آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
“إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”
(سوره رعد، آیه 11)
“بیگمان، خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه خودشان حال خود را تغییر دهند.”
به نام یگانه فرمانروای هستی
و با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم و همه دوستان عباسمنشیام، همچنین عرض سلام خدمت یار همیشه همراه استادم، خانم شایسته عزیز.
خدایا، کمکم کن تا هرچه مینویسم از دل باشد.
وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم، میبینم که بسیاری از نزدیکانم، بهویژه پدر و مادرم، با تمام وجود برای خوشبختی من تلاش میکردند. آنان میخواستند مسیر درست را به من نشان دهند، اما هرچه بیشتر تلاش میکردند، کمتر نتیجه میگرفتند.
نیتشان خیر بود، اما همیشه من را با دیگران مقایسه میکردند: “پسر فلانی را ببین، فلان کس را ببین، تو هم از آنها یاد بگیر…” این جمله آنقدر برایم تکرار شد که نسبت به آن حساس شده بودم. این مقایسهها نهتنها مرا اصلاح نکرد، بلکه بیشتر مرا برانگیخت و لجاجتم را بیشتر کرد.
با گذشت زمان، فهمیدم که حرفهای پدر و مادرم از سر دلسوزی و خیرخواهی بود، اما گوشهای من بسته بود. آماده دریافت آگاهیها نبودم. میخواستم تغییر کنم، اما آنها نمیتوانستند من را به زور تغییر دهند.
سالها گذشت، اشتباهات زیادی مرتکب شدم، ضربههای سختی خوردم و راههای مختلفی را آزمودم. تا اینکه به این نتیجه رسیدم که به تنهایی و بدون حضور خداوند در زندگیم نمیتوانم موفق شوم. من محکوم به شکست بودم مگر آنکه تسلیم شوم، بازگردم، هدایت شوم و تغییر کنم.
خودم خواستم، و خدا هدایتم کرد، نه از طریق پدر و مادرم، بلکه از راههایی که هرگز تصور نمیکردم.
امروز وقتی درباره گذشتهام صحبت میشود، پدر و مادرم اعتراف میکنند که فقط خداوند قادر به این همه تغییر در وجود من بوده است. اما من نیز بارها و بارها این اشتباه را مرتکب شدم؛ نسبت به کسانی که برایشان احساس مسئولیت داشتم بیش از حد نصیحت و ارشاد کردم، خودم را دانای کل میدانستم، اما هیچ تغییری در آنها ایجاد نشد.
و تنها نتیجهای که برایم داشت، اتلاف انرژی و فاصله گرفتن از مسیرم بود.
اما آگاهی بزرگی که از این فایل ارزشمند دریافت کردم، این است: هیچکس نمیتواند دیگری را تغییر دهد. این حقیقت، از عدل و عدالت خداوند سرچشمه میگیرد.
اگر قرار بود دیگران بتوانند در زندگی افراد تأثیر بگذارند—چه خوب، چه بد—دیگر نمیتوانستیم آن را عدالت بنامیم. خداوند متعال در قرآن بارها و بارها درباره ظلم به نفس صحبت کرده است و نشان داده که حتی بزرگترین گناه، یعنی قتل نفس، در حقیقت ظلم به خود فرد است، نه به مقتول.
پس از سالها گوش دادن به آموزههای استادم، درک کردم که فقط زمانی میتوانم دست از یک رفتار آن را برای خودم منطقی کنم.
همانطور که خداوند در قرآن فرموده است:
“إنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”
(سوره رعد، آیه 11)
“بیگمان، خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه خودشان حال خود را تغییر دهند.”
من پذیرفتهام که دیگر نباید در زندگی دیگران دخالت کنم یا نصیحت و ارشاد کنم. مسئول زندگی خودم هستم، و هرچه در زندگیام رخ میدهد، نتیجه درون خودم است. اگر چیزی مطابق میل من پیش نمیرود، باید درون خودم را جستجو کنم، نه عوامل بیرونی را مقصر بدانم.
خدایا، صد هزار مرتبه شکر!