آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
درود بر شما استاد عزیزم و خانم شایسته گرانقدر و هوشمند
وقتی استاد داشتید صحبت می کردید فایل رو استپ کردم و با خودم گفتم که چقدر استاد عالی عمل کرده و می کنه چون عالی مهمترین اصل رو که تقریبا بقیه مردم متوجه نشدند طی حداقل این سال های پانزده، بیست ساله که این اصل شده ذکر هر روزه ایشون، اینقدر تکرار کرده و در راس کانون تمرکزش محکم قرار داده تا مبادا از دیدرسشون خارج بشه.
که دیگه الان (سالهاست) پایبند هستند که دیگه خودکار و ناخودآگاه عمل میکنید به این اصل. اینو قشنگ در همین لحظات حس کردم
و اون نکته این بود (که در دوره 12 قدم هم خیلی صحبت شده این زاویه دید) :
که وقتی داشتید قرآن رو مطالعه و تحقیق می کردید همه چیز رو از دید خدا نگاه می کردید با دقت بالا.
چون محکم ترین و راستگوترین و قوی ترین و موثرترین و درست ترین صحبت و کلام در جهان هست. و از ایده اینشتین که گفت می خواهم فکر خدا رو بخوانم تاثیر گرفتید
فکر خدا قوانینش هست
وقتی داشتید می فرمودید که من توانایی تغییر کسی رو ندارم و موافق این ایده نیستم که من در کلام تاثیرگذار نیستم، (یه لحظه ذهنم رفت به جلسه سوم از قدم نهم در مورد عبارات تاکیدی که گفتید من خودمو جذاب می دونم و برام سوال شد یه لحظه که پس چرا اونجا این باور رو در مورد خودتون گفتید؟!)
بعد از چند لحظه فکر کنم متوجه منظور شما بهتر شدم اون فرق میکرد با این موضوع.
بهر حال به این نگاه رسیدم و به این نکته فکر میکردم که خدا هم بی نهایت تواناست، مگه خودش در قرآن بارها نفرموده که من به هر کاری توانا هستم؟ مگه نگفته فقط از من بخواهید هر چیزی رو در هر موردی؟
مگه نگفته ایاک نعبدو و ایاک نستعین؟
پس چرا این همه ادم در موضوعات مختلف جسمی و روحی و مالی و اجتماعی و عاطفی خیلی شدید لنگ میزنند
لنگ زدن ادمها ربطی به توانایی ها و قدرت های خدا داره؟
نه. خدا اینطور فکر میکرده و میکنه که من بی نهایت بی انتها تا ابد توانا هستم ولی برای کسانی که ایمان دارند و از من درخواست می کنند و به نوعی ادمادگی شو دارند و از پیامبر درباره من سوال می پرسند.
که مثلا این خدا کیه؟ کجاست؟ چیکار می کنه؟ نشونش چیه؟ چه شکلیه؟ قیافش و صداش چه طوریه؟ چه طوری و کجا میشه باهاش صحبت کرد و پیداش کرد؟ و …
و استاد هم خیلی عالی روح خدایی درونشون رو باور کردند و خواستند تلاششون رو بکنند تا مثل خدا عمل کنند.
و من دوباره حس کردم خود خدا هستم یه ابسیلون یه سلول یه تیکه ای یه بخشی از کل هستم از خدا آمده ام.
روح خداوند رو با خودم دارم حمل می کنم در هر لحظه و مکان و در هر شرایطی.
وتمام بندگان.
بابا من یک ماهی قرمز شب عید سال 402 گرفتم تا الان چی بگم والا تنها با لطف خداوند هدایت شده و زنده نگهش داشته برای من
اصلا عین معجزه و زیباییه برای من.
چقدر اشکام رو سرازیر کرده
اون ماهی داره روزی میشه و زنده است و هدایت شده
من یعنی از اون ماهی کمترم؟
دیگر انسان ها بعنوان اشرف مخلوقات یعنی از زنبور و مورچه و یک ماهی کوچک قرمز کمترند؟
الکی گفته اشرف مخلوقات؟
من خیلی وقتها در رفتارم گدایی محبت یا جلب اعتماد و احترام میکردم میخواستم بهم اعتماد و احترام گذاشته بشه (البته این طبیعیه) ولی نه اینکه بخاطرش زور بزنم و اعصاب خودمو خورد کنم و بحث کنم و خیلی زیاد دنبال اثباتش باشم.
این لوح و مدرک لیاقت بی انتها و الماس گونه و درخشندگی طلا رو خدا بهم پیش پیش قبلا داده و این برچسب رو خدا به من زده و به دیگران هم.
پس چه نیازیه دنبالش برم
من چرا باید انرژی بزارم برم دنبال چیزی که دارمش؟! خوبم دارمش.
فهمیدم در بحث حس ارزشمندی باور به کمبود عزتمندی داشتم کمبودش رو باور کرده بودم
چرا؟
چون فقط چشمامو باز نکرده بودم بسته بود
زاویه دیدم رو سرم رو باید کمی بر میگردوندم تا نگاهم به خودم بیفته
و کاری که خودم کمتر میکردم رو بیشتر انتظار داشتم دیگران بکنند و ببینن
آیا من خودمو میبینم که میخوام دیگران منو ببینند
اگر عده ای هم اونطور که میخوام نمی بینند بخاطر مسایل ذهنی و دغدغه ها و حجاب و پرده ی جلوی چشمای خودشونه نه ارزشمندی من.
یا در بحث کمک کردن بصورت همین معنوی و فکری یا دادن راه حل مسایل به کسی، به این فکر کنم که بابا شاید فلان ادمی که من می خوام کمک کنم شاید اصلا خداوند کمک به اون ادم رو بر عهده من نگذاشته، شاید اصلا این رسالت و وظیفه رو بر عهده شخص دیگری و در زمان و مکان دیگری که من نمیدونم، گذاشته. من نباید دخالت کنم
و شاید اصلا در اون زمان و مکان من حضور نداشته باشم و قرار بوده من در جای دیگری و به کار و مسئولیت و رسالت دیگری مشغول باشم.
مهم اصله موضوعه هدایت شدنه هست و نه اینکه چه کسی چه کسی را هدایت می کند. بقیش فرعیات است. والسلام.
خدایا به من در این موضوع که اصل قانونت هست عاجزانه حمایت و هدایت می خوام. که کلام و ذهنم و رفتارم رو در مسیر درست و به موقع هدایت کن که باعث خیر و برکت خودم و دیگران به شکل درستش بشم همون طور که خودت صلاح می دانی. ان شالله
بسیار ممنونم استاد عزیزم بابت این فایل ارزشمند
چقدر خوب در دوره 12 قدم صحبت کردید و مثال زدید
و چقدر این موضوعات فراره و باید منم مثل شما بکنم ذکر روزانه تا تمام عمل ها و تصمیماتم رو از صبح تا شب تحت تاثیر این ذکر و اصل قرار بده و ملکه ضمیر ناخودآگاهم بشه که
من که خدایی هستم و روح خدا رو با خودم و در خودم دارم مثل خدا بیشتر عمل کنم. طبق قانونی که خودش طراحی کرده و گفته قانون اینطوری بازی اینه.
خدا مگه خودش نمیتونست فلان ادمها رو تغییر بده؟ آیا توانایی شو نداشت؟ پس ربطی به توانایی خدا نداره
(قبل از اینکه قسمت دو این فایل رو ببینم دارم مینویسم) چون خودش در آیه 11 سوره رعد فرموده :
ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم
وضعیت هیچ قوم و جامعه ای تغییر نمی کنه مگر به تغییر وضعیت تک تک افراد اون جامعه. و خودشون.
مولوی فرمود:
آنان که طلبکار خدائید، خود آئید
حاجت به طلب نیست، شمائید شمائید
ارادتمند شما
مهدی رجبی