آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محبوب ایرانی» در این صفحه: 1
  1. -
    محبوب ایرانی گفته:
    مدت عضویت: 1094 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    من الان که این فایل زیبا را دیدم یاد گذشته خودم افتادم که منم زمانی خیلی تلاش میکردم که به همه گداهای شهرمون کمک کنم و اینو وظیفه الهی خودم میدونستم که باید هوای این بنده خداها را نگه دارم

    یادم میاد ی روزی از طرف بانک برا من لباس کت شلواری داده بودن با ی جفت کفش من دم در خونه که رسیدم دیدم ی گدا داره زنگ در خونه را میزنه

    من بلافاصله به خودم گفتم ببین اینو خداوند فرستاده درست موقعی که این لباس و کفش را به من دادن

    و من سریع این لباس و کفش را بهش دادم

    وتازه خوشحال هم بودم که امروز توانستم ی کار بزرگ انجام بدهم

    ویا هر کسی که وضعیت مالی خوبی نداشت من سریع تو بانک براش سفره گردانی میکردم و پول جمع میکردم

    و به قول استاد این میرفت اون یکی میومد و تمومی نداشت این افراد

    ومن اون موقع اصلا از قوانین هیچی نمیدونستم وفقط به فکر راضی کردن مردم بودم این درحالی بود که خودم وضع مالی ام افتضاح بود و همیشه جیبم خالی بود

    حتی کار به جایی رسید که تو اداره همه منو مسخره میکردن و میخندیدن به کارهای من

    ولی الان میفهمم که این کار من یک اشتباه بوده و من هیچ وقت نمیتونم زندگی کسی را عوض کنم

    بلکه دارم زندگی خودم را خراب میکنم و من امروز آماده بودم که این حرف های استاد را شنیدم

    و خدا را شاکرم که الان 3 ساله که من عضو این سایت هستم و افتخار میکنم که در کنار استاد قوانین را درک میکنم و هرروز بهتر و بهتر

    میشوم خدایا سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 110 رای: