آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهـره» در این صفحه: 2
  1. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1088 روز

    سلام خانم سلیمی دوست داشتنی

    خیلی چهره نازنین شما را دوست دارم

    مثل دوست داشتن یک دختر به مادر

    واقعیت من یک کامنت از شما خوندم فکر کردم از این فایل بوده باشه

    الان پیداش نکردم اما در خصوص تغییر بود

    که شما درمورد دو دختر گلتون نوشته بودید

    که موهاشون از شال زده بود بیرون ،تذکر دادین ولی برای بار چندم مثل اینکه بی تأثیر بود و شما رها کردین

    خواستم همون روزی که کامنت شما را خوندم از شما سوال بپرسم ولی ذهنم محدودم گفت شاید جواب ندین

    اما اینروزها فعال بودن شما را در سایت دیدم و میبینم که چطور خالصانه جواب دوستان را میزارید

    منم ترقیب شدم سوالمو بپرسم …

    در مورد همون موضوع خواستم بپرسم.وقتی تذکر دادین و طبق خواسته شما پیش نرفت چطور با این موضوع کنار اومدین ؟ چطور اعراض کردین ؟ با چه باوری خودتون را آروم کردین ؟؟؟

    و بعدش شرایط دخترا چطور شد البته منظورم به زندگی متأهلی نیست ، دوران مجردیشون تا زمانیکه با شما بودن شرایطشون بهتر شد ؟؟؟

    ببخشید خیلی سوال پرسیدم

    اما درخواست دارم بعنوان یک مادری که تجربه خیلی بیشتر از من دارید و متوجه شدم روابط بینظیری الان با دخترای عزیزتون دارید باوری که بیشترین کمک را بشما کرد را به اشتراک بگذارید

    تا ما هم استفاده کنیم

    دوستتون دارم ممنون میشم اگر امکانش هست راهنمایی بفرمایید

    خیلی سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    زهـره گفته:
    مدت عضویت: 1088 روز

    یجایی استاد تو دوازده قدم میگه : طرف تو معامله ای یا تو سرمایه گذاری یا تو شغلش ( فکر کنم منظورش همین بود) موفقیت بالایی را کسب میکنه اما اطرافیان فکر میکنن عههههه ببین فلانی چه شانسی داره !!!!

    اما نمیدونن که اون شخص چندوقته داره روی خودش کار میکنه و الان نتیجه ی باورهاشو داره میبینه و اطرافیان چون نمیبینن فکر میکنن شانسی بود و …..

    بارها شده دوستان گفتن کامنت ها را مینویسن نت برداری میکنن اما واقعیت من کامنتایی را که دوست داشتم و برام درس داشت تنها کاری که میکردم کپی و سیو میکردم ….

    میدونید دارم فکر میکنم به چه نامی والاتر از نام مامان فاطمه عزیز صداتون کنم که در لیاقت شما باشه …، اولین کامنتی که بی تردید و با لذت و با تمرکز با دقت کلمه به کلمشو نوشتم بعد اینهمه مدتی که تو سایت هستم و هزاران هزار کامنتی که خوندم کامنت شما بود ، واقعا نوشتم علاوه بر اینکه بارها خوندم ، نخوندم بقول دوست عزیزی خوردم

    یکبار یک دوست عزیزی اونقدر در مقابلم قشنگ و درست صحبت کرد من مات و مبهوت موندم براش دست زدم کلی تحسینش کردم اما دیدم راضی نمیشم بلند شدم بغلش کردم و بوسش کردم …

    بانوی گرانقدر خانم فاطمه سلیمی ، مامان فاطمه جان ، مامان فاطمه مهربان و دوست داشتنی و عزیز

    کاش میتونستم شما را در آغوش میگرفتم و صورت ماه و مهربونتون را لمس میکردم …

    من از این اندازه درک و آگاهی مبهوت ماندم … نه تنها مبهوت ماندم بلکه لذت بردم …نه تنها لذت بردم تحسینتون کردم …نه تنها تحسین کردم بلکه رسیدم به فرمایش درست و منطقی استاد که شما نتایج باورهای درست را دریافت کردید …

    و الحق که نوووووش جونتون روابط بی نظیر و رویایی و محترمانه با خانواده…

    الحق نوش جونتون آرامش و خوشبختی ….

    میدونید دلم میخاد بخونم دلم میخاد هزار بار بخونم بشه ملکه ی ذهنم …

    هیچکس تابحال اینچنین واضح با من صحبت نکرد توضیح نداد …دوست داشتم این قلم شیوای شمارا

    و درک کردم میخام بیشتر درک کنم با گوشت و پوست و استخونم درک کنم ..

    میخام عمل کنم .قسم میخورم متعهد باشم عمل کنم ، میخام منطقی باشم ، میخام برای خودم ارزش قائل باشم ، میخام جایی که حرفم خریدار نداره حرف نزنم …

    وااای خدا سیر نمیشم

    دلم میخاد بنویسم

    اجازه میدین دورتون بگردم ؟؟؟

    خدا شاهده درس گرفتم

    خدا شاهده یجوری این کامنت بهم چسبید در بهترین زمان بهم الهام شد از شما بپرسم و جواب گرفتم که دارم روی دوره عزت نفس کار میکنم …

    خدایااااا شکرت

    خدایاااا ممنونم که هدایتم کردی سوالمو بپرسم و اینچنین با کلام مهربان بانوی گرانقدر خانم فاطمه سلیمی جوابمو دادی

    سپاس خدایااا سپاس

    درود برشما بانوی گرانقدر خانم فاطمه سلیمی عزیز

    سپاس بیکران بانوی مهر و محبت…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای: