آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مژگان» در این صفحه: 1
  1. -
    مژگان گفته:
    مدت عضویت: 1016 روز

    بنام یگانه هدایتگرم وبا سپاس از رحمتش که درهای هدایتش را برویم گشودتا مانند تولدی دوباره زندگی نو با اگاهی الهی اغاز کنم

    سلام استاد جان ومریم عزیرم وسپاس از شما عزیزانم که دستی از دستان خدا شدیدومن رو که راه را گم کرده بودم همچون پلیسی وظیفه شناس دستمو گرفتین وبه راه درست بردین اجرتان با خدا من که قدرت سپاسگزاری ندارم از عظمت کار شما ولطف بی نهایت خدایم.

    استاد جان همیشه درحیرتم تو تمام این سالها که قران نازل شده چرا کسی قرانو واضح واسون مثل شما بیان نکرده وهر کس اومده پیچیده ترش کرده وباعث شده مردم از خدا دور ودور تر بشن واصلا درک نکنند منظور خدا چی بوده منم مثل اکثر مردم بارها قرانو ختم کردم حتی با معنی ولی واقعا اون چیزهایی که نوشته بودن تو ترجمه را نه درک میکردم نه قبول وهمیشه از خدا عاجزانه میخواستم درک قران بهم بده ومفهوم واقعی اونو که هدف هدایت خدا بوده رو بفهمم . وبرعکس خیلی از افراد که هر کاری میخواستن میکردن حالا شاید یه توبه هم پشتش یا بی خیال بودن من از ترس خدا هیچ لذتی از زندگیم نبردم حتی پیش عموم هم روسری سرم میکردم تا خدابگه عجب بنده ای دارم خلاصه این جهل وخطا رفتن ادامه داشت ومن همیشه التماس خدا میکردم راه درستو نشونم بده اخه این چیزها که میدیدم وحتی انجام میدادم روقلبم نمیپذیرفت درستیشونو وچقدر فرصتهای زندگیمون رو از دست دادم با دلسوزی های بی مورد ومنم که بدتر از همه هرچی میشد فقط گریه میکردم ولی حتی جواب حرف زور طرفو حتی خواهر برادرمو نمیدادم فکر میکردم من ناراحت بشم اشکال نداره اونا ناراحت نشن یا همه جوره خودمو فدا میکردم یه موردش استاد باور میکنیدباردار بودم تهران برا یه سری ازمایشات رفته بودیم دلم لک زده بود برا یکم برنج بوش که توهتل میپیچیدمیمردمو زنده میشدم نرفتم یه پرس غذا بگیرم بعد وظیفم میدونستم برا خانوادم هدیه بگیرم باور می کنید هنوزم یادم میفته از کار خودم تعجب میکنم وخیلی اشتباهات دیگه به علت ندونستن قانون ولی با صحبتهای شما یکی ازاشتباهاتم که از باور غلط حمایت کردن از دیگران بود برام زنده شد.

    استاد من برای رسیدن به خدا حتی مدتی درویش شدم وچون تواین جمع خیلی هوای همو داشتن شنیدیم یکی از بچه ها که پسر همکار همسرم بودواز14.15سالگی میاومد خونمون وما ااونو خیلی دوست داشتیم وپدر مادرش از هم جدا شده بودن.ومدتی کار خیلی خوبی داشت ووضع مالی عالی ورشکست شده واز لحاظ مالی وروحی خیلی وضع بدی داره باهاش تماس گرفتیم از اهواز بیاد اینجا پیشمون حتی کرایه اومدن نداشت براش فرستادیم اومد وبعد چند روز باز همه هزینه هاشو دادیم برگرده ووسایلشو بیاره وسایل کامل زندگی رو داشت از اینورم ما اپارتمانی داریم که جای خیلی خوب شهرمونه اونم براش اماده کردیم ونهار شام هم هر وقت میاومد خونمون که هیچ اگه نمیاومد این همه راه براش میبردیم واز گوشت مرغ کیسه برنج پیاز سیب زمینی میوه هر چی مایحتاج زندگی بود برا خودمون میخریدیم سهم اونم میخریدیم ومیبردیم براش که اگه یوقت ما نبودیم یاچیزی خودش دلش خواست درست کنه استاد باور میکنید نتنها براش تولد میگرفتیم وقتی تولد بچه هامون بود از طرف اون هدیه میگرفتیم یوقت ناراحت نشه دستش خالیه خلاصه همه جوره هواشو داشتیم .

    بعد مدتی گفتیم یه مغازه لوازم یدکی میزنیم سرمایه از ما کار از اون پسرمم سال اخر بود گفت یه وقتای بیکاری میرم کمکش .استاد تموم سرمایمونو گذاشتیم وتمام طلاهامو هم فروختم حتی وام هم گرفتیم ومغازه روپر کردیم اقا رفت کارکنه .

    کمکم شروع کرد به ناسازگاری با پسرم وبنده خدا پسرم با انکه کارهای سخت رو انجام میداد خیلی ناراحت وعصبی شد همسرمم گفت دیگه نرومغازه وچون به اون اقا میگفت تو هم مثل پسرمی بهش سخت نگرفت هر چی فروش میکرد میگفتیم بدهی بده وجنس بگیر ماهم که هیچ قرارداد وچیزی باهاش نبستیم کم کم اومد نسازه وچون کار همسرم خوزستان بود ودیر به دیر سرمیزد .

    خلاصه ناراحتی های پیش اومد توحساب کتاب تا جایی که اومدیم مغازه رو جمع کنیم اقا اینقد زرنگ بوده وما ساده که جوری برامون حساب کرد که هزار تومنم مارو بدهکار دونست با وجود اینکه خودش دیگه تمام خرجاش از مغازه بود وما حتی اگه جنسی میاوردیم همون موقع پولشو میدادیم که مثلا کم نیاره.

    وقتی هم خواستیم شکایت ودادگاه بریم دیدیم هزینه وکیل هم خیلی زیاده وبقیه حقوقمونم باید جای وکیل ودادگاه بدیم .

    منم دیگه با شما اشنا شدم وباقوانین وتصمیم گرفتم با گفته شما پیش برم وهم اینکه همسرم هر وقت حرفش میشد اینقد حرص میخورد که حالش بد میشد برای سلامتی همسرم و کلا ازبین بردن ناراحتی وحرص خوردن توخونه. گفتم اصلا دیگه کسی حق نداره حرفشو بزنه وبیاین تودلمون ببخشیم وازش بگذریم خدا خودش عادله هرچی صلاحه همون میشه.

    ببخشید طولانی شد ولی خواستم دوستانی که این کامنتو میخونند بدونند بقول شما هرکس هرجاییه جای درستیه ومانمیتونیم زندگی کسی روتغییر بدیم همونطور که ما با دلسوزی خواستیم به یکی کمک کنیم ولی کلی به خودمون ضرر زدیم نمیدونستیم که خدا به اندازه برا همه است وما خدانیستیم که بتونیم زندگی کسیو تغییر بدیم تازه خبردارشدیم اونم به جایی نرسید همه روفروخت وخرج کرد وباز رفت رو شرایط اولش بله تاکسی نخواد نمیشه کاری براش کرد باید هرکسی خودش بخواد تغییر کنه وگرنه از دست هیچ کس کاری برنمیاد .

    ولی خدارا هزاران هزار مرتبه شکر کهمنو به این مسیر هدایت کرد وباقوانین اشنا شدم وفهمیدم نه کسی روبت کنیم نه دلسوزی کنیم .و

    اینکه هیچ کس مهم تر از خودمون نیست وهی کس وهیچ چیز ارزش اینو نداره که بخواد حالمونو بد کنه .

    استاد جان ازتون بینهایت سپاسگزارم به خاطر این فایلهای زیبا تون که سرشار از درس زندگی درسته.

    واز دوستان عزیزمم ممنونم بخاطر بیان تجربه هاشون که باعث اگاهی بیشترمون میشه.

    همگی در پناه اگاهی های الهی با حس خوب=اتفاق خوب تا بی نهایت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: