نکته مهم: این فایل فقط به صورت نوشتاری است
بخشی از نتایج دانشجویان دوره «هم جهت با جریان خداوند» از گوش دادن و عمل کردن به آگاهی ها و تمرینات 3 جلسه اول از این دوره:
بخشی از نتایج غزل عزیز – تقویت مومنتوم مثبت و تحقق یک رؤیا
اگر کامنتهای قبلی من را خوانده باشید، گفته بودم که یک مصاحبه با یک دانشگاه در خارج از کشور دارم. در ایمیل اول به من گفته بودند که این مصاحبه بهصورت تستی است و باید آمادگی داشته باشم. راستش من تازه یادگیری این مفاهیم را شروع کرده بودم و اصلاً نمیدانستم باید چکار کنم.
اما بهجای نگرانی، یک ایمیل طولانی نوشتم و در آن، شرایط زندگی، مسیر تحصیلی و تجربیاتم را توضیح دادم. بعد از ارسال ایمیل، پاسخی دریافت کردم که همهچیز را تغییر داد. آنها نوشتند که “نیازی نیست نگران باشی، فقط در این مصاحبه حضور پیدا کن.”
حالا حدس بزنید چه شد وقتی که در مصاحبه حاظر شدم. الان که یادم میاد هم موهای تنم سیخ شده و بغض گلویم را گرفته. این جلسه اصلاً شبیه مصاحبه و تست نبود، فقط زیبایی بود و حس خوب. تنها چیزی که از آن پروفسور محترم دریافت کردم، احترام، عشق و تحسین بود.
من فوقالعاده از پسش بر آمدم. انگلیسی را روان صحبت کردم و بدون استرس جواب دادم. و بعد… بهم گفت: “قبول شدی و من به هیئت علمی دانشگاه خیلی سفارشت را میکنم.”
“ایمیل من را داری، تا زمانی که به اینجا بیایی، با من در تماس باش. به دانشگاه ما خوش آمدی. تابستان روی این موارد کار کن و آماده باش. چقدر من را تحسین کرد، چقدر خدا دل این آدم را برای من نرم کرده بود.
باورم نمیشود. اگر به کسی که در این حوزه کار میکند بگویی، اصلاً باورش نمیشود همچین چیزی ممکن باشد. این آدم کل فرم مصاحبه و تست را عوض کرد. این آدم در رابطه با من، به شکل دیگری رفتار کرد.
این آدم برای من سایتهای مفید فرستاد که بتوانم یاد بگیرم.
استاد، همین الان که این کامنت را مینویسم، اشک در چشمانم جمع شده است.
الان میفهمم چرا شما اینقدر روی تحقیق دربارهی این دوره وقت گذاشتید و چرا با “مومنتوم” شروع کردید. حالا میفهمم که “چرا میگویید درک مومنتوم مثبت، همهی خواستههای نصفهونیمه را به ثمر میرساند.”
✅ کافی است خودت را در جریان مثبت قرار بدهی
✅ پافشاری کنی روی ادامهی این جریان
✅ و بعد، معجزه را ببینی
جهان به شکلی متفاوت با تو رفتار میکند، وقتی مومنتوم مثبت بسازی و واقعا روی دوش خداوند می نشینی و خداوند کارها رو به ساده ترین شکل برات انجام میده.
بخشی از نتایج آزاده عزیز – مومنتوم مثبت و تغییرات شگفتانگیز در مسیر زندگی
از روزی که وارد این دوره شدم و متعهدانه روی خودم کار میکنم، هر روز یک اتفاق عالی افتاده، یک مشکل حل شده، یا یک هدایت دریافت کردهام. داشتم با خودم فکر میکردم که شاید الان روزی یک اتفاق خوب برایم رخ میدهد، اما در پایان یک سال ۳۶۵ اتفاق خوب در زندگی من ثبت خواهد شد. چند مورد از این تغییرات بزرگ را با شما به اشتراک میگذارم:
۱- افزایش فروش و جریان مالی پایدار
قبل از ورود به دوره، محصولاتم را برای فروش در یک بوتیک گذاشته بودم، اما شاید هر ۱۰ روز یا دو هفته یک فروش داشتم. از زمانی که وارد دوره شدهام، هر روز فروش داشتهام و هر روز مبلغی از فروش محصولاتم به حسابم واریز شده است.
۲- حل مشکلات کاری با سادهترین راهکارها
مدتها بود که در کار خیاطی با مشکلی عجیب روبهرو بودم: نخ چرخ خیاطی مدام پاره میشد و از سوزن درمیرفت. تمام روشهای ممکن را امتحان کرده بودم، حتی ویدیوهای یوتیوب را جستجو کردم، اما راهحلی پیدا نکردم.
در دوره، یاد گرفتم که “راهحل هر مشکلی، درون همان مشکل نهفته است.” یک روز ایدهای به ذهنم رسید: شاید قرقرهای که استفاده میکنم بیش از حد بزرگ است و چرخ توان چرخاندنش را ندارد. یک قرقره کوچکتر امتحان کردم و به طرز معجزهآسایی، مشکل برای همیشه حل شد. زمان و انرژیام چند برابر بهتر مدیریت شد و کیفیت کارم فوقالعاده بالا رفت.
۳- تغییر باورهای مالی و دریافت پیشنهاد از بانک
برای اینکه منظورم از این نتیجه رو بگم، باید کمی درباره وضعیت قبلیم در رابطه با رابطه ام با بانک براتون توضیح بدم. وقتی مهاجرت کردم، همیشه دنبال این بودم که در بانکهای مختلف اعتبار دریافت کنم، کارتهای اعتباری طلایی بگیرم و از مزایای ویژه استفاده کنم. برای این کار التماس میکردم، برای مشاوران بانکی هدیه میبردم و دنبال پارتی میگشتم. فکر میکردم اگر بدون موجودی بتوانم خرید کنم، موفقتر خواهم بود.
اما با گذشت زمان و تجربه شکستهای مالی، درک کردم که این مسیر بر خلاف قانون تکامل است. تصمیم گرفتم همهچیز را از صفر شروع کنم. به سادهترین و معمولیترین بانک رفتم و از خداوند خواستم که فقط یک حساب ساده به من بدهد، بدون اعتبار، بدون وام، بدون کارتهای طلایی. در شرایطی که احتمال داشت هیچ بانکی برایم حساب باز نکند، در عرض ده روز، همان حساب سادهای که خواسته بودم را دریافت کردم. به تعهدم پایبند ماندم، بدون قرض و اعتبار خرج کردم، و به اندازه موجودیام زندگی کردم. نتیجه؟
و اما در طی این مدت که وارد دوره هم جهت با جریان خداوند شدم و دارم روی درک و اجرای مومنتوم کار می کنم، درآمدم بالا رفته، حسابم پر شده و حالا بانک خودش با من تماس گرفته و پیشنهاد استفاده از مزایای ویژه را داده است. اما این بار، من نیازی به آن ندارم. همهی این تغییرات فقط در مدت کوتاهی پس از ورود به دوره اتفاق افتاده است.
🔹 افزایش درآمد و فروش روزانه
🔹 حل مسائل کاری با سادهترین راهکارها
🔹 تحول مالی و تغییر رفتار بانک نسبت به من
دوره “همجهت با جریان خداوند” به من یاد داد که راهحلها همینجا هستند، فقط باید در مسیر درست قرار بگیری و مومنتوم مثبت بسازی.
بخشی از نتایج حامد عزیز
تا قبل از ورود به دوره همجهت با جریان خداوند، مسئله تکراریای که جوابش را پیدا نمیکردم این بود که:
“دلیل نیمهکاره ماندن نتایجی که میخواستم چیست؟!”
فاکتورهای زیادی را هم بررسی میکردم که به ظاهر تعیینکننده بودند؛ مثلاً دورهها را از اول شروع میکردم، تمرین ستاره قطبی را از سر میگرفتم، شروع به کنترل ورودیها و ایزوله کردن خودم میکردم. اما بعد از مدتی، اشتیاقم فروکش میکرد. با اینکه من از عمل به آموزههای استاد عباسمنش نتایجی که میخواستم را در زندگیام خلق کرده بودم، اما هنوز یک سری نتایج دیگر هم میخواستم، یا خواستههایی که خلق نشده بود یا خواستههایی که بیشتر و بهترش را میخواستم. برایشان هم تلاش ذهنی و اقدامات عملی میکردم اما به نتیجه نمیرسید و نیمهکاره رها میشد.
اینجا بود که سؤال من مطرح میشد:
“فرکانسهای من چرا به نقطه 100 نمیرسند؟ چه چیزی هست که من به کار نمیگیرم و عامل تعیینکنندهی رسیدن فرکانسها به نقطه 100 است؟”
تا اینکه دوره همجهت با جریان خداوند منتشر شد. من با ورود به اولین جلسه از این دوره، با قانون مومنتوم آشنا شدم. **قانونی که وقتی استاد عباس منش در جلسه اول توضیحش دادند، من فهمیدم این همان چیزی است که درکش نکرده بودم و در معادلهی خواستههای به ثمر نرسیدهام نگنجانده بودم.
این همان فرمول سادهای بود که با به کار بردنش فرکانس خواستههای من به 100 میرسند و نتیجهی مدنظرم 100 درصد رخ میدهد. با توجه به نشانهها و نتایجی که بر سر راهم قرار گرفت، متوجه شدم که این همان مسیر درستی است که من پیدایش کردهام.
**واقعا خوشا به حال آن کسی که بدون اینکه بخواهد فرمولهای دیگر یا تکنیک دیگری را به کار بگیرد، از همان اول با قانون مومنتوم آشنا شود!
او دیگر راحتترین و لذتبخشترین مسیر خلق و رسیدن به خواستههایش را پیدا کرده و به قول استاد عباسمنش “از همان ابتدا روی شانههای خداوند مینشیند.”
بعد از هر بار پیش رفتن و تکرار جلسات – که تا الان جلسه پنجم هستیم – بهتر میتوانم تشخیص دهم حتی چطور تمرین کنم و چطور از قانون خلق خواستهها استفاده کنم.
وقتی قانون مومنتوم را درک کنی، خیلی راحت میتوانی تمریناتی را برای خودت تعریف کنی که تو را در مسیر خواستههایت قرار دهد و حتی با دقت 100٪ آیندهات را پیشبینی کنی. چون میدانی که 2+2=4 است و هیچ چیز غیر از این نیست.
قدرت درک قانون از طریق مثالهای استاد عباس منش
یکی از بهترین ویژگیهای این دوره، مثالهای فوقالعادهی استاد عباس منش است که درک قانون مومنتوم را بسیار ساده و کاربردی میکند.
استاد، واقعاً شما به طرز فوقالعادهای قانون مومنتوم را به دنیای متافیزیک آوردهاید و تشبیهاتی که کردهاید، مثالزدنی است. یعنی ارتباط قانون مومنتوم با زندگی شخصی ما با مثالهایی که زدهاید، بسیار ارزشمند است.
بعد از مدتی تکرار آگاهی های جلسات و انجام تمرینات جلسات، کاملاً متوجه شدم که:
✅ خلق خواستههایم طبیعی است.
✅ ثروتمند بودن طبیعی است.
✅ رسیدن به هر چیزی که در ذهنم بسازم، طبیعی است.
نتایج و اتفاقاتی که در این مدت برایم رخ داده – که اکثر آنها نتایج مالی بودهاند – کاملاً ثابت کرد و تأیید کرد که اگر مسیر درستی را طی کنم و قانون مومنتوم را بفهمم، نتیجهی مدنظر 100٪ رخ خواهد داد و هیچ شک و تردیدی در آن نیست.
حالا دیگر میدانم چگونه در فرکانس خواستههایم بمانم و ادامه دهم تا نتیجهی مدنظرم محقق شود.
استاد، به خاطر این آگاهیهای ارزشمند از شما بینهایت سپاسگزارم.
بخشی از نتایج نسرین عزیز – برکت ورود به دوره و هممدار شدن با جریان خداوند
نتایجی که بعد از شنیدن این سه جلسه داشتم، فراتر از تصورم بوده است. نکته جالب اینجاست که درست یک روز بعد از خرید دوره، دقیقا مبلغی که برای خرید دوره پرداخت کرده بودم رو ساختم. شد.
✨ این اتفاق برای من بیسابقه بود، چون هرگز در یک روز چنین درآمدی نساخته بودم.
✨ بعد از خریدن این دوره و آشنا شدن با مفهوم مومنتوم مثبت، اینقدر خوشحال بودم که این حال خوبم منجر شد به درآمدی که دقیقاً برابر با هزینهی خرید دوره بود.
✨ ضمن اینکه در این مدت کارهایم خیلی راحتتر انجام میشود و زندگیام روی غلتک افتاده است.
برای من این دوره فقط یک آموزش نیست، بلکه یک مسیر واقعی برای هممدار شدن با برکتهای خداوند است.
بخشی از نتایج نیره عزیز – کشف ترمز ذهنی و هدایت به سوی تحقق خواستهها
از خداوند هدایت خواستم، چون یک حس قوی به من میگفت که این دوره راهحل همان مسئلهای است که سالها درگیر درست کردنش هستم و چقدر جالب که همان روز، فردی که مدتها بود به من بدهکار بود، بدهیاش را پرداخت کرد. وقتی به حسابم نگاه کردم، مبلغ دقیقاً برابر با بهای دوره بود! همانجا متوجه هدایت خداوند و تأثیر این دوره در زندگیم شدم.
💡 اما نتیجهی عمیقتری که از این دوره گرفتم، کشف ترمزی بود که باعث شده بود بعد از ۱۷ سال هنوز خانهای برای خودم نداشته باشم.
من ۵ سال است که بهطور جدی برای خرید خانه اقدام کردهام، بارها مومنتوم مثبت ایجاد کردم، اما دوباره از بین رفت و به نقطهی صفر برگشتم.
✨ حالا با آگاهیهایی که از این دوره گرفتم، متوجه شدم که ترمز ذهنی من همسرم بوده!
✨ با اینکه اوضاع مالی همسرم خوب است و زمینهای زیادی دارد، اما من ناآگاهانه، بهجای اینکه روی هدایتهای خداوند حساب کنم، روی توانایی مالی همسرم حساب باز کرده بودم.
✨ و این دقیقاً همان شرکی بوده که نمیگذاشت مومنتوم مثبت من برای این خواسته ادامه پیدا کند.
دقیقاً متوجه شدم که چرا برخی از خواستههایم راحت محقق شدند، چون در آنها روی خداوند حساب میکردم، اما برای خرید خانه، تمام قدرت را به عوامل بیرونی داده بودم.
🔹 این دوره ذهن مرا باز کرد و هدایت شدم تا علت واقعی این مسئله را درک کنم. حالا که مفهوم مومنتوم را فهمیدهام، میتوانم این الگوی اشتباه را ترک کنم و مسیر را برای تحقق این خواسته هموار کنم.
استاد عزیز، از شما ممنونم که باعث شدید چشمم به این آگاهی ارزشمند باز شود.
بخشی از نتایج علی عزیز – معجزات مومنتوم مثبت در زندگی من
استاد عزیز، میخواهم از نتایجی بگویم که با عمل به آگاهیهای این ۳ جلسه گرفتم:
با دانشی که در این مدت یاد گرفتم، مومنتوم مثبتی درباره خواستههایم شکل دادم و دارم به خوبی ادامه میدهم. معجزات یکی پس از دیگری در حال رخ دادن هستند!
استاد عزیزم، از وقتی وارد این دوره شدم، انگار در دنیای دیگری سیر میکنم. شما میگفتید که وقتی در بندرعباس بودید، حال دلتان عالی بود و لطیف شده بودید… استاد، من الان همان احساس را تجربه میکنم!
حالم فوقالعاده است و برای اولین بار، آن حس ناب را درک میکنم.
💰 نتایج مالی و حرفهای:
📌 مشتریهای عمده با من تماس میگیرند و خریدهای بزرگ انجام میدهند.
📌 واردکنندههای زیادی پیشنهاد همکاری و فروش محصولاتشان را به من دادهاند.
📌 پولهایی از جاهایی که حتی فکرش را نمیکردم، وارد حسابم شدهاند.
🔹 نتیجه جالبتر:
همسرم امروز گفت: “از بس انرژیات خوب شده، من هم کلی انرژی مثبت گرفتهام!”. یاد جمله شما افتادم که میگفتید: “فرکانس نیاز به گفتن ندارد، همه آن را دریافت میکنند”
🔹 بزرگترین درکی که از این دوره دارم:
الان هیچ چیز مهمتر از ادامه دادن این مسیر برایم نیست. حس میکنم که ادامه دادن این مسیر، همان بندگی واقعی است.
اهمیت خواندن کامنتهای دانشجویان دیگر:
استاد همیشه توصیه میکردند که کامنتها را بخوانیم، و من در این دوره تمام نظرات را خواندهام.
الان میدانم که خواندن کامنتها و نخواندنشان، تفاوت بین درک دوره و نفهمیدن آن است!
به همه پیشنهاد میکنم که کامنتهای دیگر دانشجویان را مطالعه کنند، چون فوقالعاده است.
✨ استاد عزیز، از شما سپاسگزارم برای این آگاهیهای بینظیر که زندگیام را متحول کرده است.
بخشی از نتایج مهدی عزیز – هدایت به تصمیم درست و دیدن نتیجه این تصمیم
من اولش قصد داشتم تا پایان ماه صبر کنم، ابتدا ماشینم را تعمیر کنم و بعد دوره را بخرم. اما احساس درونی قوی داشتم که نباید منتظر بمانم، پس تصمیم گرفتم همین حالا خرید را انجام دهم.
✨ و حالا اتفاق جالب اینجاست:
بعد از خرید دوره، نهتنها ماشینم را تعمیر کردم، بلکه مبلغی که برای دوره پرداخت کرده بودم، دقیقاً از طریق کارم و بهعنوان پاداش به من بازگشت. وقتی در مسیر درست قرار بگیری، جهان هم بهگونهای پاسخ میدهد که حتی نیاز به انتظار هم نداشته باشی. خدایا شکرت که هدایتم کردی.
بخشی از نتایج نسرین عزیز – برکت ورود به دوره و هممدار شدن با جریان خداوند
نتایجی که بعد از فقط سه جلسه از این دوره تجربه کردم، فراتر از تصورم بوده است. نکته جالب اینجاست که درست یک روز بعد از خرید دوره، دقیقا مبلغی که برای خرید دوره پرداخت کرده بودم، وارد زندگیم شد از طریق درآمدی که در همون روز ساختم. این اتفاق برای من بیسابقه بود، چون هرگز در یک روز چنین درآمدی نداشتم. حس و حال خوبم بعد از خرید دوره، باعث شد که این نتیجه در کمتر از ۲۴ ساعت برایم رقم بخورد.
✨ حالا کارهایم خیلی راحتتر انجام میشوند و احساس میکنم زندگیام روی غلتک افتاده است. این دوره برای من یه مسیر برای هممدار شدن با برکتهای خداوند هست.
بخشی از نتایجشیدا عزیز – آرامش، تغییرات مثبت و خلق مومنتوم دلخواه
بزرگترین نتیجهای که از زمان ورود به این دوره گرفتهام، حس آرامش و حس خوبیه که تجربه میکنم. دلیلش هم منطقیهای قویای هست که استاد درباره مومنتوم به عنوان کلید خلق تجربه (خواه دلخواه، خواه نادلخواه) به ما دادند. این آگاهی در ذهنم نهادینه شده که اگر فقط اجازه ندهم مومنتوم منفی شکل بگیرد، لاجرم زندگیام راحتتر و روانتر میشود.
🔹 در لحظه ورودم به دوره، چند چالش برایم پیش آمد که اگر آگاهیهای این دوره نبود، هرکدام میتوانست شروع یک مومنتوم منفی باشد، اما در همان نطفه خفه شد!
📍 چالش اول، بستری شدن پسرم در بیمارستان بود. اگر قبلاً بود، اضطراب، نگرانی و ترس منجر به شکلگیری مومنتوم منفی میشد. اما آن شب به جای غصه خوردن، وارد سایت شدم. کامنتهای جلسات دوره رو می خوندم که مرتبا بهم یادآوری می کردم که تنها سمت من اینه که اجازه ندم مومنتوم منفی شکل بگیره و بقیه اش رو به خدا بسپرم و به خودم میگفتم: “خدایا من پسرم را به تو سپردم، خودت مراقبش باش و این مسئله را برایم حل کن.” و واقعاً این اتفاق به جای یک خاطره تلخ، تبدیل به یک خاطره خوب در ذهنم شد.
📍 چالش بعدی، نقشه خانه جدیدم بود که معمار تحویل داده بود. در ابتدا ناراحت شدم، اما به خاطر حضورم در این دوره و درک مومنتوم، سریع به خودم آمدم که قربانی نباشم و روی چیزی که میخواهم تمرکز کنم. هدایت شدم و نقشههایی که دوست داشتم را پیدا کردم، برای معمار فرستادم و با اطمینان گفتم: “میدانم که از عهدهاش برمیآیید.” بعدش هم گفتم: “خدایا، من چنین خانهای میخواهم، خودت بهترین نقشه را برایم بچین.” و یک هفته بعد، معمار با احترام و صبر نقشهای ارائه داد که دقیقاً همانی بود که میخواستم!
🔹 اما یکی از نتایج فوقالعادهای که خیلی برایم خوشایند بود، همراهی همسرم در این مسیر بود. همسرم علاقهای به ساخت خانه برای استفاده شخصی نداشت و همیشه میگفت فقط برای سرمایهگذاری است. اما این بار با ایدههایم کاملاً همراه شد و حتی تشویقم کرد! حس کردم که خداوند دلش را نرم کرده و این فقط کار خودش بود.
✨ نتایج اولیه من در این دوره:
✅ حس آرامش و پذیرش اطرافیان همانگونه که هستند.
✅ عدم تلاش برای تغییر دیگران و تمرکز روی خلق خواستههایم.
✅ جلوگیری از شکلگیری مومنتوم منفی و ایجاد یک مومنتوم مثبت قوی در مسیر داشتن خانه دلخواهم.
خدایا شکرت برای این دوره بینظیر و این هدایتهای فوقالعاده!
بخشی از نتایج اسدالله عزیز – آرامش، قطعیت و تضمین خلق خواستهها
استاد عزیز، بزرگترین نتیجهای که تا این لحظه از این دوره گرفتهام، آرامشی بینظیر است. آرامشی که حاصل آگاه شدن از این حقیقت است که چطور بهصورت تضمینی خواستههایم را خلق کنم.
وقتی شما با آیههای قرآن درباره مومنتوم صحبت کردید و توضیح دادید که چطور خداوند این قانون را در قرآن آورده، برایم کاملاً روشن شد که چرا نتایج نصفهونیمهام به ۹۰٪ میرسید اما به ۱۰۰٪ نمیرسید.
همین درک، برای من بالاترین نتیجه است.
💡 حضور در این دوره و یادگیری نحوهی بهثمر رساندن نتایج نیمهتمامم، خودش یک معجزه است.
💡 ما مستحق داشتن این دوره بودیم و این دوره زکات خداوند به ما از طریق شماست.
درحالیکه این روزها بسیاری از مردم پر از استرس، نگرانی و ناامیدی هستند، ما در این دوره انگار در دنیای موازی دیگری سیر میکنیم.
🌟 من سه سال است که روز و شب با شما هستم، و در این مدت، تغییرات مثبت زیادی را تجربه کردهام. اگر بخواهم بابت یکی از آنها هم سپاسگزاری کنم، تا آخر عمرم قادر به انجامش نخواهم بود.
یکی از مواردی که در نظرات دانشجویان زیاد به آن اشاره شده، معجزهی جور شدن پول دوره یا بازگشت چندبرابری آن پس از خرید است.
✨ برای من هم این اتفاق افتاد، و حتی بیشتر از پول دوره، از جایی که اصلاً روی آن حساب نمیکردم، به حسابم واریز شد.
استاد، شکر خداوند برای این هدایت و آگاهی، حد و مرز ندارد.
بخشی از نتایج سارا عزیز – تأثیر مومنتوم مثبت بر روابط و آرامش درونی
همین الان متوجه یک نتیجهای شدم که چهار روز است اتفاق افتاده و نشان میدهد که چقدر خوب روی مومنتوم مثبت دربارهی این خواسته کار کردم.
من مدتهاست از حضور یک نفر در زندگیام شاکی هستم، اما امکان حذف او هم وجود نداشت. اما از وقتی که این دوره را خریدم و روی آگاهیهای آن تمرکز کردم، اتفاق جالبی افتاد: برای آن شخص کاری پیش آمد و حالا چهار روز است که ندیدمش. حالا آرامشم در این چند روز فوقالعاده بیشتر شده است. چقدر لذتبخش است که بدون هیچ درگیری یا تلاش خاصی، فضا برای آرامش من باز شده است.
برای او آرزوی سلامتی دارم و امیدوارم اوضاع همچنان در همین مسیر پیش برود.
بخشی از نتایج آزاده زمانی عزیز – روانتر شدن چرخ زندگی با درک مومنتوم
در طی زندگی با آگاهی های این 3 جلسه از دوره هم جهت با جریان خداوند، ، چرخ زندگی من به طرز عجیبی روانتر شده است.
✨ کیفیت رابطهام با اطرافیانم خیلی بهتر شده و خداوند از طریق دستان نابی که وارد زندگیام کرده، لحظه به لحظه مرا در مسیر علایقم هدایت میکند.
✨ آرامشم بیشتر شده و جالبه که گفتگوهای ذهنیم به شدت مثبت شده و چیزی که مرتب توی ذهنم تکرار میشه، هدایتهایی هست که در این ۵ سال دریافت کرده بودم و این جنس از مرور، چقدر باعث شده روی خدا بیشتر حساب کنم.
✨ و از همه مهمتر، وقتی مومنتوم منفی سراغم میآید، الهامات فوقالعادهای دریافت میکنم که باعث میشود سریع آن را شناسایی و کنترل کنم.
خدایا شکرت که زندگی چقدر آسون و زیباست.
بخشی از نتایج محمد عزیز – درک مومنتوم مثبت و تغییر در کنترل احساسات
در طی کار کردن با آگاهی های این سه جلسه، نهتنها از نظر مالی پیشرفت کردم، بلکه هدایایی دریافت کردم که اصلاً انتظارش را نداشتم.
✨ حس میکنم زندگیام روانتر شده و یاد گرفتم چطور آرام باشم، چیزی که همیشه برایم چالش بود.
✨ قبلاً خیلی زود عصبی و نگران میشدم، ولی حالا که مومنتوم مثبت و منفی را درک کردم، یک اهرم رنج و لذت قوی برای کنترل ذهنم پیدا کردم.
✨ به محض اینکه حس میکنم ممکن است عصبی شوم، به خودم میگویم: “محمد جان، الان وقتشه که خودت رو نشون بدی” و خیلی سریع آرام میشوم.
💡 حالا حتی هنگام رانندگی هم سعی میکنم سکوت کنم، بوق نزنم و در آرامش مسیرم را ادامه دهم. دیگر خودم را با کسی مقایسه نمیکنم و تمرکزم روی خودم است، چون میدانم که به نیرویی وصل هستم که بدون اجازهاش برگی از درخت نمیافتد.
خدا را صد هزار مرتبه شکر برای این مسیر فوقالعاده که به من یاد داده چطور خالق خوبی برای زندگیام باشم.
بخشی از نتایج سوسن عزیز – خلق خانهای رویایی با درک مومنتوم
استاد، من کاملاً مفهوم مومنتوم را درک کردهام. خدایا شکرت برای این آگاهیهای ناب که از طریق استاد به ما داده میشود.
ماجرا از جایی شروع شد که به دنبال خانه جدیدی بودم، چون خانه فعلیام قرار بود فروخته شود. من ۵۵ سال در شمیران زندگی کردهام و دلبستگی عمیقی به این منطقه دارم، اما قیمتها واقعاً عجیب و غیرقابلباور بود. پسرم که در انتهای اتوبان شهید بابایی خانه گرفته بود، اصرار داشت که ما هم آنجا برویم، چون قیمتها مناسبتر است و خیالش راحتتر خواهد بود.
با اینکه دلم راضی نبود، اما گفتم شاید این تغییری است که باید بپذیرم. شروع کردم به دیدن خانهها در آن منطقه و سعی کردم فقط روی چیزهایی که دوست داشتم، تمرکز کنم. مثلاً در یکی از خانهها انباری کوچکش را دوست داشتم، در جایی دیگر عاشق بالکنش شدم، در خانهای دیگر سرویسهای بهداشتی را تحسین کردم. به جای ناله و شکایت، فقط توجهام را روی موارد مثبت گذاشتم و یادآوری کردم که “من دارم جریان مومنتوم مثبت را میسازم.”
اما هربار که به قرارداد بستن نزدیک میشدیم، یک اتفاق مانع میشد. یا مستاجر تصمیم به تمدید میگرفت، یا صاحبخانه نظرش تغییر میکرد. هر بار که این اتفاقها میافتاد، در دلم میگفتم: “خداوند برای من نقشه دیگری دارد، من روی مومنتوم مثبت تمرکز میکنم. تا اینکه برادرم تماس گرفت و گفت طبقهی اول ساختمانشان دارد خالی میشود. او مدیر ساختمان و معتمد آنجا بود. وقتی قیمت را پرسیدیم، صاحبخانه گفت قیمتش قطعی است و امکان کاهش ندارد. برادرم که خیلی با من همفرکانس است، تصمیم گرفت بیخیال شود، اما همان لحظه خانم صاحبخانه پرسید: “شما چقدر مدنظر داشتید؟” و بعد از شنیدن پیشنهاد ما، گفت که تا فردا فکر خواهد کرد.
فردای آن روز تماس گرفتند و گفتند خانه برای شماست! آن لحظه اشک در چشمانم جمع شد، چون متوجه شدم این خانه دقیقاً همان خانهای است که تکتک ویژگیهای دلخواهم را دارد. بالکن زیبا، انباری عالی، پارکینگ، سرویسهای ایدهآل و آشپزخانه رویایی، همه در این خانه جمع شده بود و جالبتر اینکه این خانه در همان شمیران بود!
همه میگفتند “محال است بتوانی در این منطقه با این قیمت خانه پیدا کنی.” اما استاد، شما با مفهوم مومنتوم، عمیقاً یاد دادید که نیازی نیست مثل بقیه فکر کنیم، نیازی نیست درگیر افکار منفی و محدودیتهای دیگران شویم. فقط باید بدانیم که خودمان خالق واقعیت خود هستیم.
✨ من در این مسیر، فقط روی فرمولی که در این دوره یاد گرفتم تمرکز کردم. اجازه ندادم نگرانیهای بقیه روی من تأثیر بگذارد، به خودم گفتم: “صبر میکنم تا جایی که دوست دارم، به زمانش برایم درست شود.”
واقعا با هربار هجوم اینهمه افکار منفی که درباره نگرانی از آینده می اومد، سریعا با آیاتی از قرآن که توضیح دادید، به قول شما از اون حجم افکار منفی time out,می گرفتم و این آیه خصوصا حکم time out برای من داشت
«قُلْ لَا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ ۚ وَإِنْ کُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لَاسْتَکْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَمَا مَسَّنِیَ السُّوءُ ۚ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ وَبَشِیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
این آیه همیشه آرامم میکرد که نگران آینده نباشم، چون خداوند بهترین مسیر را برایم فراهم میکند. و دقیقاً همین اتفاق افتاد.
✅ نتیجهی درک مومنتوم در این دوره:
🔹 خلق خانهای رویایی دقیقاً در منطقهای که دوست داشتم، برخلاف باور همگان که میگفتند غیرممکن است.
🔹 عدم درگیری با افکار منفی دیگران و تمرکز روی جریان مومنتوم مثبت.
🔹 افزایش قدرت ایمان و آرامش در مسیر خلق خواستهها.
💖 به خداوند قسم، اگر فقط اجازه ندهیم مومنتوم منفی شکل بگیرد، معجزه اتفاق میافتد و خواستهها در زمان درست به زیباترین شکل ممکن خلق میشوند!
بخشی از نتایج طیبه عزیز – تحقق آرزویی که یک سال پیش فقط یک رویا بود
امروز فقط وسط خیابون از شدت ذوق، هم خندیدم، هم گریه کردم، هم با صدای بلند جیغ کشیدم و هورا گفتم!
امروز رسماً از خوشحالی میرقصیدم… یک لحظه وایستادم، دور خودم چرخیدم، مثل بچگیها که بیدلیل میچرخیدیم و کیف میکردیم.
من فقط اشک ریختم از خوشحالی، چون یک سال پیش، آرزو داشتم روی دیوار محلهمان نقاشی دیواری کار کنم… و امروز، این آرزو به واقعیت تبدیل شد!
✨ چطور اتفاق افتاد؟
چون در این دوره یاد گرفتم که چطور خواستههای نصفه و نیمهام را به ثمر برسانم. این نتیجه برایم مثل یک مدرک شد که اگر این خواستهام محقق شد، پس بقیه هم میشوند. فقط کافی است از مومنتوم منفی جلوگیری کنم و مومنتوم مثبت را تا 100٪ ادامه دهم تا خلق شود!
✨ اما اتفاق شگفتانگیزتر این بود:
وقتی یاد روزهایی افتادم که به خانوادهام التماس میکردم اجازه بدهند نقاشی دیواری انجام دهم و آنها مخالفت میکردند، باورم نمیشود که همان آدمها، حالا مرا تحسین میکنند و حمایت میکنند!
نه تنها برادرم تشویقم میکند، بلکه خودش هم به فکر افتاده که نقاشیخط کار کند!
💡 امروز، مومنتوم مثبت را در عمل تجربه کردم.
با تکتک ذرات بدنم حس کردم که وقتی استاد میگوید اگر مومنتوم را به 100٪ برسانی، خواستهات خلق میشود، یعنی واقعاً همینطور است. امروز، لحظهای را زندگی کردم که خدا گفت “موجود باش” و “موجود شد”. و امروز، خودم با قدرتی که خدا به من داده، گفتم “موجود باش” و خداوند خلق کرد.
خدای ماچماچیم، نمیدانم چطور اینهمه حس خوب را بیان کنم…
بخشی از نتایج محمدرضا عزیز – آگاهیهایی که زندگیام را دگرگون کرد
چقدر این دوره فوقالعاده است. تو این مدت به قدری خودم را شناختم که تعجب میکنم این افکار و رفتارها کجا بوده و چرا تا الان متوجهشان نشده بودم.
💡 یکی از مهمترین کشفهایم:
با اینکه رابطه خوبی با همسرم داشتم، همیشه یک مقاومت عجیب بین ما وجود داشت که فکر میکردم از سمت اوست، اما حقیقت این بود که این مقاومت از سمت خودم بوده!
از جلسه دوم به بعد، دارم آگاهانه کنترلش میکنم و نتایج فوقالعادهای در رابطهام دیدهام.
💡 ترسهایی که اصلاً متوجهشان نبودم:
درک مفهوم مومنتوم خیلی من رو از درونم و اساس فرکانس هام به شناخت عمیق رسوند. من نگرانیهایی از آینده یا درباره افراد داشتم که یه جورایی مومنتوم منفی مخفی ای رو درونم شکل داده بود و من اصلا متوجهش نبودم. آگاهی های مفصلی که استاد توی این 3 جلسه داده، باعث شد که به این تیکه از درونم پی ببرم و وقتی از وجود این مومنتوم منفی در درونم آگاه شدم، خیلی سریع فهمیدم چرا برخی از خواستههایم تا الان برآورده نمیشدند و از الان به بعد یاد چکار کنم که این نتایج نصف و نیمه به ثمر برسه.
من قبلاً دوره احساس لیاقت را گذرانده بودم و نتایج خیلی خوبی گرفتم، اما این دوره، مکمل فوقالعادهای برای آن است
یک تجربه جالب از هدایت:
چند روز پیش قرار بود به یک مراسم برویم، و ظهر همان روز یک حسی مدام به من میگفت: “ماشین را ببر و در کوچه بگذار.”
اول مقاومت کردم، اما بعد گفتم بگذار گوش کنم. سوییچ را برداشتم، همسرم پرسید: “کجا میروی؟”
گفتم: “میخواهم ماشین را در کوچه بگذارم.”
گفت: “الان؟”
گفتم: “آره!”
و اما نتیجه ی عمل به این هدایت:
دقیقاً همان زمانی که قرار بود از خانه برویم، برق قطع شد و چون درب خانه برقی بود و دو در جداگانه داشت، اگر ماشین در حیاط میماند، نمیتوانستیم به موقع به مراسم برسیم!
این دقیقاً همان هدایتهایی است که استاد از آن صحبت میکند.
نتایج مالی:
در این ۳ جلسه به خاطر تمرین ادامه مومنتوم مثبت، کلی نتیجه مالی گرفتم و برخی معوقات که از شهریور ماه مانده بود، به طرز عجیبی به من پرداخت شد.
کنترل مومنتوم منفی:
چند اتفاق نادلخواه در محل کار پیش آمد، اما این بار آگاهانه به آموزههای استاد درباره جلوگیری از شکلگیری مومنتوم منفی عمل کردم. با اجرای تکنیک Time Out، به آنها قدرت ندادم و نتیجه این شد که حال من عالی ماند، لبخند روی لبم بود و مثل یک بازی به آن نگاه کردم. در حالی که اگر قبل از این دوره بود، وارد مومنتوم منفی میشدم و همین باعث ایجاد دردسرهای بزرگ برایم میشد!
✨ خدایا شکرت برای این آگاهی که زندگیام را دگرگون کرد!
بخشی از نتایج نور عزیز – درک عمیق مومنتوم و کنترل ذهن در لحظه
در این دو سه هفتهای که دوره را گرفتهام، به طرز عجیبی قلبم با من همراه شده است تا مومنتومهای منفی را در لحظه قطع کنم. الان، به محض اینکه فکر منفیای سراغم میآید، فوری به خودم هشدار میدهم و آن را متوقف میکنم.
🔹 قبلاً اینطور نبود…
گاهی ساعتها غرق در مومنتوم منفی میشدم (مثلاً در یک گفتوگوی منفی یا نشخوار فکری)، اما الان در کسری از ثانیه متوجهش میشوم و قطعش میکنم. حتی قبل از اینکه یک فکر منفی به زبانم بیاید، در ذهنم متوقفش میکنم!
✨ این آگاهی و این سطح از خودشناسی، برای من بزرگترین دستاورد این دوره است. یعنی اگر هیچ نتیجهی دیگری هم نداشته باشم، همین یک آگاهی برای تمام عمر کافی است.
لیست مومنتومهای منفیای که در لحظه قطع کردهام:
✅ قربانی جلوه دادن خودم با فکر کردن به کسانی که به من بدی کردهاند.
✅ مقصر دانستن دیگران و اینکه باور کنم آنها روی زندگی من اثر دارند.
✅ گیر دادن به اطرافیان و تلاش برای اینکه آنها را آگاه کنم.
✅ باورهای عدم لیاقت و نشخوارهای ذهنی منفی درباره خودم.
✅ عصبی شدن بابت اتفاقات روزمره و گیر دادن به زمین و زمان.
✅ نشخوار فکری در مورد رفتار اقوام و بستگان.
💡 حالا یک باور جدید ساختهام:
وقتی احساس کنم مومنتوم منفی در حال شکلگیری است، این باور فوراً به من یادآوری میکند که آرام باشم و مومنتوم را در لحظه متوقف کنم. 🔹 این یعنی کنترل واقعی ذهن… خدایا چقدر این حس قدرت و آرامش لذتبخش است.
تجربه جانان – درک مومنتوم و تجربهی معجزات واقعی در کسبوکار
از وقتی در دورهی “همجهت با جریان خداوند” شرکت کردم و مفهوم مومنتوم را درک کردم، معجزات در کار و زندگیام شروع شده است. ما دو سال بود که درگیر یک مشکل بزرگ در پروژههای کاریمان بودیم.
✔ ضمانتنامهها باطل شده بود.
✔ قراردادها به مشکل خورده بودند.
✔ هیچ راهحلی پیدا نمیشد.
اما با ورودم به این دوره، ورق برگشت! و تغییراتی رخ داد که دقیقا در جهت خواستهی ما بود:
🔹 مدیرعامل شرکت و کارفرما تغییر کردند، که این اتفاق کاملاً به نفع ما بود.
🔹 مدیر بازرگانی عوض شد (هرچند ابتدا فکر میکردم این تغییر برای ما خوب نیست، اما روی حفظ مومنتوم مثبت تمرکز کردم و دیدم که دقیقا به نفع ما شد).
🔹 مدیرعامل جدید یک هفته بعد از منصوب شدن، خودش از ما درخواست جلسه کرد! و برای اولین بار، جلسهای با مدیرعامل داشتیم که کاملاً متفاوت و مثبت بود.
🔹 مشتریهای ما بیشتر شدند و کیفیت مشتری ها هم به طرز قابلتوجهی بهتر شد.
🔹 چندین پیشنهاد کاری جدید دریافت کردیم.
✨ نتیجه:
✔ با درک مومنتوم، یاد گرفتم که حتی در شرایطی که ظاهرش نامطلوب است، اجازه ندهم مومنتوم منفی شکل بگیرد.
✔ حالا میبینم که چطور جهان در پاسخ به این آگاهی، درهای جدیدی به رویم باز میکند.
✔ چقدر زندگی زیباتر و سادهتر شده است!
بخشی از نتایج شاهده عزیز – همجهت شدن با جریان خداوند و دریافت نشانهها
از وقتی در دورهی “همجهت با جریان خداوند” شرکت کردم، آرامش عمیقی درونم ایجاد شده است. ایمانم قویتر شده، باورم به خداوند عمیقتر شده، و ترکیب این دوره با “قانون آفرینش” برایم فوقالعاده بوده است. یکی از مهمترین نتایجی که از این سه جلسه گرفتم، پیدا کردن ترمزهای مخفیام بود.
قبل از این دوره، بارها پیش آمده بود که به 90% خواستهام رسیده بودم اما در لحظات آخر همهچیز از هم میپاشید. اما حالا میبینم که علت آن، مومنتومهای منفی مخفی در ذهنم بود که جلوی تحقق 100% خواستههایم را میگرفتند.
✅ نتایجی که تا همین حالا از دوره گرفتهام:
1️⃣ هدایت برای شروع دوبارهی فعالیت یوتیوب
بعد از گوش دادن جلسهی اول، چندین نشانه دریافت کردم که باید فعالیت یوتیوبم را که مدتی متوقف کرده بودم، از سر بگیرم. همان روز، بعد از مدتها ویدیو گذاشتم و بازدیدها بهطرز عجیبی بالا رفت.
2️⃣ تحقق سفر به دبی در ایام نوروز
مدتی بود که میخواستم برای نوروز همراه دخترم به دبی سفر کنم. اما گذرنامهام نیاز به تمدید داشت و چون از همسرم جدا شدهام، برای گذرنامهی دخترم به اجازهی پدر نیاز داشتم.
💡 طبق آنچه در جلسهی سوم یاد گرفتم، تصمیم گرفتم با خداوند “تقسیم کار” کنم و از او نشانه بخواهم.
❗️چند روز بعد، خواهرم وسط صحبتهایش ناگهان گفت: “راستی میدونی امسال قراره قانونی تصویب بشه که برای گرفتن گذرنامه، دیگه نیاز به اجازهی پدر و همسر نیست؟”
این نشانهی واضحی برایم بود که باید برای تمدید گذرنامه اقدام کنم.
3️⃣ حل آسان مسئلهی گذرنامه
رفتم به پلیس+10، اما گفتند هنوز این قانون تصویب نشده و همچنان به اجازهی پدر نیاز است. اما در همان روز، بهشکل معجزهآسا پدر دخترم خودش آمد و رضایت داد.
👈 نکتهی جالبتر: در فرم امضای رضایت، گزینهی جدیدی اضافه شده بود که پدر میتوانست رضایت “دائم و همیشگی” بدهد، و بدون اینکه من درخواست کنم، خودش همین گزینه را انتخاب کرد. علاوه بر این، مسئول اداره که با همه با اخم و ناراحتی برخورد میکرد، با من کاملاً محترمانه و با آرامش رفتار کرد و کارهایم را سریع انجام داد.
نتیجه گیری های من:
✔ با درک مومنتوم و همجهت شدن با جریان خداوند، تمام کارهایم بهراحتی و از مسیر هموار انجام شد.
✔ وقتی روی مومنتوم مثبت تمرکز میکنم، خداوند همهچیز را به سادهترین شکل ممکن برایم میچیند.
✔ حالا میفهمم که استاد چرا اینقدر روی مومنتوم تأکید داشتند، و چطور این آگاهی، نتایج نصفهونیمهی زندگیام را به 100% میرساند.
بخشی از نتایج سینا عزیز – درک عمیق قرآن و مفهوم مومنتوم در آیات قرآن، در دورهی همجهت با جریان خداوند
از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۵ در حوزه علمیه بودم و کل قرآن را در ۱۳-۱۴ سالگی حفظ کردم. اما هیچوقت درک حقیقی این آیات را نداشتم، تا زمانی که استاد عباسمنش مفهوم مومنتوم را از دل قرآن برایمان توضیح دادند.
من اگر ۵۰۰ صفحه کلمه “استاد” را برایتان بنویسم و این لقب را به شما بدهم، باز هم برایتان کم است. چون من در عمرم کسی را ندیدهام که واقعاً اینقدر شایستهی لقب استاد باشد.
به نظر من، تاکنون کسی نتوانسته این آیات و قوانین جهان هستی را اینچنین زیبا، واضح و کاربردی توضیح دهد. هیچکس نتوانسته مفهوم مومنتوم را اینقدر شفاف و زیبا از میان آیات قرآن استخراج کند و آن را بهگونهای توضیح دهد که باعث شود به کتاب قرآن مانند یک راهنمای گامبهگام برای تجربهی خوشبختی نگاه کنیم.
با آموزه های شما بود که برای اولین بار فهمیدم که این جهان مثل آینه عمل میکند.
✔ وقتی استاد آیهی “فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا” را توضیح دادند، تازه متوجه شدم که چطور این جهان انعکاس اعمال و باورهای ماست.
✔ وقتی معنی “کُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّکَ” را بیان کردند، فهمیدم که چرا خداوند برای همه، چه در مسیر مثبت و چه در مسیر منفی، مومنتوم ایجاد میکند.
✔ برای اولین بار در زندگی، “إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ” را نه فقط بهعنوان یک دعا، بلکه بهعنوان یک اصل محکم برای خلق تجربههای زندگیام درک کردم.
✨ استاد عزیز، درک شما از قرآن، چیزی فراتر از یک توضیح ساده است. شما قرآن را بهعنوان یک راهنمای گامبهگام برای تجربه خوشبختی معرفی کردید و باعث شدید که من به این کتاب، نگاه کاملاً جدیدی داشته باشم.
✅ نتیجهی حضور در این دوره برای من:
🔹 درک عمیقتر قوانین جهان و قرآن بهشکلی کاربردی و عملی
🔹 شناخت مفهوم مومنتوم در آیات قرآن و ارتباط آن با زندگی شخصی
🔹 دیدن قرآن نه فقط بهعنوان یک کتاب مذهبی، بلکه بهعنوان نقشهی راهی برای تحقق خواستهها و ساختن یک زندگی عالی
استاد عزیز، از خدا هزاران بار سپاسگزارم که مرا به این دوره هدایت کرد. مطمئنم که این آگاهیها، مسیر زندگی من و بسیاری از دانشجویان این دوره را متحول خواهد کرد. متن اصلاحشده از لحاظ املایی:
بخشی از نتایج ایوب عبدی عزیز:
این چند وقته مدام برای خودم تکرار میکنم که قوانینی که استاد میگوید، دقیقاً همین است و تغییری نمیکند. لازم نیست کار عجیب و غریبی انجام بدهم، فقط باید آن را باور کنم و ایمان داشته باشم که این قوانین همیشه جواب میدهند.
قبلاً وقتی ظاهر قضایا فرق میکرد یا خواستهای دیرتر محقق میشد، دچار تردید میشدم:
نکند جواب ندهد؟ نکند من اشتباه میکنم؟ شاید راه دیگری وجود دارد که من نمیدانم؟
اما با درک مومنتوم مثبت، این شکها خیلی کمتر شده و خیالم راحتتر است، چون حالا میدانم مهمترین اصل برای دریافت خواستهها همین مومنتوم مثبت است.
✅ نتایجی که در همین ۳ جلسه گرفتم:
✔ حواسم جمعتر شده و اجازه نمیدهم مومنتوم منفی شکل بگیرد. اگر هم اتفاقی بیفتد، سریع با تکنیک Time Out به مسیر مثبت برمیگردم.
✔ مشتریهای بهتری سراغم میآیند و راحتتر بها پرداخت میکنند.
✔ فروش من چند برابر شده، تا جایی که موجودی انبارم تقریباً تمام شده است!
✔ لباسهایی را فروختم که قبلاً فکرش را نمیکردم به این زودیها به فروش بروند.
📌 یکی از مهمترین کارهایی که کمکم میکند، مطالعهی کامنتهای دیگر دانشجویان است.
دیدن تجربههای آنها باعث میشود آموزهها را بهتر درک کنم، از روشهایشان در اجرای مومنتوم الگو بگیرم و در مسیر بمانم.
خدایا شکرت که در این مسیر هدایت شدم.
نکته:
اینها فقط بخش کوچکی از چند دانشجو از این دوره بود که بیان شد. ضمن اینکه تا همین حالا می توان از خلال نظرات دانشجویان این دوره، چندین کتاب از نتایج اولیه دانشجویان به خاطر درک و عمل به این آموزه ها نوشت. سعی می کنیم در روزهای آینده، این صفحه را بروزرسانی و نتایج بیشتری به این صفحه اضافه کنیم.
اگر از خلال مطالعه تجربیات دانشجویان این دوره، خداوند به شما نشانه ای برای پیوستن به این دوره داد، به جمع دانشجویان دورهی «همجهت با جریان خداوند» بپیوند.
اطلاعات کامل درباره آگاهی های دوره ” هم جهت با جریان خداوند”
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر که تنها قدرت حاکم بر جهان هستی است.
درود بر استاد بزرگ و خانوم شایسته عزیز .
درود بر همه دوستان همفرکانسی عزیز.
این دوره بسیار بسیار عالی و با ارزشه چون اول از همه باعث شد در وجود من آرامش بیشتری ایجاد بشه و اینقد نتایج من داره خوب بوجود میاد و مسیرم خوب پیش میره که باور کنید چند روزه که نتونستم بیام توی سایت و یکم عقب موندم اما الان گفتم سایت و سرمایه گذاری روی خودم از نفس کشیدنم واجبتره .
درک مومنتوم مثبت بسیار بسیار کلیدی هستش و وقتی به طور اصولی یاد میگیریم که روی افکار مثبت و رفتار مثبت بمونیم نتایج خودشون ایجاد میشن و خداوند به راحتی مسیر رو بهت میگه و خودش لحظه به لحظه هدایت میکنه فقط باید روی مومنتوم مثبت بمونی سپاسگذار خداوند باشیم و شجاعت داشته باشیم و حرکت کنیم ، رفتاری کنیم که قبلا انجام نمیدادیم و اینجا توکل و ایمان خودش رو نشون میده .
چند تا از نتایج خوبم رو تایپ میکنم تا اول به خودم کمک کنه که فقط برم توی دل خواسته هام و حامل رو خوب نگه دارم ایمانم رو بهتر نشون بدم و خداوند مسیر رو برام روشن میکنه انشالا دوستان هم استفاده کنند .
سه هفته پیش قصد مسافرت داشتم و میخواستم این سری از تالش حرکت کنم و از مسیر یاسوج چون تا الان نرفته بودم و یه حسی میگفت برو یاسوج بعد برم داراب شیراز . تازه ماشینم رو خداوند بهم هدیه داده بود و باید تعویض پلاک میکردم . رفتیم برا تعویض که باید یه روزه انجام میشد و فرداش میخواستیم بریم مسافرت ، اما گفتن که شما چون پلاک قزوین عوض شده و قیچی شده باید یه هفته صبر کنید تا براتون از رشت بیاد . من توی این مدت گفتم خدا بهتر میدونه حتما این درسته بعد گفتیم بیام بجای یاسوج از یزد بریم هوا هم بهتره . توی این یه هفته تقریبا کل شهرها برفی بود و هوا سرد بود بعد از یک هفته رفتیم تعویض پلاک گفتن بخاطر شدت برف هنوز پلاک شما نیومده شاید فردا بیاد . من گفتم خدا بهتر میدونه شاید قراره هوا بهتر بشه و ما بریم یاسوج توکل بر خدا . فرداش پلاک ما براحتی اومد و پرچ شد روز بعدش حرکت کردیم به سمت یاسوج و هوا هم عالی بود . قبل از حرکت من گفتم خدایا توی این سفر هدایت کن تا هم قوانین رو بهتر درک کنم و بزرگتر بشم و هم زیبایی ها رو بیشتر بهم نشون بده و کاری کن از نظر مالی هم رشد کنم و بهتر بشم و به خواسته اصلیم هم برسم که براش حرکت کردم که اونم توضیح میدم .
من 5 سال بود که بعد از طلاق موفق نشده بودم دخترم رو ببینم حضانت دخترم با من بود اما همسر سابقم بچه رو بهم تحویل نمیداد همه جوره هم تلاش کردم با پادر میونی با دادگاه با کلانتری با دعوا اصلا نمیشد . شب بود و توی کمربندی اصفهان یهو به خانومم گفتم که من روی مومنتوم پایدار مثبت هستم اونم چندین ماهه و برای داشتن دختر باید رها باشم و کلی حرف زدم و گفتم اگر دخترم اومد فلان کارها رو انجام میدم و نیم ساعت با جزئیات حرف زدم و اگر نیومد هم فلان کار رو انجام میدم من رها هستم . و میدونید چسبیده بودم به خواسته و ناخواسته و فکر میکردم این یعنی رها بودن . کامل توضیح دادم و بعد ساکت شدم همسرم هم هیچی نگفت . یکم بعد گفتم خب من اینهمه حرف زدم تو هیچی نگفتی . اونم گفت ببین من با قصد آوردن بچه اومدم تو میگی اگه اومد یا اگه نیومد . من بخوام حرف بزنم تو انرژی منو از بین میبری . بهو یه الهامی یه هدایتی اومد ، گفتم فهمیدم مشکل من چیه گفت چی . گفتم ببین من اصلا رها بودن رو نفهمیدم من فکر میکردم رها بودن یعنی هم خواسته و هم ناخواسته حالا رها باشی هر چه پیش امد خوش آمد…… نه !!!!!! رها بودن یعنی روی خواسته بمونی و کاری به چگونگی نداشته باشی بگی من اینو میخوام و هر الهامی اومد بهش عمل میکنم و یه ساعت حرف زدم و چند تا پاشنه آشیل رو پیدا کردم توی خواسته های دیگه که من اگر اما توی کارم دارم که نمیشه و با موندن توی مومنتوم مثبت هدایت شدم و آگاه تر شدم .
حالا بریم سراغ یاسوج ،
توی یاسوج هدایت شدم به جایی به نام آبشار یاسوج توی شهر یاسوج که کلی ایده رو خداوند بهم نشون داده که توی باغ ویلام پیاده کنم و با اون ایده ها میتونم ارزش ملکم رو چندین برابر زیاد کنم که سرمایه م رو بشدت رشد میداد . قرار بود کلی توی یاسوج بگردیم اما خداوند به جایی هدایت کرد که یه شخصی اونجا رو معرفی کرد تا بعد از ظهر هم اونجا بودیم جای دیگه هم نرفتیم و بعد حرکت کردیم به همسرم گفتم ببین خداوند برا همون بود که توی تعویض پلاک کاری کرد که هوا مساعد بشه و ما بیایم یاسوج باید اینجا رو میدیدیم.
حالا برگردیم سراغ داستان دخترم .
شب رفتم خونه داداشم و قرار شد تا پس فردا صبح اونجا باشیم بعد برم بچه از مدرسه بردارم بچه ای که 5 سال ندیده بودمش ، اما میگفتم باید ببینم خداوند چجوری هدایت میکنه و من رها باشم زمانبندی خداوند درسته تا فردا بعد از ظهر بودیم یهو دختر اون یکی برادرم زنگ زد گفت عمو بیا خونه ما من گفتم این زبان خداوند بود جمع کنیم بریم خونه داداشم بعد رفتیم سب رو موندیم قرار بود صبح زود بریم جلوی مدرسه و بچه رو برداریم برگردیم . بعد یهو خاله م بدون هماهنگی اومد و من به همسرم گفتم صبر کن فعلا منتفی شد خدا بهتر میدونه اون یه ساعت بود وقتی رفت زن داداشم گفت اینجوری نرو شماره مدیر مدرسه دارم زنگ بزن با هماهنگی برو خلاصه اونم گفت هدایته زنگ زدم بعد رفتم توی مدرسه دخترم که کلاس هفتم بود و از کلاس دوم ندیده بودمش رو دیدمش یک ساعت گریه میکرد و نمیخواست پیش من باشه . بعد مدیر گفت شما فردا هم بیا مشاور هم هست با اونم صحبت کن .
من گفتم اینم هدایته و خداوند بهتر میدونه فردا دوباره اومدم مدرسه دوساعت با مدیر و مشاور جلسه گذاشتیم صحبت کردیم یه ساعت هم با دختر بودم و دیگه گریه نکرد .
با دخترم قرار گذاشتم که دو ساعت بعد از ظهر با من بیاد و فردا هم بیاد تا بریم براش خرید کنم . اما بعد از ظهر مامانش اجازه نداد بیاد زنگ زدم به مدیرمون اونم گفت با مشاور صحبت کن . با مشاور صحبت کردم گفت دخترتون خودش انگار نیومده و مامانش مخالف نیست اما بهش گفته بود که من میتونم بچه رو ببرم و تو دستت به جایی بند نیست و من میتونم از طریق دادگاه بچه رو از اون بگیرم . اینو که گفت گفتم پس تداوند میگه برو دادگاه .
فردا رفتم دادگاه یه دادخواست نوشتم رفتم پیش معاون دادستان ، بنده خدا اونم با آرامش و احترام به سوالاتم جواب داد و گفت تو نمیتونی بچه رو مجبور کنی که با تو باشه منم گفتم پس اونم نمیتونه بچه رو مجبور کنه درسته گفت آره گفتم خوب اون پنج ساله که بچه رو از من گرفته و هر کاری کردم تحویل نداده منم اگا بچه رو ببرم اون نمیتونه کاری کنه درسته گفت آره دادگاه به این جور پرونده ها زیاد بها نمیده گفتم اوکی گرفتم .
شبش خداوند بهم الهام کرد پاشو خداحافظی کن و از این محیط خارج شو با خانواده خدا حافظی کردم چون همسر سابقم همسایه مون بود و رفتم شب توی ماشین خوابیدم و تا ساعت یازده با ماشین می چرخیدم یهو الهام شد سریع دور بزن برگرد برو جلو مدرسه وقتی رسیدم دختر از مدرسه اومد بیرون الهام اومد که بزار از مدرسه دور بشه 500 متر فاصله گرفت به خدا گفتم خدایا اگه این درسته الان دخترم از اینور خیابون بره اونور . تا حرفم تموم شد رفت اونور خیابون . منم رفتم سوارش کردم و آوردمش شمال .
این خواسته ای که پنج سال بود از هر راهی نتونستم بهش برسم حتی کلی نوشته بودم و نمیشد به راحتی توی چهار روز با گوش دادن به هدایت موندن توی مومنتوم مثبت و ایمان داشتن و پیدا کردن پاشنه آشیل من بهش رسیدم .
الان 5 روزه که از بودن دخترم لذت میبرم و هر لحظه سپاسگذار خداوند بزرگ هستم .
کلی نتایج کوچیک هم برام توی هر روز به وجود اومده که قبلا باید زور میزدم .
خدارو صد هزار مرتبه شکر .
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر . سلام گرم من رو پذیرا باشید دوست عزیزم .
از شما بسیار بسیار ممنونم که کامنت من رو خوندید واقعا از استاد عزیزم استاد بزرگ استاد عباسمنش سپاسگزارم از خداوند بزرگ هم سپاسگذار هستم که با اجرای این قانون بسیار عالی نتایج بسیار بزرگی رو تونستم برای خودم خلق کنم من توی این چند سال دخترم رو هرشب توی خواب میدیدم و هر روز در موردش حرف میزدم هر روز توی دفتر سپاسگذاریم در موردش مینوشتم و از سلامتیش سپاسگذار خداوند بودم حتی چند وقت پیش توی گوشیم یه فال باز کردم و اونجا نوشته شده بود که فرزندان تو چه در زمین و چه در آسمانها مورد حفاظت فرشتگان و خداوند هستند که دوتا فرزند من قبل تولد پیش خدا رفتند و تعبیرم از فال این بود که اونها مورد حفاظت فرشتگانند و دخترم هم مورد حفاظت خداونده . اما هرچه تلاش کردم و از هر دری وارد شدم نتونستم دخترم رو ببینم .
خدا رو شکر من با موندن مداوم توی مومنتوم مثبت و حال خوب و سپاسگذاری تونستم دخترم رو پیش خودم بیارم و به بزرگترین آرزوی زندگیم برسم .
دخترم از روزی که دنیا اومده بهش گفتم تو هدیه خداوند ی واسه دو سه روز اول میگفت بابا میدونم تو مصلحت منو میخوای اما میشه منو ببری داراب البته فقط یه ساعت گریه کرده بود .
من مو به مو به الهامات گوش کردم و وقتی به دخترم رسیدم همش توی ذهنم از قانون تکامل میگفت فقط میگفت تکامل تکامل . فکر میکردم یعنی چند روز بعد دخترمو باید برگردونم اما بعد فهمیدم تکامل اینجا یعنی این که بزارم کم کم و تکاملی قلبش دوباره بروم باز میشه صبر کن ذره ذره حالش بهتر میشه .
الان ده روزه اومده با همسرم میره بیرون میگرده خوش میگذرونه میگه بابا دوست دارم بهش رانندگی یاد میدم با عشق میشینه پشت فرمون هر روز توی ساحل بازی میکنه و بهیچ وجه ناآرامی و دلتنگی نداره و زود این تکامل طی شد یه جوری که ساعت به ساعت تغییرات رو توی وجودش میبینم .
واقعاً با تمام وجودم سپاسگزار خداوندم .
راستی یه موضوع مهم که استاد توی دوره ها در موردش حرف میزنن اینه که وقتی شما به یه خواسته و آرزو میرسید از اعتماد بنفسی که میگیرید و میگی من تونستم به آرزوم برسم من انجامش دادم و بزرگتر شدم قدرت میگیری و توانمندتر میشی برای رسیدن به هدف های بعدی .
باید اینا رو طلا گرفت
من خواسته م هر روز کنارمه میپره بغلم برام میخنده و من اعتماد بنفسم چسبیده به سقف .خدای بزرگم ازت سپاسگذارم .
بخودم میگم تا آخر این دوره خدا میدونه با عمل به این آگاهی ها یه چه نتایج بزرگی میرسم که الان روحم ازش خبر نداره ، غرق لذت و سپاسگذاری میشم . خدایا شکرت که توی این لحظه دخترم پیشمه و الان شامش رو خورده و راحت و اروم خواب رفته .
از ته دلم برای شما و دوستان عزیزم بهترین ها رو از خداوند درخواست میکنم .
ممنون ار مهمون نوازی شما دختر دی. حتماً و حتماً دوباره میام یاسوجِ زیبا رو میبینم و ازش لذت میبرم . ممنون از دعوتتون دوست خوبم .
پایدار باشید در پناه الله یکتا
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما دوست عزیز امیدوارم که در تک تک لحظات زندگی شاد و آرام و سلامت باشید و هر لحظه سپاسگذار خداوند بخاطر نعمتهایی که در اختیارتون گذاشته باشید . بازم ازتون سپاسگذارم که با کامنتتون حالمو خوب کردید و اعتماد بنفسمو بالا بردید و باعث شد ایمانم به خداوند و این حرکت همجهت شدن با جریان خداوند بیشتر بشه .
بسیار خوشحالم که تونستم با قوانین درست و ثابت خداوند به بزرگترین هدف زندگیم برسم که با اعتماد به نفسی که بهم داد باعث شد خودمو ارزشمند تر ببینم و ایمانم به این مسیر و خداوند و الهامات خداوند بیشتر بشه و بقول استاد که میگه وقتی به هدفتان یا خواسته هاتون رسیدید یه روز جشن بگیرید و هدف بعدی رو انتخاب کنید .
منم به امید خدا هدف بعدیم رو ورودی مالی قرار دادم برای انجام ایده هایی که خداوند توی یاسوج بهم نشون داد . و امروز یه سری قدمها رو براش برداشتم اونم طبق همون فرمول قبلی که دخترم رو آوردم پیش خودم . و الهامات خداوند، منو به مسیری برد که به امید خداوند حتمآ به خواسته ام میرسم. انشالله.
با آرزوی آرامش و سلامتی شما