آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع”  و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.

این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.

این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛

ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    298MB
    41 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
    40MB
    41 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سپیده منصوری» در این صفحه: 1
  1. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 986 روز

    به نام یگانه رب جهانیان

    سلام خدمت استاد عزیزم،مریم‌جانم و همه دوستانم

    خدارا شکر میکنم که وعده اش حقه و اجابت میکنه هر کس را که فقط به او توکل می کنه و تنها از او یاری می خواهد

    همیشه و همیشه از خدا میخوام که باورهای اشتباهم رو بهم بگه،بهم آگاهی بده که بتونم بهتر روی خودم کار کنم..

    و خداوند پاسخ من رو داد که کاملا متناسب هست با موضوع این فایل بی نظیر و استاد جان شما با این فایل ارزشمند و گوش سپردن به هدایت الله به واسطه درخواست یکی از دستانش( خانم شایسته عزیزم) و انتشار اینهمه آگاهی بی بدیل مهر محکمی پای دریافتهای من زدید..

    ماجرا ازین قراره که من حدودا 18 سال که کارمند هستم،دیپلم که گرفتم اومدم به یکی از شهرهای بزرگ و پیشرفته کشور که خواهر بزرگترم اونجا ساکن بودن، و اونموقع اینقدر مشتاق بودم که درآمد داشته باشم تا بتونم به خانواده ام کمک کنم که دانشگاه دولتی قبول شدم و نرفتم و گفتم چند سالی میرم سر کار و بعد دانشگاه( خانواده من اوضاع خیییلی بدی نداشتن،من دوستداشتم ژان وارژان باشم).. من درخواست دادم و دستان خدا آمدند و پیشنهاد کاری و کارمندی و بعد پیشرفت و دریافت مدرک در زمینه شغل خودم و درآمد خوب …تا جاییکه من بعد از یکسال کمک کردم خانواده ام مهاجرت کردن و هزینه اجاره ها چون بالا بود من پذیرفتم که بخشی از هزینه هارو بپردازم و این آغاز خدایی کردن من برای خانواده ام بود..

    هزینه کرایه خونه ،دانشگاه خواهرم،فلان کمک به فلانی،و کلی مخارج دیگه و من با عشق و احساس وظیفه اینکارها رو انجام‌ میدادم همه اش هم به مامانم میگفتم این روزی شماست که خدا از طریق من بهتون میده .. اونموقع میتونستم همزمان برای خودم مثل آب خوردن سکه بخرم،سرویس طلا،نیم ست،ساعت گران قیمت،دهها ادکلان از بهترین برندها،بیرون میرفتم ی دفعه سر تا پا ست میخریدم و میومدم خونه و سفرهای هوایی …….ولی به شدت غصه خانواده ام رو میخوردم،هر چی واسه خودم میخریدم واسه خواهرم و بقیه می خریدم که بهم بچسبه،و کمک های من به جز مالی ،به صورت مشاوره هم شده بود و همه خیلی بهم احترام میگذاشتن و من به شدت احساس تاثیر گذاری میکردم..یادمه حتی پدرم چندین بار میگفتن: کاش تو فرزند اول من بودی و من کلی به خودم افتخار میکردم و به دلسوزی ها و مشورتهام بیشتر ادامه میدادم..

    بعد از دواجم هم خیلی ناراحت بودم که چرا من پدر و مادرم رو تنها گذاشتم،اگه شب و نصفه شب چیزیشون بشه چی؟؟؟!!!..چون عادت داشتم تو منزل پدرم شبها میرفتم بالای سرشون مطمئن میشدم نفس میشکن و آرام میشدم بر میگشتم به اتاقم و می خوابیدم..

    بعد از عروسیمون هر بار از منزل پدرم بر میگشتیم من کلی تو راه گریه میکردم که تنهان و… و کلی هر بار به خودم شده فشار میاوردم فقط واسه لبخند پدر و مادرم و خانواده ام و بعد همسرم هم اضافه شدن به این جمع..اونقدر غصه همه رو خوردم،اونقدر حتی موقع خوردن یک خوراکی، لذت نبردم و همه اش میگفتم:الان فلانی چی میخوره؟؟ ( در حالیکه اوضاعشون خوب بود) ولی من عادت کرده بودم به خدایی کردن،و……

    وقتی پدر عزیزم رو از دست دادم شوک بزرگی به من وارد شد و دیدم من هیچ کاری نتونستم بکنم و بیشتر چسبیدم به مامانم و…

    خلاصه که چند روز پیش به خودم اومدم دیدم همه اونهایی که من غصه اشونو میخوردم خیلی شرایط خوبی دارن،الان زندگیشون از من رشد بیشتری داشته و من که اونموقع اینقدر شرایطم عالی بود همه چیزم رو الکی و فقط برای کمک به فلانی و بهمانی فروختم و از دستم رفت…

    و حالا هیچکس سراغ نمیگیره که فلانی الان تو شرایطت اوکیه ؟؟ چون نمیتونن باور کنن که در حال حاضر زندگی من فقط ی دکور…

    من برای هیچکس نتونستم کاری کنم،اونها خودشون چون فقط روی زندگی خودشون تمرکز داشتن رشد کردن خداراشکرررر

    و من چون حواسم به فراوانی نعمت و ثروت توی زندگیم نبود همه چیزم رو از دست دادم..

    اونهفته بعد از درخواستهای فراوان از خداوند، خدا به یکباره این موضوع رو به من یادآوری کرد و گفت دست بردار از دلسوزی و خدایی کردن،بچسب فقط به زندگی خودت،،حتی به همسرت هم کاری نداشته باش،همه به من دسترسی دارن..و…….من به خودم اومدم و دیدم بلهههههههه نا خواسته کاری کردم که مدارم از مدار اونموقع اطرافیانم پایینتر اومده..و

    و با شنیدن این فایل عالی و به موقع تصمیم جدی گرفتم،اهرم نوشتم و خیییلی خوب دارم روی خودم کار میکنم و از هر چیز زندگیم لذت می برم و به هیچ عنوان احساس دلسوزی ندارم..فکر میکنم چون اهرم فشارم خیلی قویه خیلی خوب تونستم تمرکزم رو از دیگران بگیرم و فقط خودم باشم و خدا و شادی..عاشق همه عزیزانم هستم ولی دیگه دلم نمی سوزه..بیشتر عاشق خودم شدم

    مطمئن هستم من که قبلا شرایط و مدار مالی خیلی خوبی داشتم دوباره هم خواهم داشت..

    استاد ی چیز دیگه اینکه من فهمیدم دریافت باورهای غلط و ترمزهامون هم تکامل میخواد..حتما باورتون میشه که من کلا یادم رفته بود ی زمانی شرایط مالیم چقدر خوب بود..فکر میکردم همیشه همینطور بودم..و مطمئن هستم حالا هم طوری تمرین میکنم و کار میکنم که ی روزی یادم بره چقدر مدارم پایین بوده( تو این روزها) مثل شما و خیلی از دوستان عزیزم در سایت

    بپذیریم و باور کنیم خداوند تنها نیرویی است که به احوال درون و بیرون ما آگاه است و ما فقط بندگی کنیم و تسلیم باشیم و بزاریم خدا هم خداییش رو کنه..

    خداوند میلیاردها سال که داره خدایی میکنه بهش اعتماد کنیم.

    استاد عززیزم عاشقتونم

    مریم مهربون و عزیزم عاااااشقتم

    خدایا شکررررررررررررت

    روز و روزگارتون پر پناه الله یکتا عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: