آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همه ی دوستان عزیزم
استاد امدم بشینم کامنتهای گام 23 رو بخونم، متوجه شدم فایل جدید امده.و سپاسگزاری خدا رو کردم
اول از همه رنگ سبز زیبای بکگراند تون چقدر زیبا و ارامبخشِ و چقدر رنگ و پترن لباس تون بهتون میاد.
خوب بریم سر فایل.یعنی حدودا 39 سال از عمرم رو کم و بیش به اینجور قضایا گذروندم.
دوست داشتم دست خیر و کمک رسان باشم برای بقیه.مخصوصا برای کسانی که بچه ی مریض داشتند، دیگه هر کاری میکردم که به خانواده مخصوصا مادر و خود اون کودک کمک کنم.
غافل از اینکه خودم در مرداب بیماری بیشتر و بیشتر فرو میرفتم.
نه خودم هاا، خودم به لطف خدا از اول صحیح سلامت بودم، این فرزندم بود که مریض و مریض تر میشد.همیشه بیمارستان بودیم.همیشه بستری، دارو، آزمایش و….
تازه میرفتم از کتابخانه های تخصصی ،کتابهای مرجع راجع به بیماری پسرم که نوعی نقص ایمنی ناشناخته داشت رو میگرفتم و ساعتها و روزها مطالعه میکردم.
انقدر هم زجه و زاری میکردم به درگاه خدا که چرا این بچه خوب نمیشه.
بماند که عمر اون گل زیبا فقط 9 سال بود. و بعد رفتنش بعد از کلی چک و لگد دنیا به خودم آمدم.
این حس نجات دهندگی تا حدی در ذهنم بزرگ شده بود که میرفتم دوره های شفا دهندگی از راه دور، که الان یادم نمیاد اسمش چی بود، شرکت میکردم و به قول خودشون تا مستری این کار رفتم.
دوستان و فامیل یا کسانی که میدونستن، همیشه با برقراری تماس تلفنی میخواستن که از راه دور درمان شون کنم.
منهم ته دلم راضی و مغرور که بله، من چه قدرتی دارم که میتونم مردم رو شفا بدم.(زهی خیال باطل)
خلاصه که سر این موضوع خیلی پوست کلفت بودم و اصلا در مورد نتایجم تعمق نمیکردم.بدجور هم امتحان پس دادم.نه یکبار، چندین ده بار
از اون دسته شده بودم که با ظلم به خود قلبم رو مهر و موم کرده بودم از آگاهی های الهی
اوایل کار که عضو سایت شدم هم دوست داشتم عرض اندام9 کنم برای دیگران، چقدر نصیحت میکردم، مخصوصا نزدیک ترین دوستم رو.انقدر که دهنم کف میکرد از شدت صحبت کردن.
اما دریغ از یک سر سوزنی تغییر در شخصیت و عملکرد ایشون.
استاد، این گوشم همیشه میشنید شما در همه ی فایل ها میگفتین که در مورد این آگاهی ها لازم نیست با کسی صحبت کنی، اما درک و فهم و عملی بهش نداشتم.
بعد از طی تکامل وقتی متوجه قضیه شدم و سعی کردم روی خودن کار کنم و به دیگران کاری نداشته باشم ، به بزرگواری خداوند، همه ی اون ادم ها ی بیمار و بیمارستان و اون دوست و آشناها رفتند که رفتند.
دوستم که به رحمت الهی رفت
پسرم هم به بهشت ابدی پر کشید
فامیل ها و ادم های مریض دور شدند
حتی همسرم هم اتاقش از من جدا شد
الان من ماندم با خودِ خودم.
تنها اما آرام
تنها اما شاد
تنها اما تندرست و سلامت
تنها اما راضی
سعی میکنم تا جایی که میتونم حتی به فرزندان خودم هم نصیحت نکنم.دلسوزی نکنم.تا خودشون نخوان در مورد این موضوعات صحبت نکنم.
خلاصه که خلوت شدم،
راهم
ذهنم
مسیرم
الان تمرکزم بیشتر روی خودمه، مخصوصا از زمانی که پروژه خانه تکانی ذهن رو دارم کار میکنم.
قشنگ میفهمم قبل از هر لولی که میخوام بالاتر بیام، خداوند امتحانم میکنه ، با مسائل مختلف که درشت ترینشون از طریق پسرم و همسرم هست.
و بعد از موفقیتم انقدر قلبم باز میشه و حالم عالی که فقط دوستان همین سایت متوجه حس و حالم میشن.
خداوند رو سپاسگزارم برای بهبودهای مستمری که در طول زندگیم دارم.
از شما، و سایر همکاران تون هم بینهایت ممنونم
همینطور از دوستان عزیزم
با عشق الهام لطیف