آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1 - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

612 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1966 روز

    “إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”

    (سوره رعد، آیه 11)

    “بی‌گمان، خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه خودشان حال خود را تغییر دهند.”

    به نام یگانه فرمانروای هستی

    و با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیزم و همه دوستان عباس‌منشی‌ام، همچنین عرض سلام خدمت یار همیشه همراه استادم، خانم شایسته عزیز.

    خدایا، کمکم کن تا هرچه می‌نویسم از دل باشد.

    وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم که بسیاری از نزدیکانم، به‌ویژه پدر و مادرم، با تمام وجود برای خوشبختی من تلاش می‌کردند. آنان می‌خواستند مسیر درست را به من نشان دهند، اما هرچه بیشتر تلاش می‌کردند، کمتر نتیجه می‌گرفتند.

    نیت‌شان خیر بود، اما همیشه من را با دیگران مقایسه می‌کردند: “پسر فلانی را ببین، فلان کس را ببین، تو هم از آنها یاد بگیر…” این جمله آن‌قدر برایم تکرار شد که نسبت به آن حساس شده بودم. این مقایسه‌ها نه‌تنها مرا اصلاح نکرد، بلکه بیشتر مرا برانگیخت و لجاجتم را بیشتر کرد.

    با گذشت زمان، فهمیدم که حرف‌های پدر و مادرم از سر دلسوزی و خیرخواهی بود، اما گوش‌های من بسته بود. آماده دریافت آگاهی‌ها نبودم. می‌خواستم تغییر کنم، اما آنها نمی‌توانستند من را به زور تغییر دهند.

    سال‌ها گذشت، اشتباهات زیادی مرتکب شدم، ضربه‌های سختی خوردم و راه‌های مختلفی را آزمودم. تا اینکه به این نتیجه رسیدم که به تنهایی و بدون حضور خداوند در زندگیم نمی‌توانم موفق شوم. من محکوم به شکست بودم مگر آنکه تسلیم شوم، بازگردم، هدایت شوم و تغییر کنم.

    خودم خواستم، و خدا هدایتم کرد، نه از طریق پدر و مادرم، بلکه از راه‌هایی که هرگز تصور نمی‌کردم.

    امروز وقتی درباره گذشته‌ام صحبت می‌شود، پدر و مادرم اعتراف می‌کنند که فقط خداوند قادر به این همه تغییر در وجود من بوده است. اما من نیز بارها و بارها این اشتباه را مرتکب شدم؛ نسبت به کسانی که برایشان احساس مسئولیت داشتم بیش از حد نصیحت و ارشاد کردم، خودم را دانای کل می‌دانستم، اما هیچ تغییری در آنها ایجاد نشد.

    و تنها نتیجه‌ای که برایم داشت، اتلاف انرژی و فاصله گرفتن از مسیرم بود.

    اما آگاهی بزرگی که از این فایل ارزشمند دریافت کردم، این است: هیچ‌کس نمی‌تواند دیگری را تغییر دهد. این حقیقت، از عدل و عدالت خداوند سرچشمه می‌گیرد.

    اگر قرار بود دیگران بتوانند در زندگی افراد تأثیر بگذارند—چه خوب، چه بد—دیگر نمی‌توانستیم آن را عدالت بنامیم. خداوند متعال در قرآن بارها و بارها درباره ظلم به نفس صحبت کرده است و نشان داده که حتی بزرگ‌ترین گناه، یعنی قتل نفس، در حقیقت ظلم به خود فرد است، نه به مقتول.

    پس از سال‌ها گوش دادن به آموزه‌های استادم، درک کردم که فقط زمانی می‌توانم دست از یک رفتار آن را برای خودم منطقی کنم.

    همان‌طور که خداوند در قرآن فرموده است:

    “إنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ”

    (سوره رعد، آیه 11)

    “بی‌گمان، خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آنکه خودشان حال خود را تغییر دهند.”

    من پذیرفته‌ام که دیگر نباید در زندگی دیگران دخالت کنم یا نصیحت و ارشاد کنم. مسئول زندگی خودم هستم، و هرچه در زندگی‌ام رخ می‌دهد، نتیجه درون خودم است. اگر چیزی مطابق میل من پیش نمی‌رود، باید درون خودم را جستجو کنم، نه عوامل بیرونی را مقصر بدانم.

    خدایا، صد هزار مرتبه شکر!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    سید عبداله حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2012 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان.

    سلام دوباره خدمت استاد بزرگوارم.

    خیلی بهتر من این موضوع را نسبت به قبل دارم درک می‌کنم اینم به خاطر چک و لقد هایی که از جهان خوردم درکم بهتر شد البته به خاطر باورهای نادرست که از قبل داشتم به خاطر های روحی و روانی همه این باورها تو ذهنم به وجود اومده بود

    که همیشه یه جورایی خودم را قربانی اهداف دیگران و مخصوصا منجی خونواده ام میدونستم

    هنوز هم نه صد در صد، میتونم بگم 85 درصد تمرکزم

    رو خودم هست یعنی اینقدر این موضوع برام مهم شده که بعضی مواقع به خودم میگم این دیگه عادلانه نیست که فقط داری به خودت توجه می‌کنی ولی این وسط من دیگه بیشتر قوانین را

    تو ذهنم مرور می‌کنم تا اینکه بخوام ببینم بقیه چه

    شرایطی دارند.

    من دیگه نباید به این فکر کنم که با کمک کردن و منجی موعود شدن برای بقیه، من قدرتش را ندارم زندگی یکی دیگه را تغییر بدم چون به این درک رسیدم که اگر دیگران بخوان خودشون هدایت میشن اگر هم نخوان من هرچی هم تلاش بکنم

    فقط دارم به خودم ستم می‌کنم من فقط می‌تونم با موفق شدنم، با ثروتمند شدنم میتونم به بقیه کمک کنم تازه اگر اونم با التماس کردن بخواد چون ممکن است طرف به خاطر اینکه بخواد دردش آروم بشه یه چیزی رو می پرسه نه اینکه واقعا میخواد.

    تو قرآن خداون به طرق مختلف به پیامبر گفته که

    وظیفه تو فقط ابلاغ رسالت است کل آیه هایی که

    به این جنس آیه مربوط میشه داره قانون را توضیح می‌ده که ما هرگز و هرگز تحت هیچ شرایطی نمیتونیم و قدرتش را نداریم که به دیگران

    کمک بکنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ساره خالقی گفته:
    مدت عضویت: 2193 روز

    سلام استاد عزیزم

    این فایل رو زمانی گوش میکنم ک تازه قدم 5 رو تمام کردم، ک دو جلسه این قدم همین موضوع بود و دوباره برای من مرور شد.

    وقتی قدم هارو شروع کردم هر روز و هر روز به درک بهتری از قوانین رسیدم، درقدم 3، این جملات شده بود سر لوحه ی من ” مهم نیست با چه دلیل و منطقی، احساس تون بده، شما دارید خودتونو به گاری وصل میکنید و از نعمتها دور میشید “. اهمیت احساس خوب داشتن در مدت زمان بیشتری از روز و درک کردم.

    همون روزها من داشتم نقش ناجی و مشاوره رو برای نزدیکانم بازی میکردم، حرص وجوش میخوردم، عصبانی میشدم، میخواستم مشکلات بقیه رو حل کنم، به بقیه مسیر درست و نشون بدم، ساعتها صحبت میکردم و بعضیاهم ک اصلا گوش نمیکردن و انجام نمیدادن و این بیشتر منو عصبانی میکرد.

    وقتی احساس خوب اصل قانون بود، تصمیم گرفتم هر مساله ای ک باعث میشه احساس بدی تجربه کنم بزارم کنار، بررسی کردم بخش عظیمی مربوط به دیگران میشد، متعهد شدم این انرژی های پخش وپلا رو صرف خودم کنم. ساعت کاری بیشتر، هدف انتخاب کردم، فایل گوش میدادم و کم کم از اون مدار خارج شدم و طعم لذت بخش ارامش و چشیدم.

    من به این اگاهی بطور قطع نرسیده بودم ک نمیشه دیگران رو تغییر داد، من فقط چون میخاستم به اگاهی های قدم 3 عمل کنم، خودمو به فرکانس مناسب تر رسوندم.

    به قدم پنج ک رسیدم تازه فهمیدم داستان اصلی چیه. و از بیخ و بن، ناجی گری اشتباهه، احساسی بودن دلسوزی کردن، تلاش برای تغییر دیگران یعنی جاهل بودن،

    حالا بررسی کردم ک چقدر نقش من در این زمینه پر رنگ بوده، سالهای قبل، پای چه درد دلهایی ک نشسته بودم، ازشکست عشقی دیگران گرفته تا مسائل خانوادگی و فردی. چقدر از اینک مسکن ژلوفن بودم احساس شعف میکردم خخخخ. بمن میگفتن خانوم مشاور، ک خلا احساس ارزشمندیم باهمین ها پر میشد. حتی مصمم بودم رشته دانشگاهیمو روانشناسی بزنم ک بشم مشاور مردم. چه خوب ک در دو دانشگاهی ک این رشته رو زده بودم قبول نشدم خخخ.

    جالتر اینک همه این اشخاص خوشی هاشون با بقیه بود، مسافرتها، جشن ها، من دعوت نمیشدم، بابت این مساله گاهی ناراحت میشدم ک اره فقط ناله هاشون برای منه، من کمکشون کردم من گوش شنوا بود، خلاصه مشرک بودم.

    اولین تغییراتم با قانون افرینش بود، ک همین اتفاقات برای شما هم افتاده بود، و این حرف شما ک من مسئول حال بد دیگران نیستم، من مسئول احساسات خودمم، اولین تلنگر برای من بود، انقدر تکرار میکردم فایل گوش میدادم ک دیدم اشناها دوستان هم خوابگاهی ها دیگ نمیان برای درد دل.

    اما یک نوع متفاوت تر رو درخانواده ادامه دادم، درسته درد دل نبود، اما میگفتم خانواده ام باید تغییر کنن، مشکلاتشونو من حل میکردم، خلاصه بازم افتادم تو تله.

    حالا ک برمیگردم عقب، میگم چقدر نشتی انرژی، چقدر بحث و جدل برای تغییر دیگران، و

    الان در صلحم با خودم با دیگران، الان حالم عالی تره، الان میگم من انرژی میخوام برای زندگی خودم،خواهر من، برادر من، دوست من، خودش بخواد تغییر میکنه، خدا همرو هدایت میکنه، من کیم!

    هنوزم جا داره این افکار و باورهای جدید بهتر و بهتر بشن، اما از اینک در این مسیر هستم واقعا خوشحالم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3009 روز

    سلام به استاد عزیزم

    بخدا استاد من این فایل رو دیده بودم یعنی دقیقا این صحبت این جمله که تو هیچ مسجدی به اندازه سایت عباس منش نام خدا برده نشده رو من یادمه که شنیدم حالا رویا بوده خواب بوده نمی‌دونم بخدا.این قدر که شک کردم نکنه من یه فایل قدیمی رو دارم گوش میدم برگشتم دیدم نه فایل جدید امروزتونه حالا بقیه ماجرا چیه رو برم گوش بدم ببینم چی برام داره حالا جالبیش اینه من امروز تصمیم گرفته بودم تمرکز کنم روی فایلهای توحیدی و مهمتر از اون تصمیم داشتم به عشقم بگم محمد عزیزم لطفاً شما تمرکز کن روی مغازت منم می‌خوام تمرکز کنم روی سایتم و نمیتونم هی هر بار به تو انرژی بدم خودت به خودت میتونی کمک کنی منکه تو ذهنت نیستم من فقط میتونم ببینم تو ذهن خودم چه خبره اونو کنترلش کنم کمم میارم.یه پیام مهمی برام فرستاده خدا مطمئنم چون من باورم اینه که خدا در هر لحظه با هر نفس ما داره ما رو هدایت می‌کنه و هرچقدر این باوره قویتر میشه من حواسم جمع تر میشه برای هر حرکت دقت کنم به نشانه ها که دارند با من صحبت میکنند و خداست که داره از طریق نشانه ها منو هدایت می‌کنه و دنبال کنم اون نشانه ها رو بدون معطلی.

    تا اینجا فهمیدم خدا داره میگه تو مسکن شدی حالش بد میشه طرف تو باید وقت بگذاری دلداری بدی تا حالش خوب بشه باز دوباره فردا و فرداش روز از نو روزی از نو.تمرکزت رو از روی انرژی دادن و خوب کردن حال این بنده خدا بردار مرضیه جان وقتت داره تلف میشه آب داری تو هاون میکوبی.راهکار چیه دنبال تغییری میبینی من آرامش دارم تو نداری میبینی من فروشم بهتر از تو هست خودت میدونی دلیلش کنترل ذهنیه که سعی میکنم داشته باشم و میدونی از چه طریق با چه آموزشهایی صورت گرفته دوست داری شما هم شروع کن این قدر انرژی از من نخور.

    آقا بخدا من کم آوردم من تو کار خودمم موندم من خودمم نیاز دارم خدا هدایتم کنه من که خدا نیستم منم یه بنده محتاج هدایت خدام.

    و در مورد این مسأله آخرم درسته من هم بارها شده که یک سری چیزها رو برای افراد گفتم یه گوش در بوده یکی دروازه بعد از یه مدتی همون آدم همون حرف منو میاد میگه فلانی بهم اینو گفت عجب حرفی زد چه نکته طلایی رو گفت قشنگ منو درک کرد و فهمید ایراد کارم چی بوده بعد من با خودم میگم خوب منم که خودمو خفه کردم اینو حالیت کنم تو حالیت نمیشد چطور اون گفت آب بود رو آتیش تو و خیلی لجم در میومد و فکر میکردم که میخواد بگه تو حرفت بی ارزش بود یا تو بلد نیستی درست راهنمایی کنی یا بخاطر حرف تو نبود حرف اون روی من تاثیر داشت خلاصه میخواد منو بی ارزش جلوه بده الان فهمیدم نه باز همون مداره هست اون زمان که من می‌گفتم این تو باغش نبوده زمانی که آمادش شده شنیده عملم کرده نتیجه هم گرفته قانون باز بهتر بهم ثابت تر شد.و از این به بعد گرچه انصافا تو 99 درصد موارد میگم هر جور خودتون میدونید خودت بهتر میدونی بخدا من نمی‌دونم تجربه ای ندارم ماشاالله خودت عاقلتری بهتر میفهمی و چه باری از رو دوش خودم با همین چند تا جمله برداشتم مدتهاست ولی بازم جا داره بهتر بشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    مهشید صالحی گفته:
    مدت عضویت: 516 روز

    به نام خداوندقدرتمند وروزی رسان من

    سلام و عرض ادب خدمت دوستان واستادعزیز

    خیلی تلاش میکردم به دیگران کمک کنم و کتاب خوب که می‌خوندم درموردش حرف میزدم بادوستانم یافایل های استادروگوش میدادم براشون می‌فرستادم امامتوجه شدم عمل نمیکنن که هیچ ومنم مسخره میکنم وازمسیرخارج میکنن اصلاهیچکس ونصیحت نمیکنم دوماه تمرکزم روی خودمه هم ازکسب وکارم درآمدی به دست آوردم هم آرامشم بیشترشده ازخداسپاسگزارم وازش می‌خوام همیشه درمسیردرست بمونم و همچنین خداروشکرمیکنم که استادروجلوی راهم قرارداد.

    ازاستاد ممنونم که چنین فایلهای باارزشی رودراختیارمون میگذارن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 294 روز

    سلام و درود خدمت انرژی مقدس خالق و فرمانروای کل کائنات یگانه خالق آفرین من ،،

    تنها قدرت مطلق کل هستی الله کریم است تمام ،،

    سلام و درود خدمت تک تک دوستان عزیزم ،،

    انشالله که همه سراسر انرژی مقدس ذات الهی درونتون و لمس کنید و لذت ببریم همه از این جهان فوق‌العاده شاهکار خدای مهربانمون ،،

    تمرکزت فقط روی خودت باشه (( یادت نره ))

    این دقیقاً جمله ای که مدام دارم با خودم تکرار میکنم ،،

    و بیشمار فکرای خلاف این قانون دارن میان تو ذهنم ،،

    الله اکبر ،،

    دیدی ی کاری و میخوای انجام ندی کل دنیا دست به دست هم میدن ،،

    فلانی درباره بچه هاش باهات صحبت می‌کنه

    فلانی با زنش مشکل داره

    فلانی سرش درد می‌کنه

    یکی .. درد می‌کنه

    باباااااا ول کنین

    من دیگه اون سید محمد رضا قبل نیستم ،،

    بعععععلههههههه

    آره

    دیده گوش مفت ندارم برای هیچکدومتون

    دیگه ذره ای تمرکز روی احدی غیر خودم نمی‌زارم

    و همین چند روز فقط همین چند روز بچه ها

    کم مونده بال در بیارم

    چرااااا

    حالم خوبه

    احساس میکنم سبک شدم بخدا

    احساس سبکی میکنم

    نه با خودم بد حرف میزنم ، از بیرون از ذهنم که دارم روش کار میکنم ، همش میگم بابا تو تنها رفیق همیشگی منی گلم ،، عزیزم ،، قشنگم ،،

    عاشق کی باشم آخه از تو قشنگ تر ،،از تو عزیز تر ،،

    تو اصلاً میدونی کی هستی سلطان ،

    تو خودشی ،،

    آره ،

    تو همونی اگر بیاد بیاری همونی که تمام مخلوقات خداوند به مقامت زانو زدن ،،

    به مقام مقدس ذات الهی ات ،،

    عشق خدایی ،،

    خلیفه خدایی ،،

    آینه جلوه خداوندی ،،

    تو هم خالقی ،،

    الله اکبر ،،

    خدای مهربانم صد هزار مرتبه شکرت برای حضورت ،،

    ای مهربانترین مهربانان عالم ،،

    ای جلال و جبروت عظمت و شکوه کل کائنات ات ،،

    تمام مخلوقاتت تمام میلیارد ها کهکشان و بی شمار دنیاهای مخلوقاتت ذره ای از قدرت و عظمت توست ،،

    تویی ،،

    سلطان ،،

    فرمانروا ،،

    همه چی همه چی خودتی ،،

    اصل وجود خودتی ،،

    ریشه خود وجود ،،

    تو بودی زمانی که هیچ نبود ،،

    و تو خواهی ماند زمانی که هیچ نمی‌ماند ،،

    سر سجده فرود می آورم به درگاه مقدست و سراسر تسلیم تو هستم ای تنها تنها تنها خدای من ،، ای الله کریم من ،،

    شکرت

    شکرت

    شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    سولماز میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    امروز سردرگم بودم و با خودم گفتم بیام یه سری به سایت بزنم شاید نشونه ای برام باشه و صفحه اول این قسمت رو دیدم وقتی تیترش رو دیدم و گفتم دقیقا این فایل برای امروز من هست

    سلام استاد عزیز ممنونم از فایل خوبی که گذاشتین و منو از سردرگمی نجات داد ،امروز و چند روزی هست که درگیر امتحانات فرزندم هستم و امروز یه کوچولو هم باهم بحثمون شد و خودش درگیر بازی هاش و فوتبال هست و من همش میخوام درس بخونه و تلاشمو میکنم و به زور میخوام در امتحاناتش قبول باشه و نمره خوبی بگیره و چون در طول سال مطالعه خوبی هم نداشته و کار سخت تر شده

    با اینکه قوانین رو میدونم ولی باز نمیدونم چرا بعضی موقع ها اجراش نمیکنم و ناراحتم و امروز از دیدن این فایل بسیار خوشحال شدم و برام تلنگری شد که مسیر رو دارم اشتباه میرم

    چقدر خوب توضیح دادین وقتی من وقتمو و انرژیمو میزارم برای تغییر دیگری اون تغییر نمیکنه و خود منم از مسیر دور میشم و این چند روزه از کارهای خودمم دارم میزنم که نتیجه خوبی بگیره و امروز یاداوری شد برام که هر فردی باید خودش آماده تغییر باشه تا تغییر کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    تینا گفته:
    مدت عضویت: 317 روز

    سلام ب همه عزیزان

    خداروشاکرم ک هدایت شدم برای دریافت این آگاهی ها

    استاد با شنیدن این فایل خیلی ذهنم درگیر شد ب گذشته ن چندان دوری ک من دقیقا این شخصیت و داشتم و دارم البته

    با خیلیییی از افراد این چالش و داشتم همیشه و الان دوتا از مثال هاشو میزنم ک همیشه درگیر بودم و هستم برای رد پا گذاشتن از خودم

    ی دوستی داشتم ک خیلی با خانوادش و خودش درگیری داشت و دختر خیلی دوست داشتنی بود

    من از اذیت شدن این دختر خیلی ذهنم درگیر میشد و دوست داشتم ک از این شرایط بیرون بیارمش و بشم فرشته نجاتش . ی قسمت از فایل آفرینش و ک خودمم غیر قانونی داشتم و بهش داشتم و کلی از زندگی خودمو خودش براش مثال زدم و شده بودم مسکنش ولی فقط تا زمانی ک باهاش صحبت میکردم خوب بود فرداش روال خودشو پیش می‌رفت تا اینکه ب طرز خیلی بدی از هم دور شدیم و تازه من شدم مقصر ک اون شرایطش بدتر شد و کلا ارتباطمون قطع شد ک این ی نعمت بود از طرف خداوند برای من و بعد ها این حکمت و درک کردم

    دومین مثال همسرم هست ک نزدیک ترین فرد هستش ب من و بیشترین ارتباط باهاش دارم . منو علی خیلی از شخصیت و رفتار هامون تو تضاد هم هستش و خیلی تفاوت داریم . اون ی فرد نظامی و ی سری تعصب های داره ک از جامعه و خانوادش برداشت داشته و من ی فردی با تغییر خودم دوست دارم آزاد باشم هر جا دلم میخواد برم و هر کاری ک دوست دارم انجام بدم و این شخصیت های ما خیلی با هم تو تضاد هستش و ب چالش کشیده میشیم . و هر بار من میومدم برای همسرم توضیح میدادم ک علی جان ما حق داریم آزاد زندگی کنیم آزاد بگردیم و اینکه وقتی از هم نظر می‌پرسیم صرفا جهت احترام ن امر و نهی کردن و حق نداریم ب هم دستور بدیم ک کجا بریم و کجا نریم چی بخوریم با کی دوست باشیم ووو . ولی ب وضوح دیدم ک با روز اول هیچ تغییر نکرده جز اینکه من ی وقتایی از شدت عصبانیت کتفم درد گرفته ، گریه کردم کلی از مدار خارج شدم ، کلی افکار منفی ب ذهنم اومده ، حتی چندین بار فکر جدایی ب سرم زده ووو

    و همیشه با هم سر بحثای بزرگ و کوچیک ما با هم چالش هاااا داشتیم

    تا اینکه چند روز پیش داشتم فکر میکردم ب این قضیه و یکی از ایراد های خودمو پیدا کردم .

    من همیشه دنبال تغییر همسرم بودم با خودم گفتم اصن توقعاتی ک از علی داری و ببین خودت بهش پایبند هستی یا منتظری علی اونس ک میخای بشه بعد تو تغییر کنی و زنگ های زیادی تو سرم ب صدا در اومد ک ای دل قافل من خودم واقعا چیزی ک از همسرم میخواستم و نبودم پس چطور میخواستم علی اونی بشه ک من میخام!!!

    من خودم خیلی وقتا لباس های ژولیده تن داشتم چطور خاستم علی همیشه خوشتیپ و مرتب برگرده ‌. من خودم تو کارای خونه تنبلم چطور دوست دارم علی همیشه مرتب کاراشو انجام بده . من خودم همیشه اگه چیزی و خریده باشم 100 تومن میگم خریدم 200 تومن ، چطور انتظار دارم علی با صداقت رفتار کنه ( البته در روند بهبودی ام و دارم رو خودم کار میکنم چیزی و بزرگ نمایی نکنم و با صداقت باشم با همه و تبعیض قائل نشم )

    و خیلی مثالای دیگه و الان ک دارم می‌نویسم همش داره تو ذهنم مرور میشه . و ب این نتیجه رسیدم من خودم چیزی ک دوست دارم بقیه باشن نیستم و همیشه انتظار داشتم مردم اونطور باشم با من . و من الان آگاه هستم و با روند تکامل میتونم این کاشی های سیاه و ب رنگ مایل ب سفید در بیارم .

    من خیلی وقتا ک تو مدار درست بودم .افراد یا با من درد و دل نکردن . یا اگرم کردن من با جواب های خیلی کوتاه مثل : آها ،درسته، چی بگم ، شما خودت ماشالا از همه چی آگاهی و جمله های مناسب اون فضا پاسخ دادم و خود فرد یا من بحثو عوض کردیم و من تغییر خودمو در اون لحظه حس کردم و ایمان خودمو سعی کردم قوی تر کنم

    و یکی از ایراد های من ن گفتن ک برام خیلی سخت و از خداوند میخام قدرت و شهامت نه گفتن ب چیزای نادلخواهمو بهم بده .

    ب امید نوشتن تغییرات رو ب بهبودم

    خدایا شکرت خدایا شکرت هر آنچه دارم از آن توست مرا یاریم ده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    صنم گفته:
    مدت عضویت: 811 روز

    سلام شبتون بخیر من دوازده قدم رو گرفتم و یک تغییرات تو زندگیم داشتم خداراشکر ولی تو زندگی مشترک موفق نیستم و شدیداً احساس نیاز به محبت دارم و،واقعا خیلی دلم میسوزه لطفاً راهنمایی کنید کدوم فایل ها بهم کمک می‌کنه و اینکه رایگان باشه ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مهرداد پورفردی گفته:
    مدت عضویت: 1269 روز

    سلام میکنم به استاد عزیزم و خانم شایسته سپاسگزار خداوند هستم که من رو با استاد آشنا کرد و چقدر آگاهی این فایل برای من تاثیر گذار بود منی که فکر میکردم دارم یاد میگیرم و دوره گوش میدم و ممکن بود که منم این کار اشتباه رو انجام بدم ولی دیدن این فایل دیگه به خودم اومدم که قانون که استاد گفتن یک قانون اصل و جامع است که واقعا اگر خود فرد آماده دریافت نباشد هیچ تاثیر در گفته های ما نیست و وفت خودم و انرژی که می بایست روی خودمان کار کنیم هم از دست می‌دادیم واقعا سپاسگزارم از استاد عزیزم که به موقعه شرایط من یک نشانه بود برای من که در مورد قانون و قوانین با هیچ کس صحبت نکنم و وقتم و انرژی ام برای پیشرفت زندگی خودم باشد .متشکرم استاد عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: