چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟

در این فایل استاد عباس منش با توضیح ویژگی های شخصیت خوشبین و بدبین، مفاهیم زیر را مفصلا توضیح می دهد:

  • ارتباط خوشبینی و احاطه شدن با نعمت های پادار، از دیدگاه قانون؛
  • ارتباط بدبینی و احاطه شدن با ناخواسته ها، از دیدگاه قانون؛
  • تعریف شاکر و ارتباط آن با خوشبینی؛
  • تعریف کافر و ارتباط آن با بدبینی؛
  • مفهوم تقوا و قدرت آن در تبدیل “بدبینی” به “خوشبینی”
  • بدبینی چگونه ایجاد می شود و با چه منطق هایی می توان مانع شیوع آن در افکار و ذهنیت خود شد؛
  • چه جنسی از کنترل ذهن سبب می شود تا فرکانس غالب ما به سمت خوشبینی گرایش پیدا کند و طبق قانون، جریان ورود نعمت ها به زندگی مان را جاری نگه دارد؛

آگاهی های این فایل به ما کمک می کند تا:

اول از همه، به درک درستی از مفهوم خوشبینی و مفهوم بدبینی برسیم بدون اینکه در این باره دچار سوء برداشت شویم؛

همچنین به ما کمک می کند تا بخش های بدبین در شخصیت خود را بشناسیم و با پرورش ویژگی خوشبینی در یک فرایند تکاملی، آن نقاط را بهبود دهیم.

آگاهی های این فایل را بشنوید. در مفاهیم آن تعقل کنید سپس در بخش نظرات این فایل بنویسید:

الف) با توجه به آگاهی های این فایل، دلایلی را لیست کنید که تغییر از بدبینی به خوشبینی را برای تجربه زندگی بهتر، ضروری می داند؟

این لیست، منطق های لازم برای تغییر نگاه از بدبینی به خوشبینی را، در دست ذهن شما قرار می دهد و اهرم رنج و لذت قوی ای برای ایجاد این تغییر، می سازد.

ب) چه راهکارهایی از آگاهی های این فایل آموخته اید که قصد دارید با اجرای آنها، ویژگی خوشبینی را در ذهنیت خود تقویت کنید؟ برای این منظور، چه قدم هایی – هرچند کوچک – را می توانید در برنامه روزانه خود بگنجانید؟

یادمان باشد که تغییر و بهبود شخصیت، یک شبه ایجاد نمی شود. بلکه یک فرایند است که باید با تعهد و قدم به قدم برداشته شود. قدم های کوچکی که به صورت مستمر بر می داریم، نه تنها این تغییر عمده را ایجاد می کند بلکه مسیر این تغییر را نیز بسیار لذت بخش می کند.

منتظر خواندن پاسخ های تأثیرگذارتان هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟
    365MB
    70 دقیقه
  • فایل صوتی چگونه از یک فرد بدبین به یک فرد خوشبین تبدیل شویم؟
    68MB
    70 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

566 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 6
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»

    (ﻭ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ [ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ] ﺑﻜﻮﺷﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺳﻮﺩ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻰﻛﻮﺷﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﺍﺳﺖ)

    «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ»

    (ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻌﺎً ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰﭘﻮﺷﺎﻧﻴﻢ ﻭ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻋﻤﻠﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﭘﺎﺩﺍﺷﺸﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ)

    (آیات 7-6 سوره عنکبوت)

    —————————————————————————

    «ای که مرا خـوانـده ای ،راه نـشـانـم بـده ؛ در شـب ظـلـمــانی ام، مـاه نــشـانـم بـده»

    «یوسـف مصری ز چـاه، گـشت چنـان پادشـاه ؛ گـر کـه طـریـق ایـن بُـود، چـاه نـشـانـم بـده»

    خدای مهربان و صاحب فضل، ای یگانه مالک مطلق همه ملکوت عالم ، ای یگانه دارنده صفت «الرحمن الرحیم» ای تنها زیبنده صفت «الغنی الحمید» ، ای فقط تو «علیم بذات الصدور» ، ای یگانه فرمانروای برکت گستر همه عالم که بر مطلق امور توانایی «تَبَارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» ، از اعماق تاریکی جهل خودم به سوی تو دست درخواست و یاری دراز میکنم و سر تعظیم و بندگی فرود می آورم. خدایا قصد عصیانگری به درگاهت رو نداشتم اون زمانی که عصیان کردم، نجوای شیطانی ذهنم، فریبم داد و قلبم رو از یاد تو و احساس سپاسگزاری غافل کرد و جهالتم بر من چیره شد و گناه در نظرم جلوه داده شد، خدایا شاید خاطی و عاصی باشم ولی یاغی و طاغی نیستم. خدایا سر تعظیم و سجود به درگاهت فرود می آورم و از تو درخواست رحمت و فضل و غفران میکنم که همانا تو بر بندگانت صاحب فضل بیکرانی ، و بینهایت «التواب الرحیم» و «الغفور الرحیم» هستی.

    خدایا بقول حافظ شیرازی «پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت ؛ من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم؟!» خدایا اینقدر آغوش مهربانی تو و رحمت بیکرانت بهم اطمینان خاطر بخشید که به خودم جرأت خطاکاری و عصیان دادم و ایمان داشتم اگر هزاران بار برگردم، باز هم با آغوش مهربانی ازم استقبال می‌کنی، و جز فضل و رحمتت بهم عطا نمیکنی، ولی خدایا دیگه خجالت میکشم از عصیانگری، پناهم ببخش و یاری ام کن، و مرا از شر فتنه ها و نجواهای شیطانی محافظت کن. که جز تو مرا پناهی نیست.

    مرا ببخش آنچنان که پدرم، «آدم» را به کلماتت آموختی و بخشیدی و عزتمند ساختی «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِمات فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَوّابُ الرَّحیم» و همانا تو بر بندگانت به یقین، بینهایت توبه پذیرِ بخشایشگری.

    —————————————————————————

    سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار و همه دوستان نازنینم در این سایت گسترش توحید. امیدوارم حالتون عالی عالی عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

    استاد عزیزم ، اول، آخرش رو بگم …

    آخر فایل گفتین امیدوارم فایل خوبی شده باشه، استاد خداییش شوخی می‌کنی، یا جدی جدی بقول شاعر از خوبیِ خود بی‌خبری ؟؟

    «خبرت هست که از خوبی خود بی‌خبری؟! بخدا خوبتر از خوبتر از خوبتری»

    استاد عزیزم از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم، خدا به زندگی شما خیر و برکت بی‌نهایت و عزتمندی عطا کنه، استاد جان ممنونم که اینقدر روی توحید و ایمان تون کار میکنید و قلبتون رو جایگاه دریافت هدایت‌های الهی قرار دادین. ازتون متشکرم بخاطر این سخاوتمندی که این آگاهی ها رو بهمون هدیه می‌دین.

    یه وقتایی گوشه و کنار و توی یوتیوب یا تلگرام یه چیزایی اتفاقی میبینم، و یاد این بیت شعر می افتم که «میان ماه من تا ماه گردون ، تفاوت از زمین تا آسمان است»

    یه حسی بهم گفت کامنت بنویسم ولی واقعاً هیچی برای گفتن نداشتم و اینکه از قرآن هدایت خواستم و هدایت شدم به آیه 7 سوره عنکبوت و دیدم آیات 6 و 7 به نوعی در ادامه همدیگه هستن.

    —————————————————————————

    خب ابتدای فایل که شروع شد و صحبت از خوشبینی و بدبینی شد و اون جمله جف بیزوس و توضیحات استاد، گردنمو بالا گرفتم سینه ام رو دادم جلو و یه نفس عمیق کشیدم و با اعتماد به نفس (شما بخونید اعتماد به سقف کاذب) گفتم خب خدا رو شکر من آدم بدبینی نیستم.

    ولی این اعتماد به نفس کمتر از چند دقیقه جاشو داد به صورت شطرنجی شده…

    اونجایی که استاد ویژگی افراد بدبین رو می‌گفتن.

    گفتم خب اینو یه ذره دارم. عه چه جالب یه کوچولو اینم دارم ، آره آره راست میگی اینم یه ذره هست، آره اونم یه وقتایی هست ، و خدا قوت آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری بزرگوار…

    بچه جان، برو ته صف وایسا از اول دوباره شروع کن روی خودت کار کردن. یه وقت اعتماد به نفس کاذب نگیریا، یه وقت فکر نکنی «چه خبرتونه! چه خبرتونه؟!»؛ هر وقت که حس کردی دیگه کارت خیلی درسته، دقیقاً این همون جاییه که هیچی در مورد کار درست نمیدونی. هر وقت حس کردی خیلی میفهمی یعنی هنوز هیچی نفهمیدی.

    به تجربه بهم ثابت شد هیچوقت حس نکنم من توی یه زمینه عالیم، چون هر چقدر عالی باشم بازم جا داره بهتر بشم، هیچوقت خودم رو بی‌نیاز ندونم از یادگیری و احساس شاگردی.

    یه حسی بهم میگه در مورد بدبینی های گذشته خود افشایی نکنم، چون تمرکز بر منفی‌هاست، اینکه چه حرفها و چه کنایه هایی شنیدم به حدی که خودم هم بدبین شدم و مدتها زبان نیش و کنایه داشتم و هنوز باید آگاهانه تلاش کنم جلوشو بگیرم. از بهترین باورهایی که بهم کمک کرد جلوی این بدبینی رو بگیرم یکیش این بود که بگم «من نمی‌دونم، من هیچی نمیدونم و خدا میدونه؛ خدا هم می‌دونه و هم می‌تونه ، هیچ چیز غیر ممکن نیست.» یکی دیگه اش هم این بود که وقتی یکی در مورد یه موضوعی صحبت می‌کنه که من هیچ ذهنیتی در موردش ندارم بجای اینکه تو ذوق طرف بزنم بگم «من تا حالا از این زاویه بهش نگاه نکرده بودم، من تجربه اش نکردم، شاید این چیزی که میگی درست باشه»

    ولی خیلی قبل از اینکه با این مباحث آشنا بشم یه باوری رو در خودم ساخته بودم و اون این بود که خیلی بیشتر از آدمهای بد و منفی ، آدمهای خوب و ارزشمند و مثبت و درستکار وجود داره، ولی چون ما همه رو نمی‌شناسیم و اونها هم اهل شوآف کردن نیستن و ساکتن، باعث میشه ما فکر کنیم همه بد شدن. کافیه به خودمون نگاه کنیم، چقدر خوبی رو برای دیگران می‌خوایم، پس بقیه هم همینجوری هستن و برای ما خوبی رو میخوان.

    —————————————————————————

    یه لحظه خودم رو گذاشتم جای جف بیزوس ، و تجسم کردم من قراره به سوال خبرنگار جواب بدم. و گفتم اگه من بودم چی میگفتم؛ یه لحظه این جملات به ذهنم رسید «اول اینکه زمینه کاری شرکت اسپیس ایکس و بلو اوریجین تفاوت داره و ما میتونیم به رشد همدیگه کمک زیادی بکنیم؛ از طرفی ایلان ماسک کارهای بسیار ارزشمند و غیرممکنی رو با موفقیت به انجام رسانده و خودش هم بسیار هم شخصیت خلاقیه، من بسیار تحسینش میکنم و براش بهترین ها رو میخوام، قطعاً این خلاق بودن و مفید‌ بودنش باعث میشه اتفاقات خوب زیادی در آینده رقم بزنه همون‌طوری که تا الان تونسته کارهای بزرگی رو انجام بده ، و منفعتش برای همه باشه ؛ من به شخصه براش آرزوی موفقیت دارم»

    (آخر کامنت یادم باشه در مورد این همزاد پنداری با جف بیزوس یه جوک تعریف کنم صرفاً جهت خنده)

    —————————————————————————

    مثالها و توضیحات استاد خیلی عالی بود و یه مهر تایید زد پای یه تجربه ای که اخیراً داشتم.

    حدود یک ماه پیش یه روز رفتم کافه، یه شات قهوه بگیرم یه دوست بزرگوار و خوش برخوردی اونجا بلافاصله سر صحبت و دوستی رو باز کرد ، خب من یه کم با این مدل شروع ارتباطات مقاومت دارم. (اگه خودم حسم خوب باشه هیچ ابایی ندارم از اینکه سر صحبت رو باز کنم و با افراد گفتگو کنم ولی هیچوقت دنبال یه ارتباط دوستی دائمی نیستم ، فقط یه گفتگوی خوب و محترمانه توی مدت زمانی که اونجا هستم) ،ولی این دوست عزیز بلافاصله رفت سر بحث بیزنس و موفقیتهاش و من در کل از درون حس خوبی نسبت به حرفاش نداشتم. مخصوصاً اینکه یه رفتاری موقع تلفن جواب دادن نشون داد. بعدش پرسید کارت چیه و بعد شغل خودش رو گفت و گفت در کنار شغل اصلیم دارم توی حوزه «هوش مصنوعی و مدیریت بازارهای مالی» دارم کار میکنم و چندتا اصطلاح بکار برد مثل «فایننشال منجمنت» و «کریپتو کارنسی» «هوش مصنوعی» و سایر موارد که شاید منو تحت تاثیر قرار بده.

    من نه تنها تحت تاثیر این اصطلاحات قرار نگرفتم که توی دلم گفتم بقول بوشهریا «عامو اوپیچک نکناااا» ( ترجمه : دوست عزیز و گرامی ، از اینکه از اغراق و غلو بی مورد پرهیز مینمایید از شما سپاسگزاریم)

    خلاصه اینکه این ماجرا ادامه پیدا کرد و ایشون درخواست یه ملاقات دیگه کرد و من گفتم اکی من در هر صورت نظرم منفیه و این موضوع بازارهای مالی زمینه مورد علاقه من نیست، ولی اگه در مورد هوش مصنوعی چیزی برای یادگرفتن داشته باشه استقبال میکنم. رفتیم توی یه جلسه و یه دوست عزیز دیگه ای اومد که بسیار انسان فوق العاده تحسین برانگیزی بود به لحاظ اطلاعات و تسلط بر موضوع کاری خودش بسیار عالی پلن کاریشون رو توضیح داد، آدم اهل مطالعه بود و هر چند دقیقه یکبار یه نقل قول میکرد از جیم ران یا وارن بافت یا افراد دیگه یا گاهی اوقات رفرنس میداد از کتابهایی که مطالعه کرده بود. در کنار این موضوعات بیزینسی از عزت نفس و اعتماد به نفس هم نکاتی رو گفت که نشون میداد یه چیزایی شنیده بود و من خیلی تحسینش کردم، خیلی آدم پویا و در حرکتی بود و اصلا دوست نداشت یه جا متوقف باشه ، ولی نهایتاً بازم گفتم من کماکان نظرم در مورد بازارهای مالی و این مدل سرمایه گذاری منفیه و دلایل خودمو داشتم ولی موکول کردم به اینکه برم فکرامو کنم و بعداً نظرم رو مفصل بیان کنم.

    (فکر کنم چیه! این که الکی بود، تا جریان هدایت هست فکر و عقل من تعطیله) احساسم نسبت به موضوع منفی بود و مقاومت داشتم ولی میگفتم شاید من زیادی بدبینم بذار ببینم جریان هدایت چی میگه. اما دائما این موضوع توی بکگراند ذهنم بود که این اعداد و ارقام چند هزار دلاری و چند میلیون دلاری تکامل لازم داره؛ من هنوز اینقدر تکامل طی نکردم، و این افراد خودشون هم هنوز بدستش نیاوردن تا چه برسه به اینکه به یکی دیگه پیشنهاد بدن. دائماً با خودم میگفتم تکامل لازمه، به فرض اینکه حتی اگه این صحبت‌ها درست هم باشه آیا من تا حالا این اعداد رو تجربه کردم؟ آیا اصلا این زمینه علاقمندی من هست؟ پس تکامل لازمه.

    (از این پیشنهاد های، حالا شما بیا عضو شو، بعد دوتا زیر مجموعه رو هم بیار ، بعد اونها تکثیر میشن، بعدش نفرات بعدی بعدیا رو اضافه میکنن، خلاصه تکثیر و پرورش و سایر موارد زیاد میشن؛ ایموجی پوکر فیس…)

    بعد از جلسه رفتم سراغ قرآن و گفتم خدایا من که حس خوبی ندارم و جوابم منفیه، ولی شاید این راهی باشه برای هدایت تو ، من دستتو باز میذارم، تو هدایتم کنی، هر چی تو بگی من تسلیمم ، خدایا من هیچی نمیدونم، تو بهم بگو، اگه جواب شما مثبت باشه من هم میگم اکی، ولی این سرمایه گذاری 1500 دلار پول میخواد که من ندارم، اگه ندارمش یعنی هنوز ظرفیتش رو ندارم که دریافتش نکردم، اگه نظر شما اکیه اول با قرآن هدایتم کن، بعدش هم این 1500 تا رو خودت باید به راحتی و به آسانی و به همواری و لذت‌بخش بهم عطا کنی.

    سوره حمد رو خوندم و چندتا نفس عمیق کشیدم و در آرامش از عمق قلبم صداش زدم که خدای مهربان من تنها و تنها تو رو میپرستم و فقط خودت میتونی هدایتم کنی، منو هدایت کن…

    آیه 28 سوره کهف باز شد، آیه 27 رو هم خوندم و دیدم اینقدر واضح خداوند جوابمو داد:

    «وَاتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ کِتَابِ رَبِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا» ؛ «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاهِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ ۖ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَهَ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا»

    بقول شیخ بهایی: «دل گفت مرا علم لَدُنی هوس است ؛ تعلیمم کن اگر تُرا دست رس است»

    «گفتم که: الف،گفت: دگر؟ گفتم: هیچ ؛ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»

    دیدم اینقدر واضح خداوند میگه: «از قانون پیروی کن و در قوانین الهی هیچ تغییر و تبدیلی نیست هیچ کس به جز خداوند یاور تو نمیتونه باشه. باید و باید و باید تکامل طی کنی ،پس صبور باش و فقط در مسیر توحید و بندگی قدم بردار ، و با آدمهای هم مدار خودت تعامل کن، چشمت رو به دارایی های دیگران ننداز که بخوای عجول و حریص باشی و مقایسه کنی و احساست منفی بشه و به خودت آسیب بزنی»

    پشت فرمون بودم و توی مسیر داشتم میرفتم و اشک شوق میریختم و بلند بلند صداش میزدم و میگفتم خدایا ممنونم ازت، خدایا شکرت ، خدایا چقدر احساس آرامش و اعتماد به نفس میکنم وقتی به تو توکل میکنم. وقتی خودت هستی که بهم بگی چیکار کنم. یه حس خیلی خوبی بود توی مسیر شبیه پرواز بود.

    خلاصه اینکه جلسه بعدی رفتم پیش دوستان و ازشون تشکر کردم بابت پیشنهاد شون و در مورد قانون تکامل یه مثال ساده زدم. بچه ای که جدول ضرب هنوز یاد نگرفته در مورد انتگرال بخواد بپرسه یاد نمیگیره، بندگان خدا زیاد متوجه این موضوع نشدن؛

    در ادامه در مورد تفاوت درونگرایی و برونگرایی بهشون گفتم و گفتم افراد برونگرا مناسب این کار هستن و کار تیمی پاشنه آشیل افراد درونگراست.

    و مهمتر از هر چیزی تسلیم بودن در جریان هدایت رو گفتم اگر خداوند هدایتم کنه هر چی بگه همون رو انجام میدم، بهم گفته صبر کن منم میگم چشم؛ باید خودش براحتی کارها رو پیش ببره ، خب دوستان اینم تعجب میکردن، اصلا چیزی بنام کار راحت رو قبول نداشتن.

    خطوط قرمزی مثل قرض و وام رو گفتم ، خب دیدم این عزیزان ظاهراً تا خرخره توی اعماق بدهی هستن و ظاهراً برای ورود به این سیستم ماشین شون رو فروخته بودن.

    و مهمتر این بود برام که عزت نفس «نه» گفتن رو داشته باشم.

    یاد جمله استاد افتادم توی دوازده قدم یا بهتره بگم صدای استاد توی ذهنم پخش شد : «دیدم بقیه دارن تیله بازی میکنن؛ از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون یه سر و گردن از لحاظ اعتماد به نفس رفتم بالاتر»

    فکرشو نمیکردم این قصه اینقدر طولانی بشه.

    چقدر حرف زدم …

    —————————————————————————

    این روزها مجدداً دارم روی فایلهای خانه تکانی کار میکنم و امروز لایو چهارم رو‌ گوش دادم و موضوع صحبتهای استاد احساس شکرگزاری و سپاسگزاری بود. و دیدم چقدر با این فایل هم هماهنگی داره، داشتن یه شخصیت سپاسگزار و شکرگزار.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

    دیدم چقدر اتفاقات زندگی من نسبت به گذشته داره بهتر و بهتر میشه، چقدر احساس رضایت و آرامش درونی من داره بیشتر میشه.

    الحمدلله رب العالمین.

    —————————————————————————

    خب حالا بریم سراغ اون جوکی که بالاتر گفتم براتون تعریف کنم.

    (اول چندتا نکته رو در مقدمه بگم؛ سال 1776 که آمریکا استقلال پیدا می‌کنه در ابتدا کلاً 13 تا ایالت بوده. و اینکه توماس جفرسون 220 سال پیش سومین رئیس جمهور آمریکا بوده بین سالهای 1801 تا 1809 ؛ و نکته آخر اینکه جوکها رو وقتی ترجمه کنی شاید مثل زبان اصلی خنده دار نباشن)

    رونالد ریگان چون زمان خودش پیرترین رئیس جمهور آمریکا بود همیشه توی جوکهاش به سن خودش گیر میداد ؛ یکی از جوکهاش این بود که: «بهترین نکته آموزنده در مورد سن افراد، از توماس جفرسون نقل شده که هیچوقت یه رئیس جمهور رو با سنش قضاوت نکنید بلکه با کارهایی که انجام داده قضاوتش کنید» و از وقتی که توماس جفرسون اینو بهم گفت خیلی احساس ارزشمندی کردم و تصمیم گرفتم توی همه 13 تا ایالت آمریکا نامزد انتخاباتی بشم…

    ربط این جوک به صحبتهای جف بیزوس این بود که ریگان خودش رو هم تراز با پدران بنیانگذار ایالات متحده میدونست و با اسم اونها شوخی میکرد. منم خودم رو گذاشتم جای جف بیزوس و گفتم اگه من بودم در مورد ایلان ماسک اینو میگفتم.

    (هشتگ احساس ارزشمندی بی قید و شرط)

    —————————————————————————

    استاد عزیزم و دوستان نازنینم ، از همه شما ممنون و سپاسگزارم و براتون از درگاه خداوند بهترین ها رو میخوام. از صمیم قلبم دوستتون دارم و ببخشید اگر کامنتم طولانی شد و یه جاهایی بی ربط بود.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 119 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود فراوان به شما خواهر بزرگوارم ، الهی که حال دلتون عالی عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین وصل باشید.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر.

    از شما بینهایت سپاسگزارم که لطف کردین و برام پاسخ نوشتین.

    من هم بینهایت شما رو تحسین میکنم که اینقدر متعهدانه دارید تلاش میکنید و بیش از چهار ساله توی سایت فعال هستین و دوره دوازده قدم رو با موفقیت به اتمام رسوندین. بارها کامنت های شما رو خوندم ، بینهایت تحسینتون میکنم بخاطر این استمرار و تداوم و تلاش تون.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر ، براتون آرزوی موفقیت و شادکامی و سلامتی دارم.

    باور کنید هیچ اعتباری به خودم نمیدم برای نوشتن کامنت ها ، یه حسی منو کشوند برای نوشتن. آیاتی که هدایت شدم رو نوشتم ولی بعدش دیگه هیچی برای گفتن نداشتم. هیچی ، چند دقیقه سکوت مطلق بود. گفتم خدایا آره میدونم این سکوت یعنی چی، همیشه و همیشه خودتی که بهم میگی و من هیچ اعتباری به خودم نمیدم. خودت گفتی بیام بنویسم، ولی الان هیچی به ذهنم نمی‌رسه.

    «ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده … » و بعدش یکی یکی جملات گفته شد و من نوشتم.

    خدا رو شاکرم که خداوند خودش چیزی رو بهم الهام کرد تا بنویسم تا احساس خوب و مثبتی رو برای دوستانم داشته باشه.

    از شما متشکرم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود به شما خانم زارع گرانقدر ، امیدوارم که حالتون عالی باشه و همواره به نور الهی متصل باشید.

    از این همه تحسین و احساس مثبتی که بهم دادین سپاسگزارم.

    خدا رو شکر میکنم که من رو از مدار گذشته ام جدا کرده و با انسانهای بزرگوار و گرانقدر چون شما و بقیه اعضای سایت هم مدار قرار داده.

    من واقعا اعتباری به خودم نمیدم. عزتمندی همه از آن رب العالمینه. ازش میخوام کمکم کنه بنده توحیدی تر و سپاسگزارتر و خاضع تری باشم.

    بینهایت تحسین تون میکنم و ازتون متشکرم که برام پاسخ نوشتین. الهی که همیشه همیشه شادکام و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»

    (ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺑﺎ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻧﺰﺍﻉ ﻭ ﺍﺧﺘﻠﺎﻑ ﻣﻜﻨﻴﺪ ، ﻛﻪ ﺳﺴﺖ ﻭ ﺑﺪ ﺩﻝ ﻣﻰﺷﻮﻳﺪ ، ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﻭ ﺷﻮﻛﺘﺘﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻰﺭﻭﺩ؛ ﻭ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯﻳﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﺎﻥ ﺍﺳﺖ)

    (آیه 46 سوره أنفال)

    —————————————————————————

    سلام و درود به شما خواهر بزرگوار و گرانقدر. الهی که حال دلتون عالی عالی عالی باشه و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نعمت حضور در این سایت ومن بینهایت شما رو تحسین میکنم.

    راستشو بخواین من خودم هم هر چقدر بیشتر اینجا فعالیت میکنم بیشتر و بیشتر متوجه این میشم که هنوز هیچی نمیدونم. و باید بیشتر احساس شاگردی داشته باشم.

    هیچ اشکالی نداره اگه آدم بگه خدایا من هیچی نمیدونم من بلد نیستم ، خدایا تو هدایتم کن ، خدایا تو بهم بگو، تو درستش کن ، خدایا من خرابش کردم میشه برام درستش کنی؟

    به این پرحرفی های من نگاه نکنید کامنت های طولانی می‌نویسم. خیلی وقتها سر موضوعات خیلی ساده هم کم میارم و درگیر نجواها میشم.

    یکی از زمینه هایی که من قبلاً تجربه اش رو داشتم دکوراسیون داخلی بوده. یه چیزایی قبلاً میساختم که همه میگفتن چقدر کارت عالیه و فلان …

    چند روز پیش میخواستم یه چهارپایه خیلی ساده درست کنم چندتا اشتباه بچه گانه کردم و چندبار گیر کردم، چندبار به مشکل خوردم. آخرش هم گفتم خدایا من روی عقل پوک خودم حساب کرده بودم، فکر میکردم حالیمه، الان هم خرابش کردم. میشه برام درستش کنی. مثلاً طبق محاسبات من اندازه پایه ها رو باید 45 سانتیمتر برش میزدم ولی وقتی از خداوند هدایت خواستم بجای 45 سانت اشتباهاً 35 سانت برش زدم. یه لحظه یاد شعر پروین اعتصامی افتادم. «من خداوندی ندیدم زین نمط، یه گره بگشودی و آنهم غلط؟» نمیدونستم به خدا گیر بدم یا به اشتباه بچه گانه خودم. 10 سانت خطا توی کار MDF فاجعه ست، کاری که 2 میلیمتر خطا از 20 متری پیداست. بعد گفتم نه اگه اینجوری شده باید اینجوری می‌شده. من نمی‌دونم خدا می‌دونه. این اشتباه نیست، من قبلش از خدا کمک و هدایت خواستم و الان اینجوری شده، پس بهترین سایز 35 بوده نه 45.

    (حالا چرا میگفتم 45 همش نگران بودم اگه کم باشه چی اگه متریال کم بیارم چی)

    و نهایتاً اینقدر خوب از آب در اومد که عکسشو برای چندتا از دوستان فرستادم. من روی عقل خودم حساب کرده بودم غافل از اینکه «کاردان ما به فکر کار ماست ، فکر ما در کار ما آزار ماست» وقتی فرمون دست رب العالمین باشه اون درست هدایت می‌کنه من باید یاد بگیرم تسلیم باشم.

    این موضوع رو بخاطر این مثال زدم که شما هر چی هم روی خودتون کار کنید، فقط به این اصل می‌رسی همه چیز توحیده، همه چیز تواضع و فروتنی به درگاه خداونده، و پرهیز از حاشیه.

    یه حسی بهم گفت پاسخ برای شما رو با هدایت قرآنی شروع کنم و وقتی هدایت خواستم عجیب این آیه هدایتم کرد که چی بنویسم. همیشه ما آدمها گرایش به حاشیه داریم و خداوند توصیه می‌کنه میگه از خدا و پیامبر اطاعت کنید ، از اصل پیروی کنید، وارد بحث های الکی و حاشیه نشید.

    نگران اینکه چیزی نمیدونید نباشید. بخدا منم هیچی نمیدونم، ولی اعتماد به نفس اینو دارم که یکی حواسش بهم هست. یکی زیر بغلمو گرفته داره منو راه می‌بره. یکی هست که داشتنش جبران همه کمبودهای منه.

    اینا رو نوشتم یاد یه خاطره ای افتادم از یکی از خلبانان نیروی هوایی، زمان جنگ. می‌گفت هر وقت میرفتم ماموریت پشت استیک هواپیما مینشستم میگفتم

    Hello God, I'm doing my best, YOU have the control

    یعنی: سلام خدای من ، من بهترین تلاش خودمو میکنم؛ کنترل دست شماست.

    هر جایی سوال داشتین ازش بپرسید. خود خداوند پاسخ همه سوالات و مسائل ماست. خودش و فقط خودش. اونجایی که فکر میکنم من گیر فلان موضوع هستم کارم راه بیافته، پاسخ خود خداست. خدایا به روش خودت حلش کن برام.

    براتون از درگاه خداوند متعال بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادکامی رو میخوام.

    همواره بر مدار نور هدایت باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود فراوان به خانم علیپور عزیز. امیدوارم حالتون عالی باشه خواهر بزرگوارم و همواره به نور هدایت رب العالمین متصل باشید.

    اول یه عذرخواهی کنم فکر کنم چندتا از کامنت های شما بی جواب مونده. منو ببخشید.

    بینهایت تحسین تون میکنم، و از خداوند براتون موفقیت درخواست میکنم که اینقدر هر برا تکامل توحیدی تون رو طی میکنید. هر کدوم از خطاهایی که توی کار پیش میاد و شاید ظاهراً شما یه ضرر مالی کنید ولی تجربیاتی ارزشمند براتون خواهد شد. بیزینس شما نهایتا مقداری متریال مصرف میشه و از سودتون کم میشه. ولی موضوع مرگ و زندگی که نیست. پس همه اینا تجربه است. تجربه از علم و دانش هم بالاتره. هر چقدر شما چیزی رو بخونید و یاد بگیرید تا تجربه نکنید رشد نمیکنید. و همه اون علوم و دانش هم از دل تجربیات افراد مختلف شکل گرفته. حتی اون غروری که گفته بودین همه اینها قطعات پازل تکامل شما بوده.

    مهم اینه که شما حرکت میکنید و در مسیر حرکت تون دارید بیشتر و بیشتر یاد میگیرید. و این عالیه.

    اون حرکت شب تنهایی توی تاریکی و مسیر کوه و نخلستان تون هم خیلی جالب بوده، ولی باور کنید همون هم تکامل لازم داره. یهویی اینجوری خودتون رو توی شرایط خطرناک نندازید، هر بار کمی به ترستون غلبه کنید هر بار مقداری از مسیر رو برید. ولی واقعاً تحسینتون می‌کنم که اینقدر شجاعت به خرج دادین.

    بهتون پیشنهاد میکنم این آیه رو زیاد بخونید، برای اینکه بتونید کنترل ذهن کنید و مطمئن باشید خداوند حافظ و نگهدار شماست تا بر ترسهاتون غلبه کنید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    ازتون متشکرم خانم علیپور عزیز ، الهی که همواره در پناه رب العالمین بینهایت متنعم و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1271 روز

    سلام و درود فراوان به علی آقای گل. داداش عزیزم ، الهی که حال دلت عالی و مثبت باشه و لبت خندون. قلب نازنینت منور به نور الهی باشه و از دروازه های فضل و رحمتش بینهایت نعمت و ثروت به زندگیت بباره.

    ازت متشکرم علی آقا بخاطر جوکی که تعریف کردی. و صد البته که با شما موافقم که آدم ها همزمان هم درون‌گرا هستن و هم برونگرا. همه ما یه طیفی بین دورنگرایی و برونگرایی هستیم.

    همین من دورنگرا هر بار تست روانشناسی درونگرایی برونگرایی رو انجام دادم (بهش میگن MBTI) بهم گفته برونگرا درحالیکه من درونگرا هستم (یا اینجوری فکر میکنم، حتی فرقشو با افسردگی نمیدونم) حالا همین نامبرده در حال حاضر در حال نوشتن 2301 مین کامنتش توی سایت هست و یه وقتایی خدا نکنه توی محل کار کسی ازم چیزی در مورد یه وسیله بپرسه. آخرش تا طرف از سوال پرسیدن پشیمون نشه ولش نمیکنم ، یا اینکه با آدمهای هم مدار که برخورد میکنم مخصوصاً اگه صحبت توحید و قوانین باشه، بشدت پر حرف و برونگرا میشم.

    انگار یه شاخص داره که متغیره. از این جهت بشدت باهات موافقم.

    در مورد فوتبال مثال زدی، اگه بخوام با اطلاعات فوتبالیم شگفت زده ات کنم میتونم بگم همینقدر میدونم که پرسپولیس قرمزه و استقلال آبی، فقط یادمه زمانی که اینستا داشتم هر وقت این دوتا مسابقه داشتن و بچه ها برای همدیگه کری میخوندن یه استوری میذاشتم در حد بنزین و فندک و بعدش دور وایمیستادم از دعوا لذت می‌بردم. یه وقتایی هم توی ایستگاه وسط بازی حساس، زنگ عملیات رو چک میکردم (خدا همه دیوونه ها رو شفا بده، البته شفا نده هم خوبه ها، دور هم می‌خندیم خوش میگذره)

    ———————————————————————

    علی جان از همه شوخیا که بگذریم، این روزها این غزل 765 مولانا بشدت ذهنم رو درگیر خودش کرده، عین دیوونه ها دائم دارم با خودم زمزمه اش میکنم …

    «هله نومید نباشی که تو را یار براند ؛ گرت امروز براند نه که فردات بخواند؟»

    «در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن آن جا ؛ ز پس صبر، تو را او به سر صدر نشاند»

    «و اگر بر تو ببندد همه ره‌ها و گذرها ؛ ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند»

    «نه که قصّاب به خنجر چو سر میش ببُرّد ؛ نهلد کشتهٔ خود را، کُشد آن گاه کشاند»

    «چو دم میش نمانَد ز دم خود کُنَدش پُر ؛ تو ببینی دم یزدان به کجاهات رساند»

    «به مثَل گفته‌ام این را و اگر نه کرَم او ؛ نکُشد هیچ کسی را و ز کشتن برهاند»

    «همگی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد ؛ بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند»

    «دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش ؛ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟ به که ماند؟»

    «هله خاموش که بی‌گفت از این می همگان را ؛ بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند»

    ——————————————————————

    اونجایی که ناامید میشیم، و شرایط چالشی میشه، خداوند یه راهی رو می‌ذاره جلوی روی آدم ، که همه مردم دنیا هم جمع بشن، نمیتونن حتی تجسمش کنن.

    نمیدونم چرا اصلا کامنتم اینوری رفت. ولی یه حسی گفت این غزل رو برات بفرستم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای: