاست

    هم‌جهت شو با خدا، آرام و روشن همچو ماه

    در حضور لطف او، آنی تو گَردی رو به راه

    هم‌جهت شو با خدا، دل را رها کن در یقین

    دوره‌ای از نور برپاست، راهی به سوی بهترین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  3. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1408 روز

    به نام خداوندی که هدایت میکنه

    سلام استاد عزیزم،استاد دانا و آگاه

    سلام خانم شایسته ی عزیز!

    و سلام به دوستان هم فرکانسم در این بهشت الهی…

    استاد جانم!

    از روزی که جلسه ی اول این دوره ی جدید رو گوش کردم و بخدا تا این حد یه جلسه برام ناب نبود که برای بیش از دهمین بار گوشش کردم و هر بار انگار بهتر و بیشتر درک میکنم معنی مومنتوم رو!

    از وقتی که فهمیدم خودم جلوی شتاب و دور گرفتن فرکانس هام رو که میشه نتایج عالی و شگفت انگیزی رو برام رقم بزنه رو میگیرم،تمام حواسم رو گذاشتم به اینکه باورهایی که تو ذهنم هست رو بیشتر و بیشتر تکرار کنم تا به اون نقطه ی ایده آل برسند و نتایج رو رقم بزنند!

    خدایا شکرت بخاطر این جلسه ی فوق العاده که همگی کلید اصلی نرسیدن به خواسته ها رو تاحدودی درک کردیم

    و با استفاده از راهکارهایی که استاد عزیز در جلسات بعدی میدن به لطف الله مهربان پر از دستاورد و نتیجه خواهیم بود تا پایان دوره!

    خدایا شکرت و سپاسگذارت بخاطر داشتن استادی لایق و آگاه!

    استاد جانم

    سه چهار روزه که این مسئله در وجود افکارم حل شده ،برگشتم به همون سیکل مثبت،به مومنتوم مثبت و جریان اتفاقات خوب و ورودی های مالی رو برام ارمغان آورده این جلسه ی اول!

    چون بلد نبودم مومنتوم مثبت رو ادامه دادن و با خودم میگفتم که دیگه یه ماه،دو ماه روی باورهام کار کردم به ثمر نشست از این به بعد ولش کنم و خواسته ی دیگه رو با باوره جدید تیک بزنم،در حالی که این قانونه؛

    تا زمانی که روی خودمون و باورهامون کار می کنیم نتیجه به شکل ثروت،سلامتی،حال خوب،اتفاقات خوب،معجزات،روابط عالی و …هست با قطع کردن اون افکار و فرکانس ها دوباره به همون روال قبلی برمیگردیم

    بقول شما اگه نذاریم مومنتوم منفی شکل بگیره،اگه مومنتوم مثبت رو هم ایجاد کنیم اتفاقات خوب و هر آنچه که خواسته داریم حتی بیشتر از خواسته های ما وارده زندگیمون میشه چون با دور گرفتنش،اتفاقاتی از همان جنس مثبت رو وارده زندگیمون میکنه که تابحال بهش فکر هم نکرده بودیم و ما رو وارده مداری میکنه که هم جهت با فرکانس هامون هست!

    استاد جانم!

    دلم روشنه که این دوره جواب تمام نشدن هایمان هست و میدونم و یقین دارم به لطف الله مهربان که در این لحظه ی شب،با بارش برف بسیار زیبا،نشانه ای فرستاده که در این مسیر درست بیشتر و بهتر گام برداریم تا مانند این رحمت الهی،درهای ثروت و فراوانی و نعمت و مکنت وارده زندگیمون بشه!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    خدامنو دخترم ----شماهمه😂 گفته:
    مدت عضویت: 173 روز

    سلام وعرض ادب خدمت استادعزیزم وخانم شایسته گل ودوستان خوشتیپ

    امروز ایرپادم توگوشم بود اهنگهای شاد گوش کردم وکلی لذت بردم ازاهنگهای شاد .

    کارهروزم هست با ایرپاداهنگ شادگوش میکنم که به فکرای مثبتم قدرت وسرعت بدم وعادتم شده شادی واحساس خوب .استاد یک خانم 60ساله دوستم هست همش بمن میگه برای پسرم درالمان یک دخترخوب پیداکن منم میگم من دخترخوب سراغ ندارم فامیلهامم نمیپسنده چون دخترای فامیلامون همه ثروتمند وقوی هستن میگه ثروتمندنمیخام باشه .همش مشخصات منومیگه غیرمستقیم ،منم حرفوعوض میکنم:)بعدش دوتایی یادمون میره داشتیم درموردپسر مجردش درالمان صحبت میکردیم ؛)

    استادمیگم جذابیت وخوشگلی وایمان قوی بخداهم داستانه ها همش اینجوراتفاقات میوفته .ادم نمیدونه بخنده یاگریه کنه درهرحال خدایا برای هرچی که دادی شکرت

    برای هرچی که ندادی شکرت

    برای هرچی که ندادی وفکر کردی، دادی شکرت

    برای هرچی که میخای بدی ولی نمیدی شکرت

    برای هرچی که بعدا میدی شکرت :)

    خونسردی وشادبودن چقدرلذتبخشه جدی نگرفتن مسائل چقدرخوبه

    امروز با قرکمر کارای خونه روانجام دادم خانوادم تعجب کردن :)اندی با اهنگهاش گوشموکر کرد .

    ازدست من خانوادم رقاص شدن بنده خداها:)

    ازجلوی اینه ردمیشم یه بوس برای خودم میفرستم

    واتساپ دوستم پیام میده بامن وقت بگذرونه که فقط بخندیم شادباشیم یک خانم متشخص کارمند بازنشسته هست دوستش دارم.

    استاد

    تواین 6سالی که شاگردت بودم حسابی حرفه ای شدم و الان دیگه سوار اموزشها هستم ومسلطم و ناخوداگاه عمل میکنم نتایجی که 3سال قبل در دفترم نوشتم الان داره ریز ریز میادتوزندگیم .برای ویانا لندکروز شارژی خریدم تولدش 1400/12/12

    هست خدا بچمو درتاریخ رند بهم داد .

    استادبرات تعریف کردم بعداز 5سال با قانون سلامتی وبدون قرص بچه دارشدم براحتی .

    عکس هرچی که میخلم خلقش کنم تو گالری موبایلم هست ریز ریز داره واقعا وارد زندگیم میشه نشانه های خواسته های بزرگم واضح شده وداره فریادمیزنه ازاون سر دنیا پرنیا عاشقتم بوقتش میام توزندگیت:)

    این اموزشهات استاد کولاک بپاکرده درزندگیم خدا خیرت بده استاد دوستت دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    شهرام قرقانی گفته:
    مدت عضویت: 2318 روز

    بنام خداوند بخشنده و مهربان و هدایتگر.

    باسلام و درود فراون خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و تک تک دوستان عزیزم در این سایت توحیدی.

    تبریک میگم به تک تک دوستان توحیدیم که دوره جدید رو شرکت کردن و از نتایج عالیشون برامون نوشتن و سپاسگزارم از استاد عزیزم که با رعایت قانون تکامل و درک قوانین هستی به چنین دستاوردی رسیدن که باعث پیشرفت خودشون و من و دوستان میشن.

    من در این 1ماه اخیر 4 قدم از دوره قانون آفرینش رو تهیه کردم و تمرکزم روی کامنت خوندن هست و گوش دادن فایلها.

    استاد اگه قابل باشم به امید خدا در دوره جدید هم بارعایت تکامل شرکت میکنم و با شروع دوره جدید یه اتفاق خیلی فوق العاده ای برام رخ داد من تو روستا بودم و تو خونه پدری مشغول به شغل آرایشگری بودم و چن روزی اومدم شیراز دنبال یه کار اداری که به لطف دستان خداوند یه صندلی برام اوکی شد و تونستم به راحترین روش ممکن مهاجرت کنم و کارم رو از صفر شروع کنم فعلا کارم رو درصدی شروع کردم الان 3 روزه و خداروشکر تو این سه روز همه چی عالی پیش رفته و مطمئنم بارعایت تکامل بهترم میشه چون من ایمانم به خداست و دارم با آموزش‌های استاد پیش میرم گفتم یه ردپایی از خودم به جا بزارم تا هم جلو نجواها رو بگیرم هم ایمانم قوی‌تر شه واقعا قانون جواب میده فقط باید صبر داشته باشیم و هر روز حتی شده یه قدم کوچیک ولی پیوسته برای رشد و موفقیت برداریم .

    سپاسگزارخداوندم که من رو دراین مسیر قرار داد و خدایا بابت باران رحمتت سپاسگزارم و بابت این سایت و تک تک اعضای این محفل خوشبختی هم سپاسگزارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1315 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    فصل بهار

    بهار آمد با عطر گل راز

    زند بلبل با نغمه ی آواز

    نوا آمد از باغ و دشت و دمن

    بیا که روشن شده لاله به صحرا

    به باغ سبزه چه نقشی زده باران

    که اکنون دل عاشق شده شیدا

    ز بهاران شده شکوفه باران دل شب

    بنگر ای گل من لطف خدا را

    لاله رویید زمین پر گل و ریحان بینی

    ز شقایق همه جا گشته چراغان بیا

    سلام استاد قشنگم!..استاد وجود الهی خودم…

    این متن شعر…اهنگ دوران بچگیم هست..هر صبح یه بلنگویی بدستم میدادن..و من شروع به خوندن میکردم.و اهنگشم” با دهنم میزدم…

    …….

    من همیشه بدنبال نیمه گمشده ایی از زندگیم بودم..خیلی خوابهایی” که در دوران کودکیم بهم گفته میشد.الهام میشد.. ،” الان جزویی از زندگیم هست…

    و داره وارد زندگیم میشه…

    استادم …امروز شروع کردم به خوندن یه تعداد کامنتایی از دوستان عزیزم…ولی به محض هدایتم به این فایل از دوره جدید…

    حسم گفت فعلا وقتش نیست …و خودم دقیق میدونم الان برام مهیا نیست گذاشتم توی زمان خودش:انجام بشه..لابد یچیزهایی هست ..که الان برام اتفاق نیفته بهتره…

    بهم گفت تو همون دورهاای که خریدی کار کن…

    بهم گفت همونا رو ادامه بده..

    و مدام از طریق نشانها داره منو بیشتر توی احساس خوب نگه میداره…

    تا همین ساعت توی نشانه ام فایل کتاب رویاهایی که رویا نیستن فصل سوم ..قانون بدون تغییر الهی ماندن در احساس خوب…و اتفاق خوب….رو بهم یاداوری نمود.

    قربونتون برم.استاد عزیزم..که هر دوره ایی شما مدام داریید راجع به احساس خوب میگید…

    این متن از کتاب رویا بیشتر برام هم نشینی خوبی شد با این فایل جدید الهیتون!…

    (داشتن احساس آرامش نیز،نشانه حضور در محیطی هست.که خاسته شما در انجا قرار دارد.حال هر چه بیشتر بتوانید ذهنتان را طوری تربیت کنید.که مثل روح فکر کند.ارامشتان بیشتر میشود….یعنی بیشتر در جایگاهی قرار میگیرید.که هر انچه که میخواهید نیز در انجا هست.

    یعنی به خودتان اجازه ورود بیشتر خواستهایتان را به زندگی میدهید…

    هر چه بیشتر بتوانید میان ذهن و روح هماهنگی ایجاد کنید.به ارامش بیشتری می رسید.نشانه هماهنگی میان ذهن و روح در تمامی جنبه های زندگی .یک ارامش قلبی و یقین است..

    استاد عزیزم رفتم “یه سرچ جزیی، راجع به مومنتوم کردم..یه شخص چند جرم.از کم ترین تا بیشتر و بلندترین رو بصورت ترتیب پشت سر هم قرار داد…

    و با یه ضربه کوچک قدم به قدم به بزرگترین صدا رسید…

    دقیقا یادم از خودم افتاد..یادم میاد اینقدر تشنه بودم.روز اول فقط دنبال توحید بودم..یادم از داستان یوسف پیامبر اومد.موقعه ایی که زلیخا جوان شد..گفت فقط میخام ستایش خدای بزرگمو کنم..

    ….

    ما هر کدوم از دانشجوا!..بدنبال حقیقت وجودی خودشناسی و خداشناسی هستیم…نمیگم خیلی خوبییم بهر حال یوقتایی توی احساس خوب دریغ میورزیم..ولی خداوند شاهد بر،من…من تمام روزم بدنبال بهترین خودم بودم…

    یوقتایی تضادهایی چِلوُندم..ولی کم نیوردم..هیچ وقت!….گفتم این خیره برای من..دقیق اون اتفاق که یه قربانی شدید از طرف شخص نزدیکم بودم…بخیر من تمام شد و فقط خودم درکش کردم..

    بقیه داشتن سرکوفتم میدادن…

    بخودم گفتم.نرگس.تو اومدی تعقییر کنی اگه احساس حقارت راجع بحرف این شخص داشتی و خاستی حرفتو به کُرسی بشونی که من اینکار رو انجام ندادم…. یعنی ضعیفی…

    استادم من فقط سکوت کردم سپردمش بخدا.نمیگم خیلی فاجعه سختی برام بود گریه کردم ولی کم نیوردم..

    میخام بگم این سه سال خورده ایی .تمام پلهای پشت سرمو ..نابود کردم. و خودمو قوی کردم..

    چه غلبه بر ترسهایی که پاهام از شدت ترس داشت کنده میشد ولی کم نیوردم..

    ادامه دادم..میدونم هنوزم هست ولی سعی کردم بهش بتازم..به اندازه ایی که عمل کردم نتیجشم همون موقع گرفتم..

    خیلی خوشحالم که دوستانم دارن نتیجه میگیرن..منم همین امروز با خوندن کامنت فهمیدم..دلیل اصلی رسیدن به خاستهامون” موندن توی مومنتوم مثبته…

    این چه تقلای ذهنی میطلبه…باید بتونیم این احساس ارامش رو هر روز بیشتر و بیشتر کنیم…مومنتوم مثبتمونو نگهدارییم..

    بقول دوستمون ..حرف زیبایی زده بود..که ما برای رسیدن به خاسته هامون داریین از اخر میاییم اول..یعنی زودتر بهش میرسیم…

    همین امروز صبح اول وقت ،ًمن هدایت شدم به قدم بعدی..از خاسته ام امروز توی یه دگرگونی عجیبی بودم..

    الله اکبر که چقدر این احساس خوب دقیق داره عمل میکنه…الله اکبر که خدا میخاد ما هر لحظه روی ذهنمون کار کنیم..تا بتونیم این احساس خوب و آرامش را هر لحظه توی تمام لحظات زندگیمون داشته باشیم..زود عنلگراییشو شروع میکنه..الله اکبر

    مخصوصا :وردیامون خیلی میتونه ما رو گمراه کنه…خوراک ذهن…..من یه چند روزی افتادم تو دام اینستا با حرفهای چرت و پرت.خیلی مواظبم بودم.ولی همین اسکرول کردنها باعث شد وقت زیادی رو از من بگیره…یجایی بخودم اومدم گفتم نرگس دست بردار بکش بیرون..

    کلا فیلتر شکنو گذاشتم بیرون. و سعی کردم نرم…

    بهیچ وجه…

    به محض اینکه این رابطه رو قطع کردم..و خودمو توی مسیر تیون کردم الهامات پیشت سر هم اومد.من مهارتامو قوی کردم قدم به قدم پیش رفتم.دقیق توی 2 ماه و خورده ایی بیزنس من کاملا ..و از همه نظر تعقییر کرد..

    الله اکبر از هم زمانیهای الهی..

    استاد جوری شدم ..که هر روز یه دستاورد بزرگ دارم.انگار توی مسابقه خوشبختی در مسیر الهیم الله اکبر…

    و میخام سعی کنم بیشتر تو مسیر خداوند باشم..خیلی دوستدارم این دوره رو بخرم انشالله منم عید سال جدیدمو در کنار دوره عزت نفس..این جریان هدایت الهیمو شروع بکار کنم..

    دوستتون دارم ..با تمام وجودم…خیلی خوشحالم نشانها به طُرقهای مختلف بسمتم هدایت میشن.انگار توی یه دنیای دیگه ام.احساس میکنم ذهنم دیگه لال شده…

    یه شب.وسط قبرستان…یادم از حرف شما اومد.اگه جایی میترسی برو تودلش…

    پاهام سست شده بود از شدت وحشت ..تو دل اون تاریکی..و پاهام فقط میرفت…به محض اینکه اراده کردم. .اون لحظه احساس کردم خدا داره منو با خودش میبره…

    من تو خیلی از ترسهام…این حس الهی رو بیشتر درک کردم…انشالله که بتونیم بهش:عمل کنیم…

    انشالله خداوند منو لایق خودش کنه منم هم جریان این دوره بشم..

    واقعا تاهد…چیز محکمیه…که فقط با خودشناسی بیشتر درک میکنی میتونی روش کار کنی…

    فقط از خداوند همینو میخام.فقط درکم از این دوره بیشتر بشه!..

    ..بهمین مورد رسید..که منم تو مسبر درست باشم تو مسیر خداوند و ارامش:باشم بقیه کارها روی دوره مثبت قرار میگیره و هر چی بیشتر باشه اتفاقات خوب بیشتر میفته….

    همیشه مومنتونیامون بسمت درک خودشناسی و خداشناسی و ارامش:باشه..که پایه تمامی موفقعیتهاست..

    استادم یچیز دیگه بگم!..این ذهن چه بلایی که بسرمون نیورده نیست…

    شما خوب شناختنینش..الله اکبر…از این انسان که چقدر مورد ضربه شیطان ذهن قرار گرفته..

    هر موقع مدارم بالا میره بخودم نهیب میزنم..یادت باشه عمل کنیا..حرفی که میزنی بهش:عمل کنیا..

    توی یه شرایطی قرار گرفتم اونجا مشخصه شده آیا حرفم با عملم یکی هست یا نه!؟….

    الله اکبر یا الله یا رحمن …

    الله اکبر…..

    به امید اونروزی که منم نون تازه داغ استادم نصیبم بشه…انشالله …

    به امید مومنتیای مثبتمون..شدید و سیخ و سر راست رو به بالا…

    امروز توی یکی از کامنتا خوندم توی همین مبحث….یادم از اونشبی اومد..که بهم الهام شد از طریق خواب..خداوند وعده “روح القُدوس رو بهم داد…همون وعده مهر محکمی بود که من این روح مقدس الهیمو همیشه داشته باشم..و همیشه قوی.یش کنم…

    و امروز به لطف خدا توی این سه سال خورده ایی به لطف خودش فقط خیرو خوبی و سلامتی و روابط:خوب زندگی عالی.کم شدن هزینه های جانبی .و خیلی از مواردهای دیگه…

    همه رو لطف خدا میبینم یه اپسلیومم از ذهن ناتوانم نمیبینم همه از روح مقدس من بوده…

    روح مقدسم .چند شب پیش خواب جهنم و بهشت رو بهم یاداور نمود….واقعا جهنم خیلی مکافات دارییم هنوز بدتر و بدبخت تر…

    همه این نشانها..از طرف خدا باعث شد..که از خداوند بترسم ..نه از شیطان…

    خداوند از کلام خودش در سوره بقره بهم گفت…

    از من بترس..نه از شیطان…

    میدونی اگه باز گردم…قانون الهی هم باز میگرده…

    اگه من تحت نظارت ربم نباشم.ذهنم خوب راهشو میدونه…یفرد ناتوان و بقول خودمونی..بی غیرته…

    همیشه باید تربیت بشه…

    اگه تربیت نشه..نابود میشه..اینقدر نابود میشه که بجای پستی کشونده میشه..

    استاد داره از طریق شناخت خودش و شناخت ما دانشجواش…داره دوره های بهتر ی رو برای ما یاداور میشه..مثل قران. که با خوندنش هر سری ما یه باور محکم توحیدی رو از زبان خداوند میشنویمو درک میکنیم..

    فقط میخام بگم..استادم با تمام وجودم سپاسگزارتونم…به امید بهترینهای برای شما و برای ماها….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1812 روز

    سلااام

    با ذوق و شوق میخوام کامنت بزارم

    هدایت خداوند دقیق دقیق هست

    روز اولی که دوره رو روی سایت گذاشتین قلبم بوم بوم کرد و حتی کامنت گذاشتم گفتم اصل جنسه و چقدر همزمان هست با این روزهای من

    ولی ذهنم گفت خب همین فایل هایی که داری رو روش کار کن و داری رو قانون سلامتی هم کنارش کار میکنی فعلا هم که هزینه دوره رو نداری پس بزار هدایت میشی

    بعد نجوا اومد که الان قیمتش خوبه بعدا اگه بخوای بخری 10میشه تازه با بچه ها هم پیش نمیری

    گوش ندادم بهش گفتم من تو بهترین زمان هدایت میشم اگه قراره اون موقع هدایت بشم قطعا هزینه ش و میتونم پرداخت کنم و لابد اون زمان زمان منه

    با خواهرم صحبت میکردیم ایشون هم گفت منم گفتم فعلا دوره ها رو دارم دارم روی احساس لیاقت کار میکنم هدایت نشدم سمتش

    بعد امروز صبح نشانه ش شد و بهم گفت و حتی گفت کامنت یکی از بچه ها مشابه شرایطش بوده و‌ منم براش موضوع خودم و گفتم و گفت پس لابد باید بخرمش ( ایموجی چشم قلبی)

    گفت بیا بخرم باهم کار کنیم اقا من و میگی اصلا وا موندم واقعا برای لحظاتی اشک تو چشمم جمع شد و اصلا نمیدونین احساسم چیبود

    هنوز نخریده کلی اتفاقات خوب برای هردومون افتاد و امروز یکی از بهترین روزهای ما بود از هر جهت و شادی و نعمت و برکت از همه جا سرازیر میشد حالا دقیق تر از اتفاقاتی که افتاد میگم بعدا

    خلاصه میخوام بگم رو ابرام و ذوق شروع دوره اصلا سراز پا نمیشناسیم‌هم من هم خواهرم که دست خدا شده و الان میخواهیم دانلود کنیم ب امید الله و شروع کنیم این دوره اللهی رو

    واقعا خدایا شکرت سپاسگزارم ازتون استاد عزیزم بابت دوره

    خدایا شکر شکر شکر (ایموجی قلب های فراوان)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  8. -
    محبوبه عارفی گفته:
    مدت عضویت: 1195 روز

    چقدر از دیدن و خوندن کامنت های دوستانی که در دوره شرکت کردن ، لذت بردم

    نه تنها لذت می‌بردم، بلکه با خوندن هر کامنت ، احساس می کردم که چقدر فرکانسم در حال افزایش هست .

    امیدوارم و یقین دارم ، خدایی که اینقدر زیبا ، شور و هیجان شرکت در این دوره رو در من ایجاد کرده ، هزینه اش رو هم به راحتی و به شیوه ای الهی برای من جور می کنه.

    این رد پارو از خودم به جا میذارم تا ایمانم رو به خداوند نشون بدم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مجید صابری نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2087 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خداروشکر من تا الان چندین دوره از سایت خرید کردم و چهار سالو نیم هست دارم روی دورها کار میکنم وادامه دارم میدم.

    من این مسئله مومنتوم رو در محاجرتمون دیدم تو کسب کارم دیدم که توضیح میدم.من قبلا دوست داشتم که از راه نقاشی درامد داشته باشم و شغل اصلیم باشه ولی به خاطر باورهای نامناسب گذاشتمش کنار و هشت سال تصویرسازی کردم تا اینکه به آلمان محاجرت کردم و از اینجا تصمیم گرفتم از صفر نقاشی رو شروع کنم و من نقاشیم تو دوران دانشگاه خیلی خوب بود ولی چون وقفه افتاده بود اولش سخت بود ولی یک تعهد دادم که روزی یک ساعت برم طبیعت نقاشی خیلی کوچیک بکشم تو آلمان و اولش که هر روز صبح زود پاشم سخت بود ولی بعد رو دور افتاد و بعد از چهل پنجاه روز همسرم گفت یه جا برای کلیساس وقت نمایشگاه میده و اولش من گفتم نه ولی بعد راضی شدم و از کارهای کوچیکی که کشیده بودم و با کارهای همسرم نمایشگاهو گذاشتنیم و همون روز اول چهارتا از کارامون فروخته شد و کلی حس خوب داد و روزهای بعد هم این فروش بود و چنتا سفارش نقاشی کوچیک هم داده شد و همین قدم باعث شد که باور کنم که مشتری هست و بعد مردم ایده دادن که برا کریسمس غرفه بگیرید و قدمهای بعدی رو بهمون دادن و بعداز نمایشگاه که تقریبا پانزده تا نقاشی فروخته شد و سه تا سفارش نقاشی گرفتم، انرژیم بیشتر شد و در هنگام اجرای سفارشها که در فضای شهری انجام میدادم باز دوتا سفارش دیگه اومد و تصمیم گرفتم تمرکزو بزارم رو نقاشی و دیگه تصویرسازی نکنم . البته قیمت فروش نقاشیهای اولیه هم خیلی بالا نبود ولی کلی باور ساخت برام. بعد کریسمس شد و من توی شهر از جاهای مختلف نقاشی میکردم و چنتا از نقاشیهامم میزاشتم کنارم میفروختم و دیدم که باز مردم میخرند بعد گفتیم بزا پست کارتشم بزنیم و از کم دوازده تا دونه کارت همسرم درست کرد چاپ کردش آورد و فروخته شد چنتاش و تو کریسمس با اینکه هوا سرد بود و منفی بود ولی هی داشتم نقاشی میکردم و فروخته میشد بعد فهمیدیم باید برای اینکه بیرون فروش کنیم مجوّز میخواد و یه مبلغی باید پرداخت بشه و کارهاشو همسرم انجام داد و شروع کردم نزدیک یک سال تو شهر کنار کافها تو میدون اصلی کنار رودخونه نقاشی کردن و فروختن و داشت هزینهای اولیه زندگی هم در میومد و بعد کریسمس بعدی همسرم با شهر صحبت کرد و ما یک غرفه اجاره کردیم و از نقاشیهامون به صورت پرینتهای کمی بزرگتر و تقویم هم استفاده کردیم و فروش خوب شد، و چنتا نقاشی بزرگم که تو ایران هر چی نمایشگاه باهاشون گذاشتم ولی فروش نرفت تو غرفه با قیمت خوب فروخته شد بعد گفتیم دیگه خیابون حال نمیده و یه آتلیه گفتیم اجاره کنیم که همسرم همونموقع سرچ کرد دیدیم نزدیکمون یه مغازه خوش قیمت هست که همون موقع پیام دادیم . از فروش کریسمس میشد تا شیش هفت ماه کرایه مغازه را داد و قرارداد خیلی جادویی بسته شد و بدون اینکه مدرکی بدیم و شروع کردم تو آتلیه کار کردن و فروختن و از همون روز اول مشتریها اومدن و باز باورها قوی شد و ادامه دادم و البته اینم بگم هر بار روی باورهام کار میکردم هربار فایلهای دوازده قدمو گوش میکردم و باورسازی میکردم و چرخه داشت نرم جلو میرفت و داستان همین مومنتوم هست تو اتسی آنلاین شاپ باز کردیم و فروش آنلاین هم استارت خورد و از کشورهای مختلف میومدند کار میخریدند و ما زندگیمون از این مسیر زندگی میگذشت و هر بار تکاملی قیمت کارهارو بالا بردم و فروش میرفت و باز یک پله بالاتر و باور میساختم با ور فراوانیو ارزشمندیو میساختم و بعد فروش میرفت و بعد از یک سال اومدیم یک آتلیه بزرگتر در یک مکان توریستی تر اجاره کردیم که اجارش دو برابر بود و اونجا هم فروش رخ داد و جنس مشتریها خیلی بهتر و لارجتر و سایزها بزرگتر و سفارشها بیشتر شد و یک خونه بهتر و بزرگتر اجاره کردیم و الان چهار ساله که زندگیمون داره از این مسیر میگذره و هر بار داره سرعت رشد و کیفیت کارم بهتر میشه و الان نقاشیهایی که فروخته شدن رو پرینت میگیرم و راحت پرینتاشو حتی از قیمت اورجینالهای سال اول بیشتر میفروشم. و کار خیلی راحتتر شده از هر نقاشی صدها بار پرینتشو میفروشم

    .در من یک خواسته شکل گرفت که میخوام نقاشیهای بزرگتر بکشم و بفروشم و اول اومدم باور ساختم که بینهایت خونهای بزرگ هست بینهایت انسانهایی هستند که عاشق هنرند و قیمت براشون مطرح نیست و کارهام ارزشمنده و قانون جهان هدایت میکنه در زمان مناسب وقتی من مدارم بالا میره و …. و شروع کردم بزرگ کار کردن با قیمت بالاتر اول میدیدم مشتریها میان قیمت میکنند ولی نمیخرند و میگفتم باید باورهارو ادامه بدم بعد دو هفته یکی میگفت خیلی دوسش دارم باید بهش فک کنم و بعد بازکه تجسم میکردم مینوشتم بعد فک کنم چهل روز اولین کار بزرگ فروخته شد بعد از یک هفته بعدش یکی دیگه فروخته شد و ادامه دادم باورهارو از بورلی هیلز آمریکا یکی پیام داد من سایز بزرگ میخوام و سایزی که اون داد از سایزای منم بزرگتر بود نزدیک دو متر.از تمپا سفارش اومد و… ولی متوجه شدم تا وقتی در مورد باورهای خوب کار میشه و در مورد مثلا فروش کارهای بزرگ و روشون تمرکز دارم سفارشها میاد ولی بعد فک میکنم خب الان شیش بار اتفاق افتاده و یک خواسته دیگه مثلا ماشین خریدن یا خونه خریدن حس میکنم استاد وقتی اونهارو بهش فک میکنم و باور میسازم قدرت اون خواسته که فروش نقاشیهای بزرگه کمتر میشه و بعد مثلا میام از خواستهای دیگه کم میکنم و بیشتر به همون باورهای فروش نقاشیهای بزرگ فک میکنم که قدرتش کم نشه و ادامه دار بشه .و میگم اینطوری تمرکز بیشتر میشه و نتیجش بهتره. البته فک میکنم اینطور نباشه و اگر باور فراوانیو کلی ببینم نعمت از همه جنبها وارد زندگیم میشه ..تو این چهار سال قانون مومنتوم رو دیدم که تو این بخش از یه گوله تبدیل شد به یک بهمن و هر روز داره بزرگتر میشه و حواسم هست که ترسها یا رعایت نکردن تکامل یا کنترل نکردن ذهن باعث بشه پامو رو ترمز بزارم.این باورها خیلی کمکم کرد و خیلی به خودم میگم که شغل اصلا مهم نیست جا مکان تحصیل مهم نیست اینکه زبان بلد باشی یا نباشی مهم نیست اصل فرکانسه اصل عوامل درونیه اصل توجه من هست و عوامل بیرونی هیچ نقشی ندارند من با افکارم دارم خلق میکنم بینهایت مشتری هست نیازی به زور زدن نیست به تبلیغات نیست به پارتی نیست و جهان داره هر لحظه به کانون توجه تو به احساس تو پاسخ میده و ایدها و الهامات به تو گفته میشه به باهوش بودن و خانواده و کشورو قیمت کار نیست بینهایت فراوانی مشتری و ایده و برکت هست و من باید تو مسیر دریافت باشم.و این باورها ایمانمو قویتر کرده که این مسیر رو ادامه بدم و بهبود بدم .میفهمم که هنوز باید کلی باورهای بهتر بسازم چون الان تنها در حدی هست که داره نیازهای اولیمونو ایجاد میکنه و من دوست دارم غنی باشم و دوست دارم آزادی مالی و زمانی رو تجربه کنم و این گلوله برفی هر بار بزرگتر بشه و همین درس جلسه اول باز این بحث تمرکز رو برام باز کرد که اگه میخوای نتایج بزرگ بشه این باورهارو بیشتر کار کن و روش بمون.خب تو این بخش نتایج خوبی گرفتم ولی توی بخش زبان آلمانی من این نتیجه رو نگرفتم و علتش باز باورهای محدودکننده بوده و ول کردن و دوباره شروع کردن و تمرینات رو جدی نگرفتن و باورهای خوب رو هر روز نگفتن باعث شده که رشد تو این بخش رضایت بخش نباشه و مومنتوم رو چندین بار رفتم و باز از اول شروع کردم .و میدونم که باید مثل نقاشی که الان رو دور افتاده همون مسیر همون باورها همون ایمان رو بسازم تا اتفاقات سریعتر و به صورت مداوم بره .

    بارها اینو دیدم چند روز که جدی و احساسمو باورهامو کار میکنم یک فروش خوب یک سفارش خوب میاد و واقعا همین مومنتوم اصل هست که ادامه بدیم بیشتر وقتا ما فک میکنیم دو ساعت کار کردیم همون روز رخ میده بعضی وقتی برا من رخ داده ولی بیشتر وقتا دو سه روز بعدش.این قانون که همه چیز باید ساده راحت اتفاق بیوفته با لذت با زمان کم این باعث میشه که مومنتوم رو ادامه بدیم و خیلی از ماها فک میکنیم باید زجر و سختی بکشیم که من قبلنا این باورو داشتم ولی از اونموقع که باور کردم که نه همه چیز سادس از اونموقع هم مومنتوم رو ادامه دادم و هم لذت بردم و هم پیشرفت چندین برابر شده و کارم کمتر شده.همه چیز باوره .خیلی وقتا فک میکنیم اگه بیخوابی بکشیم اگه کم بخوابیم اگه فشار سنگین بیاریم اونوقت نتیجه بیشتر میشه ،نه برا من اون نبود از وقتی این باور که بحث فرکانسه نه تلاش فیزیکی بلکه تلاش ذهنی مهمه ،کارم هر بار داره بهره وریش میره بالا و ارزش کارها هم بالاتر میشه .

    ممنون از استاد عزیزم بابت این جلسه عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  10. -
    SAM گفته:
    مدت عضویت: 1827 روز

    سلام و درود به تمام خوبان

    و استاد بزرگوار و مریم خانم محترم

    دوستان گرامی من تعداد نسبت قابل قبولی دوره ها و کتابهای موفقیت داخلی و خارجی گذرانده ام و تا الان هم ادامه دار هست

    بخاطر فیلمسازی که شغل من هستش سعی میکنم

    فلسفه اشراقی از گاتاهای اشو زرتشت و شیخ اشراق تا قرآن عزیز را هم مورد مطالعه قرار بدهم

    چندین دوره های این سایت پر نور را هم تهیه کرده ام

    منی که کلا هنر را کنار گذاشته بودم در غم و اندوه فلج کننده زمین گیر شده بودم وقتی این فضای مثبت را تجربه کردم اکنون در آستانه ی ساختن آخرین فیلم کوتاه و نیمه بلند خود هستم و در سال آتی ان شالله مقدمات ساخت اولین فیلم بلند سینمایی ام را فراهم خواهم کردم

    سلامتی هم که نگویم ده سال کوچکتر از سنم شدم :)

    فقط میتوانم بگویم دل به مسیر بسپارید

    و‌دستتان نلرزد اگر هدایت شدید دوره ها را تهیه کنید

    نتیجه حتمی است

    میزان بزرگی‌نتایج به هدایت پذیری و استمرار ما بستگی داره

    استاد عباسمنش میخوامت همیشه تندرست شاد ادامه بدین :*

    امید به خدای رحمن سالهای آینده با مشارکت و تایید خود استاد بتوانیم بصورت سینمایی و ژانر انگیزشی گوشه ای از زندگی ایشان را تصویر کنیم

    امیدوارم همه ما در پرتوی نورالانوار باشیم

    ایدون باد ایدون ترج باد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: