آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
به نام الله یکتا
چه روزهایی میتونستیم بریم پیاده روی و کوهنوردی یا قدم زدن در پاساژها و دیدن یک عالمه فراوانی و یا رفتن در دل طبیعت و جنگل یا مسافرت،گوش دادن آهنگهای شاد و حتی نشستن و دیدن فایلها و یا خوابین یا رقصیدن یا فکر کردن و تجسم کردن لحظه رسیدن به خواسته هامون تا هم به احساس بهتری برسیم و هم به خواسته هامون،اما نشستیم پای گوش کردن درد و دلهای شرک آلود و غیبت و تهمت و حال بد دیگران و دلسوری کردن های مخرب و یا حتی همزاد پنداری کردن با اون آدمها و میخواستیم نقش خدا رو براشون بازی کنیم و مثلا آرومشون کنیم و هدایتشون کنیم به راه درست و این بَلدم بَلدم ها و این مَنیتی که من خودم رو عالم دهر میدونم و یا دلسوزی الکی و نابه جا و کاملا بی تاثیر ما رو نه تنها به احساس بهتر نرساند بلکه ما رو وارد مداری از حال بد کرد و به احساس پایین کشوند و اتفاقات بد رو وارد زندگیمون کرد
من دیدم حتی گفتن حقایق و توضیح دادن زندگیمون که در حال بهتر شدنه برای بقیه که به نظرم یه خوردش هم از ادعا کردن میاد ما رو مثل بقیه اونا میکنه و الان فهمیدم چرا وقتی در مورد موضوعی ادعا میکنیم از همونجا ضربه میخوریم،به این دلیل که وقتی من همش میگم و ادعا کنم که من اینجوری پول در میارم یا من اصلا مریض نمیشم یه جایی در ذهنمون یک ترس شکل میگیره که اگر خوب پول درنیاوردم و یا اگر مریض شدم چی؟؟؟!!! آبروم میره و بقیه منو مسخره میکنن،یعنی اینکه ما میایم ادعا میکنیم که من توحیدی هستم و من طوریم نمیشه که از باورهای توحیدی نمیاد چون کسی که باورهای توحیدی داره که ادعا نمیکنه اتفاقا خاشع هست و هر خیری رو از خدا میدونه مثل استاد،و اگر استاد میگه من مریض نمیشم به خاطر اینکه باورهای ما درست بشه در مورد سلامتی و اصلا به دنبال اثبات خودش نیست و اون باوری که در مورد خودش و خدای خودش داره مهمه و اون مطمئن هست که مریض نمیشه و نه اینکه وقتی گفت مثل ما بترسه در دلش تا مریضی رو جذب کنه
آقا چه کاریه من بیام همش به دوست و خانواده ام بگم من ضد ضربه هستم که بعدش بشینم یک عالمه مراقب باشم که طوریم نشه که بقیه منو و باورهام رو مسخره کنن،من بیام این زمان و انرژیم رو بذارم برای بهتر کردن باورهام تا نتایج بیان و من لذت بیشتری ببرم
این چسبیدنمون به بقیه باور غلطیه،ترسها و نگرانی هایی که خودمون در ذهنمون پروروندیمشون و باعث شدن اصلا حرکت نکنیم و هی مراقب باشیم،مراقب زن،بچه،مادر،پدر خواهر و برادر و بقیه…
خدا کنه درک کنم که وقتی من توانایی مراقبت از خودم رو ندارم و هر لحظه خودم رو به خدا میسپارم تا مراقبم باشه و هدایتم کنه به راه راست چطور میتونم مراقب عزیزانم باشم!!
خدایا به تو پناه میبرم از شرک و ازت میخوام هدایتمون کنی به عمل به ایمان
دست برداریم از هدایت دیگران،هدایتی که ما فکر میکنیم هدایته و این خود شرکه
ممنون استاد عزیزم و سپاس از خانم شایسته عزیز و سجده به درگاه پاک و مقدس خدای مهربان و قدرتمندم
به نام الله یکتا
اونقدر احساس آزادی و قدرت و احساس لیاقت الان دارم که از همیشه بیشتر خودم رو به خداوند نزدیکتر میبینم که این آگاهی ها رو میشنوم و درکش میکنم و انشالله خداوند کمکم کنه تا بتونم در عمل هم ازش استفاده کنم
استاد عزیزم با تمام وجودم ممنونم ازت بابت این فایل و سجده میکنم در برابر تنها قدرت جهان که هر روز من رو به راه راست و صراط پاک مستقیم هدایت میکند…
تمام مثالهای استاد در من صدق میکنه از نصیحت کردن،از دلسوزی از ساعتها صحبت کردن برای بقیه و بی تفاوتی هاشون و عمل نکردن هاشون و حتی دشمن من شدنهاشون و بارها شده که همون آدمهایی که براشون وقت گذاشتم و بهشون راه درست رو گفتم همون آدم با حرفهای خودم از من سوءاستفاده کرده،یعنی مثلا من به فلانی میگفتم دلیل اینکه اینقدر داری در زندگیت آسیب میبینی این هستش که سریع عصبانی میشوی و بهم میریزی و واکنش گرایی در هر لحظه و بعد منی که همیشه آرامم و انصافا سالی ماهی یکبار فقط در حد چند دقیقا بهم میریختم از لحاظ ذهنی همون آدم که همیشه در حال تشویشه و با همه درگیره با پوزخند به من میگفت:ها چیه به هم ریختی انگار نمیتونی ذهنت رو کنترل کنی و یا با مسخره کردن میگفت میبینم که بهم ریختی
هزاران بار من از دلسوزی و نصیحت کردن و وقت گذاشتن برای بقیه ضربه خوردم و خواهم خورد تا زمانی که بخوام مثل قبل ادامه بدم،با وجود اینکه یه ذره بهتر شدم اما الان با دیدن این فایل فهمیدم که این یک پاشنه آشیل در وجود منه که همیشه باید روش کار کنم
چقدر خودمون رو فدای خانواده کردیم و از همون خانواده ضربه خوردیم،چقدر خودمون رو فدای بقیه کردیم و در بهترین حالت مُسکن بودیم به قول استاد و فرداش اون آدم دقیقا همون آدم قبلی بود
چقدر این فایل ارتعاشی و توحیدی بود،چقدر خوشحال و سپاسگذار الله هستم که منو به نقطه درک این فایل رسونده تا درک کنم و بتوانم عمل کنم برای رسیدن به پله فرکانسی بعدی و بهتر
وقتی من فکر میکنم که قدرت تغییر دیگران رو دارم این شرکه،چقدر این نوع نگاه میتونه کمکم کنه تا دست بردارم از تغییر دیگرانی که به قول قرآن نه میبینند و نه میشنوند و مهر به قلبشون خورده…
چقدر زیبا گفتی استاد عزیزم که وقتی کسی فایلها رو میبینه یا محصولات رو میخره،کردیت به شما بر نمیگرده به خودش و به خدا برمیگرده،این نوع نگاه یعنی من فقط به خواسته هام توجه میکنم و هر خیری وارد میشه از خداست و قطعا خواسته های من اجابت شده است
منم میخوام این نوع نگاه رو در کسب و کارم پیاده کنم و هر جنسی که در مغازه میفروشم کردیتش رو در ذهنم به خداوند و خود اون شخص خریدار بدم و این احساس لیاقت رو در وجودم شکل بدم که من لایق رسیدن به خواسته هام هستم و هر کسی جنس های منو میخره این خودش آماده بوده که این جنس با کیفیت رو از من بگیره و خداوند هدایتش کرده و دلها رو برای من نرم کرده و من فقط یک درخواست کننده ام و لایق و کسی که کارش لذت بردن از مسیر زیبای زندگیشه…
ساعتها میشه نوشت فقط از همین فایل توحیدی
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این همه هدایت پاک و ناب و ممنون از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز
خدایا صد هزار مرتبه شکر
به نام الله یکتا
هر جایی من تو زندگیم به کسی کمک کردم یا خواستم دست کسیو بگیرم و به هر نحوی کمکش کنم ، بصورت ریشهای که بررسیش کردم دیدم از سر (کمبود حس ارزشمندی) و (تایید و جلب توجه دیگران بوده) یا اینکه احساسی شدم و (قدرت نه گفتن رو نداشتم) و یا این احساس که آدم باید (همه رو راضی نگه داره) (نباید کسی از دست من ناراحت بشه)
چقدر دقیق و زیبا نوشتی،تک تک این چیزی که گفتی خودش یک باور بسیار مخرب و محدود کننده است که در وجود همه ی ماها هست…
چقدر بهترین لحظات زندگیمون صرف همین باورهای مسخره و شرک آلود شد،خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هر لحظه هدایت میشیم به سمت راه درست و چه نعمتی بالاتر از صراط مستقیم…
ممنون دوست عزیزم بابت این کامنت عالی
خدایا شکرت
به نام الله یکتا
سلام به دوست عزیزم با خوندن کامنتتون یک سری خاطرات قدیمی در ذهنم تداعی شد و تازه الان فهمیدم دلیل اون ضربه ها چی بودن….
سالها پیش من به خاطر اینکه خودم رو در رابطه برتر و موفق تر جلوه بدم تا یه جورایی هم احساس ضعفم پوشیده بشه و هم بقیه حرفم رو بپذیرن و تائید کنن و هم یک نصیحت کننده باشم تا نصیحت شونده،همیشه با آدمهایی ارتباط میگرفتم که بدبخت و بیچاره بودن یا در ظاهر و تیپ و یا در مسائل مالی و اگر پولدار بودن بی اعتماد به نفس و ضعیف بودن و پول باباشون دستشون بود،نتیجه این میشه که بعد از چند ماه اونا تبدیل میشدن به یک آدم موفق تر و خوشتیپ تر و بهتر از من و من میدیدم که دیگه با من نمیان بیرون و میروند با کسانی که در ظاهر و باطن خیلی بهتر و قویتر از من بودن و همیشه برام سوال بود که منی که این همه راه و چاه به اینا نشون دادم و اینقدر به اینا خوبی کردم و وقت گذاشتم براشون،چرا اونا اینجوری رفتار کردن و به خودم میگفتم ببین فلانی چقدر بی لیاقته،هیچکس محل سگ به این نمیداد من آدمش کردم با خودم اینور اونور میبُردمش تا بقیه بشناسنش،حالا ببین چطوری خودش رو برای من میگیره و…
عدم عزت نفس و احساس لیاقت من برای رابطه بهتر با آدم های بهتر از خودم باعث میشد که من با آدمهای ضعیف ارتباط بگیرم تا خودم رو بهتر و برتر از اونا بدونم چون فکر میکردم من کافی نیستم و من ارزشمند نیستم تا با بهتر از خودم باشم،در حالی که هم خوشتیپ بودم هم ظاهر خوبی داشتم،یعنی اون احساس کمبود لیاقت،درونیه و کاری به شرایط بیرونی نداره و این قضیه بارها و بارها به من ضربه زده در گذشته…
چقدر خوب شد که یادم اومد تا هم برای خودم قانون تداعی بشه و هم اینجا چراغ راهی باشه برای بقیه از طرف الله یکتا
اون موردی هم که بهش اشاره کردی رو من الان درک کردم که،خدا به پیامبر میگه تو فقط ابلاغ کننده ای و کاری به کارشون نداشته باش چون باعث میشد وارد فرکانس اونا بشه
اونا خودشون هستند که تصمیم میگرند به چه راهی بروند و تو دلسوزی نکن و ولشون کن….
خدایا شکرت
به نام الله یکتا
خیلی ممنونم ازت که از تجربه ات نوشتی و منو متوجه یک موضوعی کردی…
من این احساس رو نسبت به دختر 5 ساله ام دارم،هم خیلی مراقبشم و هم اگر کسی چیزی بهش بگه سریع من جواب میدم و خیلی مراقبم همه چی نشنوه و همه چی نبینه و حتی بارها شده که با مادرش صحبت میکنم و میگم چرا اینجوری باهاش رفتار کردی و همچین صحبتی رو کردی اون حرفت رو باور میکنه
میدونم که نسبت بهش حساسم،بیشتر از اینکه دوستش دارم به این نظر مراقبشم که رفتار و نظر دیگران در اون باور اشتباه ایجاد نکنه و عزت نفسش و اعتماد به نفسش رو خراب نکنه،یعنی یه جورایی میخوام نقش خدا رو من براش ایفا کنم و بارها شده که ضربه خوردم از این رفتارم،خدایا منو ببخش،من در جایگاهی نیستم که بتوانم همچین کاری رو بکنم،من مخلوق تو هستم اون هم مخلوق تو هست،با دیدن فایل استاد و نظر شما به این درک رسیدم که باید ولش کنم تا ببینه و بشنوه و ارتباط بگیره و تجربه کنه و یاد بگیره،همونجوری که بارها زمین خورد تا راه رفتن رو یاد بگیره،همونجوری که دستش با آتش کبریت سوخت تا سوختن و آتش رو درک کنه…
از خداوند میخوام که کمکم کنه بتونم در عمل بهش آزادی بدم و منو رها کنه از این فکرهای الکی و پوچ
خدایی که منو به اینجا آورده قطعا حواسش به بچه منم هست،بچه ای که مال خودشه خودش داده،مثل من که بنده اشم و مال خودشم،همه چی از آن خداست و بازگشت همه ی امور به سوی الله است
خدایا منو ببخش و منو به راه راست هدایت کن
تمام این مثالها رو هم الله گفت که بنویسم تا خودم بهتر درکش کنم که همون الله که یاد داد چطور بچه ات با کارد تیز پنیر بذاره روی نون تا بخوره همون الله کافیه براش و تو هیچکاره ای،اگر میتونی اگر عرضه داری زندگی فردی و شخصی خودت رو بهتر کن…
واقعا….
خدایا شکرت
به نام الله یکتا
اینقدر قشنگ نوشتی و مثال زدی و گفتی،دوست داشتم باهات همزاد پنداری کنم…
با دیدن هر فایلی از استاد تازه متوجه میشم که جامعه و من همه داریم برعکس خدا و قوانینش حرکت میکنیم،قوانینی که به گفته ی الله ثابت است و هیچ تغییری در اون نمیبینی،میخوای موسی باش میخوای ابراهیم باش و یا هر کسی،دقیقا هر چی خدا گفته رو برعکس انجام میدیم و بعد منتظر نتیجه هستیم اونم نتایج بزرگ،و به همین دلیل هست که هر چقدر افراد مذهبی ترند در ایران بدبخت تر و یا گرفتارترند،مثل همین باورهای محدود کننده ای که نوشتی:
بهشت زیر پای مادران است،تصور کن این باور غلط میگه که تو هر کاری دوست داری انجام بده و گناه کن و مشرک باش و همین که مادر هستی تو میری بهشت!!؟!!چه باور خطرناک و گمراه کننده ای که بسیار زینت داده شده توسط شیطان رانده شده برای انسانی که نگاهش به غیر خداست و یکبار نشده به خودمون بگیم که مگه زن لوط مادر نبود پس چرا خداوند نیست و نابودش کرد؟
تمام این تعارف های الکی از عدم ارزشمندی و ترس میاد،وگرنه در عمل کسی که خودش رو لایق و قوی و موحد میبینه مثل شما عمل میکنه و بدون رودربایستی عمل میکنه به قوانین،آفرین
تحسینت میکنم برای خودم تا من همه از تجربیاتت استفاده کنم و جلوی این نشتی هایی که به نظرم از نشتی گذشته کلا ته ظرف کاملا برداشته شده و این لطف خداست که یه چیزی تهش برامون میمونه که از گشنگی نمیریم و از فضلش میده وگرنه با این اوصاف واقعا نابود بودیم اگر رحمتش شامل حالمون نمیشد…
خدا رو صد هزار مرتبه شکر بابت این مسیر الهی و زیبا و ممنونم ازت بابت این کامنت عالی