آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره صافات آیه 12می فرماید:
بَلۡ عَجِبۡتَ وَیَسۡخَرُونَ
تو در شگفتی در حالی که آنها مسخره میکنند.
از دقت قانون ،از سادگی و روانی کلام الله در قرآن هیجان زده شدی و اومدی سراغ افراد تا بهشون بگی راه سعادت رو پیدا کردم،مسیر خوشبختی رو پیدا کردم …
بیان که خدایی که اینهمه در موردش شنیدیم ،شیوه زندگیی که بهمون گفتن همه بیراهه است بیان که صراط المستقسم رو پیدا کردم….
استاد کلا وقتی باورهای محدود و ضعف شخصیتی رو برطرف نکرده باشیم کلا مطلب که شنیده میشه انگار مفهمومش قالب گیری میشه با اون شکل باوری که ما داریم…
مثلاً میخوام در مورد اینکه خدا مثل گفته به پیامبر که چشمت رو به اون چیزایی که به دیگران دادیم ندوز…
اون زمان احتمال زیاد هنوز ظرف وجود پیامبر نمیتوانسته اون رو درک کنه و شاید به شک می افتاده از این که شاید یجایی از کار میلنگه چطور شده که این طور شده….
بعد که پیامبر میاد و در جلو تر ظرف بزرگ تر میشه بهش میگه اینا از فضل خداست این چیزایی که اینا دارن پس بجای این که دچار شک و بشی بجاش بیا و از این منظر که اینا داره فضل خدا رو نشون میده نگاه کن و بیا از فضل من طلب بکن….
واقعا نمیشه قرآن رو از زمان و شرایط زندگی پیامبر جدا کرد….
یه مطلبی رو تو بخش راهکار ها بود در مورد شغل مورد علاقه -خوندم که خانوم شایسته گفته بودن که من با استاد شده ساعت ها در مورد موضوعی صحبت کردیم و من از اون حد از اگاهی رو که می شنیدم کلی دگر گون میشدم بعد به استاد میگفتم که بیاد در مورد اون آگاهی فایل یا محصولی رو ایجاد بکنه تا دیگران هم ازش بهره بگیرم اما جوابی که استاد میدادن این بود که هنوز خودم کامل این ایده در وجودم باور پذیر نشده وقتی خودم از این ایده نتیجه گرفتم و در من نهادینه شد بعد میام در موردش صحبت میکنم….
وقتی هنوز خودت نتونستی به باور برسی چطور میخوای کسی دیگه رو آگاه کنی خب….
بچه خوب خدا خودش به احوال بندگانش خبیر و بصیر هستش و خودش و خودش اون مسیر شخصی و برنامه شخصی سازی شده رو برای هر فردی داره چون خودش هم اوله و هم آخر …چیک و پیک گذشته هر کس رو میدونه به خواسته هاشم آگاهه …
میاد چند باری اون رو مور آزمایش قرار میده ،با چالش ها رو ب روش میکنه تا خلاصه بیاد به مسیر
أَوَلَا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عَامٍ مَرَّهً أَوْ مَرَّتَیْنِ ثُمَّ لَا یَتُوبُونَ وَلَا هُمْ یَذَّکَّرُونَ
آیا نمىبینند که در هر سال یک یا دو بار مورد آزمایش واقع مىشوند؟ ولى نه توبه مىکنند و نه پند مىگیرند
بابا مگه خودت چکی نشدی از جهان تا بیای تو مسیر ….
تا وقتی داری با منت و خواهش از بچت میخوای درستش رو بخونه و بنویسه اون انگیزه تو از بیرون هست که داره هلش میده …
نمینویسه ولش کن تا ننویسه دو بار که معلم چکیش کرد ،دو بار که کنخ شد تو کلاس اونوقت دیگه خودش مثل بچه آدم میاد تکالیفش رو انجام میده…
امون از ما که به خیال خودمون داریم از سر عشقمون به دیگران کمک میکنیم اما دوستمون هم دوستی خاله خرسه هست…
جوجه رو دلمون نمیاد ببینیم داره برا شکستن تخم فشار میاره به تخم میایم تخم رو میشکنیم تا زود تر بیاد بیرون …
دلمون نمیاد ببینیم یارو درستش رو یاد بگیره و گام های رو طی کنه و پله پله رشد کنه سوار آسانسورش میخوایم بکنیم ….
دلمون نمیاد ببینیم یارو داره برای این که بدنش ساخته بشه زمانش رو بزارم روی تکاملی پیش رفتنش میایم همون اول مسیر وزنه 200کیلو رو میذاریم رو پشتش بعد جرش میدیم بره…
از بس احساساتی هستیم خب…
اصلا اینا همه بر میگرده به این که ما میخوام ارزشمند به نظر بیایم…
میخوام دیگران تاییدمون بکنن و بگن عجب روشنفکری….عجب فهمیده ای….
خدا کنه همون دفعه اوله که این حرفا از دهنمون میاد بیرون و احساساتی میشم و اندرز میدیم و میشیم طبیب دیگران همون موقع بجای تایید شدن و تحسین شدن بزنن پاک خیطمون بکنن….بزنن بگن به تو ربطی ندارد….بگن وقتی گفتیم نون خشک بعد بپر تو گونی…بگن این غلطا به شما نیومده….بگن میشه خفه شی….و هزاران مورد دیگه…
تا از همون اول درده و رنجه بیاد با این موضوع ترکیب بشه تا تو دام افتادن تو مسائل دیگران نیافتیم….
میدونین وقتی دفعه لوله اون شیرینی تابیده میاد دیگه همش دنبال همون شیرینیه هستیم….اگه جایی تلخی پیش بیاد میایم میگیم لابد من کارم رو درست و خوب انجام ندادم بیام بیشتر توضیح بدم …بیام بیشتر موضوع رو کالبد شکافی کنم تا بیام دست خدا بشم….
آغا جان خدا به پیامبر گفت تو حق سیطره نداری بر دیگران،تو حق تکلیف نداری به دیگران ….تو وکیل نیستی بر اونا از طرف من….
کار وکیل که میدونید چیه؟!کارات رو بهش میسپاری خودت میری سراغ اموراتت….
حالا شما بگو مگه خدا ناتوانه که اونوقت بیاید ما رو وکیل کنه برای امور بندگانش….
خدا رو داری نتوان میبینی و خودت رو توانا …فکر میکنی خدا حواسش نیست….کاراش زیاد شده وقت ندارم…یا شایدم رفته تعطیلات….یا شایدم خسته شده رفته یه چرتی بزنه….
داری شرک میورزی پسر خوب و کسی که شرک بورزنه اعمالش حبط و نابود میشه….
ان سعیکم آشتی
سعی شما پراکنده هست….
ادامه سوره صافات:
و اذَا ذُکِّرُواْ لَا یَذۡکُرُونَ 13
هنگامى که پند داده شوند، پند نمىگیرند
وَإِذَا رَأَوۡاْ ءَایَهࣰ یَسۡتَسۡخِرُونَ 14
و هنگامى که معجزه اى را ببینند ،سخت مسخره مىکنن
وَقَالُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا سِحۡرࣱ مُّبِینٌ 15
و مىگویند:این جز جادویى آشکار نیست
استاد از بس بلندگو شدیم و از طرفی اکو و افکت خورده به صوتمون که خوش خوشونمونه از باریکلا ها تا یکی نیاد انگار با لگد میکروفون رو میگیره از دستمون ول کن نیستیم از بالا منبر رفتن برا دیگران….
این آگاهی ها باید تکرار بشه هر روز تا یادمون نره ….
این تکرار شدن این موضوع تو قرآن و اینکه احساساتی نشیم این تکرار شدنش مشخصه که حتما موضوع مهمیه….
استاد من وقتی خواستم دوره شما رو نگاه کن چند ماه قبلی همون اولین نکته شما رو که شنیدم که گفتین در این مورد با کسی حرف نزنید دیدم ای بابا من همین نقطه صفر رو هم بهش عمل نمیکنم ….
بعد گفتم اگه به تغییره باید این رو درستش کنی….
پس اومدم دیدم من کلا دنبال تاییدم….
وقتی به شگفتی میام از یه آگاهی میخوام انگار بقیه رو هم قانع کنم این مسیر درسته تا وقتی دارم به اون شیوه عمل میکنم نکنه یوقت سو تفاهم براشون پیش بیاد و قضاوتم کنند و فکر بد بکنن در موردم….
بعد اومدم رفتم سراغ آیات هزو دیدم کلا هر جوری باشی افرادی که مسخره میکنن و دست میندازه هستن و تو نمیتونی اونا رو حذفشون بکنی بلکه تو باید این دو قطبی بودن جهان رو بپذیری و راهی که درسته رو بری و کاری هم ب کسی نداشته باشی….
یادمه وقتی اون زمان این آگاهی ها رو استفاده میکرده و مرور میکردم به صورت روزانه کلا دیگه خیلی آسونگیر تر بودم نسبت به بقیه….
فایل یک توحید عملی و فایل نحوه برخورد با الگو تکرار شونده دیگران هم خیلی آگاهیاش کمک کننده بودن….
اما مشکل از اونجایی هست که بعد یه مدت فراموش میکنیم مسیری که تونسته اون آرامشه رو ایجاد بکنه چیه و بعد ولش میکنیم….
یقیمون الصلاتمون ضعیفه…
برای همینه این همه تاکید شده در قرآن که یقیمون….یومنون…یوقنون….
یا اینها الذین آمنو آمِنو
این حرکت رو به جلو همیشه باشه…
این ایمانه ،این تذکره همیشه باید باشه….
و الا هر لحظه ممکنه برگردیم به اون شاکله که ایجاد شده بوده از قبل….
برا همینه کنترول ورودیها اینقدر مهمه…
استاد ممنونم که من رو آگاه کردید که برم دوباره و هر باره از همون مسیری که تونسته بود بهم کمک کنه برای اون صلح درونی استفاده بکنم و فکر نکنم که دیگه کار تموم شده….
برای یک رهرو در مسیر ایمان هیچ وقت هیچی تموم نمیشه…چون با هربار بیشتر کارکردن روی خودمون ظرفمون بزرگتر میشه و بیشتر جا باز میکنیم برای دریافت نور الله…
بازم بهتر…
دارم میبینم یکم انگار شل کن و سفت کن شدم نگو چون تمرکزه داره جر وا جر میشه…
از بس دنبالیم دیگران رو به صراط المستقیم بیاریم به زور که نگو داریم در واقع خودمون به صراط الکجکیم سُر داده میشیم…
داریم فسنیسره للعسری رو بزور دعوت میکنیم ب زندگیمون….اگه این ظلم نیست پس چیه….
خدایا ظلمت نفسی و تجرأت بجهلی….
من به خودم ستم کردم، و از روی نادانی جرأت نمودم…
استاد کسی که هنوز خودش تو شکه دنباله یه عده بیان تاییدش کنند تا نکنه مسخره بشه و قضاوتش بکنه…
و الا کسی که باور داشته باشه به خودش و یا به موضوع ای اصلا نیازی به اثبات کردن ندارد….
یاد همون مثال شما که اگه به یه دانشمندی بگیم که هیچی نمیدونی کلا هیچی نمیگه و راهش رو میکشه و میره افتادم ….
الحمدلله
خداوند به همگی ما برکت بدهد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مرضیه عزیز
خیلی ممنون از کامنت صادقانه ای که گذاشتید.
این صداقت شما نشون از این میده که آماده تغییر شدید و دیگه اون دیدگاه و قضاوت دیگران اولویتش کم تر شده در شما ….
وقتی این حجم از صداقتتون رو دیدم واقعا تحسینتون کردم و گفتم چقدر عالی تنوستین خودتون رو بشناسین و چقدر عالی جسارت گفتن این موارد رو داشتین…
همه ماها دارای این نقاط ضعف شخصیتی هستیم منتهی یا هنوز خودمون رو نتونستی بشناسیم و فکر میکنیم نه دیگه من که خوبم و این حرف برای دیگرانه و اونا باید خوب بشن درموردش،یا که اصلا جرات رو ب رو شدن با خودمون و جرات بیان کردنشون رو نداریم.
خداوند به همگی ما برکت