آگاهی های این فایل زنگ های هشدار دهنده و بیدار کننده ای را در وجود ما به صدا در می آورد تا “اصل را از فرع” و “راه را از گمراهی” تشخیص دهیم و با این تشخیص، مسیر خود به سمت آسان شدن برای تجربه خوشبختی را دوباره تصحیح کنیم.
این آگاهی ها به قول قرآن رفتارهای جاهل گونه را به ما می شناساند تا به جای اتلاف انرژی خود در مسیر ناهماهنگ با قوانین خداوند، این انرژی خلاق را در مسیر هماهنگ با قوانین برای خلق زندگی دلخواه بکار ببریم.
این آگاهی ها را با دقت گوش دهید، در آگاهی های آن تعمق کنید، از کلیدهای این فایل نکته برداری کنید و در پایان، برای ماندگاری این آگاهی ها در ذهن خود، مواردی را در زندگی خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
الف) از این آگاهی ها به نفع خود استفاده کردید و نتایج حاصل از این “عملکرد هماهنگ با قوانین خداوند” را بنویسید؛
ب) همچنین مواردی را به یاد بیاورید که بر خلاف این آگاهی ها عمل کردید و عواقب حاصل از این “عملکرد خلاف جهت با قوانین خداوند” را بنویسید؛
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1298MB41 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 140MB41 دقیقه
دورد سلام به استاد عزیزم مریم بانو و دوستان همیشه همراه
این دومین کامنت امروز من روی سایت در مورد این موضوع من صبح به محض بیدارشدن از خواب اومدم داخل سایت و باین فایل جدید مواجهه شدم از اونجای که خیلی به موقع و به جا بود برام
قبل از صبحانه خوردن فایل دیدم کامنت گذاشتم تمام روز به این فایل و کامنت های که درموردش خواندم فکر کردم به مثل های که به کرار در زندگی من تکرار شده بود فکر میکردم
واقعا وقتی که وقتش باشه تو دریافتش میکنی مثل من که آماده دریافت همچین فایل بودم جاش باز شده بود و امروز صبح اومد برام
من خودم چقدر به شخصه راهنمای اطرافیانم و دوستان و نزدیکانم بودم
و چقدر خودم در گیر
زندگیشون میکردم دست آخر اونا اون کاری رو انجام میدادن که خودشون فکر میکردن درسته یا صلاح میدونستن
انرژی وقت ما هم به فنا میرفت
چقدر این الگو در خانواده من زیاده بود و هست
سرمون همش توکاسه بقیه ست
حتی به استوری گذاشتن بقیه هم گیر میدیم
تا این حد
و چه قدر مسیر اشتباه
فکر میکنیم این راهش و باید همچه اوکی تحت کنترل ما باشه و استاد روبه راه کردن زندگی بقیه باشیم
واقعا که این داستان خیلی خوندنیه و جالبیه
و اما غیر قابل باور
که ما ناتوان در حل مسئله بیقه هستیم
چون تمام زندگیمون جور دیگه ای زندگیش کردیم
چقدر بوده که ما میخواستیم کاری برای کسی انجام بدیم خودمون انداختیم وسط ما شدیم بده داستان
چقدر ما خواستیم احترم به بقیه بزاریم
و تمام خودمون رو براشون گذاشتم
نقر داغ شدیم س. احترام بی موقع
آخه که چقدر من داستان برای گفتن دارم سر این قصه
البته که خودم مقصرم
چون نمیدونستم
خوب بلد هم نبودم جریان از چه قرارِ
من حتی یه بارم فکر نمیکردم چرانتیجه همیشه باید این جوری بشه ایراد کار کجا میتونه باشه،
من فکر میکردم روند طبیعی زندگی همینه
من غافل از قانون های بی تعقییر خداوندی بودم
البته که شکر میکنم خداوند رحمان و رحیم رو که حداقل فهمیدم ایراد کجاست و سعی کنم که درستش کنم
خداجون ممنونم
یه مثل خیلی تازه که برام همین چتدوقت پیش اتفاقا افتاد رو میگم که شاید الهام بخش باشه
چند ماه پیش
خواهر سر یه سری ماجرا کلا بیخیال خانواده م شده و دیگه رفت آمده نمیکنه و تلفنشم جواب نمیده یجورایی کنار کشید
جز تماس من و یکی 2 نفر از خانواده
آقا منم از اون جای که همیشه خودم موظف زندگی بقیه میدونم
و قهرمان مان بازیم گل میکنه مثل همیشه خودم روانداختم وسط رابط بین خانواده و خواهرم شدم خبر رو ببر براش زنگ بزن پیگیری کن
جوری مادرم مطمئن میکردم که حالش خوبه جویای احوالتونه میخواد کمی تنها باشه از این دسته حرف ها
از اون طرفه هفته ای 1الی 2 بار به خواهرم زنگ میزدم جوری برخود میکردم که حواسم بهت هستو فکر نکنی تنهای ما کنارتیمو فلان بهمان
حالا اون اصلا زنگ نمیزد به من جز کار پیش میومد براش
و من خودم از خواب غفلت نمیخواستم بیدار کنم که بابا طرف حتی یه زنگم بهت نمیزنه پ تو چته شدی قاشق داغ تر از آش .
خلاصه گذشت تا اینکه 3 ماه بعد این موضوع خودم سر یه موضوع نچندان مهم که اصلا ربطی هم به خواهرم نداشت با خانوادم به تضاد خورد و باعث شد که من کلارابطمو با خانوادم قط کنم حتی خط تلفن هامو رو هم عوض کنم
و بیخالی طی کنم بماند که چقدر بهم فشار آورد این جریان
اما درس بزرگی گرفتم که تو توان تعقییر هیچ کس رو مطلقا نداری اگر خودش آماده نباشه اگر وقتش نرسیده باشه
من فقط با دلسوزی بیجا و دخالت تو کاری که به من مربوط نبود و حلش با خودش و هدایت خداش بود
خودم درگیر ماجرای کردم که فقط به من آسیب زد
و قطعا حلش به یه زمانی نیاز داشت به صبر به تکامل
من با دخالت بیجام با عجله م با توجه به جنبه منفیش خودم دخالت دادم که کمکی کرده باشم ولی به ضرر خودم تموم شد
((((بله داستان از این قرار که وقتی طرف با تو هم مدار نیست حرف تو عمل تو جواب نمیده ))))
حرفهای تو رو یا نمیفهمه یا اشتباه برداشت میکنه
چون مسیرش با تو یکی نیست،
(((و خدا با توجه به شرایط اون موقعش مسیر رو بهش نشون میده و هدایتش میکنه))) نه حرف های که از طرف ماست نه دخالت های ما))))))
خدا جون ممنونم بابت این همه آگاهی بابت صبرت بامن دوست دارم عقش ابدی من
سلام حضور استاد عزیزم مریم بانو و دوستان همیشه همواره امیداورام هرجا هستین شاد سلامت تن درست باشین
چقدر این فایل آگاهی دهند بود
با هر جمله چقدر منو بیدار تر کرد چقدر منو یاد گذشته ها و رفتار هام قبلم مینداخت
چقدر در مورد من صادق بود در این مورد که خودم موضف در تعقییر و حل کننده زندگی بقیع میدونستم
چه کد های که برام باز نشد
خدایا شکرت استاد ممنونم
واقعا ما هیچ قدرتی در تعقییر زندگی بقیه نداریم اگر نخوان و اگر آماده نباشن
چقدر من لطمه این ماجرا هارو خوردم چقدر من وقت گذاشتم انرژیم تلف شد از خودم از زندگیم از وقتم گذشتم
چقدر انرژیم به اشتباه رفت سر این باور که انسان مومن انسانی که نیاز دیگران روبه نیاز خودش ترجیح بده خودش وقف دیگران کنه از جون مال زندگیش مایع بزاره
چقدر من بخاطر تعریف و تمجید بقیه و خلأهای دورنیه خودم،
دست به کار شدم برای حل مسأله بقیه و کمک بهشون تا بتونم هم کاری کرده باشم هم جایگاهی پیدا کنم هم خلا درونیم پر بشه
استاد من متوجه شدم که وقتی از درون خلا باشه تو بیشتر گم راه میشیم مثل یه معتاد که بخاطر رسیدن به مواد دست به هر کاری میزنه تا به مواد برسه انسان داری خلا همون جور برخورد میکنه فقط دنبال بر طرف کردن نیازشه
بدونه فکر کردن و در نظر گرفتن این موضوع که آیا نیاز من این جا ورد کنم حرفی بزنم یا اقدامی بکنم،
اینجا فقط خلا هستش که بزرگ نمایی میکنه
و انسانی که داری این خلاِ باشه وردمیکنه به اون جریان صرف پر کردن خلا در کنارش کاری هم کرده باشه که نیت از اول مشخصه نیاز خودش همون خلا
یه مثلی دیگه که زیاده اینه که ینفری معتاد پای بساطه باشه در حال مصرف
یه دوستی هم پیشش باشه که حالا یه مشکلی داره یا ناراحت یا دندونش درد میکنه خلاصه یه موضوعی ناراحت کننده داره
طرف معتاد برای کمک بهش هی بهش میگه بیا په پوک بکشه بهتر میشه حالت خوب میشی بهترت میکنه
طرف هم اگر عاقل بر کار نباشه جواب مثبت میده و در ظاهر خوبش هم میکنه اما برای چند ساعت اما اصل ما جار که همون ناراحتی هستش سر جاشه اما در باطن گرفتاری و اعتیادِ طرف بخاطر حال خوب لحظهای خودش در لذتی اشتباه گرفتار میشه و اصل ماجرا که حل نمیشه
من بشخصه به این پی بردم که ما وقتی نیازی باشه خلای باشه ما جنه های دیگه ماجرارو نمیبینم ما فقط تمرکزمون روی پر کردن خلا هستش حالا به هر طریقی
استاد ممنونم فایلتون عالی و چقدر به موقع بود
ممنونم خدای من
ممنونم دوستان
ممنونم استاد عزیزم
پایدار باشین