آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام تهرانی» در این صفحه: 1
  1. -
    الهام تهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1447 روز

    سلام از صمیم دلم به استاد عباس منش عزیزم و خانم شایسته عزیز

    استاد هر چقدر از خدا تشکر کنم بابت حضور شما در زندگیم هر چقدر از شما تشکر کنم بابت آموزش ها و کلام تاثیر گزارتون

    این سپاس گزاری به اندازه ی قطره ای در برابر دریاست.

    استاد خیلی دوست دارم بیام در سایت و کامنت بزارم و از تغییراتم بگم

    اما 32 سال با شرک زندگی کردم

    شکر گزاری و در فرکانس خدا قرار گرفتن یاد نداشتم

    خودم مسئول خوشبختی و حال خوب و راضی نگه داشتن آدم های اطرافم مخصوصا افراد درجه یک خانوادم میدونستم

    تا حدی که از خواسته ها و علایق و نیاز های ابتدایی خودم می‌گذشتم تا دیگران احساس خوب داشته باشن

    به حرف مادرم میکردم و با چادر بیرون میرفتم

    چون فکر میکردم باید با گوش کردن به حرف های مادر بهش احساس خوب بدم

    رشته ی تحصیلی ای انتخاب کردم که خانوادم میخواستن

    با کسی ازدواج کردم که پدر و مادرم و خاله و دایی میگفتن این آدم خوبیه و تو هنوز نمیفهمی زندگی چی میخواد

    یادمه مادربزرگم بهم گفت عروس شو دیگه خیلی وقته شادی و عروسی نداشتیم

    خاله ی مامانم گفت این پسر تو رو دوست داره اگر جواب ندی شاید پاپیچ زندگیت بشه و ….

    تمام زندگیم از هر آنچه انتخاب بود و مهم ترین تصمیمات زندگیم بود

    همه و همه

    به پای راضی کردن و خوشحال کردن و کمک کردن به دیگران گذاشتم

    اینها که مربوط به زندگی شخصی خودم بود و فکر میکردم با این طرز فکر دارم به دیگران حال خوب میدم

    چون تو این مدار بودم همیشه آدم هایی که مشکل داشتن

    گرفتاری داشتن

    نیاز به کمک داشتن

    دوست هام و آشناها هر بار به مسئله ای برمیخوردن از مشکلات کاری و زندگی و رابطه با همسرشون میومدن و سر راه من قرار می‌گرفتند

    از من مشورت میگرفتن و من شده بود مشاور رایگان بقیه که وقتی باهاشون صحبت می‌کردم و حال اونها خوب میشد و بهم میگفتن الهام تو چقدر خوب حرف میزنی چقدر ارامش میگیریم و من با شنیدن این حرف ها بیشتر به خودم اعتبار میدادم.

    ولی نمیدونستم دارم با تمرکز به مسائل اونها مشکلات به زندگی خودم وارد میکنم

    چون تو این مدار بودم

    یک خانمی با ما آشنا شد ‌که طبق معمول شروع کردیم به تهیه پول رهن برای خونه اش

    نگه داری از بچه هاش

    کمک خرجش شدن

    و هزار تا کار دیگه

    که بعد حدودا 1 سال از آشنایی ما با اون خانم چنان گرفتاری و مسئله ی مالی برامون پیش اومد و دقیقا از طرف همون آدم یک بدهی برای ما به جا ماند.

    چون ما اومدیم بهش کمک کنیم و چک دادیم تا همسرش ماشین بخره و قرار بود چک ها رو خودش پاس کنه

    بهتر میدونید

    چک رو پاس نکرد و ما مجبور شدیم چک پاس کنیم

    و این شد نتیجه ی کمک کردن به آدمی که ما براش دلسوزی کرده بودیم

    چرا من داشتم خدایی میکردم

    چرا فکر میکردم میتونم با این کارها به دیگران کمک کنم

    اینها مربوط به زمانی بود که من با شما آشنا نشده بودم

    وقتی دوره های شما رو خریدم

    حل مسائل زندگی

    و کشف قوانین

    12 قدم که به تازگی قدم 12 ام به پایان رسوندم

    در شروع هر کدام از این دوره ها شما گفتید در مورد این مسائل با کسی صحبت نکنید

    و من با مادرم و خانواده ی خودم و همسرم در مورد این مسائل شروع میکردم به حرف زدن

    البته که مادرم از محصولات شما استفاده میکنه

    اوایل دوره ها فکر میکردم باید به خانوادم و همسرم هم بگم که نکنه ی وقت من تغییر کنم و پیشرفت کنم و شرایط ام بهتر بشه و اینها تغییر نکنن

    ای وااااای

    باز هم شرک

    با اینکه میدونستم نباید بگم

    میدونستم شما تاکید کرده بودید که در مورد این مسائل با کسی صحبت نکنید اما نمیتونستم

    میترسیدم از اینکه مدار من تغییر کنه و اطرافیانم تغییر نکنن

    و از طرفی دوست داشتم که اونها هم تغییر کنن و زندگی ای راحت و پر از برکت و آرامی رو تجربه کنن

    هر بار که با همسرم در مورد آموزش هایی که در این دوره ها دادید به طور غیر مسقیم صحبت می‌کردم بعدش حالم بد میشد

    و ی صدایی ی نجوایی بهم میگفت دیگه این کار نکن دیگه در مورد این مسائل باهاش صحبت نکن اما دفعه ی بعد باز شروع می‌شد

    حرف زدن من با همسرم شده بود فقط حول قوانین و صحبت های شما

    استاد منی که رشته ی دانشگاه و ازدواج و … مهم ترین تصمیمات زندگیم به خاطر دل بقیه بود

    الان که فقط در مورد این مسائل باهاشون حرف بزنم که اونها هم زندگی بهتر تجربه کنن طبیعتا برای من کار زیادی نبود

    با اینکه میدونستم نباید بگم

    اما چون تکامل ام طی نکرده بودم

    درک نمیکردم یعنی چی

    درک نمیکردم هر کسی فقط میتونه زندگی خودش تغییر بده و توانایی تغییر دیگران نداره یعنی چی

    حرف هاتون می‌فهمیدم تایید میکردم قبول داشتم میگفتم استاد درست میگه ولی در عمل هنوز داشتم به تغییر دیگران اونم فقط به فقط به خاطر اینکه زندگی بهتری تجربه کنن و عزیزانم حال خوب داشته باشن و شاد باشن و ثروت و نعمت بیشتری تو زندگیشون تجربه کنن به گفتن این قوانین و مطالب همچنان ادامه میدادم.

    خوشحالم دارم کم کم تکامل ام طی میکنم

    به قدم 5 دوره ی 12 قدم که رسیدم انگار دیگه زیپ دهنم بسته شد

    سکوت و سکوت و سکوت

    تا ازم سوال نمیکردن چیزی نمیگفتم

    دیگه آروم تر شده بودم

    از اون همه تلاااااااش برای تغییر دیگرانی که جزئی از وجودم بودن و عاشقانه دوستشون داشتم دست برداشتم

    استاد از لحظه ای که تمرکزم از بهبود شرایط این دو نفر یعنی مادرم و همسرم برداشتم

    انگار درهای رحمت و برکت به زندگیم باز شد

    تونستم اولین درآمد کل زندگیم بسازم

    و آنقدر ورود درآمد به زندگیم بلافاصله بعد از گذاشتن تمرکز ام روی خودم بودم که کاملااااااا برام واضح بود

    تازه کم کم دارم میفهمم روی خودت و تغییر خودت تمرکز کن یعنی چی

    البته که هر چقدر تکامل ام طی میکنم بهتر و واضح تر میفهمم این قوانین شیرین و لذت بخش و بدون تغییر خداوند رو.

    استاد روزی که این فایل روی سایت قرار گرفت

    مامانم داشت در مورد چند تا رفتار به نظر خودش اشتباه بردارم با من صحبت میکرد

    و ازم خواست تا با برادرم صحبت کنم

    بهشون گفتم مامان واقعا تا زمانی که محمد خودش نخواد نمیشه تغییرش داد

    اون خودش باید بفهمه کارش درسته یا اشتباه و مسیر بهتر انتخاب کنه

    یک ساعتی بعد از این صحبت وارد سایت شدم

    دیدم فایل جدید گذاشتین

    گوش کردم

    حتی عنوان فایل اینه که آیا میتونم زندگی دیگران تغییر بدم؟

    چقدر برام لذت بخش بود

    چقدر حرف های این فایل هم زمان شد با صحبت‌ من و مامانم در مورد تغییر رفتار برادرم

    و چقدر من با گوش دادن به این فایل آرام تر شدم آرامشی که از قلبم جاریه.ارامشی که با هییییچ چیزی نمیشه خرید

    خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم باز هم ی آگاهی الهی جدید تری در مورد اینکه من توانایی تغییر زندگی دیگران

    حال دیگران

    احساس دیگران

    رفتار دیگران

    رو ندارم دریافت کردم و این صحبت ها رو شنیدم

    استاد این فایل انگار مدار منو تغییر داد

    چقدر معنای خداوند رو با شنیدن اینکه چه طور آدم ها در مدار خدا قرار میگیرن بهتر درک کردم

    ی آگاهی جدید و ناب در مورد اینکه من فقط میتونم زندگی خودم تغییر بدم

    استاد تا قبل از شنیدن این فایل مدام منتظر ی فرصت

    یک حرف یا

    یک موضوعی بودم تا بتونم در مورد قوانین با همسرم صحبت کنم

    همش میگفتم خدایا ی صحبتی پیش بیاد تا من این قوانین بتونم بهش بگم

    چون دیگه عملا نمیخواستم در مورد این مسائل پیش قدم بشم و خودم سر صحبت باز کنم و منتظر ی فرصت بودم تا باز هم گوش زد کنم

    با این فایل دیگه میگم الهام خدایی بسه

    خدا بهتر از تو بلده کارش انجام بده

    خدا بهتر بلده هر کسی نسبت به شرایط و موقعیتی که داره به چه آگاهی ای نیاز داره

    الان میگم خدایا شکرت که باز هم منو آگاه تر کردی

    خدایا شکرت که تکامل ام باز هم طی کردم

    و البته شاید بعدا بگم واااای الان تازه میفهمم هر کسی خالق زندگی خودش هست یعنی چی

    استاد دوستتون دارم

    و چقدر صحبت ها و فایل های شما هر کلامش هر ثانیه اش هم زمان هست با نیاز اون لحظه ی من

    استاد من با سایت عباس منش زندگی میکنم

    شده جزئی از وجودم

    شاید روزی 5 بار وارد سایت بشم استاد من با شما و خانم شایسته عزیز دارم زندگی میکنم

    خدایا شکرت

    استاد هر کجا هستید در پناه الله یکتا شاد و سعادتمند و سلامت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: