آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای عزیزم به اندازه ریگ های بیابان ، به اندازه ستاره ها و سیارات هفت آسمانت سپاسگزارم و شکرگزارم .
شکرگزارم که بی نهایت نعمت در زندگی من جاری و ساری کرده ای
شکرگزارم که هر روز اتفاقات و پدیده ها را به گونه ای رقم می زنی که ایمان مرا به قانون هستی و خلل ناپذیری آن بیشتر و محکم تر می کند
من به فکر همه بودم به جز خودم، من تمام تلاشم ناشی از خیال خامی بود برای خوشبختی خانواده و برادرانم.
من در ذهن خودم ارتباط و همبستگی کاملی برقرار کرده بودم بین فقر و کمبودها و بی اخلاقی ها به برنامه ها و سیاست های دولت و حکومت.
اما هر چه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم، تمام تلاش ها و دست و پا زدن های من برای تغییر وضعیت خانواده پرجمعیت کمتر نتیجه ای دربر داشت ، بخصوص آنکه توقع داشتم که به روی خودشان هم بیاورند، دستت درد نکندی هم بگویند.
نه تک و تقلاهایم دیده می شد و نه رشدی حاصل می شد
طوری بازخورد می گرفتم که انگار من بلد نیستم وظیفه ام را خوب انجام دهم ، انگار من هادی و راهنمای خوبی نیستم، انگار من راه و رسم پیشرفت را بلد نیستم و دیگران را هم به زحمت می اندازم.
مستاصل شدم اشکال کار کجا بود من که خودم می دانم وباور دارم و خدا هم شاهد است که صادق تر از من و خوش نیت تر از من نیست.
نتیجه نگرفتم و تئوری و باورهای ذهنی ام ترک برداشت، اما فکر نمی کردم که به کل دارم راه را اشتباه می روم، نمی دانستم راه اگر به سمت شمال است و من رو به جنوب دارم.
آخر من غیر از این راه، راه دیگری سراغ نداشتم، در مدرسه در کتاب ها، معلم ها ، خانواده و جامعه همه متفق القول بودند که ما برای خدمت و کمک آمده ایم. ما باید دیگران را نجات دهیم، اگر بینی نابینا و چاه است خاموش بنشینی گناه است.
این جا بود که پوچی و سرگردانی خود را نشان می داد، آیا عدالت خدا اشکال دارد؟ آیا برای موفق شدن باید کلک باز و دغل کار بود؟ آیا آدم های خوش قلب و صادق عاقبتی جز شکست و فقر ندارند؟
این جا بود که میان زمین و آسمان آویزان بودم ، گاهی به کل منکر وجود خدا؟ و گاهی هم مذهبی دو آتشه؟
بواسطه قلب صادق و وجود جوینده حقیقت بود که خدای عزیزم مرا هدایت کرد به راه مستقیم، به راه نعمت ها، به راه عزت ها ، به راه رشد ، به راه تغییر و یادگیری مداوم، به راه ثروت و فراوانی.
آدرس این جاده شگفت انگیز کجاست؟ در اینترنت در یک سایتی به نام عباسمنش دات کام.
آنجا بود که می شنیدم و هر جمله اش را با سرگذشت زندگی خودم مقایسه می کردم و هر بار تایید می کردم و می گفتم بله درست است چرا خودم تا حالا متوجه این موضوع نشده بودم؟
پروردگار عزیزم تو شنواترین و عالم ترین عالم هستی به بهترین نحو مرا در این مسیر هدایت می کنی و هر روز نشانه ای و آیتی به من می نمایی که باور کنم بیشتر و بیشتر قانون لایزال و بدون تغییر تو را.
هر روز بیشتر از روز پیش باور می کنم و به یقین بیشتر می رسم که تنها راه تغییر، تغییر درونم است.
تمام مسئولیت زندگی من با تمام مختصات فعلی آن بر عهده خودم هست و هیچ کس دیگر به جز خودم ذره ای در این خصوص مسئولیتی ندارد. مسئولیتی که ندارد توانایی و قدرتی هم برای تاثیر بر سرنوشت و زندگی من ندارد. هر چه هست ریشه در وجود خودم دارد.
تمام آنچه در زندگی من هست را خودم رقم زده ام خواسته یا ناخواسته. افکار و باورهایی که از بس نمونه ها و الگوهای آن را دیده ام و شنیده ام به مثابه ایمانی تزلزل ناپذیر در وجودم رسوخ کرده است و همان هاست که حرکت ها، اقدامات و فعالیت ها و گفتارهای مرا شکل داده است و این حرکات و اقدامات بوده که در مرا به اینجایی که هستم رسانده است.
به همین دلیل که من صدرصد بر زندگی و سرنوشت خود احاطه دارم بر زندگی و سرنوشت و بدبختی و خوشبختی دیگران صفردرصد تسلط و احاطه دارم
اگر کسی نخواهد باورها و افکار و ایمان خود را برای بدست آوردن نتایج متفاوت تغییر دهد من چه ابزاری برای اینکار دارم؟ من هیچ امکان و ابزاری در این زمینه ندارم برای همین هم من هیچ قدرتی برای تغییر زندگی دیگران ندارم مگر آنکه آن فرد خودش بخواهد.
خدایا صدهزار مرتبه شکرت که اکنون با تمام وجود باور کرده ام ودرک کرده ام که من وقتی حتی بدون قصد تغییر شرایط بیرونی شروع می کنم به تغییر باورها و افکار تکرارشونده محدود کننده درون شخصیت خود و سعی می کنم با منطق و با الگوبرداری از افراد موفق باورهای قدرتمند کننده و سازنده جایگزین آن کنم محیط و شرایط بیرونی زندگی من هم شروع به تغییر می کند و شرایطی متناسب با شخصیت و ایمان و باور من برایم شکل می گیرد و چه بسا در این فرآیند اطرافیانی که قبلاً به زور نتوانستم ذره ای تغییر در رفتار و اعمالشان ایجاد کنم حالا ناخواسته و نرم و روان و بدون زحمت آنان نیز تغییر نموده و در همان مسیری قرار می گیرند که خواسته من هم بوده است.
سلام هم فرکانسی عزیز
بله واقعاً راهی به جز این نیست
قطعا توجه ما و باور و فهم این حقایق ، لاجرم همه ما را در مسیر خوشبختی ، آرامش و ثروت و فراوانی به پیش خواهد برد
باور به اینکه باید از درون تغییر کنیم و برای تغییر درون باید کانون توجه ما، یعنی تمرکز و جهت شنیدن و دیدن و کلام ما بر نعمت ها و ثروت ها و فرصت های بیشمار زندگیمان باشد