آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
سلام به استاد عباسمنش و همه دوستان عزیز
جالبه چقدر همین موضوع رو به عنوان نصیحت میگفتیم دریغ از اینکه خودمون تو تله حرف مفت زدن افتاده بودیم و خبر نداشتیم.
یکی از دلایلی که میومدم قانون رو توضیح میدادم این بود که احساساتمو نمیتونستم کنترل کنم.
انگار ما آدما خیلی خوب میفهمیم قانون برای بقیه چطوری کار میکنه،انگار خیلی خوب میفهمیم مشکلات مردم از کجا آب میخوره، که بازم فکر میکنم دلیلش برمیگرده به همون باور بنیادی که فکر میکنیم اگر بتونیم بیرون خودمون رو اصلاح کنیم کار ها درست میشه ،فکر میکنیم یه چیز باید تو این آدمای اطراف تغییر کنه تا منم تغییر کنم،
فکر میکنیم باید جهان اطراف تغییر کنه تا من بهتر بشم ولی غافل از اینکه همه چی از درون منه ،
مثلا اگه کسی مثل ما فکر نمیکنه ولی خیلی باهاش خوش میگذره جرات اینو نداریم که رهاش کنیم و مدارمون رو ببریم بالاتر دوست داریم اونو تغییر بدیم.
الله اکبر، نمیدونم چرا همه چی به توحید برمیگرده.ولی از قول استاد باید بگم اگه خیلی مردی خودت رو اصلاح کن دنبال اصلاح کردن دیگران نباش.
یک دلیل دیگه ای که ما خیلی دوست داریم از قانون برای بقیه حرف بزنیم نبود اعتماد به نفس،یا یک غرور مخفی که میاد در گوشت میگه تو خیلی بنده خاصی هستی و خدا این آگاهی ها رو فقط به تو داده حاااالا برو باهاش بنده های خدایی که تو چاه افتادن نجات بده.
وا ما دلیل سوم که خودم به شدت تو این دام افتادم اینه که فکر کردیم یکی تو مدار این آگاهی ها هست وقتی براش توضیح دادیم اون خیلی به وجد اومده،و ما از خوشحالی اون خیلی ذوق کردیم یک دوپامین عجیبی تو بدن ما ترشح شده،و هر وقت اون فرد رو میبینیم نا خودآگاه میخوایم بحث رو به سمتی ببریم که دوباره اطلاعات جدید بهش بدیم و اون کیف کنه وهعی بهمون اعتبار بده، وما هم ذوق کنیم که اووه من چقدر چیز بلدم.
آخه یکی نیست بگه بدبخت برو تمرکز کن روی خواسته های خودت .
توی اینطور مواقع هم یک حدیث میاد تو ذهنمون که میگه زکات علم نشر اونه،
ولی آخه علمی که من خودم بهش عمل نکردم چرا میخوای نشر بدی.
هعیییی چی بگیم از جهلمون که بی پایانه.
خدایا خودت هدایتمون کن که هیچ وقت پا تو کفشت نکنیم
هیچ وقت رفتار بقیه رو قضاوت نکنیم
هیچ وقت نخوایم مردم رو زورکی ببریم بهشت
آه خدایا منو ببخش.
فعلا خدا نگهدارتون.