در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش از طریق توضیح آیات قرآن، این اصل مهم را به ما یادآور می شود که:
- چرا ما فقط و فقط مسئول تغییر و بهبود زندگی خودمان هستیم؛
- و چراحیاتی است که: ناتوانی خود در تغییر زندگی دیگران را بپذیریم؛
- مفهوم جهل از دیدگاه خداوند چیست و چطور باید از جاهلان نباشیم؛
منطق های این فایل به ما کمک می کند تا:
- مفهوم حقیقتی عدالت خداوند را درک کنیم و از دلسوزی بی جا، پرهیز کنیم؛
- به این حد از درک قوانین برسیم که: تمام افراد به یک اندازه به جریان دائمی هدایت دسترسی دارند و به محض اینکه فردی آماده ی تغییر شود، فارغ از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم، آن فرد هدایت می شود؛
- اما تا زمانی که فرد آماده تغییر نباشد، فارغ از اینکه ما چقدر تقلا می کنیم، آن فرد هیچ تغییری نمی کند اما به احتمال زیاد، ما از مسیر درست گمراه می شویم؛
- ناتوانی خود در تغییر زندگی دیگران را بپذیریم ؛
- انرژی و تمرکز سازنده خود را در تقلا برای تغییر زندگی دیگران، اتلاف نکنیم و با این کار، خود را از مسیر هدایت، خارج نکنیم؛
- و در یک کلام، به قول قرآن از جاهلین نباشیم تا به آرامش درونی برسیم.
تمرین:
آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید، همانطور که خداوند از ما خواسته، در این آیات تعقل کنید و در پایان، در بخش نظرات این فایل مثالهایی از زندگی خود یا دیگرانی که می شناسید را در موارد زیر بنویسید:
الف) برای رسیدن به درک جامع از آگاهی های این فایل – به گونه ای که تبدیل به شخصیت ما شود – یکی از بهترین راه ها این است که:
واکنش های خودمان را در لحظاتی بیاد بیاوریم که خانواده، دوستان و افراد نزدیک به ما با نیت خوب و از صمیم قلب برای ما وقت و انرژی گذاشتند، سعی کردند راه درست را به ما نشان دهند، سعی کردند ما را از عواقب تصمیمات نامناسبی که در آن زمان گرفته بودیم، آگاه کنند. آنها به هر شیوه ای که می توانستند، تمام تلاش خود را کردند تا مانع ما برای ادامه آن مسیر شوند به گونه ای که حتی خودشان ضربه خورند، اما از آنجا که ما آماده ی دریافت آن آگاهی ها نبودیم، به قولی یک گوش ما در و یک گوش ما دروازه بود؛
با وجود هشدارهای آنها درباره عواقب آن انتخاب ها و تصمیمات نامناسب، ما همان مسیر را رفتیم و با همان عواقب نیز روبرو شدیم. تا اینکه مدت ها و حتی سالها بعد که بارها عواقب سنگین تصمیمات و انتخاب های نادرست خود را تجربه کردیم و مهم تر از همه آماده ی تغییر شدیم، تازه به یاد حرفها و نصیحت هایی افتادیم که والدین یا اطرافیان مان از روی دلسوزی و خیرخواهی نسبت به ما داشتند. در این لحظات تازه فهمیدیم که نصیحتهای آن افراد در آن موقعیت ها، چه گنجی بود، چه ارزش بزرگی داشت، چقدر میتوانست به ما کمک کند و چقدر می توانست مسیر را برای ما آسان کند. اما حقیقت این است که در آن زمان ما آماده ی دریافت و پذیرش آن نصیحت ها نبودیم.
این تجربه شخصی به خوبی نشان می دهد: ما زمانی واقعاً تغییر میکنیم که از درون آماده تغییر باشیم. بدون این آمادگی درونی، تلاشهای دیگران -هرچقدر شدید – هرگز اثربخش نخواهد بود. همانطور که در گذشته، شخص من توصیه های مفید دیگران را ندیده و نشنیده گرفتم، الان نیز فردی که در حال تقلا برای تغییر زندگی اش هستم، جایگاه گذشته ی من را دارد. این فرد هنوز آماده دریافت نیست، نه می بیند و نه می شنود. پس هر تقلایی در این مسیر، بیهوده است.
این نوع مثالها را درباره خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:
آیا زمانی بوده که افرادی در زندگی شما، اعم از اعضای خانواده، دوستان یا آشنایان، سعی داشتند با نصیحتها یا پیشنهادات مفید و سازنده به شما کمک کنند، اما شما در آن مقطع آمادگی شنیدن و عمل کردن به آنها را نداشتید. در نتیجه با وجود تقلاهای بسیار آنها برای گوش دادن به آن پیشنهاد سازنده، همچنان راه خود را رفتید و به بن بست رسیدید؟
آیا پس از گذشت مدتها که به خاطر تغییر افکار و باورهایتان آماده تغییر شدید، بالاخره درستی توصیههای آنها را بیاد آورید؟
آیا از آن توصیه ها استفاده کردید؟
در بخش نظرات این فایل بنویسید چه زمانی و به چه شکل آن نصیحتها بالاخره در زندگیتان اثر گذاشتند؟
این یادآوری از تجربه ای که خودمان مستقیماً درگیر آن بوده ایم، خیلی عمیق این اصل را به ما می فهماند که:
تا زمانی که فرد از درون آماده تغییر نباشد، فارغ از اینکه ما چقدر تقلا می کنیم، آن فرد هرگز نمی شوند و درک نمی کند اما به محض اینکه فرد آماده تغییر می شود، حتی اگر ما نباشیم و چیزی نگوییم، آن فرد خودش به مسیر تصمیمات و انتخاب های درست هدایت می شود. بنابراین زمان، انرژی و دارایی خود را در مسیر تقلا برای تغییر دیگران، اتلاف نکنیم و به قول قرآن از جاهلین نباشیم. بلکه این انرژی سازنده را صرف بهبود زندگی خود کنیم.
ب) درسهایی که از آگاهی های این دو قسمت یاد گرفتید را ذکر کنید. این درسها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شد؟
منتظر خواندن تجربیات تأثیرگذارتان هستیم.
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2305MB46 دقیقه
- فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 244MB46 دقیقه
بنام الله که من را با احساس آفرید تا با اراده و اختیارم آن را کنترل کنم
سلام به استادی که قوانین خداوند را به من یادآوری میکند
سلام به مریم جان که وسیله ی ایجاد چنین آگاهی ای شدند و چه نیک استاد به این خواسته و ودرخواست پاسخ دادند
سلام به همه ی خونواده ی خوبم تو سایت عباسمنش دات کام
خدایا اگر هر لحظه بشینم و شکرگزار تمام آگاهی ها و نشانههایی باشم که به من داده شده قادر نخواهم بود
چندین ماهه ک برای هر موضوعی در زندگی ام خداوند به وضوح و روشنی برایم در این سایت هدایتی فرستاده ست، اما منِ انسان با توجه به احساسم از مسیرِ درست خارج شدم میدونم که بایستی کنترل کنم ذهنمو به خوبی و در شأن و لیاقتِ خودم ، بایستی ایمان به خداوند داشته باشم خیلی ساده ست و خداوند کمک کنه که عمل کنیم و وقتمون رو برای قانع کردن و تغییر دیگران تلف نکنیم خوشا به حال کسایی که زودتر متوجه ی درک درست قوانین و دیدن مسیرِ درست شدند
آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟
سوال بسیار تأمل انگیز و زیبا و بجا و درستی ست برای هدایت ما به قدرت خلق کنندگی مان در زندگی فقط خودمان.
الف) مواردی که سعی داشتید زندگی دیگران را تغییر دهید، برای این کار زمان، انرژی و هزینه کردید. در نهایت از این کار چه ضربه هایی خوردید؟
تا جایی که یاد دارم این اشتباه رو در زندگیِ خودم انجام دادم سالیان زیادی از عمر گرانبهایم را کاملا ناخواسته و بعد از آشنایی با این قوانین خواسته به معنای واقعیِ کلمه تلف کردم
هیچ لحظه ی شادی رو تجربه نکردم تا وقتی که خواهر و برادرم را در شادی نمیدیدم خود را ناجی می دانستم اگر برادرم برایش تضادی ایجاد میشد اولین نفری بودم از خانواده که به مشکلاتشان گوش جان می سپردم و آخرین نفری بودم که از آنها شادی دریافت میکردم نمیگم که آنها را از خودم دور می کردم اما در عمل میدیدم که زمانی که مشکلی نبود کنار من نبودند و یا خواهرم که بارها و بارها صراحتا بهم میگفت که زندگیه خودمه و به کسی ربطی نداره ، اما میدیدم که مسیرِ اشتباهی رو داره میره و دلسوزی میکردم بهر طریقی میخواستم که بهش توجه کنم و حتی با دوستش تماس می گرفتم که بهش زنگ بزنه شاید با دوستش صحبت کنه حالش خوب بشه اما فکر میکردم میگفتم اون بجای اینکه قدردان باشه یکی داره براش وقت میگذاره داره بی احترامی میکنه، و حتی هزینه میکردم و وقت میگذاشتم از زندگیِ خودم میزدم با روانشناس صحبت میکردم تا بتونم به خواهرم کمک کنم اما غافل از اینکه من هم مسیرِ اشتباه رو میرفتم و همه اش ناشی از عدمِ توکلِ من به خداوند بود
نمی گم الان خوب شدم و عالی ام
اما میتونم بگم که الان با بودن تو مسیری که استاد جان دست خداوند تو زندگی ام شده، یاد گرفتم که باید به دنبال تغییر خودم باشم و به آگاهی های استاد جان عمل کنم
تغییر دیگران، که به نوعی سَرَک کشیدن در زندگیِ دیگرانِ ،، من رو به معنای واقعی نابود کرد
پسرم بخاطر این وقت گذاشتن های من برای خواهر و برادرام و اینکه انرژیِ منفیِ اونها در درونِ من ، که چون سطلِ زباله ای بود، تخلیه میشد و دیگه تاب صحبت و شنیدنِ کلام پسرم رو نداشتم
و الان بایستی هزاران برابرِ وقتی که برای خواهر و برادرم گذاشتم رو برای پسرم بگذارم تا آسیبهایی که از رفتارِ من دیده رو بنوعی جبران کنم
به قولِ استاد چک و لگدهای ملسی نصیبم شد
با شنیدن این فایل که هزاران بار سپاسگزار خداوند و استاد جان هستم
اول از همه سعی میکنم خودم رو سرزنش نکنم ، چون من بخاطر عدم آگاهی از قوانین فکر میکردم کار درست رو انجام میدم و الان میدونم که مسیر درست چیه، واز خداوند میخواهم که به من و همه ی دوستانم کمک کنه که عملگرا باشیم و از آموزه های استاد به نحو شایسته استفاده کنیم،و از خداوند میخواهم که قدرت درک قوانین جهان هستی رو به ما بده.
ب) مواردی که تصمیم گرفتید به جای تقلای بیهوده برای تغییر دیگران، این انرژی و تمرکز سازنده را صرف بهبود زندگی خود کنید. بنویسید این نگرش متفاوت، چه نتایجی را وارد زندگی شما کرد؟
از اواخر سال 98 که من از آشناییِ یک کتاب و یک فایل کوتاه از استاد جان در یک کانالی که متعلق به استاد نبود همون اول به سایت عباسمنش دات کام هدایت شدم، و واقعا هیچ مقاومتی نسبت به صحبتهای استاد جان نداشتم انگار که خداوند داشت با من حرف می زد ، انگار من بودم و جهان و کسی که برای راهنمایی و هدایت من خداوند فرستاده بود
زمان زیادی را برای نوشتن، و بیاد آوردن داشته هایم و سپاسگزاری کردن از آنها سپری میکردم
چندین ماه گذشت تا دوره ی عزت نفس رو خریداری کردم که هرکسی در زندگی اش به آن عمل کند نتایجِ فوقالعاده ای را به تصویر می کشد
در آن زمان که روی تغییرِ باورهای خودم کار میکردم که حتی استفاده از این کلمات هم الان با شخصیتم عجین شده، اونموقع که اصلا نمیدونستم چیزی به نام تغییر کردن وجود داره و اصلا می شود که تغییر کرد
آرام تر شدم
مهربان تر شدم
دیگر نظر دیگران برایم اهمیتی نداشت، و زود رنجی با من خداحافظی کرد
احترام و عزتی وصف ناپذیر خداوند از فضل و مهربانی اش از طریق بنده هاش نصیبم می کرد
و من به قدرتِ ذهنِ خودم پی بردم که اگر زمان برای توکل کردن،کنترل کردنِ افکارم و ایمان داشتن به خداوند جهت تغییر افکار خودم بگذارم چه نتایجِ شگفت انگیزی را خلق میکنم
یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ
خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما دشوارى نمى خواهد
امروز از خداوند درخواست کمک کردم تا به من بگوید و من بتوانم کامنتی خلق کنم و ردپایی به جا بگذارم چون با نوشتن و یادآوریِ اینها اول از همه به خودم کمک میکنم تا به یاد بیاورم زمانی را که تصور میکردم توانایی تغییر دیگران را دارم و چه ضربه هایی را نوش جان کردم
و به یاد بیاورم این قانون که:
من صد در صد فقققط توانایی تغییر خودم را دارم نه دیگران را و شهدِ شیرینش را نوشیدم
عمل کنم به اینکه:
“در مورد خرج کردن انرژیِ خودم خسیس باشم”
ج)درسهایی که از آگاهی های این دو قسمت یاد گرفتید را ذکر کنید. این درسها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شد؟
1. مهمترین درسِ من ملیحه جان عزیزِ من، عشقِ من، توخیییلی مادرِ مهربونی هستی تو فوقالعاده قابل احترامی، پس عمل کن به آنچه که خداوند گفته است و چه زیبا استاد عشق و مهربانیِ من کلام خدا را با صدای دلنشینش برای من خوند
اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ «رعد11»
همانا خداوند حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنکه آنان حال خود را تغییر دهند و هرگاه خداوند براى قومى آسیبى بخواهد پس هیچ برگشتى براى آن نیست و در برابر او هیچ دوست و کارساز و حمایت کنندهاى براى آنان نیست.
و درسی که بهم داد:
به پسرم تو هر کاری که انجام میده تکرار نکنم که چه کاری انجام بده و توکل کنم که خدایی که اون رو آفریده مراقب اون هست اگر که اون در مسیرِ درست باشه
ایمان داشته باشم به خداوند، و از او طلب کمک کنم
و بپذیرم تا زمانی که کسی نخواهد تغییر کند من قدرت تغییر دادنِ اون رو ندارم و قبول کنم که این خودش بنوعی شرکِ به خداونده چرا که انگار من مالکِ بچه ام هستم نه آموزگار
آموزگار درسشو میده و میره
إِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ(56 قصاص)
(اى پیامبر!) همانا تو نمىتوانى هر که را دوست دارى هدایت کنى (و به مقصد برسانى)، بلکه این خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت مىکند و او به رهیافتگان آگاهتر است
2.درس:
درخصوص ارباب رجوعهایی که بهم مراجعه میکنند.
چقدر زیبا استاد جان شما آیات رو ردیف هم قرار دادید انگار به هر کیسی که میرسم آیه ی بعدی برای راحتیِ من و درک موضوع گفته شده
وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً ۖ وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ(هود118)
و اگر پروردگارت مىخواست، هر آینه همهى مردم را، یک امّت واحده (و داراى یک عقیدهى حق) قرار مىداد، در حالى که همچنان اختلاف مىورزند
تصمیم من:
اینکه هر مراجعه کننده ای با عقاید و باورهای خودش میاد و تو کاری نداشته باش که سعی کنی به آرامش دعوتش کنی و افکار مثبتی خلق کنه تو مسئول نتایج افکار اون نیستی تو فقط میتونی نسیت به کیسی که مطرحه کار حقوقیش رو انجام بدی و ملیحه جانم عزیز من چرا بیش از آنچه که بایدِ، وقت و انرژی صرف میکنی و اینکه برای وقت خودم بیشتر ارزش قائل بشم
3.الله اکبر
درس: سرمو از زندگیِ دیگران بیارم بیرون.
وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ ۚ(کهف29)
بگو: حقّ از سوى پروردگار شما رسیده است، پس هر که خواست ایمان آورد و هر که خواست کافر شود
تصمیم: تازمانی که کسی درخواست کمک نکرده، من خودمو ناجی ندونم و بدوام برم حالِ یکی رو خوب کنم
و با این فکر که الان ناراحته یه چیزیش هست و برم و حالشو بپرسم و ببینم میتونم کمکش کنم
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا «اسراء15»
هر کس هدایت یافت، پس همانا به سود خویش هدایت یافته است و هر کس گمراه شد، تنها به زیان خویش گمراه شده است و هیچ کس بار گناه دیگرى را به دوش نمىکشد و ما هرگز عذاب کننده نبودهایم، مگر آنکه پیامبرى بفرستیم.
آفتاب عالم تاب به یک اندازه داره می تابه هر کسی در مدار دریافت گرما و انرژی باشه دریافت میکنه ، سفره ی رحمت الهی پهنه و نعمتها برای همه به یک اندازه وجود داره و تو فقط میتونی غذا رو داخل معده ی خودت بریزی تو نمیتونی با قاشقِ خودت به زور تو حلق کسی غذا بذاری
مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ « فصّلت46»
هر کس کار شایستهاى انجام دهد، پس به سود خود اوست، و هر کس بدى کند پس بر علیه خویش عمل کرده است، و پروردگار تو به مردم ستم نمىکند
4.درس:
خودم رو رها کنم آسوده باشم
تصمیم من: به نکات مثبت پسرم توجه کنم و ایمان به خداوند داشته باشم
فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ «غاشیه21» لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ «غاشیه22»
پس تذکّر بده که همانا تو تذکّر دهندهاى، و بر آنان سیطره و تسلّطى ندارى (که به ایمان آوردن مجبورشان کنى).
دقیقا من بر اعمال پسرم تسلطی ندارم
تا کی میخوای کنترلش کنی ملیحه جان، اون دیگه بچه نیست که تو تاتی تاتی راه ببریش ک زمین نخوره اون موقع اینقدر کنترل نداشتی ک بچه بود الان که 17سالشه ، الله اکبر خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت که این آیات اینقدر روشن و واضحِ که اشک تو چشمام جمع شد از این معرفتت
وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ(یونس99)
و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) میخواست اهل زمین همه یکسره ایمان میآوردند، آیا تو میخواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَهً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ «شوری48»
پس اگر روى گردانند (غمگین مباش) ما ترا بر آنان نگهبان نفرستادیم، (تا به اجبار آنان را به ایمان وادارى،) جز رساندن پیام، مسئولیّتى بر تو نیست و البتّه هرگاه از جانب خود رحمتى به انسان بچشانیم به آن شاد شده (و از ما غافل مىشود) و اگر به خاطر دست آورد کارشان بلایى به آنان رسد، (نعمتها را فراموش مىکنند،) همانا انسان ناسپاس است.
پس اگه گوش نکرد ناراحت نشو و با گیر دادنت به بچه ات اون رو بدتر از مسیر درست خارج نکن
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ(نمل80)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ ۖ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ(نمل81)
همانا تو نتوانی که مردگان را سخنی بشنوانی و یا کران را که از گفتارت روی میگردانند به دعوت شنوا کنی.
و تو هرگز نتوانی که کوران (باطن) را از گمراهیشان هدایت کنی، تنها آنان که به آیات ما ایمان میآورند و تسلیم امر ما هستند تو آنها را میتوانی سخن بشنوانی.
تو توانایی این را نداری ک کسی که ناشنوا و مرده دله پیغام خداوند رو بدی
5.درس:
به یاد آوردم زمانی رو که فایلهای استاد رو با ترس و مخفیانه گوش می کردم تا همسرم متوجه نشه که مبادا مورد تمسخر واقع بشم و الان خودش در مسیر قرار گرفته
تصمیم من:
اینکه قطعا پسرم یک روزی به شناختِ خودش و قوانین جهان هستی می رسه و این نگاه، به من احساسِ خوب و قلبی سرشار از آرامش عطا کرد
قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ «انعام104»
همانا از سوى پروردگارتان، مایههاى بینش و بصیرت، (کتب آسمانى و دلائل روشن) براى شما آمده است. پس هر که بصیرت یافت، به سود خود اوست و هر کس کورى گزید، به زیان خویش عمل کرده است و من نگهبان و ضامن نیستم.
لَّا إِنَّهُ تَذْکِرَهٌ (مدثر54)
چنین نیست که آنها مى گویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ(55)
هر کس بخواهد از آن پند مى گیرد (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَهِ ﴿56﴾
و هیچ کس پند نمى گیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است
وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا ۗ وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا ۖ وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ(انعام107)
اگر خدا میخواست آنها مشرک نمی شدند، و ما تو را نگهبان ایشان نکردیم و تو وکیل آنها نیستی
وَمَنْ تَوَلَّىٰ فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا(نساء80 )
ما تو را به نگهبانی آنها نفرستادهایم.
چقدر زیبا خدایاشکرت
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا(اسراء54)
و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان نفرستادهایم
خدایا ازتو سپاسگزارم بابت حضورم در این سایت
خدایا از تو سپاسگزارم بخاطر حضور استاد عباسمنش و مریم جان در زندگی ام
به امید دیدار استاد جان و همه ی اعضای خونواده خوب و دوست داشتنی عباسمنش