بررسی موردی یک دوست، بوسیله قوانین ثروت

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

آدمها 2 دسته اند:

دسته اول که باری به هر جهت زندگی می کنند چون از نقش باورهای و فرکانس های خودشان در زندگی شان مطلع نیستند. به همین دلیل شیوه ی زندگی آنها شیوه ای واکنشی نسبت به اتفاقات پیرامونشان است. به عبارت خودمانی تر، آنها برگ هایی در باد هستند که اتفاقات و شرایط به زندگی آنها جهت می دهد و مسیرشان را مشخص می کند. از آنجا که این دسته باور ندارند شرایط زندگی شان را خودشان بوجود می آورند، در نتیجه برای تغییر شرایط نادلخواهشان نیز قدمی بر نمی دارند و تنها کارشان لعنت فرستادن بر بختِ شومشان و حسرت خوردن از اقبالِ خجسته ی آدمهایی است که آرزوهای دور و دراز آنها را زندگی می کنند.

دسته دوم آدمهایی هستند که فهمیده اند شرایط زندگی آنها خروجیِ باورها و فرکانس های خودشان است به همین دلیل به دنبال بهبود باورها و فرکانس هایشان هستند.

نه تنها موضوع این فایل درباره دسته دوم است بلکه تمام آموزش های این سایت، برای دسته ی دوم است تا بتوانند با درک بهترِ قوانین خداوند، زندگی بهتری برای خود بسازند.

اما مسئله ی  اصلی این است که ذهن اکثریت در دسته دوم به گونه ای تربیت شده که:

تمایل دارند به جای تغییر شخصیت شان، قوانین را به شکل باورها و شخصیت خود در بیاورند. کاری که آب در هاون کوبیدن است اما بخش عمده ای از آدمهایی که با قوانین زندگی و نقش باورهای و فرکانس هایشان آشنا شده اند، در این مرحله گیر افتاده اند.

به همین دلیل است که مدت هاست درگیر این معما شده اند که:

«چرا با وجود اینهمه تلاش برای بهبود باورهایم، هیچ چیز در زندگی ام از اساس تغییر نکرده است؟!»

این موضوع را بارها در مصاحبت با دیگران، تجربه کردم.  ساعت های متمادی با بعضی افراد درباره قوانین کیهانی صحبت می کنم اما در نهایت متوجه می شوم برداشت آنها کاملا عکس مطلبی بوده که آنهمه توضیح داده بودم.

این ماجرا نکته ای را به یادم می آورد که پائولو کوئلیو در کتاب کیمیاگر، به خوبی آن را نشان داده است:

در کتاب کیمیاگر، سانتیاگو، پسری است که به خاطر عشق به سفر، مدرسه الهیات را رها کرده و از آنجا که در دیار آنها فقط چوپانها امکان سفر دارند، چوپان می شود. سپس در ادامه مسیر، به نقطه ای می رسد که نمی داند میان “یافتن گنج” یا “ماندن با گوسفندان“، کدام را انتخاب کند. از آنجا که دیگر حرفه چوپانی را آموخته و دشت ها  را می شناسد و نیز به گوسفندانش وابسته شده، تصمیم دشواری است.

در این زمان، با پیرمردی آشنا می شود که برای کمک به او در اتخاذ تصمیم درست و انتخاب “یافتن گنج”، داستانی از کاسبی نقل می کند که پسرش را به قصر مرد فرزانه ای می فرستد تا راز خوشبختی را فرا گیرد. مرد فرزانه دو قطره روغن در قاشق ریخته و به دست جوانک داده و از او می خواهد همچنان که مراقب این دو قطره روغن است، شگفتی های قصر را ببیند. سپس مرد فرزانه از پسر می خواهد تا آنچه دیده را توضیح دهد، اما از آنجا که تمام حواس جوانک، متوجه نریختن دو قطره روغن بوده، چیزی را ندیده، به همین دلیل مرد فرزانه مجددا از جوانک می خواهد که همه چیز را در قصر مشاهده و برای او توضیح دهد. جوانک نیز برای اینکه اینبار بتواند توضیحی کامل از مشاهداتش به مرد فرزانه داشته باشد، با دقت همه چیز را در قصر مشاهده و نزد مرد فرزانه بازگشته و با تمام جزئیات همه چیز را توضیح می دهد.

پس از اتمام توضیحات، مرد فرزانه به جوانک اشاره کرده و می گوید:

پس آن دو قطره روغن که به تو سپرده بودم، کجاست؟

و سپس به او توضیح می دهد که راز خوشبختی این است که همه شگفتی های جهان را بنگری، اما هرگز آن دو قطره روغن را از یاد نبری.

در واقع هدف پیرمرد از بازگو کردن این داستان به سانتیاگو، یادآوری هدف اصلی اش، یعنی “سفر” است و نه چوپانی!!

اما پس از پایان داستان، سانتیاگو که به شدت درگیر دلبستگی به گوسفندانش و حرفه چوپانی است، در دلش می گوید:

“داستان مرد فرزانه را فهمیدم. درست است چوپان سفر را دوست دارد، اما هرگز گوسفندانش را فراموش نمی کند!”

موضوع این است که آدم ها دوست دارند همه چیز را به شکل قالب های ذهنی ای که ساخته اند، دربیاورند.

آنها به جای درک قوانین به همان شکلی که هست و هماهنگ شدن با آن، دوست دارند قوانین به گونه ای تغییر کند که قالب های ذهنی شان را به هم نریزد یا مجبور به ایجاد هیچ تغییری در جهان بینی شان نشوند.

اما حقیقت این است که قوانین به شیوه ای که شما دوست داری، رخ نمی دهد زیرا:

جهان شیوه خودش را دارد. فارغ از اینکه آن قوانین با قالب های ذهن شما هماهنگ است یا خیر، فارغ از اینکه می خواهی قوانینش را باورکنی یا خیر، جهان تو را نادیده گرفته و به شیوه قوانینش، مسیر را پیش می برد.

اما نکته مهم ماجرا اینجاست که:

وقتی تصمیم می گیری با آن قوانین همراه شوی، وقتی باورهایت را به گونه ای تغییر می دهی تا با آن قوانین هماهنگ باشد، آنوقت نه تنها شما را نادیده نمی گیرد، بلکه در برابرتان کرنش می کند، حامی تان می شود و به همان اندازه که با قوانینش هماهنگ می شوی، ایده ها، آدمها، شرایط و فرصت هایی را پیش رویتان می گذارد.

سید حسین عباس منش

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    572MB
    48 دقیقه
  • فایل صوتی بررسی موردی یک دوست، بوسیله قوانین ثروت
    43MB
    48 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

504 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «محمد فتحی» در این صفحه: 2
  1. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3826 روز

    سلام!

    خدایا شکرت که چشمامو باز کردم و میدونم که به اراده ی تو هست، به خواست تو

    برای انجام کاری که باید انجام بدم.

    تقریبا استاد جان 17 روزی هست که دارم به صورت تمرکزی بیشتر روی بحث ثروت کار میکنم

    قبلا گفتم من زمینه های دیگه ام را درست کردم، اصن عالیننن توی سلامتی که سه سال کامل در سلامتی جسمی و روحی و روانی با بدنی ورزشکارانه و همیشه آماده سفر و ماجراجویی و کوه نوردی و مخصوصا آدرنالینی، پرش های بلند از ارتفاع به دریا و .. پرواز و .. عاشقشونممم خدایا سپاس گزارم خدایا سپاس گزارم خدایا سپاس گزارم

    توی معنوبت و احساس بودن و حضور همیشگی خدا، هماهنگی ذهن خلاق و قلب بزرگ .و مهربونم /توی بحث نگاه توحیدی و عزت نفس و اعتماد به نفس وای خدای من شکرتتت هزاران مرتبه شکرت

    توی ” شاد ” بودن و از کوچکترین ها لدت زندگی بردن، از یک فرصت کوچیک برای انتشار خنده و انرژی مثبت که ماشاا. بمب انرژی مثبتم جیگر بابا

    و همینطور توی روابط که ماشاا.. با هر موجودی روی کره ی زمین به راحتی ارتباط موثر برقرار میکنم و چند روز یکباری نیست ماشاا.. پیشنهاد رابطه بده. جووون بابا بدنو بلرزون حالااا

    آخه اول صبح یک روز تازه

    یک روز فوق العاده استثنایییییی ههه یسسس

    باس مثل همیشه پرانرژِی پر شور پر عشق پر از نگاه خودش! باشه جان

    خب

    و اینکه اما توی بحث رابطه عاطفی من یک پاشنه آشیل داشتم، حالا داستان اینه

    دو روز پیش که از سفر داشتم برمیشگتم و سوار قطار بودم توی مسیر خب خدا جون یک آدمی که شاید دقیقاا مثل خودمه علاقیقش و مهم تر انرژیش! انرژِ بینظیر و بسیار بالاش، بازی با کلماتش و روحیه ی هنرمند و شگفت انگیزش، اون عاشقتم عاشقتم عاشقتم های پی در پی اش، وای وای خدای

    من، اون شور و شوق و اشتیاق سوزان وقتی که درسی را مثلا از حرف های من میگیره یا از هر کسی، همون پشت تلفن توی پیام وای وای انگار خودشه! بینظیره این دختر واقعاا خدای من شکرت به خاطر ورود همچین فرشته ای توی دنیای ماجراجویانه و رنگارنگ و همیشه زنده ی من.

    خلاصه ./.

    روزهای اول همین یک هفته پیش، وقتی باهاش صحبت میکردم خیلییی اشتیاق داشتمممم

    بد از گذشت چند روز من اشتیاقم کم شد!

    همون دو روز پیش توی قطار از خودم پرسیدم واقعااا چراا اشتیاقم وقتی میخوام باهاش صحبت کنم و یک کوچولو توی ذهنم هم با بقیه ی فرشته های هم فرکانسی ، چرااا کم شده .و همون لحظه ولش کردم ناخودآگاه و کارای دیگه انجام دادم ( به چیزهای دیگه فکر میکردم مثلا یکی از اون کارا با دوست بینظیرم که فوق العاده مهربون و دست و دل باز و ثروتمند و هنرمند و یک پسر شاد و real Happy هست و خداروشکر میکنم به خاطر وجود نازنین و ارشمندش و ازش تشکر میکنم به خاطر یک سفر دو روزه ی عالیی و با کللیی خاطرات فوق العاده. مرسی مرسی مرسی Dani

    خب، در مورد خواسته هامون حرف میزدیم مثلا دانی

    ماشین مورد علاقه ات چیه؟ من: همیشه مازراتی را دوست داشتم

    خب دانی من: یکم بیشتر تحقیق کردم در موردشون، منمم عاشق مازراتی گرن توریسمو کانورتیبل ام سی با اوننن رنگ سفارشی ( توی سایتش میتونید برید و سفارش بدید! میارن دم خونتون به همین راحتی???نمیدونستید؟!!! هه ای وای برو بروو سفارش بده 202هزار دلار شد، داره میریزه میریزه پول و ثروت و فراوانی از همه سووو ??)) سورمه ای بدنه و داخل اون قرمز رنگ واووو من عاشقشممم خببب سواریش عالیه هر روز سوار یک ماشینم میشیم و میریم جهان گردی میکنیم! زیبایی ها را میبینیم و تولید محتوا میکنیم! اون حس عالیی محشرمون را با کلللل جهانننن با شمااا عزیزان با همه ی شفتالوها و میوه های دوست داشتنی به اشتراک میذاریم

    خب هم شاد زندگی میکنیم هم از کوچکترین داشته هامون استفاده میکنیم و مهم ترینش؛سپاس گزار نعمت های خدا هم هستیم؛ قدر دانی مهم ترینِ ؛ من همیشه میگم خدایا شکرت که میتونم سپاس گزار تو باشم جیگرممم عشققق منن نفسس مننن بذار یک زنگ بزنم الان به خودش! عااا عاا برداشت

    … ( دستور دادند که برم عکس هاشو نگاه کننم ??????? واوو من نمیدونم رفتند تور یا کافه که این همه نعمت به صورت سلف سرویس در اختیارشون گذاشتند با عشقق ??? آخه امروز هم اولین باریه که رفته تور به تنهایی البته این انسان شجاع قبلا این کارو هم انجام داده )

    جیگرههه این آدممم اصلااا بخدا قسممم خیلی بهش افتخار میکنم اولین گام هاا را ماشاا.. با سرعت نور برداشته، با اراده و توکل بینظیرش میره پاشو میذاره روی ترس هاش و ایمان ایمان ایمان Super Active

    رفته Gym بهترین جیم شهرش شاید فاصله ی فیزیکی زیادی داره باهاش ولی ” ارزشش ” را داره، توی بهترین منطقه ثروتمند شهر آی باریکلااا

    الله اکبررر ?????? عکس ها

    اولین گام های جدی ترشو برای کار کردن کارهایی که دوسشون داره برداشته خداروشکر و خدایا شکرت

    ماشاا.. تو مدار ثروت و فراوانی هم هست مثل Babe جونشه ???????

    خب دیگه وقتی میرم تو نخ تحسین کردن کلااا میرهه دیگه ، خداروشکر که انقدر چشم هامو شستم عینکو عوض کردم و هر بار و هر روز بهتر و بهترش کردم و بهاش را کاملا پرداخت کردم که تونستم به اینجا برسم و الانم هر روز سعی میکنم بهتر و عالییی تررر بشممم

    خب

    و بعد با دانی در مورد چیزهای دیگه صحبت میکردم، ( دلیل این کار توجه به خواسته هام هست: مرور میکنیم قانون جذب را دلبندم! به هر آن چه توجه کنی ریشه ی و یا خود اون وارد زندگیت میشه )

    مثلا موتور مورد علاقه ات ؟ ( خب برای من: دقیقا با مشخصاتشون میدونم چین که دو تاش از کمپانی شگفت انگیز دیوید هارلی سون؛ و وسپا)

    دوچرخه ی مورد علاقه ات؟ یک جاینت از طلا با فرم 19، یک اسپیشیالایزد آمریکایی که ..

    بعد گوشی مورد علاقه ات؟ آیفون پرو 11 با 512 گیگ حافظه سیلور و با کاور آبی آسمونی که من عاشققق این رنگ و این کمپانی و این دنیا و این خدا و این زندگی و این سایت و این آدما و این استاد و این همسایه ها و دخترها و پسرها و موجوداتو و اشیا و به خدااااااااا عاشققققق همه امممم مننن همه را دوستت دارممم چقدر زندگی من قشنگ شده چقدر رنگارنگ چقدر از وقتی که خواستم همه چیز را جور دیگه ای ببینم جور ذیگه ای متفاوت با گذشته یعنی بهتررررر تررر عمل کنم

    وای خدای من شکرتت

    شکرت که قدرت خلق زندگی را 100% به خودم دادی و این بین من فقط و فقط عشق و حاللللل میکنمم و لذت میبرم سفرررررر میکنم نقطه به نقطه این دنیا را میگردم و حال میکنم از زیبایی ها فیلم میگیریم عکس میگیریم تو میگیری من فقط انجام دهنده ام و همه کارهاا با تووو نفسممم من عاشقتمممم خداییییییییییییییییییی درونممممممممممممممممممممم

    ای هدایت کننده ثانیه به ثانیه زندگی من

    و جونم بگه براتون که، خب اون سوال را از خودم پرسیدم و بعد مشغول کاری دیگه شدم

    حالا سوال چی بود؟! اگه گفتید؟! ددقیقااا سوال خودم

    چرا شور و شوق اشتیاق اول رابطه عالیهه چرا همه چیز گلستانه در ابتدا و ..

    و همون لحظه چی بگم، جز توی ذهن روی لب و توی قلب و تمام اعضای بدنم همهههه با همهه یک صدا یک نوا بگیم خدایاااا شکرتت

    چقدر قشنگ یعنی دقیقا به زیبایی و شگفتی همین کلمه ” قشنگ ” چقدرر قشنگ داره باهات حرف میزنه، چقدر دوسِت دارهههه چقدررر عااااشقتهههه بیشتر از خودت حتی، میخواد که ثروتمندتر بشی ثروتمندتر از همیشه چرا که به خودش بیشتر نزدیک تر بشی در درگاه خودش محبوب تر بشی.

    من همون لحظه ظهر که این صفحه را دیدم بستشم و ترجیح دادم قبل از اینکه نظرات را بخوانم تا درکم بیشتر بشه و تجربیات دوستان ( شفتالو ها ) را بدست بیارم، خودم قبلش بهش فکر کنم و ببینم که چی توی ذهنم میچرخه! ته ته اعماق ذهنم چی چی هست که اون را شبش نوشتم و 4 تا باور نوشتم چیزی که واقعیتم شده و نتیجه ای که البته داره توی زندگیم Show میکنه.

    و نمیدونیددد شایددم بدونید وای خدای من وقتی که میفهمی پاشنه ی آشیلت چیزی که باعث شده یس شتر اوججججج نگیری چیه: خیلی احساسمم عالیی شد

    و الانم که بعد از این چند روز وقتی که با ایشون حرف میزنم همون ذوق و شوق که هیچ! خیلییی بیشتررر شده

    دلیلش درون من بود دلیلش در خود من: نه بیرون من

    و من به خوبی متوجه شدم که یکی از اون دلیل هایی که رابطه ی قبلی من انقدر توش تضاد بود چی بود!

    و حالا کامل تر شدم .. احساس میکنم خب

    بعضی وقت ها نمیشه همه چیز را تند تند خواند ..

    ثانیه ها دارند میگذرند ..

    نمیدونم چطوری دارید نوشته های خدای درونم را میخوانید ولی تا همین الان باعث شده زندگی هزاران نفر نه فقط اینجا با همین کلمه ها و انرژی بهتر بشه یا کلمه ی بهترش، ” نجات ” پیدا بکنه

    احساسش میکنم، جهان بهم پاسخ میده

    پس به راحتی نگذر .. Worth it! Worth it! Worth it!

    اون باورهایی که نوشتم را توی قسمت همون فایل بعد از این کامنت ارزشمند به امید خدا میزارم تا هم ردپایی برای خودم بشه و هم آدم هایی که تو مدارش هستند دریافت کنن و حالشو ببرن اینجوری دلیلی بیشتر برای شادی و لذت بردن از این زندگی دو روزه پیدا کنیم. خدایا شکرت خدایا شکرت

    خب هنوز مونده دلیل نوشتنم زیر این فایل را بگم! اینا همش پیش غذا بود و البته تجربه و بخشی از دنیای شگفت انگیز من

    ………………………………………………. THANK YOU GOD ……………………………………………..

    تقریبا 20 روزی هست که قسمت جدید سایت به اسم : نشانه ی امروز من : اضافه شده

    من از همه ی شما تشکر میکنم به خاطر این قسمت بینظیر از سایت و خداروشکر میکنم

    تا الان که 5 مهر ماه و 4 روز دیگه تولد 24 سالگی منه

    خب 17 بار از این قسمت استفاده کردم

    استفاده ی من دقیقا همزمانیش با تعهد جدی کار کردنم روی بحث مالی و ثروت یکیه

    یعنی از همون موقع که اولا قبول کردم من محمد ثروتمند، آقا با نگرش دیروز و باورهای مالی الانم نمیشهههه که به استقلال مالی رسید نتیجه رضایت بخش نیست، خب باید تغییررر کنم

    از کجا؟

    “درون من درون ذهن ناخودآگاه عزیز من با تغییر نگرشم با جوری دیگه نگاه کردن

    منن قبوللل کردممم که نتیجه ی الان مالی من به خاطر نگرش هامه و هیچ عامل بیرونی نیست که بخواد روی من تاثیر بذاره مگر اینکه خودم قبولش کنم:

    خب پس تعهد دادم همون جور که دریچه ی نگاهم را توی موضوع های دیگه تغییر دادم اینم تغییر بدم با تمرکز ”

    شروع کردم به زدن اولین نشانه : هدایت شدم توی روز اول به فایل قسمت 26 سفرنامه دور آمریکا

    و اونم دقیقا موضوعش ” سفر ” کردن و دقیق تر از اون وای خدای من مننن عاااشققق ای خداممم که دقیقا ددستمو گرفت برد سمت اولین نظر و دقیقا باز چشمم را توی نگاه اول برد به سمت سه کلمه

    ” جهانگردی ” خدایااا شکرتتت

    ” تولید محتوای تصویری “” خدایااا شکرتتت

    ” تولید محتوای نوشتاری “” خدایا سپاس گزارم

    اوکی حالا بیشتر از همیشه میدونم رستالتم چیه خب من قبلا هم قدم گذاشتم توی این مسیر اونم از چند سال قبل با مهاجرت کردن های پی در پی ام ..

    بعد روزهای بعد نشانه های بعد

    به نظرتون به چه نشانه هایی هدایت میشدم؟ دقیقا از همان زمانی که روی ثروت کار کردم

    نشانه ها هم بحث ” ثروت ” بوده و خواهد بود والانم که اینجا ؛ بررسی موردی یک دوست، درباه قوانین ثروت :

    ساعت 4 صبح از خواب بلند شدم! پی سی را روشن کردم توی همون خواب و بیداری باور کنید خودم یاادم نمیاد زدم روی گزینه نشانه ی امروز دیدم این صفحه باز شده!

    بعد هنوز خوابم میومد هنسفری را بهش وصل کردم و فایل صوتی را پخش کردم و دراز کشیدم و سعی کردم ببینم داستان چیه!

    سخت بود بار اول! داشت خوابم میگرفت بلند شدم و دوباره پخشش کردم و این بار اولین موسیقی بی کلامی که یادم اومد را به عنوان بک گراند گذاشتم تا بیشتر خدا را حس کنم! ( ناخودآگاه )

    این بار که تموم شد ساعت 6 صبح بود، یک دفعه مثل یک جرقه بلند شدم و یکم هنوز احساس بیقراری داشتم ( قبل گوش دادنش یکم بیشتر بود )

    وقتی اینطور میشم یعنی باید شروع به سپاس گزاری باید بکنم، اما این بار یک چیزی دیگه میخواست بهم بگه و نشونم بده

    استاد جان، بچه ها

    من دیروز بود 4 مهر بعد از این همه روز که شروع به جدی کار کردن روی بوارهای مالیم کردم دیروز رفتم خوشگل ترین و رنگارنگ ترین و با کیفیت ترین دفتر زندگیم را خرید بهترین مداد را واسه همین دفتر لاکچری خریدم بدون اینکه نگران قیمتش باشم

    همیشههه ی خدا من دفترهام یا سالنامه های سال گذشته و … بوده

    ولی این بار قیمت فقط این دفتر اندازه نصف اون دفترهایی هست که خریدم

    حالا این دفتر برای چیه؟

    برای نوشتن هر باور مالی و ثروت و زیر اون دقیقا مثل همیشه به ذهنم سفر کنم و ببینم چرا من مثلا من میگم : ” ثروتمند شدن معنوی ترین و خیرخواهانه ترین و فضیل ترین کار دنیاست : ::

    چرا؟

    و بنویسم ..

    و الگو پیدا بکنم و تکرار تکرار تکرار تکرار بکنم … و بعد برم سراغ باور بعدی

    توی این 24 ساعت گذشته من فقط یک صفحه نوشتم و یک مقدار توی ذهنم این باور را تکرار کردم

    همون ساعت 6 که اومدم تا دوباره توضیحات فایل را بخوانم

    اولین چیزی که دیدم ” سفر ” بود

    بعد رفتم سراغ نظرات :

    نظر علی جان .. و بعد نظر آقای زارع

    جالبه!

    در مورد کتاب

    در مورد آمازون

    یک ایده که دوباره زنده شده!

    و زیر اون نظر نظر نعمت جان دوست فوق العاده که به تاریخ 8 شهریور 98 یک دفعه بعد ار این همه مدتتت بابا بعد از 2 سال نوشته برو تو سایت فایل سل اونجا کتابتو بنویس و بفروش!

    مگه نمیدونسته بعد از دو سال آقای زارع به اون چیزی که میخواسته هدایت شده و الان وقتی که بهش الهام میشه چیزی را ثبت کنه مثل الان من مثل تمام نظرات و کلمات مقدس و ارزشمند خدای درونم به وسیله ی من، انجام بده!

    خب بعد از نظر نعمت جان

    هدایت شدم به کجا؟!

    دقیا به همین کامنت و این کامنتم در مورد کتاب : در مورد نویسندگی و تولید محتوای نوشتاری و دقیقا همون چیزهایی که برای منم نشانه بود برای فریبا جانممم بود دقیقا

    و اونم چه زمانیه همین تازه! 21 شهریور 98

    حالممم عوض شد ..

    ّبیقراری جاشو به اشک و لبخند داد ..

    اشتیاق دوباره انگیزه بالای دوباره

    استاد حس میکنی؟ قطعا بله وقتی Connected

    و بعدش خدای درونم گفت بنویس زیر همین کامنت دقیقا

    و نوشتم و حالا

    شادتر زندگی کردم و دنیا را جای بهتری برای زندگی کردم

    و اینکه میدونم کتابی باید من هم بنویسم و همین کار کردن یک کوچولو! روی ثروتم خدا بهم idea داده حالا وقت عمل چطور مهر پارسال گفت بنویس عشقم و من 450 صفحه سفرنامه نوشتم

    و هیچ وقت نگفت چاپش کن تا چیز بهترشو بهم گفت/

    حالا بهم گفته دوباره بنویس با من گفتنش! مگه من فکر میکنم چی بنویسم! هرگززز

    و انتشارش بده توی همون سایت و بفروش

    این نتیجه ی کار کردن روی باورهای ثروتم هست؛ آره آره

    حالا شکر میکنم خدا را و میگم نشانه ها را دیدم و سپاس گزاری کردم به خاطرشون

    حالا عزیزممم انرژیم و اشتیاقم برای بیشتر کار کردن روی باورهام بیشتر و بیشتر شده

    و یک چیز دیگه که حسم میگه بنویسم اینه که، بگم

    ثروت فقط پول و خونه و ماشین و لباس های لاکچری و … نیست!

    سلامتی ثروته

    روابط عاطفی و هم روابطت با همه موجودات دیگه ثروت

    عزت نفس و اعتماد به نفست ثروته

    رهایی ات ثروته

    عزیز بودنت ثروته

    عاشقتونممممممم

    عاشقتممم نفس من ? آره با خودتممم جیگلممم

    10:22 5 مهر ماه 98

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    محمد فتحی گفته:
    مدت عضویت: 3826 روز

    من عاشقتممممممممممممممممممم یعنیییی عاشققققققققققققققققق نعمت جاننننننن

    تو بینظیری مردد

    تو شگفت انگیزی

    من و خدای درونم خیلییییییی دوستتتتتت داریمممم ای قهرمان

    ازت ممنونیمم به خاطر حضور بی نهایت زیبا و ارزشمندت

    شاد بودنت

    مهربون بودنت

    خندان بودنت/

    مثل خدا توانا در انجام در هر کاری بودنت

    تو به راستی که لایق بهترین هاییی

    دوست داریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: