آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش از طریق توضیح آیات قرآن، این اصل مهم را به ما یادآور می شود که:

  • چرا ما فقط و فقط مسئول تغییر و بهبود زندگی خودمان هستیم؛
  • و چراحیاتی است که: ناتوانی خود در تغییر زندگی دیگران را بپذیریم؛
  • مفهوم جهل از دیدگاه خداوند چیست و چطور باید از جاهلان نباشیم؛

منطق های این فایل به ما کمک می کند تا:

  • مفهوم حقیقتی عدالت خداوند را درک کنیم و از دلسوزی بی جا، پرهیز کنیم؛
  • به این حد از درک قوانین برسیم که: تمام افراد به یک اندازه به جریان دائمی هدایت دسترسی دارند و به محض اینکه فردی آماده ی تغییر شود، فارغ از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم، آن فرد هدایت می شود؛
  • اما تا زمانی که فرد آماده تغییر نباشد، فارغ از اینکه ما چقدر تقلا می کنیم، آن فرد هیچ تغییری نمی کند اما به احتمال زیاد، ما از مسیر درست گمراه می شویم؛
  • ناتوانی خود در تغییر زندگی دیگران را بپذیریم ؛
  • انرژی و تمرکز سازنده خود را در تقلا برای تغییر زندگی دیگران، اتلاف نکنیم و با این کار، خود را از مسیر هدایت، خارج نکنیم؛
  • و در یک کلام، به قول قرآن از جاهلین نباشیم تا به آرامش درونی برسیم.

تمرین:

آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید، همانطور که خداوند از ما خواسته، در این آیات تعقل کنید و در پایان، در بخش نظرات این فایل مثالهایی از زندگی خود یا دیگرانی که می شناسید را در موارد زیر بنویسید:

الف) برای رسیدن به درک جامع از آگاهی های این فایل – به گونه ای که تبدیل به شخصیت ما شود – یکی از بهترین راه ها این است که:

واکنش های خودمان را در لحظاتی بیاد بیاوریم که خانواده، دوستان و افراد نزدیک به ما با نیت خوب و از صمیم قلب برای ما وقت و انرژی گذاشتند، سعی کردند راه درست را به ما نشان دهند، سعی کردند ما را از عواقب تصمیمات نامناسبی که در آن زمان گرفته بودیم، آگاه کنند. آنها به هر شیوه ای که می توانستند، تمام تلاش خود را کردند تا مانع ما برای ادامه آن مسیر شوند به گونه ای که حتی خودشان ضربه خورند، اما از آنجا که ما آماده ی دریافت آن آگاهی ها نبودیم، به قولی یک گوش ما در و یک گوش ما دروازه بود؛

با وجود هشدارهای آنها درباره عواقب آن انتخاب ها و تصمیمات نامناسب، ما همان مسیر را رفتیم و با همان عواقب نیز روبرو شدیم. تا اینکه مدت ها و حتی سالها بعد که بارها عواقب سنگین تصمیمات و انتخاب های نادرست خود را تجربه کردیم و مهم تر از همه آماده ی تغییر شدیم، تازه به یاد حرفها و نصیحت هایی افتادیم که والدین یا اطرافیان مان از روی دلسوزی و خیرخواهی نسبت به ما داشتند. در این لحظات تازه فهمیدیم که نصیحت‌های آن افراد در آن موقعیت ها، چه گنجی بود، چه ارزش بزرگی داشت، چقدر می‌توانست به ما کمک کند و چقدر می توانست مسیر را برای ما آسان کند. اما حقیقت این است که در آن زمان ما آماده ی دریافت و پذیرش آن نصیحت ها نبودیم.

این تجربه شخصی به خوبی نشان می دهد: ما زمانی واقعاً تغییر می‌کنیم که از درون آماده تغییر باشیم. بدون این آمادگی درونی، تلاش‌های دیگران -هرچقدر شدید – هرگز اثربخش نخواهد بود. همانطور که در گذشته، شخص من توصیه های مفید دیگران را ندیده و نشنیده گرفتم، الان نیز فردی که در حال تقلا برای تغییر زندگی اش هستم، جایگاه گذشته ی من را دارد. این فرد هنوز آماده دریافت نیست، نه می بیند و نه می شنود. پس هر تقلایی در این مسیر، بیهوده است.

این نوع مثالها را درباره خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

آیا زمانی بوده که افرادی در زندگی شما، اعم از اعضای خانواده، دوستان یا آشنایان، سعی داشتند با نصیحت‌ها یا پیشنهادات مفید و سازنده به شما کمک کنند، اما شما در آن مقطع آمادگی شنیدن و عمل کردن به آنها را نداشتید. در نتیجه با وجود تقلاهای بسیار آنها برای گوش دادن به آن پیشنهاد سازنده، همچنان راه خود را رفتید و به بن بست رسیدید؟ 

آیا پس از گذشت مدت‌ها که به خاطر تغییر افکار و باورهایتان آماده تغییر شدید، بالاخره درستی توصیه‌های آنها را بیاد آورید؟

آیا از آن توصیه ها استفاده کردید؟ 

در بخش نظرات این فایل بنویسید چه زمانی و به چه شکل آن نصیحت‌ها بالاخره در زندگی‌تان اثر گذاشتند؟

این یادآوری از تجربه ای که خودمان مستقیماً درگیر آن بوده ایم، خیلی عمیق این اصل را به ما می فهماند که:

تا زمانی که فرد از درون آماده تغییر نباشد، فارغ از اینکه ما چقدر تقلا می کنیم، آن فرد هرگز نمی شوند و درک نمی کند اما به محض  اینکه فرد آماده تغییر می شود، حتی اگر ما نباشیم و چیزی نگوییم، آن فرد خودش به مسیر تصمیمات و انتخاب های درست هدایت می شود. بنابراین زمان، انرژی و دارایی خود را در مسیر تقلا برای تغییر دیگران، اتلاف نکنیم و به قول قرآن از جاهلین نباشیم. بلکه این انرژی سازنده را صرف بهبود زندگی خود کنیم.

ب) درسهایی که از آگاهی های این دو قسمت یاد گرفتید را ذکر کنید. این درسها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شد؟

منتظر خواندن تجربیات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
    305MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
    44MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

413 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید رضا نارنجی ثانی» در این صفحه: 4
  1. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    سلام استاد عزیزم

    نمیدونم چطور تشکر کنم بابت این دو تا فایل

    چقدر خدا میتونه هدایتگر باشه

    و چقدر میتونه با دستان پربرکتش مدد برسونه بهت

    خدارو شکر

    بینهایت از شما هم ممنونم استاد

    اول این ماه قدم پنج رو به لطف خدا شروع کردم و این دو فایل چقدر هماهنگ و هم مسیر بود با جلسه اول و دوم قدم پنج

    انقدر حرف دارم و انقدر این چند تا فایل تونسته تو زندگیم تاثیر بزاره که نمیدونم از کجا شروع کنم

    بزارید دوباره یه داستان بگم

    یه داستان واقعی مربوط به چند شب قبل

    با اینکه معمولا برای دیدن یا گوش کردن به جلسات دوره ها مثلا همین دوره دوازده قدم که الان توش هستم هیچ عجله ای ندارم و سعی میکنم انقدر یک جلسه رو تکرار کنم و بنویسم تا بفهممش

    اونشب یه حسی بهم گفت جلسه شش قدم پنج رو ببین

    جلسه توجه به نکات مثبت و تمرکز به زیباییها

    موضوعش انتقال یه سری لوازم از خونه تمپا به پرادایس بود

    در حین صحبت های شما با خانم شایسته شما یه لحظه در مورد درخت با ایشون حرف زدید

    و نمیدونم چرا کلمه ” درخت ” تو ذهنم بولد شد و انگار ذهنم قفل شد روی ” درخت ”

    فایل رو پاز کردم

    به درخت فکر کردم

    فکر کردم

    فکر کردم

    گفتم خدایا چی در مورد درخت هست که باید بفهمم

    نا گفته نماند که از همون جلسه یک و دو ذهنم درگیر این موضوعات بود

    همین توجه به دیگران . همین سعی در تغییر دیگران

    گفتم خدایا بهم بگو موضوع درخت چیه؟

    و اونجا باز یه مکالمه بین من و خدا شروع شد:

    خدا گفت تو باید مثل یک درخت باشی

    گفتم یعنی چی؟

    گفت تا حالا دیدی یه درخت دست از رشد بکشه؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت به جز رشد خودش تلاش دیگه ای بکنه؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت سعی کنه تغییری در شزایط اطرافش بوجود بیاره؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت ریشه هاشو قطع کنه و ریشه هاشو دو دستی بده به یه درخت دیگه تا اون هم رشد کنه؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت شاخه هاشو و یا تنه شو ببره و بده به بقیه؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت بزور به ادمها بگه بیاید زیر سایه من بشینید و خنک بشید؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت بزور تلاش کنه میوه ها شو بده به ادمها؟ گفتم نه

    گفت تا حالا دیدی یه درخت بزور بگه بیا طناب به من ببند و تاب بازی کن ؟ گفتم نه

    گفت با وجود تمام اینهایی که به چشمت دیدی تا حالا شده فکر کنی این درخت بی ارزشه؟ یا مفید نیست؟ یا یه درخت خودخواهه یا مثلا چه درخت مغروریه که تلاشی برای اینکارها نمیکنه؟ گفتم نه

    گفت تا حالا شده اصلا کسی انتظاری از یه درخت داشته باشه که چرا مثلا این درخت کمکی به درخت بقلیش نکرد که اونهم مثل این بزرگ و تنومند بشه؟ گفتم نه

    گفت حمید تو هم دقیقا مثل همین درختی

    گفت تو هم باید مثل یک درخت باشی تو زندگی

    اینجا یکم تو فکر فرو رفتم

    گفتم اخه من ادمم اون درخته

    چطور میتونم درخت باشم

    پس اونهمه هدایت ها و تلاشهای خودت تو قران واسه صلاه و زکاه و انفاق و اعراض و …. چی؟؟؟؟

    گفت چرا فکر میکنی درخت اینکارهارو نمیکنه؟ و چرا فکر میکنی اصلا تو معنی کلام منو درست درک کردی؟

    گفتم یعنی چی؟ برام توضیح بده تا بفهمم

    گفت چرا فکر میکنی درخت صلاه نمکینه؟

    درخت ثانیه ای از صلاه غافل نیست . ایا صلاه چیزی بجز تمرکز درخت برای رسیدن به هدفش یعنی رشده؟

    اگر درخت ریشه هاش هر لحظه داره مواد مغذی زمین رو دریافت میکنه اگر تنه درخت داره مواد رو از ریشه به شاخه ها میرسونه اگر برگها رشد میکنن تا بتونن نور خورشید رو دریافت کنن اگر تمام این عوامل داره درخت رو در مسیر رشد هل میده ایا این چیزی بجز صلاته؟ درخت داره کار درست رو انجام میده. تو هم مثل درخت باش. تمرکزت رو بزار روی رشد خودت .

    گفت چرا فکر مکینی درخت زکاه نمیکنه؟

    زکاه یعنی رشد و نمو زکاه یعنی پرورش دادن و اصلاح کردن برای رشد بیشتر

    گفت درخت هر جا احساس کنه شاخه ای یا برگی براش ضرر داره قطعش میکنه و از خودش جدا میکنه اگر میوه ای داره فاسد میشه از خودش جداش میکنه

    گفت تو هم باید همین کارو بکنی هر چیزی برای رشد نیاز داری انجامش بده هر چیز اضافی تو زندگیته که جلوی رشدت رو میگره قطعش کن حتی اگر میوه ات باشه ثمرت باشه به وجودت چسبیده باشه .از خودت جداش کن

    گفت چرا فکر میکنی درخت انفاق نمیکنه؟

    اون میوه ای که درخت تولید میکنه اون سایه ای که ایجاد میکنه اون اکسیژنی که تولید میکنه اون دی اکسید کربنی که میگره اون باد گرمی که در اثر پیچیدن لای برگهای درخت خنک میشه اون زیبایی که به محیط میده اون طنابی که تاب بچه ها میشه روی شاخه های تنومند درخت اینها انفاقه

    ولییییییی

    اینجا خیلی برام نکته داشت

    گفت ولی درخت زمانی اینکارها رو میکنه که تنومند شده زمانی که ریشه هاش بزرگ و محکم شده زمانی که به محصول نشسته

    باز خدا گفت حمید دقت کن دقتتت کن

    درخت ریشه هاشو از تو زمین در نمیاره که بده به کسی . ریشه هاش برای خودشه . واسه موجودیتش بهش نیاز داره

    به اوت تنه قدرتمند نیاز داره به اون شاخه ها نیاز داره. اینها مال خودشه. اگر اینا نباشن درختی نخواهد بود اصلا

    گفت درخت میوه هاشو میده نه ریشه هاشو

    تو هم به میوه ها اگر رسیدی مثل درخت بخشنده باش اگر تنومند شدی بزرا بیان به تنه ات تکیه بدن بزار زیر سایه ات بشینن و لذت ببرن

    گفتم اخه تو گفتی در هر شرایطی چه ثروتمند بودی چه فقیر انفاق لازمه

    گفت اره اون درخت هم زمانی که نهیف و لاغر بود انفاق میکرد اما به وسع خودش

    به اندازه یک متر سایه ایجاد میکرد پنج تا در سال میوه میداد توانایی و تحمل بستن طناب برای تاب بازی بچه ها رو هم نداشت وقتی بزرگ شد تنومند شد الان که سالی یک تن میوه میده سایه اش شده ده ها متر مربع

    قبلا به اندازه وسعش الان هم به اندازه وسعش

    گفت تازه هیچ درختی هم هیچ تلاشی نکرده که ااااای مردم توروخدا بزور بیاد زیر سایه من تا خنکتون کنم چون اگر نیاین من احساس پوچی احساس بی عرضگی و غیر مفید بودن میکنم .هر کسی که دلش بخواد میره زیر سایه اش میشینه و خنک میشه

    اگر دلش خواست دو تا میوه هم میکنه و میخوره اگر خواست تکیه میده و یه چرتی هم میزنه

    درخته که تلاشی نمیکنه.

    درخت سر جاشه. خودش هم میدونه که فایده و تاثیرش لاجرم در جهان وجود داره.

    خودش میدونه که اکسیژن تولید میکنه محصول میده و به رسالتش یعنی رشد مداوم داره عمل میکنه

    حالا اینکه دیگران از سایه یا میوه اش استفاده بکنن یا نکنن تاثیری در مفید بودن یا مفید نبودنش که نمیزاره

    گفت حمید ایا تو مثل این درخت عمل میکنی؟

    این مکالمه اینجا بین من و خدا تموم شد

    و من فکر کردم

    و روز بعد با خواهرم در موردش صحبت کردم

    خواهرم حرفامو شنید و گفت اینها درسته ولی پس امر به معروف و نهی از منکر چیه توقران؟

    گفت تا حالا در موردش تحقیق کردی؟؟؟؟ گفتم راستش نه

    و شما فایل اول رو گذاشتید روی سایت

    عجب فایل بینظیری بود خداییش

    و رفتم سراغ امر به معروف و نهی از منکر

    در قران 63 بار این ریشه استفاده شده

    در پنج سوره مستقیما در مورد امر به معروف حرف به میون اومده

    در بقیه موارد کلا داستان یه چیز دیگست

    ال عمران، لقمان ، حج ، توبه ، اعراف

    و تازه اونجا بود که فهمیدم اصل داستان چیه

    و فهمیدم که باز یادم رفته که طبق کلام استاد در جلسه هفت قدم دو نمیشه قران رو از شرایط زمان پیامبر جدا کرد

    در همین فایل هم شما اشاره ای کردید به اینکه خدا میخواد کلامش به گوش همه برسه. همین

    یه زمانی مثل زمان پیامبر هیچ اخباری نبوده هیچ خبرگزاری و تلوزیون و شبکه اجتماعی و روزنامه و کتاب و مقاله ای نبوده

    تنها راه انتنقال مفاهیم کلام بوده. تنها راه گفتن گوش به گوش و سینه به سینه بوده

    حتی جالبه که در همین سوره ها هم اشاره شده که این وظیفه همه نبوده بلکه عده ای اینکار رو میکردن

    از کلمه ” امه ” استفاده شده به معنای عده ای یا گروهی

    اصلا هم در مورد ویژگی های اون گروه صحبت نشده

    انگار که اون گروه خودشون دوست داشتن و تمایل داشتن که ادمها رو هدایت کنن

    مستقیما خدا نگفته . اون ها خودشون خواستن

    اما الان که دیگه همه ، همه چیو میدونن نیازی نیست که تو کاری بکنی

    الان هر بچه چهار ساله ای به همه جور مطلبی دسترسی داره

    اون عده یا گروهی که خدا میگه هم الان زیاد هستند

    انقدر ادم هستند مثل همون گروه که خودشون رو مسعول هدایت بقیه میدونن که هیچ خبر یا اطلاعات گفته نشده ای تو دنیا وجود نداره

    جالبه که در سوره اعراف میگه گروهی دوست داشتن مردم رو هدایت کنن

    اما بقیه مردم که تمایلی به شنیدن کلام و هدایت خدا نداشتن در نهایت هلاک میشدن . چند نفر بهشون میگن اینا که اخر هلاک میشن پس چرا انقدر سعی میکنید و تلاش میکنید که اینارو هدایت کنید؟ میگن به سبب اینکه عذری داشته باشیم که ما تلاشمون رو کردیم. این ایه خیلی باحاله ها. اون عذر رو خودشون ایجاد کرده بودن. نه خدا.

    یعنی خودشون خودشون رو مسعول هدایت میدونستند بعد دقیقا میدیدند که تمام تلاشهاشون بی ثمر بوده و اونها گرفتار عذاب مییشن و هلاک میشن بعد توجیحشون این بوده که ما فقز میخاستیم عذری برای این کار داشته باشیم. کدوم عذر؟> اون وظیفه ای که خودشون روی دوش خودشون گذاشته بودن. نه خدا . نه پیامبر.((((((( اشاره به فایل لایو استاد که یه عده بیرون از خونه تظاهرات میکردن و برای مرگ اون سیاه پوست داشتن اعتراض میکردن)))))) بقول استاد شما نگران نباشید همیشه یه عده هستند که نگران همه چیزن و همیشه اعتراض میکنن

    بله

    خدا گفت تو نگران نباش همیشه یه عده هستند که رسالت خودشون میدونن که بقیه رو به راه راست هدایت کنن

    تازه گفت اگر یه روزی یه جایی تو کوه و بیابون یه ادمیو دیدی که هیچ پیامی بهش نرسیده بود اوکی اونجا هم وظیفه ای نداری ولی باز اگر خودت احساس کردی خیلی وظیفه روی دوشته برو پیام رو بهش برسون ولی خواهی دید که اون میگه من به شیوه پدرانم زندگی میکنم . و فضولیش به تو نیومده. اونجا کنف میشی و میفهمی که سرت به کار خودت باشه برات بهتره.

    شاید فکر کنید این موضوع امر به معروف مساله کم اهمیتی بوده برای من

    اما باید بگم این مساله انقدر پنهان بود انقدر مخفی بود که من فکرش رو هم نمیکردم بعد از درکش چه بار سنگینیاز روی دوشم برداشته شد

    باید اقرار کنم من قبلا دقیقا از همون ادمهاای بودم که وظیفه خودم میدونستم با همه بحث کنم و بجنگم تا اونها هم مثل من فکر کنن

    اما چند سال بود مه من اینکار رو انجام نمیدادم

    اما اون باوره داشت کار خودشو میکرد

    یعنی من کار درست رو انجام میدادم اما با احساس گناه و عذاب وجدان. یک عذاب وجدان مداوم و همیشگی اونهم بسیار قوی که نمیدونستم ریشه اش چیه. در دوره احساس لیاقت در جلسه نه و ده کمی بهتر شدم اما هنوز وجود داشت

    و این عذاب وجدان برای من کشنده بود

    یک احساس بد دایمی. یک احساس غیر مفید بودن همیشگی

    یه حسی همیشه میگفت اخه به تو هم میشه گفت ادم؟؟؟؟

    چرا؟ چون ما قرانو نخوندیم . و درکش نکردیم

    این مساله به شدت در رابطه من با پارتنر سابقم واضح بود

    من کار درست رو انجام میدادم اما با احساس گناه

    و نتیجه هم که مشخصه

    استاد نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم بخاطر این دو فایل الهی

    یه ایه ای تو سوره اعراف بهش برخوردم که بنظرم درک بهتری داد بهم در مورد ” ع ر ف ”

    انگار خدا میخاد بگه بهترین امر به معروف، نتیجه ای هست که توی دستتونه

    میگه یک دیوار بلند بین بهشت و جهنم هست و بر بلندای اون دیوار اعراف نشسته اند

    اعراف کیا هستند حالا؟ اعراف استاد عباس منشه

    اعراف ایلان ماسکه

    اعراف اونیه که نتیجه تو دستاشه

    میگه اوهنهایی که تو صف بهشت هستند دل تو دلشون نیست

    اعراف از بالای اون دیوار به صف بهشتیان میگن نگران نباشید بیاد که راهتون درستهو بیاید که دارید نزدیک میشد . اعراف با نتایجشون دارن حرف میزنن. نه با کلامشون نه با امر به معروف

    خدایا شکرت

    این کامنت رو نوشتم که انقدددددددددر خودم بخونمش که درک کنم انچه خدا بهم گفت

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 187 رای:
    • -
      حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
      مدت عضویت: 1990 روز

      سلام

      چی بگم ازین خدای هدایتگر

      یه اپلیکیشن دارم که هر روز یه آیه بصورت رندومی بهم نشون می‌ده

      و الان خدا اون مکالمه رو برام تایید کرد

      گفت دمت گرم متوجه منظورم شدی

      الان این آیه اومد روی صفحه گوشیم:

      أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلࣰا کَلِمَهࣰ طَیِّبَهࣰ کَشَجَرَهࣲ طَیِّبَهٍ أَصۡلُهَا ثَابِتࣱ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ

      مگر نمى‌بینى که خدا چطور عقیدۀ پاکِ توحیدى را به درختى سرسبز و پُربرگ‌وبار تشبیه مى‌کند؟ ریشۀ این درخت در اعماق زمین فرو رفته و شاخ‌وبرگش سر به فلک کشیده است

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 56 رای:
  2. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    سلام ساناز عزیز

    ممنونم از لطفت

    خداروشکر یکی دو هفته پیش رفتم مشهد و عمل لیزر انجام شد و خداروشکر همه چیز داره عالی میشه

    همین که دوستان خوبی دارم که انقدر یامحبت هستند خیلی ارزشمنده

    راستش من تقریبا برای نوشتن هیچ کامنتی خودم به مثالش فکر نمی‌کنم

    بعضی از مثال‌ها دقیقا در حین نوشتن به ذهنم میاد که کار خداست

    اونهایی که الهام خداست که بازم کار خداست

    این گفتگوی من و خدا بود که واقعا هنوز خودم تو درکش عاجزم

    ولی امروز باز متوجه یه ترمزی شدم

    اینکه از لایق دونستن خودم میترسم

    هنوز از خدا میترسم

    خدارو درست نمیشناسم انگار

    خدا هنوز برام اونی نیست که باید باشه

    دوس دارم بتونم بدون ترس خدارو دوست داشته باشم

    ولی بازم خود خدا کمکم میکنه تا این ترنز هم رفع بشه

    من فقط در هر شرایطی یک وظیفه دارم

    اینکه احساسم رو خوب نگه دارم و بدونم هر اتفاقی میفته خیره

    هر ترمزی در وجودم کشف میکنم قرارهمثل یک موشک منو به جلو پرتاب کنه

    خخخخ

    بعضی وقتها با خودم میگم خدایا دمت گرم با وجود اینهمه ترنز همین که از گرسنگی نمردم جای شکر داره

    خدا هممونو هدایت میکنه

    فقط باید ادامه داد

    همین

    در پناه خدا باشی ساناز عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  3. -
    حمید رضا نارنجی ثانی گفته:
    مدت عضویت: 1990 روز

    سلام به شما زکیه عزیز

    متشکرم از لطف شما

    و از دعای زیبای شما

    اپلیکیشن قرآن نور هستش ( یه آیکن آبی رنگ داره)

    که باید روی گوشی اندرویدی نصب کنید

    چون ورژن ای او اس نداره

    اگر از لبتاب هم بخواید استفاده کنید میتونید وارد سایتش هم بشید

    در کل بسیار مفید و کاربردیه

    ترجمه های متنوعی داره که من با ترجمه ملکی و آیتی بیشتر هرتباط برقرار میکنم

    ترجمه ملکی بسیار روان و آمروزی تره انگار.

    در پناه خدا باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: