آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
به نام خدای مهربان
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیزم و دوستای خوبم در سایت عباس منش
اول تشکر میکنم از خانم شایسته زیبا و بامحبت که به الهام دلش عمل کرد و کمک کرد این فایل بی نظیر آماده بشه
مریم بانو شما لایق تمام این نعمت ها هستی من سپاسگزارم از شما. . خیلی دعا کردم شما رو .
تجربه داغ من از تغییر زندگی دیگران
من الان که دارم این کامنت رو منویسم 12 روزه از ترکیه به ایران برگشتم بعد از 6 ماه باید 3 ماه ایران باشم و دوباره برگردم
من 39 سالمه و با همسر دختر و پسرم در حال حاضر زندگی میکنم
وقتی بعد از این مدت برگشتم پیش خانواده ام دیدم دخترم که تازه کلاس اول ابتدایی رو داره میخونه هیچی بلد نیست و همش بازیگوشی میکنه و من گفتم اینجوری نمیشه خانم باید یه کاری بکنیم باید کنترل بکنیم و صبح تا شب با ها ش کار کنیم یعنی چی که نمیتونه درست بنویسه پس شما این مدت چیکار میکردی خانم
آنقدر به خانمم ترس انتقال دادم که ما باید یه کاری بکنیم این بچه آینده اش خراب میشه از این صحبت ها
پسرم هم که بزرگه و 16 سالشه هم به یه شکل دیگه که چرا این درس نمی خونه چرا آنقدر تو گوشیه این چه وضعیه باید درستش کنیم
زیاد پر حرفی نکنم کارو به جایی رسوند م که دختر خوشگلم و پسرم عزیزم میگفتند بابا چرا آمدی ایران کی میری خسته کردی ما رو
تو نبودی همه چیز خوب و آروم بود
خانمم بنده خدا هر روز با بچه ها دعوا میکرد و میگفت باید تغییر کنید
بابا تون فکر میکنه من شما رو ول کردم به امان خدا
زندگی شد جهنم و قهر و دل خوری و ناراحتی
یه استاپ بکنیم این رو بگم منی که در مورد خانواده ام و فرزندانم اینجوری رفتار کردم
بگم که من در مورد دوستان و همکاران خیلی کم اینجوری هستم و اصلأ نمیخواهم اونها رو تغییر بدم
چون دقیقا مثل صحبت های استاد تو گذشته درباره مشاوره دادن به دیگران و نصیحت کردن دستی بر آتش دارم چون من مدت 8 ساله که پاکم و عضو انجمن معتادان هستم و اون اوایل پاکی خیلی دوست داشتم همه دنیا رو پاک کنم و همه رو تغییر بدم و دقیقا مثل استاد شده بودم سنگ صبور تعدادی از همدرد ام و میگفتم باید اینها رو تغییر بدم من رسالت دارم
ولی آب در هاون کوبیدن بود
من کلی روی خودم کار کردم از دورههای آموزشی استاد از قرآن بگیر تا
12 قدم. عظت نفس.ثروت .و قدم های انجمن غیره
اینها رو میگم که بدونید با این مباحث آشنا هستم و تمام سعی رو میکنم که در زندگی ام به اجرا در بیاورم و نتایج خوبی هم خدا رو شکر گرفتم
برای مثال چند روز پیش جشن تولد 8 سالگی ام بود در انجمن از دوستانم و بچهها ی قدیم که من راهنمای اونها بودم به من لطف داشتن و میگفتند اون اوایل تو خیلی به ما کمک کردی و زندگی ما رو تغییر دادی ما مدیون تو هستیم چقدر برای ما وقت می گذاشتی .
اگر اون اوایل بود به خودم باد میکردم و میگفتم آره دیگه من خیلی درد کشیدم تو این مسیر و تجربیات م رو با شما به اشتراک گذاشته ام تا شماها درد های منو نکشید
ولی من یاد گرفتم که اعتبار این چیزها همش برای خدای من هست و من ذره ای نمی توانم زندگی کسی رو تغییر بدم اگر من نباشم خداوند به بی نهایت طریق آدم ها ی
که توی فرکانس دریافت هدایت باشند رو هدایت می کند نقطه سر خط
این ها رو گفتم که بگم توی یه جاهای من خوب عمل میکنم ولی در مورد فرزندانم ضعیف هستم و می پذیرم
و تسلیم هستم و اجازه میدم که خداوند هدایت تم کنه
مثل همین الان که ساعت 6,6دقیقه صبح و از ساعت 4 صبح به طور عجیبی بیدار شدم و یه حسی بهم گفت برو توی سایت و این فایل زیبا رو دیدم و این حس بهم گفت که این تجربه رو به اشتراک بذار
توی این چند سال این سومی کامنت من هست
باز هم از همه شما تشکر می کنم که وقت گذاشتید
استاد خیلی می خوامت عشق منی داداشی
دور سرت بگردم به امید دیدار نمیدونم کجا ولی زود میبینمت