آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2

در آگاهی های این فایل، استاد عباس منش از طریق توضیح آیات قرآن، این اصل مهم را به ما یادآور می شود که:

  • چرا ما فقط و فقط مسئول تغییر و بهبود زندگی خودمان هستیم؛
  • و چراحیاتی است که: ناتوانی خود در تغییر زندگی دیگران را بپذیریم؛
  • مفهوم جهل از دیدگاه خداوند چیست و چطور باید از جاهلان نباشیم؛

منطق های این فایل به ما کمک می کند تا:

  • مفهوم حقیقتی عدالت خداوند را درک کنیم و از دلسوزی بی جا، پرهیز کنیم؛
  • به این حد از درک قوانین برسیم که: تمام افراد به یک اندازه به جریان دائمی هدایت دسترسی دارند و به محض اینکه فردی آماده ی تغییر شود، فارغ از اینکه ما بخواهیم یا نخواهیم، آن فرد هدایت می شود؛
  • اما تا زمانی که فرد آماده تغییر نباشد، فارغ از اینکه ما چقدر تقلا می کنیم، آن فرد هیچ تغییری نمی کند اما به احتمال زیاد، ما از مسیر درست گمراه می شویم؛
  • ناتوانی خود در تغییر زندگی دیگران را بپذیریم ؛
  • انرژی و تمرکز سازنده خود را در تقلا برای تغییر زندگی دیگران، اتلاف نکنیم و با این کار، خود را از مسیر هدایت، خارج نکنیم؛
  • و در یک کلام، به قول قرآن از جاهلین نباشیم تا به آرامش درونی برسیم.

تمرین:

آگاهی های این فایل را با دقت گوش دهید، همانطور که خداوند از ما خواسته، در این آیات تعقل کنید و در پایان، در بخش نظرات این فایل مثالهایی از زندگی خود یا دیگرانی که می شناسید را در موارد زیر بنویسید:

الف) برای رسیدن به درک جامع از آگاهی های این فایل – به گونه ای که تبدیل به شخصیت ما شود – یکی از بهترین راه ها این است که:

واکنش های خودمان را در لحظاتی بیاد بیاوریم که خانواده، دوستان و افراد نزدیک به ما با نیت خوب و از صمیم قلب برای ما وقت و انرژی گذاشتند، سعی کردند راه درست را به ما نشان دهند، سعی کردند ما را از عواقب تصمیمات نامناسبی که در آن زمان گرفته بودیم، آگاه کنند. آنها به هر شیوه ای که می توانستند، تمام تلاش خود را کردند تا مانع ما برای ادامه آن مسیر شوند به گونه ای که حتی خودشان ضربه خورند، اما از آنجا که ما آماده ی دریافت آن آگاهی ها نبودیم، به قولی یک گوش ما در و یک گوش ما دروازه بود؛

با وجود هشدارهای آنها درباره عواقب آن انتخاب ها و تصمیمات نامناسب، ما همان مسیر را رفتیم و با همان عواقب نیز روبرو شدیم. تا اینکه مدت ها و حتی سالها بعد که بارها عواقب سنگین تصمیمات و انتخاب های نادرست خود را تجربه کردیم و مهم تر از همه آماده ی تغییر شدیم، تازه به یاد حرفها و نصیحت هایی افتادیم که والدین یا اطرافیان مان از روی دلسوزی و خیرخواهی نسبت به ما داشتند. در این لحظات تازه فهمیدیم که نصیحت‌های آن افراد در آن موقعیت ها، چه گنجی بود، چه ارزش بزرگی داشت، چقدر می‌توانست به ما کمک کند و چقدر می توانست مسیر را برای ما آسان کند. اما حقیقت این است که در آن زمان ما آماده ی دریافت و پذیرش آن نصیحت ها نبودیم.

این تجربه شخصی به خوبی نشان می دهد: ما زمانی واقعاً تغییر می‌کنیم که از درون آماده تغییر باشیم. بدون این آمادگی درونی، تلاش‌های دیگران -هرچقدر شدید – هرگز اثربخش نخواهد بود. همانطور که در گذشته، شخص من توصیه های مفید دیگران را ندیده و نشنیده گرفتم، الان نیز فردی که در حال تقلا برای تغییر زندگی اش هستم، جایگاه گذشته ی من را دارد. این فرد هنوز آماده دریافت نیست، نه می بیند و نه می شنود. پس هر تقلایی در این مسیر، بیهوده است.

این نوع مثالها را درباره خود بیاد بیاورید و در بخش نظرات این فایل بنویسید که:

آیا زمانی بوده که افرادی در زندگی شما، اعم از اعضای خانواده، دوستان یا آشنایان، سعی داشتند با نصیحت‌ها یا پیشنهادات مفید و سازنده به شما کمک کنند، اما شما در آن مقطع آمادگی شنیدن و عمل کردن به آنها را نداشتید. در نتیجه با وجود تقلاهای بسیار آنها برای گوش دادن به آن پیشنهاد سازنده، همچنان راه خود را رفتید و به بن بست رسیدید؟ 

آیا پس از گذشت مدت‌ها که به خاطر تغییر افکار و باورهایتان آماده تغییر شدید، بالاخره درستی توصیه‌های آنها را بیاد آورید؟

آیا از آن توصیه ها استفاده کردید؟ 

در بخش نظرات این فایل بنویسید چه زمانی و به چه شکل آن نصیحت‌ها بالاخره در زندگی‌تان اثر گذاشتند؟

این یادآوری از تجربه ای که خودمان مستقیماً درگیر آن بوده ایم، خیلی عمیق این اصل را به ما می فهماند که:

تا زمانی که فرد از درون آماده تغییر نباشد، فارغ از اینکه ما چقدر تقلا می کنیم، آن فرد هرگز نمی شوند و درک نمی کند اما به محض  اینکه فرد آماده تغییر می شود، حتی اگر ما نباشیم و چیزی نگوییم، آن فرد خودش به مسیر تصمیمات و انتخاب های درست هدایت می شود. بنابراین زمان، انرژی و دارایی خود را در مسیر تقلا برای تغییر دیگران، اتلاف نکنیم و به قول قرآن از جاهلین نباشیم. بلکه این انرژی سازنده را صرف بهبود زندگی خود کنیم.

ب) درسهایی که از آگاهی های این دو قسمت یاد گرفتید را ذکر کنید. این درسها منجر به اخذ چه تصمیماتی برای شما شد؟

منتظر خواندن تجربیات تأثیرگذارتان هستیم.


آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 1

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
    305MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی آیا من می توانم زندگی دیگران را تغییر دهم؟ | قسمت 2
    44MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

413 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه» در این صفحه: 1
  1. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان

    خیلی سپاسگزارم از شما که اینقدر متعهدانه و ساده و قابل فهم این آگاهی ها رو به ما انتقال میدید و به قول قرآن شما فقط بشارت دهنده و آگاهی دهنده هستید بقیش با خودمونه

    چقدر این اگاهی بارمون رو سبک میکنه چقدر خیالمون رو راحت میکنه

    فکر میکنم این توی کشور ما یه فرهنگه که مسئولیت پدر و مادر و فرزند با ماست و بار گناه رو به دوش میکشیم اگه کاری نکنیم

    چقدر مادرها رو میبینیم که حسابی از خودشون گذشتن که همه امکانات بچه ها فراهم باشه و سرآخر احترامی نبوده و وظیفه محسوب شده چه زمانی که فرزند مجرد بوده چه متاهل بوده

    چقدر پدر و مادرها که به فرزند به چشم عصای دست نگاه میکنن و اینجوری بعد ازدواج مادام به بچه ها احساس گناه میدن که گردنته کاری بکنی

    مادر خودم اینقدر گذاشته از خودش که الان جان نداره راه بره

    آبجیام اینقدر از خودشون کندن که الان آه در بساط ندارن

    مثلا آبجیم سهم خونشو فروخت تا مهریه بچش رو بده و الان بچش نه تنها زندگی ناجالبی داره بلکه به مادرش نگاه هم نمیکنه

    ولی خداروشکر من دارم خوب عمل میکنم

    پسرم از یه جایی خدمت سربازی رو ادامه نداد و من و پدرش در مورد نتایجش و احتمالات گفتیم و مسئولیتش رو به خودش سپردیم

    حتی زمان هایی که تمرکزش رو روی حاشیه میبره بهش میگیم از نتایج و رد میشیم و انتخاب با خودشه

    خود من هم وقتی غذا میارم اگه به موقع خونه نباشن باید خودشون کاراشون رو انجام بدن

    حتی اگه من مشغول مطالعه باشم و زمان آموزشم باشه براشون کاری نمیکنم و اینو میدونن

    مثلا پسر کوچیکم یه زمان هایی توی درسش تنبلی کنه من از تبعاتش میگم و به خودش میسپارم یا اینکه یه وقتایی میگه مدرسه نمیرم بهش میگم من مدرسه نمیام و خودت باید به معلم و معاون توضیح بدی و بعد تصمیم میگیره بره

    روی پدر و مادرمن همین تقریبا خوبم و اصلا احساس گناه ندارم تمرکزم روی خودمه

    مثلا اگه خونشون نیاز به تمیزکاری داشته باشه میگم دوست دارین کارگر بگیرین هزنیش رو بتونم میدم اونا نظرشون اینه ما چند تا دختر داریم چرا کارگر بگیریم و من میگم متاسفم نمیتونم بیام

    و اونا هم خداییش احترام میزارن

    ولی یکی از خواهرام از خودش میگذشت و میرفت سرآخر کلی غر میزدن که خوب تمیز نشده و از این حرفا

    دیروز مامانم زنگ زد که برای شب یلدا براشون اگه میشه کیک یا پیراشکی درست کنم و من سختم بود و خیلی راحت گفتم و بعد ازم نظدگر خواست چکار کنم و من پیشنهاد دادم جالب اینجاست احترام بیشتری هم بهم میزارن

    بچه هام هم بهم احترام میزارن و اصلااااا به خاطر کسی اذیت نمیشم و خیلی ارامش دارم درگیر مسائل کسی نیستم کسی هم دیگه مسئلشو بهم نمیگه طبق قانون دیگه در مدار مسئله کسی قرار نمیگیرم

    اتفاقا جلسه قبلی رو که گوش دادم یاد یه عملکرد همسرم افتادم

    میبینم داداشش و مامانش و حتی پسرم ازش درخواست پول میکنن به خاطر دلسوزی میده و جالب اینجاست درخواست های بیشتری ازش میشه و روش مادام حساب میکنن حتی داداشش بهش گفت شماره کارتم رو سیو کن که هر وقت خواستم برام بزنی و این یعنی آدمهای بیشتری برای قرض گرفتن میان سراغش اگه جلوی این رفتار رو نگیره

    اره استاد جان ما توانایی تغییر زندگی کسی رو نداریم ممکنه ظاهرش قشنگ باشه دست کسی رو بگیریم ولی بعدها آسیبش رو میبینیم

    الهی شکر که این آگاهی رو دریافت کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای: