آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
کامنت دوم
19 آذر 1403
پرهیز از جهل!
جهل چیه؟
جهل اینه که با استاد عباسمنش تازه آشنا شده باشی و هنوز خودت نتیجه نگرفتی، بری به بقیه بگی بیان نتیجه بگیرن!
این کاری بود که من سه سال پیش انجامش دادم و هر وقت بهش فکر میکنم، مو به تنم سیخ میشه. چون نه تنها زندگی اون فرد رو تغییر ندادم، بلکه اون حرف ها باعث شد طرف فکر کنه من چقدر تو در و دیوارم!
استاد من بلا سر اومد تا فهمیدم نمیشه دیگران رو تغییر داد.
چه داستان هایی یادم میاد!
دوست غرغرویی داشتم که به خاطر اینکه اصلاحش کنم چندین صفحه براش پیام نوشتم، اما نه تنها اصلاح نشد، بلکه آخرم همه ی کاسه کوزه ها سر من شکست و رابطمون تموم شد.
یا اون زمانی که میخواستم یکی از دوستانم رو تغییر بدم که با خوردن و نوشیدن چیزهای مضر به جسمش آسیب نرسونه، اما تا یه مدت طولانی رابطم باهاش به هم خورد و چقدر من رو مقصر میدونست و جالبه که همه ی عالم و آدم هم بهم میگفتن تقصیر تو بوده!
یا وقتی که میخواستم (و هنوز هم گاهی میخوام) عزیزانم رو تغییر بدم که منفی نگر نباشن، ولی در نهایت از دست من کاری براشون برنمیاد.
یا وقتی میخواستم به یکی کمک کنم که بتونه پس انداز داشته باشه و تمام پول هایی که میخواست پس انداز کنه رو براش نگه داشتم، ولی در نهایت با تندی و بد رفتاری اون پول ها رو ازم پس گرفت و همشو به باد داد.
خدایا چقدر مثال دارم توی ذهنم!
اما خدا رو شکر میکنم چون تمام این مسائل باعث شد بفهمم من از تغییر دادن زندگی دیگران ناتوانم!
الان نزدیک به دو سال و نیمه که کاری به کار هیچکس ندارم.
حتی نزدیک ترین افراد زندگیم رو هم به خودشون واگذار کردم.
نه جواب ندونم کاری های دیگران رو میدم و نه کسی رو نصیحت میکنم و نه برای کسی قدمی برمیدارم.
هرکس که بخواد هدایت بشه، خدا خودش درها رو به روش باز میکنه.
من فقط میتونم خودم رو تغییر بدم.
من فقط میتونم اراده کنم و زندگی خودم رو از اینی که هست بهتر کنم.
من نمیتونم کسی رو به زور پای حرف های استاد عباسمنش بشونم، اما خودم میتونم با عشق پای این آگاهی ها بشینم.
من نمیتونم برای دوست غرغروم کاری بکنم. اما میتونم پای غرغر افراد نشینم.
من نمیتونم کاری کنم که کسی چیز مضر نخوره، اما میتونم خودم چیزهای مضر نخورم.
من نمیتونم کاری کنم کسی منفی نگر نباشه، اما میتونم خودم منفی نگر نباشم.
من نمیتونم کاری کنم کسی ثروتمند بشه، اما میتونم خودم رو ثروتمند کنم.
من توانایی کامل بر زندگی خودم و ناتوانی کامل بر زندگی دیگران دارم.
چقدر از وقتی که اینجوری زندگی میکنم همه چیز بهتر و ساده تر شده.
اصلا چقدر زندگیم قشنگ تر و آروم تر شده.
خدا رو شکر میکنم که تا این حد روی خودم کار کردم و الان بدون هیچگونه عذاب وجدانی، اجازه میدم آدم ها نتایج زندگی خودشون رو بگیرن.
خدایا شکرت به خاطر این احساس آرامش.
هرکس مسئول خودشه
منم مسئول خودمم
خدایا شکرت که من رو مسئول زندگی خودم آفریدی
سپاسگزارم